نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشجوی دکترای علوم کتابداری و اطلاع رسانی دانشگاه فردوسی مشهد
2 استادیار گروه علم اطلاعات ودانش شناسی دانشگاه فردوسی مشهد
3 استاد گروه کتابداری و اطلاع‎رسانی دانشگاه فردوسی
چکیده
کلیدواژهها
1. مقدمه و بیان مسئله
ارزیابی نظامهای تعاملی بازیابی اطلاعات شاهد سه تحول بوده است: تحول ربط، تحول شناختی و تحول تعاملی(بورلاند ، 2000). تحول ربط به این واقعیت اشاره دارد که درخواست بیان شده همان نیاز اطلاعاتی نیست؛ بنابراین، ربط باید در ارتباط با نیاز اطلاعاتی، و نه درخواست، سنجیده شود.
تحول شناختی - که بسط یافته تحول ربط است - بر کاربر و لزوم کشف تمام و کمال عوامل شناختی اثرگذار بر رفتار اطلاعاتی وی تأکید دارد. از این دیدگاه، نیاز اطلاعاتی از زاویة کاربر مدنظر قرار میگیرد و درک شخصی فرد از اطلاعات یافت شده مبنای قضاوت ربط در ارزیابی نظامهای بازیابی است (بروس ، 1994).
آخرین تحول، یعنی تحول تعاملی، به این واقعیت اشاره دارد که نظامهای بازیابی اطلاعات به سوی تعاملی شدن پیش میروند و ارزیابی آنها باید مبتنی بر دیدگاههای کاربران باشد. در این تحول، نظامها و محیطهای بازیابی اطلاعات باید واقعیتهای روانشناختی کاربران را برای حصول به نظامهای اطلاعاتی کاربرمدار، در نظر بگیرند (بورلاند و اینگورسن ،1997).
در تحول شناختی، که پژوهش حاضر متأثر از آن است، عوامل شناختی، باورها و پردازش اطلاعات توسط افراد مختلف، با آنچه آنان دریافت و ادراک میکنند، پیوند خورده است. «اینگورسن و یارولین» (2005) معتقدند به کارگیری رویکرد شناختی در علم اطلاعرسانی، به فهم عمیقتر مفهوم اطلاعات کمک کرده است و پژوهشگران این حوزه توانستهاند تصورات و ادراکهای مربوط به نظامهای بازیابی اطلاعات مانند ارزیابی ربط یا فراهمآوری و استفاده از اطلاعات را مدلسازی و تفسیر کنند. این رویکرد، بخش مهمی از مشارکتهای علمی و نظری نویسندگان مختلف را در تحقیق و توسعه علم اطلاعرسانی و بخصوص در نظامهای بازیابی تعاملی، فراهم آورده است.
به زعم متخصصان، یکی از عوامل شناختی که میتواند بر رفتارهای اطلاعاتی افراد و یا مؤلفههایی از رفتار اثرگذار باشد، سبکشناختی است (اینگورسن، 1996). سبک شناختی را ویژگی و روش ثابت فرد برای سازماندهی و پردازش اطلاعات تعریف کردهاند (تنانت ، 1988:در امامیپور، 1386).
مفهوم سبکشناختی در بسیاری از رشتهها همچون علومتربیتی و روانشناسی، رایانه، مدیریت و علوم کتابداری و اطلاعرسانی به طور وسیعی کاربرد یافته است. همة این رشتهها به دنبال یک هدف مشترک هستند: چطور کاربران(نظیر دانش آموزان و جستجو کنندگان) اطلاعات را پردازش میکنند و چگونه میتوان نظامهای بهتری طراحی کرد تا با سبکهای تدریس و نظام بازیابی گروههای مختلف کاربری، منطبق شوند.
در کتابداری و اطلاعرسانی، همانند علوم دیگری که با نظام ذهنی انسان سر وکار دارند، تحقیقات نسبتاً قابل توجهی در زمینة سبکهای شناختی و پردازش اطلاعات افراد در زمان یافتن اطلاعات مرتبط انجام گرفته است. اهمیت این سبکها، در بررسی رفتارهای اطلاعاتی کاربران از این حیث است که شیوة پردازش اطلاعات افراد و حالتهای آنها به هنگام درک، تفکر، یادآوری و حل مشکل را نشان میدهند (مارتینز ،2008).
عمده پژوهشهای انجام گرفته در علوم کتابداری و اطلاعرسانی، شامل پژوهشهایی است که به بررسی تأثیر سبکهای شناختی در مراحل مختلف فرایند اطلاعجویی پرداختهاند. بسترهای اطلاعجویی در چنین مطالعاتی متنوع بوده و از پایگاههای داده، فرامتن و محیطهای اطلاعاتی مجازی تا جستجوی پیوسته و وب پایه را شامل میشود. این تحقیقات را میتوان در سه مقولة کلی تأثیر سبکهای شناختی بر راهبردهای مرور(مانند پژوهشهای کیم1997 ،،کیم و پالمکویست 2000، فورد و چن 2000 و گراف 2005)، تأثیر سبکهای شناختی بر مشکلات گم گشتگی(همانند کیم1998 و چن و فورد 1998، وانگ و دیگران 2000) و تأثیر سبکهای شناختی بر راهبردهای جستجو(مانند پژوهشهای فورد و دیگران2002، کیم و آلن 2002، فورد و دیگران2002، مارتینز،2008 و کینلی ،2010) طبقه بندی کرد.
با وجود تحقیقات وسیع ذکر شده در رابطه با تأثیر سبکهای شناختی بر مراحل پایانی فرایند اطلاعیابی که طی آن کاربر منابع را انتخاب میکند و با قضاوت دربارة مرتبط یا نامرتبط بودن آنها، در مورد استفاده یا عدم استفاده از آنها تصمیم میگیرد، پژوهش مشخصی ردیابی نشد. به عبارت دیگر، در فرایند تصمیمگیری برای انتخاب و ارزیابی منابع مرتبط یا نامرتبط و شیوههای پردازش اطلاعات - که حالتهای افراد را در زمان درک، تفکر و فرایند حل مسئله نشان میدهند - مورد توجه قرار نگرفته است. حال آنکه با بررسی و درک شیوههای پردازش ذهنی افراد در فرایند قضاوت ربط منابع و تفسیر محتوای آنها، میتوان نظامهای بازیابی تعاملی را به وجود آورد که بر اساس شناخت همه جانبة رفتارهای کاربران از جمله رفتارهای پردازش اطلاعات آنان، پایهریزی شده باشند. این مهم مورد توجه این پژوهش بوده است. بنابراین، میتوان گفت مسئله اصلی پژوهش حاضر این است که آیا در فرایند انتخاب و ارزیابی منابع اطلاعاتی، قضاوت در مورد مرتبط یا نامرتبط بودن منابع در افرادی با سبکهای شناختی ناهمگون با یکدیگر متفاوت است یا خیر؟ انتظار میرود با شناسایی الگوی فرایند قضاوت ربط در سبکهای شناختی مختلف، بتوان گروههای نیازمند به کمک بیشتر از جانب نظام بازیابی را شناسایی کرد و از این طریق به طراحان وب و موتورهای جستجو برای ایجاد رابط کاربرهای شخصی سازی شده با هدف حمایت از نظامهای بازیابی اطلاعات تعاملی، کمک نمود.
