نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشجوی دکتری، گروه مدیریت آموزشی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز، اهواز، ایران.
2 استادیار، گروه مدیریت آموزشی، واحد اهواز ، دانشگاه آزاد اسلامی ، اهواز ، ایران.
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Purpose: To identify and explain how to extrapolate and document the tacit knowledge of the employees and managers of the manufacturing companies of Arvand Free Zone using the Grounded Theory approach.
Methodology: Through a qualitative research methodology, 25 managers and staff of companies in Arvand Free Zone were deeply interviewed. The main criterion for determining the sample size was to achieve a theoretical saturation point. All subjects were selected using purposeful method.
Findings: According to the findings, data coding and analysis was performed over three stages: open coding, axial coding and selective coding. Moreover, tacit knowledge extraction methods include interviewing, organizational stories, learning through hearing, observing, documentary study, commentary, reverse learning, description of events of learning, and practical learning.
Conclusion: The main factor that can influence the extraction of tacit knowledge is participation. The doctrine of knowledge depends not only on the individual's ability but on the person's willingness to document knowledge.
کلیدواژهها [English]
مقدمه و بیان مسأله
پس از گذار از عصر تولید انبوه، عصر جدید اقتصادی با عنوان «عصر اطلاعات» آغاز شد. یکی از مفاهیم اصلی در این عصر، مدیریت دانش است. مدیریت دانش را میتوان قابلیت ایجاد، نمایش، توزیع، انتقال و ذخیرهسازی دانش در سازمان تعریف کرد. اولین نظریهپردازان حوزۀ مدیریت دانش بر این باور بودند که دانش در ستاد مرکزی سازمان ایجاد میشود و برای تولید محصولات جدید و فرایندها، به سایر بخشهای سازمان تسری مییابد اما این نظریه بهسرعت به نظریۀ ایجاد دانش در کلیه سطوح سازمان مبدل شد. در پی این رویکرد، دانش موجود در سازمان به دو بخش دانش عینی[1] و ضمنی[2] تقسیم شد. دانش عینی شامل بخشهای عینیتر و ملموستر دانش از قبیل خطمشیها، روالهای نرمافزارها، دستورالعملها، گزارشها، اهداف و مستندات موجود است. دانش ضمنی به دانشی گفته میشود که از طریق تجربه و مهارت در ذهن افراد شکل میگیرد و بهآسانی قابل نمایش نیست. منابع دانش در حافظه و کارکنان سازمان است. بنابراین، برای شفافسازی دانش در سازمان، کاوش در فرایندهای سازمان انجام میشود و برای شفافسازی دانش ضمنی کارکنان، این کارکنان هستند که مورد کاوش قرار میگیرند (کرانی و همکاران، 1393). مدیریت دانش فراینـدی چـالشبرانگیـز اسـت زیـرا شـناخت ارزش واقعـی آن دشوار است و بهکارگیری مطلـوب آن بـهنحـوی کـه بـرای سـازمان مزیّـت رقـابتی ایجاد کند، دشوارتر است. مدیران تلاش مـیکنند از طریـق مـدیریت دانـش، دانـش انباشـته در ذهـن اعضای سازمان را استخراج و آن را میان تمامی افراد تسهیم کنند. در این حالـت، دانـش ذخیرهشده در سیستم، به یک منبع قابل استفادۀ دائمی تبدیل میشود و مزیّـت رقـابتیِ پایـدار برای سازمان فراهم میکند (هویسمن[3]،2006). دلایل متعددی وجود دارد که محققان به استخراج دانش ضمنی علاقهمند هستند. بسیاری از سازمانها ممکن است در یک دورۀ زمانی ِمحدود از متخصصانی باتجربه و دارای دانش بالا بهره بگیرند و پس از طی این زمان، آنها را از دست بدهند. مستندسازی و استخراج دانش این افراد برای سازمان ارزش بالایی دارد. دانش این افراد نهتنها اطلاعات خاصّ کسبوکار را در بر میگیرد، بلکه اطلاعاتی در زمینۀ انجام کارها بهطور صحیح و دقیق را شامل میشود که میتوان آن را به دیگران آموزش داد. هدف از استخراج دانش ضمنی در این موارد، کاهش اثرهایِ منفیِ ناشی از حذف، جابهجایی یا بازنشستگی نیروهای کارآمد و باتجربه است که بهعنوان سرمایۀ انسانی در نظر گرفته میشوند. استخراج دانش ضمنی در سازمان برای خلاصهسازی مستندات مربوط به پروژههای پیشین و استخراج درسهای آموختهشده از هر پروژه، استخراج و مصورسازی دانشِ ضمنی نیز نقش مهمی ایفا میکند. مصورسازی دانش را میتوان بهصورت مصورسازیِ جنبههای شناختیِ یک موضوع از منظر افراد مختلف در نظر گرفت. توضیح دانش ضمنی کار دشواری است و در مقابل دانش صریح قرار دارد و بهصورتی که کد میشود قابل درک و بهراحتی در دسترس است (مدنی و همکاران[4]،2011).
در حال حاضر، سازمانها و مدیران پس از آگاهی از اهمیت و ارزش مستندسازی دانش ضمنی، علاقهمندی بیشتر خود را با دنبالکردن فرایند مستندسازی دانش و استفاده از آن در اقدامها و عملکردهای آتی سازمان نشان میدهند. اما سازمانها در گرایش به سمت مستندسازی با چالشی بزرگ بهنام نداشتن شناخت کافی از ماهیت و فلسفه مستندسازی و نیز متدلوژی و مدلهای اجرایی آن در سازمان دستوپنجه نرم میکنند. برای مثال، برخی از سازمانها مستندسازی را تنها ثبت و ضبط رویدادها و وقایع یک پروژه میدانند. این در حالی است که مستندکردن رویدادها و وقایع، تنها بخشی از فرایند کسب دانش بوده و لازم است که توزیع و انتشار آن و نیز زمینههای کاربرد آن در برنامههای سازمانی مشخص و لحاظ شود (اخوان و دهقانی،1394). نتایج مطالعات طولیِ انجامشده دربارۀ استخراج دانش ضمنی، نشان داد که مشارکت نقش مهمی در استخراج دانش ضمنی دارد. مستندسازی دانش تنها به توانایی فرد بستگی ندارد، بلکه به تمایل شخص برای مستندنمودن دانش نیز بستگی دارد. نویسندگانی مانند «رنزل»[5] (2008)، «گاوریلووا و آندر یوا»[6] (2012)، «نایجل و پل»[7](2015)، «بلینی[8] و همکاران» (2016) و «نویدی و ریاحینیا» (1396) به این نقش اشاره کردهاند. بهاشتراکگذاشتن دانش توسط محققانی مانند «تیسنگ»[9] (2010)، «کارملی[10] و همکاران» (2011)، «اودور هو»[11] (2018)، «جو سانگلی»[12](2018) و «باکر»[13](2018) از عوامل کلیدی موفقیت مدیریت دانش عنوان شده است. نویسندگانی مانند «بیکسلر» [14](2002)، «الکساسبه و القراله»[15](2018) و «پیرا[16] و همکاران» (2018) یادگیری مستمر را از عوامل کلیدی موفقیت مدیریت دانش ذکر کردهاند.
بررسی این نکته که آیا استفاده از فرایند مدیریت دانش بهتنهایی میتواند سبب بهبود عملکرد سازمان یا شرکت شود یا خیر، جای تأمل دارد. اغلب بهدلیل نبود زیرساختها و پیشنیازهای لازم، استفاده از چنین فرایندی نهتنها برای سازمان یا شرکت سودآور نیست بلکه هزینهبر نیز خواهد بود. بههمین دلیل، لازم است تا با استفاده از ارزیابی دانش فنی، نقاط ضعف و قوّت، تواناییها و قابلیتهای سازمان یا شرکت در این زمینه تعیین شود و با بهبود نقاط ضعف، سطح مطلوبی از دانش فنّی در سازمان یا شرکت فراهم و باعث رشد و توسعه گردد.
منطقه آزاد اروند با مساحت۳۷۴۰۰ هکتار در شمال غربی خلیج فارس شامل شهرهای آبادان، خرمشهر و مینوشهر (جزیره مینو) است که در محل تلاقی دو رودخانۀ اروندرود و کارون واقع است. این منطقه در همجواری با کشورهای عراق و کویت است و با داشتن ظرفیتهایی از قبیل حملونقل جادهای، ریلی، دریایی و هوایی از اهمیت استراتژیک اقتصادی، تجاری و سیاسی ویژهای برخوردار است. با توجه به سوابق تأسیس منطقۀ آزاد اروند و روند روبهرشد آن در طی مسیر12ساله، بررسی شرکتهای تولیدی بهمنظور رشد و توسعۀ همهجانبۀ منطقه آزاد، ضروری، قابل تأمل و تحقیق است. با عنایت به اینکه یک سازمان زمانی توانا و در حال توسعه بهشمار میرود که در همۀ ابعاد سازمانی توسعه یافته باشد، بررسی عناصر توسعۀ منطقۀ آزاد اروند نیز ضروری بهنظر میرسد. در 12 سال گذشته، شرکتهای تولیدی منطقۀ آزاد اروند، فراز و نشیبهای زیادی را تجربه کردهاند. همچنین، با توجه به سیاستهای کلیِ اقتصادِ مقاومتی، وظیفۀ مناطق آزاد را پیرامون چهار محور انتقال فناوریهای پیشرفته،گسترش و تسهیل تولید، افزایش صادرات و تأمین نیازهای مالی از خارج کشور تعیین و ابلاغ کردهاند. بنابراین، هرچه شرکتهای تولیدی منطقۀ آزاد اروند بیشتر به سمت استخراج دانش ضمنی پیش بروند، سیاستهای کلیِ اقتصاد مقاومتی زودتر محقق میشود. در حال حاضر، مستندسازی دانش ضمنی به شکلی سنتی و نامناسب در شرکتهای تولیدی در منطقۀ آزاد اروند انجام میشود. همین موضوع سبب شده تا از یک سو بخش عمدهای از دانش، قبل از ثبت و ضبط از بین برود و از سوی دیگر آن بخش از دانش که قبلاً مستندسازی شده است، بهدلیل نامناسببودن، در فرایند یادگیری و توسعۀ سازمانی قرار نگیرد. بههمین منظور، در پژوهش حاضر، با هدف بررسی و تبیین چگونگیِ استخراج و مستندسازی دانش ضمنی در شرکتهای تولیدی در منطقۀ آزاد اروند درصدد بررسی این مسئله هستیم که چگونه میتوان دانش ضمنی را در شرکتهای تولیدی در منطقۀ آزاد اروند استخراج و مستند کرد؟ در نتیجه، هدف پژوهش حاضر بررسی و تبیین چگونگیِ استخراج و مستندسازیِ دانشِ ضمنی در شرکتهای تولیدی در منطقۀ آزاد اروند است.
