نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشگاه بین المللی امام رضا علیه السلام
2 استاد گروه کتابداری و اطلاع‎رسانی دانشگاه فردوسی
3 عضوهیئت تحریریه فصلنامه ومشاور سازمان
چکیده
کلیدواژهها
مقدمه
در ایران با وجود تلاشهای گسترده در زمینة ارتقای سطح سواد خواندن و نوشتن در میان اقشار پایین جامعه و نیز افزایش گستره و سطح تحصیلات در سطوح بالاتر، نرخ مطالعة غیردرسی وضعیت مطلوبی ندارد. این وضعیت سالهاست به شکلهای مختلف در نشریههای عمومی و علمی انعکاس یافتهاست. این نامطلوبی بیش از هر چیز از آمارهای مطالعه استنباط میشود.
بررسی میزان سرانة مطالعه سال 1390 مشخص کرد سرانة مطالعه آزاد هر ایرانی 9/13 دقیقه در روز است. دراین پژوهش از حدود ۲۰۰۰ نفربه شکل روز نوشت .108 فعالیت روزانة زندگی آنها در ۲۵۵ نقطه شهری و ۱۳۵۰ نقطه روستایی کشور مورد پرسش قرار گرفت (محبوب،1390). این آمار به خوبی نشان میدهد سرانة مطالعه در ایران در سطح قابل قبولی نیست. این مسئله، ذهن بسیاری از محققان و مسئولان فرهنگی کشور را به خوبی مشغول کرده است. برخلاف تفاوتهای نظری دربارة اینکه چه چیز را باید مطالعه بدانیم و بشماریم، در یک نکته توافق عمومی وجود دارد و آن نارضایتی از میزان مطالعه در جامعه ایران است. بر پایة همین باور، مدیران فرهنگی برآنند تا با استفاده از روشهای مختلف، برای ارتقای میزان مطالعه در ایران بستر سازی کنند.
جامعه علمینیز برای ارتقا و برطرف کردن کاستیها یا موانع توسعة مطالعه، طرحهای تحقیقاتی متعددی را به اجرا درآورده و انبوهی از متغیرها و نظرها را آزموده است. برخی ضعف توسعه فرهنگ مطالعه را به امور روبنایی و برخی دیگر به امور زیربنایی مرتبط میدانند و بر همین اساس برای زدودن آسیبها و توسعة فرهنگ مطالعه پیشنهادها و راهکارهایی ارائه دادهاند. در عین حال، تکاپو برای شناسایی متغیرهای اصلی و نظریههای تأثیرگذار، همچنان ادامه دارد. یکی از مهمترین راهبردها در این زمینه، سند نقشة جامع علمی کشور است که در آن یک راهبرد ملی با عنوان «توسعه فرهنگ مطالعه و تتبع و تحقیق، تقویت روحیه پرسشگری و حقیقتجویی و یادگیری مادامالعمر در سطح عموم و استفاده از یافتههای تحقیقاتی و علمی در زندگی روزمره به صورت عاملی برای توسعة اجتماعی و بهبود زندگی» تدارک دیده شده است (شورای عالی انقلاب فرهنگی کشور،1389، ص27). در همین راستا« سند نهضت مطالعه مفید» بنا به پیشنهاد شورای فرهنگ عمومی، در جلسه 673 تاریخ 4/8/1389 شورای عالی انقلاب فرهنگی به تصویب رسیده است (شورای فرهنگ عمومی، 1389).
هنوز پرسشهای بسیاری دربارة «مطالعه» مطرح است که پاسخی روشن برای آنها وجود ندارد. اگرچه پژوهشهای نسبتاً زیادی دربارة مطالعه در ایران انجام شده است، پژوهشگران اغلب به وجهی از وجوه متفاوت مطالعه توجه کردهاند. از آنجا که ماهیت آنچه فرهنگ مطالعه نامیده میشود بسیار پیچیده است، ارائه راهکارهایی که وجوه و سطوح متفاوت فرهنگ مطالعه را در نظر نداشته باشد، تأثیرگذاری پایدار و عمیق در فرهنگ مطالعه نخواهد داشت. فرهنگ مطالعه به سبب وجود لایهها، ابعاد مختلف و تأثیرپذیری آن از نظامهای خرد و کلان و مرتبط با سطوح مختلف فرهنگ جامعه، پیچیدگی خاصی دارد (فتاحی، 1388). به همین سبب، تحقیق در آن با نگرشی همه جانبه و کلان، سودمندتر است.
صاحبنظران برای خود «فرهنگ: سه لایه: اجزای قابل لمس فرهنگ (پوسته فرهنگ)، ارزشهای حمایت شده و پندارهای اساسی فرهنگ متصور شدهاند (شاین،1383). بر همین اساس، فرهنگ مطالعه نیز که یکی از مظاهر فرهنگ در سطح کلان است، میتواند دارای سه لایه باشد: 1- ارزشها و باورها 2- هنجارها و قواعد 3- جلوهها. افزون بر این، هر یک از لایههای سهگانة فرهنگ مطالعه، دارای عوامل متعددی هستند که میتواند فرهنگ مطالعه را تحت تأثیر قرار دهد. در این گزارش به دلیل گسترة هر یک از لایهها، تنها به «عوامل تأثیرگذار بر فرهنگ مطالعه در لایة ارزشها در ایران» توجه شده و بر شناسایی این عوامل و اهمیت هریک تأکید گردیده است.
