ساخت و اعتباریابی مقیاسی به‌منظور سنجش عوامل ترغیب کننده و بازدارندۀ همکاری علمی درمیان اعضای هیئت علمی دانشگاه‌های شهید چمران و علوم پزشکی جندی شاپور اهواز

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشجوی کارشناسی ارشد علم اطلاعات و دانش شناسی دانشگاه شهید چمران

2 هیات علمی گروه علم اطلاعات و دانش شناسی دانشگاه شهید چمران اهواز

چکیده

هدف: ساخت و اعتباریابی مقیاسی برای سنجش عوامل ترغیب کننده و بازدارندۀ همکاری علمی درمیان اعضای هیئت علمی دو دانشگاه شهید چمران و علوم پزشکی جندی‌ شاپور اهواز.
روش: نوع پژوهش کاربردی و روش آن پیمایشی است. ابزار پژوهش، پرسشنامۀ محقق ساخته است. روایی پرسشنامه از طریق روایی محتوایی (صوری) انجام و پایایی آن از طریق ضریب آلفای کرونباخ 94/0=α تعیین شد. نمونه‌گیری با استفاده از جدول مورگان و به روش نمونه‌گیری تصادفی طبقه‌ای صورت گرفت.
جامعة پژوهش 292 نفر از اعضای هیئت علمی دو دانشگاه شهید چمران و علوم پزشکی جندی شاپور اهواز بوده است. از تعداد 292 پرسشنامۀ توزیع شده، جمعاً 188 پرسشنامۀ(38/64%) آن دریافت شد.
یافته‌ها: نتیجۀ اجرای تحلیل عاملی بر روی داده‌های مستخرج از پرسشنامه‌های دریافتی منجر به استخراج 13 عامل اصلی (6عامل ترغیب کننده و 7 موانع بازدارنده) شد. به طور کلی، نتایج فوق نشان می‌دهد که پرسشنامه همکاری علمی از اعتبار بالایی دارد و در نتیجه می‌تواند ابزار مناسبی برای ارزیابی عوامل ترغیب کننده و بازدارندۀ همکاری علمی در میان اعضای هیئت علمی این دو دانشگاه باشد.

کلیدواژه‌ها


واژۀ «همکاری»[1] مفهومی بسیار عام دارد و در لغت به معنای «همکار بودن» و «شراکت با دیگری در کاری یا شغلی» است. تعریف همکاری به واسطۀ ابهامها و تضادهایی، پیچیده شده است به‌طوری که در استفاده عملی از آن اتفاق‌نظر وجود ندارد. در عمل «همکاری» با «مشارکت» و «هماهنگی» جایگزین می‌شود؛ اما در مقابل، بیشتر صاحب‌نظران میان مشارکت، هماهنگی و همکاری تفاوت قایل هستند (ماتسیچ و مونسی،1992، ترجمه نظری و علیدوستی، 1381:26).

«همکاری» به زبان ساده، به معنای مشارکت و تعاون در انجام فعالیتها و طرحهای مشترک است. به دیگر سخن، همکاری فعالیتی گروهی است که در آن تمامی اعضای یک گروه برای رسیدن به یک هدف ویژه با استفاده از امکانات بالقوه گروه در ارائه پیشنهادهای علمی، اندیشه‏های نو و نوآوری، تصمیم‏گیری، برنامه‏ریزی، اجرا و بهره‏برداری از دستاوردهای گروهی، دخالت دارند (نوروزی و ولایتی،1388:26).

اصطلاح «Collaboratory» که ترکیبی از دو واژه «Collaboration» و «Laboratory» است، در واقع به فناوریها، ابزار‌ها و سازمانهایی اشاره دارد که به دانشمندان فرصت می‌دهند تا به کمک تسهیلات، از راه دور با هم کار کنند. این مراکز بدون دیوار، با ارائه الگویی جدید برای هدایت دانش، محققان هر حوزه را قادر می‌سازد تا افراد به داده‌ها، ابزار و نتایج دسترسی یابند و در واقع نوعی آزمایشگاه پژوهشی است. با همکاری بین حوزه‌های متفاوت، می‌توان به یک هدف کلی در پژوهش رسید (داورپناه، 1386:54).

با نگاهی اجمالی بر تعریفهای همکاری، مشخص می‌شود در آنها دو عنصر مشترک است که عبارتند از:

-   با هم کار کردن برای یک هدف مشترک

-   اشتراک دانش (هارا و همکاران، 2003:953).  

همکاری علمی که یکی از نمودهای هم‌نویسندگی (Co- authorship) است، از سوی یک شیمیدان فرانسوی طی سالهای 1899-1830 مطرح شد و رواج پیدا کرد. کاربرد این پدیده در متون تا جنگ جهانی اول رشد آرامی داشت و پس از آن رشد سریع‌تری پیدا کرد (عصاره، 1388:21).

