نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 استادیار علم اطلاعات و دانششناسی، دانشگاه شهید بهشتی تهران
2 دانشجوی دکترای مهندسی کامپیوتر، دانشکده کامپیوتر و فناوری اطلاعات، دانشگاه مالایا، مالزی
چکیده
کلیدواژهها
نقش و جایگاه پژوهشگران در حیطههای گوناگون پژوهشی، یکی از موضوعات مهم مورد بررسی در مطالعات علمسنجی بوده است. تاکنون پژوهشهای متعددی در خصوص تعیین مهمترین و اثرگذارترین افراد در شاخههای مختلف دانش انجام شده است. با وجود این، ارائه تعریفی از اثرگذاری علمی[3] افراد که مورد اجماع پژوهشگران حوزة علمسنجی بوده و از قابلیت سنجش و اندازهگیری نیز برخوردار باشد، کار آسانی نیست. در تعریفی میتوان اثرگذاری علمی را قابلیت یک پژوهشگر در ایجاد تأثیری قابل سنجش در عملکرد سایر افراد دانست (تاکدا[4]، 2011). در این تعریف، تأثیرگذاری افراد به عنوان ارزشی مطلق و غیر جهت دار، در نظر گرفته میشود. به عنوان مثال، استناد به عنوان یکی از شاخصههای بررسی تأثیرگذاری علمی افراد، دارای جنبه مثبت و یا منفی نیست. به عبارت دیگر، پژوهشگران پیشین، اعم از افرادی که با ایده و روش آنها موافق و یا مخالف بودهایم، همگی بر اندیشة ما اثرگذارند و در آثار خود به آنها استناد میکنیم. همچنین، کلمة عملکرد در تعریف مذکور شامل فعالیتهای گوناگونی مانند تألیف، تدریس و ارائه مطلب به شکلهای گوناگون است. تاکنون شاخصههای متعددی برای بررسی اثرگذاری علمی پژوهشگران مورد استفاده قرار گرفته است. از شاخصههای تولید و استناد میتوان به عنوان قدیمیترین و مهمترین این شاخصها نام برد. وارد بودن برخی ایرادها و نارساییها در خصوص شاخصههای تولید و استناد، پژوهشگران حوزة علمسنجی را به طراحی و استفاده از شاخصههای دیگری برای بررسی اثرگذاری علمی افراد واداشته است. به همین دلیل، به مرور زمان و به خصوص در سالهای اخیر، شاخصههای متعدد دیگری مانند شاخص فعالیت، اچ، جی، جیسی، اچجی، اچسی، اچام، پی، آر، ای، ای آر، سی، اس و بسیاری شاخصههای دیگر برای بررسی تأثیرگذاری علمی افراد در حوزههای پژوهشی مختلف، مورد استفاده قرار گرفته است. استفاده از این شاخصهها، امکان بررسی جوانب مختلف اثرگذاری علمی افراد را در حیطههای پژوهشی مختلف فراهم میآورد.
از سوی دیگر، مفهوم اثرگذاری اجتماعی[5] پژوهشگران نیز در سالهای اخیر در حوزة علمسنجی مورد بحث بوده است. به طور کلی، میتوان گفت خلق و اشاعة دانش دارای ماهیتی اجتماعی است. در تعریفی میتوان اثرگذاری اجتماعی را قابلیت تأثیرگذاری فرد بر سایر همکاران و بر کلّ شبکة علمی از طریق مشارکت علمی تعریف نمود (تاکدا، 2011). در شبکههای همکاری علمی[6]، معمولا از همتألیفی به عنوان رؤیتپذیرترین و دسترسپذیرترین شاخصی نام برده میشود که در راستای سنجش و اندازهگیری میزان همکاریهای علمی، مورد استفاده قرار میگیرد. با وجود این «تاکدا» (2011) همتألیفی را تنها قسمت قابل رویت از یک کوه یخ میداند که نتیجة تعاملهای اجتماعی پژوهشگر با سایر افراد موجود در شبکة علمی جهت تألیف مشترک در گذشته بوده است. به عبارت دیگر، تنها بخشی از تعاملهای اجتماعی افراد با سایر پژوهشگران آن حوزة سبب مشارکت علمی رسمی در قالب تألیف مشترک میگردد. از آنجا که شبکههای همکاری علمی نوعی شبکه اجتماعی[7] شمرده میشوند، استفاده از شاخصهای مختلف تحلیل شبکههای اجتماعی[8] امکان مطالعة ساختار شبکههای همکاری علمی و همچنین بررسی دقیق جایگاه و نقش افراد در این شبکهها را فراهم میآورد. تحلیل شبکههای اجتماعی از دیدگاه نظری، نحوة تعاملهای میان افراد مستقل در شکلدهی ساختار اجتماعی یک شبکه را بررسی میکند و از ابزارهای تحلیلی نیز جهت بررسی عملکرد افراد و کل شبکه بهره میگیرد. در این روش که برای نخستینبار در سال 1934 توسط «جیکوب مورنو»[9] روانشناس رومانیایی پیشنهاد شد، ماهیتهای اجتماعی به صورت گره[10] و روابط میان آنها به صورت پیوند[11] در نظر گرفته شده و از روشهای آماری و الگوریتمهای ریاضی جهت بررسی شبکهها استفاده میشود. از میان شاخصههای متعدد موجود در تحلیل شبکههای اجتماعی، میتوان از شاخصههای مرکزیت[12] جهت مطالعه اثرگذاری اجتماعی پژوهشگران در شبکههای همتألیفی بهره گرفت. مرکزیت که یکی از مهمترین مفاهیم خرد[13] تحلیل شبکههای اجتماعی شمرده میشود، به مطالعة اهمیت و تأثیرگذاری افراد در شبکه میپردازد.
در جمعبندی این مقدمه میتوان بیان نمود که مفاهیم اثرگذاری علمی و اجتماعی پژوهشگران، مفاهیمی کاملا جدا از یکدیگر نبوده و به نوعی دارای همپوشانی هستند. به عبارت دیگر، بخشی از فعالیت اجتماعی پژوهشگران در قالب تألیف مشترک نمود پیدا کرده و زمینة تأثیرگذاری علمی آن افراد را نیز فراهم میکند. پژوهش حاضر میکوشد تا با بهرهگیری از شاخصههای مختلف اثرگذاری علمی و اجتماعی، تصویر جامعی از عملکرد پژوهشگران حوزة علمسنجی در سطح بینالمللی فراهم آورد. در این پژوهش، عملکرد پژوهشگران حوزة علمسنجی با استفاده از 10 شاخص تعداد مقالههای، تعداد استنادهای دریافتی، میانگین استنادهای دریافتی برای هر مقاله، شاخص جی، شاخص اچ، درجه مرکزیت، بینیت، نزدیکی، بردار ویژه و تعداد پژوهشگران همکار، بررسی میشود. از سوی دیگر، وجود همبستگی میان شاخصهای مختلف اثرگذاری علمی و اجتماعی پژوهشگران این حوزه نیز بررسی میشود. پژوهش درصدد پاسخگویی به این سؤال اصلی است که اثرگذارترین پژوهشگران حوزة علمسنجی چه کسانی و دارای چه ویژگیهایی هستند؟ برای پاسخگویی به این سؤال، میتوان هدفهای پژوهش را در قالب دو هدف زیر بیان نمود:
- بررسی اثرگذاری پژوهشگران حوزة علمسنجی بر اساس شاخصههای مختلف؛ و
- مطالعة همبستگی میان شاخصههای مختلف اثرگذاری علمی و اجتماعی پژوهشگران حوزة علمسنجی.
