نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
کارشناس ارشد کتابداری و اطلاع رسانی
چکیده
کلیدواژهها
مقدمه
در هزارة سوم، با پیشرفت سریع علوم و فنون، میزان اطلاعاتی که از طریق محملهای اطلاعاتی مختلف منتشر میشود، با وجود افزایش روزافزون، انسان را با چالشهای جدی در بهرهمندی از اطلاعات روبهرو ساخته است. این حجم اطلاعات، جامعه امروز را در آستانه ورود به فرهنگ غیر مادی قرار داده است؛ فرهنگی که در آن اطلاعات و شناخت، محور اصلی سنجشها خواهد بود. در این شرایط، تنها سواد خواندن، نوشتن و حساب کردن برای بهرهمندی از اطلاعات کفایت نمیکند، بلکه به منظور استفاده مؤثر از اطلاعات، حضور بانشاط در جهان ارتباطات و تعامل پویا با رسانههای مبتنی بر فناوری اطلاعات، نیازمند مجهز شدن به مهارتهای نوینی هستیم که با عنوان «سواد اطلاعاتی» شناخته میشوند.
«زورکوفسکی»[1] این نوع از سواد را نخستین بار در سال 1974 میلادی مطرح کرد. وی، عبارت «با سواد اطلاعاتی» را برای توصیف افرادی ابداع کرد که «فنون و مهارتهای لازم برای بهکارگیری طیف گستردة ابزارهای اطلاعاتی و نیز مآخذ ردیف اول را به منظور دستیابی به راهحلهای اطلاعاتی برای مسائل خود، آموختهاند». وی دریافت که افراد باسواد اطلاعاتی به مراتب توانایی بهتری در بهرهمندی از اطلاعات دارند (نقل در نظری، 1384).
جنبش سواد اطلاعاتی از «آموزش کتابخانهای»، «آموزش کتابشناختی» و «آموزش کاربر/خواننده» آغاز شده است. تا مدتها تصور میشد سواد اطلاعاتی، همان مهارت استفاده از منابع کتابخانهای و بحثهای مرتبط با آموزش کتابخانهای است؛ در صورتی که سواد کتابخانهای به مفهوم مهارت استفاده از کتابخانه و توانایی بازیابی اطلاعات از میان حجم عظیمی از اطلاعات موجود در کتابخانهها، به منظور انجام تحقیق و پژوهش نظاممند است. سواد اطلاعاتی، شامل مهارتهایی است که موجب استفاده مؤثر از اطلاعات میشود. سواد اطلاعاتی، توانایی بهرهمندی از اطلاعات در همه اشکال است. اطلاعات، ممکن است از هر منبعی ـ اعم از رسانههای چاپی و یا الکترونیکی ـ به دست آید و یا حتی منبع کسب اطلاعات، میتواند یک فرد باشد.
نفوذ فناوریهای نوین اطلاعات بویژه رایانه از دهه 1980 موجب شد از آن به عنوان ابزار مهم سواد اطلاعاتی یاد کنند. این امر موجب مطرح شدن سواد رایانهای و در مواردی در نظر گرفتن مهارتهای مرتبط با آن به عنوان سواد اطلاعاتی شد. در حالیکه سواد رایانهای، سطحی از خبرگی و آشنایی با رایانه است که بیشتر به توانایی استفاده از برنامهها و نرمافزارهای کاربردی برای انجام وظایف، اطلاق میشود.
در مجموع، سواد اطلاعاتی به معنای توانایی تشخیص نیاز اطلاعاتی، جایابی، ارزیابی و استفاده مؤثر و اخلاقی از اطلاعات است که داشتن مهارتهای تفکر انتقادی و تحلیلی به عنوان زیربنای سواد اطلاعاتی، نقش اساسی در دستیابی به آن دارد. افراد باسواد اطلاعاتی کسانی هستند که آموختهاند چگونه بیاموزند.
در ایران از اواسط دهه 1370 ـ تقریباً 21 سال پس از طرح مبحث سواد اطلاعاتی در دنیا ـ شاهد طرح این بحث و انتشار آثار گوناگونی در این زمینه هستیم. گفتنی است، انتشار آثاری در زمینة آموزش کتابخانهای، به اوایل دهه 1360 برمیگردد؛ اما در این نوشتار به دلیل رعایت اختصار، از شرح منابعی که به بحث از این نوع آموزش و آموزش کتابشناختی پرداختهاند، خودداری شده است. در این مقاله سعی بر آن است با رویکردی تحلیلی، آثار فارسی موجود در این حوزه، از جمله: کتاب، پایاننامه، طرحهای پژوهشی، همایشها و مقالههایی که از ابتدای طرح مبحث سواد اطلاعاتی در ایران چاپ و انتشار یافته و در پیشبرد این حوزه مؤثر بودهاند، بررسی شود.
1. مقالهها
با توجه به اینکه نخستین آثار در حوزه سواد اطلاعاتی در ایران در قالب مقاله نگارش یافته است، ابتدا به بررسی و تحلیل آثار در این قالب میپردازیم. قابل ذکر است، عمده مقالههای کاربردی این حوزه که برگرفته از پایاننامهها و طرحهای پژوهشی است، در بخش «پژوهشها» تحلیل خواهند شد، لذا از ذکر آنها در این قسمت خودداری میشود. سایر مقالهها، شامل مواردی است که در مجلههای معتبر چاپی و مجموعه مقالههای همایشهای داخلی و خارجیِ ترجمه شده در ایران، به چاپ رسیدهاند.
نخستین مقاله و منبع انتشار یافته در حوزه سواد اطلاعاتی، اثر «فورد»[2] ترجمه قزلایاغ، (1374) مقالهای ارزشمند مشتمل بر مباحثی در زمینة رابطه سواد اطلاعاتی با کتابداران، کتابخانهها و فناوریهای اطلاعات، آموزش سواد اطلاعاتی و اهمیت آن، و فعالیتهای جهانی در مورد سواد اطلاعاتی است که به عنوان اولین منبع در حوزه سواد اطلاعاتی، سودمند و پربار بوده است، به شکلی که مباحث مطرح شده در آن در سالهای بعد، در منابع مختلف به طور کامل بسط یافت.