منشأ همکاری علمی را باید با مطالعۀ تاریخ گذشته آغاز کرد. همکاری علمی، ویژگی مهم ساختار پژوهش علمی معاصر است. البته، کارِ گروهی (تیمی) علمی از قبل از قرن بیستم نمود پیدا کرده است و در واقع همکاری علمی مفهومی تازه نیست، بلکه واکنش در برابر پدیدۀ «حرفه‌ای شدن» علم است. حرفه‌ای شدن، فرایندی است که گروهی از پژوهشگران را با مجموعه‌ای از گرایشهای فراگیر و منحصر به فرد سازمان می‌دهد؛ به این معنا که حرفه‌ای شدن، قواعد، حقوق، و راه و رسم دسترسی به یک گروه را در بر می‌گیرد؛ چه به این صورت که اعضای یک گروه را گرد هم آورد و یا این که آنها را از سایر افراد در جامعه بزرگتری جدا سازد (بیور و روزن[2]،1987، نقل در رحیمی و فتاحی، 1386:237).

برای همکاریهای علمی و پژوهشی میان محققان اغلب مواقع از واژه Collaboration استفاده می‌شود. در مقالۀ حاضر، منظور از همکاری همان Collaboration و در واقع نوع خاصی از آن یعنی «همکاری علمی» معادل با اصطلاح Scientific Collaboration است.

«همکاری علمی» در متون، معادل اصطلاح "Scientific Collaboration" یا " Scholarly Collaboration" و نیز یکی از مصداقهای همکاری علمی یعنی پدیدۀ «تألیف مشترک» یا «همکاری در تألیف» معادل واژه "Co- authorship" یا "Joint authorship" است‌. از آنجا که تألیف مشترک یکی از جنبه‌های بارز همکاری علمی است، اغلب به عنوان شاخصی برای سنجش آن در نظر گرفته می‌شود. در واقع تألیف مشترک شاخصی جزئی از همکاری علمی است و تنها آن بخش از همکاری علمی را اندازه می‌گیرد که در تولیدات علمی نظیر کتابها، مقاله‌ها، پژوهشها و نظیر آن منعکس شده باشد (همان، ص 239).

تعریفهای متنوعی از همکاری و همکاری علمی توسط پژوهشگران ارائه شده است، از آن جمله :

«آی تک»[3](2010) همکاری علمی را فرایند به اشتراک‌گذاری دانش میان دو یا چند پژوهشگر، برای رسیدن به یک هدف مشترک (تولید یک اثر علمی) تعریف می‌کند (آی تک،2010:227).

گاهی اوقات در انجام یک پژوهش به منابعی نیاز است که دسترسی به آنها نیازمند ائتلافی محلی، ملی و در برخی موارد بین‌المللی است. این مسائل پژوهشگران را به سمت همکاری و مشارکت در انجام کارهای پژوهشی سوق می‌دهد.

در سالهای اخیر ایجاد شبکه‌های پست الکترونیکی و پیشرفت فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی، باعث افزایش ارتباط و همکاری پژوهشگران با یکدیگر شده است. شواهدی در متون علمی وجود دارد که بیانگر وجود رابطه‌ای معنا‌دار میان میزان همکاری گروهی و کیفیت برتر آثار علمی است. بدین ترتیب که هر چه همکاری گروهی میان پژوهشگران بیشتر شود، کیفیت آثار علمی آنها افزایش می‌یابد (هارت، 2000:343).

رویکرد اساسی همکاری علمی، ایجاد همدلی، همکاری، هم‌اندیشی و مشارکت میان دانشمندان و پژوهشگران است تا در نتیجه آن، ارتباط علمی مستقیم، سالم و سازنده بین آنها برقرار شود (نوروزی و ولایتی، 1388:12).

پدیدۀ همکاری علمی میان دانشمندان و محققان، افزایش روزافزون دارد. شاید دلیل آن به علت مزایایی است که این پدیده داراست. برخی از مزایای آن شامل تبادل ثمر بخش ایده‌ها، کیفیت بالاتر و اعتبار بیشتر آثاری که حاصل همکاری علمی می‌باشند، دریافت استنادهای بیشتر و بویژه فوایدی است که این همکاریها برای کشورهای در حال رشد (از آن جمله عینیت بخشیدن بیشتر به متون علمی مشترک) پدید می‌آورند. (عصاره، 1388:21).

همکاری علمی به چند دلیل می‌تواند مفید باشد، از جمله این که به واسطۀ آن، حجم وسیعی از ایده‌ها، روشها و منابع فراهم می‌شوند و اشتراک در زمان و صرفه‌جویی ممکن می‌گردد (آوکیران[4]،1997:174).

«هارت[5]» (2000) مهم‌ترین مزایای همکاری در تألیف را ارتقای کیفیت مقاله، استفاده از تخصص و مهارت نویسندۀ همکار، ارائه ایده‌های نو و با ارزش توسط نویسنده همکار، افزایش انتشارات علمی و یادگیری از نویسنده همکار می‌داند (هارت، 2000:341).