بررسی حوزة علمسنجی و حوزههای وابسته مانند کتابسنجی، وبسنجی و اطلاعسنجی، مورد توجه برخی از پژوهشگران پیشین بوده است. در یکی از این پژوهشها «حمیدی، اصنافی و عصاره» (1387) به بررسی تحلیلی و ترسیم ساختار انتشارات علمی تولید شده در حوزههای کتابسنجی، علمسنجی، وبسنجی و اطلاعسنجی نمایه شده در پایگاه وب علوم طی سالهای 1990 تا 2005 پرداختند. نتایج پژوهش مذکور بیانگر افزایش توجه و رویکرد پژوهشگران به حوزة علمسنجی و حوزههای وابسته و وجود شبکة علمی منسجم میان محققان این حوزه بود. در پژوهش دیگری «ابراهیمی» (1387) عملکرد مجله بینالمللی علمسنجی[14] را طی سالهای 1990 تا 2006 بررسی کرد. نتایج این پژوهش نشان داد کشورهای ایالات متحده، هلند و آلمان در دورة زمانی مورد بررسی بالاترین جایگاه را در تولید علم در مجله مذکور داشتهاند. در این پژوهش همچنین از «گلنزل»، «شوبرت» و «براون» به عنوان پرتولیدترین پژوهشگران این حوزه نام برده شده است. «علیجانی و کرمی» (1388) وضعیت تولید علم در حوزه اطلاعسنجی را بررسی کردهاند و از «ایگه»، «روسو» و «بورل» به عنوان پرتولیدترین پژوهشگران این حوزه نام میبرند. همچنین، «جمالی، نیکزاد و علیمحمدی» (1389) در پژوهشی، تولیدات علمی پژوهشگران ایرانی را در حوزههای کتابسنجی و علمسنجی بررسی کردند. نتایج پژوهش نشان داد بیشترین مقالههای بینالمللی پژوهشگران کشورمان، در مجلة علمسنجی (18 مقاله) به چاپ رسیده است. این پژوهشگران همچنین بیان میکنند که بیشتر مقالههای تألیف شده توسط پژوهشگران ایرانی، به صورت توصیفی و نه چندان عمیق، به شمارش و گزارشدهی تعداد تولیدات علمی پرداختهاند. «عصاره و برایرپور» (1390) ضمن بررسی تولیدات علمی حوزههای کتابسنجی، علمسنجی و اطلاعسنجی طی سالهای 1973 تا 2009، به مطالعه تمایزها و شباهتهای موجود میان حوزههای مذکور پرداختند. نتایج پژوهش نشان داد حوزه کتابسنجی به نسبت دو حوزة دیگر از گسترة موضوعی وسیعتری برخوردار است. این پژوهشگران بیان میکنند که حد و مرز حوزههای مذکور مشخص نیست و نمیتوان حد مشخصی برای هر یک از این حوزهها تعیین کرد.
«بهاروی، گرگ و بالی»[15] (2003) پژوهشی در خصوص عملکرد کشورهای پرتولید در شاخههای مختلف حوزة علمسنجی طی سالهای 1978 تا 2001 انجام دادهاند. این پژوهشگران بیان میکنند که نقش ایالات متحده در تولیدات علمی حوزة علمسنجی در حال افول و سهم کشورهایی مانند هلند، هندوستان، اسپانیا، فرانسه و ژاپن در حال افزایش است. در پژوهش دیگری «هو، کرشمر و لیو»[16] (2008) شبکه همتألیفی مقالههای منتشر شده در مجلة بینالمللی علمسنجی را طی سالهای 1978 تا 2004 ترسیم و عملکرد پژوهشگران این حوزه را با استفاده از شاخصهای مرکزیت، مطالعه کردهاند. در این مقاله، مرکزیترین پژوهشگران حوزه علمسنجی با استفاده از شاخصهای درجه مرکزیت[17]، بینیت[18] و نزدیکی[19] مشخص شدهاند. «موقلی و دیگران» (2011) تولیدات علمی حوزة علمسنجی را طی سالهای 1980 تا 2009 مطالعه و «شوبرت»، «براون» و «گلنزل» را پرتولیدترین پژوهشگران این حوزه معرفی کردهاند. «افشار و دیگران» (2011) میزان مشارکت علمی پژوهشگران در مقالههای منتشر شده در مجلة بینالمللی علمسنجی را طی سالهای 2004 تا 2008 مطالعه کردند. نتایج پژوهش نشان داد به طور میانگین 33/2 پژوهشگر در تألیف مقالههای علمی این حوزة مشارکت داشتهاند. همچنین، «گلنزل»، «روسو» و «ایگه» پرتولیدترین پژوهشگران حوزة علمسنجی در دورة زمانی مورد بررسی، معرفی شدند. بررسی شبکة همتألیفی پژوهشگران حوزة علمسنجی با استفاده از شاخصهای کیو[20] و بینیت، پژوهش دیگری است که «گانز، لیو و محبوبا»[21] (2011) آن را انجام دادهاند. در این پژوهش از پژوهشگرانی مانند «گلنزل، کرشمرو روسو» به عنوان پژوهشگران مرکزی دارای بیشترین شاخصهای کیو و بینیت، نام برده شده است. همچنین «عرفانمنش، روحانی و آبریزاه»[22] (2012) در پژوهشی، شبکههای همتألیفی در 3215 مقاله منتشر شده در مجلة بینالمللی علمسنجی را مطالعه و ویژگیهای این شبکهها را با استفاده از شاخصهای خرد و کلان تحلیل شبکههای اجتماعی، بررسی کردند. مطالعة شبکه همتألیفی پژوهشگران نشان داد افرادی مانند «گلنزل، روسو، دباکر، شوبرت، موئد، گوپتا و براون» از مرکزیترین جایگاه در شبکه مذکور برخوردارند. پژوهشهای دیگری نیز در تحلیل تولید علم در حوزة علمسنجی توسط «علیان و یاری» (1391)، «هوودو ویلسون»[23] (2001) و «چن[24] و دیگران» (2002) انجام گرفته است.
از سوی دیگر، همبستگی میان شاخصهای مختلف تولید، مشارکت، استناد و مرکزیت، در برخی از پژوهشهای پیشین بررسی شده است. در برخی از این پژوهشها رابطهای معنادار و مثبت میان تعداد تولیدات علمی و مشارکت پژوهشگران در حوزههای مختلف پژوهشی گزارش شده است (پائو[25]، 1982؛ لی و بازمن[26]، 2005؛ برجک و رابینسون[27]، 2007). همبستگی مثبت و معناداری میان تعداد تولیدات علمی با تعداد مشارکت علمی و همچنین تعداد پژوهشگران همکار نیز در پژوهش «بنکندورف»[28] (2010) گزارش شده است. در خصوص رابطه میان مشارکت علمی و کیفیت مقالههای تولیدی، برخی از پژوهشهای پیشین رابطة مثبتی میان همتألیفی و کیفیت بالاتر مقالهها (مانند دریافت استناد بیشتر و یا انتشار در مجلههای معتبرتر) گزارش کردهاند (نارنین، استیونس و ویثلو[29]، 1991؛ گلنزل و شوبرت، 2001). در پژوهش دیگری «هی، گنگ و کمپبلهانت»[30] (2009) ضمن بررسی 65 پژوهشگر حوزة زیست پزشکی در کشور نیوزیلند، بیان میکنند که همبستگی مثبت و معناداری میان میزان مشارکت داخلی و بینالمللی پژوهشگران و استنادهای دریافتی آنها وجود دارد. همچنین، همبستگی مثبتی میان تعداد نویسندگان مقالهها و تعداد استنادهای دریافتی آن مقالهها توسط «سوریامورتی»[31] (2009) و «آندراده، لوپز و مارتین»[32] (2009) نیز گزارش شده است. از سوی دیگر، در خصوص همبستگی میان تعداد تولیدات علمی و تعداد استنادهای دریافتی، رابطة مثبت و معناداری در پژوهش «وانگ، کیو و یو»[33] (2012) در میان پژوهشگران حوزة علمسنجی گزارش شد. در خصوص همبستگی میان شاخصهای مرکزیت و اثرگذاری پژوهشگران از نظر شاخص استناد، «یانگ و دینگ»[34] (2009) و «یان، دینگ و ژو»[35] (2010) همبستگی مثبت و معناداری میان شاخصهای درجه مرکزیت، بینیت و نزدیکی و تعداد استنادهای دریافتی پژوهشگران حوزة علم اطلاعات گزارش کردهاند. «عباسی و آلتمن»[36] (2011) نیز در پژوهش خود، به وجود همبستگی میان شاخص درجه مرکزیت و عملکرد پژوهشگران بر اساس شاخص هیرش اشاره میکنند. از سوی دیگر، در خصوص همبستگی میان شاخصهای مرکزیت و تولید، «هیل»[37] (2008) رابطه معناداری میان شاخص بینیت و تعداد مقالههای تولید شدة پژوهشگران گزارش میکند. نتایج مشابهی در پژوهشهای «فویوکی»[38] (2008)، «راچرلا و هو»[39] (2010) و «یو، شاو و دوان»[40] (2012) نیز گزارش شده است.