اهمیت، ضرورت و فواید تحقیق
با توجه به توافق عمومیدربارة ضرورت ارتقای میزان مطالعه در تمام سطوح اجتماع، این تحقیق بر آن است تا پیشنهادهای راهبردی برای یکپارچهسازی و اولویتبندی فعالیتهای مربوط به لایة ارزش فرهنگ مطالعه را ارائه دهد. در بطن این تحقیق، فواید زیر مد نظر بوده است:
ایجاد فرصت برای تفسیری روشن از وضعیت فرهنگ مطالعه با توجه به شناخت اهمیت تأثیرگذاری هر عامل بر فرهنگ مطالعه
امکان تعریف مأموریتهای مشخص برای نهادها و سازمانهای متولی مرتبط با حوزة مطالعه در سطح کلان
اشراف مطالعاتی برای سرمایهگذاری متناسب، جذب بودجه و امکانات هدفمند، تعیین نوع و میزان فعالیتها در هر لایة فرهنگ مطالعه و عوامل اصلی و فرعی مرتبط با آن
اعمال تغییرات بایسته مبتنی بر اولویتبندی عوامل مؤثر در برنامههای کوتاه مدت و بلندمدت
تعریف، تعیین و واسپاری متناسب وظایف مرتبط با عوامل مربوط به نهادها و کارشناسان مرتبط در حوزة مطالعه.
پرسشهای پژوهش
1. پرسش اول: از دیدگاه صاحبنظران، متغیرهای دخیل در لایة ارزشها و باورهای فرهنگ مطالعه ایران کدامند؟
2. پرسش دوم: از دیدگاه صاحبنظران، اهمیت نسبی متغیرهای دخیل در لایه ارزشها و باورهای فرهنگ مطالعه درایران چیست؟
فرضیههای پژوهش
- فرضیه1: بین میانگین عوامل مؤثر در لایة ارزشها و باورهای فرهنگ مطالعه تفاوت وجود ندارد.
روش، جامعه و ابزار تحقیق
بنا به هدفها و ویژگیهای این بررسی، روش پژوهش آمیخته انتخاب شد. برای شناسایی عوامل و متغیرهای مطرح در لایة ارزشهای فرهنگ، از روش تحقیق کتابخانهای و مطالعة منابع اطلاعاتی و برای تعیین میزان اهمیت متغیرهای دخیل در آن، از روش دلفی استفاده شد.
چون پژوهش نیازمند آگاهی از نظرهای افراد با صلاحیت و دارای دیدگاههای کلان در حوزة مدّنظر بود، جامعة تحقیق افرادی در نظر گرفته شدند که طی 20 سال اخیر(1370 تا1390) آثاری در حوزة مطالعه منتشر کرده و یا فعالیتی قابل توجه در این حوزه داشتند. از میان این نوع صاحبنظران و خبرگان 20 نفر به روش نمونهگیری هدفمند(قضاوتی) انتخاب شدند.
با به کارگیری روش دلفی، دیدگاههای این صاحبنظران دربارة جامعیت، صحت دستهبندی متغیرها و اهمیت نسبی عوامل عمده مؤثر بر فرهنگ مطالعه با کاربرد مقیاس 10 درجهای کسب شد. عواملی که از نظر جامعه صاحبنظران، میانگین اهمیت آنها بیشتر از 7 (ازحداکثر10) بود، جزء عوامل نهایی برای تحقیق انتخاب گردید.
روشهای تجزیه و تحلیل آماری و روایی و پایایی ابزار سنجش
برای تجزیه و تحلیل دادهها، از آمار توصیفی(جدولهای فراوانی و درصدها، میانگینها و انحراف معیارها) و برای آزمون فرضیه از آمار استنباطی آزمون کولوموگروف اسمیرنف به منظور تعیین نرمال بودن متغیرها و از آزمون فریدمن استفاده شد.
برای روایی پرسشنامه از نظر خوانایی و رفع ابهامهای گویهها، ابتدا از نظرهای استادان راهنما و مشاور استفاده و دیدگاههای آنها اعمال شد. سپس برای تعیین سطوح و عوامل مؤثر بر مطالعه، از دیدگاه صاحب نظران استفاده و شاخصهایی که صاحبنظران آنها را بیاهمیت تلقی کرده بودند، حذف گردید. در خصوص پایایی ابزار، از آنجا که شناسایی عوامل مؤثر بر فرهنگ مطالعه، برگرفته از نکات مورد توافق و اجماع پژوهشگران منعکس شده در متون بود، از نوعی پایایی (گسترة عمومی) برخوردار بود. از سوی دیگر، چون تمامیعوامل عمدة مؤثر بر فرهنگ مطالعه در نظرگرفته شده بود و محقق مجاز به جهتگیری خاصی در طراحی پرسشها نبود، ابزار سنجش از روایی و پایایی بهینه برخوردار بود. در عین حال، برای اطمینان بیشتر، جهت محاسبه هماهنگی درونی پرسشنامه از آزمون آلفای کرونباخ استفاده شد که آلفای آن برای تمامیمعیارها برابر 6/0 به دست آمد که نشاندهندة پایایی قابل قبول است.
