نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
دانشیار گروه کتابداری و اطلاع رسانی دانشگاه فردوسی مشهد
چکیده
کلیدواژهها
درباره این پدیدهها، همچون بسیاری از پدیدههای بنیانی، تاکنون تعریف دقیق و رسمی ارائه نشده است. متخصصان حوزههای مختلف موضوعی اغلب کوشیدهاند جلوهها و ویژگیهای آنها را تا آنجا که به حوزه تخصصی آنها مربوط میشود، تعیین کنند. به همین سبب، اطلاعات در قلمروهایی چون ریاضیات، زبان شناسی، اقتصاد، روانشناسی، ارتباطات و ... توسط صاحبنظران مطالعه و تحلیل گردیده و خصیصههای متفاوتی برای آن برشمردهاند. به طور مثال، از دیدگاه فیزیک و زیستشناسی، اطلاعات ویژگی اصلی عالم معرفی میشود؛ در روان شناسی به منزله متغیری است که با برداشت حسی، ادراک یا دیگر فرایندهای روانشناختی سروکار دارد؛ و در حوزه های اطلاع رسانی و ارتباطات به طور گستردهای با پیامها ارتباط مییابد. اطلاعات را نه تنها متضمن پیام، بلکه متأثر از وضعیت، نوع کارکرد، ویژگی مسئلهای خاص و جز آن نیز دانسته اند.
گاه اطلاعات را به پدیدههای نسبتاً آشنای دیگری نیز مانند کردهاند که بارزترین آنها تشبیه اطلاعات به ماده و انرژی است. در این تشبیه گاه حتی اطلاعات را نوعی انرژی دانسته و به جای اصطلاح «انرژی» اصطلاح «اطلاعات» را به کاربردهاند. البته، این گونه تشبیهها در واقع تعبیری استعاری است تا تبیین علمی از ماهیت اطلاعات. بیتردید، پژوهشهای فراوانی درباره مفهوم اطلاعات صورت گرفته، امّا تعریفی جامع و مانع که مورد قبول متخصصان رشتههای مختلف علوم باشد، تاکنون ارائه نشده است (اشرفی ریزی، 1386: 55).
اطلاعات با مفاهیم دیگری نیز سنجیده و یا تأثیر و تأثر آنها مطالعه میشود. بعضی از مهمترین آنها را می توان چنین برشمرد:
اطلاعات و آنتروپی در مکانیک
بنا بر اصل ذخیره انرژی در مکانیک ، مقدار معیّنی حرارت از لحاظ انرژیای که در بر دارد، با مقدار معیّنی کار برابر است. امّا در موتورهایی که در آنها حرارت به کار مفید تبدیل می شود، این عمل فقط در صورتی انجام می گیرد که حرارت بتواند از منبعی با دمای بالاتر به مخرنی با دمای پایین تر جریان یابد. بنابراین ، برای تبدیل حرارت به کار، اختلاف دما اجتنابناپذیر است. هرچه اختلاف دمای دو منبع کمتر باشد، مقدار حرارتی که میتواند به کار تبدیل شود، کمتر خواهد بود. هرگاه دمای دو منبع یکسان باشد، حرارتی جابه جا نخواهد شد و طبعاً کاری نیز انجام نخواهد گرفت. در چنین حالتی، گفته میشود آنتروپی در بالاترین حد است؛ زیرا آنتروپی، در واقع، در دسترس نبودن انرژی حرارتی برای تبدیل به کار مفید است.
به همین ترتیب، اطلاعات زمانی از منبعی به منبع دیگر جریان می یابد که منبع ارسال کننده در قیاس با منبع دریافت کننده در سطح بالاتری قرار داشته باشد، تا بتواند در ساختار نظام دریافت کننده دگرگونی ایجاد کند. این دگرگونی ممکن است قابل تشخیص نباشد، ولی رفتاری که از این دگرگونی ناشی میشود، جلوههایی دارد که می توان آثارش را در آنها بازشناخت. این رفتار ناشی از دریافت اطلاعات به زبان ترمودینامیک ، کار مفید و به زبان اطلاع شناسی، تصمیم گیری است. بنابراین، آنتروپی در واقع نبود اطلاعات برای تصمیمگیری است.
با این تغییر آنتروپی اهمیت بسیاری دارد و در اندازهگیری مقدار اطلاعات از آن استفادههای فراوانی کردهاند.
اطلاعات و احتمال
با پیدایش نظریة جنبشی ماده، دیدگاههای تازهای باب شد و به جای دما و حرارت، از انرژی جنبشی مولکولهای تشکیل دهنده نظام سخن به میان آمد. بدین ترتیب ، آنتروپی نیز با مفهوم احتمال ، ساختمان آرایش مولکولها در وضعیتی خاص تببین گردید. وقتی دمای سراسر یک نظام یکسان باشد، آنتروپی در بالاترین حد خواهد بود. این است که اینگونه توزیع دما بیشترین احتمال را دارد. بنابراین، آنتروپی و احتمال دو تعبیر متفاوت برای جریانی واحد است؛ یعنی هر چه احتمال بیشتر باشد، آنتروپی بیشتر است.
