نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
دکترای مدیریت. استادیار پژوهشگاه اطلاعات و مدارک ایران
چکیده
کلیدواژهها
. مقدمه
اهمیت و نقش فناوری اطلاعات به عنوان عاملی پرقدرت در تغییرات اقتصادی و اجتماعی (Winter and Taylor 2001, 1, 17; Freeman 1994) باعث گردیده سرمایهگذاریهای زیادی برای توسعة آن صورت گیرد (Feinberg and Tokic 2004). این سرمایهگذاریها در سال 2004 میلادی در بازار جهانی فناوری اطلاعات و ارتباطات بیش از 6/2 تریلیون دلار بوده است و برای سال 2007 میلادی 2/3 تریلیون دلار پیشبینی میشود (WITSA 2004, 15). توجه جدی به این فناوری در ایران از سال 1381 به بعد و در قالب قانون بودجه و آییننامههای اجرایی آن بود که هزینهکرد صدها میلیارد تومان را در این حوزه بویژه در بخش دولتی امکانپذیر ساخت (قانون بودجة سال 1381، 42-44، 996؛ قانون بودجة سال 1382، 56-58، 1055؛ قانون بودجة سال 1383، 65-67، 998؛.هیئت وزیران 1381؛ هیئت وزیران 1382).
با وجود حجم سرمایهگذاریها در این حوزه و منافعی که برای کاربرد آن بیان شده (Peansupap and Walker 2005)، شواهد نشان میدهند میزان موفقیت کاربرد این فناوری چندان رضایتبخش نبوده است (Luna-Reyes et al. 2005). به همین دلیل پژوهشهایی در زمینة عوامل شکست یا موانع آن صورت گرفته است. در این مقاله، نتایج این پژوهشها بررسی و تحلیل میشوند. بدین منظور، ابتدا شواهدی از ناکامیها در کاربرد فناوری اطلاعات ارائه میگردد، سپس با مرور پژوهشها و مطالعات پیشین، موانع کاربرد فناوری اطلاعات شناسایی و از نگاه مدیریت تغییر، در چارچوب دو مدل محتوایی و فرایندی دستهبندی میشوند.
2. ناکامی در کاربرد فناوری اطلاعات
با وجود سرمایهگذاریهای وسیع در حوزة فناوری اطلاعات، به دلایلی گوناگون اطلاع دقیقی از حاصل این سرمایهگذاریها در دست نیست. اما شواهد نشان میدهد ناکامی در این سرمایهگذاریها نسبت به توفیق در آنها رایجتر بوده و در سطح سازمانی و ملی کارایی و اثربخشی مورد انتظار از سرمایهگذاری در این زمینه به دست نیامده است (Edwards 2002; Avgerou 1998; Santos and Sussman 2000). به عنوان نمونه، دانشگاه «شفیلد»[1] در پژوهشی در سطح کشور انگلستان، تجربة 45 پژوهشگر و مشاور ارشد این کشور را در 14000 سازمان بررسی کرد. نتایج این پژوهش نشان میدهد 80 تا 90% سرمایهگذاریها در زمینة فناوری اطلاعات به هدفهای عملکردی خود دست نمییابند و در حدود 80% از سیستمهای جدید با تأخیر و با هزینهای بالاتر از پیشبینی تحویل داده میشوند (Clegg et al. 1996). «آیتی کورتکس» نیز با بررسی و ارائة نتایج پنج پژوهش انجام شده از سال 1995 تا 2001 میلادی در کشورهای گوناگون به این نتیجه میرسد که پروژههای فناوری اطلاعات بیشتر احتمال ناکامی دارند تا موفقیت و از هر پنج پروژه تنها یکی از آنها رضایت کامل را به بار آورده است ((IT Cortex n.d..
در کشورهای در حال توسعه نیز وضع به همین منوال بوده است. «هیکس» با مرور گزارشها و موردپژوهشهای انجام شده دربارة کاربرد این فناوری در چنین کشورهایی به نتیجة مشابهی رسیده است. این شواهد، نرخ بالای ناکامی را در کاربرد فناوری اطلاعات در کشورهای در حال توسعه نشان میدهند (Heeks 2002). وی در مطالعهای با بررسی نوشتههای مختلف، نظرخواهی از متخصصان دولت الکترونیکی و تحلیل بیش از 40 گزارش دربارة دولت الکترونیکی از کشورهای در حال توسعه، نتیجه میگیرد که تنها 15% از ابتکارعملها در این زمینه موفق بودهاند، اما 35% آنها کاملاً شکست خورده و 50% نیز با ناکامی نسبی مواجه شدهاند (Heeks 2003).