یافتههای تحقیق
پرسش یک: متغیرهای دخیل در لایة ارزشها و باورهای مطالعه در ایران از دیدگاه صاحبنظران کدامند؟
بر اساس مطالعة منابع مرتبط، 32 عامل مربوط به لایة ارزشهای مطالعه شناسایی، گردآوری و تحت لایة ارزشهای فرهنگ مطالعه، دستهبندی شد. سپس، این عوامل عمده در هر لایه، زیر 7 معیار اصلی:1. جامعه 2.دولت 3. نظام آموزشی 4. حوزة نشر 5. خانواده 6. کتابخانه 7. فناوری اطلاعات و رسانههای گروهی قرار گرفت. عوامل مذکور و دستهبندی آنها، در جدول 1 آمده است.
جدول1. معیارهای اصلی، فرعی و شاخصها در لایة ارزشها
معیارهای اصلی
|
معیارهای فرعی
|
شاخصها
|
جامعه
|
نگرش جامعه به مقولة جهان هستی، علم و دانایی
|
ارزش قایل شدن برای نگاه جهانشمول در مقابل نگرش محدود |
باور به رشد و بلوغ عقلی جامعه |
||
اعتقاد به توانایی حاصل از دانایی |
||
اعتقاد به طلب دانش از گهواره تا گور (آموزش مادام العمر) |
||
اعتقاد به کسب دانش با وجود شرایط سخت مبتنی بر آموزههای فرهنگی و دینی (در چین و نزد یهودی علم آموختن، خون دل خوردن و در اعماق گردابهای پرخطر فرورفتن) |
||
باور به تأثیر کتاب در رشد ابعاد مختلف فردی و اجتماعی
|
باور نسبت به ارزش مطالعه به عنوان پیش نیاز توسعة ملی
|
|
باور نسبت به ارزش مطالعه به عنوان وظیفة دینی
|
||
باور نسبت به تأثیر مطالعه در رشد فردی
|
||
باور نسبت به تأثیر مطالعه در رشد فرهنگی و اجتماعی جامعه
|
||
باور نسبت به تأثیر مطالعه در رشد اقتصادی جامعه |
||
باور نسبت به تأثیر مطالعه در رشد سیاسی
|
||
احساس نیار به مطالعه
|
باور به ضرورت مطالعة مستمر برای انجام امور بهتر روزمره و حرفهای |
|
باور به مطالعه به منزلة یکی از رفتارهای جاری روزمره
|
||
اعتقاد به نیاز به مطالعه از کودکی تا بزرگسالی
|
||
اعتقاد به عوامل انگیزشی برای هدایت جامعه به مطالعة آزاد برای تمامیسنین |
||
اهمیت قایل شدن برای فرهنگ کتبی در مقابل فرهنگ شفاهی
|
||
باور به ضرورت داشتن مهارت برای کسب اطلاعات و منابع اطلاعاتی
|
||
باور به ضرورت وجود جایگاه بالای پژوهش در جامعه |
||
با ارزش تلقی کردن و الگو قراردادن افراد کتابخوان در جامعه |
||
نظام آموزشی
|
تکریم و ترغیب دانش آموزان، دانشجویان، معلمان و استادان به مطالعه |
باور به ضرورت ایجاد عوامل انگیزشی کافی برای رونق روحیة مطالعه در مدارس
|
باور به ضرورت ایجاد رویکرد تأمل و تعمق دانشآموزان و دانشجویان در مطالعات
|
||
باور به اهمیت تفکر انتقادی و خلاّق در نظام آموزشی
|
||
حوزه نشر
|
وضعیت پایگاه اجتماعی فعالان حوزه نشر
|
پذیرش پایگاه اجتماعی و منزلت بالا برای پدید آورندگان(نویسندگان، مترجمان، گردآورندگان و...) |
ارزش قایلشدن برای سرمایهگذاری در بازار نشر به عنوان یک فعالیت فرهنگی و معنوی |
||
خانواده
|
قلمدادشدن کتاب به عنوان یک کالای ضروری در خانواده
|
اعتقاد به قرارگرفتن کتاب در سبد خرید خانوادهها
|
پایگاه اجتماعی «خانواده اهل سواد و مطالعه»
|
ارزش قایلشدن برای خانوادههای باسواد و اهل مطالعه |
همانطور که در جدول1 آمده است، لایة ارزشها متشکل از 4 معیار اصلی(جامعه، نظام آموزشی، حوزه نشر و خانواده)، 7 معیار فرعی و 26 شاخص است.جدول 2 نیز وضعیت کمّیمعیارهای فرعی و شاخصها در چهار معیار اصلی لایة ارزشها را نشان میدهد.
