اهداف: پژوهش حاضر به تبیین نسبت میان مفاهیم آرایههای تذهیب با متن قرآن و عرفان ایران میپردازد. به عبارت دیگر، دغدغة اصلی این پژوهش کشف سر منشأ احتمالی آرایههایی مانند شمسه، ترنج، سرلوح، کتیبه، حاشیه و شرفه و همچنین ارتباط مفاهیم آنها با عرفان ایرانی- اسلامی و تناسب آن با محتوای قرآن است. روش/رویکرد پژوهشی: این پژوهش از حیث هدف، کاربردی است و به روش استقرایی و رویکرد توصیفی - تحلیلی آرایههای تذهیب قرآن رامورد ارزیابی قرار میدهد. یافتههای پژوهش: نه تنها شمار واژگان قرآنی مرتبط با آرایههای تذهیب، بلکه مفاهیم عمیق عرفانی این کلمات در متون عرفانی ایران نیز نشان از ارتباطی تنگاتنگ و رازگونه میان آرایههای تذهیب و محتوای قرآن دارد، اما باید گفت که این ارتباط غیرمستقیم بوده و در بستر نقوش تجریدی ارائه شده است. در این میانمتون عرفانی بهترین رمزگشای این ارتباط پنهان هستند. نتیجهگیری: با توجه به بسامد بالای واژگان قرآنی مرتبط با آرایههای تذهیب و همچنین تطبیق معانی عرفانی این واژگان با عرفان ایرانی میتوان گفت که مذهّبان در به تصویرکشیدن آرایههای تذهیب از متن قرآن الهام گرفته و با تطبیق این الگوها با عرفان ایرانی- اسلامی،اشکال و آرایههای تجریدی و انتزاعی را در جهت تفهیم و تجلی رازگونه کلام وحی برگزیدهاند.