رابطه اطلاعات و احتمال نیز ـ نظیر آنتروپی ـ بنابر شیوة برخورد نسبت به آن، به دو صورت قابل بررسی است:
الف) هر چه درجه احتمال بالاتر باشد، حضور اطلاعات کمتر است. اگر به ما بگویند خورشید فردا در مغرب غروب خواهد کرد، کمترین اطلاعات را به ما دادهاند، چون وقوع چنین رویدادی از بالاترین حد احتمال برخوردار است. رابطه این دو به گونهای است که وقتی احتمال خبری مساوی یک (100%) باشد، مضمون اطلاعاتی آن صفر است.
ب) هر چه درجه احتمال بالاتر باشد، برای تبیین آن به اطلاعات بیشتری نیاز است. فرض کنید در مسابقه بیست سؤالی شرکت کردهایم. اگر در نخستین پرسش سؤال کنیم «منقول» است؟ پاسخ «بلی« یا «نه» مجری برنامه، ما را به دو مجموعه احتمال وسیع روبه رو خواهد کرد که فراوانی نیاز است که از طریق پرسش و پاسخ میکوشیم به آن دست یابیم. اگر شرکتکننده زیرکی باشیم، سعی می کنیم از ابتدا با به «نظم» درآوردن پرسشها، میزان احتمال را سریعتر کاهش دهیم. از همین جا مسئله «نظم» و «بینظم» در نظریة اطلاعات مطرح میشود.
ج) اطلاعات و بینظمی
مفهوم «بینظمی در نظام نیز با آنتروپی پیوند دارد. در واقع «بینظمی»، «احتمال» و «آنتروپی» سه تبیین متفاوت از جریانی واحد است. رابطه دو مفهوم «بینظمی» و «اطلاعات» را نیز می توان به دو گونه تعبیر کرد.
الف) هر چه بی نظمی کمتر باشد، برای توصیف آن به اطلاعات کمتری نیاز است. به طور مثال، چراغ راهنمایی در حالت عادی دارای کمترین بی نظمی است، بنابراین، پیوسته می دانیم که پس از چراغ سبز ، چراغ زرد و سپس چراغ قرمز روشن می شود. اگر زمانی که چراغ سبز روشن است به فردی که در اتومبیل کنار ما نشسته است بگوییم بعد از آن، چراغ زرد خواهد شد، کمترین اطلاعات را به او داده ایم، زیرا جز آن انتظار ندارد و این مطلب را پیشاپیش میداند.
ب) هر چه بی نظمی بیشتر باشد، حضور اطلاعات در نظام کمتر است. در مثال بالا ، هر گاه نظم معمولی چراغ راهنمایی مختل شود، هیچ اطلاعی نداریم که پس از هر رنگ چه رنگ دیگری روشن خواهد شد. بدین ترتیب، نمیدانیم که حرکت بعدی ما چه خواهد بود (اشرفیریزی، 1386: 56-57).
د) اطلاعات و تصمیم گیری
تصمیم گیری در واقع برنامه ریزی برای انجام کار است. زمانی که از رهگذری نشانی محلی را می پرسیم؛ پاسخی که دریافت میکنیم، حرکت بعدی ما را تعیین می کند. زمانی که به واژه نامه رجوع می کنیم، معنا یا املای واژه مورد جستجو ، حرکت بعدی ما ـ یعنی چگونگی کاربرد آن را ـ مشخص می سازد. اگر بگوییم اطلاعات و تصمیمگیری دوروی یک سکه است، گزاف نگفتهایم، زیرا بدون اطلاعات تصمیمگیری ممکن نیست.
نظریه هایی درباره اطلاعات و ارتباطات
یکی از مفاهیم کلیدی در اطلاعرسانی، مفهوم اطلاعات است. واژهنامه انگلیسی «جانسون»[1] که در سال 1755 میلادی به چاپ رسیده، به سه کاربرد واژه «اطلاعات» اشاره میکند:
طبق واژه نامه آکسفورد (1961) واژه «اطلاعات» از قرن چهارم میلادی برای نشان دادن فرایند اطلاعرسانی، قالب ریزی ذهن یا شخصیت، تربیت، تعلیم و آموزش به کار رفته است.
چنانچه دیگر بار به واژه نامة آکسفورد مراجعه شود، میتوان میان معنای معرفت شناختی و هستی شناسی اطلاعات تمایز قایل شد. در این واژه نامه، تعاریف زیر ارائه شده است:
- عمل اطلاع دادن یا باخبر نمودن، انتقال دانش یا خبر از حقیقت یا واقعهای، عمل بازگویی یا شنیدن حقیقت چیزی
- دانش منتقل شده درباره برخی حقایق ، موضوعها، یا حوادث
بررسیهای اخیر نشان میدهد توافق بر سر تعریف واحد و یکپارچه ای از اطلاعات وجود ندارد (نشاط، 1385: 6،5).