مطالعات نشان میدهد ناکامی در کاربرد فناوری اطلاعات، اقتضایی است. به عبارت دیگر، این ناکامی تابعی از شرایط کاربرد فناوری اطلاعات به شمار میرود (Dehning and Richardson 2002). وجود چنین واقعیتهایی باعث شده مطالعات و پژوهشهای زیادی به بررسی موانع کاربرد این فناوری در سازمانها اختصاص یابد که در ادامه به نتایج مهمترینِ آنها اشاره میشود.
3. موانع کاربرد فناوری اطلاعات در سازمانها
عوامل مؤثر بر کاربرد فناوری اطلاعات به دو دستة عوامل بازدارنده یا موانع و عوامل پیشبرنده یا موفقیت تقسیم میشوند. موانع کاربرد فناوری اطلاعات، عواملی هستند که باعث شکست کامل کاربرد این فناوری میشوند یا پس از کاربرد، باعث رها شدن یا توقف آن میگردند. موانع ممکن است موجب دست نیافتن به هدفها یا ایجاد پیامدهای ناخواسته نیز شوند. در مقابل عوامل موفقیت، عواملی هستند که باعث موفقیت کامل کاربرد فناوری اطلاعات و تداوم آن میشوند، یا از ایجاد پیامدهای ناخواستة آن جلوگیری میکنند. پژوهشهای پیشین نشان میدهند پارهای از عوامل مؤثر بر کاربرد فناوری اطلاعات تأثیری دوسویه دارند؛ بدین معنا که وجود آنها باعث موفقیت و نبود آنها مانع کاربرد این فناوری به شمار میرود. عواملی نیز هستند که «بودنِ» آنها به موفقیت در کاربرد این فناوری منجر میشود، اما «نبودن»شان الزاماً باعث شکستِ آن نمیشود. عواملی نیز وجود دارند که «بودنِ»شان به شکست در کاربرد این فناوری منجر میشود، اما «نبودن» آنها الزاماً باعث موفقیتشان نمیشود. نتایج پژوهشهای پیشین گاه به این تفاوتها اشاره دارند و گاهی نیز آن را تصریح نمیکنند. با وجود این، موانع کاربرد فناوری اطلاعات در سازمانها، تاکنون از جنبهها و به شکلهای گوناگونی بررسی شدهاند. برخی از پژوهشها، عوامل مؤثر بر پارهای از کاربردهای فناوری اطلاعات را بررسی کردهاند. دیگر پژوهشها به این عوامل در قلمرو موضوعی، سازمانی، یا محیطی بخصوصی توجه داشتهاند. برخی نیز با مطالعة نتایج پژوهشهای انجام شده، مدلهایی را برای ترکیب و تبیین این عوامل ارائه کردهاند. در این پژوهشها، روشهای گوناگونی نیز به فراخور موضوع و زمینه به کار گرفته شدهاند. جدول یک، خلاصهای از این پژوهشها را نشان میدهد.
«اوسی ـ منساه» و «پرزانسیسکی» در پژوهشی کمّی با روش پیمایشی، عوامل ناتمام نهادن پروژههای سیستمهای اطلاعات[2] را بررسی کردند (Ewusi-Mensah and Przasnyski, 1991). در این پژوهش، عواملی بررسی شدند که باعث ناتمام ماندن و رهاشدن پروژههای در حال انجام میگردند. نتایج این پژوهش نشاندهندة اهمیتِ بیشتر عوامل سازمانی در شکست پروژهها نسبت به عوامل اقتصادی و فنی است.
«سلگ» و همکارانش در پژوهشی کیفی، نقش عوامل انسانی و سازمانی را در موفقیت کاربرد فناوری اطلاعات بررسی کردند (Clegg et al. 1997). بر اساس نتایج این کار، موانع مهم و غیرفنی مؤثر بر کاربرد فناوری اطلاعات از دانش متخصصان شرکتکننده در پژوهش بازیابی شد.