به طور کلی میتوان گفت، با وجود پژوهشهای مذکور و برخی دیگر از مطالعات پیشین، نیاز به انجام پژوهشی جامع در زمینة بررسی عملکرد پژوهشگران حوزة علمسنجی بر اساس شاخصهای گوناگون و همچنین مطالعة همبستگی میان شاخصهای مختلف اثرگذاری علمی و اجتماعی در این حوزه، محسوس است. اگرچه پژوهشهای پیشین، پژوهشگران تأثیرگذار درحوزة علمسنجی را بررسی کردهاند، ملاک بررسی و رتبهبندی این پژوهشها تنها تعداد تولیدات علمی و یا شاخصهای مرکزیت بوده است. این در حالی است که در پژوهش حاضر، عملکرد بیش از 3000 پژوهشگر حوزة علمسنجی طی یک بازة زمانی بلندمدت 33 ساله و با استفاده از 10 شاخص تعداد مقالهها، تعداد استنادهای دریافتی، میانگین استنادهای دریافتی برای هر مقاله، شاخص جی، شاخص هیرش، درجه مرکزیت، بینیت، نزدیکی، بردار ویژه[41] و تعداد پژوهشگران همکار، مورد بررسی قرار میگیرد. از سوی دیگر، وجود همبستگی میان شاخصهای مذکور نیز در این پژوهش مطالعه میشود. امید است نتایج این مقاله به شناخت هر چه بیشتر پژوهشهای حوزة علمسنجی و ویژگیهای افراد اثرگذار این حوزه در سطح بینالمللی، منجر گردد.
پژوهش حاضر از نوع علمسنجی است. جامعة پژوهش از تعداد 3346 مقاله تشکیل شده که طی سالهای 1980 تا انتهای سال 2012 در مجله بینالمللی علمسنجی منتشر شدهاند. این مجله که از مجلههای مهمّ علمی در حوزة علمسنجی و سایر حوزههای وابسته است، از سال 1978 توسط شرکت انتشاراتی الزویر و به سرویراستاری «تیبور براون»[42] منتشر شده است. مجلة علمسنجی به صورت ماهانه منتشر شده و تمامی جنبههای کمّی علم و همچنین ارتباطات، مشارکت و سیاستهای علمی را در بر میگیرد. مجلة مذکور بر اساس اطلاعات پایگاه گزارش استنادی مجلهها[43] در سال 2011 با دارا بودن ضریب تأثیر معادل 996/1، در جایگاه دوازدهم در میان 83 مجلة نمایه شده در حوزة علم اطلاعات و کتابداری قرار داشته است. از آنجا که نویسندگان مقالة حاضر به 30 مقالة منتشر شده در سالهای 1978 و 1979 دسترسی نداشتهاند، مقالههای مذکور از جامعة پژوهش حاضر حذف شدند. جمعآوری دادههای مربوط به پژوهش در چند مرحله انجام شد. ابتدا اطلاعات کتابشناختی مقالههای مورد بررسی در قالب اندنوت[44] از پایگاه وب علوم[45] بارگذاری و ذخیره شد. بررسی اطلاعات کتابشناختی نشان داد از میان پژوهشگران دارای تألیف در مجله، 110 پژوهشگر مقالههای خود را با اسامی مختلف منتشر کردهاند. برای رعایت یکدستی در دادههای پژوهش، مقالههای منتشر شده توسط یک پژوهشگر با اسامی مختلف با یکدیگر ادغام شد. در مجموع، تعداد 3024 پژوهشگر منحصر به فرد از 1189 دانشگاه و مؤسسه پژوهشی از 68 کشور دنیا در تولید مقالههای مورد بررسی سهم داشتهاند. برای تحلیل شبکة اجتماعی پژوهشگران حوزة علمسنجی، دادههای موجود از طریق برنامهنویسی در محیط سی شارپ، به فرمت قابل قبول جهت بررسی در نرمافزار تحلیل شبکه یو.سی.آی.نت[46] تبدیل شدند. نسخة 44/6 نرمافزار یو.سی.آی.نت و نسخه 4/5/1 نرمافزار وی.او.اس.ویوور[47] جهت تحلیل و ترسیم شبکة همتألیفی مقالههای حوزة علمسنجی مورد استفاده قرار گرفت. همچنین، در پژوهش حاضر اثرگذاری پژوهشگران حوزة علمسنجی با استفاده از 10 شاخص مختلف مطالعه شد. از آن جمله میتوان به تعداد مقالههای منتشر شده، تعداد استنادهای دریافتی و میانگین استنادهای دریافتی به ازای هر مقاله اشاره کرد. دو شاخص اچ و جی، شاخصهای دیگری هستند که برای بررسی اثرگذاری علمی پژوهشگران مطالعه شدند. شاخص هیرش یک پژوهشگر معادل h است، اگر NP مقاله از وی هر کدام دستکم دارای h استناد و سایر مقالههای وی (NP-h) استناد را دارا باشند (هیرش[48]، 2005). همچنین، شاخص جی معادل بیشترین تعداد مقالههای یک پژوهشگر است که در مجموع دارای g2 استناد یا بیشتر هستند (ایگه[49]، 2006).