مبانی نظری و پیشینه پژوهش
دانش ضمنی[17]
نخستینبار «پولانی»[18] با تصریح به اینکه ما بیش از آنچه میتوانیم بگوییم میدانیم، مفهوم دانش ضمنی را مطرح کرد. وی دانش ضمنی را جزءِ جداییناپذیر دانش و قدرت بنیادین ذهن معرفی کرد. ویژگیهایی که او برای دانش ضمنی برمیشمارد، عبارتند از: عملیبودن، وابستگی به زمینۀ خاص خود، متمرکز بر چگونگی و دشوار برای کدگذاری، کمّیشدن و انتقال به دیگران. وی مفهوم دانش ضمنی را با ارائه مثالهایی ساده از زندگی روزانه میشناساند و به توانایی انسان در شناسایی چهرههای مختلف اشاره میکند؛ مهارتی که داریم اما نمیدانیم چگونه آن را اعمال کنیم. به بیان دیگر، ما یک چهرۀ آشنا را از میان هزاران و میلیونها چهره تشخیص میدهیم اما نمیتوانیم چگونگی آن را توضیح دهیم. در مثالی دیگر، پولانی به مهارت دوچرخهسواری اشاره میکند. فرد نمیتواند با خواندن یک کتاب، دوچرخهسواری کند. این امر مستلزم کسب تجربۀ شخصی و تمرین برای فراگیری مهارتهای مورد نیاز است. ما بهطور دقیق نمیتوانیم بگوییم چگونه دوچرخهسواری میکنیم اما توانایی انجام آن را داریم. وی دانش انجام چنین تواناییهایی را «دانش ضمنی» مینامد (به نقل از جلاوندی،1397).
پیشینۀ پژوهش
روشهای متعددی برای استخراج دانش ضمنی وجود دارد. «بوارفا و عابد»[19](2003) در پژوهش خود دو گام را برای استخراج دانش ارائه کردند: در گام اول اسناد و مدارک سازمان با هدف تدوین مدلهای ارتباطی و خبرگی بررسی شد و در گام دوم مصاحبه با خبرگان با هدف شناسایی خلأهای دانشی موجود در اسناد و مدارک بهعمل آمد. «میلتون»[20] (2007) کسب و مستندسازی دانش را شامل فعالیت ثبت و ضبط خبرگی افراد و دیگر منابع دانش و ایجاد انبار دانش برای کمک به سازمان تلقی میکند. «هیو»[21](2008) مدل مفهومی تحت وب را برای کسب دانش ارائه داد. بر اساس این مدل، دانش طی فرایند استخراج دانش عینی و ضمنی، قومیسازی دانش استخراجشده بهمنظور استفاده در نرمافزار تحت وب، ارزیابی دانش بهمنظور اطمینان از صحت آن، طراحی و پیادهسازی پایگاه دانش و اشتراک و استفادۀ مجدد از دانش کسب شد. «ماریان»[22](2011) تجزیهوتحلیل شبکههای اجتماعی را یکی از روشهای استخراج دانش ضمنی دانسته است. «دالکر»[23] (2011) مستندسازی فرایندی مشابه چرخۀ حیات دانش سازمانی دارد. چرخۀ حیات دانش سازمانی به مسیری اشاره دارد که از طریق آن دانش به یک دارایی راهبردیِ ارزشمند برای سازمان تبدیل میشود. «فیلپس» [24] (2012) از روش تحلیل جریان اطلاعات استفاده کرده است. «اچیویری»[25](2012) مصاحبه را یکی از روشهای استخراج دانش ضمنی دانسته است. «موس»[26] (2013) منظور از کسب و مستندسازی دانش را استخراج دانش از منابع دانش و مهارت و انتقال آن به پایگاههای دانشی یا موتور استنتاج برشمرده است. «حمدان[27] و همکاران» (2017) مشکلی که تقریباً تمام سازمانها با آن روبهرو هستند را دسترسی به دانش ضمنی معرفی کرده است. پیچیدگی دستیابی به دانش ضمنی در ارتباط با ماهیت آن است چون این دانش وارد مغز انسان میشود. توسعۀ روشها و ابزارهایی که بتوانند با مغز انسان مقابله کند، یک کار پیچیده است. «آرنت و ویتمن»[28](2017) دانش ضمنی را یک منبع با ارزش برای رقابت در شرکتهای تولیدی میدانند. «اوکوس و مانوج»[29](2018) روشهای مختلفی مانند مصاحبه، پرسشنامه، مشاهده، عکس، ضبط ویدئو و صدا و انیمیشن کامپیوتری را در تبدیل دانش ضمنی به دانش عینی پیشنهاد کرده است. «هریسون و آزمن»[30](2018) از مشخصههای دانش ضمنی را بدون ساختار بودن آن میدانند که بهسختی قابل ضبط،کدگذاری، برآورد و تحقیق است.
«الهی و همکاران» (1383) دیدگاههای مدیران را برای طراحی ساختار نظام مستندسازی تجربیات سازمانی مدیران کسب شد. با توجه به نتایج پژوهش نظام مستندسازی، دانش مدیران شامل شش مرحله است: ثبت تجربه، ارسال تجربه به مرکز مستندسازی، ارزیابی تجربه، مستندسازی و ذخیرۀ تجربه، انتشار تجربه و حقوق و پاداش صاحب تجربه می باشد. «رضویان و متولیان» (1385) در پژوهشی دیگر، فرایند استخراج دانش ضمنی مدیران صنعت پتروشیمی ایران را در قالب مطالعه موردی بررسی کردند. نتایج نشان داد شناخت و آمادهسازی تیم، اولین مرحله در استخراج دانش بود که شامل: تجهیز و راهاندازی تیم، مطالعات تطبیقی و موضوعشناسی بود. در مرحلۀ دوم، دانش کسب و مستندسازی شد. این مرحله شامل انجام مصاحبه با خبرگان و نگارش متن بود. در مرحلۀ سوم، مصاحبه مجدد برگزار و متن نهایی تدوین و ارائه گردید. در پیمایشی دیگر، دیدگاههای خبرگان مدیریت دانش دربارۀ معیارها و تکنیکهای کسب دانش توسط «نظافتی و همکاران» (1395) بررسی شد. نتایج نشان داد دانش خبرگان در شش مرحله قابل کسب است: شناخت حوزه دانش خبره، تعامل و پیشمصاحبه، جلسات اکتساب دانش، پیادهسازی مصاحبهها و تحلیل، دستهبندی و کدبندی دانش. این فرایند منتج از روش ترکیبی ساختیافته بود که متشکل از چهار روش مصاحبه، آموزش معکوس،پلکانسازی و شبکه مفاهیم است.
بررسی پیشینهها نشان میدهد استخراج دانش ضمنی به شکلهای مختلف قابل استخراج و ثبت است ولی کار راحت و سادهای نیست زیرا افراد بهراحتی حاضر به انتقال دانش ضمنی خود به دیگران نیستند. با وجود اهمیت و جایگاه دانش ضمنی در شرکتهای تولیدی، تا بهحال به موضوع استخراج دانش ضمنی در شرکتهای تولیدی در منطقۀ آزاد اروند پرداخته نشده است. بنابراین، بررسیِ چگونگیِ استخراج و ثبت دانش ضمنیِ مدیران و کارکنان شرکتهای تولیدی منطقۀ آزاد اروند میتواند به شرکتهای تولیدی کمک کند تا نواقص خود را در این زمینه برطرف کنند و باعث رشد و توسعه خود و منطقه شوند. در این صورت، سرمایهگذاری در این زمینه سودمند واقع میشود.