واکاوی موفقیت فناوری اطلاعات در سازمانهای کوچک در کشور زلاندِ نو، موضوع پژوهش «ایگباریا»، «زیناتلی»، و «کاوایی» بود (Igbaria, Zinatelli, and Cavaye, 1998). هدف آنان در این پژوهش، بررسی میزان استفاده از رایانه در سازمانهای کوچک و مطالعة رابطة میان عوامل سازمانی و تعیینکنندههای موفقیت این فناوری در این سازمانها بود. بر اساس یافتههای این پژوهش، تجربة کار با رایانه، پشتیبانی فنی، ادراک از آسانی استفاده، پاداشهای درونی[3]، ادراک از مفید بودن، و حمایت مدیریت، عواملی هستند که بر موفقیت فناوری اطلاعات تأثیر دارند.
در پژوهش «دیبوئر» و «والبیک» راههای بهبود کاربرد فناوری اطلاعات در کشورهای در حال توسعه بررسی گردید (De Boer and Walbeek 1999). در این پژوهش، ابتدا با انجام مطالعهای کمی، وضعیت موجود ارتباطاتِ راه دور به کمک رایانه (تلهماتیک[4]) در 20 کشور در حال توسعه بررسی شد. در مرحلة بعد، از میان این کشورها، شش کشور برای مطالعة عمیقتر انتخاب گردید. این کشورها عبارت بودند از: بنگلادش، کاستاریکا، اتیوپی، بورکینافاسو، پرو، و زیمبابوه. بر اساس تحلیلهای به عمل آمده، دو تنگنای «سطح فناوری» و «سطح استفاده» برای کاربرد فناوری اطلاعات در کشورهای در حال توسعه یافت شدند.
جدول 1. خلاصة پژوهشهای انجام شده در زمینة موانع کاربرد فناوری اطلاعات
موضوع پژوهش |
رویکرد |
روش/ ابزار |
قلمرو |
یافتههای اصلی |
منبع |
عوامل ناتمام ماندن پروژههای سیستمهای اطلاعات |
کمّی |
پیمایش/ پرسشنامه |
ú انواع سازمانها ú کشور آمریکا |
ú اهمیت بیشتر عوامل سازمانی نسبت به عوامل اقتصادی و فنی در شکست پروژهها |
Ewusi-Mensah and Przasnyski 1991 |
عوامل غیرفنی مؤثر بر کاربرد فناوری اطلاعات |
کیفی |
مصاحبه |
ú انواع بخشها ú کشور انگلستان |
ú عوامل مهم موفقیت و شکست |
Celgg et al. 1997 |
عوامل موفقیت کاربرد فناوری اطلاعات |
کمّی |
پیمایش/ پرسشنامه |
ú سازمانهای کوچک ú کشور زلاندِ نو |
ú عوامل موفقیت |
Igbaria, Zinatelli, and Cavaye 1998 |
کاربرد فناوری اطلاعات در کشورهای در حال توسعه |
کمّی/ کیفی |
پیمایش/ پرسشنامه/ مصاحبه |
ú کشورهای در حال توسعه |
ú تنگناهای کاربرد |
De Boer and Walbeek 1999 |
عوامل موفقیت و شکست سیستمهای اطلاعات |
کیفی |
نظری/ موردپژوهی/ فراتحلیل |
ú کشورهای در حال توسعه ú بازآفرینی دولت ú بخش بهداشت |
ú تأثیر قلمرو جغرافیایی بر عوامل مؤثر ú 7 گونه عامل |
Heeks, Mundy, and Salazar. 1999 Heeks and Bhatnagar 2000; Heeks 2002 |
عوامل شکست پروژههای فناوری اطلاعات |
کمّی |
پیمایش/ پرسشنامه |
ú سازمانهای خصوصی ú کشور کانادا |
ú عوامل کلیدی شکست |
Whittaker 1999 |
موانع اساسی کاربرد فناوری اطلاعات |
کیفی |
فراتحلیل |
ú کشورهای در حال توسعه |
ú موانع اساسی |
Kunda and Brooks 2000 |
موانع کاربرد فناوری اطلاعات |
کمّی |
پیمایش/ پرسشنامه |
ú سازمانهای فدرال ú کشور نیجریه |
ú موانع اصلی |
Tiamiyu 2000 |
عوامل موفقیت سیستمهای اطلاعات |
کمّی |
پیمایش/ پرسشنامه |
ú انواع سازمانها ú کشورهای زلاندِنو و انگلستان |
ú عوامل موفقیت و موانع |