2. هدف
هدف اصلی این پژوهش، بررسی تأثیر سبکهای شناختی بر قضاوت ربط دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه فردوسی مشهد در فرایند گزینش و ارزیابی منابع اطلاعاتی به منظور ارائه راهکارهایی برای بهبود ساختار نظامهای تعاملی بازیابی اطلاعات است.
3. فرضیههای پژوهش
1. بین قضاوت ربط دانشجویان علوم پایه/ فنی مهندسی با سبکشناختی تحلیلی و دانشجویان علوم انسانی/ اجتماعی با سبکشناختی تحلیلی تفاوت وجود ندارد.
2. بین قضاوت ربط دانشجویان علوم پایه/ فنی مهندسی با سبکشناختی کلگرا و دانشجویان علوم انسانی/ اجتماعی با سبکشناختی کل گرا تفاوت وجود ندارد.
3. بین قضاوت ربط دانشجویان دارای سبکهای شناختی کل گرا و تحلیلی، تفاوت وجود دارد.
الف) بین قضاوت ربط دانشجویان علوم پایه/ فنی مهندسی با سبکشناختی تحلیلی و دانشجویان علوم پایه/ فنی مهندسی با سبکشناختی کلگرا تفاوت وجود دارد.
ب) بین قضاوت ربط دانشجویان علوم انسانی/ اجتماعی با سبکشناختی تحلیلی و دانشجویان علوم انسانی/ اجتماعی با سبکشناختی کلگرا تفاوت وجود دارد.
ج) بین قضاوت ربط دانشجویان علوم انسانی/ اجتماعی با سبکشناختی تحلیلی و علوم پایه/ فنی - مهندسی با سبکشناختی کلگرا تفاوت وجود دارد.
د) بین قضاوت ربط دانشجویان علوم پایه/ فنی مهندسی با سبکشناختی تحلیلی و علوم انسانی/ اجتماعی با سبکشناختی کلگرا تفاوت وجود دارد.
4. روششناسی پژوهش
این پژوهش از نوع کاربردی است و به روش پیمایشی انجام شد. جامعة پژوهش را دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه فردوسی مشهد سالهای تحصیلی 90-1389 در دو حوزة علوم انسانی/ اجتماعی و علوم پایه/ فنی مهندسی تشکیل میدادند. برای انتخاب نمونة پژوهش، در مرحله اول باید سبکشناختی آزمودنیها تعیین میشد و سپس، در صورت دارا بودن یکی از دو سبک کلگرا یا تحلیلی و همچنین تمایل فرد برای همکاری در بخش دوم پژوهش، گردآوری اطلاعات انجام میگرفت. با توجه به زمانبر بودن فرایند برگزاری جلسات گردآوری اطلاعات و محدود بودن وقت آزمودنیها و نیاز به دقت زیاد در فرایند ارزیابی ربط، تمایل فرد به همکاری اهمیت زیادی داشت. بنابراین، با توجه به روش گردآوری اطلاعات، با استفاده از نمونهگیری هدفمند، نمونة مورد نظر در این پژوهش برای هر یک از سبکهای شناختی به30 نفر، که حداقل نمونه روا و قابل تعمیم برای پژوهشهای پیمایشی است، محدود گردید.
5. ابزار گردآوری دادهها و روایی و پایایی آن
ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش، شامل آزمون تحلیل سبکشناختی رایدینگ برای تعیین سبکشناختی آزمودنیها، شش وظیفه کاری شبیه سازی شده بر اساس چارچوب بورلاند(2000) و برگزاری جلسات قضاوت ربط است. در ادامه، شرح مختصری از هریک، همراه با روایی و پایایی آنها آمده است:.
آزمون تحلیل سبکشناختی رایدینگ: «بیگی» (1380) آزمون تحلیل سبکشناختی رایدینگ را برای جمعیت ایرانی هنجاریابی کرد. وی برای سنجش پایایی، از روش آزمون مجدد به فاصلة سه ماهه استفاده نمود و در این خصوص تفاوت معناداری مشاهده نکرد. همچنین، نظر به اینکه آزمون فوق استاندارد بوده و در تحقیقات داخل و خارج به دفعات مورد استفاده قرار گرفته است، میتوان گفت روایی آن مورد تأیید است.
وظایف کاریِ شبیهسازی شده: برای اطمینان از روایی شش وظیفة کاری، از نظرهای متخصصان کتابداری و اطلاعرسانی استفاده شد. طی نامهای، از چهار نفر از استادان کتابداری و اطلاعرسانی خواسته شد شش وظیفة کاری طراحی کنند. وظایف کاری طراحی شده توسط متخصصان، توسط پژوهشگر و استاد راهنما بررسی و از میان آنها شش وظیفه کاری انتخاب گردید. هر وظیفة کاری مشتمل بر سناریو و تقاضایی بود که برای آزمودنیها مشخص میساخت چه کاری را باید انجام دهند. ضمیمة هر وظیفه، پنج مقاله بود که آزمودنیها پس از خواندن هر سناریو و تقاضای مربوط به آن، مقالههای مرتبط با هر سناریو را در قالب «مرتبط»، «تاحدودی مرتبط» و «نامرتبط» ارزیابی کردند. بنابراین، هر آزمودنی سی مقاله مرتبط با شش وظیفه کاری را ارزیابی کرد. همانگونه که قبلاً نیز بیان شد، برای هر وظیفه کاری، پنج مقاله انتخاب شد. برای انتخاب این پنج مقاله، ابتدا پژوهشگر جستجوهایی را در موضوع وظایف کاری در پایگاه مقالههای فارسی همچون مگ ایران (Magiran) و سید(SID) انجام داد و بر این اساس ده مقاله برای هر وظیفه انتخاب کرد. این مقالهها توسط پژوهشگر، استاد راهنما، و دو نفر از استادان سایر رشتهها، با استفاده از مقیاس شش درجهای - که در اختیار آزمودنیها نیز قرار میگرفت - از نظر «مرتبط»، «تا حدودی مرتبط» و «نامرتبط» ارزیابی شد. از میان نظرهای مشترک ارزیابیکنندگان ، برای هر وظیفة کاری دو مقالة مرتبط(رتبه 5-6)، دو مقاله تا حدودی مرتبط(رتبه 3-4) و یک مقالة نامرتبط(رتبه1-2)انتخاب شد.
پایایی وظایف کاری نیز به کمک آلفای کرونباخ ارزیابی شد. مناسب بودن ضریب آلفا(7665/0) نشاندهندة پایایی پرسشنامه قضاوت ربط است
6. یافتههای پژوهش
به منظور آزمون فرضیههای پژوهش با استفاده از روشهای آماری مناسب، ابتدا پیشفرضهای ورود به نوع آزمون بررسی شد. چون طیفهای ارزیابی هر یک از متغیرهای پژوهش از نوع فاصلهای بود، از طریق آزمون اسمیرنوف کولموگروف، نرمال بودن توزیع دادهها بررسی گردید. سپس آزمون یو مان ویتنی برای آزمون فرضیة تفاوت مورد استفاده قرار گرفت. سطح معناداری برای مقایسههای آماری در سطح (05/0p<) در نظر گرفته شد.