از دیدگاه «ملین» فواید همکاری علمی عبارت است از: افزایش دانش، کیفیت علمی بالاتر، خلق ایده‌های جدید و ارتباط برای کارهای آینده (ملین، 2000:34).

در مقابل مزایا و فوایدی که همکاری علمی دارد، چالشهایی نیز در گسترش همکاریهای علمی وجود دارد. با وجود تلاش و سرمایه‌گذاری بسیاری از دانشگاه‌های ایران برای همکاری علمی و پژوهشی با دانشمندان کشورهای دیگر و حتی تأسیس ادارۀ همکاریهای علمی بین‌المللی در بیشتر دانشگاه‌ها، متأسفانه آئین‌نامه کنونی ارتقای اعضای هیئت علمی، ارزش کمتری برای مقاله‌های مشترک در نظر گرفته است. در مقایسه با آئین‌نامه وزارت علوم مبنی بر امتیاز بیشتر به مقاله‌های تک نویسنده‌ای، مجله‌های معتبر خارجی مقاله‌های تک نویسنده‌ای را کمتر می‌پذیرند یا اصولاً برخی مجله‌ها این‌گونه مقاله‌ها را نمی‌پذیرند و مقاله‌های چند نویسنده‌ای را ترجیح می‌دهند. آنها بر این باورند اثری که با مشارکت چند متخصص به رشتۀ تحریر در آمده (برآیند خرد جمعی)، بی‌شک معتبرتر از اثری است که توسط یک فرد (محصول خرد فردی) تولید شده است. نتایج پژوهشها نیز نشان داده است که مقاله‌های تک نویسنده‌ای در مقایسه با مقاله‌های چند نویسنده‌ای، کمتر مورد استناد (استفاده) واقع می‌شوند (فتاحی، 1389:3).

هر قدر یک طرح و پژوهش مشارکتی پیچیده‌تر باشد، مشکلات پیش روی اعضای آن نیز در زمینۀ اجرای پروژه بیشتر است. مشکلات پیش روی همکاری علمی را می‌توان به دو دسته تقسیم‌بندی کرد:

-  مشکلات ناشی از هماهنگی و سوء تعبیرها

-  مشکلات مربوط به تفاوتهای فرهنگی و نیز امنیت اطلاعات.

هر کدام از این موارد می‌تواند همکاری علمی را تحت تأثیر قرار دهد (حسن‌زاده و بقایی، 1388:39).

در رابطه با همکاریهای علمی، کمابیش پژوهشهایی انجام شده و آثاری از صاحب‌نظران منتشر گردیده ‌است. از زمانی که محققان به اهمیت و تأثیرهای همکاری علمی میزان تولیدات علمی پی برده‌اند، تلاش کرده‌اند تا ابزاری را برای سنجش همکاری علمی تدوین کنند. اما با توجه به اینکه تاکنون ابزاری برای پرداختن به این مسئله طراحی نشده، دربارۀ عواملی که باعث تسهیل و ترغیب همکاریهای علمی و نیز موانع بر سر راه این همکاریها در میان پژوهشگران در سطوح محلی، ملی و بین‌المللی می‌گردد، کمتر کار شده است. در پژوهش حاضر سعی بر آن است تا به شناسایی و معرفی عوامل ترغیب کننده و بازدارندۀ همکاریهای علمی بین پژوهشگران، پرداخته شود. همچنین در مجموع، با توجه به آنچه گفته شد دستیابی به آزمونی معتبر و قابل اطمینان که بتواند برآوردی صحیح از عوامل ترغیب کننده و بازدارندۀ همکاری علمی اعضای هیئت علمی به دست دهد، هدفی است که محققان را در بررسی عوامل ترغیب‌کننده و بازدارندۀ همکاری علمی، یاری خواهد کرد.

هدف پژوهش

هدف پژوهش حاضر، ساخت و اعتباریابی مقیاسی مناسب برای سنجش عوامل ترغیب کننده و بازدارندۀ همکاری علمی اعضای هیئت علمی دانشگاه شهید چمران و علوم پزشکی جندی شاپور اهواز است.

روش پژوهش و جامعه آماری           

پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی است و از نظر گردآوری داده‌ها به روش پیمایشی انجام شده است. پژوهش، دارای دو نمونه جامعۀ آماری بوده است، یک نمونۀ 30 نفری از اعضای هیئت علمی دانشگاه آزاد واحد اهواز جهت پایایی سنجی و یک نمونۀ 292 نفر برای تحلیل عاملی است که شامل اعضای هیئت علمی دانشگاه شهید چمران و علوم پزشکی جندی شاپور است. در جدول 1، جامعۀ آماری پژوهش حاضر ارائه می‌شود.