اطلاع یا خبر یا آگاهی، یکی از شکلهای ارتباط بین افراد و گروههاست. به عبارت دیگر، میتوان گفت بین ارتباط و اطلاع نسبت کل و جزء برقرار است؛ یعنی هر خبر و اطلاعی یک نوع ارتباط تلقی می گردد، ولی هر ارتباطی، اطلاع و خبر شمرده نمیشود. به طور کلی، وقتی عاشقی با بیان و نگاه و لبخند، علاقه و محبت خود را به معشوق ابراز میدارد، با او ارتباط مییابد و مقدمات دوستی آینده و زندگی مشترک را فراهم می سازد. امّا این ارتباط زمانی می تواند جنبه خبری پیدا کند که به مناسبتی جریان ازدواج آنها در روزنامه منتشر گردد و به اطلاع عموم برسد. همچنین، موقعی که دو یا چند نفر درباره وضع هوای روز، گرما، سرما و فراوانی یا کمی برف و باران ـ صحبت می کنند، گفتگوی آنها یک ارتباط معمولی به شمار میرود؛ ولی اطلاعی که روزنامه یا رادیو و تلویزیون درباره وضع هوای فردا در اختیار آنان می گذارند، یک خبر تلقی می شود.
با مراجعه به ریشه لغوی «اطلاع» در زبان فرانسه، معلوم میشود این کلمه از یک اصطلاح لاتینی به معنای «شکل یافته» (In forma) مشتق شده است و به همین جهت امروز نیز اندیشه شکل دادن به پیامهای ارتباطی به منظور آگاه ساختن و در جریان قرار دادن مخاطبان، در آن لحاظ میشود. در اصطلاح حقوقی نیز اکنون کلمه «آگاهی» تشکیل پرونده برای به دست آوردن اطلاعات را شامل می شود. به همین سبب، وقتی از «اداره آگاهی» سخن به میان می آید ، جستجو و تحقیق و کسب اطلاعات لازم برای روشن شدن مسائل قضایی به ذهن خطور میکند.
اگر تحول کلمه «اطلاع» یا «خبر» در لغت نامه های زبانهای لاتین بررسی گردد، معلوم می شود که معنای کنونی این کلمه از نیمه دوم قرن نوزدهم میلادی رواج یافته است. مثلاً در چاپ سال 1863 فرهنگ فرانسوی «لیتره» در میان چند معنایی که برای فعل "in former" به کار رفته، در سومین معنا «اطلاع یافتن» ذکر گردیده است. در چاپهای سالهای 1931 و 1951 فرهنگ فرانسوی «لاروس» یک ستون کوتاه به کلمه «اطلاع» اختصاص یافته است و در میان معانی مختلف «مقاله روزنامه» که در آن به طور خلاصه یک واقعه یا حادثه روز به روز بررسی شده باشد، بیان گردیده است. امّا در آخرین چاپ «لاروس» بزرگ در سال 1971 برای معنی گوناگونی این کلمه چند ستون در نظر گرفته شده و ضمن آنها نظریههای ریاضی اطلاعات نیز بررسی گردیده است.
بنابراین، معنای کلمه مذکور، بتدریج از صورت کلی آن یعنی «هر خبر و اطلاعی» که به نحوی به افراد یا گروه های انسانی منتقل گردد، خارج شده و به صورت مشخص «خبرهای وقایع جاری» که با وسایل ارتباط جمعی ـ روزنامه، رادیو، تلویزیون ـ به افراد انتقال مییابد، درآمده است. و اکنون علاوه بر این معنا، عمل ارتباط و انتقال اطلاعات را نیز در برمیگیرد. دو عنصر «نشر شدن» و «نو بودن» از ویژگیهای اطلاع یا خبر است.
کلمه اطلاع ـ معمولاً به معنای شکل بندی اخبار به منظور انتقال و انتشار آنها به کار میرود و به همین جهت خبرهای تازه را نیز به عنوان نوعی از اطلاع دربرمی گیرد. این کلمه در همین حال یک مفهوم خاص علمی نیز پیدا کرده است. به طور کلی، تحول لغوی کلمه «اطلاع» را باید با توجه به روشها و وسایل آن و افراد و گروههایی که از آن بهرهبرداری می کنند، مورد بررسی قرار داد.
کلمه «اطلاع» که در زبان معمولی، عمل جمع آوری، تنظیم و انتشار اخبار را بیان می کند و در زبان حقوقی طرز تعقیب جرایم و کسب اطلاعات قضایی را مشخص میسازد، در سالهای اخیر در زبان علمی مفهوم روشنتری به دست آورده و معرف «نظریه ریاضی» اطلاع و علم «اطلاعسنجی» و علم «سایبرنتیک» گردیده است.
کلمه «اطلاع» در نظریه ریاضی اطلاع از سالهای پس از جنگ جهانی دوم مقام علمی خاص پیدا کرده و به معنای اصل خود بازگشته است. در این نظریه، اطلاع به معنای محاسبه عددی امکانات متناوبی است که به منظور «شکلبندی» یا ایجاد یک پیام با توجه به گیرندگان آن، انتخاب می گردد و هماهنگی و ناهماهنگی آنها اهمیت فراوان دارد.