روششناسی پژوهش
این پژوهش دارای رویکرد کیفی است و از نظریۀ دادهبنیاد بهعنوان روش پژوهش استفاده کرده است. نظریۀ دادهبنیاد یک شیوۀ پژوهش کیفی است که بهوسیلۀ آن، با استفاده از یک دسته داده، نظریهای تکوین مییابد بهطوریکه این نظریه در یک سطح وسیع، یک فرایند، عمل یا تعامل را تبیین میکند. در این روش، پژوهش را هرگز از یک نظریه شروع نمیکنند و بعد آن را به اثبات برسانند، بلکه پژوهش از یک دورۀ مطالعاتی شروع و فرصت داده میشود تا آنچه متناسب و مربوط به آن است، خود را نشان دهد (مهرعلیزاده و همکاران، 1395). تحقیق مبتنی بر نظریۀ دادهبنیاد، با استفاده از مجموعهای منظم از روشهای جمعآوری دادهها، میتواند طراحی نظریه به روش استقرایی از دادهها را تسهیل کند. در طول تحقیق مبتنی بر نظریۀ دادهبنیاد، محقق دادهها را تفسیر میکند و با رویکردی پویا، به بازتعریف یا پردازش تحلیلهای نظری در حال پیدایش میپردازد. در واقع، هدف اصلی تحقیق مبتنی بر نظریۀ دادهبنیاد را میتوان تبیین الگوهایی عنوان کرد که فرایندهای اجتماعیِ نهفته در دادهها را تشکیل میدهند (انصاری و حقشناس گرگابی، 1395). چون در این پژوهش مقصود توسعۀ یک نظریهاست (شناخت چگونگی استخراج و مستندسازی دانش ضمنی کارکنان و مدیران شرکتهای تولیدی منطقۀ آزاد اروند) تلاش میشود از پژوهش کیفی استفاده شود تا به سه مورد اصلی دست بیابیم:
1. از مفهوم مورد نظر که پدیدهای کمتر شناختهشده است، پردهبرداری شود تا مشخص گردد در پشت آن چه چیزی نهفته است.
2. جزئیات ظریفی از این مفهوم بهدست آید که ارائۀ آن با روشهای کمّی دشوار است.
3. بهجای تلاش برای توضیح صرف روابط علت و معلولی، به تفسیر موارد مرتبط با موضوع مورد نظر پرداخته و ابعاد مختلف آن روشن شود.
جامعه و نمونۀ آماری
در نظریۀ دادهبنیاد ابتدا نمونهگیری بهصورت آسان آغاز میشود. سپس بهصورت هدفمند در جهت حداکثر تفاوت برای مفاهیم ایجادشده، حرکت میکند و در نهایت به نمونهگیری نظری میرسد (مانهال[31]،2012). مشارکتکنندگان این پژوهش مدیران عامل و تولید و کارکنان شرکتهای تولیدیِ منطقۀ آزاد اروند هستند که بهلحاظ وضعیت دارابودن شاخصهای تجربه از سوی شرکتهای منطقه آزاد معرفی شدند که توانمندی کاملی با روندهای مرتبط با این پژوهش داشتند. روش نمونهگیری در این پژوهش هدفمند و از نوع گلوله برفی است. در روش گلوله برفی عضوی از یک شبکه اجتماعی عضو دیگر را و همین طور آن عضو، عضو دیگر را معرفی میکند. بدینترتیب، حجم نمونه بهصورت زنجیرهای انتخاب میشود (بیابانگرد، 1388). بر این اساس، در مصاحبهها غالباً از افرادی استفاده شد که ده سال سابقۀ کاری داشتند. بر اساس نظریۀ دادهبنیاد مدّ نظر «آستراوس و کوربین» تعداد نمونه مناسب 10 تا 25 نفر است که افزایش این تعداد به مرحله اشباع تئوریکی بستگی دارد؛ یعنی تا زمانی که دیگر اطلاعات و دادۀ جدیدی از مصاحبهشوندگان حاصل نشود، فرایند جمعآوری اطلاعات ادامه پیدا میکند (هربنیاک [32]،2013). در این مطالعه، حجم نمونه شامل25 نفر از مدیران و کارکنان شرکتهای تولیدی منطقۀ آزاد اروند بود. همۀ افراد نمونۀ مورد مطالعه با رویکرد هدفمند و به روش گلوله برفی انتخاب شدند و با انجام مصاحبههای عمیق، از آنها اطلاعات کافی بهدست آمد. مصاحبهها تا نقطۀ اشباع نظری و تا زمانی ادامه یافت که برای محقق محرز شد دیگر نمونههای آماری اطلاعات جدیدی در محورهای مطرحشده ارائه نمیدهند و مباحث حالت تکراری یافتهاند. با توجه به آنکه این تحقیق درصدد بود با استفاده از راهبرد پژوهشی نظریۀ دادهبنیاد به تصویر روشنی از چگونگی استخراج و مستندسازی دانش ضمنی کارکنان و مدیران شرکتهای تولیدی منطقۀ آزاد اروند در قالب یک مدل بپردازد، از سؤالهای زیر استفاده کرده است.
سؤالهای پژوهش
1. از چه روشهایی برای استخراج و ثبت دانش ضمنی کارکنان میتوان استفاده کرد؟
2. موفقیت در استخراج دانش ضمنی کارکنان شرکتهای کنونی و تولیدی در منطقۀ آزاد اروند با چه عواملی مرتبط است؟
پس از دریافت جواب سؤالها، متن مصاحبهها بهدقت مکتوب شد و در کنار متن این مصاحبهها، از اسناد و مدارک دست دوم برای تبیین بهتر نظریه استفادهگردید.
روش تجزیهوتحلیل دادهها
پس از مکتوبکردن مصاحبهها، دادههای جمعآوریشده از طریق کدگذاری واکاوی شد و طی سه مرحلۀ کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی طبقهبندی گردید.
1.کدگذاریباز: فرایند تحلیلیِ نامگذاری مفاهیم و طبقهبندی و کشف ویژگیها و ابعاد آنها در دادهها از طریق انجامدادن مقایسهای مداوم (الاکلنگی[33]) است که پژوهشگر مفاهیم را از زوایای مختلفی از درون و بیرون یا وارونهای بررسی و تحلیل میکند تا دیدگاه متفاوتی درخصوص اهمیت و جایگاه مفاهیم کسب کند (استراوس و کوربین[34] ، 2008). در مقالۀ حاضر، مصاحبهها چندین نوبت مطالعه و سپس از طریق تحلیل محتوا، مفاهیم اولیه استخراج شد.
2.کدگذاریمحوری: در کدگذاری محوری طبقات اصلی را که بهنوعی از کدگذاری باز استخراج شدهاند ،به یکدیگر متصل یا مرتبط میکنند و ارتباط بین طبقات گستردهتر و در قالب مدل پارادایمی ایجاد میشود. این مدل از پدیدۀ اصلی شرایط علّی، زمینه، راهبردها، شرایط واسطه و پیامدها تشکیل شده است.
3.کدگذاری انتخابی: پس از تعیین طبقۀ مرکزی، بهدنبال کدگذاری انتخابی،کدگذاری باز متوقف گردید و تحلیلها بیشتر پیرامون طبقهای بهنام «طبقه مرکزی» معطوف شد که مسئول پاسخگویی به بیشترین تغییراتی است که در ارتباط با پدیدۀ مورد نظر مطرح است. در این تحقیق، برای تحلیل روابط موجود، از کدگذاری انتخابی استفاده شد.
روایی و پایایی در تحقیقات کیفی
«استراوس و کوربین» (2008) برای ارزشیابی پژوهشهای مبتنی بر نظریهپردازی دادهبنیاد، یافتههای پژوهش تا چه حد در انعکاس تجارب مشارکتکنندگان، پژوهشگر و خواننده دربارۀ پدیدۀ مورد مطالعه، موثّق و قابل باور است را ارزیابی می کنند. «کرسول و پات»[35] (2017) روشهای مزبور را حول دو محور رضایتبخشبودن روند پژوهش و مبناییبودن تجربی پژوهش، مورد تأکید قرار میدهند. تطابق همگونی (مقایسۀ نظریه با ادبیات معتبر، کنترل توسط مشارکتکنندگان، کنترل توسط نمونههای مشابه، مقایسۀ ناظران بیرونی با معیارهای موجود در آثار معتبر) انسجام روششناسی، تناسب و ارتباط نظری نمونهها و گردآوری و تحلیل همزمان دادهها، از جملۀ این روشهاست. از عناصر قابلیت اعتبار، قابلیت انتقال، قابلیت اتکا و قابلیت تأیید برای ارزیابی استفاده شد. قابلیت اعتبار و انتقال توسط سه گروه: مطلعان کلیدی، مشارکتکنندگان در پژوهش و نمونههای مشابه و خبرگان، در طول پژوهش به شکل مداوم و ضمن اعمال تعدیلهای مقتضی، ارزیابی و تأیید شد. قابلیت اتکا به دادهها توسط روشهای نظاممند نظریهپردازی دادهبنیاد در گردآوری، ثبت، تحلیل و تفسیر دادهها ملاحظه گردید. قابلیت تأیید نیز با بهرهگیری از نظرها و ارائۀ شواهد و یافتهها به خبرگان و مطلعان و همینطور، مشارکتکنندگان و نمونههای مشابه، استفاده از یادداشتهای فنی و میدانی و راهبردهای ارتقای حساسیت نظری و اجتناب از سوگیری طی پژوهش، تأمین گردید. در این پژوهش، برای معیار مقبولیت جهت ارتقای دقت علمی و روایی و پایایی، از موارد زیر استفاده شده است: حساسیت پژوهشگر در انسجام روششناسی، متناسبنمودن نمونه، تکرار شدن یک یافته و استفاده از بازخورد مطلعان.
یافته های تحقیق
با توجه به نظریه داده بنیاد به تحلیل داده ها می پردازیم:
الف)کدگذاری باز:شرح کدگذاری باز در مراحل قبلی آمده است.در اینجا فقط مقوله ها را مشخص می کنیم.در ادامه کدهای باز،مقوله های فرعی و مقوله های مربوط به شرایط علّی،زمینه ای،میانجی،پدیده محوری و راهبردها و پیامد ها ی مربوط ارائه شده است.