Yetton et al. 2000 |
تفاوتهای سازمانهای تولیدی و خدماتی از نگاه فناوری اطلاعات |
کمّی |
پیمایش/ پرسشنامه |
ú سازمانهای تولیدی و خدماتی ú کشور استرالیا |
ú یکسانی موانع در دو گونه سازمان ú تفاوت در عوامل موفقیت |
Sohal, Mass, and Ng 2001 |
مشکلات برنامهریزی سیستمهای اطلاعات |
کمّی |
پیمایش/ پرسشنامه |
ú سازمانهای خصوصی ú کشور سنگاپور |
ú مشکلات کلیدی ú دستهبندی مشکلات بر اساس مراحل برنامهریزی |
Teo and Ang 2001 |
عوامل مؤثر بر پذیرش فناوری اطلاعات |
کمّی |
پیمایش/ پرسشنامه |
ú انواع سازمانها ú کشور عربستان سعودی |
ú تأثیر پنج ویژگی نوآوری (مدل راجرز) |
Al-Gahtani 2003 |
موفقیت کاربرد فناوری اطلاعات |
کمّی |
پیمایش/ پرسشنامه |
ú سازمانهای بزرگ ساختمانی ú کشور استرالیا |
ú عوامل موفقیت و موانع |
Peansupap and Walker 2005 |
عوامل انسانی استقرار سیستمهای اطلاعات مدیریت |
کمّی |
پیمایش/ پرسشنامه |
ú سیستم اطلاعات مدیریت ú سازمانهای دولتی ایران |
ú عوامل موفقیت و موانع ú مدلی برای دستهبندی عوامل |
قاضیزاده 1375 |
«هیکس» و همکارانش با بررسی موردهای گوناگون در زمینة سیستمهای اطلاعات در حوزة بهداشت (Heeks, Mundy, and Salazar 1999) ، بازآفرینی دولت (Heeks and Bhatnagar 2000)، و کشورهای درحال توسعه (Heeks 2002) نتیجه میگیرند که موفقیت یا شکست این سیستمها به فاصلة طرح ـ واقعیت[5] یا تصور ـ واقعیت[6] بستگی دارد. بر این اساس، هر چه فاصلة طرح یا تصور با واقعیت، در طراحی و استقرار این سیستمها کمتر باشد، احتمال موفقیت آنها بیشتر خواهد بود و برعکس، با افزایش این فاصله، احتمال شکست در آنها نیز افزایش خواهد یافت. به عبارت دیگر، موفقیت و شکست سیستمهای اطلاعات به فاصله موجود بین «واقعیتهای موجود» و «مفروضات طراحی» آنها بستگی دارد. «هیکس» و همکارانش با کاربرد این مدل در زمینههای گوناگون، سه نمونة آرمانی[7] برای این فاصله ارائه کردهاند که در آنها سیستمهای اطلاعات با شکست مواجه میشوند.
«ویتاکر» با انجام پژوهشی کمّی و با روش پیمایشی، دلایل معمولِ شکست پروژههای فناوری اطلاعات را در کشور کانادا بررسی کرد (Whittaker 1999). بر اساس نتایج به دست آمده، سه عامل کلیدی شامل برنامهریزی ضعیف پروژه، ارتباط ضعیف پروژه با نیازهای سازمان، و نبود حمایت و تعهد مدیریت ارشد در شکست پروژههای فناوری اطلاعات نقش داشتهاند.
«کوندا» و «بروکس» با مطالعة نوشتههای موجود، چهار مانع اساسی را برای کاربرد فناوری اطلاعات در کشورهای در حال توسعه مطرح میسازند (Kunda and Brooks 2000). این چهار عامل عبارتند از: کمبود منابع انسانی ماهر، محدودیتهای اقتصادی، کاستی در زیرساختها، و کاربردهای نادرست و نابجا.
«تیامیو» در پژوهشی به بررسی برخی از مسائل مرتبط با فناوری اطلاعات در سازمانهای فدرال نیجریه پرداخت (Tiamiyu 2000). از جملة این مسائل، موانع اصلی استفادة مؤثر از این فناوری در چنین سازمانهایی بود. نتایج این پژوهش نشان میدهد در این سازمانها عواملی مانند هزینههای کاربرد فناوری اطلاعات و خرابی مداوم تجهیزات، موانع کلیدی کاربرد فناوری اطلاعات به شمار میروند.