از سوی دیگر، در پژوهش حاضر از شاخصهای مرکزیت برای بررسی اثرگذاری اجتماعی پژوهشگران در شبکة اجتماعی مشارکت علمی در حوزة علمسنجی بهره گرفته شده است. مرکزیت گرههای شبکه را میتوان با استفاده از شاخصهای مختلفی مانند درجة مرکزیت، بینیت، نزدیکی و بردار ویژه، مورد مطالعه قرار داد. درجه مرکزیت یک گره در یک شبکة اجتماعی، نشان دهندة تعداد ارتباطات آن گره با سایر گرههای تشکیل دهندة شبکه است. به عبارت دیگر، در یک شبکة همتألیفی، درجه مرکزیت هر فرد نشان دهندة تعداد همتألیفی وی با سایر افراد حاضر در شبکه است. درجة مرکزیت گره kیا (pK)CDاز طریق فرمول زیر محاسبه میشود:
در فرمول فوق nتعداد گرههای موجود در شبکه و (pi , pk)aدر صورت اتصال دو گره piو pk معادل 1 و در غیر این صورت معادل صفر است. درجه مرکزیت به عنوان شاخصی برای اندازهگیری تأثیرگذاری، مقبولیت و معروفیت افراد در شبکههای اجتماعی علمی در نظر گرفته میشود. شاخص بینیت یک گره، بیانگر تعداد دفعاتی است که آن گره در کوتاهترین مسیر میان هر دو گره دیگر در شبکه قرار میگیرد. گرههای دارای بینیت بالا، نقش مهمی در اتصال شبکه ایفا کرده، جایگاهی مرکزی در شبکة دارند و در گردش اطلاعات در شبکه نقش مهمی را بر عهده دارند. شاخص بینیت گره kیا (pK)CBاز طریق فرمول زیر محاسبه میشود:
در این فرمول (gij) کوتاهترین مسیر میان اتصال piو pjو (pK)gijکوتاهترین مسیر میان اتصال piو pj است که از pK میگذرد. شاخص بینیت به عنوان شاخصی جهت بررسی اثرگذاری افراد در شبکه از طریق قرار گرفتن در مسیر سایر گرهها و همچنین تسریع در برقراری ارتباط میان اعضا و انتقال اطلاعات، در نظر گرفته میشود. از سوی دیگر، شاخص نزدیکی یک گره بیانگر میانگین طول کوتاهترین مسیرهای موجود میان آن گره و سایر گرههای موجود در شبکه است. شاخص نزدیکی گره kیا (pK)CCبا فرمول زیر محاسبه میشود:
در این فرمول (pi , pk)dکوتاهترین مسیر اتصالدو گره piو pk است. گرههای دارای شاخص نزدیکی بالا، قدرت تأثیرگذاری بیشتری در شبکه دارند، نقش مرکزیتری در شبکه ایفا میکنند و قابلیت دسترسپذیری بیشتری برای سایر گرهها دارند. همچنین، شاخص بردار ویژه نشان دهندة میزان ارتباطات یک فرد با سایر افراد قدرتمند و بانفوذ در یک شبکة اجتماعی علمی است. بر اساس این شاخص، به همتألیفی با افراد دارای مرکزیت بیشتر وزن بیشتر و به همتألیفی با افراد دارای مرکزیت کمتر وزن کمتری برای پژوهشگر در نظر گرفته میشود. شاخص بردار ویژه گره kیا (pK)CE، با فرمول زیر محاسبه میشود:
در این فرمول λ مقداری ثابت است (عباسی، حسین و لیدسدورف[50]، 2012). تعداد گرههای مجاور و یا پژوهشگران همکار هر یک از افراد دارای مقاله در مجلة علمسنجی نیز به عنوان یکی دیگر از شاخصههای اثرگذاری اجتماعی این پژوهشگران مورد مطالعه قرار گرفته است. در انتها نیز برای بررسی همبستگی میان شاخصههای مختلف اثرگذاری علمی و اجتماعی پژوهشگران، از آزمون همبستگی پیرسون[51] استفاده شده است.
نتایج پژوهش نشان میدهد تعداد 3024 پژوهشگر در تألیف مقالههای منتشر شده در فصلنامة علمسنجی سهیم بودهاند. تعداد مقالههای این پژوهشگران از قاعده توزیع توانی[52] پیروی میکند. به عبارت دیگر، تعداد معدودی از پژوهشگران مقالههای زیاد و سایر پژوهشگران مقالههای کمی داشتهاند. از میان نویسندگان دارای تألیف در حوزة علمسنجی، تنها 68 پژوهشگر دارای 10 یا بیشتر از 10 تألیف بودهاند. از سوی دیگر، 2551 پژوهشگر تنها دارای یک یا دو تألیف در مجلة علمسنجی بودهاند. یافتههای پژوهش نشان میدهد «گلنزل» (121)، «شوبرت» (105)، «براون» (69)، «روسو» (61) و «لیدسدورف» (53) پرتولیدترین پژوهشگران حوزة علمسنجی بودهاند. بررسی وابستگی سازمانی پژوهشگران پر تولید نشان میدهد آکادمی علوم مجارستان[53]، دانشگاههای لوون[54] و آنتورپ[55] بلژیک و دانشگاه لایدن هلند[56] بیشترین سهم را در تولید علم در حوزة علمسنجی ایفا کردهاند. از سوی دیگر، بررسی استنادهای دریافتی نشان میدهد مقالههای حوزة علمسنجی مورد بررسی در پژوهش حاضر، در مجموع 33867 بار استناد شدهاند (تا انتهای آپریل 2013). از سوی دیگر، بیشتر پژوهشگران پر تولید، در فهرست افراد پر استناد هم قرار دارند. «گلنزل» (2869)، «شوبرت» (2108)، «براون» (1595)، «ونران» (1435) و «موئد» (1155) پراستنادترین پژوهشگران بودهاند. در مجموع، بیش از 62% از کل استنادهای حوزة علمسنجی به 30 پژوهشگر پراستناد ارائه شده در جدول 1 تعلق دارد. همچنین، نتایج پژوهش نشان میدهد حدود 18% (600) از مقالههای مورد بررسی، تاکنون استنادی دریافت نکردهاند. از سوی دیگر، پر استنادترین مقالة منتشر شده، اثری از «ایگه» با عنوان «تئوری و بررسی علمی شاخص جی» بوده که از زمان انتشارش در سال 2006، 307 استناد دریافت کرده است(تا انتهای آپریل 2013).
علاوه بر بررسی تعداد کل استنادهای دریافتی، میانگین استنادهای هر یک از پژوهشگران حوزة علمسنجی نیز بررسی شد. نتایج پژوهش نشان داد بیشتر پژوهشگران برتر بر اساس این شاخص، افرادی بودهاند که تعداد کمی مقالة پراستناد داشتهاند. به عبارت دیگر، بررسی 30 پژوهشگر برتر بر اساس شاخص میانگین استنادهای دریافتی نشان میدهد پرتولیدترین فرد در این فهرست تنها چهار مقاله نوشته است. بر این اساس، «باپتیستا، کمپیتلی، کینوچی و مارتینز» همگی با شاخص میانگین استناد 137 در صدر این فهرست قرار دارند. چنانکه بیان شد، هیچیک از پژوهشگران پرتولید و پراستناد در فهرست پژوهشگران دارای بیشترین میانگین استنادهای دریافتی حضور ندارند. نتایج پژوهش نشان میدهد هر یک از مقالههای حوزة علمسنجی تا انتهای ماه آپریل سال 2013 میلادی به طور میانگین 12/10 استناد دریافت کردهاند. بررسی عملکرد پژوهشگران حوزة علمسنجی بر اساس شاخص هیرش بیانگر آن است که «گلنزل» (30)، «شوبرت» (25)، «براون» (22)، «ونران» (21) و «موئد» (20) تأثیرگذارترین پژوهشگران حوزة علمسنجی بر اساس شاخص مذکور بودهاند. از آنجا که تعداد مقالههای تألیف شده و تعداد استنادهای دریافتی از جمله عوامل مؤثر در میزان شاخص هیرش پژوهشگران هستند، وجود نویسندگان پرتولید و پراستناد در فهرست افراد دارای بیشترین شاخص هیرش، قابل توجیه و پیشبینی است. از سوی دیگر، نتایج پژوهش نشان داد پژوهشگران برتر در شاخص هیرش، در شاخص جی نیز بهترین عملکرد را داشتهاند. بر این اساس، بیشترین شاخص جی در میان پژوهشگران حوزة علمسنجی به «گلنزل» (50)، «شوبرت» (44)، «براون» (39)، «ونران» (38) و «موئد» (34) تعلق دارد (جدول 1). در شاخص جی بر خلاف شاخص اچ، به مقالههای پراستناد وزن بیشتری تعلق میگیرد. بنابراین، قابل پیشبینی است که بسیاری از پژوهشگران پراستناد در حوزة علمسنجی، در فهرست پژوهشگران دارای بیشترین شاخص جی نیز حضور داشته باشند. اسامی 30 پژوهشگر برتر بر اساس شاخصهای تولید، استناد، میانگین استناد، اچ و جی، در جدول 1 آمده است.