شرایط علّی:نتایج تحلیل محتوای پاسخ مصاحبهشوندهها به سؤال «از چه روشهایی برای استخراج و ثبت دانش ضمنی کارکنان میتوان استفاده کرد» حاکی از وجود سه مقوله درخصوص شرایط علّی برای ایجاد پدیدۀ مورد مطالعه است که کدهای باز مربوط به آنها به شرح جدول 1 است.
جدول 1.کدهای باز و مقولههای مربوط به شرایط علّی
شرایط علّی |
مقولهها |
کدهای باز |
برنامهها و فعالیتهای استخراج دانش ضمنی |
برنامه ریزی برای برگزاری آموزشهای ضمن خدمت و کارگاههای آموزشی مناسب |
|
حمایت مالی و پرداختن به برنامههای استخراج دانش ضمنی در برنامههای بلندمدت |
||
فرهنگ سازمانی |
ایجاد فرهنگ آموزش و یادگیری |
|
توجه به افراد دارای مهارت و تجربه |
||
توجه به افراد ارائه دهنده تجربه |
||
حذف قوانین و مقررات زاید |
||
ضرورت حمایت مدیران عامل |
باور به مباحث دانش ضمنی |
|
حمایت و پشتیبانی مالی مدیران عامل از طرح های استخراج دانش ضمنی |
چنانکه در جدول 1 مشاهده میکنید، سه مقولۀ برنامهها و فعالیتهای استخراج دانش ضمنی، فرهنگ سازمانی و ضرورت حمایت مدیران عامل بهعنوان شرایط علّیِ اثرگذار بر پدیدۀ محوری شناسایی شدند.
برنامهها و فعالیتهای استخراج دانش ضمنی: این مقوله دربرگیرندۀ مفاهیمی چون برنامهریزی برای برگزاری آموزشهای ضمن خدمت و کارگاههای آموزشی مناسب و حمایت مالی و پرداختن به برنامههای استخراج دانشِ ضمنی در برنامههای بلندمدت است. در هر شرکتی نمیتوان دانش ضمنی را استخراج کرد. شرایط خاصی میخواهد که این شرایط خاص را مدیران عامل میتوانند برای کارکنان خود فراهم کنند. بنابراین، به مدیرانی نیاز است که خود دارای دانش فنی باشند زیرا مدیران ضعیف، زمینه را برای حضور افراد ضعیف فراهم میآورند و افراد قوی را میرانند. مدیران الزاماً در شاخصهایی که خود تدوین کردهاند، قرار میگیرند. بنابراین، شرکتهای تولیدی منطقۀ آزاد اروند علاوه بر لزوم در اختیار داشتن قابلیتهای مدیریتی، به منابع، امکانات و شرایطی نیاز دارند که از طریق آن بتوانند به مدیریت کارکنان خود بپردارند و دانش ضمنی آنان را استخراج کنند. اگر شرکت امکانات خوب و مطلوبی برای استخراج دانش ضمنی نداشته باشد، در عمل دانشی استخراج نخواهد شد. در سالهای اخیر شرکتها به سمت دانشمحوری حرکت کردهاند و دانش و تخصص منبع اصلی مزیّت رقابتیاست. بر این اساس، هر شرکتی که شرایط دانش و پژوهشی قویتری را برای خود ایجادکند، میتواند در چرخۀ رقابت باقی بماند.
فرهنگ سازمانی: فرهنگ سازمانی مقولۀ علّی است که در سطح شرکت بر بهبود قابلیتهای استخراجِ دانشِ ضمنی در شرکتهای تولیدی منطقۀ آزاد اروند اثر میگذارد .این مقوله دربرگیرندۀ مفاهیمی چون ایجاد فرهنگ آموزش و یادگیری، توجه به افراد دارای مهارت و تجربه، توجه به افراد ارائهدهندۀ تجربه و حذف قوانین و مقررات زاید است. شرکتها باید بتوانند قوانین و مقررات دستوپاگیر و زاید را حذف و افرادی را جذب شرکت کنند که دارای تجربه و مهارت لازم باشند و به آنها توجه ویژه نمایند. اگر شرکتها بتوانند شرایط آموزش و یادگیری را برای کارکنان خود فراهم کنند، میتوانند با سایر شرکتهای داخلی و خارجی رقابت کنند.
ضرورتحمایتمدیران عامل: ضرورت حمایت مدیران عامل، مقوله علّی است که میتواند بر استخراج دانش ضمنی شرکتهای تولیدی منطقۀ آزاد اروند اثرگذار باشد. این مقوله دربرگیرندۀ مفاهیمی چون «باور به مباحث دانش ضمنی»و «حمایت و پشتیبانی مالی مدیران عامل از طرحهای استخراج دانش ضمنی» است. یکی از بیشترین مواردی که توسط پاسخدهندگان در شرکتهای تولیدی منطقه آزاد اروند مطرح شد، نبودِ دانش مناسب مدیران عامل در حوزۀ استخراج دانش ضمنی است. اغلب مدیران شرکتها توجه چندانی به استخراج دانش ضمنی ندارند. پیادهسازی اغلب طرحها و برنامهها بهویژه در حوزۀ استخراج دانش ضمنی، به نوع و نحوۀ حمایت مدیران عامل بستگی دارد. این امر به مدیرانی نیاز دارد که جسور بوده و روحیۀ مبارزهجویانهای داشته باشند.
بخش مربوط به سؤال اول: از چه روشهایی برای استخراج و ثبت دانش ضمنی کارکنان میتوان استفاده کرد؟
پدیدهمحوری: پدیدهمحوری بر روشهای استخراج و ثبت دانش ضمنی کارکنان استوار است که مشخصات آن در جدول2 ارائه شده است.
جدول 2.کدهای باز و مقولههای مربوط به پدیدهمحوری
پدیدهمحوری |
مقولات |
کدهای باز |
از چه روشهایی برای استخراج و ثبت دانش ضمنی کارکنان می توان استفاده کرد؟ |
مصاحبه |
مصاحبه با مدیران باتجربه |
مصاحبه با کارکنان باتجربه |
||
داستانگویی |
داستانگویی مدیران باتجربه |
|
داستانگویی کارکنان باتجربه |
||
یادگیری از طریق شنیدن |
یادگیری از طریق شنیدن از مدیران باتجربه |
|
یادگیری از طریق شنیدن از کارکنان باتجربه |
||
یادگیری از طریق مشاهده |
مشاهده مدیران باتجربه |
|
مشاهده کارکنان باتجربه |
||
مطالعه موردی مستند |
ثبت یک مسئله مدیریتی همراه با شرایط محیطی |
|
تفسیر |
خودگزارشگری مدیران |
|
خودگزارشگری کارکنان |
||
آموزش معکوس |
آموزش مدیران باتجربه به کارکنان |
|
آموزش کارکنان باتجربه به کارکنان تازه وارد |
||
شرح وقایع یادگیری |
بیان وقایع یادگیری از زبان مدیران باتجربه |
|
بیان وقایع یادگیری از زبان کارکنان باتجربه |
||
یادگیری عملی |
یادگیری افراد از همدیگر و از افراد باتجربه |
راهبردهای عملیاتی برای استخراج دانش ضمنی(تولید پروتکل)[36]
هدف از استخراج دانش ضمنی، دستیابی به بستههای دانشی است. این بستهها، بازنمون و ذخیرهسازی را در قالبهای مختلف دارند. بررسی منابع حوزه نشان میدهد سازمانها در فرایند استخراج دانش ضمنی با مسائل مختلفی مانند ملاکهای راهبرد و تعیین تناسب با نوع دانش مواجه هستند. در زمینۀ استخراج دانش ضمنی، مجموعهای از راهبردها وجود دارد که عموماً بهعنوان راهبردهای تولید پروتکل معروفند (میلتون[37]،2007). مهمترین دلیل تنوع راهبردها را میتوان در تنوع دانش و نوع خبرگی و نظیر آن جستجو کرد. از اینرو، سازمانها باید متناسب با نوع دانش، قابلیت بهکارگیری راهبرد در مدیریت دانش، سهولت استفاده در سازمان، نوع دانش استخراجشده و کارایی نسبت به هنجاریابی و انتخاب راهبرد موردنظر اقدام کنند. چنانکه در جدول2 میبینید، برخی از مهمترین راهبردهای عملیِ استخراج دانش ضمنی، به شرح زیر است:
1. مصاحبه: مصاحبه رایجترین روش استخراج دانش ضمنی در سطح فردی است. روش مصاحبه، پرسشگری از خبرگان است. این روش برای اکتساب دانش چیستی، چگونگی، چرایی، رویّهای و مفهومی مفید است، اما چندان به صحّهگذاری دانش نمیپردازد. سه نوع مختلف این روش عبارتند از: مصاحبۀ ساختاریافته، مصاحبه نیمهساختاریافته و مصاحبۀ ساختارنیافته (دالکر،2011). شرکتهای تولیدی مانند شرکت تعاونی گلآراء در زمینۀ انواع پریفورم، شرکت پاکینهشوی در زمینۀ انواع مواد شوینده، شرکت قیر آواد پارساروند در زمینۀ بستهبندی قیر، شرکت بازرگانی خیرالصفوه در زمینۀ قطعات گچی ساختمانی، شرکت رزمین روتس اروند در زمینۀ تولید بوق خودرو، شرکت یکتا پلاستیک اروند در زمینۀ انواع ظروف پلاستیک بادی و تزریقی/ انواع فیلم (نایلون و نایلکس)، به این نوع روش استخراج دانش ضمنی معتقد هستند.