جدول2. کمیت معیارهای فرعی و شاخصها در معیارهای اصلی
معیار اصلی |
جامعه
|
نظام آموزشی |
حوزة نشر
|
خانواده
|
تعداد معیار فرعی |
3
|
1
|
1
|
2
|
تعداد شاخصها
|
19
|
3
|
2
|
2
|
دادههای جدول 2 نشان میدهد بیشترین توجه به معیار اصلی «جامعه» شده است و در دیگر معیارهای اصلی، وضعیت تقریباً مشابهی به چشم میخورد. این وضعیت بهخوبی حکایت از آن دارد که از دیدگاه صاحبنظران، جامعه تأثیر بسزایی در ارزشآفرینی برای توسعة فرهنگ مطالعه دارد. این جامعه است که با دارابودن ارزشها و باورها نسبت به سواد، دانش و مطالعه، زمینة توسعه یا کُندی فرهنگ مطالعه را فراهم میکند. جامعه با دارابودن گسترة زیاد، میتواند بر تمامیارکان و نهادها و سایر معیارهای اصلی لایه ارزشها تأثیرگذار باشد.
پرسش دو: اهمیت نسبیِ متغیرهای دخیل در ارزشها و باورهای فرهنگ مطالعه ایران از دیدگاه صاحبنظران چیست؟
برای پاسخ به پرسش دوم، رتبهبندی زیر به منظور تعیین اهمیت نسبی شاخصها در هر معیار فرعی، معیارهای فرعی در هر معیار اصلی، معیارهای اصلی در هر لایة اصلی و در نهایت لایههای اصلی فرهنگ مطالعه انجام شد. در جدولهایی که در ادامه آمده است، موارد به ترتیب اهمیت (که معیار آن میانگین رتبه است) مرتب شدهاند.
نتایج رتبهبندی شاخصهای معیارهای فرعی در لایة ارزشها
با توجه به جدول 3، رتبهبندی فریدمن برای شاخصهای موجود در معیارهای فرعی « نگرش جامعه به مقولة جهان هستی»، «ترویج و ترغیب دانشآموزان، دانشجویان و استادان به مطالعه» و « باور به تأثیر کتاب در رشد ابعاد مختلف فردی و اجتماعی» معنادار نیست؛ اما برای معیار «احساس نیاز به مطالعه» معنادار است. به این معنا که هر یک از شاخصهای مندرج در معیار «احساس نیاز به مطالعه» ارزش یکسانی دارند. حال آنکه این رتبهبندی شاخصها در سه معیار فرعی دیگر معنادار است، به گونهای که برخی از عوامل موجود در هر معیار فرعی از دیگر عوامل موجود در همان معیار، ارزش بیشتری دارند.
در معیار فرعی «نگرش جامعه به مقولة جهان هستی» شاخص «اعتقاد به توانایی حاصل از دانایی» بالاترین رتبه و شاخص «ارزش قایل شدن به نگاه جهانشمول در مقابل نگرش محدود» پایینترین رتبه را دارد. در معیار فرعی «احساس نیاز به مطالعه» شاخص «اعتقاد به نیاز به مطالعه از کودکی تا بزرگسالی» بالاترین رتبه و شاخص«اهمیت قایلشدن برای فرهنگ کتابی در مقابل فرهنگ شفاهی» در پایینترین مرتبه قرار گرفته است. بر این اساس، عواملی که دارای رتبه بیشتری هستند، در معیار فرعی متعلق به معیار اصلی خود، نقش با اهمیتتری دارند. یافتههای جدول 3 بیانگر این نکته است که در هر اقدام برای تقویت فرهنگ مطالعه، ابتدا باید به شاخصهای میانگین رتبهای بیشتر و سپس به شاخصهای دارای رتبه پایینتر پرداخته شود.