نظریه اطلاع که در سال 1949 میلادی برای استفاده در مسائل «ارتباطات دور» پدید آمد، مجموع تحقیقاتی را که برای سنجش مقداری اطلاع انجام می شود و همچنین با صرفهترین وسایلی را که به منظور به دست آوردن حداکثر اطلاع استفاده میگردد، در برمیگیرد. در خصوص نامگذاری این نظریه گاه ابهام و اشتباه پیش میآید، زیرا بعضی آن را به جای کلمه «ارتباط» به کار میبرند و از «نظریه ریاضی ارتباط» سخن میگویند. بدین ترتیب، بسیاری در این مورد با دو نام جداگانه برخورد میکنند و آنها را متفاوت میپندارند؛ در صورتی که بین این دو نظریه تفاوتی نیست و چون هر دو بر مفهوم «اطلاع» مبتنی است و در واقع یک نظریه را تشکیل می دهد. اشتباه در این مورد ناشی از به کار رفتن کلمه «ارتباط» در کتاب معروف «تئوری ریاضی ارتباط» تألیف «کلودشانون» و «وارن ویور» آمریکایی است.
باید دانست، «شانون» و همکار او که از مبتکران اصلی این نظریه شناخته میشوند، واژه "ارتباط" را در عنوان کتاب خود به معنای عمل انتقال و تبادل به کار نبرده اند، بلکه منظور آنها بررسی پیام ارتباطی است که به نام «اطلاع» بین فرستنده و گیرنده منتقل و مبادله می گردد.
برای روشن شدن مفهوم «اطلاع» در این مورد باید به ارزش پیام برای گیرنده توجه داشت. به طور کلی، گیرنده وقتی تحت تأثیر یک پیام واقع می شود که این پیام نسبت به آنچه می دانسته است، تازگی داشته باشد. به عبارت دیگر، هر پیام به منظور انتقال یک آگاهی تازه به کار میرود و میزان همین آگاهی تازه است که تحت عنوان «اطلاع»، واحد ارزیابی قرار میگیرد. در هر ارتباطی که بین فرستنده و گیرنده برقرار میشود، ضمن تبادل پیام تعدادی ازآگاهیهای قبلی نیز به گیرنده منتقل میگردد و چون ارزش اطلاع موجود در هر پیام برای گیرنده، به میزان تازه بودن و غیر قابل پیش بینی بودن آن بستگی دارد، هر اندازه عناصر تازه یک پیام بیشتر باشد، ارزش آن بالاتر میرود. بدین ترتیب ،مفهوم «اطلاع» موضوع اندازه گیری و سنجش را مطرح میکند. بر این اساس، میتوان به ارزیابی آماری عناصر تشکیل دهنده هر پیام پرداخت و زمانی که احتمالات مختلف وجود این عناصر شناخته شده باشد، محاسبه کمیت اطلاع موجود در هر پیام به خوبی امکانپذیر است. پس می توان نتیجه گرفت که «اطلاع» چیزی جز یک اندازه و مقیاس نیست و همانطور که مجموع اندازههای یادداشت شده برروی نقشه یک خانه توسط مهندس معماری، خود خانه نیست، به همانگونه، «اطلاع» نیز به خودی خود مستقل به شمار نمیرود.
اغلب درباره «اطلاعات» و آنچه معمولاً «خبر» نامیده می شود، اشتباه می کنند. باید یادآور شد که «اطلاع» مورد نظر در نظریه علمی اطلاع، یک مقیاس ریاضی است که برای اندازهگیری مقدار تازگی پیام نزد پیام گیرندگان از آن استفاده می شود. در صورتی که خبرهای معمولی، پیامهایی است که اطلاعاتی را درباره برخی از وقایع و مسائل اجتماعی در اختیار خوانندگان ، شنوندگان و بینندگان قرار میدهند.
به منظور آشنایی بیشتر با مفهوم «اطلاع» از جهت علمی، باید مسائل اندازه گیری پیامهای ارتباطی را تشریح کرد. «لایبنیتز» فیلسوف و ریاضیدان آلمانی، نخستین کسی است که موضوع سنجش مقداری پیامهای ارتباطی را مطرح کرده است. وی معتقد است هر نوع پیامی را با هر درجة وسعت لغوی، می توان به صورت یک دسته پرسشهایی که پاسخ آنها «آری» یا «نه» است درآورد و با یک گروه عددی مشخص ساخت.
کلودشانون آمریکایی و همکار او، در نظریه ریاضی اطلاع، از روش شمارش تصاعدی اعداد زوج که به انگلیسی "Binary Digit" نامیده میشود، استفاده و علامت اختصاری این روش را تحت عنوان بیت "Bit" واحد اطلاع معرفی کردهاند. بدین ترتیب، «واحد اطلاع» میتواند شاخص انتخاب «آری» یا «نه» قرار گیرد. به طور مثال، در یک مسابقه هوش رادیویی به نام «بیست سؤالی»، از شیئی معیّن که قبلاً در نظر گرفته شده، سؤال میشود. در این مسابقه، داوطلب میتواند برای پیدا کردن نام شیء مورد نظر، بیست سؤال عنوان نماید که گردانندگان مسابقه با پاسخ «آری» یا «نه» آنها را قبول یا رد میکنند. فرض کنیم مسابقه دهنده، سؤالها را با توجه به حروف الفبا و کلماتی که بر اساس آنها در یک فرهنگ خاص 25 هزار لغتی وجود دارد، مطرح سازند. مثلاً ابتدا سؤال کند که آیا این واژه در ربع اول فرهنگ آمده است؟ اگر پاسخ منفی باشد، آشکار است که این لغت در ربع دوم فرهنگ قرار دارد. در سومین سؤال خواهد پرسید که آیا نام «آن شیء» بین فلان و فلان کلمه دیگر است و چون به همین ترتیب برای مشخص شدن نام شیء به سؤالها ادامه میدهد، ابهام در این باره به سرعت کاهش خواهد یافت و در سؤال پانزدهم چون همه امکانات موجود در فرهنگ لغت بررسی شده، بلافاصله خواهد توانست نام شیء مورد مسابقه را پیدا کند.