2. داستانگویی سازمانی:داستان ابزار ارزشمندی برای استخراج دانش چیستی، چگونگی و چرایی در سطح فردی است. یک داستان سازمانی شرح کامل فعالیتهای مدیریت، ارتباطات کارکنان و دیگر رخدادهای سازمانی است که به شکل غیررسمی در داخل سازمان نقل میشود. شرکتهای تولیدی مانند شرکت تعاونی صحرای خرمشهر در زمینه نیتروژن، آرگون و اکسیژن صنعتی؛ شرکت پالت اروند در زمینه پالت پلاستیکی، شرکت بازرگانی خیرالصفوه در زمینه قطعات گچی ساختمانی، شرکت قیر آواد پارس اروند در زمینه بستهبندی قیر، شرکت رزمین روتس اروند در زمینۀ تولید بوق خودرو، شرکت عسل قند آبادان در زمینۀ تولید قند و شکر و شرکت بینالمللی چای دولفین اروند که در زمینۀ بستهبندی چای فعالیت دارند، به این گونه استخراج دانش ضمنی معتقدند.
3. یادگیری از طریق شنیدن:در روش یادگیری از طریق شنیدن، مصاحبهشونده دانش خود را بیان و پالایش میکند و همزمان کارشناس دانش به شفافسازی و اعتباربخشی این نوع دانش صریح میپردازد. شرکتهای تولیدی مانند شرکت الکلسازی که در تولید الکل طبی و صنعتی، سرکۀ خوراکی و ژل ضدعفونیکننده، شرکت یکتا پلاستیک اروند در زمینه انواع ظروف پلاستیک بادی و تزریقی / انواع فیلم (نایلون و نایلکس)، شرکت بازرگانی خیرالصفوه در زمینه قطعات گچی ساختمانی، شرکت قیر آواد پارس اروند در زمینۀ بستهبندی قیر، شرکت رزمین روتس اروند در زمینۀ تولید بوق خودرو، شرکت زمزم آبادان در زمینۀ نوشابه، شرکت عسل قند آبادان در زمینۀ تولید قند و شکر، شرکت فنآوران اروند که در زمینۀ تولید سوختهای الکلی، الکل طبی و صنعتی فعالیت دارند، به این روش استخراج دانش ضمنی اعتقاد دارند.
4. یادگیری از طریق مشاهده: نگرش یادگیری از طریق مشاهده، شامل ارائۀ یک نمونۀ مشکل یا مورد مطالعاتی به یک خبره است که نسبت به حلّ آن اقدام میکند. اگرچه ما قادر به مشاهدۀ دانش کسی نیستیم، اما میتوانیم نسبت به مشاهده و شناسایی تخصصی اقدام کنیم. کلید کار در بهکارگیری ابزار صوتی و تصویری برای ضبط آن چیزی است که خبره میداند (دالکر،2011). شرکتهای تولیدی مانند شرکت تعاونی صحرای خرمشهر در زمینۀ نیتروژن، آرگون و اکسیژن صنعتی، شرکت الکلسازی در زمینۀ تولید الکل طبی و صنعتی، سرکۀ خوراکی و ژل ضدعفونیکننده، شرکت شیمایی فخر خرمشهر در زمینۀ تولید انواع مواد شوینده، شرکت تولیدی آرد خرمشهر در زمینۀ تولید آرد والسی، شرکت فرهنگ یدک اروند در زمینۀ تولید انواع قطعات خودرو، شرکت نساجی بردیا جنوب در زمینه انواع پوشاک، قیر آواد پارس اروند در زمینۀ بستهبندی قیر، شرکت رزمین روتس اروند در زمینۀ تولید بوق خودرو، شرکت بازرگانی خیرالصفوه در زمینه قطعات گچی ساختمانی، شرکت پیشگامان فناوری اطلاعات و ارتباطات اروند در زمینه دستگاه کارتخوان و انواع آداپتور و شرکت ارتباط همراه گویا اروند که در تولید انواع تلفن همراه فعالیت دارند، به این روش استخراج دانش ضمنی معتقدند.
5. مطالعه موردی مستند[38]: مطالعۀ موردی فنّی است برای ثبت یک مسئلۀ مدیریتی همراه با شرایط محیطی و روندهای مؤثر بر آن و نیز ایدهها، پیشفرضها و قضاوتهایی که این افراد تصمیمهای خود را بر اساس آن اتخاذ میکنند (جعفریمقدم،1389). راهبرد مطالعۀ موردی بهدلیل اینکه دانش فردی را در قالب کلمات، جملات و روایات استخراج میکند و زبان انتقال دانش زبان روزمره و متداول است، میتواند بهعنوان یکی از راهبردهای مؤثر در سازمانهای ایرانی مورد استفاده قرار گیرد. شرکتهای تولیدی مانند شرکت آذین چوبگستر ملامینه اروند در زمینۀ نئوپان و اوراق با روکش ملامینه، شرکت بازرگانی خیرالصفوه در زمینۀ قطعات گچی ساختمانی، شرکت قیر آواد پارس اروند در زمینۀ بستهبندی قیر، شرکت رزمین روتس اروند در زمینۀ تولید بوق خودرو، شرکت خرد صنعت اروند در زمینۀ تولید تجهیزات نفت، گاز و پتروشیمی و شرکت پتروصنعت پارسیان خزر که در تولید انواع فیلتر صنعتی فعالیت دارند، به این روش استخراج دانش ضمنی معتقدند.
6. تفسیر[39]: در این روش، خبره نحوۀ انجام یک وظیفه را تشریح میکند. این شیوه نوعی گزارش توسط خبره است که در آن فرایند تفکر خود را در حلّ مسئله یا انجام یک وظیفه بیان میکند. تفسیرها غالباً گزارشگونهاند و بهشکلهای «خودگزارشگری[40]» که در آن خبره یک تفسیر از تفکرش را درخصوص یک فعالیت در حال اجرا ارائه میدهد تا مسألهای را حل کند، بیان میشود. شرکتهای تولیدی مانند شرکت بازرگانی خیرالصفوه در زمینۀ قطعات گچی ساختمانی، شرکت پیشگامان فناوری اطلاعات و ارتباطات اروند در زمینۀ دستگاه کارتخوان و انواع آداپتور و شرکت ارتباط همراه گویا اروند در زمینۀ تولید انواع تلفن همراه، شرکت قیر آواد پارس اروند در زمینه بستهبندی قیر، شرکت رزمین روتس اروند در زمینۀ تولید بوق خودرو، شرکت آذین چوبگستر ملامینه اروند در زمینۀ تولید نئوپان و اوراق با روکش ملامینه و شرکت خرد صنعت اروند که در زمینۀ تجهیزات نفت،گاز و پتروشیمی فعالیت دارند، به این روش استخراج دانش ضمنی اعتقاد دارند.
7. آموزش معکوس[41]: آموزش معکوس روشی است که در آن خبره چیزی را (مانند یک مفهوم) به کارشناس دانش توضیح میدهد و کارشناس دانش بهمنظور اعتبارسنجی آن، همان توضیحات را دوباره برای خبره بیان میکند. این فرایند تا زمانی که خبره نسبت به توضیحات تأیید دهد، تکرار میشود (نظافتی و همکاران،1392). شرکتهای تولیدی مانند شرکت بازرگانی خیرالصفوه که در زمینۀ قطعات گچی ساختمانی، شرکت پیشگامان فناوری اطلاعات و ارتباطات اروند که در زمینۀ دستگاه کارتخوان و انواع آداپتور، شرکت ارتباط همراه گویا اروند که در زمینۀ تولید انواع تلفن همراه، شرکت قیر آواد پارس اروند که در زمینه بستهبندی قیر، شرکت رزمین روتس اروند که در زمینۀ تولید بوق خودرو، شرکت آذین چوبگستر ملامینه اروند که در زمینه نئوپان و اوراق با روکش ملامینه و شرکت خرد صنعت اروند که در زمینه تجهیزات نفت،گاز و پتروشیمی فعالیت دارند، به این روش استخراج دانش ضمنی اعتقاد دارند.
8. شرح وقایع یادگیری: شرح وقایع یادگیری، روش مناسبی برای ضبط دانش ضمنی بهویژه در شکل گروهی آن است. این شرحها نمایانگر تاریخچهای کلّی از رخدادهای مهمی است که در گذشتۀ نهچندان دورِ سازمان اتفاق افتاده و در کلام افرادی که در آن شرکت داشتهاند، بیان میشود. شرح وقایع سازمانی اغلب از طریق یک سلسله مصاحبههای اولیۀ فردی بررسی و از شرکتکنندگان خواسته میشود تا نسبت به یادآوری و فکر به آن رخداد به همراه حضور در یک کارگاه آموزشی در حضور همه شرکتکنندگان بهمنظور ضبط حافظۀ آن گروه اقدام کنند. شرکتهای تولیدی مانند شرکت آذین چوب گستر ملامینه اروند در زمینه نئوپان و اوراق با روکش ملامینه، شرکت پیشگامان فناوری اطلاعات و ارتباطات اروند در زمینه دستگاه کارتخوان و انواع آداپتور، شرکت زمزم آبادان در زمینه نوشابه، قهوهسازان نوین اروند در زمینۀ تولید انواع قهوه، نیک پلاستیک سپاهان در زمینۀ تولیدpvc ، عسل قند آبادان در زمینۀ قند و شکر، شرکت کامیاب پلاست اروند در زمینه انواع فیلم تکلایۀ پلیاتیلن و شرکت پاکینهشوی که در زمینۀ تولید انواع مواد شوینده فعالیت دارند، به این روش استخراج دانش ضمنی اعتقاد دارند.