فرضیه1. بین قضاوت ربط دانشجویان علوم پایه/ فنی مهندسی با سبکشناختی تحلیلی و دانشجویان علوم انسانی/اجتماعی با سبکشناختی تحلیلی تفاوت وجود ندارد
قبل از آزمودن این فرضیه، ابتدا از دیدگاه توصیفی به بررسی تفاوت بین دو گروه علوم انسانی/ اجتماعی با سبکشناختی تحلیلی و علوم پایه/ فنی- مهندسی با سبکشناختی تحلیلی میپردازیم. نگاهی به جدول1 نشان میدهد از میان 30 مقالة ارزیابی شده توسط آزمودنیها، تنها در سه مقاله بین میانة نظرهای دو گروه مذکور تفاوت وجود داشت. ارزیابیکنندگان، به این سه مقاله رتبة 3، یعنی «تا حدودی مرتبط» داده بودند. این یافته نشانگر آن است که مقالههای مورد اختلاف بین دو گروه علوم انسانی/ اجتماعی با سبکشناختی تحلیلی و علوم پایه/ فنی- مهندسی با سبکشناختی تحلیلی در میانة طیف ربط، یعنی «تا حدودی مرتبط»، قرار دارند. نکتة دیگر اینکه دانشجویان علوم انسانی/ اجتماعی با سبکشناختی تحلیلی با ارزیابیکنندگان توافق نظر بیشتری داشتند.
جدول1. میانه نظرهای ارزیابی ربط مقالهها توسط آزمودنیها و ارزیابیکنندگان
|
علوم انسانی تحلیلی
|
علوم پایه تحلیلی
|
علوم انسانی کلگرا
|
علوم پایه کلگرا
|
تحلیلی
|
کارگرا
|
علوم انسانی
|
علوم پایه
|
ارزیابیکنندگان
|
چگونه مقاله علمی بنویسیم؟
|
2
|
2
|
2
|
1
|
2
|
1
|
2
|
2
|
2
|
مهارتهای نگارش مقاله برای مجلههای بینالمللی آی. اس. آی |
1
|
1
|
1
|
1
|
1
|
1
|
1
|
1
|
1
|
اصول نگارش مقالههای پزشکی
|
3
|
2
|
2
|
3
|
2
|
2
|
2
|
2
|
2
|
نگارش مقالههای علمی با رعایت معیارهای ISI |
1
|
1
|
1
|
1
|
1
|
1
|
1
|
1
|
1
|
کاربرد استناد در نگارشهای علمی
|
3
|
3
|
2
|
3
|
3
|
2
|
3
|
3
|
3
|
اهمیت و ضرورت ارگونومی در صنایع پوشاک
|
1
|
1
|
1
|
2
|
1
|
1
|
1
|
2
|
2
|
تفکر سیستمی ارگونومی و ارتقای ایمنی
|
2
|
1
|
1
|
1
|
2
|
1
|
2
|
1
|
2
|
ارگونومی و کاربردهای آن
|
1
|
1
|
1
|
1
|
1
|
1
|
1
|
1
|
1
|
نقش ارگونومی در کنترل استرس شغلی
|
1
|
1
|
1
|
1
|
1
|
1
|
1
|
1
|
1
|
بررسی اختلالهای اسکلتی – عضلانی در کاربران رایانه
|
3
|
3
|
3
|
3
|
3
|
2
|
3
|
3
|
3
|
رتبهبندیهای دانشگاهی در جهان
|
1
|
1
|
1
|
1
|
1
|
1
|
1
|
1
|
1
|
معیارهای رتبهبندی دانشگاهها |
1
|
1
|
1
|
1
|
1
|
1
|
1
|
1
|
1
|
شاخصهای وبسنجی و رتبهبندی دانشگاههای ایران و جهان در |
2
|
2
|
1
|
2
|
2
|
1
|
1
|
2
|
2
|
رتبهبندی دانشگاهها بر مبنای معیارهای مدیریت دانش و وبسنجی |
2
|
2
|
2
|
2
|
2
|
2
|
2
|
2
|
2
|
اهمیت رعایت اصول نمایهسازی در مستندات علمی |
3
|
3
|
3
|
3
|
3
|
3
|
3
|
3
|
3
|
شناسایی و پرورش منابع انسانی خلاّق مبتنی بر نظام پیشنهادهای سازمان |
1
|
1
|
2
|
1
|
2
|
1
|
2
|
1
|
2
|
ترغیب خلاقیت و نوآوری در میان کارکنان سازمان
|
1
|
1
|
1
|
1
|
1
|
1
|
1
|
1
|
1
|
خلاقیت و نوآوری در سازمانها
|
1
|
1
|
1
|
1
|
1
|
1
|
1
|
1
|
1
|
ارتباط بین ساختار سازمانی و خلاقیت مدیران ستادی سازمان تربیت |
3
|
3
|
3
|
3
|
3
|
3
|
3
|
3
|
3
|
مدیریت خلاقیت و خلاقیت در مدیریت
|
2
|
1
|
2
|
1
|
1
|
1
|
2
|
1
|
2
|
چو دزدی با چراغ آید
|
2
|
2
|
2
|
2
|
2
|
2
|
2
|
2
|
2
|
اخلاق پژوهش در حوزة علوم اجتماعی
|
1
|
1
|
1
|
1
|
1
|
1
|
1
|
1
|
1
|
سرقت علمی روشهای پیشگیری از آن
|
2
|
2
|
2
|
1
|
2
|
2
|
2
|
2
|
2
|
خاستگاه اخلاق پژوهش
|
1
|
1
|
1
|
1
|
1
|
1
|
1
|
1
|
1
|
چارچوب تدوین ارزشها و اخلاق حرفهای پژوهشهای علمی و... |
3
|
3
|
1
|
1
|
3
|
1
|
2
|
2
|
3
|
نقشآفرینان در نگارش پایاننامههای دانشگاهی |
3
|
3
|
3
|
3
|
3
|
3
|
3
|
3
|
3
|
رهنمودهایی برای نگارش مرور نوشتار و پیشینه پژوهش |
1
|
1
|
1
|
1
|
1
|
1
|
1
|
1
|
1
|
پیشینه و ادبیات نظری پژوهش / روزنهای به دنیای پژوهش |
1
|
1
|
1
|
1
|
1
|
1
|
1
|
1
|
1
|
مرور سیستماتیک چیست و چگونه نگاشته می شود |
2
|
2
|
2
|
1
|
2
|
2
|
2
|
2
|
2
|
نحوة نگارش مقالة پژوهشی با تأکید بر مرور سیستمی ادبیات علمی |
2
|
2
|
1
|
1
|
2
|
2
|
2
|
1
|
2
|
برای بررسی دقیقتر معناداری تفاوت بین دو گروه، از آمار استنباطی استفاده شد. با توجه به اینکه متغیرهای قضاوت ربط همگی دارای توزیع غیر نرمال هستند، باید از آزمونهای ناپارامتریک استفاده شود. از طرفی، به دلیل اینکه در این فرضیه وجود تفاوت بین میانگین رتبههای متغیرهای قضاوت ربط و سبکشناختی افراد بررسی میشود، آزمون ناپارامتریک مناسب، آزمون یومان ویتنی است. در این راستا، فرضH0 به معنای نبود تفاوت و فرضH1 به معنای وجود تفاوت قضاوت ربط سبکشناختی تحلیلی در دو حوزه تحصیلی علوم انسانی/ اجتماعی و علوم پایه/ فنّی - مهندسی است.
