نادیده گرفتن معلولان در کتابخانه‎های عمومی مشهد

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

استاد علم اطلاعات و دانش شناسی


معلولیت پدیده‎ای است که همواره در بین مردمان کشورهای مختلف وجود داشته و در هر زمان متناسب با برداشتهای خاص اجتماعی، با افراد معلول رفتار می‎شده است. سه دوره تاریخی از رفتارهای متفاوت با معلولان شناسایی شده است:

الف. دورة اول که افکار داروینیسم و فاشیسم رایج بود و مدعی بودند معلول فاقد هرگونه قدرت و توانایی برای اداره امور است، لذا  باید او را از صحنه اجتماعی دور نگهداشت. در این دوره، معلولان از جامعه طرد می‎شدند، برخورد با آنها نامناسب بود و گاه آنها را از بین می‎بردند.

 ب. دورة دوم، دوران پس از جنگ جهانی اول و دوم بود. معلولان جنگی بسیار زیادی که همگی به نحوی داری نقص عضو بودند، به دیگر معلولان افزوده شدند. در این دوران اندیشه قدردانی و حمایت از کسانی که برای وطنشان معلول شده‎اند رواج یافت و حمایتهای درمانی یا مالی از معلولان در برنامه‎های دولتها گنجانده شد. دورة سوم، دورانی است که اندیشه سرمایه انسانی فراتر از سرمایه‎های مادی رواج یافت. در این نوع دیدگاه، معلولان بخشی انکارناپذیر از جامعه تلقی می‎شوند و باید برای سلامت بیشتر جامعه به آنها نیز فرصتهای برابر با افراد سالم داده شود تا به عنوان افرادی تأثیرگذار در تحولات جامعه مشارکت داشته باشند، به جامعه بهره دهند و از جامعه بهره گیرند. با رواج این دیدگاه، نگرش سنّتی جامعه، شامل توجه به معلولان ناشی از ترحم و دلسوزی‎، کنار گذاشته شد و رسیدگی به معلولان در برنامه‎های دولتها جای گرفت.

با اعلام سالهای 1982 تا 1993 توسط سازمان ملل متحد به عنوان دهة مشارکت معلولان در زندگی اجتماعی و اعلام روز سوم دسامبر هر سال به عنوان روز جهانی معلولان، توجه به پیشگیری از معلولیت و تلاش برای افزایش توانبخشی افراد معلول در قالب مناسب‎سازی شرایط اجتماعی و شرایط فیزیکی برای معلولان در همه کشورها شدت یافت. در این راستا، امضای کنوانسیون حقوق معلولان از‎سوی جمهوری اسلامی ایران، زمینه‎های مناسب را برای ارائه شرایط اجتماعی و فیزیکی مناسب معلولان فراهم آورده است. آثار این موارد در معابر و مکانهای عمومی ایران از جمله برخی کتابخانه‎های عمومی،  دیده می‌شود.

یادآور می‌شود، حدود 12 تا 13 میلیون ایرانی به علت صدمات ناشی از جنگ، نارساییهای ذهنی، جسمی و حسّی، معلول به شمار می‎روند. این نارساییها و برخی موانع فیزیکی و اجتماعی، آنان را همواره از اجتماعاتی مانند کتابخانه‎ها دور نگه داشته است، حال آنکه این قشر از جامعه برای همخوان شدن با تحولات اجتماع از طریق دسترسی به اطلاعات، گذراندن اوقات فراغت خود و تعامل با سایر شهروندان، نیازمند امکانات کتابخانه‎ای در سطح استاندارد می‎باشند. این موردی است که به‎طور رسمی و بر روی کاغذ توسط هدف‎گذاران و برنامه‎ریزان کتابخانه‎های عمومی درج شده است.

در تحقیقی که به منظور سنجش کمّ و کیف برنامه‎های کتابخانه‎های عمومی برای معلولان در مشهد انجام شد، پرسشنامه‎ای با تعداد قابل توجهی پرسش که همگی جزئی از خدمات کتابخانه برای معلولان بودند تهیه و در اختیار مسئولان 21 کتابخانه عمومی مشهد قرار داده شد. اولین پرسش در این پرسشنامه این بود که « آیا کتابخانه برای معلولان برنامه‎های مشخصی را دنبال می‎کند؟» هر 21 کتابخانه به این پرسش پاسخ منفی دادند و بر این اساس، ضرورتی نداشت که به دیگر پرسشهای آمده در پرسشنامه پاسخ داده شود[1].

آشکار نیست که این نوع پاسخ نشان‎دهندة بی‎اطلاعی مسئولان از هدفها و برنامه‎ها و اقدامهای انجام شده برای معلولان در کتابخانه‎های عمومی است یا نشانگر واقعیتی است که فاصله بین هدفهای آمده در اسناد رسمی و آنچه در عمل انجام می‌گیرد را می‎نماید. امید است کتابداران تحصیل‌کرده که در یکی دو سال گذشته در کتابخانه‎های عمومی کار حرفه‌ای خود را شروع کرده‎اند، حرکت عملی در راستای هدفهای کتابخانه‎های عمومی را سرلوحة کارشان قرار دهند.



[1].  نصیری مقدم، محمد. «ارزیابی توان کتابخانههای عمومی شهر مشهد در پاسخگویی به نیازهای فیزیکی و اطلاعاتی معلولان بر اساس استانداردهای جهانی و کشوری». پایاننامهکارشناسی ارشد کتابداری. دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه فردوسی، زمستان1390.