جدول3. نتایج رتبهبندی فریدمن برای شاخصهای معیارهای فرعی
معیار اصلی
|
معیار فرعی
|
معناداری
|
شاخص
|
میانگین رتبه
|
میانگین
|
انحراف معیار
|
|||
جامعه
|
نگرش جامعه به مقولة جهان هستی، علم و دانایی
|
461/0
|
اعتقاد به توانایی حاصل از دانایی
|
47/3
|
47/8
|
62/1
|
|||
باور به رشد و بلوغ عقلی جامعه
|
09/3
|
12/8
|
9/1
|
||||||
اعتقاد به طلب دانش از گهواره تا گور (آموزش مادام العمر)
|
85/2
|
8
|
54/1
|
||||||
اعتقاد به کسب دانش با وجود شرایط سخت مبتنی بر آموزههای فرهنگی و دینی (در چین و نزد یهودی علم آموختن، برای کسب علم خون دل خوردن و در اعماق گردابهای پرخطر فرورفتن) |
82/2
|
94/7
|
68/1
|
||||||
ارزش قایل شدن به نگاه جهانشمول در مقابل نگرش محدود |
76/2
|
76/7
|
33/2
|
||||||
باور به تأثیر کتاب در رشد ابعاد مختلف فردی و اجتماعی
|
057/0
|
باور نسبت به تأثیر مطالعه در رشد فردی |
11/4
|
53/8
|
35/1
|
||||
باور نسبت به تأثیر مطالعه در رشد فرهنگی و اجتماعی جامعه
|
08/4
|
53/8
|
96/0
|
||||||
باور نسبت به تأثیر مطالعه در رشد اقتصادی جامعه
|
5/3
|
05/8
|
31/1
|
||||||
باور نسبت به تأثیر مطالعه در رشد سیاسی
|
5/3
|
89/7
|
2/1
|
||||||
باور نسبت به ارزش مطالعه به عنوان پیش نیاز توسعة ملی
|
3
|
68/7
|
97/1
|
||||||
باور نسبت به ارزش مطالعه به عنوان وظیفه دینی
|
82/2
|
53/7
|
22/2
|
||||||
جامعه
|
انگیزههای اجتماعی |
--
|
باور به مطالعه به منزلة یکی از رفتارهای جاری و روزمره
|
25/1
|
4/8
|
99/0
|
|||
احساس نیاز به مطالعه
|
000/0
|
اعتقاد به نیاز به مطالعه از کودکی تا بزرگسالی
|
44/5
|
17/9
|
92/0
|
||||
اعتقاد به عوامل انگیزشی برای هدایت جامعه به مطالعة آزاد برای تمامیسنین |
81/4
|
78/8
|
1
|
||||||
با ارزش تلقی کردن و الگو قرار دادن افراد کتابخوان در جامعه
|
86/3
|
44/8
|
38/1
|
||||||
باور به ضرورت وجود جایگاه بالای پژوهش در جامعه
|
81/3
|
22/8
|
59/1
|
||||||
باور به ضرورت داشتن مهارت برای کسب اطلاعات و منابع اطلاعاتی
|
78/3
|
39/8
|
14/1
|
||||||
باور به ضرورت مطالعة مستمر برای انجام امور بهتر روزمره و حرفهای
|
72/3
|
22/8
|
4/1
|
||||||
اهمیت قایل شدن برای فرهنگ کتبی در مقابل فرهنگ شفاهی
|
58/2
|
67/7
|
14/1
|
||||||
نظام آموزشی |
ترویج و ترغیب دانشآموزان، دانشجویان، معلمان و استادان به مطالعه |
120/0
|
باور به ضرورت ایجاد عوامل انگیزشی کافی برای رونق روحیه مطالعه در مدارس |
25/2
|
15/9
|
09/1
|
|||
باور به اهمیت تفکر انتقادی و خلاّق در نظام آموزشی
|
98/1
|
8/8
|
28/1
|
||||||
ترغیب دانشآموزان و دانشجویان در تأمل در مطالعات
|
98/1
|
55/8
|
43/1
|
||||||
خانواه
|
قلمداد شدن کتاب به عنوان یک کالای ضروری در خانواده
|
--
|
اعتقاد به قرارگرفتن کتاب در سبد خرید خانوادهها
|
78/1
|
55/8
|
43/1
|
|||
پایگاه اجتماعی «خانواده اهل سواد و مطالعه»
|
--
|
ارزشقایل شدن برای خانوادههای با سواد و اهل مطالعه |
78/1
|
55/8
|
43/1
|
||||
حوزة چاپ و نشر
|
وضعیت پایگاه اجتماعی فعالان حوزه نشر
|
--
|
پذیرش پایگاه اجتماعی و منزلت بالا برای پدیدآورندگان (نویسندگان، مترجمان، گردآورندگان و...) |
75/1
|
83/6
|
62/1
|
|||
ایجاد ارزش برای سرمایهگذاری
|
--
|
ارزشقایل شدن برای سرمایهگذاری در بازار نشر به عنوان یک فعالیت فرهنگ و معنوی |
03/2
|
89/6
|
78/1
|
به باور بسیاری، مهمترین عامل مؤثر برفرهنگ مطالعة یک جامعه، نوع نگرش جامعه به جهان هستی است. جهانبینی که نقش زیربنای فکری و عقیدتی یک جامعه را شکل میدهد، ارزشهایی برای انسانها پدید میآورد که بر مبنای آنها زندگی و عمل میکنند. بقیة سطوح فرهنگ متأثر از جهانبینی جامعه است. در برخی از مدلهای فرهنگ، جهانبینی را مرکز اتاق فرمان فرهنگ، تلقی کردهاند (ابولقاسمی،1384).
بنابراین، با توجه به اینکه صاحبنظران حوزة مطالعه شاخص «اعتقاد به توانایی حاصل از دانایی» را در فرهنگ مطالعه یک جامعه مؤثر میدانند، نگاهی هدفمندانه برای بهرهگیری از ارزشهای برگرفته از جهانبینی نظیر ارجگذاشتن جامعه به علم و دانش و باور به توانایی حاصل از دانایی در راستای توسعه فرهنگ مطالعه ایران را میطلبد تا بهتر بتوان ازقابلیت تحولآفرین جهانبینی سود جست.