بر اساس جدول 2، با توجه به سطح معناداری آزمون یومان ویتنی که در تمام موارد از 05/0 بیشتر است، لذا فرض H0 رد نمیشود؛ یعنی، بین قضاوت ربط دانشجویان دارای سبک شناختی تحلیلی در دو حوزه علوم انسانی/ اجتماعی و علوم پایه/ فنّی- مهندسی تفاوتی وجود ندارد.
جدول2. نتایج آزمون یو مان ویتنی مقایسة قضاوت ربط دانشجویان دارای سبک شناختی تحلیلی در دو حوزة علوم انسانی/ اجتماعی و علوم پایه/ فنّی - مهندسی
متغیر
|
میانگین رتبهها
|
آماره U
|
آماره Z
|
سطح معناداری
|
|
علوم پایه
|
علوم انسانی
|
||||
نگارش مقالة آی اس آی |
67/15
|
33/15
|
110
|
112/0-
|
935/0
|
آرگونومیدر محیط کار
|
4/15
|
6/15
|
111
|
065/0-
|
967/0
|
رتبهبندی دانشگاهی
|
5/16
|
5/14
|
5/97
|
801/0-
|
539/0
|
خلاقیت در محیط کار |
57/14
|
43/16
|
5/98
|
611/0-
|
541/0
|
اخلاق در پژوهش |
5/15
|
5/15
|
5/112
|
0
|
000/1
|
مرور نوشتهها
|
7/14
|
3/16
|
5/100
|
566/0-
|
624/0
|
این امر دور از انتظار نبود، زیرا بنا بر یافتههای روانشناسیشناختی، افراد همسان و مشابه در یک ویژگی شناختی با نام سبکشناختی، معمولا عقاید و دیدگاههای مشترکی دارند(سولسو،1371)؛ بنابراین میتوان اینگونه استنباط کرد که گروههای دارای سبکشناختی تحلیلی نیز، فارغ از حوزة موضوعی که به آن تعلق دارند، قضاوت ربط مشابهی دارند.
فرضیه2. بین قضاوت ربط دانشجویان علوم پایه/ فنی مهندسی با سبکشناختی کلگرا و دانشجویان علوم پایه/ فنی - مهندسی با سبکشناختی کلگرا، تفاوت وجود دارد
چنان که در جدول 1 انعکاس یافته است، بین میانة نظرهای حوزه علوم انسانی/ اجتماعی با سبکشناختی کلگرا و علوم پایه/ فنی- مهندسی با سبکشناختی کلگرا، در هشت مقاله تفاوت وجود دارد. از میان مقالههای مورد اختلاف بین دو گروه، بیشترین مقالهها مربوط به سناریوی «نحوة نگارش مقالههای آی اس آی» با سه مقاله؛ و در مرحله بعد، مربوط به سناریوی «خلاقیت در محیط کار» با دو مقاله است.
بر اساس اطلاعات توصیفی فرضیة 2 میتوان اینگونه استنباط کرد که در هر دو حوزة علوم انسانی/ اجتماعی و علوم پایه/ فنی- مهندسی در زیر گروههای کلگرا اختلاف نظر بیش از گروههای تحلیلی است، زیرا زیر گروه تحلیلی تنها در سه مقاله با یکدیگر اختلاف نظر دارند، حال آنکه در زیر گروههای کل گرا، در مورد هشت مقاله اختلاف نظر وجود دارد. نکتة دیگر اینکه اختلاف نظر درون هر سبکشناختی، خواه در سبکهای شناختی تحلیلی و خواه در سبکهای شناختی کل گرا، در مورد مقالههای «تا حدودی مرتبط» است.
پس از بیان توصیفی تفاوتهای یاد شده، باید بررسی شود که آیا این تفاوتها از نظر آماری نیز معنادار است یا خیر؟ با توجه به اینکه متغیرهای قضاوت ربط، دارای توزیع غیر نرمال هستند، برای مقایسة متغیرها از آزمونهای ناپارامتریک استفاده شد. همچنین، به دلیل اینکه هدف مقایسه میانگین دو حوزه است، استفاده از آزمون یومان ویتنی مناسب تشخیص داده شد. در این راستا، فرض H0 به معنای نبود تفاوت و فرض H1 به معنای وجود تفاوت قضاوت ربط سبکشناختی کل گرا در دو حوزة تحصیلی علوم انسانی/ اجتماعی و علوم پایه/ فنّی- مهندسی در نظر گرفته شد.
بر اساس دادههای مندرج در جدول 3، سطح معناداری آزمون یومان ویتنی در تمام موارد به غیر از مورد «خلاقیت در محیط کار» از 05/0 بیشتر است؛ لذا، در هیچ یک از موارد، به استثنای مورد «خلاقیت در محیط کار» فرض H0 رد نمیشود؛ یعنی، بین قضاوت ربط دانشجویان دارای سبکشناختی کل گرا در دو حوزة «علوم انسانی/اجتماعی» و «علوم پایه/ فنی- مهندسی» تفاوتی وجود ندارد. این یافته کاملا منطبق با انتظارهای پیشین محقق بود، زیرا – آن گونه که در مباحث مربوط به فرضیه پیشین بیان گردید- بر اساس متون روانشناسی شناختی، افراد همسان و مشابه در یک ویژگی شناختی مثل سبکشناختی، معمولا عقاید و دیدگاههای مشترکی دارند؛ بنابراین میتوان این گونه استنباط کرد که گروههای دارای سبکشناختی کل گرا، فارغ از حوزه موضوعی که بدان تعلق دارند، قضاوت ربط مشابهی دارند.
جدول 3. نتایج آزمون مان ویتنی مقایسه قضاوت ربط دانشجویان دارای سبک شناختی کل گرا در دو حوزه علوم انسانی/ اجتماعی و علوم پایه – فنی مهندسی
متغیر
|
میانگین رتبهها
|
آماره U
|
آماره Z
|
سطح معناداری
|
|
علوم پایه
|
علوم انسانی
|
||||
نگارش مقاله آی اس آی |
13/14
|
87/16
|
92
|
868/0-
|
412/0
|
آرگونومیدر محیط کار
|
03/15
|
97/15
|
5/105
|
301/0-
|
775/0
|
رتبهبندی دانشگاهی |
77/16
|
23/14
|
5/93
|
806/0-
|
436/0
|
خلاقیت در محیط کار |
33/11
|
67/19
|
50
|
661/2-
|
009/0
|
اخلاق در پژوهش |
5/14
|
5/16
|
5/97
|
634/0-
|
539/0
|
مرور نوشتهها
|
15
|
16
|
105
|
316/0-
|
775/0
|
در مورد سناریوی «خلاقیت در محیط کار»، که بین نظرهای دو گروه تفاوتهای معناداری وجود دارد، نظر قاطعی نمیتوان ارائه کرد؛ اما شاید بتوان علت را ناشی از این امر دانست که در مقایسه با سناریوهایی مانند «نگارش پیشینه پژوهش»، «اخلاق پژوهش» و ...، که جنبه عمومیتری دارند، «خلاقیت در محیط کار» میتواند بسته به محیطهای کاری حوزههای مختلف، تعریفها و ابعاد متنوعی داشته باشد. بنابراین، میتوان چنین استنباط کرد با وجود اینکه افراد با سبکهای شناختی یکسان مشترکاتی دارند، بسترهایی که فرد را احاطه کردهاند میتوانند در قضاوت ربط وی تأثیرگذار باشند(کاسین ،2003).