 

جدول 1. جامعۀ آماری پژوهش

دانشگاه

تعداد اعضای هیئت علمی

تعداد نمونه

دانشگاه شهید چمران

505

149

دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز

482

143

جمع کل

987

292

 

نمونه‌گیری اعضای هیئت علمی با استفاده از جدول مورگان و به شیوۀ تصادفی طبقه‌ای متناسب با حجم طبقه‌ها انتخاب شد و اعضای نمونه از میان جامعۀ دانشگاهی دانشگاه شهید چمران (142 نفر) و دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز (136 نفر) انتخاب شده‌اند (تفاوت در تعداد نمونه شهید چمران (143) و علوم پزشکی جندی شاپور اهواز (149) به این دلیل است که در حین نمونه‌گیری و توزیع میان دانشکده‌ها در مواردی که نتایج حاصل اعشار وجود داشته، همه به سمت بالاتر گرد شده‌اند).

 

مبنای تدوین پرسشنامه

پرسشنامۀ حاضر، از چهار بخش مجزا تشکیل شده است. بخش نخست، شامل اطلاعات جمعیت‌شناختی است که می‌تواند با توجه به متغیرهای جمعیت‌شناختی پژوهش، به دلخواه پژوهشگر تدوین شود. بخش دوم، ناظر بر پرسشهایی به منظور سنجش همکاری علمی اعضای هیئت علمی و مهارتهای الکترونیکی و ارتباطی آنان است و بخش سوم شامل مؤلفه‌های مربوط به عوامل ترغیب کننده است و در بخش چهارم مؤلفه‌های مربوط به موانع بازدارندۀ همکاری علمی اعضای هیئت علمی، آمده است.

 

ابزار سنجش روایی و پایایی پرسشنامه

ابتدا با استفاده از تمامی عوامل در برگیرندۀ عوامل ترغیب کننده و موانع بازدارندۀ همکاری علمی در متون پژوهش مختلف (متون داخلی و خارجی) مخزن سؤالهای با تعداد 107 سؤال تدوین شد و برای هر سؤال بر اساس طیف لیکرت پنج گزینه‌ای، از «خیلی کم» (1)، «کم» (2)، «تاحدودی» (3)، «زیاد» (4)، «خیلی زیاد» (5) لحاظ گردید و پس از تحلیل، سؤالهای نامناسب طی سه مرحله حذف شد:

1- مرحلۀ روایی محتوایی (مرحله مقدماتی): در این مرحله، مجموعۀ سؤالها در چند مرحله توسط گروهی از متخصصان از نظر محتوا، تکرار و ماده‌های مشابه، بررسی و پالایش اولیه شد و 96 سؤال انتخاب گردید. در ادامه، به منظور بررسی روایی محتوایی و صوری، پرسشنامه‌های طراحی شده در اختیار استادان و دانشجویان تحصیلات تکمیلی گروه کتابداری و اطلاع‌رسانی دانشگاه شهید چمران و علوم پزشکی جندی شاپور قرار گرفت و از آنان خواسته شد درباره میزان تناسب هر یک از سؤالها نظر بدهند، در این مرحله پاسخگویان، با توجه به برآیند مربوط به هر سؤال، در قالب طیف ارائه شده، میزان تناسب هر سؤال را تعیین نمودند و در صورتی که هر یک از سؤالها از نظر آنان نیازمند اصلاح بود، در محل پیش‌بینی شده یا روی خود سؤال، نظرشان را اعمال کرده بودند. حدود سؤالهایی که نرخ نامناسب بودن آنها بیشتر بود، با توجه به تغییرات پیشنهادی، مورد بازنگری و تغییر قرار گرفت و یا با سؤال دیگری جایگزین شدند. در ادامه، از استادان و دانشجویان تحصیلات تکمیلی خواسته شد در رابطه با میزان تناسب سؤالها، روایی محتوایی و صوری را در پیوند با سؤالهای مطرح شده قرار بدهند. در این مرحله نیز روایی محتوایی سؤالهای پرسشنامه طبق نظر گروه بررسی کننده به میزان78% مناسب بود. دراین مرحله، با توجه به نظر گروه‌های قضاوت کننده، برخی از سؤالها در هم ادغام و یا حذف و اصلاح شد و تعداد گویه‌ها به 86 عدد کاهش یافت. بر این اساس، طی مراحل چندگانه، روایی محتوایی و صوری ابزار محاسبه شد. ضمناً ضریب روایی محتوا نیز بر حسب همبستگی میان نظرهای استادان و دانشجویان دکتری و ارشد محاسبه گردید. در مرحلۀ بعد، به منظور مطالعۀ مقدماتی، پرسشنامه بین نمونۀ 30 نفره از اعضای هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی اهواز توزیع شد. در این مرحله بر اساس پاسخهای ارائه شده و با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ، ضریب پایایی پرسشنامه محاسبه و نمره 94/0% به دست آمد. بر مبنای باز خورد ارائه شده از سوی استادان، برخی از ماده‌های پرسشنامه نیز تصحیح و بازنویسی شد. آن‌گاه پرسشنامۀ 83 ماده‌ای برای تعیین اعتبار صوری نهایی در اختیار چند نفر از استادان و دانشجویان تحصیلات تکمیلی قرار گرفت و از نظر فنی و ادبی، ویرایش گردید. در نهایت، این مقیاس برای اجرا بر روی نمونه اصلی پژوهش، یعنی تعداد 292 نفر، آماده و اجرا گردید.