9. یادگیری عملی[42]: در این شیوه میتوان گروههای کوچکی را با مشارکت شرکتکنندگانی که هدفها، نیازها یا یادگیری آنها مشارکت است، تشکیل داد. این افراد میتوانند بهصورت منظم با یکدیگر ملاقات کنند و نسبت به ارائه گزارش پیشرفت کار، افکار و ایدههای بکر، تجربۀ کارهای جدید و ارزیابی نتایج اقدام کنند (دالکر،2011). تقریباً تمام شرکتهای تولیدی در منطقۀ آزاد اروند به روش یادگیری عملیِ استخراج دانش ضمنی معتقد هستند.
تفاوت بین شرکتهای تولیدی داخلی و خارجی در این است که شرکتهای خارجی از تمام روشهای استخراج دانش ضمنی بهره میبرند زیرا اعتقاد دارند هر یک از روشها یک نوع ویژگی مثبت دارد و باید از همۀ آنها استفاده کرد. ولی شرکتهای تولیدیِ داخلی به بعضی از روشهای استخراج دانشِ ضمنی معتقد هستند و از تمام روشهای استخراج دانشِ ضمنی استفاده نمیکنند. اما نکته اصلی این است که مدیران عامل شرکتهای تولیدی و منطقۀ آزاد اروند باید بتوانند شرایط لازم را برای استخراج دانش ضمنی فراهم کنند.
بخش مربوط به سؤال دوم: موفقیت در استخراج دانش ضمنی کارکنان شرکتهای کنونی و تولیدی در منطقۀ آزاد اروند را با چه عواملی مرتبط میدانید؟
شرایط زمینهای
شرایط زمینهای در این پژوهش شامل سه مؤلفۀ منطقۀ آزاد اروند، مدیران عامل و پشتیبانی از برنامههای استخراج دانش ضمنی است. شرایط مذکور به شرح جدول3 است.
جدول3. کدهای باز و مقولههای مربوط به شرایط زمینهای
شرایط زمینهای |
مقولهها |
کدهای باز |
منطقۀ آزاد اروند |
ارائه تمهیدات لازم به بخش خصوصی برای سرمایهگذاری در منطقه |
|
حذف تأکیدات کمّی و جایگزینی کیفیتمحوری |
||
زیربنا سازیِ فرهنگی از طریق تبلیغ نظام استخراج دانش ضمنی |
||
ایجاد و گسترش شبکههای ارتباطی |
||
مدیران عامل |
فراهم کردن زمینۀ مشارکت کارکنان در تصمیمگیریها و استخراج دانش ضمنی |
|
تشکیل گروه، دفتر یا دبیرخانۀ استخراج دانش ضمنی در شرکت و پشتیبانی از آن |
||
ارائه آموزشهای لازم برای تقویت مهارت استخراج دانش ضمنی |
||
الگوبرداری از شیوه های برتر استخراج دانش ضمنی |
||
پشتیبانی از برنامه های استخراج دانش ضمنی |
امکان دسترسی آسان به اینترنت و منابع اطلاعاتی علمی بهروز |
|
پرداخت پاداش و حقوق مادی به افرادی که دانش ضمنی را استخراج میکنند |
||
تهیه و تدوین قانون دفاع از حقوق و امنیت صاحبان دانش ضمنی و استخراج آن |
||
تخصیص امکانات و بودجۀ کافی برای گسترش نظام استخراج دانش ضمنی |
||
وجود قوانین و مقررات سازمانی برای انتشار دانش ضمنی |
منطقۀ آزاد اروند: منطقۀ آزاد اروند با توجه به موقعیتی که در منطقه و کشور دارد، میتواند با توسعه و گسترش بخش خصوصی، فراهمکردن زمینۀ فرهنگیِ استخراج دانش ضمنی، ایجاد و گسترش شبکههای ارتباطی و کیفیتمحوری بهجای کمیتمحوری، نقش مهمی در توسعۀ شرکتهای تولیدی داشته باشد. منطقۀ آزاد اروند با توجه به منابع مالیِ گستردهای که در اختیار دارد، میتواند این نقش را بهخوبی ایفا کند. بیشتر شرکتهای تولیدی منطقۀ آزاد اروند از جمله شرکت الکلسازی، شرکت بازرگانی نور خوزستان، شرکت پاکینهشوی، شرکت میراب لوله اروند، شرکت پیچگستر اروند، شرکت تولید رینگ سایپا، شرکت تعاونی گلآراء، شرکت فنآوران اروند،کامیاب پلاستیک اروند، عسل قند آبادان، زمزم آبادان، شرکت بازرگانی خیرالصفوه، شرکت پترو صنعت پارسیان خزر، خردصنعت اروند و آذین چوبگستر ملامینه اروند نیز به نقش منطقۀ آزاد اروند اشاره کردند.
مدیران عامل: مدیران شرکتها نیز با توجه به نقش مهم و ارتباط نزدیکی که با کارکنان دارند و با پتانسیل شرکت بهخوبی آشنا هستند، میتوانند با فراهمکردن زمینۀ مشارکت کارکنان در تصمیمگیریها و استخراج دانش ضمنی، تشکیل کارگروه یا دبیرخانۀ استخراج دانش ضمنی و پشتیبانی از آن، ارائۀ آموزشهای لازم برای تقویت مهارت استخراج دانش ضمنی و الگوبرداری از شیوههای برتر استخراج دانش ضمنی، نقش مهمی در گسترش و توسعۀ شرکتهای تولیدیِ منطقه آزاد اروند داشته باشند و توان شرکتها را برای رقابت با شرکتهای داخلی و خارجی بالا ببرند.
پشتیبانی از برنامههای استخراج دانش ضمنی: اگر منطقۀ آزاد و مدیران عامل شرایط لازم را برای استخراج دانش ضمنی در شرکتهای تولیدی فراهم کنند ولی پشتیبانی مناسبی نداشته باشند، عملاً دانشی استخراج نخواهد شد و منابع اختصاص دادهشده نیز حیفومیل میشود. بنابراین، لازم است از این برنامهها بهخوبی پشتیبانی شود.
شرایط میانجی (مداخلهگر): بر اساس تحلیل محتوای مصاحبهها، سه مؤلفه بهعنوان شرایط میانجیِ محیطی، به شرح جدول4 شناسایی شد.
جدول4.کدهای باز و مقولههای مربوط به شرایط میانجی (مداخلهگر)
شرایط میانجی (مداخلهگر) |
مقولهها |
کدهای باز |
ویژگیهای فردی مدیران |
باور و ترویج فرهنگ یادگیری مستمر در میان کارکنان |
|
داشتن نگاه حرفهای به شغل و حمایت از استخراج دانش ضمنی |
||
حذف قوانین و مقررات زائد |
||
فرهنگ کاری |
فرهنگ ریسکگریزی و محافظهکاری |
|
وجود سازمانهای غیر رسمی و شیخوخیت کارکنان قدیمی |
||
ویژگیهای فردی کارکنان |
داشتن روحیه خودباوری به استخراج دانش ضمنی و تقویت آن |
|
داشتن روحیه همکاری و در اختیار قرار دادن دانش ضمنی |
ویژگیهای فردی مدیران: مدیران بهعنوان یکی از عوامل مداخلهگر، با فراهمکردن فرهنگ انتقال دانش ضمنی به دیگران در بین کارکنان خود و حذف قوانین و مقررات زاید، میتوانند نقش مهمی در توسعه شرکت داشته باشند.
فرهنگ کاری: نگرش برخی از کارکنان شرکتها این است که دانش خود را به دیگران منتقل نکنند، چون میترسند موقعیت شغلیشان بهخطر بیفتد و جایگاه شغلی خود را از دست بدهند. معمولاً افراد باتجربه با تشکیل سازمانهای غیررسمی، بیشتر به این کار دامن میزنند و این ترس را در بین کارکنان گسترش میدهند که دانش ضمنی خود را محفوظ بدارند و راحت و رایگان آن در اختیار دیگران قرار ندهند. اما شرکت میتواند با اطمیناندادن به کارکنان و فراهمآوردن شرایط مساعد، زمینه را برای استخراج دانش ضمنی فراهم کند و آن را گسترش دهد.
ویژگیهای فردی کارکنان: ویژگیهای فردی کارکنان از دیگر عوامل مداخلهگر در استخراج دانش ضمنی است. داشتن روحیۀ همکاری و باور به انتقال دانش ضمنی به دیگران میتواند نقش مهمی در شرکتهای تولیدی داشته باشد.
راهبردهاوپیامدها: در این پژوهش چند راهبرد اساسی برای استخراج دانش ضمنی پیشنهاد شده است که در بخش بحث و نتیجهگیری به آن پرداخته شده است. الگوی مفهومی مناسب مربوط به چگونگی استخراج و ثبت دانش ضمنی، به صورت زیر است:
ب)کدگذاری محوری:کدگذاری محوری در شکل1 بیان شده است.
شکل 1. مدل اولیۀ کدگذاری محوری نتایج
ج)کدگذاری انتخابی (مرحلۀ نظریهپردازی)
در این مرحله میتوان مطابق شکل2 مدل ترسیمی ارائهشده برای «از چه روشهایی میتوان دانش ضمنی را در شرکتهای تولیدی در منطقه آزاد اروند استخراج و ثبت کرد» نظریه و توضیح ارائه داد.