از سوی دیگر، در اینجاست که اهمیت انتخاب حداقل شش تا هشت وظیفه کاری برای نتیجهگیری در مورد ارزیابی ربط بیشتر مشخص میشود. نتایج به دست آمده از پژوهش بورلاند(2000) و دیگر پژوهشگرانی که از چارچوب ترسیمی وی استفاده کردهاند (مانند کاسین 2003) نشان میدهد به منظور عدم تأثیرپذیری معیارها و قضاوت ربط از وظایف کاری، باید حداقل شش تا هشت وظیفة کاری طراحی و مورد استفاده قرار گیرد.
فرضیه3.بین قضاوت ربط دانشجویان دارای سبکهای شناختی کلگرا و تحلیلی تفاوت وجود دارد.
با توجه به اینکه آزمودنیها در دو حوزة موضوعی علوم انسانی/ اجتماعی و علوم پایه/ فنی- مهندسی جای دارند و دارای سبکهای شناختی کلگرا یا تحلیلی هستند، آزمون این فرضیه در پنج بخش صورت میگیرد
الف) بین قضاوت ربط دانشجویان علوم پایه/ فنی- مهندسی در دو گروه تحلیلی و کلگرا، تفاوت وجود دارد.
قبل از آزمودن این فرضیه، ابتدا به صورت توصیفی، تفاوت قضاوت ربط دانشجویان علوم پایه/ فنی- مهندسی با سبکشناختی کلگرا و علوم پایه/ فنی- مهندسی با سبکشناختی تحلیلی در مورد هر یک از مقالهها ارزیابی شده، بحث میشود.
نگاهی به جدول 1 نشان میدهد از میان 30 مقاله ارزیابی شده توسط هر یک از آزمودنیها، در هفت مقاله گروههای ذکر شده با یکدیگر توافق نظر ندارند. در این 7 مقاله، نظر کاربران علوم پایه /فنی- مهندسی با سبکشناختی کلگرا، بیشتر به سمت مرتبط بودن مقالهها گرایش دارد. همچنین، گروه علوم پایه/ فنی- مهندسی با سبکشناختی تحلیلی بیش از گروه علوم پایه/ فنی- مهندسی با سبکشناختی کلگرا با ارزیابیکنندگان توافق نظر دارند.
با وجود اینکه مباحث توصیفی از اختلاف قضاوت ربط دانشجویان علوم پایه/فنی- مهندسی در دوسبکشناختی حکایت دارد، لازم است بررسی شود آیا این تفاوتها از نظر آماری معنادار هستند یا خیر. در این راستا، H0 به معنای نبود تفاوت و فرضH1 به معنای وجود تفاوت بین قضاوت ربط دو گروه علوم پایه/ فنی- مهندسی با سبکشناختی تحلیلی و گروه علوم پایه/ فنی- مهندسی با سبکشناختی کلگرا است.
چنان که جدول 4 نشان میدهد، با توجه به سطح معناداری آزمون یومان ویتنی که در تمام موارد به جز «خلاقیت در محیط کار» از 05/0 0 بیشتر است؛ لذا فرض H0 رد نمیشود؛ یعنی، بین قضاوت ربط دانشجویان علوم پایه/فنی مهندسی دارای سبکهای شناختی کلگرا و تحلیلی، به استثنای یک سناریو، تفاوت معناداری وجود ندارد.
جدول4. نتایج آزمون یومان ویتنی مقایسه قضاوت ربط دانشجویان علوم پایه در دو سبک تحلیلی و کلگرا
متغیر
|
میانگین رتبهها
|
آماره U
|
آماره Z
|
سطح معنی داری
|
|
تحلیلی
|
کل گرا
|
||||
نگارش پیشینه |
23/18
|
77/12
|
5/71
|
784/1-
|
089/0
|
آرگونومیدر محیط کار
|
27/17
|
73/13
|
86
|
148/1-
|
285/0
|
رتبه بندی دانشگاهی |
53/16
|
47/14
|
97
|
7/0-
|
539/0
|
خلاقیت در محیط کار |
9/18
|
10/12
|
5/61
|
199/2-
|
033/0
|
اخلاق در پژوهش |
33/18
|
67/12
|
70
|
831/1-
|
081/0
|
مرور نوشتهها
|
77/16
|
23/14
|
5/93
|
835/0-
|
436/0
|
ب) بین قضاوت ربط دانشجویان علوم انسانی/اجتماعی در دو گروه تحلیلی و کلگرا تفاوت وجود دارد
قبل از آزمودن این فرضیه، ابتدا به صورت توصیفی به بررسی تفاوت بین دو گروه «علوم انسانی/ اجتماعی» با سبکشناختی تحلیلی و «علوم انسانی/ اجتماعی» با سبکشناختی کلگرا میپردازیم. نگاهی به جدول 1 نشان میدهد از میان 30 مقالة ارزیابی شده توسط هر یک از آزمودنیها، در هفت مقاله بین دو گروه علوم انسانی/ اجتماعی با سبکشناختی تحلیلی و علوم انسانی/ اجتماعی با سبکشناختی کلگرا توافق وجود ندارد. در این هفت مقاله، نظر کاربران علوم انسانی/ اجتماعی با سبکشناختی کلگرا بیشتر به سمت مرتبط بودن مقالهها گرایش دارد. شاید بتوان یکی از دلایل این امر را نگرش کلیِ کلگرایان در ارزیابی مقالهها؛ و در نهایت، قضاوت بر اساس مشاهده کلیدواژههای یکسان در کل متن دانست.
حال باید بررسی شود که آیا این تفاوتها از نظر آماری نیز معنادار هستند یا خیر. فرضH0 را به معنای نبود تفاوت و فرض H1 را به معنای وجود تفاوت بین قضاوت ربط دو گروه علوم انسانی/ اجتماعی با سبکشناختی کل گرا و گروه علوم انسانی/ اجتماعی با سبکشناختی تحلیلی در نظر میگیریم.
گرچه دادههای توصیفی حکایت از اختلاف قضاوت ربط افراد علوم انسانی/اجتماعی دارای سبکهای شناختی کل گرا و تحلیلی دارند، اما آن گونه که مندرجات جدول 5 نشان میدهد، با در نظر گرفتن سطح معناداری آزمون یومان ویتنی که در تمام موارد از 05/0 بیشتر است، میتوان دریافت که فرض H0 رد نمیشود.