2- مرحلۀ روایی‌سازه: در این مرحله، تحلیل عاملی صورت گرفت. روایی سازۀ پرسشنامه حاضر با استفاده از روش مؤلفه‌های اصلی و با چرخش مؤلفه‌ها از نوع واریماکس، مورد تحلیل عامل قرار گرفت. بر این اساس، یک ساختار سیزده عاملی که 29/71% واریانس را تببین می‌کند، به دست آمد. علاوه بر این، نتایج پایایی پرسشنامه مذکور (94/0) با استفاده از روش همسانی درونی (آلفای کرونباخ) نشان داد که پرسشنامۀ همکاری علمی از ضریبهای پایایی مناسبی برخوردار است. در مجموع، این مطالعه نشان داد با داشتن ضریبهای پایایی و روایی رضایت بخش، ابزاری مناسب برای سنجش عوامل ترغیب کننده و موانع بازدارندۀ همکاری علمی در پژوهشهای متعدد است.

3- پس از تحلیل عاملی و پدیدار شدن ساختار هر بُعد یا عامل، نامگذاری آنها صورت گرفت.

4- در نهایت، پرسشنامه‌ای با 78 ماده فراهم آمد که پرسشنامۀ همکاری علمی اعضای هیئت علمی دانشگاه‌های شهید چمران و علوم پزشکی جندی‌شاپور نامگذاری شد. این مقیاس با توجه به یکسان بودن اکثر مؤلفه‌های ترغیب‌کننده و بازدارنده در تولید اطلاعات علمی در میان اعضای هیئت علمی دانشگاه‌ها، برای اعضای هیئت علمی سایر دانشگاه‌ها نیز می‌تواند با احتیاط قابل استفاده باشد.

 

یافته‌های پژوهش

در این قسمت، یافته‌های پژوهش در پیوند با سؤالهای پژوهش ارائه می‌شود:

برای تعیین مناسب بودن قابلیت داده‌ها به منظور انجام تحلیل عوامل، از آزمون کیزر- میر- اولکین[6] (KMO) و آزمون بارتلت استفاده گردید، که هر دو قابلیت داده‌ها را برای انجام تحلیل عوامل تأیید نمودند. مقدار برابر با 71/0 و همچنین آزمون بارتلت در سطح P<0/0001 مناسب بودن داده‌ها را تأیید کرد. در تحلیل عوامل، از شیوه تحلیل مؤلفه‌های اصلی[7] برای مشخص کردن عوامل مؤثر استفاده شده است و پس از 25 چرخش آزمایشی، به بهترین ساختار عاملی خود دست یافتند. به منظور تشخیص عامل‌هایی که زیر‌بنای متغیرهای آزمون را تشکیل می‌دهند و همچنین تعیین ساختار ساده آنها، روش چرخش متعامد[8]از نوع چرخش واریماکس[9]و با حداقل بار عاملی 4/0 بر روی 83 گویه انجام شد. جهت تعیین عامل معنا‌دار در این آزمون، شاخص‌های مقادیر ویژه[10] (مجموع مجذورات ضریبهای عاملی ماده‌های موجود در هر عامل)، درصد واریانس[11] هر عامل و نمودار اسکری[12] که تعداد تقریبی عاملهای قابل استخراج از میان داده‌ها را پیشنهاد می‌کند، به کار برده شده است. نمودار آزمون اسکری با توجه به ارزشهای ویژه نشان داد حداکثر 13 عامل قوی قابل استخراج است. به عبارت دیگر، منحنی بعد از 13 عامل، به صورت خط مستقیمی در آمده است.

 

نمودار1. آزمون صخره (اسکری) عاملهای استخراج شده پرسشنامه

 

سهم این 13 عامل از لحاظ تبیین کل واریانس، 29/71% است.

جدول 2 هر سیزده عامل را به ترتیب مقادیر ویژه، درصد واریانس تبیین شده و درصد تراکمی واریانس تبیین شده نشان می‌دهد.