«یتون» و همکارانش، موفقیت پروژههای توسعة سیستمهای اطلاعات را در دو بعد مستقل شامل «اتمام پروژه»[8] و «تغییرات در بودجه»[9] بررسی کردند (Yetton et al. 2000). این پژوهش با رویکرد کمّی و روش پیمایشی در کشورهای زلاندِنو و انگلستان صورت گرفت. نتایج این پژوهش، سه عامل اساسی برای موفقیت و دو مانع را آشکار ساخت. «سوهال»، «ماس»، و «نگ» در پژوهشی کمّی با روش پیمایشی به بررسی تفاوت سازمانهای خدماتی و تولیدی از ابعاد گوناگون مرتبط با فناوری اطلاعات پرداختند (Sohal, Moss, and Ng, 2001). یکی از ابعادی که در این کار بررسی شد، عوامل تأثیرگذار بر کاربرد فناوری در این دو نوع سازمان بود. تحلیل یافتههای این کار نشان داد هر دو دسته سازمان با موانع یکسانی در کاربرد فناوری اطلاعات مواجهند. در مقابل، سازمانهای بررسی شده دربارة عوامل موفقیت کاربرد این فناوری، نظرهای متفاوتی داشتند.
«تئو» و «آنگ» برنامهریزی سیستمهای اطلاعات را در سه مرحلة آغازین[10]، توسعة برنامه، و اجرا، تعریف و مشکلات آن را به تفکیک این مراحل در کشور سنگاپور بررسی کردند (Teo and Ang 2001). نتایج این پژوهش، مشکلات به دست آمده را در هر مرحله نشان میدهد. دولت عربستان سعودی با انجام پروژهای، به بررسی مقولة پذیرش فناوری اطلاعات در این کشور پرداخت. در این چارچوب، «القحطانی» با انجام پژوهشی کمّی و با روش پیمایشی، عوامل فنی مؤثر بر پذیرش فناوری اطلاعات را در کشورهای در حال توسعه مطالعه کرد (Al-Gahtani 2003). هدف این پژوهش بررسی رابطة میان ویژگیهای نوآورانة این فناوری با پذیرش آن از سوی کاربران بود. بدین منظور، پنج ویژگی نوآوری از کار «راجرز»[11] اقتباس شد. نتایج این پژوهش نشان داد هر پنج ویژگی با پذیرش فناوری اطلاعات در این کشور رابطه دارند.
«پینسوپاپ» و «واکر» برای کشف عوامل تأثیرگذار بر پذیرش و کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات در سازمانهای بزرگ ساختمانی استرالیا، پژوهشی کمّی را به انجام رساندند. این پژوهشگران در کار خود به دو مانع دست یافتند (Peansupap and Walker 2005).
«قاضیزاده» عوامل انسانی مؤثر بر استقرار سیستمهای اطلاعات مدیریت را در سازمانهای دولتی ایران بررسی و به عواملی با تأثیر مثبت و منفی اشاره میکند. بر اساس یافتههای این پژوهش، در پنج مرحلة تشخیص نیاز، برنامهریزی، تجزیه و تحلیل و طراحی، اجرا، و بهرهبرداری، نگهداری و بهبود سیستم، بیشترین موانع انسانی در مراحل طراحی و اجرا بروز میکنند که عمدتاً مرتبط با ویژگیهای فردی و سازمانی راهبران هستند (1375). «داورچنانه» نیز موانع زیر ساختی متعددی را برای به کارگیری موفقیت آمیز فناوری اطلاعات در کتابخانه های دانشگاهی ایران شناسایی کرده است (1381). جدول 2 در مجموع 31 مانع را برای کاربرد فناوری اطلاعات نشان میدهد که از پژوهشها و مطالعات پیشین استخراج شدهاند.