بدین طریق، انتقال پیام از فرستنده که مطرح کننده موضوع مسابقه است به گیرنده یا برندة مسابقه که قبلاً هیچ اطلاعی از موضوع نداشته، شاخص تناوبهایی است که در پانزده سؤال تصاعدی وجود دارد. به عبارت روشنتر، باید گفت اطلاع ناشی از کشف نام شیء مورد نظر در این مسابقه حاوی 15 Bit میباشد. اندازهگیری مقدار تناوبهای پیاپی موجود در یک پیام با استفاده از نظریه ریاضی اطلاع، سبب میشود در جریان ارتباط و عمل انتقال پیام بین فرستنده و گیرنده بتوان از حداقل امکانات فنی برای مبادله حداکثر پیام بهرهبرداری نمود و هزینههای ارتباطی را به حداقل ممکن کاهش داد. باید در نظر داشت، عامل اصلی پیدایش این نظریه توسط «کلودشانون» و همکار او، فراهم کردن امکانات فوق برای ارتباطهای تلفنی در فاصلههای دور بود، زیرا در سالهای پس از جنگ جهانی دوم به سبب محدود بودن تعداد خطهای ارتباطی و گرانی نرخ مکالمه، دشواریهای فراوانی در آمریکا و سایر کشورهای دنیا وجود داشت. به همین سبب، شرکت مخابراتی «بل» به کمک «شانون» و دانشمندان دیگر، به فکر چارهجویی افتاده بود.
بدین ترتیب، محاسبه ظرفیت اشغال خطوط و به طور کلی اندازه گیری مقدار اطلاع و مسئله اختلالهای صوتی که هنگام برقراری ارتباط ایجاد میشود، اهمیت فراوان پیدا کرد و در قالب کلی اندازهگیری نظم و بینظمی مدلهای گوناگون اطلاع، براساس مفاهیم تناوب و تناسب احتمالات، برای آنها فرمولها و راه حلهای خاصی ایجاد شد.
نظریه «ریاضی اطلاع» به زودی نقش مهمی در پیشرفت علوم و فنون جدید و بخصوص ساختن مغزهای الکترونیکی ـ که هدف اصلی آنها تدارک و تجزیه و تحلیل اطلاعات و حل مسائل بسیار پیچیده علمی است ـ بر عهده گرفت. برای حل این گونه مسائل پیچیده نیز، امکاناتی که در نتیجه توالی و تناوب اطلاعات پدید میآیند، به کمک دستگاههای خودکار مورد محاسبه قرار می گیرد. بدین ترتیب به کمک نظریه اطلاع، میتوان به اطلاع سنجی پرداخت و از دستگاههای خودکار شمارشگر و حسابگر در زمینه امور مختلف اجتماعی بهره برداری کرد (معتمد نژاد، 1355: 35-51).
استاد «حمید مولانا» در کتاب ارتباط شناسی، اثر آقای مهدی محسنیان راد، در مقدمهای فرمودهاند: «آنطور که من اطلاع دارم، کتابی که واژه و مفهوم «ارتباطات» را از جنبه های نظری و عملی بررسی جامعی کند، به زبان فارسی وجود ندارد. در نوشته هایی که تا کنون در ایران به چاپ رسیده، نظریههای ارتباطات از دیدگاه رسانه های جمعی و به صورت خیلی پراکنده از دریچه علوم دیگر مورد بحث قرار گرفته است».
در نوشته ها و گفتارهای مربوط به Communication ، لغت «ارتباط» یا «ارتباطات» در ایران معمول شده است و این لغت را مترادف واژه و مفهوم انگلیسی یا لاتینی "Communication" به صورت جمع به کار میبرند. ریشه لغت لاتینی بیش از همه جنبه ای را که در دو نقطه یا دو نفر چیزی را با هم به صورت مشترک داشته باشند، در بردارد. لغت «ارتباط» در فارسی حاوی این بعد اشتراکی نیست و معمولاً جنبه فنی و عملی دارد. این مشکل، تنها در زبان و استعمال فارسی کنونی آن نیست، بلکه در زبانهای دیگر بخصوص در مباحث مربوط به علم این رشته بویژه در ترجمه و استفاده از آن، وجود داشته است. لغت «کامیونکاسیون» در مدلهای ریاضی، فلسفی و زیستشناسی، توسط دانشمندان این رشتهها استفاده شده است و در امور اجتماعی بیش از همه معنی و تعریف این واژه دو عامل و اصل مهم را در بردارد: یکی اصل شرکت کردن یا مشارکت و دیگری اصل اعتماد. بدون این دو عامل اصلی، چنین واژه ای آن طورکه در علوم اجتماعی باید از آن استفاده شود، معنی خود را از دست می دهد.