شکل 2. مدل ترسیمی نتایج
چنانکه در شکل2 مشخص است، مدیران عامل بهعنوان متولیان اصلی در شرکتهای تولیدی، نقش اساسی در استخراج دانش ضمنی دارند و توجه به ویژگیهای فردی کارکنان از جمله تفاوتهای سنّی، تفاوت جنسی، تفاوت در سطح تحصیلات، عدم اعتماد به دقت و اعتبار دانش و تفاوت در باورها به توسعۀ بهتر این امر کمک میکند. اگر مدیران شرایط را برای کارکنان خود فراهم کنند و این اطمینان را به آنها بدهند که با در اختیارگذاشتن دانش خود به دیگران همچنان حقوق آنها محفوظ خواهد ماند، میتواند بسیار تأثیرگذار باشد. آنها میتوانند با برنامههای آموزشیِ گوناگون این مسیر را هموار کنند. مدیران شرکتهای تولیدی میتوانند قوانین و مقرراتی را وضع کنند و سرمایۀ لازم را جذب و کارکنان خود را متقاعد کنند که در فرایند استخراج دانش ضمنی، نقش فعالی داشته باشند و مراکزی را برای این کار دایرکنند. چنانچه کارکنان این فرایند را نپذیرند و اطمینان حاصل نکنند که حقوق آنها محفوظ خواهد ماند، در عمل هیچ اتفاقی نمیافتد و هزینهها هم هدر میرود.
بر اساس نتایج این پژوهش، منطقۀ آزاد اروند با ایجاد زیرساختها، نظارت و کنترل بر اجرا و همچنین مدیران شرکتهای تولیدی با ایجاد شرایط و بازنگری در قوانین و مقررات میتوانند نقش مهمی در استخراج دانش ضمنی داشته باشند. بنابراین، منطقۀ آزاد اروند میتواند بهطور غیرمستقیم بر استخراج دانش ضمنی در شرکتهای تولیدی تأثیرگذار باشد .شرایط مداخلهای که تقویت و رشد سریعتر فرایند استخراج دانش ضمنی در شرکتهای تولیدی را تسهیل میکند، بهکمک منطقۀ آزاد اروند ایجاد میشود. مدیران توانا با جذب نیروهای فنی میتوانند در استخراج دانش ضمنی نقش مهمی داشته باشند. از کارکنان خواسته شود تا مصاحبهها، داستانگوییها، یادگیریهایی که از طریق شنیدن حاصل میشوند، مشاهدات، مطالعات موردی مستند، تفسیرها، آموزشهای معکوس، شرح وقایع یادگیری افراد خبره را ثبت کنند تا قبل از خروج آنها از شرکت، دانش ضمنی آنان استخراج شده باشد. اما راهبردهای مرتبط به خود شرکتها (ایجاد مراکز استخراج دانش ضمنی و بازنگری در قوانین و مقررات) که جزءِ عوامل درونی آنها و از عوامل قابل کنترل سازمانی هستند، میتوانند تأثیر بسیار زیادی بر افزایش دانش فنی شرکتهای تولیدی بگذارند. بنابراین، شرکتهای تولیدی منطقۀ آزاد اروند باید قوانین و مقرراتی را برای اشتراکگذاری دانش ضمنی وضع و مراکزی را جهت استخراج دانش ضمنی دایر کنند تا از این طرق بتوانند شرایط استخراج را فراهم سازند.
بحث و نتیجهگیری
بحت و نتیجهگیری مربوط به پرسش اول: از چه روشهایی برای استخراج و ثبت دانش ضمنی کارکنان میتوان استفاده کرد؟
برای محصور نشدن تجربه در محیطی خاص، باید بهسرعت و بهطور کارآمد، نسبت به انتقال آن به دیگران اقدام کرد. ایدهها و تجربهها در صورت پخش شدن، تأثیر گستردهای میگذارند تا اینکه صرفاً در دست عدۀ خاصی قرار گیرند. از اینرو، سازوکارهای گوناگونی برای ثبت تجربه کاربرد مییابند (جمشیدی و حیدری،1394). با توجه به نتایج میتوان گفت، بهترین راهکار برای استخراج دانش ضمنی، مصاحبه با افراد خبره و ثبت تجارب آنهاست که با نتایج تحقیقات «نظافتی و همکاران» (1395)، «ماریان[43] و همکاران» (2011)، «فلیپس و همکاران» (2012)، «اچیوری» (2012)، «لی[44] و همکاران» (2014)، «چن[45] و همکاران» (2015)، «مزغانی[46] و همکاران» (2016)، «هریسون و آزمن» (2018) و «اوکوس و مانج» (2018) همخوانی دارد. شرکتهایتولیدی منطقۀ آزاد اروند مانند شرکت تعاونی گلآراء، شرکت پاکینهشوی، شرکت قیر آواد پارس اروند، شرکت بازرگانی خیرالصفوه، شرکت میراب لوله اروند، شرکت پیشگامان فناوری اطلاعات و ارتباطات اروند، شرکت رزمین روتس اروند، شرکت بازرگانی نور خوزستان، شرکت زمزم آبادان، شرکت ارتباط همراه گویا اروند و شرکت یکتاپلاستیک اروند از این نوع روش استخراج دانش ضمنی استفاده میکنند. ایجاد فضایی برای افزایش تعامل و ارتباطات بین مدیران و کارکنان، اعتماد متقابل کارکنان، اعتقاد یا باور افراد به ثبت و انتشار تجارب خود از جنبۀ مفید و کاربردیبودن، یادگیری از طریق مشاهده و یادگیری عملی از عوامل مهمّ تأثیرگذار در مستندسازی دانش میباشند. این نتایج با یافتههای پژوهش «فوس[47] و همکاران» (2006)، «رنزل» (2008)، «کالکو»[48](2009)، «آموس و برایت»[49](2017)، «تران»[50](2018) و «پورسلیمانیان» (1390) همسوست.
اشتراکگذاشتن دانش از عوامل کلیدیِ مدیریت دانش بهشمار میآید که با نتایج تحقیقات «اخوان و همکاران» (2006)، «تیسنگ» (2010)، «کارملی[51] و همکاران» (2011)، «ژیودونگ می»[52](2018)، «جوسانگ لی» (2018)، «اودور هو» (2018) و «نارمون و جمال»[53](2018) همخوانی دارد. در واقع، این دانش به میزان مهارت، تجربه و تخصص افراد اشاره دارد. این تجربۀ شخصی نهتنها در کسب دانش جدید بلکه در کنار گذاردن دانش منسوخ نقش دارد. توجه محققان به شیوۀ ایجاد دانش ضمنی و اشتراکگذاری آن است. دانش ضمنی همچون مهارتها، نگرشها و فرهنگ، در ذهن افراد و جایگاههای انسانی ذخیره میشود )یلدیز و فی[54]،2010). بنابراین، شرکتهای تولیدی منطقۀ آزاد اروند برای اینکه بتوانند از مزایای دانش استفاده کنند، لازم است شرایط تسهیم دانش را برای کارکنان خود فراهم کنند. شرکتهای تولیدی اغلب بهدنبال تحقق این مهم هستند.
در نهایت، روشهای استخراج و ثبت دانش ضمنی کارکنان شامل موارد زیر است:
مصاحبه، داستانگویی، یادگیری از طریق شنیدن، یادگیری از طریق مشاهده، مطالعۀ موردی مستند، تفسیر، آموزش معکوس، شرح وقایع یادگیری، یادگیری عملی.
بحث و نتیجهگیری مربوط به پرسش دوم: موفقیتدر استخراج دانش ضمنی کارکنان شرکتهایکنونیوتولیدیدرمنطقۀ آزاد اروندرا باچهعواملی مرتبط میدانید؟
مدیران عامل بهعنوان متولیان اصلی در شرکتهای تولیدی، نقش اساسی در استخراج دانش ضمنی دارند و توجه به ویژگیهای فردی کارکنان (تفاوتهای سنّی، تفاوت جنسی، تفاوت در سطح تحصیلات، نبودِ اعتماد به دقت و اعتبار دانش و تفاوت در باورها) به توسعۀ بهتر این امر کمک میکند. اگر مدیران شرایط را برای کارکنان خود فراهم کنند و این اطمینان را به آنان بدهند که اگر دانش خود را در اختیار دیگران قرار دهند همچنان حقوق آنها محفوظ خواهد ماند، میتواند بسیار تأثیرگذار باشد. آنها میتوانند با برنامههای آموزشی گوناگون این مسیر را هموار سازند. مدیران شرکتهای تولیدی میتوانند قوانین و مقرراتی را وضع و سرمایۀ لازم را جذب کنند و مراکزی را برای این کار دایر نمایند. کارکنان خود را متقاعد سازند که در فرایند استخراج دانش ضمنی، نقش فعالی داشته باشند و از آنان بخواهند تا مصاحبهها، داستانگوییها، یادگیریهایی که از طریق شنیدن حاصل میشوند، مشاهدات، مطالعات موردی مستند، تفسیرها، آموزشهای معکوس، شرح وقایع یادگیری افراد خبره را ثبت کنند تا قبل از خروج از شرکت، دانش ضمنیشان استخراج شده باشد. هرچند برخی از شرکتهای تولیدی منطقۀ آزاد اروند از جمله شرکت زمزم آبادان، شرکت تولیدی آرد خرمشهر، شرکت فرهنگیدک اروند، شرکت رزمین روتس، قیر آواد پارس اروند، شرکت پتروصنعت پارسیان خزر، شرکت بازرگانی نور خوزستان، شرکت ارتباط همراه گویا اروند و شرکت پیشگامان فناوری اطلاعات و ارتباطات اروند دارای مراکز استخراج دانش ضمنی میباشند، ولی کفایت نمیکند و لازم است تمام شرکتهای تولیدی به مراکز استخراج دانش ضمنی مجهز شوند.