 

جدول 2. واریانس تببین شده عوامل ترغیب کننده و موانع بازدارنده

درصد تراکمی واریانس تبیین شده

درصد واریانس تبببن شده

 

مقادیر ویژه

نامگذاری

عوامل استخراجی

عوامل

48/20

48/20

17

عوامل ترغیب کنندۀ سیاسی و علمی-پژوهشی

اول

06/35

58/14

1/12

موانع بازدارندۀ سیاسی و علمی-پژوهشی

دوم

87/40

81/5

82/4

موانع بازدارندۀ فرهنگی

سوم

01/45

22/4

50/3

عوامل ترغیب کنندۀ فردی

چهارم

75/48

65/3

03/3

موانع بازدارندۀ فردی

پنجم

88/51

13/3

60/2

موانع بازدارندۀ مسائل بین‌المللی

ششم

95/54

07/3

55/2

عوامل ترغیب کنندۀ مهارتی

هفتم

69/51

73/2

27/2

موانع بازدارندۀ ارتباطی

هشتم

19/60

51/2

08/2

عوامل ترغیب­کنندۀ ارتباطی

نهم

49/62

29/2

90/1

عوامل ترغیب­کنندۀ فرهنگی

دهم

56/64

07/2

72/1

موانع بازدارندۀ فردگرایی

یازدهم

33/66

77/1

47/1

عوامل ترغیب­کنندۀ انگیزشی

دوازدهم

06/68

72/1

43/1

موانع بازدارندۀ انگیزشی

سیزدهم

72/69

66/1

38/1

-

 

29/71

57/1

30/1

-

 

 

در این تحلیل، عامل اول با مقدار ویژه 17 و درصد واریانس 48/20، بیشترین سهم را در تبیین واریانس  به خود اختصاص داده است.

تعداد 83 گویه، در 15 عامل شکل گرفتند. در این میان، 3 گویه شامل «عدم آگاهی از امکانات علمی آموزشی و پژوهشی سایر کشورها» و «وجود فاصله مکانی و جغرافیایی میان افراد» و«کمبود یا نبود ارتباطات علمی و فرهنگی با پژوهشگران داخل یا خارج از کشور» پس از چرخش عاملی بر روی هیچ‌یک از عوامل‌های پانزده‌گانه بار عاملی نداشتند و به نظر می‌رسد باید از کل ماده‌های پرسشنامه حذف شوند.2 گویۀ دیگر شامل «وجود نگرش و افکار منفی نسبت به پدیدۀ همکاری علمی» و «عدم برخورداری از مهارت‌های اجتماعی در برقراری ارتباط مناسب با دیگران» شامل عاملهای چهاردهم و پانزدهم به دلیل تک گویه‌ای بودن حذف گردید و درنتیجه تعداد عاملها به 13 عامل کاهش یافت.

با توجه به شباهت مفهومی گویه‌های مربوط به هر عامل، نام‌گذاری عوامل انجام شد. نامگذاری این عوامل، در جدول 3 آمده است.

جدول 3 ضریبهای روایی همگرایی عاملهای سیزده‌گانه و نمرۀ کل پرسشنامه را نشان می‌دهد.

همان‌گونه که از جدول 3 برمی‌آید، بین نمرۀ کل پرسشنامه و عاملهای سیزده‌گانۀ ترغیب کننده و بازدارندۀ به دست آمده از پرسشنامه در سطح 01/0>p ضریب روایی همگرا وجود دارد، و بین عامل‌های سیزده‌گانۀ ضرایب پایین‌تر است، که بیانگر ضریب روایی واگرا بین عامل‌هاست. بالاترین ضریب همبستگی مربوط به عامل اول (عوامل ترغیب‌کنندۀ سیاسی و علمی- پژوهشی) (81/0r = ، 01/0>p) و پایین‌ترین ضریب مربوط به عامل سوم (موانع بازدارندۀ فرهنگی) و عامل سیزدهم (موانع بازدارندۀ انگیزشی)(38/0r =، 01/0>p)است.

 

 
 

جدول 4-17. ضریبهای همبستگی بین عاملها و نمرۀ کل

 

 

 

عامل

1

2

3

4

5

6

7

8

9

10

11

12

13

کل

عامل اول

-

**25/0

10/0

**66/0

16/0

07/0

**85/0

 

**62/0

**61/0

09/0

**64/0

08/0

**81/0

عامل دوم

 

-

**34/0

08/0

**34/0

**47/0

**20/0

 

15/0

06/0

**32/0

14/0

19/0

**53/0

عامل سوم

 

 

-

01/0

**37/0

**55/0

01/0

 

02/0-

09/0

**35/0

10/0-

**48/0

**38/0

عامل چهارم

 

 

 

-

05/0

02/0

**66/0

 

**45/0

**43/0

04/0

**58/0

10/0

**62/0

عامل پنجم

 

 

 

 

-

**52/0

13/0

 

00/0-

09/0

**59/0

03/0

**52/0

**51/0

عامل ششم

 

 

 

 

 

-

05/0

 

01/0-

03/0

**51/0

03/0

**42/0

**46/0

عامل هفتم

 

 

 

 

 

 

-

 

**61/0

**67/0

09/0

**62/0

13/0

**75/0

عامل هشتم

 

 

 

 

 

 

 

-

**62/0

**65/0

08/0

**60/0

02/0

**66/0

عامل نهم

 

 

 

 

 

 

 

 

-

**45/0

04/0

**62/0

08/0

**50/0

عامل دهم

 

 

 

 

 

 

 

 

 

-

07/0

**52/0

16/0

**53/0

عامل یازدهم

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

-

04/0-

**31/0

**40/0

عامل دوازدهم

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

-

05/0

**49/0

عامل سیزدهم

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

-

**38/0

کل

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

-

 

تمامی ضریبها با علامت دو ستاره در سطح 01/0 معنا‌دارند.