باید توجه داشت، کاربرد واژه ارتباط به صورت جمع یعنی «ارتباطات» بیشتر جنبه مطالعه ابزار و لوازم و فن این پدیده را می رساند و جنبه مفرد آن بیشتر به سیر و جریان این رشته مربوط می شود (محسنیان راد، 1369: 14-17).
«ارتباط» معنای مختلفی دارد، از آن جمله: گزارش دادن، پیوند دادن، منتقل کردن، بیان کردن، منتشر کردن. به طور کلی، «ارتباط» به معنای وسیع آن مفاهیمی نظیر انتقال و انتشار آگاهیها و اندیشهها و همکاری عمومی را در برمیگیرد.
در فرهنگ انگلیسی «وبستر» در تعریف «ارتباط» آمده است: «ارتباط عبارت است از عمل انتقال، اظهار، بیان و گفتگو بین یک فرد با افراد دیگر».
فرهنگ دانشگاهی (انگلیسی ـ فارسی) آریانپور، معادلهای فارسی زیرا را برای کلمه ارتباط آورده است: ارتباط، وسایل ارتباطی، مبادله، گزارش، خطوط ارتباطی، گزارش، ابلاغیه، مراوده، اخبار، جلسه رسمی و سّری، کاغذنویسی، مکاتبه، سرایت و راه.
در فرهنگ فارسی معین، ارتباط در معنی مصدری متعدی، بستن، بربستن، بستن چیزی با چیز دیگر ، ربط دادن، و در معنی اسم مصدر: بستگی ، پیوند، پیوستگی و رابطه آمده است.
قدیمی ترین فکر مربوط به ارتباطات متعلق به ارسطوست. وی در کتاب «ریطاریقا» از ارتباط اندیشمندانه یا ارتباطهای میانه یا بازاری صحبت میکند و هدف ارتباط را جستجو برای دستیابی به همه وسایل و امکانات موجود برای ترغیب و اقناع دیگران میداند؛ بدین صورت که برقرار کننده ارتباط از هر راه و وسیلهای که امکان داشته باشد، طرف مقابل ارتباط یا مخاطب خود را تحت نفوذ درآورده و نظر و اندیشه خود را به او بقبولاند.
برای آنکه مفهوم ارتباط روشنتر شود، چند نمونه از تعریفهایی که دانشمندان و متخصصان علوم ارتباطات در این زمینه بیان کرده اند، ذکر می گردد.
«ادوین امری»[2] (1967) در کتاب «مقدمهای بر ارتباطات جمعی» برای «ارتباط» تعریف زیر را ارائه میدهد: «ارتباط عبارت است از فن انتقال اطلاعات و افکار و رفتارهای انسانی از یک شخص به شخص دیگر». به طور کلی، هر فرد برای ایجاد ارتباط با دیگران و انتقال پیامهای خود به ایشان از وسایل مختلف استفاده می کند. مثلاً وقتی انسان میخندد، با نگاه و لبخند، نشاط خود را به دیگری نشان میدهد. همچنین، هنگامی که شخصی به شخص دیگری «صبح به خیر» میگوید، با بیان شفاهی، دوستی و صمیمیت خویش را به او میفهماند. به همین ترتیب، موقعی که انسان به دیگری نامه می نویسد، با بیان کتبی مقصود خود را به نظر او می رساند و با وی ارتباط برقرار می کند.
«رد فیلد»[3] در تعریف «ارتباط» میگوید: «ارتباط پهنة گسترده مبادلات انسانی، حقایق و عقاید است».
در تعریف دیگر «لاندبرگ» «ارتباط» را اینگونه تعریف میکند: «ارتباط .... شکلی از کنش متقابل است که از طریق نمادها صورت میگیرد. این نمادها ممکن است نمادهای اشارهای، تصویری، جسمی لفظی یا هر نماد دیگری باشد که به منزله محرک رفتار عمل میکند، رفتاری که به وسیله خود نماد و بدون وجود شرایط ویژة نشان دهندة واکنش، بروز نمیکند».
«روتسن» در تعریف «ارتباط» میگوید: «مقصود اصلی ما تغییر دادن روابط ذاتی میان ارگانیسم خود ما و محیطی است که در آن به سرمی بریم. بویژه مقصود اصلی، کاهش این احتمال است که تنها آماج نیروی خارجی باشیم و افزایش این احتمال که خود اعمال کنیم. مقصود اصلی ما در ارتباط آن است که به یک عامل اثر گذار تبدیل شویم. بر دیگران، بر محیط فیزیکی خود و بر خودمان تأثیر بگذاریم و به عنوان یک عامل تعیینکننده، در اینکه اشیا چگونه باشند، حق نظر داشته باشیم.
«انجمن بین المللی تحقیقات ارتباط جمعی»[4]، «ارتباط» را این گونه تعریف میکند: «هنگام صحبت از ارتباط، منظور روزنامهها، نشریهها، مجلهها، کتابها، رادیوها، تلویزیونها، ارتباطهای راه دور (تلفن، تلگراف، کابلهای زیر دریاییها و پست) است. همچنین، ارتباط چگونگی تولید و توزیع کالاها و خدمات مختلفی را که وسایل و فعالیتهای فوق بر عهده دارندو مطالعات و پژوهشهای مربوط به محتوای پیامها و نتایج و آثار آنها را در بر میگیرد».