جدول 2. مجموعة مهمترین موانع کاربرد فناوری اطلاعات
شماره |
منبع
شرح عامل
|
Ewusi-Mensah and Przasnyski 1991 |
Clegg et al. 1997 |
Igbaria, Zinatelli, and Cavaye 1998 |
De Boer and Walbeek 1999 |
Heeks, Mundy, and Salazar 1999 |
Whittaker 1999 |
Heeks and Bhatnagar 2000 |
Kunda and Brooks 2000 |
Tiamiyu 2000 |
Yetton et al. 2000 |
Sohal, Moss, and Ng 2001 |
Teo and Ang 2001 |
Heeks 2002 |
Al-Gahtani 2003 |
Peansupap and Walker 2005 |
قاضیزاده 1375 |
1 |
نبود اتفاق نظر میان مدیران سازمان، متخصصان فناوری اطلاعات، و کاربران نهایی در زمینة کاربرد فناوری اطلاعات |
ü |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
2 |
ناآگاهی مدیران سازمان از کاربردهای فناوری اطلاعات |
|
ü |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
3 |
نبود دید بلندمدت در مدیران سازمان نسبت به تأثیرات فناوری اطلاعات |
|
ü |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
4 |
محدود شدن هدف از کاربرد فناوری اطلاعات به کاهش هزینهها |
|
ü |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
5 |
کمبود نیروی انسانی واجد شرایط در زمینة فناوری اطلاعات |
|
|
ü |
ü |
|
|
|
ü |
|
|
|
ü |
|
|
|
|
6 |
کمبود عرضهکنندگان واجد شرایط در حوزة فناوری اطلاعات |
|
|
ü |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
7 |
قوانین و مقررات نامناسب |
|
|
|
ü |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
8 |
نبود زیرساختهای مناسبِ فناوری اطلاعات |
|
|
|
ü |
|
|
|
ü |
|
|
|
|
|
|
|
|
9 |
محدودیت تقاضا برای فناوری اطلاعات |
|
|
|
ü |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
10 |
وضعیت نامناسب اقتصادی |
|
|
|
ü |
|
|
|
ü |
|
|
|
|
|
|
|
|
11 |
ناآشنایی افراد درگیر با کاربرد فناوری اطلاعات با زبان انگلیسی |
|
|
|
ü |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
12 |
کاربرد طرحهای عقلایی فناوری اطلاعات، بدون توجه به واقعیتهای رفتاری ـ اجتماعی سازمانها |
|
|
|
|
ü |
|
ü |
|
|
|
|
|
ü |
|
|
|
13 |
کاربرد سیستمهای ساخته شده برای بخش خصوصی در سازمانهای بخش دولتی |
|
|
|
|
ü |
|
ü |
|
|
|
|
|
ü |
|
|
|
14 |
کاربرد سیستمهای ساخته شده برای کشورهای دیگر در سازمانهای دولتی یک کشور خاص |
|
|
|
|
ü |
|
ü |
|
|
|
|
|
ü |
|
|
|
15 |
برنامهریزی ضعیف برای کاربرد فناوری اطلاعات |
|
|
|
|
|
ü |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
16 |
نبود تناسب و ناهمخوانی کاربردهای فناوری اطلاعات با نیازهای سازمان |
|
|
|
|
|
ü |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
17 |
نبود حمایت و پشتیبانیِ مدیریت ارشد سازمان از کاربرد فناوری اطلاعات |
|
|
|
|
|
ü |
|
|
|
|
ü |
ü |
|
|
|
|
18 |
کاربردهای نابهجای فناوری اطلاعات در سازمان |
|
|
|
|
|
|
|
ü |
|
|
|
|
|
|
|
|
19 |
هزینة بالای کاربرد فناوری اطلاعات |
|
|
|
|
|
|
|
|
ü |
|
|
|
|
|
|
|
20 |
وجود تعارض در تیم مجری کاربردهای فناوری اطلاعات |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
ü |
|
|
|
|
|
|
21 |
عدم ثبات در تیم مجری کاربردهای فناوری اطلاعات |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
ü |
|
|
|
|
|
|
22 |
نو بودنِ کاربرد فناوری اطلاعات |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
ü |
|
|
|
|
|
|
23 |
محدودیتهای مالی |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
ü |
|
|
|
|
|
24 |
دشواری توجیه هزینههای کاربرد فناوری اطلاعات |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
ü |
|
|
|
|
|
25 |
نبود تعهد نسبت به تغییر در سازمان |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
ü |
|
|
|
|
26 |
نادیده گرفتن هدفهای سازمان در کاربرد فناوری اطلاعات |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
ü |
|
|
|
|
27 |
پیچیدگی و دشواریِ درک و کاربرد فناوری اطلاعات |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
ü |
|
|
28 |
احساس به خطر افتادن امنیت شغلی در کاربران |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
ü |
29 |
احساس منفی نسبت به کاربرد فناوری اطلاعات در سازمان |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
ü |
|
30 |
احساس عجز و ناکامی در کاربرد فناوری اطلاعات در میان کاربران |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
ü |
|
31 |
وجود تمایل به ثبات در سازمان |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
ü |
4. دستهبندی و معیارهای آن
دستهبندی[12] یکی از اساسیترین عملکردهای مفهومی و انتزاعی انسان است. در یک تعریف ساده میتوان دستهبندی را مرتب یا منظم کردن موجودیتها در گروهها، دستهها، یا طبقههایی بر اساس مشابهت آنها بیان کرد. در این فرایند، مجموعهای از موجودیتها در قالب گروههایی دستهبندی میشوند که هر یک از آنها تا حد ممکن از تمامی دیگر گروهها متفاوت باشند، اما هر گروه در درون خود در حد امکان متجانس باشد. بدین ترتیب، گروهها یا طبقههایی پدید میآیند که از یکدیگر متمایز، اما اعضای آنها به هم شبیه هستند. با وجود کاستیهایی در طبقهبندی، مزایای زیادی هم در این کار وجود دارد، به نحوی که انجام آن را در حوزة علوم انسانی گریزناپذیر مینماید. از جملة این مزایا میتوان به قدرت توصیفی، کاهش پیچیدگی، شناخت مشابهتها، و درک تفاوتها اشاره کرد (Bailey 1994, 1, 3, 4, 11-16). بدین ترتیب دستهبندی عوامل مؤثر بر کاربرد فناوری اطلاعات میتواند به توصیف و درک بهتر آنها کمک کند.