جدول5. نتایج آزمون یومان ویتنی قضاوت ربط دانشجویان علوم انسانی/اجتماعی در دو سبک تحلیلی و کلگرا
متغیر
|
میانگین رتبهها
|
آماره U
|
آماره Z
|
سطح معناداری
|
|
تحلیلی
|
کلگرا
|
||||
نگارش پیشینه |
7/16
|
3/14
|
94
|
775/0-
|
461/0
|
آرگونومیدر محیط کار
|
33/16
|
67/14
|
100
|
538/0-
|
624/0
|
رتبهبندی دانشگاهی |
33/17
|
67/13
|
85
|
215/1-
|
267/0
|
خلاقیت در محیط کار |
97/14
|
03/16
|
104
|
345/0-
|
744/0
|
اخلاق در پژوهش |
83/16
|
17/14
|
5/92
|
849/0-
|
412/0
|
مرور نوشته ها |
37/17
|
63/13
|
5/84
|
205/1-
|
250/0
|
بنابراین، میتوان اینگونه نتیجه گرفت که بین قضاوت ربط دانشجویان علوم انسانی دارای سبکهای شناختی کلگرا و تحلیلی، تفاوت وجود ندارد.
ج) بین قضاوت ربط دانشجویان علوم انسانی/ اجتماعی با سبکشناختی تحلیلی و علوم پایه/ فنی - مهندسی با سبکشناختی کل گرا تفاوت وجود دارد
از دیدگاه توصیفی، نگاهی به جدول 1 نشان میدهد در هشت مقاله، بین میانة نظرهای گروه علوم انسانی/ اجتماعی با سبکشناختی تحلیلی و علوم پایه/ فنی- مهندسی با سبکشناختی کلگرا تفاوت وجود دارد. به جز یک مقاله که ارزیابیکنندگان آن را نامرتبط دانستهاند، سایر مقالههای مورد اختلاف بین دو گروه علوم انسانی/ اجتماعی با سبکشناختی تحلیلی و علوم پایه/ فنی - مهندسی با سبکشناختی کلگرا، از نوع «تا حدودی مرتبط» هستند. در این بین، نظر گروه علوم انسانی/ اجتماعی با سبکشناختی تحلیلی منطبق با نظرهای ارزیابیکنندگان است؛ به این معنا که این گروه مانند ارزیابیکنندگان، به یک مقاله رتبة 3، به معنای «نامرتبط» و به سایر مقالهها رتبه 2، به معنای «تا حدودی مرتبط» اختصاص دادهاند؛ در حالی که، گروه علوم پایه/ فنی- مهندسی با سبکشناختی کلگرا، به مقالههای «تا حدودی مرتبط» و مقالهای «نامرتبط» از دیدگاه ارزیابیکنندگان، رتبه 1 به معنای «مرتبط» دادهاند.
نکتة مهم دیگری که در اینجا لازم به یادآوری است اینکه در 8 مقالة مذکور، نظر کاربران علوم پایه/ فنی- مهندسی با سبکشناختی کلگرا بیشتر به سمت مرتبط بودن مقالهها گرایش دارد. به مانند آنچه در خصوص گروه علوم انسانی/ اجتماعی با سبکشناختی کلگرا بیان شد، میتوان دلایل احتمالی این مورد را، نگرش کلیِ کلگرایان در بررسی مقالهها و در نهایت، قضاوت ربط بر اساس مشاهدة کلیدواژههای مرتبط در مقالهها و مقایسة آنها با سناریو دانست.
پس از ذکر چند نکته در رابطه با تفاوتهای موجود از دیدگاه توصیفی، اکنون باید دید آیا این تفاوتها از نظر آماری معنادار هستند یا خیر. از آنجایی که متغیرهای قضاوت ربط، دارای توزیع غیر نرمال هستند، بنابراین از آزمونهای ناپارامتریک استفاده میشود. همچنین، به دلیل اینکه هدف مقایسة میانگین دو حوزه است، استفاده از آزمون یومان ویتنی مناسب به نظر میرسد. فرض H0 به معنای نبود تفاوت و فرض H1 به معنای وجود تفاوت بین قضاوت ربط گروههای علوم انسانی/ اجتماعی با سبکشناختی تحلیلی و علوم پایه/ فنی- مهندسی با سبکشناختی کلگرا در نظر گرفته میشود.
با توجه به دادههای مندرج در جدول 6، سطح معناداری آزمون یومان ویتنی در تمام موارد به جز «خلاقیت در محیط کار» از 05/0 بیشتر است؛ بنابراین فرض صفر در هیچ یک از موارد به استثنای وظیفه کاری «خلاقیت در محیط کار» رد نمیشود؛ یعنی، بین قضاوت ربط دانشجویان علوم انسانی تحلیلی و علوم پایة کلگرا، تفاوت معناداری وجود ندارد.
جدول 6. نتایج آزمون یومان ویتنی مقایسه قضاوت ربط دانشجویان علوم انسانی/اجتماعی تحلیلی و علوم پایه/فنی- مهندسی کلگرا
متغیر
|
میانگین رتبهها
|
آماره U
|
آماره Z
|
سطح معناداری
|
|
علوم انسانی تحلیلی
|
علوم پایه کلگرا
|
||||
نگارش پیشینه |
97/17
|
03/13
|
50/75
|
593/1-
|
126/0
|
آرگونومیدر محیط کار
|
97/16
|
03/14
|
50/90
|
945/0-
|
367/0
|
رتبهبندی دانشگاهی |
73/15
|
27/15
|
109
|
154/0-
|
902/0
|
خلاقیت در محیط کار |
47/19
|
53/11
|
53
|
537/2-
|
013/0
|
اخلاق در پژوهش
|
83/17
|
17/13
|
50/77
|
493/1-
|
148/0
|
مرور نوشتهها
|
23/17
|
77/13
|
5/86
|
124/1-
|
285/0
|
د) بین قضاوت ربط دانشجویان علوم پایه/فنی- مهندسی با سبکشناختی تحلیلی و علوم انسانی/ اجتماعی با سبکشناختی کلگرا تفاوت وجود دارد.
از دیدگاه توصیفی، بین مقالههای ارزیابی شده در دو گروه علوم پایه/ فنی- مهندسی با سبکشناختی تحلیلی و علوم انسانی/ اجتماعی با سبکشناختی کلگرا در 6 مقاله توافق نظر وجود ندارد(جدول1). از این 6 مقاله، ارزیابیکنندگان به دو مقاله رتبة 3، یعنی «نامرتبط» دادهاند. نظر گروه علوم پایه/ فنی- مهندسی با سبکشناختی تحلیلی در مورد این دو مقاله، همسو با نظر ارزیابیکنندگان است؛ اما گروه علوم انسانی/ اجتماعی با سبکشناختی کلگرا رتبه 1، به معنای «مرتبط» دادهاند. در مورد 4 مقالة باقیمانده، که به زعم ارزیابیکنندگان تا حدودی مرتبط میباشند، بین دو گروه اختلاف نظر وجود دارد؛ به این معنا که، در مورد برخی از مقالهها، گروه علوم پایه/ فنی- مهندسی با سبکشناختی تحلیلی رتبه 1، به معنا «مرتبط» بودن مقالهها، و برای برخی دیگر، گروه علوم انسانی/ اجتماعی با سبکشناختی کلگرا، رتبة 1 را در نظر گرفتهاند.