برای بررسی شاخصههای مرکزیت، شبکه همتألیفی پژوهشگران حوزة علمسنجی با استفاده از نرمافزارهای یو.سی.آی. نت و وی.او.اس.ویوور ترسیم و مطالعه شد. شبکة مذکور از تعداد 3024 گره و 6884 یال یا پیوند تشکیل شده است. هر یک از گرهها نشان دهندة یکی از پژوهشگران دارای تألیف، و پیوند میان دو گره نشان دهندة وجود دستکم یک همتألیفی میان آن دو پژوهشگر است (تصویر 1). بررسی درجه مرکزیت پژوهشگران حوزة علمسنجی نشان میدهد «گلنزل» (277)، «شوبرت» (142)، «روسو» (128)، «براون» (125) و «دباکر» (67) با دارا بودن بیشترین تعداد همتألیفی، مرکزیترین و مشارکت پذیرترین پژوهشگران این حوزه بودهاند. از نظر شاخص بینیت، «گلنزل» (47117/0)، «روسو» (26226/0)، «لیدسدورف» (17696/0)، «مهیر» (16369/0) و «زیت» (12148/0) با دارابودن بیشترین میزان بینیت، نقش مهمی در اتصال گرههای مختلف و افزایش انسجام[57] شبکه ایفا کرده و از آنها به عنوان قطب اطلاعات[58] در شبکه نام برده میشود. این پژوهشگران و سایر افراد دارای شاخص بینیت زیاد، میانجیگر[59] در کنترل و انتقال اطلاعات در شبکه شناخته میشوند. گرههای میانجیگر شبکه را منسجم نگه داشته و همانند پلی افراد و خوشههای شبکه را به هم متصل میکنند. از سوی دیگر، «گلنزل» (00046973/0)، «روسو» (00046981/0)، «مهیر» (00046026/0)، «دباکر» (00046026/0) و «کرشمر» (00046025/0) دارای کمترین فاصله با سایر گرههای شبکه و بیشترین میزان شاخص نزدیکی بودهاند. شاخص نزدیکی بالای این افراد نشاندهندة اثرگذاری، مرکزیت و نقش کلیدی آنها در توزیع اطلاعات میان سایر گرههای موجود در شبکه است. چنانکه در جدول 2 مشخص است، بیشتر پژوهشگران دارای شاخص نزدیکی بسیار پایینی هستند. دلیل این امر را میتوان چنین توضیح داد که در چنین شبکة بزرگی با بیش از 3000 گره، هر پژوهشگر تنها به تعداد معدودی گره نزدیک بوده و از تعداد بسیار زیادی گره دیگر، دور است. بررسی عملکرد پژوهشگران حوزة علمسنجی بر اساس شاخص بردار ویژة بیانگر این است که «گلنزل» (596/59)، «شوبرت» (367/55)، «براون» (367/48)، «تیجس» (167/22) و «ژو» (466/11) از قویترین ارتباطات برخوردار بوده و به دلیل مجاورت با گرههای دارای مرکزیت بالا، تأثیرگذاری زیادی در شبکه دارند. شاخص بردار ویژه، مرکزیت گرههای شبکه را با توجه به جایگاه و اهمیت گرههای مجاور آنها بررسی میکند. در نهایت، بررسی تعداد گرههای مجاور و یا تعداد افراد همکار هر یک از پژوهشگران دارای تولید در حوزة علمسنجی نشان میدهد «گلنزل» با 45، «روسو» با 43، «دباکر» با 29، «هو، موئد و دیمویاآنگون» با 26 پژوهشگر دیگر دارای تألیف مشترک بودهاند. افراد دارای گرههای مجاور زیاد در شبکههای همکاری علمی، افرادی فعال دارای قابلیت جذب گرههای دیگر شمرده میشوند. به طور میانگین، هر یک از پژوهشگران حوزة علمسنجی دارای 6/1 پژوهشگر مجاور بوده است. اسامی 30 پژوهشگر برتر بر اساس شاخصهای درجه مرکزیت، بینیت، نزدیکی، بردار ویژه و تعداد گرههای مجاور، در جدول 2 آمده است.
جدول 1. بررسی عملکرد پژوهشگران علمسنجی بر اساس شاخصهای اثرگذاری علمی
شاخص اچ
|
شاخص جی
|
میانگین استناد
|
تعداد استناد
|
تعداد مقالهها |
رتبه |
|||||
فراوانی |
پژوهشگر |
فراوانی |
پژوهشگر |
فراوانی |
پژوهشگر |
فراوانی |
پژوهشگر |
فراوانی |
پژوهشگر |
|
30
|
Glanzel, W
|
50
|
Glanzel, W
|
137
|
Batista, P
|
2869
|
Glanzel, W
|
121
|
Glanzel, W
|
1
|
25
|
Schubert, A
|
44
|
Schubert, A
|
137
|
Campiteli, M
|
2108
|
Schubert, A
|
105
|
Schubert, A
|
2
|
22
|
Braun, T
|
39
|
Braun, T
|
137
|
Kinouchi, O
|
1595
|
Braun, T
|
69
|
Braun, T
|
3
|
21
|
VanRaan. A
|
38
|
VanRaan. A
|
137
|
Martinez, A
|
1435
|
VanRaan. A
|
61
|
Rousseau, R
|
4
|
20
|
Moed. H
|
34
|
Moed. H
|
135
|
Stevens, K
|
1155
|
Moed. H
|
53
|
Leydesdorff, L
|
5
|
17
|
Leydesdorff, L
|
28
|
Leydesdorff, L
|
135
|
Whitlow, E
|
878
|
Leydesdorff, L
|
52
|
Egghe, L
|
6
|
15
|
Meyer, M
|
28
|
Egghe, L
|
123
|
Sweeney, E
|
791
|
Egghe, L
|
48
|
VanRaan. A
|
7
|
14
|
Small, H
|
24
|
Rousseau, R
|
119
|
VanDeSompel, H
|
761
|
VanLeeuven, T
|
34
|
Moed. H
|
8
|
14
|
VanLeeuven, T
|
23
|
Vinkler, P
|
5/87
|
MacRoberts, B
|
665
|
Rousseau, R
|
31
|
Moravcsik, M
|
9
|
13
|
Lewison, G
|
23
|
Meyer, M
|
5/87
|
MacRoberts, M
|
655
|
Meyer, M
|
31
|
Vinkler, P
|
10
|
13
|
Rousseau, R
|
23
|
VanLeeuven, T
|
86
|
Soete, L
|
604
|
Small, H
|
29
|
Gupta, B
|
11
|
13
|
Vinkler, P
|
22
|
Small, H
|
86
|
Wyatt, S
|
596
|
Persson, O
|
27
|
Kretschmer, H
|
12
|
12
|
Egghe, L
|
22
|
Thijs, B
|
5/83
|
Debruin, R.