4-1. معیار دستهبندی
یک دستهبندی موفق بر توانایی تعیین ویژگیهایی کلیدی یا اساسی استوار است که دستهبندی بر پایة آنها بنا میشود. این ویژگیها میتوانند مفهومی، تجربی، یا ترکیبی از این دو باشند. در سطح مفهومی، دستهبندی معمولاً به صورت قیاسی صورت میگیرد و برای آن شواهدی تجربی وجود ندارند (Bailey 1994, 2). از آنجا که فناوری اطلاعات به عنوان عاملی برای تغییر شناخته میشود (Alkadi, Alkadi, and Totaro. 2003; Remenyi 2002; Saxena and Aly 1995; Venkatraman 1994) و نقشی محوری را در برنامههای تغییر سازمانی ایفا میکند (Davidson 2006)، مدلهای تغییر نیز در دستهبندی مفهومی عوامل مؤثر بر کاربرد آن قابل استفادهاند. دو گونه از مدلهای تغییر را میتوان برای این دستهبندی به کار برد. این دو گونه عبارتند از: مدلهای محتوایی[13] و مدلهای فرایندی[14].مدلهای محتوایی، بر محتوای تغییر تأکید دارند و سازمان را به ابعادی تفکیک میکنند که تغییر باید در آنها صورت پذیرد. مدلهای گونة دوم نیز به مراحل و اقدامهای لازم برای انجام یک تغییر اشاره میکنند (Armenakis and Bedeian, 1999).
از میان مدلهای محتوایی میتوان به مدلهای «لویت» (Leavitt, 1965)، «واترمن»، «پیترز»، و «فیلیپس» (Waterman, Peter, and Philips, 1980)، «روکارت» و «اسکات مورتون» (Rockart and Scott Morton, 1984)، «پتیگرو» و «ویپ» (Pettigrew and Whipp 1991) ، «والمن» (Vollman 1996)، و «وارد» و «الوین» (Ward and Elvin, 1999) اشاره کرد. مدلهای فرایندی نیز شامل مدلهای «لوین» (Lewin, 1947)، «جودسان» (Judsan, 1991)، و «کاتر» (Kotter, 1995) میشوند.
4-2. دستهبندی عوامل موفقیت کاربرد فناوری اطلاعات
در این بخش، دستهبندی عوامل موفقیت کاربرد فناوری اطلاعات در قالب دو مدل برگزیده از دو گونة یاد شده ارائه میگردد. این دستهبندی مانند هر دستهبندی دیگری از مطالعات پیشین، تاحدی سلیقهای یا دلبخواه است (DeLone and McLean, 1992). به عبارت دیگر، تخصیص هر عامل به یک دسته بویژه در مواردی که ابهام وجود داشته باشد، بر اساس نظر نویسنده صورت پذیرفته است. مواردی نیز وجود دارند که یک عامل را میتوان به بیش از یک دسته مرتبط ساخت. در این صورت، برای حفظ ماهیت ایجاز دستهبندی، هر عامل تنها در یک دسته قرار داده شده است.
4-2-1. مدل «وارد» و «الوین»
در میان مدلهای محتوایی، مدل «پتیگرو» و «ویپ» (Pettigrew and Whipp, 1991) که طرح اولیة آن در سال 1987 میلادی (Pettigrew, 1987) ارائه گردیده، از مدلهایی به شمار میرود که پیش از این نیز در دستهبندی عوامل مؤثر بر کاربرد فناوری اطلاعات مورد استفاده قرار گرفتهاند (Caldeira and Ward, 2002). «وارد» و «الوین» این مدل را با اضافه کردن سه عنصر توسعه دادهاند (Ward and Elvin, 1999). مدل آنان دارای 7 عنصر است که عبارتند از:
جدول 3، عوامل موفقیت کاربرد فناوری اطلاعات را بر اساس مدل «وارد» و «الوین» دستهبندی نموده است.