«خسروی» در سال 1375 نخستین منبع تألیفی در حوزة سواد اطلاعاتی را با عنوان «سوادآموزی اطلاعاتی در مدارس» منتشر کرد. در این مقاله به جایگاه آموزشی سواد اطلاعاتی در مدارس و اهمیت نقش کتابخانههای آموزشگاهی در پیدایش سواد اطلاعاتی اشاره شده است، ضمن اینکه عمده بحث در رابطه با مطالعه، به عنوان اولین گام در فراگیری سواد اطلاعاتی و وضعیت کتابخانههای آموزشگاهی در ایران است. نکته قابل تأمل در این منبع، مترادف دانستن سواد اطلاعاتی با اطلاعیابی است، در حالیکه در ایران همانند ایالات متحده آمریکا و استرالیا و بر خلاف انگلستان، واژه سواد اطلاعاتی بر مهارتهای اطلاعیابی در توصیف آنچه هم اکنون به عنوان سواد اطلاعاتی میشناسیم، ترجیح دارد و این دو واژه مترادف نیستند.
سایر مقالههای این دهه، آثاری از «سیتونن» (1376)، «تقوی» (1377)؛ «گالر[3] و دیگران» (1378)؛ و «واسولو»[4] (1378) است. در این میان، تنها مقاله تألیفی، اثر «تقوی» (1377) است که به بحث سواد اطلاعاتی، سواد رایانهای، عوامل مؤثر بر رشد سواد اطلاعاتی، و فعالیتهای جهانی در خصوص گسترش سواد اطلاعاتی پرداخته است؛ مباحثی که شاهد بسط آنها در آثار دهه 80 هستیم.
در مجموع، با وجود آنکه از نظر کمّی آثار اندکی در این دهه منتشر شد، از نظر کیفی مقالههای ارزشمندی تألیف و ترجمه گردید که بر آثار انتشار یافته در دهة بعد تأثیرگذار بودهاند.
در دهة 80، شاهد انتشار بیشترین مقالهها هستیم که در چند دستة عمده جای میگیرند:
نخست، مقالههایی که با رویکرد کاربردی به مقولة سواد اطلاعاتی پرداختهاند. از جمله مقالههای که در این گروه جای میگیرند، میتوان به آثار «هپورث»[5] (1380)، «حافظی و بختیاری» (1383) و «جوکار و اسماعیلپور» (1388) اشاره کرد که در همه آنها بررسی سواد اطلاعاتی محور توجه بوده است.توصیف و یا بررسی برنامههای آموزش و توسعه سواد اطلاعاتی نیز، در آثاری مانند «ابرگ»[6] (1385) و «چان»[7] (1386) بحث شده است. البته، در این آثار تکیه بر آموزش کتابخانهای و یا مهارتهای اطلاعیابی است، هر چند عنوان سواد اطلاعاتی در همة آنها وجود دارد.
سایر آثار کاربردی این دوره، مقالههایی از «هنری، هی، و ابرگ»[8] (1383) و «کلاید»[9] (1385) است. در این میان، اثر اخیر که به بررسی میزان نیاز به متخصصان کتابداری با دانش و مهارتهای مرتبط با آموزش استفادهکنندگان و سواد اطلاعاتی با استفاده از روش تحلیل محتوای آگهیهای استخدامی مندرج در فهرست سرو بینالمللی پرداخته، اثر متفاوت و ارزشمندی است.
دستهای از مقالهها، گزارشی از اقدامها و برنامههای اجرا شده در رابطه با سواد اطلاعاتی در کشورهای مختلف را بیان میکنند. از آن جمله، میتوان به آثار «ریدر»[10] (1383) و «نوروزی چاکلی» (1383) اشاره کرد. در اثر نخست، فعالیتها، برنامهها و تحقیقات مرتبط با سواد اطلاعاتی در قارههای مختلف جهان که ناشی از مشاهدات فردی و بررسی متون است، تشریح شده است. نوروزی چاکلی (1383) نیز، ضمن اشاره به برخی از نقشهای سواد اطلاعاتی در افزایش دموکراسی و برقراری توسعه، برنامههای سواد اطلاعاتی در قارههای مختلف جهان را به تصویر میکشد.
«مدیریت دانش» از جمله مباحث میانرشتهای است که در سالهای اخیر به رشته کتابداری و اطلاعرسانی راه یافته است. رابطه این موضوع و سواد اطلاعاتی در آثار «حسنزاده» (1383) و «شقاقی» (1387) مورد بحث قرار گرفته است. «تابنده» (1383) نیز رابطة سواد اطلاعاتی و مدیریت کیفیت فراگیر را بررسی کرده و عوامل مؤثر در بهبود کیفی سواد اطلاعاتی را برشمرده است.
بیشک، اهمیت سواد اطلاعاتی برای آن دسته از افرادی که زیر پوشش آموزشهای از راه دور قرار میگیرند، از افرادی که به شیوههای دیگر آموزش میبینند، کمتر نیست. این موضوع محور توجه آثار «ساکاناند»[11] (1383) و «شریفمقدم» (1383) قرار گرفته است. «سمیعی» (1383) نیز با رویکردی دیگر، امکانسنجی آموزش مجازی سواد اطلاعاتی را در اینترنت تحلیل کرده است. به اعتقاد وی، به کارگیری مدل شش مهارت بزرگ که مشهورترین و متداولترین رویکرد در زمینة آموزش مهارتهای اطلاعاتی در مدارس، دانشگاهها و مؤسسههای آموزش عالی آمریکاست، میتواند در آموزش مجازی درس سواد اطلاعاتی در ایران نیز، مورد استفاده قرار گیرد. ارتباط میان سواد اطلاعاتی و آموزش از راه دور و نقشی که برنامههای آموزشی پیوسته میتوانند در ارتقای سواد اطلاعاتی کاربران بازی کنند و مهمترین عوامل و عناصر ممکن در سایت کتابخانهها که بالقوه میتوانند در این زمینه مؤثر واقع شوند، در مقالة «منصوریان و نعیمآبادی» (1383) تشریح شده است.