«ارتباط» را می توان جریانی دو طرفه دانست که طی آن دو یا چند نفر، با استفاده از پیامهایی که معنای آنها برای همه یکسان است، به تبادل افکار، اندیشهها، احساسات و ... میپردازند. هنگامی که «ارتباط» را کوشش آگاهانه فرستنده پیام برای سهیم ساختن گیرنده در اطلاعات، عقاید و طرز فکرهایشان میدانیم، مسئله تفاهم و هماهنگی فرستنده و گیرنده، اهمیتی اصلی و اساسی مییابد.
در تعریف دیگر، ارتباط عبارت است از هر گونه انتقال پیام بین فرستنده از یک طرف و گیرنده از طرف دیگر؛ خواه فرستنده انسان باشد، خواه یک دستگاه مکانیکی.
«کلودشانون» و «وارن ویور» دو دانشمند آمریکایی در کتاب معروف خود با عنوان «تئوری ریاضی ارتباط» مینویسند: «کلمه ارتباط معرّف تمام جریانهایی است که به وسیلة آنها یک فکر می تواند فکر دیگری را تحت تأثیر قرار دهد. به عبارت دیگر، ارتباط سبب میشود وجدان انسان در وجدان دیگران، تصاویر و مفاهیم، تمایلات و رفتارها و آثار روانی گوناگونی را به وجود آورد».
«چارلز کولی»، دانشمند جامعهشناس آمریکایی، در کتاب معروف خود با نام «سازمان اجتماعی»، ارتباطات را چنین تعریف کرده است: «ارتباط ساز و کاری است که روابط انسانی بر اساس آن به وجود میآید و تمام مظاهر فکری و وسایل انتقال و حفظ آنها در مکان و زمان بر پایه آن توسعه پیدا کند. ارتباط حالت چهره، رفتار، حرکات، طنین صدا، کلمات، نوشتهها، چاپ، راه آهن، تلگراف، تلفن و تمام وسایلی که در راه غلبه بر مکان و زمان ساخته شدهاند، را نیز در بر میگیرد». در این تعریف، چند عنصر وجود دارد:
1. نخستین اندیشه مهم موجود در این تعریف آن است که ارتباط را در مبنای اساسی، روابط انسانی قلمداد می کند.
2. اندیشة مهّم دیگر آن، معرفی ارتباط به عنوان جریان خاصی است که روابط انسانی با استفاده از آن عملاً برقرار می گردد.
3. در تعریف، به عنصر دیگری نیز که میتوان آن را نمادگذاری و مظهرسازی (کلمات، نشانهها، تصویرها و مانند آن) نامید و لازمة برقرای ارتباط بین انسانهاست، اشاره میشود.
4. آخرین عنصری که در این تعریف مشاهده می شود، وسیله انتقال است که موضوع و محتوای روابط انسانی (اطلاعات، افکار، تمایلها، تجربهها و نظایر آن) را از شخصی به شخص دیگر یا از گروهی به گروه دیگر، منتقل می کند.
در تعریف فوق میتوان نتیجه گرفت «ارتباط» رابطه انسانی را از حالت «جوهر» به مرحله «وجود» میرساند و از حالت بالقوه به حالت بالفعل در می آورد و به آن واقعیت تاریخی می دهد. به عبارت دیگر، باید گفت رابطه انسانی بدون «ارتباط» مانند عکس یا تصویری است که هنوز ظاهر نشده یا مشخصات و حدود آن آشکار نگردیده است. موضوع دیگری که در این تعریف دیده میشود، ساز و کار ارتباط است. «کولی» ارتباط را «ساز وکار» یا ترکیب و جریان خاصی میداند که معمولاً ضمن آن پیامهای شخص، اشخاص یا گروهها که منشأ و منبع ارتباط نامیده میشوند، اغلب با نشانه ها و علامتهای مخصوص (رقم، کلمه، صدا) از طرف فرد یا مرکز فرستنده (ارتباطگر یا تهیه کننده پیامها) نشانهگذاری و با استفاده از یک وسیله یا مجرا یا شبکه ارتباطی، منتقل یا پخش میشود و پس از دریافت توسط فرد یا مرکز به نشانه و رمز عادی تبدیل و به مخاطب یا مخاطبان ارائه میگردد.
انواع ارتباط
ارتباطات، بنیان اولیة شکلگیری بشری است. به هر میزان که جامعه از سادگی به سمت پیچیدگی میرود، ارتباطهای انسانی نیز شکلهای پیچیدهتری به خود میگیرد تا جایی که در هم پیچیدگی ارتباطات میان انسانها، از مهمترین ویژگیهای سازمانهای بشری است. مبادله افکار و اطلاعات میان آحاد انسانی، از مبرمترین نیازهای زندگی اجتماعی است و ارتباطات به عنوان حلقه واسط، فرد را به جامعه متصل میکند و زمینه انتقال میراث فرهنگی از نسلی به نسل دیگر را فراهم میآورد. گستردگی جوامع، وجود ابزار و لوازم را برای برقراری ارتباط ضروری ساخته است که وسایل ارتباطی جمعی از جمله نمونههای بارز آن به شمار میرود. در مطالعه ارتباطات، با انواع پیوندهای اجتماعی در جامعه سروکار داریم. در ادامه میکوشیم تقسیمبندیهای مختلف از ارتباط را به طور جداگانه بررسی کنیم.