صاحبنظران برای شاخص «اعتقاد به نیاز به مطالعه از کودکی تا بزرگسالی» در معیار فرعی «احساس نیاز به مطالعه» اهمیت زیادی قایل شدند و برای تقویت چنین باوری، راهکارهای ذیل را پیشنهاد کردند. از جمله، تقویت احساسِ نیاز به خود شکوفایی در جامعه (قناویزچی و داورپناه، 1386)، آگاهی بخشی به جامعه در خصوص اثرات مطالعه در زندگی فردی و اجتماعی(امانی،1376 ب، گریسولد، مک دونل و وریگت ،2005، وارنینگ و لیونگ ، 2007)، تأکید سخنرانان و رهبران اجتماعی در خصوص اهمیت کتابخوانی(صافی،1379 ب)، بالا بردن منزلت اجتماعی اهل مطالعه و احترام و اکرام دانشمندان به عنوان اصحاب مطالعه (اباذری،1373).
نتایج رتبهبندی معیارهای فرعی
با توجه به مندرجات جدول 4، رتبهبندی فریدمن برای معیارهای فرعی لایة ارزشها نشان میدهد تفاوتها معنادار است. در میان معیارهای فرعی، بالاترین رتبهها به ترتیب به معیار «ترویج و ترغیب دانشآموزان، دانشجویان، معلمان و استادان به مطالعه» و «ارزشآفرینی برای رسیدن به خانواده اهل سواد و مطالعه» و پایینترین رتبهها به ترتیب به معیار «نگرش جامعه به مقولة جهان هستی، علم و دانایی» و «ارتقای ایجاد ارزش برای سرمایهگذاری در حوزه نشر» تعلق دارد.
جدول 4. نتایج رتبهبندی فریدمن برای معیارهای فرعی
معیار اصلی
|
میانگین رتبه
|
میانگین
|
انحراف معیار
|
معناداری
|
ترویج و ترغیب دانشآموزان، دانشجویان، معلمان و استادان به مطالعه |
94/6
|
73/8
|
04/1
|
003/0
|
ارزشآفرینی برای رسیدن به «خانواده اهل سواد و مطالعه» |
97/5
|
59/8
|
06/1
|
|
تقویت انگیزههای اجتماعی |
65/5
|
41/8
|
06/1
|
|
ایجاد احساس نیاز به مطالعه |
94/4
|
35/8
|
87/0
|
|
قلمدادشدن کتاب به عنوان یک کالای ضروری در خانوادهها |
88/4
|
06/8
|
56/1
|
|
باور به تأثیر کتاب در رشد ابعاد مختلف فردی و اجتماعی |
82/4
|
09/8
|
03/1
|
|
ارتقای پایگاه اجتماعی فعالان حوزه نشر |
38/4
|
06/8
|
9/0
|
|
نگرش جامعه به مقولة جهان هستی، علم و دانایی |
18/4
|
05/8
|
5/1
|
|
ایجاد ارزش برای سرمایهگذاری در حوزة نشر |
24/3
|
47/7
|
37/1
|
صاحبنظران برای ارتقای فرهنگ مطالعه، نظام آموزشیای را کارا میدانند که برای مطالعه دانشآموزان، معلمان و استادان و دانشجویان ارزش قایلشود و انگیزش لازم را در آنها به وجود آورد. افرادی مانند خسروی (1381)، دیّانی (1365)، حاجی میررحیمی(1378)، کلارک و رامبولد (2006)، ایگو (2011) و استفان (2010) به وجود این نظام تأکید داشته و نبود آن را به پویا نبودن نظام تعلیم و تربیت مرتبط دانستهاند.
در راستای معیار «ارزشآفرینی برای رسیدن به خانواده اهل سواد و مطالعه» که از نظر صاحبنظران در این تحقیق بسیار با اهمیت شناخته شده است، سایر محققان نیز هم داستانند. همانند عازم(1376) آگاهیبخشی به خانوادهها دربارة اهمیت مطالعه، بکر و اسچر (2002 به نقل از کلارک و رامبولد ،2006) خوشایند و مفرح جلوهدادن مطالعه، ترین (2006)در مدل پیشنهادی خود اعتقاد به مطالعه به عنوان بخشی از زندگی روزانه و فرهنگ خانوادگی وکوریها (1989) مطالعة مادران و سطح مطالعة خانواده را از عوامل ارزشآفرین برای رسیدن به خانوادة اهل مطالعه تلقی کرده است. بدون شک، ارزش قایل شدن خانواده برای کتاب و مطالعه، زمینة لازم را برای تشویق کودکان به مطالعه فراهم میکند، زیرا مطالعه در زمان کودکی میتواند شروع مطمئنی باشد. آنچه برای کودکان مهم است، دریافت ارزش مطالعه از طریق رفتار مطالعاتی والدین در خانه است. صرف تمایل و تأکید والدین بر اهمیت مطالعه، کودکان را کتابخوان نمیکند.