مقالههای «قاسمی» (1383)، «پریرخ و عباسی» (1383)، «دیانی» (1383)، «کوکبی» (1383)، «عینی» (1388) و «نادری و زاهدی» (1388)، آثار ارزشمندی هستند که هر یک با رویکرد خاص خود آموزش سواد اطلاعاتی را مورد توجه قرار دادهاند. «دیانی» (1383) در مقالة خود نظریة کتابدار را به عنوان آموزشدهنده سواد اطلاعاتی و برقرارکنندة ارتباط بین مراجعان و اطلاعات بررسی کرده است. وی اعتقاد دارد برقراری تعادل بین این دو نظریه به منظور کمک به مراجعان و باقی ماندن حرفة کتابداری و اطلاعرسانی به عنوان یک حرفه سودمند، چالشی است که کتابداران این دوران با آن مواجهند. «کوکبی» (1383) نیز با بررسی محتوا و سرفصلهای درس «آشنایی با کتابخانه و اصول کتابداری» سرفصل جدیدی به نام «آموزش کاربران کتابخانه» یا «سواد اطلاعاتی» را پیشنهاد میکند. «قاسمی» (1383)، و «پریرخ و عباسی» (1383) آموزش سواد اطلاعاتی در سطح آموزش عالی و «عینی» (1388) و «نادری و زاهدی» (1388) این موضوع را در سطح آموزش و پرورش، تحلیل کردهاند.
توجه خاص به عوامل بازدارنده بر کسب سواد اطلاعاتی، در اثر «کیانی» (1383) بیان شده است. در این مقاله، با دیدگاهی ویژه، این موضوع در بین دانشگاهیان، متخصصان و محققان بررسی و علاوه بر عوامل فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، به موانع متأثر از کارآیی نظام آموزش و پرورش در کشور، موانع فنی و تخصصی مرتبط با کتابخانهها و نظام اطلاعرسانی و موانع اداری و مدیریتی نیز توجه شده است.
استاندارد، زبان و الگوی مشترک برای دریافت مفاهیم و روشهایی را به وجود میآورد که توجه به آنها موجب تسهیل و افزایش کیفیت امور میشود. از سوی دیگر، استاندارد میتواند مبنای مقایسه یک یا چند فعالیت با معیارهای مطلوب و آرمانی باشد. در زمینة سواد اطلاعاتی و مهارتهای مرتبط با آن، استانداردهایی برای موقعیتهای گوناگون، از سوی سازمانهای مختلف مطرح شده است که مهمترین و متداولترین آنها، «استاندارد قابلیتهای سواد اطلاعاتی برای آموزش عالی» تدوین «انجمن کتابخانههای دانشکدهای و پژوهشی آمریکا[12]» است. ترجمة این استاندارد، محور توجه تعدادی از مقالههای حوزه سواد اطلاعاتی بوده است؛ از جمله «زمانی» (1382)، «قاسمی» (1385) و «معرفت و عضدی» (1386). لیکن کاملترین ترجمه، توسط «قاسمی» (1385) انجام گرفته است. این ترجمه به تصویب هیئت مدیره انجمن مذکور رسیده و عاری از اشکالهایی است که در سایر ترجمهها، وجود دارد. قاسمی که از متخصصان برجسته و با تجربه حوزه سواد اطلاعاتی در ایران است، اقدام به ترجمه این استاندارد در رشتههای ادبیات انگلیسی، مردمشناسی و جامعهشناسی هم نموده و آنها را به تصویب انجمن رسانده است. همچنین، بحث از استانداردهای سواد اطلاعاتی و مدلهای سواد اطلاعاتی در اثر «نظری» (1384) نیز مورد نظر بوده است.
برخی از مقالهها هم که در هیچ یک از دستهبندیهای فوق نمیگنجند، آثار این نویسندگان را شامل است: «فتاحی» (1383)، «بردستانی» (1383)، «سالاری و حسنآبادی» (1383)، «موسوی چلک» (1383)، «کمپبل»[13] (1385)، «دویل»[14] (1385)، و «حیدری همتآبادی، موسیپور و حری» (1386). این مقالهها در مجموع به بحثهای نظری حوزة سواد اطلاعاتی پرداخته و هر یک در نوع خود اثر ارزشمندی هستند. در این میان، مقاله «حیدری همتآبادی، موسیپور و حری» (1386) از بهترین آثاری است که به سواد اطلاعاتی در سطح آموزش و پرورش، مفهوم سواد متناسب با زندگی امروز بررسی شده و به برخی از وظایف آموزش و پرورش در جهت تطبیق با نیازهای جهان امروز، از جمله سوادآموزی اطلاعاتی در حکم پایه یادگیری مادامالعمر و الزام استفاده از روش یادگیری فعال برای دستیابی به هدفهای جامعه اطلاعاتی، اشاره شده است. همچنین لزوم گنجاندن سواد اطلاعاتی در برنامههای درسی مورد بحث قرار گرفته است. البته، در مقاله «فتاحی» (1383) پیش از این اثر، «دویل» (1385) نیز، به بعضی از مواردی که در این مقاله بیان شده، اشاره داشته است. تحلیل تأثیر عناصر و مؤلفههای مطرح در سواد اطلاعاتی در هر یک از مراحل فرایند تحقیق، به خوبی توصیف شده است. «سالاری و حسنآبادی» (1383) نیز با تحلیل پیشنیازهای سواد اطلاعاتی از جمله مهارت روششناسی، تفکر تحلیلی، انتقادی و خلّاق و تأثیر آنها بر سواد اطلاعاتی، به نکاتی پرداختهاند که تاکنون مورد توجه قرار گرفته است.
2. پژوهشها
پژوهشهای انجام شده در حوزة سواد اطلاعاتی را میتوان به دو دسته کلی تقسیم کرد: پایاننامهها و طرحهای پژوهشی. در ادامه، نخست پایاننامهها و سپس طرحهای پژوهشی بررسی میشود.