الف) ارتباط از نظر برقرار کننده و دریافت کننده
در ارتباط از نظر برقرارکننده و دریافت کننده، ارتباط به قسمتهای زیر تقسیم میشود:
1. ارتباط انسان با انسان
2.ارتباط انسان با حیوان
3. ارتباط حیوان با انسان
4.ارتباط حیوان با حیوان
5. ارتباط انسان با ماشین و ماشین با انسان
6. ارتباط انسان با مبدأ خلقت
به عنوان نمونه، حیوانات در طول حیات خود برابر نمادهای غریزی با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند. این ارتباط عموماً برای منظورهای زیر صورت میگیرد.
1. خبردادن (خبرکردن نوزادان، همزمان، اعلام وجود دشمن، غذا ،....)
2. نشان دادن احساسی که در آن لحظه بر حیوان مستولی است (خشم، ترس و...)
3. رفع نیازهای غریزی و همجنس خواهی
ب) ارتباط از نظر نماد
ارتباط را از نظر نمادی که به کار گرفته میشود، میتوان به دو گروه تقسیم کرد:
1. ارتباط کلامی: در این نوع ارتباط، کلمات که واحد زبان هستند به صورت نوشتاری و یا گفتاری در خدمت ارتباط درمی آید.
2. ارتباط غیرکلامی: هرگاه برای انتقال پیام از نمادی غیر از کلمات استفاده شود، ارتباط غیر کلامی برقرار گردیده است. نماد غیر کلامی می تواند به صورت نقاشی، رقص، زبان و یا هر نماد دیگر باشد. عموماً ارتباط غیر کلامی را به «زبان نشانهها» «زبان اشیاء» و «زبان حرکتها» تقسیم می کنند.
اهمیت ارتباطات
انسان با استفاده از ارتباطات، تواناییهای جدیدی را برای خود به وجود آورده است. برای مثال، با بهرهگیری از علایم و نشانه های ارتباطی، رفتار اجتماعی خود را در شهرها و اجتماعات بزرگ و کوچک کنترل میکند. با استفاده از زبان و خط، فرهنگ، تاریخ، علوم و تجربیات خود و گذشتگان را به آیندگان منتقل میسازد. و از همه مهمتر، با استفاده از وسایل ارتباطی، جامعه را برای توسعه یافتن و بهتر زندگی کردن، آماده میسازد.
از آنجا که ارتباطات یکی از اهرمها و وسایل مؤثر در زندگی اجتماعی انسان به شمار میرود، نقش ارتباطات را در جریان توسعه جوامع بشری نمیتوان ساده تلقی کرد. آنچه در حال حاضر به صورت یک پدیده متحول و مهم در جوامع مختلف نمود عینی یافته و همه کنشهای اجتماعی را تحت تأثیر قرار داده، پدیدهای است که باید آن را شکل تکامل یافته شبکههای ارتباطی بشر نخستین تا به امروز دانست. رشد و تکامل فعالیتهای ارتباطی و وابستگی جوامع حاضر به نقش کلیدی آن برای ایجاد تحولات اساسی، چنان پرشتاب و عمیق بوده است که به حق باید آن را به مثابه انقلابی عظیم و زمینهساز دگرگونی اجتماعی و فرهنگی در گسترش شبکههای ارتباطی دانست.
انسان امروزی پس از تأمین نیازهای اولیه خود، ناگزیر به استفاده از شبکههای ارتباطی موجود در جامعه است تا به کمک آن بتواند مراحل رشد و تکامل مادی و معنوی را طی کند. بخصوص اینکه کمبود نیروی انسانی در زمینههای گوناگون، گروههای مختلف جامعه را ملزم به بهرهگیری از شبکهها و وسایل ارتباطی متعددی نموده است. همچنین، بسیاری از پژوهشگران مسایل مربوط به توسعه کشورهای جهان سوم معتقدند با استفاده صحیح از وسایل ارتباطی جمعی میتوان با فقر و بیسوادی مبارزه کرد و با ارائه پیامهای فرهنگی و اجتماعی و آموزشی و فنون حرفهای، به گروههای کار در جامعه کمکهای شایانی نمود.
به عبارت دیگر، نگاهی به تحولات تدریجی وسایل ارتباطی در قرن حاضر بیانگر آن است که تفکر انسان تا چه حد به ابزارهای ارتباطی ـ از زبان به عنوان نخستین وسیله ارتباطی گرفته تا ابزارهای پیچیده انتقال اطلاعات مانند خطوط الکترونیک و نیز ماهوارهها ـ وابسته است؛ چنانکه اگر این ابزارهای ارتباطی نبود، تفکر و شرایط فعلی نیز در جهان وجود نداشت.