در نهایت، برای سنجش معناداری تفاوتهای گفته شده در دو گروه، ضمن توجه به عدم توزیع نرمال متغیرهای قضاوت ربط، از آزمون ناپارامتری یومان ویتنی استفاده شد.
جدول7. نتایج آزمون یومان ویتنی مقایسة قضاوت ربط دانشجویان علوم انسانی کلگرا و علوم پایه تحلیلی
متغیر
|
میانگین رتبهها
|
آماره U
|
آماره Z
|
سطح معناداری
|
|
علوم انسانی کلگرا
|
علوم پایه تحلیلی
|
||||
نگارش پیشینه |
87/13
|
13/17
|
88
|
060/1-
|
325/0
|
آرگونومیدر محیط کار
|
53/14
|
47/16
|
98
|
628/0-
|
567/0
|
رتبه بندی دانشگاهی |
60/12
|
40/18
|
69
|
970/1-
|
074/0
|
خلاقیت در محیط کار |
83/16
|
17/14
|
50/92
|
870/0-
|
384/0
|
اخلاق در پژوهش |
40/13
|
60/17
|
81
|
352/1-
|
176/0
|
مرور نوشتهها
|
03/14
|
97/16
|
50/90
|
959/0-
|
337/0
|
با توجه به مندرجات جدول 7 و سطح معناداری آزمون یومان ویتنی که در تمام موارد از 05/0 بیشتر است، در هیچ یک از موارد فرض صفر رد نمیشود؛ یعنی، بین قضاوت ربط دانشجویان علوم انسانی کلگرا و علوم پایه تحلیلی، تفاوت وجود ندارد.
ه ) بین قضاوت ربط افراد تحلیلی و کلگرا تفاوت وجود دارد
با نگاهی به جدول 1 و با رویکرد توصیفی، تفاوتهای دو گروه کلگرا و تحلیلی به صورت کلّی تبیین میشود. بر اساس جدول مذکور، در هفت مقالة بین میانه نظرهای گروههای سبکشناختی تحلیلی و کلگرا تفاوت وجود دارد. از میان هفت مقالة مذکور، ارزیابیکنندگان سه مقاله را نامرتبط و چهار مقاله را تا حدودی مرتبط تشخیص دادند. از بین دو گروه، در تمامی موارد، نظر گروه تحلیلی موافق با نظر ارزیابیکنندگان است. در طرف مقابل، گروه کلگرا بیشتر مقالهها را با اختصاص رتبه 1، «مرتبط» در نظر گرفتند.
پس از بیان توصیفی تفاوتها، باید دید آیا این تفاوتها از نظر آماری معنادار هستند یا خیر؟ به این منظور، مانند فرضیههای قبلی، این فرضیه نیز از نظر معناداری مورد آزمون قرار گرفت. در این راستا، فرض H0 به معنای نبود تفاوت و فرض H1 به معنای وجود تفاوت بین قضاوت ربط گروههای تحلیلی و کلگراست.
طبق مندرجات جدول 8 و با توجه به سطح معناداری آزمون یومان ویتنی که در تمام موارد از 05/0 بیشتر است، فرض H0 رد نمیشود؛ یعنی، بین قضاوت ربط دانشجویان دارای سبکهای شناختی کل گرا و تحلیلی تفاوت وجود ندارد.
جدول 8. نتایج آزمون یومان ویتنی مقایسة قضاوت ربط دانشجویان کل گرا و تحلیلی
متغیر |
میانگین رتبهها |
آماره U |
آماره Z |
سطح معناداری |
|
کلگرا |
تحلیلی |
||||
نگارش مقاله آی اس آی |
48/26 |
52/34 |
5/329 |
852/1- |
064/0 |
آرگونومیدر محیط کار |
98/27
|
02/33 |
5/374 |
158/1- |
247/0 |
رتبهبندی دانشگاهی |
5/27
|
5/33 |
360 |
429/1- |
153/0 |
خلاقیت در محیط کار |
75/27
|
25/32 |
5/367 |
265/1- |
206/0 |
اخلاق در پژوهش |
2/26
|
8/34 |
321 |
963/1- |
05/0 |
مرور نوشتهها |
33/27 |
67/33 |
355 |
469/1- |
142/0 |
نتیجهگیری
یافتههای پژوهش نشان داد از نظر توصیفی، بین دو سبکشناختی کلگرا و تحلیلی تفاوتهایی وجود دارد. این تفاوتها را در بین گروههای مختلف پیش گفته، میتوان به صورت زیر خلاصه کرد:
1. بین افراد با سبکهای شناختی ناهمگون، تفاوتهایی از نظر قضاوت ربط منابع اطلاعاتی وجود دارد. چنین به نظر میرسد که در بین گروهها، فارغ از حوزة موضوعی، افراد با سبکشناختی تحلیلی در ارزیابی ربط منابع اطلاعاتی با گروه ارزیابیکننده توافق نظر بیشتری دارند. در مقابل، در گروههای کلگرا، میزان توافق با گروه ارزیابی کننده بسیار کم است. این یافته همسو با یافتههای پژوهش «ماسر» (2000) است که از نظر او تحلیلیها در انتخاب منابع، جستجو برای یافتن اطلاعات معتبر، انتقال دانش(پیش بینی، استدلال و ارزیابی) و تحلیل اطلاعات ساخت یافته موفقتر از گروههای کلگرا هستند. بنابراین، میتوان چنین نتیجه گرفت که چون گروههای کلگرا برای قضاوت در مورد مرتبط یا نامرتبط بودن، به متن وابستگی دارند، نیازمند کمک بیشتری از سوی نظام بازیابی اطلاعات هستند. این یافته نتایج پژوهشهای مرتبط با سبکهای شناختی در حوزه جستجو و مرور را تأیید میکند. برای مثال، پژوهشگران متعددی همچون «وود و دیگران» (1996)، «کیم» (1997)، «چن و فورد» (1998)، «پالمکویست و کیم» (2000)، و «وانگ و دیگران» (2000) نتایجی مبنی بر عدم احساس رضایتمندی و موفقیت در جستجو در گروههای کلگرا داشتهاند.
2. در طیف ربط، توافق در مورد مقالههای کاملاً مرتبط در گروهها با یکدیگر و همچنین در قیاس گروهها با گروه ارزیابیکنندگان، بسیار زیاد است، به گونهای که مقالههای مرتبط، مورد توافق همة گروهها هستند. این یافته مطابق با یافتههای پژوهشهای «لسک و سالتون» (1968)، «ورهیز» (1998) و «ساندرسون» (1998) است. برای مثال، پژوهش «ورهیز» (1998) نشان داد توافق نظر در مورد قضاوت مدارک کاملا مرتبط بیشتر از مدارک تا حدودی مرتبط است. پژوهشهای «لسک و سالتون» (1968) و «ساندرسون» (1998) نیز نشان دادند ارزیابیکنندگان، عمدتاً بر ربط مدارک کاملاً مرتبط توافق داشتند و برعکس، اغلب بر روی مدارک نامرتبط اختلاف نظر داشتند. یافتههای این بخش نظر «ساراسویک» (2007) را نقض میکند. وی میگوید: «انتظار میرود در مورد آنچه مرتبط نیست توافق بیشتری وجود داشته باشد تا آنچه مرتبط است». یافتههای پژوهش نشاندهندة نبود توافق نظر گروهها در مورد برخی از منابع «نامرتبط» است؛ درحالی که در مورد منابع «کاملاً مرتبط»، در بین گروههای مختلف، توافق نظر کامل وجود داشت.