2-1. پایاننامهها
با توجه به اهمیت پایاننامهها و نتایج کاربردی آنها در بهبود وضعیت حوزة مورد بررسی، در این زمینه نیز تقریباً همزمان با مطرح شدن بحث سواد اطلاعاتی در حوزه کتابداری و اطلاعرسانی، شاهد انتشار آثار متعددی هستیم. «طباطبایی» (1378) نخستین پایاننامه را در این زمینه نوشت. وی در اثر خود با استفاده از روش تحلیل محتوا، در پی دستیابی به عناصر و مؤلفههای تشکیلدهندة مفهوم سواد اطلاعاتی در مقالههای انگلیسی زبان نمایه شده در بانکهای اطلاعاتی لیزا و ایزا بود. «نظری» (2009) نیز در پایاننامه دکترای خود در دانشگاه شفیلد انگلستان، مفهوم و ماهیت سواد اطلاعاتی در محیطهای یادگیری الکترونیکی با بهرهگیری از مدل آیزنهارت[15] با عنوان «فرایند ساخت نظریه با استفاده از پژوهش مطالعه موردی» را بررسی نمود که در نوع خود اثر ارزشمند و بینظیری است. وی در پژوهش خود نتیجه گرفت که سواد اطلاعاتی، متأثر و برگرفته از بافتی است که در آن تبیین و اجرا میشود؛ بنابراین ماهیت و مفهوم سواد اطلاعاتی در بافتهای مختلف (مانند رشتههای مختلف تحصیلی، محیطهای مختلف یادگیری، کار و زندگی) متفاوت است. از اینرو، اجرای علمی و عملی سواد اطلاعاتی، نیازمند مطالعة این مهم در بافتی است که سواد اطلاعاتی بناست در آن بافت تبیین، طراحی و اجرا شود. «نظری» یکی از صاحبنظران حوزه سواد اطلاعاتی و از نویسندگان فعال این حوزه است.
سایر پایاننامههای انجام شده، به طور عمده در چند دسته قابل بررسی است:
تعدادی به بررسی وضعیت یا میزان سواد اطلاعاتی در میان اقشار مختلف پرداختهاند. نخستین پایاننامه در این دسته را «بختیاری» (1381) تدوین نمود. انجام این اثر سرآغاز انجام آثار دیگری در این حوزه بود که به بررسی وضعیت سواد اطلاعاتی پرداختهاند. عمده آثار در این دسته جای میگیرند، که عبارتند از: بررسی وضعیت سواد اطلاعاتی دانشجویان توسط «بختیارزاده» (1381) و «طبیبنیا» (1385)؛ بررسی وضعیت سواد اطلاعاتی کتابداران توسط «وزیری» (1385)، و «رضوان» (1387)؛ بررسی وضعیت سواد اطلاعاتی اعضای هیئت علمی توسط «مقدسزاده» (1385) و «مفیدی» (1388)؛ بررسی وضعیت سواد اطلاعاتی سرپرستاران توسط «جولاهیساروی» (1385) و بررسی سواد اطلاعاتی کارکنان زندانها توسط «عزیزی» (1388). در مجموع، بررسی وضعیت یا میزان سواد اطلاعاتی در بین پژوهشهای انجام یافته، بسامد بسیار بالایی دارد.
برخی از آثار در پی تدوین ابزار سنجش و استانداردهایی برای سنجش و آموزش سواد اطلاعاتی بودهاند. پایاننامه «قاسمی» (1385) و «سیامک» (1386) در این دسته قرار میگیرد. «قاسمی» (1385) در اثر خود با استفاده از روش پیمایشی و تحلیل محتوا، تناسب متن ترجمه شده «استاندارد قابلیتهای سواد اطلاعاتی برای آموزش عالی» (1385) را به عنوان ابزار سنجش و آموزش مهارتهای سواد اطلاعاتی، بررسی نمود. وی همچنین به تحلیل چهار سند توسعه ملی که چشمانداز آینده علمی ایران را مشخص میسازند، در انطباق با الزامهای نیروی انسانی دارای مهارتهای سواد اطلاعاتی مندرج در استانداردهای مذکور پرداخت و نتیجه گرفت که به تدوین استانداردی ملی برای آموزش سواد اطلاعاتی نیازی نیست و ویژگیهای خاص در آموزش سواد اطلاعاتی را باید در مدلهای آموزش سواد اطلاعاتی لحاظ نمود. «سیامک» (1386) نیز به منظور تدوین ابزاری استاندارد برای سنجش سواد اطلاعاتی دانشجویان کارشناسی، سواد اطلاعاتی دانشجویان را بررسی نمود. این دو اثر، از آثار ارزشمند و اصولی انجام شده در حوزه سواد اطلاعاتی هستند و به دلیل بررسی وضعیت سواد اطلاعاتی کاربران، میتوان آنها را در دسته اول هم جای داد.
بعضی از پایاننامهها به شناسایی میزان توجه به سواد اطلاعاتی در درسنامهها و میزان به کارگیری استانداردهای سواد اطلاعاتی در اسناد آموزش و پرورش پرداختهاند. مانند اثر «حیدری همتآبادی» (1385) که میزان توجه به سواد اطلاعاتی در درسنامههای علوم تجربی دوره ابتدایی را بررسی نموده است. همچنین، پایاننامه «عینی» (1387) که موضوع پژوهش وی، بررسی طرح توسعه آموزش سواد اطلاعاتی در سند ملی چشمانداز بیست ساله آموزش و پرورش و ارائه الگویی جهت تحقق هدفهای سواد اطلاعاتی بوده است.
دستهای دیگر از پایاننامهها شامل آثاری میشوند که برنامههای آموزش سواد اطلاعاتی و اثر آنها را بر روی کاربران بررسی کردهاند؛ مانند اثر «زمانی» (1388). در زمینه ارائه مهارتهای سواد اطلاعاتی، «معرفت» (1385) در اثر خود سطح توجه به ارائه مهارتهای سواد اطلاعاتی دانشجویان سال آخر کارشناسی کتابداری و اطلاعرسانی در دانشگاههای دولتی واجد و فاقد تحصیلات تکمیلی کتابداری و اطلاعرسانی را مقایسه کرد و به این نتیجه دست یافت که بین سطح توجه به مهارتهای سواد اطلاعاتی دانشجویان دو گروه، تفاوت معناداری وجود ندارد.