|
586
|
Ho, Y
|
24
|
Lewison, G
|
13
|
12
|
Nederhof, A
|
21
|
Courtial, J
|
75
|
Bettels, B
|
536
|
Narin, F
|
23
|
Courtial, J
|
14
|
12
|
Persson, O
|
20
|
Thelwall, M
|
75
|
Latour, B
|
516
|
Vinkler, P
|
23
|
Garg, K
|
15
|
12
|
Thelwall, M
|
19
|
Persson, O
|
73
|
Katsaros, D
|
454
|
Thijs, B
|
23
|
Meyer, M
|
16
|
11
|
Debackere, K
|
19
|
Zitt, M
|
73
|
Manolopoulos, Y
|
443
|
Tijssen, R
|
23
|
VanLeeuven, T
|
17
|
11
|
Ho, Y
|
18
|
Lewison, G
|
73
|
Sidiropoulos, A
|
435
|
Courtial, J
|
22
|
Bonitz, M
|
18
|
11
|
Thijs, B
|
18
|
Debackere, K
|
72
|
Hamilton, K
|
425
|
Nederhof, A
|
22
|
Small, H
|
19
|
10
|
Bar-Ilan, J
|
18
|
Ho, Y
|
71
|
Dekker, P
|
390
|
Thelwall, M
|
22
|
Thijs, B
|
20
|
10
|
Basseculard, E
|
17
|
Nederhof, A
|
71
|
Zwaan, R
|
366
|
Bar-Ilan, J
|
21
|
Thelwall, M
|
21
|
10
|
Bordons, M
|
17
|
Bar-Ilan, J
|
5/66
|
Bollen, J
|
366
|
Zitt, M
|
20
|
Debackere, K
|
22
|
10
|
Garg, K
|
17
|
Daniel, H
|
66
|
Banks, M
|
339
|
Basseculard, E
|
20
|
Anegon, F
|
23
|
10
|
Tijssen, R
|
16
|
Kretschmer, H
|
67/62
|
Greenlee, E
|
338
|
Bordons, M
|
19
|
Bornmann, L
|
24
|
10
|
Zitt, M
|
16
|
Gomez, I
|
62
|
Rodriguez, M
|
334
|
Debruin, R
|
19
|
Persson, O
|
25
|
9
|
Courtial, J
|
16
|
Bordons, M
|
61
|
Phelan, T
|
317
|
Lewison, G
|
19
|
Zitt, M
|
26
|
9
|
Gomez, I
|
15
|
Garg, K
|
55
|
Murray, H
|
312
|
Debackere, K
|
18
|
Abramo, G
|
27
|
9
|
Kretschmer, H
|
15
|
Bornmann, L
|
55
|
Paunonen, S
|
305
|
Gomez, I
|
18
|
Daniel, H
|
28
|
9
|
Narin, F
|
15
|
Tijssen, R
|
54
|
Bjorneborn, L
|
282
|
Visser, M
|
18
|
Ho, Y
|
29
|
8
|
Gupta, B
|
15
|
Haitun, S
|
54
|
Cote, G
|
265
|
Daniel, H
|
17
|
Bar-Ilan, J
|
30
|
جدول 2. بررسی عملکرد پژوهشگران علمسنجی بر اساس شاخصهای اثرگذاری اجتماعی
بردار ویژه
|
تعداد گرههای مجاور
|
نزدیکی
|
بینیت
|
درجه مرکزیت
|
رتبه |
|||||
فراوانی |
پژوهشگر
|
فراوانی |
پژوهشگر
|
فراوانی (3-10×) |
پژوهشگر
|
فراوانی (2-10×) |
پژوهشگر
|
فراوانی |
پژوهشگر
|
|
596/59
|
Glanzel, W
|
45
|
Glanzel, W
|
46983/0
|
Glanzel, W
|
7117/4
|
Glanzel, W
|
277
|
Glanzel, W
|
1
|
367/55
|
Schubert, A
|
43
|
Rousseau, R
|
46981/0
|
Rousseau, R
|
6226/2
|
Rousseau, R
|
142
|
Schubert, A
|
2
|
367/48
|
Braun, T
|
29
|
Debackere, K
|
46026/0
|
Meyer, M
|
7696/1
|
Leydesdorff, L
|
128
|
Rousseau, R
|
3
|
167/22
|
Thijs, B
|
26
|
Ho, Y
|
46026/0
|
Debackere, K
|
6369/1
|
Meyer, M
|
125
|
Braun, T
|
4
|
466/11
|
Zhou, P
|
26
|
Moed, H
|
46025/0
|
Kretschmer, H
|
2148/1
|
Zitt, M
|
67
|
Debackere, K
|
5
|
183/11
|
Schoepflin, U
|
26
|
Anegon, F
|
46025/0
|
Leta, J
|
9683/0
|
Kretschmer, H
|
58
|
VanRaan, A
|
6
|
25/10
|
Debackere, K
|
24
|
Klingsporn, B
|
46025/0
|
Liang, L
|
9267/0
|
Leta, J
|
57
|
Moed, H
|
7
|
229/10
|
Zsindely, S
|
23
|
Schubert, A
|
46025/0
|
Thijs, B
|
8772/0
|
Park, H
|
56
|
Thijs, B
|
8
|
273/8
|
Czerwon,H
|
23
|
Courtial, J
|
46025/0
|
Wu, Y
|
8150/0
|
Debackere, K
|
53
|
VanLeeuwen, T
|
9
|
805/6
|
Zhang, L
|
22
|
Gupta, B
|
46025/0
|
Persson, O
|
7239/0
|
Gupta, B
|
47
|
Liang, L.M
|
10
|
872/5
|
Meyer, M
|
21
|
VanRaan, A
|
46025/0
|
Moed, H
|
6782/0
|
Moed, H
|
47
|
Courtial, J
|
11
|
736/5
|
Liang, L
|
20
|
A.Mackensen, N
|
46024/0
|
Zhang, L
|
6604/0
|
Laville, F
|
46
|
Anegon, F
|
12
|
541/5
|
Janssens, F
|
20
|
Bocatius, B
|
46024/0
|
Zhou, P
|
6432/0
|
Okubo, Y
|
44
|
Sturm, A
|
13
|
941/4
|
Schlemmer, B
|
20
|
Bestakowa, L
|
46024/0
|
Jiang, G
|
6415/0
|
Katz, J
|
44
|
Weller, K
|
14
|
34/4
|
Maczelka, H
|
20
|
Balicki, G
|
46024/0
|
Gorraiz, J
|
6244/0
|
Hicks, D
|
44
|
Gupta, B
|
15
|
211/4
|
Diospatonyi, I
|
20
|
Brehmer, L
|
46024/0
|
Scharnhorst, A
|
6077/0
|
Chen, C
|
44
|
Werner, K
|
16
|
647/3
|
Leta, J
|
20
|
Werner, K
|
46024/0
|
Schubert, A
|
5688/0
|
Zhou, P
|
40
|
VanLooy, B
|
17
|
483/3
|
Rousseau, R
|
20
|
Sturm, A
|
45978/0
|
Katz, J.S
|
5558/0
|
Zhang, J
|
40
|
Meyer, M
|
18
|
285/3
|
Zador, E
|
20
|
Brune, V
|
45978/0
|
Hornbostel, S
|
5545/0
|
Courtial, J
|
38
|
Gomez, I
|
19
|
682/2
|
De Moor, B
|
20
|
Borner, K
|
45978/0
|
Schoepflin, U
|
5212/0
|
Hornbostel, S
|
38
|
Egghe, L
|
20
|
571/2
|
Moed, H
|
20
|
Weller, K
|
45978/0
|
Anegon, F
|
5212/0
|
Ho, Y
|
35
|
Ho, Y.S
|
21
|
427/2
|
Danell, R
|
20
|
VanLeeuwen, T
|
45978/0
|
Hinze, S
|
4186/0
|
N.Berthelemot, N
|
35
|
Sombatsompop, N
|
22
|
348/2
|
De Lange, C
|
20
|
Liang, L
|
45978/0
|
Gumpenberger, C
|
4019/0
|
V.D.Besselaar, P
|
35
|
Markpin, T
|
23
|
219/2
|
Telcs, A
|
20
|
Fritscher, R
|
45978/0
|
Janssens, F
|
3907/0
|
Liang, L
|
33
|
Leydesdorff, L
|
24
|
16/2
|
Grupp, H
|
20
|
Osterhage ,A
|
45978/0
|
Braun, T
|
3838/0
|
Anegon, F
|
32
|
Thelwall, M
|
25
|
93/1
|
Persson, O
|
20
|
Probost, M
|
45978/0
|
Zimmerman, E
|
3809/0
|
VanLeeuwen, T
|
32
|
Bordons, M
|
26
|
625/1
|
Brocken, M
|
20
|
Kuntze, J
|
45978/0
|
Grupp, H
|
3745/0
|
Thelwall, M
|
31
|
Zitt, M
|
27
|
625/1
|
Rinia, A
|
20
|
Lee, J
|
45978/0
|
V.Quesada, B
|
3735/0
|
Schubert, A
|
30
|
Huang, M
|
28
|
507/1
|
Hinze, S
|
20
|
Risch, T
|
45978/0
|
De Moor, B
|
3634/0
|
Kwon, K
|
30
|
Abramo, G
|
29
|
505/1
|
Gorraiz, J
|
20
|
Eigemeier, K
|
45978/0
|
Glenisson, P
|
3634/0
|
Klingsporn, B
|
30
|
Tijssen, R
|
30
|
همبستگی میان شاخصههای مختلف اثرگذاری علمی و اجتماعی پژوهشگران حوزة علمسنجی
در ادامة مقاله، همبستگی میان شاخصههای مختلف اثرگذاری علمی و اجتماعی پژوهشگران حوزة علمسنجی با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون بررسی شد. بدین منظور، اطلاعات مربوط به عملکرد 3024 پژوهشگر دارای تألیف در مجلة علمسنجی بر اساس 10 شاخص مورد بررسی به نرمافزار اس.پی.اس.اس[60] (نسخه 18) وارد و آزمون همبستگی انجام شد. بر این اساس، همبستگی معناداری میان تمامی شاخصههای مورد بررسی بجز میانگین استناد و شاخصههای بینیت، نزدیکی و بردار ویژه مشاهده شد. همچنین، از میان شاخصههای مورد بررسی، قویترین همبستگی میان شاخصههای جی و اچ (000p=، 974/0r=)، تعداد مقالهها و شاخص جی (000p=، 919/0r=) و تعداد مقالهها و تعداد استنادهای دریافتی (000p=، 902/0r=) مشاهده شد (جدول شماره 3).