 

یافته‌های مربوط به سؤالهای پژوهش

مهم‌ترین عوامل در ترغیب همکاری علمی اعضای هیئت علمی در سطوح محلی، ملی و بین‌المللی دو دانشگاه شهید چمران و جندی شاپور اهواز کدامند؟

بالاترین بار عاملی «عوامل ترغیب‌کنندۀ سیاسی و علمی-پژوهشی» در بین گویه‌های این عامل مربوط به گویۀ «انعقاد تفاهم‌نامه‌ها با پشتیبانی‌های اجرایی» با بارعاملی 82/0 است. بالاترین بار عاملی «عوامل ترغیب‌کنندۀ فردی» مربوط به گویه‌ «کسب تجربه کار گروهی و وجود انگیزه یادگیری از همکاران» با بارعاملی 75/0 می‌باشد. بالاترین بار عاملی «عوامل ترغیب‌کنندۀ مهارتی» مربوط به گویۀ «ارائه آموزش‌های لازم به پژوهشگران برای انجام کار گروهی» با بارعاملی 55/0 است. در «عوامل ترغیب‌کنندۀ ارتباطی» بالاترین بار عاملی مربوط به گویۀ‌ «آگاهی، دانش و تسلط به زبان انگلیسی یا سایر زبانها» با بارعاملی 69/0؛ بالاترین بار عاملی «عوامل ترغیب‌کنندۀ فرهنگی» مربوط به گویه‌ «نزدیکی مکانی پژوهشگران به یکدیگر» با بارعاملی 71/0؛ و بالاترین بار عاملی «عوامل ترغیب‌کنندۀ انگیزشی» مربوط به گویه‌ «تمایل گروه همکار علمی برای ارتقای کیفیت اثر علمی» با بارعاملی 69/0 است.

مهم‌ترین موانع همکاری علمی اعضای هیئت علمی در سطوح محلی، ملی و بین‌المللی دو دانشگاه شهید چمران و جندی شاپور اهواز، کدامند؟

بالاترین بار عاملی «موانع بازدارندۀ سیاسی و علمی-پژوهشی» مربوط به گویۀ‌ «دشواری شرایط اعزام پژوهشگران ایرانی به خارج از کشور جهت ادامه تحصیلات یا گذراندن فرصتهای مطالعاتی و مشکلات صدور ویزا برای طرفین در همکاری علمی بین‌المللی» با بارعاملی 84/0؛ در «موانع بازدارندۀ فرهنگی» بالاترین عاملی مربوط به گویه‌ «تفاوت دیدگاه‌ها با پژوهشگران خارجی در رابطه با روش وشیوه کار» با بارعاملی 84/0؛ در «موانع بازدارندۀ فردی» بالاترین عاملی مربوط به گویۀ «وجود احساس حسادت و خودخواهی میان افراد» با بارعاملی 85/0؛ در «موانع بازدارندۀ مسائل بین‌المللی» بالاترین بار عاملی مربوط به گویۀ ‌»مشکلات موجود بین همکاران علمی داخلی و خارجی در رابطه با روشها و شیوه‌های کار» با بارعاملی 64/0 می‌باشد و «موانع بازدارندۀ ارتباطی» بالاترین بار عاملی مربوط به ‌گویۀ‌ «نبود آشنایی و تسلط ناکافی بر فناوریهای نوین اطلاعاتی و ارتباطی» با بارعاملی 81/0؛ «موانع بازدارندۀ فردگرایی» بالاترین بار عاملی مربوط به گویه‌ «عدم اعتماد فرد برای به اشتراک‌گذاری دانش و ایده‌های جدید خود» با بارعاملی 71/0؛ و در «موانع بازدارندۀ انگیزشی» بالاترین بار عاملی مربوط به گویۀ «تفاوتهای دینی و مذهبی در همکاری علمی با محققان خارجی» با بارعاملی 58/0 است.