مواردی هم پایاننامههایی را شامل میشود که عوامل اثرگذار بر وضعیت سواد اطلاعاتی کاربران را بررسی کردهاند. در این دسته، دو پایاننامه جای میگیرد: نخست «پیشبین» (1386) که نقش و جایگاه کتابخانههای آموزشگاهی را در ارتقای سواد اطلاعاتی دانشآموزان بررسی کرده است. «یاری» (1388) نیز در پژوهش خود با رویکردی نوین و متفاوت با آثاری که در حوزه سواد اطلاعاتی به رشته تحریر درآمدهاند، با روش پیمایشی و با توجه به مهارتها و قابلیتهای مندرج در «استاندارد قابلیتهای سواد اطلاعاتی برای آموزش عالی» (1385)، میزان تأثیر چهار عامل مهم تأثیرگذار، شامل ویژگیهای زمینهای، کتابخانههای دانشگاه، اعضای هیئت علمی و امکانات فناوری اطلاعات و ارتباطات دانشگاه بر وضعیت سواد اطلاعاتی دانشجویان تحصیلات تکمیلی را بررسی کرده است.
2-2. طرحهای پژوهشی
در زمینة سواد اطلاعاتی، تاکنون چندین طرح پژوهشی در ایران اجرا شده است. روند مشاهده شده در سیر محتوای پایاننامهها، در طرحهای پژوهشی این حوزه هم مشهود است. نخستین طرح توسط «پریرخ و مقدسزاده» (1378) به مرحله اجرا درآمد. در این طرح، وضعیت سواد اطلاعاتی دانشجویان تحصیلات تکمیلی بررسی شده است.
«منتظر، نصیریصالح و فتحیان» (1381) در طرح خود وضعیت موجود سواد اطلاعاتی مربیان و مسئولان مراکز آموزش فنی و حرفهای کشور را بررسی کردند. آنان با تبیین مفهوم سواد اطلاعاتی به عنوان جانمایة نظام آموزشی مبتنی بر فناوری اطلاعات و بررسی تطبیقی مهمترین مدلهای توسعه سواد اطلاعاتی در جهان و مبتنی بر مطالعهای پیمایشی در همه استانهای کشور، مدلی جدید برای توسعه سواد اطلاعاتی در ایران ارائه نمودند. ضرورت بومیسازی مدل آموزش و توسعة سواد اطلاعاتی، هم در این اثر و هم در پایاننامه «قاسمی» (1385) مورد تأکید قرار گرفته است و لزوم این امر با توجه به نیازها، زیرساختها، و فرهنگ خاص هر کشور کاملاً محرز است. با وجود این، تأکید بیش از حد اثر اخیر به مهارتهای فناوری اطلاعات و ارتباطات و تا حدودی آشنایی با زبان انگلیسی، به عنوان تنها عوامل توسعه سواد اطلاعاتی، نیازمند تأمل است. توانمندی در این قبیل مهارتها، در دستیابی و ارتقای سواد اطلاعاتی یک ضرورت اساسی است، اما فراتر از آن، مسائل مهمتری از قبیل چگونگی تشخیص نیاز اطلاعاتی، مکانیابی و ارزیابیهای انتقادی مطرح است.
در سال 1383 شاهد انجام دو طرح هستیم: «پریرخ» (1383) برنامههای آموزش سواد اطلاعاتی و اثر آن بر روی کاربران را بررسی نمود. «نظری و علیدوستی» (1383) نیز، در طرح خود به طراحی، آزمون، اجرا و ارزیابی سواد اطلاعاتی برای دورههای تحصیلات تکمیلی پرداختند. یکی دیگر از نتایج این طرح، طراحی و انتشار درگاه سواد اطلاعاتی به عنوان منبع پشتیبان درس سواد اطلاعاتی و ارائه مستندات درس سواد اطلاعاتی برای دورههای تحصیلات تکمیلی بود. این اثر را میتوان جزء آثار ارزشمند حوزة سواد اطلاعاتی و نخستین تلاش در راستای طراحی مدلهای بومی شدة سواد اطلاعاتی برای دانشگاهها و مؤسسههای آموزش عالی کشور، در نظر گرفت.
سایر طرحها همانند عمده پایاننامههای این حوزه، وضعیت سواد اطلاعاتی کاربران را بررسی کردهاند؛ مانند اثر «رحیمی، الماسی و آلمختار» (1384) و «لطفنژاد، افشار، حبیبی و قادریپاکدل» (1386).
«افشار و دانش» (1387) نیز تأثیر برنامههای آموزشی غیررسمی کتابخانههای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شهر اصفهان بر ارتقای سواد اطلاعاتی دانشآموزان را از دیدگاه کتابداران و آموزگاران، بررسی کردند.
3. کتابها
نخستین کتاب انتشار یافته در حوزة سواد اطلاعاتی در ایران آموزش استفادهکنندگان و توسعه سواد اطلاعاتی در کتابخانهها و مراکز اطلاعرسانی نوشته رحمتالله فتاحی (1383) بود. این کتاب که نتیجه برگزاری اولین همایش در حوزه سواد اطلاعاتی در ایران است، در نوع خود اثر تأثیرگذاری است. در این اثر 29 مقاله به چاپ رسیده است. تعدادی از مقالهها به بحثهای نظری و کلی حوزة سواد اطلاعاتی و تعدادی نیز به بحثهای عینیتر و کاربردی این حوزه پرداختهاند. گرچه تعدادی از مقالهها نیز، کمترین ارتباط را با بحث سواد اطلاعاتی دارند. به دلیل ارتباط موضوعی این مقالهها با دیگر مقالههای منتشر شده در این حوزه و به منظور انسجام بیشتر این نوشتار، در بخش مقالهها مواردی از مقالههای این مجموعه که یا به طور اختصاصی به بحث سواد اطلاعاتی پرداخته و یا با نگرش و رویکردی نوین به این حوزه توجه داشتهاند، تحلیل گردید. بنابراین، مقالههای مرتبط با آموزش کتابخانهای و رفتارهای اطلاعیابی، بررسی نشدهاند.