بر اساس نتایج این پژوهش، منطقۀ آزاد اروند با ایجاد زیرساختها، نظارت و کنترل بر اجرا میتواند نقش مهمی در استخراج دانش ضمنی داشته باشد. بنابراین، منطقۀ آزاد اروند میتواند بهطور غیرمستقیم بر استخراج دانش ضمنی در شرکتهای تولیدی تأثیرگذار باشد و بیشتر شرکتهای تولیدی منطقه آزاد اروند از جمله شرکت الکلسازی، شرکت بازرگانی نور خوزستان، شرکت پاکینهشوی، شرکت میراب لوله اروند، شرکت پیچگستر اروند، شرکت تولید رینگ سایپا، شرکت تعاونی گلآراء، شرکت فنآوران اروند، کامیابپلاستیک اروند، عسل قند آبادان، زمزم آبادان، شرکت بازرگانی خیرالصفوه، شرکت پتروصنعت پارسیان خزر، خردصنعت اروند و آذینچوبگستر ملامینه اروند نیز به نقش منطقۀ آزاد اروند اشاره کردند. این نتایج با نتایج تحقیقات «موس» (2013)، «حمدان و همکاران» (2017)، «حسینی و افکانه» (1394)، «دربان آستانه و همکاران» (1394) و «مطوری» (1395) همسوست.
جوّ سازمانی معمولاً قابل دیدن یا احساسکردن بوده و بهعنوان محصول فرهنگ سازمان شناخته میشود. نبود فضای امن روانی برای بیان و تجربۀ عقاید گوناگون، یک مانع اصلی بهشمار میرود. فرهنگ سازمانی یک عامل مهم در تعیین رفتار کارکنان در سازماناست که اخیراً از سوی محققان مورد توجه بسیار زیادی قرار گرفته است. بهعبارتی، میتوان گفت توافق جمعی روی این نکته وجود دارد که فرهنگ سازمانی باعث ارتقا و توسعه بهاشتراکگذاری دانش در سازمانها میگردد. این نتایج با نتایج تحقیقات «شین»[55](1995)، «باکمن»[56](2008)، «کراس[57] و همکاران» (2011)، «محمد حبیبور[58] و همکاران» (2018) و «باکر» (2018) همخوانی دارد.
در نهایت، عامل اصلی که میتواند در استخراج دانش ضمنی تأثیرگذار باشد، مشارکت است. این نتیجه با نتایج «چسبرو»[59] (2006)، «رنزل»[60](2008)، «گاوریلووا و آندریوا»[61](2012)، «کومار»[62] (2016) و «نویدی و ریاحی» (1396) همسوست. بنابراین، اگر افراد تمایلی به مشارکت در این کار نداشته باشند، در عمل دانشی استخراج نخواهد شد. بیشتر شرکتهای تولیدی در منطقه آزاد اروند، از جمله: شرکت الکلسازی، شرکت یکتاپلاستیک اروند، شرکت پالت اروند، عسل قند آبادان، شرکت تولیدی آرد خرمشهر، زمزم آبادان، شرکت بنیانگستر اروند، سازههای فلزی آبادان، شرکت فرهنگ یدک اروند، شرکت رزمین روتس اروند، قیر آواد پارس اروند، شرکت خردصنعت اروند، شرکت بازرگانی خیرالصفوه، شرکت ارتباط همراه گویا اروند، شرکت پیشگامان فناوری اطلاعات و ارتباطات اروند، شرکت آذین چوبگستر ملامینه اروند و...، نیز به این موضوع اشاره کردند.
نتیجهگیری کلی
دانش مهمترین عامل تولید در عصر جدید است. از یک سو، استمرار تولید اطلاعات و دانش نیازمند وجود مجموعهای از نهادهای سیاسی و اقتصادی است که انگیزۀ تولید و انباشت دانش در جامعه را تأمین کنند. همچنین، نهادهایی که انتقال و مبادله اطلاعات و دانش را امکانپذیر و دارای محرکهای انگیزشی کافی نمایند تا تولید دانش محض، تجمیع ایدههای مختلف علمی و ترکیب آنها با یکدیگر برای تولید فناوریهای نو، ممکن میگردد. از سوی دیگر،در اقتصاد، دانش به دو نوع آشکار و ضمنی تبدیل میشود که اهمیت و سهم دانش ضمنی بسیار بیشتر از دانش آشکار است. اهمیت ویژۀ دانش ضمنی و نقش آن در تولید و خلق فناوریهای جدید و خلق ارزش افزوده، سبب اهمیت فزایندۀ نقش نهاد آموزش در عصر فعلی شده است زیرا دانش ضمنی تنها توسط گروه کوچکی از دانشمندان و پژوهشگران خلق نمیشود، بلکه همۀ نیروهای دستاندرکار فعالیتهای اقتصادی بهطور بالقوه میتوانند در فرایند تولید دانش ضمنی مشارکت داشته باشند. میزان موفقیتهای علمیِ نیروی کار در مشارکت در تولید دانش ضمنی، به چند عامل از جمله فرهنگ خودباوری، خوداتکایی و خلاقیت و برخورداری از آموزشهای کافی و ثمربخش وابسته است. بدون تردید، هر چه سطح آموزش نیروی کار بالاتر باشد، آمادگیاش برای مشارکت در تولید دانش ضمنی بیشتر است. این امر بهمعنای نیاز تمام نیروی کار به برخورداری از سطوح کافی آموزش است که ارائه این حجم آموزش، به تأمین مالی گسترده و انتخاب هوشمندانه از بین انواع مختلف آموزشهای قابل ارائه و نیز بنیانگذاری سازمانهای مورد نیاز برای فعالیتهای آموزشی مورد نظر نیازمند است.
پیشنهادها
بر اساس نتایج این پژوهش توانستیم زمینههایی را برای تحقیقات آتی شناسایی و پیشنهاد کنیم:
1. با توجه به اینکه مشارکت در استخراج دانش ضمنی نقش مهمی دارد، شرکتهای تولیدی شرایطی را بهوجود بیاورند که تمام کارکنان در این امر مهم شریک باشند.
2. با توجه به اینکه فرهنگ سازمانی باعث ارتقا و توسعۀ اشترکگذاری دانش در سازمانها میشود، پیشنهاد میشود مدیران عامل شرکتها دانش خود را در اختیار کارکنان قرار دهند تا بهعنوان یک الگو، اینکار به یک فرهنگ تبدیل شود.
3. با توجه به اینکه بهترین راهکار برای استخراج دانش ضمنی ثبت تجربه است، پیشنهاد میشود مدیران عامل شرکتها شرایط انجام این کار را فراهم و مراکزی را برای ثبت تجربۀ کارکنان ایجاد کنند.
4. با توجه به اینکه اشتراکگذاشتن دانش از عوامل کلیدی مدیریت دانش بهشمار میآید و میتواند به استخراج دانش ضمنی کمک کند، پیشنهاد میشود مدیران عامل شرکتها شرایط اشتراکگذاری دانش را فراهم و مقررات و خطمشیهای محدودکنندۀ دسترسی افراد به اطلاعات و دانش را حذف کنند.
5. با توجه به اینکه تعامل و ارتباطات بین مدیران و کارکنان و اعتماد متقابل آنها میتواند به استخراج دانش ضمنی کمک کند، پیشنهاد میشود مدیران عامل شرکتها تلاش کنند تا اعتماد متقابل میان آنان برقرار شود.
6. با انجام چنین پژوهشی در شرکتهای خارج از منطقۀ آزاد اروند میتوان نتایج متفاوتی گرفت و با مطالعۀ تطبیقی بین نتایج حاصل از شرکتهای تولیدیِ منطقۀ آزاد اروند و شرکتهای خارج از منطقه آزاد، به تفاوتهای موجود پیبرد.
7. با توجه به اینکه منطقۀ آزاد اروند از عوامل تأثیرگذار در استخراج دانش ضمنی است، پیشنهاد میشود دورههای آموزشی را با هدف چگونگی استخراج دانش ضمنی برای کارکنان شرکتها برگزار کند.
[1]. Explicit
[2]. Tacit
[3]. Huysman
[4]. Medeni et al
[5]. Renzl
[6]. Gavrilova & Andreeva
[7]. Nigel & paul
[8]. Bellini
[9]. Tseng
[10]. Carmeli
[11]. Odor ,Ho
[12]. Joosung Lee
[13]. Baker
[14]. Bixler
[16]. Piera
[17]. Tacit Knowledge
[18]. Polani
[19]. Bouarfa and Abed
[20]. Milton
[21]. Hu, W
[22]. Marin
[23]. Dalkir
[24]. Phelps
[25]. Echeverri
[26]. Muse
[27]. Hamdan
[28]. Arnett & Wittmann
[29]. Okuthe & Manoj
[30]. Herison & Azman
[31]. Munhall
[32]. Hrebiniak
[33]. Flip-flop Technique
[34]. Strauss and Corbin
[35]. Creswell & Poth
[36]. Protocol Generation
[37]. Milton
[38]. Documented Case Study
[39]. Commentary
[40]. Self-Report
[41]. Teach Back
[42]. Action learning
[43]. Marin
[44]. Li
[45]. Chen
[46]. Mezghani
[47]. Foos
[48]. Kulcu
[49]. Amos & Bright
[50]. Tran
[51]. Carmeli
[52] . Xiaodong Ming
[53] . Narumon & Jamal
[54]. Yildiz & Fey
[55]. Schein
[56]. Buckman
[57]. Cross
[58]. Mohammad Habibur
[59]. Chesebrough
[60]. Renzl
[61]. Gavrilova & Andreeva,
[62]. Kumar