جدول 3. همبستگی میان شاخصههای مختلف اثرگذاری علمی و اجتماعی پژوهشگران حوزة علمسنجی
|
مقالهها
|
استنادها
|
میانگین استناد
|
شاخص اچ
|
شاخص جی
|
درجه مرکزیت
|
بینیت
|
نزدیکی
|
بردار ویژه
|
تعداد همکار
|
مقالهها
|
1
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
استنادها
|
** 902/0
|
1
|
|
|
|
|
|
|
|
|
میانگین استناد
|
** 161/0-
|
* 111/0
|
1
|
|
|
|
|
|
|
|
شاخص اچ
|
** 888/0
|
** 864/0
|
** 170/0-
|
1
|
|
|
|
|
|
|
شاخص جی
|
** 919/0
|
** 871/0
|
** 183/0-
|
** 974/0
|
1
|
|
|
|
|
|
درجه مرکزیت
|
** 871/0
|
** 836/0
|
** 121/0-
|
** 773/0
|
** 788/0
|
1
|
|
|
|
|
بینیت
|
** 695/0
|
** 675/0
|
039/0-
|
** 597/0
|
** 597/0
|
** 778/0
|
1
|
|
|
|
نزدیکی
|
** 186/0
|
** 207/0
|
046/0-
|
** 280/0
|
** 257/0
|
** 238/0
|
** 218/0
|
1
|
|
|
بردار ویژه
|
** 733/0
|
** 766/0
|
013/0-
|
** 579/0
|
** 590/0
|
** 791/0
|
** 527/0
|
** 135/0-
|
1
|
|
تعداد همکار
|
** 679/0
|
** 600/0
|
** 184/0-
|
** 698/0
|
** 707/0
|
** 803/0
|
** 661/0
|
** 319/0-
|
** 399/0
|
1
|
* همبستگی در سطح 05/0 معنادار است.
پژوهش حاضر در راستای بررسی عملکرد پژوهشگران حوزة علمسنجی بر اساس شاخصههای مختلف اثرگذاری علمی و اجتماعی انجام شده است. بر خلاف بسیاری از پژوهشهای پیشین که شاخصهای تولید یا مرکزیت را اساس بررسی عملکرد پژوهشگران در حوزههای موضوعی مختلف قرار دادهاند، مقالة حاضر سعی نمود تا با استفاده از 10 شاخص مختلف، کلیدیترین و مؤثرترین پژوهشگران حوزة علمسنجی در سطح بینالمللی را شناسایی کند. همچنین، همبستگی میان شاخصهای مختلف اثرگذاری علمی و اجتماعی این پژوهشگران، در مقالة حاضر مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد «ولفگانگ گلنزل» از آکادمی علوم مجارستان و دانشگاه لوون بلژیک و سردبیر مجله علمسنجی، در تمامی شاخصههای مورد بررسی بجز میانگین استنادهای دریافتی، برترین عملکرد و بیشترین میزان اثرگذاری را داشته است. «افشار و دیگران» (2001)، «گانز، لیو و محبوبا» (2011) و «عرفانمنش، روحانی و آبریزاه» (2012) نیز گلنزل را مهمترین پژوهشگر حوزة علمسنجی دانستهاند. همچنین، با در نظر گرفتن تمامی شاخصههای مورد بررسی میتوان از پژوهشگران دیگری مانند روسو، شوبرت، براون، ونران، موئد، مهیر، دباکر، لیدسدورف، ایگه، وینکلر، گوپتا، کورتیال، ونلوون، تیجس، کرشمر، سمال، پرسون و لیانگ نیز به عنوان سایر پژوهشگران اثرگذار در حوزة علمسنجی نام برد. نتایج آزمون همبستگی میان شاخصههای مختلف اثرگذاری علمی و اجتماعی پژوهشگران حوزة علمسنجی نشان دهندة وجود ارتباط معنادار میان تمامی شاخصههای مورد بررسی بجز میانگین استناد و شاخصههای بینیت، نزدیکی و بردار ویژه است. از میان شاخصههای دارای همبستگی معنادار، قویترین ارتباط میان شاخصهای جی و اچ مشاهده شد. از آنجا که هر دو شاخص مذکور بر اساس تعداد مقالههای تولیدی و تعداد استنادهای دریافتی هر پژوهشگر تعیین میشوند، وجود ارتباط معنادار میان این دو شاخص چندان دور از ذهن نیست. برخی از پژوهشهای پیشین نیز به وجود ارتباط میان شاخص جی و اچ پژوهشگران اشاره کردهاند (کوستاسو بوردونز [61]، 2008؛ ژانگ[62]، 2010). در پژوهش دیگری نیز «رائو»[63] (2007) ضمن بررسی 168 پژوهشگر در حوزة موضوعی «برآورد جریان نوری»[64] رابطه مثبت و معناداری میان شاخصهای اچ و جی این پژوهشگران گزارش میکند. از سوی دیگر، وجود رابطة معنادار میان شاخصهای جی و اچ و تعداد مقالهها و استنادهای دریافتی نشان میدهد که پژوهشگران حوزة علمسنجی دارای تألیف و استنادهای زیاد، از نظر دو شاخص خانواده جی نیز اثرگذاری بالایی دارند که یافتهای قابل پیشبینی است. نتایج مشابهی در پژوهش «کوستاس و بوردونز» (2007) نیز گزارش شده است.