3. در مواردی که بین گروههای مختلف در ارزیابی ربط توافق وجود نداشت، تمایل به سمت مرتبط قلمداد کردن منابع، بیشتر بود. به عبارت دیگر، در شرایطی که منبع از نظر گروه ارزیابیکننده «تا حدودی مرتبط» بود، از نظر گروهها «مرتبط» در نظر گرفته میشد. و یا در مواردی که مقاله از نظر گروه ارزیابیکننده «نامرتبط» تلقی شده بود، از نظر گروهها «تا حدودی مرتبط» یا حتی در مواردی «مرتبط» در نظر گرفته میشد. این یافته، نظر «ریس و ساراسویک» (1996) را تأیید میکند. به زعم آنان، در آزمودنیها گرایش به سمت نقاط انتهایی مقیاسهای ربط، یعنی رتبهبندی مدارک بر اساس «کاملاً مرتبط» یا «نامرتبط»، بیشتر است.
با وجود همه تفاوتهای ذکر شده، تجزیه و تحلیلهای انجام شده بر مبنای آمار استنباطی نشان داد در کل، بین گروههای کلگرا و تحلیلی، تفاوتها معنادار نیست. این امر بر خلاف آن چیزی بود که پژوهشگر انتظارش را داشت. تصور بر این بود که به دلیل تفاوت در سبکشناختی افراد، قضاوت ربط آنها نیز متفاوت باشد.
علت این امر را شاید بتوان بر اساس یافتههای التمن (1986) توجیه کرد. نتایج پژوهش وی نشان میدهد هر چند تحلیلیها در موارد متعددی چون پیدا کردن اطلاعات معتبر و تحلیل اطلاعات ساختار یافته موفقتر از افراد کلگرا هستند؛ ولی، در فرایندهای حلّ مسئله، زمانی که اطلاعات موجود واضح باشند، تفاوتی بین گروه تحلیلی و کلگرا نیست.
همچنین، «پاپااکونومو و دیگران» (2008) نتایج به دست آمده از پژوهش خود، مبنی بر تأثیر نداشتن سبکهای یادگیری بر قضاوت ربط صفحات وب را به دلیل استفاده از مقیاس ده درجهای، کم بودن تعداد آزمودنیها و تعداد اندک وظایف کاری طراحی شده، دانستند. نتایج پژوهش حاضر نشان داد با وجود کنترل عوامل پیش گفته، باز هم سبکشناختی تأثیر معناداری بر قضاوت ربط نداشت.
افزون بر این، در پژوهش انجام شده توسط «کیم» (1998)، بر خلاف پژوهشهای انجام شدة قبل از وی که بر تأثیر سبکهای شناختی بر رفتارهای جستجو تأکید داشتند، رابطه معناداری بین رفتارهای جستجو و سبکشناختی در افراد با تجربه مشاهده نشد؛ به این صورت که، شاید تبحر جستجو به افراد کلگرا کمک کرده است تا بتوانند بر مشکلات گمگشتکی غلبه کنند. در پژوهش حاضر نیز شاید بتوان این فرض را مطرح کرد که دانشجویان کارشناسی ارشد به واسطة انجام پایاننامه، درگیر در فرایند ارزیابی منابع اطلاعاتی هستند و در نتیجه تبحر بیشتری در ارزیابی مقالهها دارند. بنابراین، «تبحر» تأثیر سبکهای شناختی را تحت الشعاع قرار داده است. دخالت متغیر تبحر در فرایند قضاوت ربط، در پژوهشهای گذشته، مانند پژوهش «دیویدسون» (1977)، نیز تأیید شده است. «ساراسویک» (2007) با بررسی پژوهشهایی که به قضاوت ربط پرداختهاند، یکی از اشتراکهای آنها را بهکارگیری دانشجویان تحصیلات تکمیلی به عنوان آزمودنی ذکر میکند. هرچند وی این امر را - از آن حیث که نداشتن تجربه بر نتایج تأثیرگذار است- منطقی میداند و با همین رویکرد هم جامعه پژوهش حاضر انتخاب شد، اما در خصوص پژوهشهایی نظیر پژوهش جاری، «تبحر» میتواند نقش عوامل مورد بررسی را تحت تأثیر قرار دهد که باید در پژوهشهای آتی مورد مطالعه قرار گیرد.
پیشنهادهای کاربردی پژوهش
• نظامهای بازیابی و فراهم آورندگان وب باید در طراحی الگوریتمهای بازخورد ربط برای مطابقت با گروههای خاص کاربران با سبکهای شناختی مختلف، تمهیداتی را بیندیشند. بر این اساس، رتبهبندی منابع در بازخورد ربط، حداقل در دو سطح «مرتبط» و «تا حدودی مرتبط» با پرسش کاربر به وی ارائه شود تا کاربران و بخصوص کاربران با سبکشناختی کلگرا - که در تصمیمگیری در مورد منابع تا حدودی مرتبط دچار مشکل هستند – بتوانند از این رتبهبندی در تصمیمگیریهای خود استفاده کنند.
• با بررسی زوایای گوناگون تعامل استفادهکننده با اجزای نظام بازیابی اطلاعات در مراحل مختلف رفتار اطلاعیابی، مانند انتخاب و ارزیابی منابع اطلاعاتی، میتوان در طراحی نظامهای خبره کارآمدتر برای بازیابی اطلاعات مشارکت داشت. طراحان نظامهای خبره نیاز به اطلاعات بیشتری در زمینة تعامل استفادهکننده با نظام بازیابی اطلاعات دارند. از نتایج حاصل از این مطالعه، مبنی بر درک شیوههای پردازش ذهنی افراد در فرایند تصمیمگیری، میتوان برای ایجاد پایگاههای دانش بنیان و نظامهای خبره استفاده کرد. نظامهایی که مدلهای کاربران را متناسب با سبکشناختی آنها شناسایی، ذخیره و در موقع مقتضی به فرد ارائه کنند.
• نتایج این پژوهش و سایر پژوهشهایی که مسئله ربط را - به عنوان یک مفهوم کلیدی در ارزیابی نظامهای بازیابی اطلاعات- از زوایای مختلف بررسی میکنند، میتواند به فهم عمیقتر مفهوم ربط و در نتیجه اصلاح نظامهای بازیابی مبتنی بر رضایتمندی کاربران کمک کند. بدون فهم کامل اینکه چطور کاربران با سبکهای شناختی خاص، نظام بازیابی اسناد را ارزیابی میکنند و چطور معیارها را برای ارزیابی مدارک به کار میگیرند، بهبود فرایند انتخاب و ارزیابی منابع اطلاعاتی در نظامهای بازیابی امکانپذیر نخواهد بود.