نتایج رتبهبندی معیارهای اصلی لایة ارزشها
نتایج جدول 5، مقایسة میزان اهمیت معیارهای اصلی جامعه، نظامآموزشی، خانواده، حوزة نشر لایه ارزشها را نشان میدهد که بین آنها تفاوت معناداری نیست؛ به این معنا که هر معیار اصلی به همان اندازة معیار اصلی دیگر با اهمیت است.
جدول 5. نتایج رتبهبندی فریدمن برای معیارهای اصلی لایة ارزشها
معیار اصلی
|
میانگین رتبه |
میانگین
|
انحراف معیار |
معناداری
|
خانواده
|
81/2
|
25/8
|
2/1
|
312/0
|
نظام آموزشی
|
69/2
|
22/8
|
81/0
|
|
جامعه
|
42/2
|
21/8
|
81/0
|
|
حوزة نشر
|
08/2
|
69/7
|
1
|
البته در اغلب تحقیقهای لایة ارزش، بر نقش جامعه، نظام آموزشی و خانواده تأکید شده و کمتر به نقش و تأثیر کتابخانهها، حوزة نشر و فناوری اطلاعات و رسانههای گروهی پرداخته شده است. این وضعیت میتواند گواه این واقعیت باشد که نقش ارزشی فرهنگ مطالعة بیشتر در جامعه، نظام آموزشی و خانواده تعیین میشود. بر همین مبنا، افرادی نظیر اباذری (1373)، مقدس جعفری (1374)، دیّانی (1376)، امانی (1376،1378)، حاجی میررحیمی(1378)، صافی، (1379)، اصغرنژاد (1380)، غفاری (1381)، خسروی (1381)، قناویزچی و داورپناه (1386) و کیانی خوزستانی، شریف آبادی و سام (1389) به نقش و اهمیت ارزشی جامعه به عنوان یک عامل تأثیرگذار عمده بر امر مطالعه از جنبههای مختلف، تأکید کردهاند. «بامبرگر» (1975) نیز در تحقیق خود با تأکید بر نقش جامعه، اظهار داشتهاست چنانچه مطالعه به عنوان بخشی از محیط فرهنگی جامعه نباشد، مردم به مطالعه ترغیب نمیشوند. اهمیت نظامآموزشی نیز به عنوان فضایی که شالودة فکری دانشآموزان و دانشجویان را شکل میدهد و تأثیرگذاری زیادی در جذب و یا دفع آنها نسبت به مطالعه دارد، در مطالعات کاتبی (1351)، سلطانی (1356)، سامانیان (1376)، خسروی (1381)، دیّانی(1365)و حاجی میررحیمی(1378) آمده است. در خصوص نقش ارزشی خانواده نیز به عنوان یک عامل تأثیرگذار بر مطالعه، پژوهشگرانی نظیر عازم (1376) و بیراوند (1378) تأکید داشتهاند.
بنا بر قضیة ارزش - یا نگاره باوری «نظریه مبادله » به هر میزان که نتیجة عمل فردی با تأیید اجتماعی ارزشمندتر شناخته شود، این عمل در ساخت رفتاری او قوام بیشتری میگیرد یا بیشتر تکرار میشود (تنهایی،1387: 185). بر مبنای همین قضیه، چنانچه در سیاستهای کلان فرهنگی برای مطالعه و عوامل مرتبط با آن، اعم از مطالعهکننده، ناشر، کتابخانهها و ...، جایگاهی ارزشمند قایل شده باشند، امر مطالعه در جامعه ارزش مییابد. بنابراین، حسب میزان ارزشگذاری برای مقولة مطالعه در سیاستهای کلان یک جامعه، به همان میزان، مطالعه کردن نزد جامعه ارزش خواهدیافت. در همین رابطه، شجاعیصایین، مدیر عامل مؤسسه خانة کتاب درگفتگویی اظهار داشته است ریشة اندک بودن شمارگان کتابها و کم بودن میزان سرانة مطالعه در کشور را باید در نظام ارزشی و سیاستهای کلان فرهنگی کاوش کرد. وی معتقد است به علت سیاستگذاریهای نامناسب در سطح کلان فرهنگی و اجتماعی درجامعة ایران، به افرادی که در جامعه به دنبال مطالعهاند، توجه کافی نمیشود. ولی این توجه را وظیفة نهادهای سیاستگذار از جمله شورای عالی انقلاب فرهنگی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامیو صدا و سیما میداند. توجه این نهادهای سیاستگذار باعث میشود همانگونه که مردم امروزه سواد حداقلی رایانهای را یک نیاز احساس میکنند، مطالعه و کتابخوانی را نیز در دایرة ارزش و احترام خود وارد کنند و مطالعه در جامعه نهادینه شود. وی معتقد است جامعه به مطالعه نیاز دارد، ولی این مسئله در سیاستهای کلان تعریف نشده است. به طور مثال، برای اهل قلم جایگاهی در خور تعریف نشده است تا حداقل پدیدآورندگان آثار فاخر، ارزشمند و برگزیدگان جوایز معتبر ادبی، از امکانات ویژهای چون فرصتهای مطالعاتی، برگزاری دورههای لازم علمی، بازدید از کتابخانهها و نمایشگاههای بزرگ بینالمللی و دهها برنامة علمیدیگر بهرهمند شوند و از آنها به عنوان قشر اثرگذار و مورد احترام جامعه یاد شود (محبعلی، 1390).