 

نتیجه‌گیری

پژوهش حاضر در راستای طراحی و سنجش روایی و پایایی ابزار سنجش عوامل ترغیب‌کننده و موانع بازدارندۀ همکاری علمی اعضای هیئت علمی انجام شد. بررسی متون موجود نشان می‌دهد تاکنون ابزاری معتبر و قابل اعتماد برای سنجش عوامل ترغیب‌کننده و موانع بازدارندۀ همکاری علمی، طراحی نشده است. در این پژوهش، نتایج تحلیل عامل به روش تحلیل عامل اصلی و با استفاده از چرخش واریماکس، نشان دهندۀ وجود 15 عامل در پرسشنامه بود که در مجموع29/71% از واریانس کل را تبیین می‌کردند. از مجموع 83 گویۀ موجود در پرسشنامه، 3 گویه که بارعاملی کمتر از 4/0 و همبستگی پایینی با نمره کل داشتند و 2 گویه که در عامل چهارده و پانزدهم قرار گرفته بودند و قابلیت تحلیل نداشتند، حذف و سایر گویه‌‌ها (78 گویه) بر روی 13 عامل قرار گرفتند. 17 گویه بر روی عامل اول «عوامل ترغیب‌کنندۀ سیاسی و علمی-پژوهشی» و پاسخگوی 48/20% از واریانس بود. 11 گویه روی عامل دوم «موانع بازدارندۀ سیاسی و علمی-پژوهشی» با واریانس 06/35%؛ 8 گویه روی عامل سوم «موانع بازدارندۀ فرهنگی» و واریانس 87/40%؛ 7 گویه‌ بر روی عامل چهارم «عوامل ترغیب‌کنندۀ فردی» واریانس 10/45%، 6 گویه روی عامل پنجم «موانع بازدارندۀ فردی» واریانس 74/48%؛ 6 گویه روی عامل ششم «موانع بازدارندۀ مسائل بین‌المللی» واریانس 88/51%؛ 4 گویه بر روی عامل هفتم «عوامل ترغیب‌کنندۀ مهارتی» واریانس 95/54%، 3 گویه روی عامل هشتم «موانع بازدارندۀ ارتباطی» واریانس 69/57%؛ 3 گویه‌ روی عامل نهم «عوامل ترغیب‌کنندۀ ارتباطی» واریانس 19/60%؛ 4 گویه روی عامل دهم «عوامل ترغیب‌کننده فرهنگی» واریانس 49/62%؛ 3 گویه روی عامل یازدهم «موانع فردگرایی» واریانس 56/64%؛ 3 گویه روی عامل دوازدهم «عوامل ترغیب‌کنندۀ انگیزشی» واریانس 33/66%؛ 3 گویه روی عامل سیزدهم «موانع بازدارندۀ انگیزشی» نامگذاری شدند که 06/68% از واریانس را تببین می‌کرد.

[1]. Collaboration.

[2]. Beaver & Rosen.

[3]. Aytac.

[4]. Avkiran..AVKIRANAVKIRAN

[5]. Hart.

[6]. Kaiser-Meyer-Olkin.

[7]. Principal Component Analaysis.

[8]. RotationMethod.

[9]. Varimax Rotation.

[10]. Eigenvalues.

[11]. Variance Explained.

[12]. Screeplot.

-   حسن‌زاده، محمد و سولماز بقایی (1388). جامعۀ علمی، روابط علمی و هم‌تألیفی. رهیافت، (44)، 37-41.
-   داورپناه، محمدرضا (1386). ارتباط علمی، نیاز اطلاعاتی و رفتار اطلاع‏یابی. تهران: چاپار.
-  رحیمی، ماریه و رحمت‏اله فتاحی (1386). همکاری علمی و تولید اطلاعات: نگاهی به مفاهیم و الگوهای رایج در تولید علمی مشترک. فصلنامه کتاب، 71 (2)، 235-248.
-  عصاره، فریده (1388). همکاری علمی پژوهشی، جامعه‌شناسی همکاری علمی. کلیات کتاب ماه: اطلاعات، ارتباطات و دانش‌شناسی، 21- 33.
-   فتاحی، رحمت‌الله (1389). خرد جمعی و همکاری علمی در تولید علم: چرا و چگونه؟.علوم و فناوری اطلاعات، 26 (1)، 1-3.
-  ماتسیچ، پاول دبلیو و مونسی، باربارا آر (1381). عوامل موفقیت در همکاری. ترجمه مریم نظری و سیروس علیدوستی. تهران : مرکز مدارک اطلاعات و مدارک علمی ایران.
نوروزی، علیرضا و خالید ولایتی (1388). «همکاری علمی پژوهشی (جامعه شناسی همکاری علمی)». تهران: چاپار.
-   Avkiran, N.K. (1997). Scientific collaboration in finance does not lead to better quality research. Scientometrics,39 (2), 173-184.
-   Aytac, Selenay (2010). "International Scholarly Collaboration in science, technology, medicine and social science of Turkish scientists". The International Information & Library Review, 42, 227-241.
-   Hara, N .et al. (2003).An emerging view of scientific collaboration: scientist’ perspective on collaboration and factors that impact collaboration.Journal of the American Society for Information Science and Technology, 54 (10), 952-965.
-   Hart, R.L. (2000). Co-authorship in the academic library literature: A survey of attitudes and behaviors.  Journal of Academic Librarianship, 26 (5), 339-345.
-   Melin, Goran. (2000). Pragmatism and self-organization research on the individual level.Research Policy, 29(1), 31-40.