با وجود آنکه نخستین کتاب در حوزة سواد اطلاعاتی، اثر پیشین بود؛ نخستین اثر به زبان فارسی که در قالب کتاب به مبحث سواد اطلاعاتی پرداخته، توسط «نظری» (1384) به رشتة تحریر درآمده است. در این کتاب، مباحثی در خصوص مفهوم سواد اطلاعاتی، باسواد اطلاعاتی، ضرورت و اهمیت فراگیری توانمندیهای سواد اطلاعاتی، مدلها و استانداردهای سواد اطلاعاتی، تجربههای کشورهای جهان در خصوص بسط و آموزش سواد اطلاعاتی و در انتها طرح درس پیشنهادى سواد اطلاعاتى براى دورههاى تحصیلات تکمیلى کشور، ارائه شده است. در مجموع، مباحث مطرح شده و انسجام مطالب، نشانگر توانمندی تخصص و تسلط نویسنده بر حوزه سواد اطلاعاتی است.
آموزش سواد اطلاعاتی: مفاهیم، روشها و برنامهها اثر ارزشمند دیگری است که «پریرخ» (1386) آن را تدوین نموده است. محتوای این کتاب در چهار فصل شامل مباحثی در رابطه با ارزش اطلاعات و اهمیت سواد اطلاعاتی، تاریخچة سواد اطلاعاتی، استانداردها و مهارتهای پیشنیاز سواد اطلاعاتی، کاربرد نظریههای یادگیری در آموزش سواد اطلاعاتی، و مسائل مربوط به آموزش سواد اطلاعاتی مانند برنامهریزی، سنجش نیازها، زمان، مکان، تجهیزات و نیروی انسانی مورد نیاز است. در این اثر، برای نخستین بار به سیر تحول برنامههای آموزشی کتابخانهها در ایران و عملکردهایی که در آشنا کردن کتابخانهها و کتابداران با مفاهیم سواد اطلاعاتی تأثیرگذار بوده است، اشاره شده است. در مجموع، با توجه به تجربه نویسنده در آموزش سواد اطلاعاتی و ارائه این اثر به شکل جزوه پیش از انتشار آن به شکل کتاب و بازخورد مناسب آن، این اثر را میتوان در زمرة منابع درسی به شمار آورد. نویسنده این اثر از پیشکسوتان بحث سواد اطلاعاتی در ایران است.
در سال 1387 نیز دو اثر منتشر شد: نخست، اثر «برکهارت، مک دونالد و رادرماخر»[16] که «قاسمی و مختاری» آن را ترجمه کردند. این کتاب بستر مناسبی برای تدوین برنامههای درسی و تمرینهای کاربردی بر مبنای استانداردهای سواد اطلاعاتی فراهم آورده است. این اثر را با توجه به ساختار و محتوای آن، میتوان به عنوان مکملی ارزشمند و کاربردی در برنامههای رسمی و غیر رسمی آموزش سواد اطلاعاتی به کار گرفت. اثر دوم نیز نوشتة «داورپناه، سیامک و قاسمی» و مشتمل بر مباحثی پیرامون نقش و اهمیت سواد اطلاعاتی در آموزش عالی، سنجش سواد اطلاعاتی و مباحث مرتبط با آن، و ساخت و اعتباریابی پرسشنامه عینی سواد اطلاعاتی دانشجویان است. از پرسشنامههای مندرج در این اثر میتوان به عنوان ابزار استاندارد سواد اطلاعاتی دانشجویان، بهره گرفت.
دستاورد حوزة سواد اطلاعاتی در قالب کتاب در سال 1389 نیز دو اثر با عنوانهای آموزش مهارتهای سواد اطلاعاتی تألیف «خالقی و سیامک» و سنجش سواد اطلاعاتی با استفاده از ابزارها و تکالیف استاندارد نوشته «نیلی»[17] است. محور مورد بحث در هر دوی این آثار، آموزش سواد اطلاعاتی بر اساس استاندارد قابلیتهای سواد اطلاعاتی برای آموزش عالی است و در هر دوی آنها به هر استاندارد یک فصل اختصاص داده شده است. این دو منبع میتوانند به عنوان یک خودآموز بویژه برای افرادی که نمیتوانند در کلاسها و کارگاههای مرتبط با آموزش مهارتهای سواد اطلاعاتی شرکت کنند، مفید واقع شود. افزون بر این، استفاده از آنها توسط مدرسان در برنامههای آموزشی سواد اطلاعاتی، میتواند راهگشا و کمککننده باشد.
در مجموع، روند رو به رشدی در انتشار کتابها، هم از نظر کمّی و هم از نظر کیفی، قابل مشاهده است.
4. گردهماییها
گردهماییها، اعم از همایشها، سمینارها، کنفرانسها و مانند آنها معمولاً به منظور تصمیمگیری، برنامهریزی، و مبادلة یافتههای پژوهشی و یا عرضه آرا و اندیشههای نوین علمی در حوزهها و رشتههای تخصصی برگزار میگردد. همچنین، برخی از مطالب علمی برای نخستین بار در اینگونه مجامع ارائه میشود.
نخستین همایش در حوزة سواد اطلاعاتی با عنوان «آموزش استفادهکنندگان و توسعه سواد اطلاعاتی در کتابخانهها و مراکز اطلاعرسانی» در سال 1383 در دانشگاه فردوسی مشهد برگزار شد و در آن مفاهیم، تجربهها و نظریههای سواد اطلاعاتی مورد بحث قرار گرفت. مجموعه مقالههای این همایش در کتابی ـ که پیشتر به عنوان اولین کتاب در حوزه سواد اطلاعاتی اشاره شد ـ انتشار یافت. بیشک، برگزاری این همایش، تأثیر بسزایی در پیشبرد هدفهای سواد اطلاعاتی و شناساندن این حوزه در جامعة علمی، ایفا نموده است.