بحث و نتیجهگیری
همانگونه که یافتهها نشان داد، عوامل مختلفی در لایة ارزشها و باورهای فرهنگ مطالعه دخیل است. به اتکای این که این عوامل برگرفته از متون پژوهشی حوزة مطالعه است، میتوان گفت عوامل بسیاری در زمرة عوامل ارزشآفرین برای ترغیب مردم به مطالعه در ایران وجود دارد. اما سؤال این جاست، با وجود همة ارزشها و باورهای مثبت به مطالعه، چرا وضعیت مطالعه جامعه در حدّ انتظار نیست. در پاسخ به این پرسش میتوان گفت، هرچند لایة ارزشها و باورهای مطالعه بسیار مهم و تأثیرگذار و پایداری فرهنگ مطالعه بدان وابسته است، صرف وجود ارزشها و باورهای مترقی دریک جامعه، وضعیت مطالعه ارتقا نمییابد. چنانکه اشاره شد، فرهنگ مطالعه دارای لایههای مختلف است که توسعة آن، به تمامیسطوح آن بستگی دارد. بنابراین، برای توسعة فرهنگ مطالعه باید ضمن توجه به ارزشهای مطالعه، قواعدگذاری و جلوهآفرینی کافی نیز انجام شود تا فرایند توسعة فرهنگ مطالعه تکمیل شود. برای عملیکردن این رویکرد، نیازمند نگرشی هستیم که فرهنگ مطالعه با تمامیسطوح آن و عوامل دخیل در آن را در نظر بگیرد. مهمترین پیشنهاد این تحقیق، توجه به ماهیت فرهنگ مطالعه و اثرهای متعامل عوامل مؤثر بر آن با نگرش سیستمی و متوازن به تمامیمعیارهای اصلی، فرعی و شاخصهای فرهنگ مطالعه است. همچنین، اگر توسعة فرهنگ مطالعه را هم نوعی فرهنگ سازی بدانیم، برای توسعة فرهنگ مطالعه لازم است نگاه ویژهای به ارزشآفرینی شود. در تأکید این موضوع، «الوانی» (1387) معتقد است برای فرهنگ سازی و ایجاد تحول در فرهنگ، باید ضمن داشتن نگاه متوازن به تمام لایههای فرهنگ، ابتدا بنیادهای فرهنگ یا همان ارزشها و باورها متحول شود. تغییر نباید از لایة سوم و ظاهری فرهنگ شروع شود، زیرا تأثیرگذار نخواهد بود و بیشتر جنبه شعاری و ظاهری پیدا خواهد کرد. دلیل این بیتأثیری این است که ارزشهای لایة اول در لایة سوم ظهور پیدا میکند. بنابراین، شیوة برخورد برای تحول فرهنگ، بسیار مهم وراهگشاست.
چون لایة ارزشها و باورهای فرهنگ مطالعه از امور بنیادین و انتزاعی است، نیازمند سازوکاری از جنس خود نیز میباشد. اصولا امور بنیادی و ارزشی را نمیتوان به راحتی و با سرعت تغییر داد. هرچند لایة جلوهها و تظاهرات مطالعه را با توجه به محسوس بودن آن، راحتتر میتوان در جامعه تغییر داد، چنانچه آن لایهها تهی از ارزشها باشد و سازوکاری برای حمایت از آن جلوهها پیشبینی نشده باشد، اثری زودگذر و آنی خواهد داشت. اما نکتة مهم که متأثر از نگرش سیستمی است، این است که برای توسعه و تحول فرهنگ مطالعه، ضرورت دارد با لحاظ ماهیت لایههای فرهنگ مطالعه به شکل متوازن و همزمان بر محور یک برنامة منسجم عمل شود تا ضمن درونیشدن ارزشهای فرهنگ مطالعه، بر جنبههای قواعدی و ظاهری آن نیز تأکید شود.
در مجموع، برای توسعة فرهنگ مطالعه، اتخاذ رویکرد سیستمی پیشنهاد میشود؛ رویکردی که به تمامی اجزای فرهنگ مطالعه، از عامل جهانبینی به عنوان نقطه ثقل لایه ارزشها و باورها گرفته تا مطالعه افراد در کتابخانه به عنوان یک نماد عینی و ملموس در لایه جلوهها، نگاه جامع دارد. با این رویکرد، انتظار میرود محصول این نگرش، توسعة فرهنگ مطالعه، رشدی متوازن (توسعه متعادل در تمامی ابعاد لایهها)، همهجانبه (توسعه در تمامی ابعاد لایهها) و پایدار (توسعة پایدار و نهادینه در تمامی لایه ها) به ارمغان بیاورد.