نتایج پژوهش نشان داد پژوهشگران پرتولید در حوزة علمسنجی، پراستناد نیز بودهاند. وجود همبستگی معنادار میان تعداد مقالهها و تعداد کل استنادهای دریافتی پژوهشگران حوزة علمسنجی، با نتایج برخی از پژوهشهای پیشین مطابقت دارد (وانگ، کیو و یو،2012؛ چن، بورنر و فنگ[65]، 2012؛ عرفانمنش، روحانی و آبریزاه، 2012). از سوی دیگر، یافتههای پژوهش بیانگر این است که تعداد تولیدات علمی پژوهشگران با شاخصهای اثرگذاری اجتماعی آنها دارای ارتباط مثبت و معناداری است. به عبارت دیگر، با افزایش تعداد تولیدات علمی یک پژوهشگر، تعداد تألیفات مشترک (درجه مرکزیت) و تعداد افراد همکار وی افزایش یافته، احتمال قرارگیری وی در کوتاهترین مسیر میان دو پژوهشگر دیگر (بینیت) بیشتر شده، فاصلة آن پژوهشگر با سایر افراد موجود در شبکة کاهش یافته (افزایش نزدیکی) و همچنین ارتباطهای وی با سایر افراد قدرتمند و بانفوذ در شبکة اجتماعی علمی (بردار ویژه) بیشتر شده است. نتایج مشابهی در خصوص رابطه میان تعداد تولیدات و شاخصههای مرکزیت در پژوهشهای «هیل» (2008)، «فویوکی» (2008)، «راچرلا و هو» (2010)، «عباسی و آلتمن» (2011) و «یه، لی و لا»[66] (2013) نیز گزارش شده است. وجود همبستگی معنادار میان تعداد مقالهها با درجه مرکزیت و تعداد پژوهشگران همکار نشان میدهد با افزایش تعداد تولیدات علمی یک پژوهشگر، تمایل وی به مشارکت علمی و تألیف مشترک نیز افزایش یافته است. این یافته را به گونهای دیگر نیز میتوان تفسیر نمود. پژوهشگران دارای مرکزیت زیاد در شبکه، به دلیل دارا بودن تعاملهای بیشتر با سایر پژوهشگران، از شاخص تولید بالاتری نیز برخوردار خواهند بود. مطابق با این یافته، «بنکندورف» (2010) بیان میکند که تولید علم یک پژوهشگر با افزایش تعداد همکاران و همچنین تعداد همتألیفی وی افزایش مییابد. همچنین «نیومن»[67] (2001) ارتباط معناداری میان تعداد مقالههای تولید شده و تعداد پژوهشگران همکار گزارش میکند. نتایج مشابه دیگری در پژوهشهای «بورگمن و فورنر»[68] (2002) و «ایگه، گوارتز و کرشمر»[69] (2007) نیز گزارش شده است. از سوی دیگر، وجود ارتباط معنادار میان شاخص بینیت و تعداد مقالهها را اینگونه میتوان تفسیر نمود که پژوهشگران دارای شاخص بینیت زیاد، از موقعیت بهتری جهت واسطهگری در جریان اطلاعات در شبکه برخوردارند که نوعی سرمایة اجتماعی برای این افراد شمرده میشود. منطبق با این یافته، «یان و دینگ» (2009) و «بنکندورف» (2010) نیز بیان میکنند که پژوهشگران دارای بینیت زیاد همتألیفی بیشتری با سایر افراد موجود در شبکه دارند و در نتیجه تعداد مقالههای بیشتری نیز تولید میکنند.
وجود همبستگی ضعیف میان تعداد تألیفات و استنادهای دریافتی با شاخص نزدیکی را میتوان بدینگونه توجیه نمود که اگر فردی با سایر پژوهشگران دارای شاخص نزدیکی زیاد تألیف مشترک داشته باشد، شاخص نزدیکی وی نیز افزایش مییابد، در صورتی که ممکن است وی الزاما دارای تعداد مقالهها و استنادهای زیادی نباشد. به عبارت دیگر، برخی از پژوهشگران دارای تولیدات و استنادهای کم به واسطة همتألیفی با افراد شاخص و دارای مرکزیت زیاد در شبکه، خود نیز دارای شاخص نزدیکی زیادی هستند. وجود ارتباط میان تعداد استنادهای دریافتی و شاخصههای مرکزیت با نتایج برخی از پژوهشهای پیشین که همبستگی مثبتی میان مشارکت علمی و کیفیت مقالههای تولید شده گزارش کردهاند، همخوانی دارد (کتز و مارتین[70]، 1997؛ گلنزل و شوبرت، 2001؛ برجک و رابینسون، 2007؛ ووچتی، جونز و یوزی[71]، 2007؛ هی، گنگ و کمپبلهانت، 2009). همچنین، وجود همبستگی منفی میان میانگین استنادهای دریافتی و سایر شاخصههای مورد بررسی (بجز تعداد استناد) نشان میدهد عملکرد مناسب پژوهشگران بر اساس این شاخص، الزاماً نشان دهندة اثرگذاری علمی و اجتماعی زیاد آنها نیست. همچنین، نتایج پژوهش نشان داد میان شاخص مجموع استنادهای دریافتی و سایر شاخصهای مورد بررسی (بجز میانگین استنادهای دریافتی) ارتباط معناداری وجود دارد. نتایج مشابهی در پژوهشهای «یانگ و دینگ» (2009)، «یان، دینگ و ژو» (2010) و «عباسی و آلتمن» (2011) نیز گزارش شده است. از سوی دیگر، وجود همبستگی میان شاخص اچ و شاخصهای اثرگذاری اجتماعی (درجه، مرکزیت، نزدیکی، بردار ویژه و تعداد پژوهشگران همکار) در پژوهش «عباسی و آلتمن» (2011) نیز مورد تصدیق قرار گرفته است.
در انتها و با توجه به یافتههای پژوهش، میتوان به این پرسش که «شاخصترین و اثرگذارترین پژوهشگران حوزة علمسنجی از چه ویژگیهایی برخوردارند» پاسخ داد. بر این اساس، میتوان بیان نمود که اثرگذارترین پژوهشگران حوزة علمسنجی افرادی هستند که تألیفات زیادی دارند، مقالههای آنها استنادهای زیادی دریافت کرده، به دلیل تعداد تألیفات زیاد میانگین استنادهای دریافتی مقالههای آنها چندان زیاد نیست، شاخصهای خانواده اچ بالایی دارند، تعداد همتألیفی زیادی با سایر پژوهشگران این حوزة دارند (درجه مرکزیت زیاد)، دارای گرههای مجاور و یا پژوهشگران همکار زیادی هستند، ارتباطات زیادی با سایر افراد قدرتمند و دارای مرکزیت زیاد موجود در شبکه دارند (بردار ویژه زیاد)، احتمال قرارگیری آنها در کوتاهترین مسیر میان سایر پژوهشگران زیاد بوده (بینیت زیاد) و همچنین فاصلة کمی تا سایر پژوهشگران موجود در این شبکة علمی دارند (نزدیکی زیاد). همچنین، میتوان بیان نمود که میان تمامی شاخصههای اثرگذاری علمی و اجتماعی پژوهشگران حوزة علمسنجی بجز میانگین استناد با شاخصههای بینیت، نزدیکی و بردار ویژة همبستگی معناداری وجود دارد. پژوهش حاضر در راستای بررسی عملکرد پژوهشگران حوزة علمسنجی با استفاده از شاخصههای گوناگون اثرگذاری علمی و اجتماعی آنها، انجام شد. در این پژوهش، اثرگذارترین پژوهشگران این حوزة مشخص شد و ویژگیهای این افراد مورد بررسی قرار گرفت. دادههای پژوهش حاضر تنها منحصر به مقالههای منتشر شده در مجلة بینالمللی علمسنجی بود. پژوهشهای آینده میتوانند نتایج پژوهش حاضر را با نتایج مربوط به سایر مقالههای حوزة علمسنجی منتشر شده در سایر مجلهها مقایسه کنند. همچنین، بررسی عملکرد پژوهشگران بر اساس شاخصههای دیگری به غیر از 10 شاخص مورد بررسی در این پژوهش، میتواند به کاملتر شدن نتایج موجود کمک کند. از سوی دیگر، مقایسة شاخصههای اثرگذاری پژوهشگران حوزة علمسنجی با سایر حوزههای پژوهشی، میتواند شناخت بیشتری از ویژگیهای این جامعة پژوهشی فراهم کند. در نهایت، مقایسة عملکرد و اثرگذاری پژوهشگران علمسنجی کشور با پژوهشگران جهانی این حوزه میتواند اطلاعات مفیدی در خصوص عملکرد پژوهشگران کشورمان و همچنین ساختار شبکة همکاری علمی پژوهشگران کشور در مقایسه با پژوهشگران بینالمللی فراهم آورد.