دومین همایش، در اردیبهشت 1388 توسط انجمن علمی کتابداری و اطلاعرسانی دانشگاه پیام نور استان قم در پنجمین همایش سالانة انجمن علمی- دانشجویی کتابداری و اطلاعرسانی خود با عنوان «سواد اطلاعاتی و ضرورتهای ارتقای آن در بین اقشار جامعه» برگزار گردید. به نظر میرسد این رویداد که عنوان همایش به خود گرفت، بیشتر کارگاهی آموزشی بوده است.
سومین همایش با عنوان «سواد اطلاعاتی: کاربردها و چشماندازها» که اولین همایش علمی- دانشجویی دانشگاه سمنان است، در فروردین 1389 برگزار شد. در این همایش منطقهای، 7 مقاله به صورت سخنرانی و 5 مقاله به صورت پوستر مورد پذیرش قرار گرفت. به زودی مجموعه مقالهها در قالب کتاب منتشر خواهد شد.
لازم به یادآوری است، در برخی از همایشهای برگزار شده در سالهای اخیر، در بین مقالههای ارائه شده، مواردی هم به بحث سواد اطلاعاتی اختصاص داشته است. همایشهایی مانند «اطلاعات، اطلاعشناسی و جامعه» (دانشگاه بیرجند، اردیبهشت 1386)؛ «چالشهای علم اطلاعات» (خرداد 1386)؛ «کتابخانههای آموزشگاهی: پویاسازی نظام آموزشی و مشارکت در فرایند یاددهی ـ یادگیری» (مشهد، اردیبهشت 1388)؛ «وبسایتهای کتابخانههای دانشگاهی» (آذر 1388). با توجه به چارچوب این نوشتار، تنها مقالههایی که چاپ و منتشر شدهاند، در بخش مقالهها بررسی شدهاند.
افزون بر این، «مریم نظری» نیز مقالههایی را با محوریت سواد اطلاعاتی در چندین کنفرانس خارجی ارائه نمود که عبارتند از: «کنفرانس بین رشتهای علوم رایانه و سیستمهای اطلاعات، آمستردام هلند، 2008»، «ششمین کنفرانس اروپایی آموزشGIS ، گلاسترشایر انگلیس، سپتامبر 2008»، «کنفرانس روز تحصیلات تکمیلی بین رشتهای، شفیلد انگلستان، آوریل 2006»، «کنفرانس سواد اطلاعاتی جورجیا، اکتبر 2006»، «کنفرانس بینالمللی سوادهای دیجیتالی و یادگیری در جامعه اطلاعاتی، دانشگاه لافبرو انگلستان ژوئن 2006»، «کنفرانس کانکشنز، دانشگاه سیراکوس نیویورک، می 2006» و نظایر آن[18].
نتیجهگیری
در ایران، نخستین نوشتههای فارسی در حوزة سواد اطلاعاتی، در اواسط دهة 70 منتشر شد. با وجود آنکه آثار اندکی در این دهه منتشر شد، از نظر کیفی مقالههای مفیدی تألیف و ترجمه گردید که بر آثار منتشر شده در دهة بعد تأثیرگذار بود. لیکن، عمده آثار حوزه سواد اطلاعاتی در ایران در دهه 80 منتشر شده است. همچنین، به نظر میرسد همچون خود بحث سواد اطلاعاتی، آغازگر بسیاری از مباحث مرتبط و پژوهشها، منابع ترجمه شده است. در مجموع، آثار منتشر شده در حوزة سواد اطلاعاتی بسیار بیشتر از آن است که در این نوشتار ذکر شد، اما فرصت پرداختن به همه آنها خارج از حوصله این مقاله بود، بیشتر به این دلیل که عمدة آنها ـ بویژه آنهایی که در مجلههای فاقد امتیاز به چاپ رسیدهاند ـ به تکرار مباحثی پرداختهاند که در منابع این نوشتار معرفی گردید و دستهای هم به آموزش کتابخانهای و رفتار اطلاعیابی با عنوان سواد اطلاعاتی پرداختهاند که بررسی آنها در این مقاله نمیگنجد. به طور کلی، از این بررسی میتوان نکات زیر را استنباط نمود:
1. در مجموع، روند انتشار انواع منابع در این حوزه از نظر کمّی و تا حدودی از نظر کیفی، رو به رشد و تکامل بوده و بویژه در سالهای اخیر، در آثاری که به چاپ رسیدهاند، این روند مشهود است. اگرچه تکرار، هم در مباحث نظری و هم در پژوهشها، به وضوح قابل مشاهده است. نکتة حایز اهمیت، وجود آثار ارزشمند و اثرگذاری توسط نویسندگان پرکار و با تجربة این حوزه نظیر «پریرخ»، «نظری» و «قاسمی» است. این مسئله تأییدی بر این امر است که تمرکز کتابداران بر حوزة موضوعی خاص، موجب نتایج بسیار ارزندهتری در آن حوزه خواهد شد؛ مسئلهای که کمتر در رشتة کتابداری و اطلاعرسانی ایران به چشم میخورد.
2. سیر مطالعاتی پژوهشهای انجام شده در حوزة سواد اطلاعاتی نشان میدهد زمینههای تحقیق عمدتاً مشابه بوده و در اکثر آنها وضعیت و یا میزان سواد اطلاعاتی بررسی شده است. به بیان دیگر، پایاننامهها و طرحهای نگاشته شده در این حوزه، در اکثر موارد الگوبرداری از آثار قبلی بوده و تنها جامعة آماری پژوهش، تغییر یافته است. از طرفی، به نظر میرسد، نتایج کاربردی این پژوهشها در عمل، چندان مورد استفاده قرار نگرفته است و شاید تنها با دیدی سادهانگارانه، سواد اطلاعاتی، ابزاری ساده برای پژوهش در حوزة کتابداری و اطلاعرسانی بوده است.
3. هرچند تعداد زیادی از نتایج پژوهشهای سواد اطلاعاتی به صورت مقاله منتشر شده است، برخی از آنها در مجلههای فاقد درجه علمی- ترویجی و یا علمی- پژوهشی، به چاپ رسیده است. این مورد میتواند ناشی از استقبال نکردن هیئت تحریریه و سردبیران مجلههای دارای امتیاز، از مقالههای مربوط به بررسی وضعیت سواد اطلاعاتی در سالهای اخیر باشد. این امر ناشی از انجام کارهایی با محتوای مشابه است که به صرف عوض شدن جامعة آماری، پژوهشی مستقل در شکل پایاننامه یا طرح پژوهشی انجام میگیرد؛ بدون آنکه حاوی ایده و راهکاری نو در حوزة سواد اطلاعاتی باشند.
4. نکته قابل تأمل در عمده پژوهشهای انجام یافته در حوزة سواد اطلاعاتی، توجه بیش از حد لزوم به مهارتهای فناوری اطلاعات در مجموعه مهارتهای سواد اطلاعاتی است؛ در حالیکه به نظر میرسد اکثر پژوهشگران و نویسندگان این حوزه، توجه چندانی به تفکر انتقادی و تحلیلی به عنوان زیربنای سواد اطلاعاتی و لازمة باسواد اطلاعاتی شدن، نداشتهاند؛ نکتهای که بیش از انجام مهارتهای عملی در باسواد اطلاعاتی شدن، حایز اهمیت است. در واقع، رویکرد عملگرایی به سواد اطلاعاتی و تأکید بر مهارتهای عملی، مقدم بر نگرشی بوده است که جنبههای زیربنایی مانند تفکر انتقادی و تحلیلی و نیز روششناسی را ارجح میداند. همچنین، برداشت اشتباه از مفهوم سواد اطلاعاتی و تلقی سواد رایانهای یا سواد کتابخانهای و یا رفتار اطلاعیابی به عنوان سواد اطلاعاتی، نکته قابل تأملی است که هنوز با انتشار روزافزون منابع علمی در آثار این حوزه، به چشم میخورد.
5. نگاهی به همایشهای برگزار شده در سالهای اخیر در حوزه کتابداری و اطلاعرسانی، حاکی از توجه کتابداران و متخصصان این حوزه به اهمیت، ضرورت و تا حدودی درک مفهوم و هدفهای سواد اطلاعاتی است. برگزاری این همایشها بیشک موجب شناساندن این حوزه و اهمیت آن به قشرهای گستردهتری از جامعه خواهد شد.
6. مروری بر متون نگاشته شده، گواه آن است که محور توجه آثار سواد اطلاعاتی در ایران، معطوف به کتابخانههای دانشگاهی و سطح آموزش عالی و در مواردی سطح آموزش و پرورش است؛ اما با کمترین توجه به بحث سواد اطلاعاتی در کتابخانههای عمومیِ صورت گرفته، نبود منابعی در این زمینه کاملاً آشکار است.
7. محتوای متون منتشر شده گویای آن است که «استاندارد قابلیتهای سواد اطلاعاتی برای آموزش عالی» از انجمن کتابخانههای دانشکدهای و پژوهشی (1385)، استاندارد مورد پذیرش در حوزة سواد اطلاعاتی برای انجام آموزش و پژوهش در ایران است و مدل شش مهارت بزرگ، مقبولترین مدل در مباحث نظری و متداولترین مدل مورد استفاده در پژوهشهاست.
8. بیان ارتباط سواد اطلاعاتی با موضوعاتی مانند مدیریت دانش، مدیریت کیفیت فراگیر، آموزش از راه دور و نظایر آن، به طور ضمنی به کاربرد گسترده این حوزه در بسیاری از بخشهای جامعه و اهمیت آن اشاره دارد. این موضوع میتواند محور توجه پژوهشگران در تحلیل ارتباط سواد اطلاعاتی با سایر بخشها و حوزهها باشد.
در مجموع، در طی 15 سال اخیر، به بحث سواد اطلاعاتی توجه بسیار زیادی شده است. حجم بالای منابع انتشار یافته در این حوزه، گواه این ادعاست. به نظر میرسد اتفاقنظر جمعی در مورد اهمیت سواد اطلاعاتی به عنوان لازمة بقا در جامعه دانشمحور امروز وجود دارد. حتی توجه مسئولان و برنامهریزان کشور در سالهای اخیر به این امر نیز، تا حدودی مشهود است. به طور مثال، در اسنادی نظیر «نظام جامع فناوری اطلاعات کشور: سند راهبردی» (1386) به مسئله شهروند باسواد اطلاعاتی اشاره شده است. اما گفتار، با عملکرد و نتیجة نهایی تا حدودی متفاوت بوده است. به طور مثال، حتی در بین جامعة کتابداری ایران نیز، تنها در سالهای اخیر در دورة کارشناسی رشته کتابداری و اطلاعرسانی در برخی از دانشگاهها مانند فردوسی مشهد، تهران، شهید چمران اهواز و بیرجند، دو واحد به سواد اطلاعاتی اختصاص یافته است و به صورت پراکنده بعضی از دانشگاهها و سازمانها آموزش مهارتهای عملی سواد اطلاعاتی (مانند شیوة استفاده از کتابخانه و پایگاههای اطلاعاتی) ارائه کردهاند.
بنابراین، نیازمند برنامهریزی منسجم در تمام سطوح آموزشی (بویژه در سطح آموزش و پرورش)، انواع کتابخانه، سازمان و به طور کلی در سطح کشور و برای اقشار مختلف جامعه هستیم. به بیانی دیگر، تغییر نظام آموزشی مدارس و دانشگاهها و تحول در عملیات کتابخانهای، از جمله مهمترین برنامهها در تدارک و پرورش جامعه باسواد اطلاعاتی است.
امید است نهضت نیرومند سواد اطلاعاتی در دنیا و بخصوص در ایران، به پیشرفت و ظهور یک فرهنگ اطلاعاتی منجر شود.
[1] .Zurkowski.
[2]. Ford.
[3]. Guler.
[4]. Vasulu.
[5]. Hepworth.
[6]. Oberg.
[7]. Chan.
[8]. Henri, Hay & Oberg.
[9]. Clyde.
[10]. Rader.
[11]. Sacchanand.
[12]. Association of College and Research Libraries (ACRL).
[13]. Campbell.
[14]. Doyle.
[16]. Burkhardt, McDonald & Rathemacher.
[17]. Neely.