جدول 3. دستهبندی موانع کاربرد فناوری اطلاعات بر اساس مدل محتوایی «وارد» و «الوین»
1. نیت یا قصد |
1. ناآگاهی مدیران سازمان از کاربردهای فناوری اطلاعات |
2. نبود دید بلندمدت در مدیران سازمان نسبت به تأثیرات فناوری اطلاعات |
3. محدود شدن هدف از کاربرد فناوری اطلاعات به کاهش هزینهها |
4. تناسب نداشتن و همخوان نبودن کاربردهای فناوری اطلاعات با نیازهای سازمان |
5. نادیده گرفتن هدفهای سازمان در کاربرد فناوری اطلاعات |
2. فرایند |
6. برنامهریزی ضعیف برای کاربرد فناوری اطلاعات |
7. نبود حمایت و پشتیبانیِ مدیریت ارشد سازمان از کاربرد فناوری اطلاعات |
8. هزینة بالای کاربرد فناوری اطلاعات در سازمان |
9. دشواری توجیه هزینههای کاربرد فناوری اطلاعات |
3. محتوا |
10. کاربردهای نابهجای فناوری اطلاعات در سازمان |
11. کاربرد طرحهای عقلایی فناوری اطلاعات، بدون توجه به واقعیتهای رفتاری ـ اجتماعی سازمانها |
12. کاربرد سیستمهای ساخته شده برای بخش خصوصی در سازمانهای دولتی |
13. کاربرد سیستمهای ساخته شده برای کشورهای دیگر در سازمانهای یک کشور خاص |
14. نو بودنِ کاربرد فناوری اطلاعات در سازمان |
15. پیچیدگی و دشواریِ درک و کاربرد فناوری اطلاعات |
4. پیامدها |
16. احساس به خطر افتادن امنیت شغلی در کاربران |
5. بافت درونی |
17. نبود اتفاقِ نظر میان مدیران سازمان، متخصصان فناوری اطلاعات، و کاربران نهایی در زمینة کاربرد فناوری اطلاعات |
18. ناآشنایی افراد درگیر با کاربرد فناوری اطلاعات با زبان انگلیسی |
19. وجود تعارض در گروه مجری کاربردهای فناوری اطلاعات |
20. نبود ثبات در گروه مجری کاربردهای فناوری اطلاعات |
21. محدودیتهای مالی |
22. نبود تعهد به تغییر در سازمان |
23. احساس منفی نسبت به کاربرد فناوری اطلاعات در سازمان |
24. احساس عجز و ناکامی در کاربرد فناوری اطلاعات در میان کاربران |
25. وجود تمایل به ثبات در سازمان |
6. بافت بیرونی |
26. کمبود نیروی انسانی واجد شرایط در زمینة فناوری اطلاعات |
27. کمبود عرضهکنندگان واجد شرایط در حوزة فناوری اطلاعات |
28. قوانین و مقررات نامناسب |
29. نبود زیرساختهای مناسبِ فناوری اطلاعات |
30. محدودیت تقاضا برای فناوری اطلاعات |
31. وضعیت نامناسب اقتصادی |
7. تاریخچه یا سابقه |
4-2-2. مدل «کاتر»
مدل «کاتر» (Kotter, 1995) از مدلهای فرایندی معتبر به شمار میرود. هر چند این مدل تاکنون در دستهبندی عوامل مؤثر بر کاربرد فناوری اطلاعات به کار نرفته است، اما مؤسسة اطلاعات علمی از سال 1995 تا سال 2004 میلادی، 68 ارجاع را به آن ثبت نموده که بیانگر اعتبار آن است. بر اساس این مدل، فرایند تغییر 8 مرحله دارد که عبارتند از:
جدول 4، عوامل موفقیت کاربرد فناوری اطلاعات را بر اساس مدل «کاتر» دستهبندی نموده است.
جدول 4. دستهبندی موانع کاربرد فناوری اطلاعات بر اساس مدل فرایندی «کاتر»
1. ایجاد احساس فوریت |
|
1. نبود اتفاقِ نظر میان مدیران سازمان، متخصصان فناوری اطلاعات، و کاربران نهایی در زمینة کاربرد فناوری اطلاعات |
|
2. ناآگاهی مدیران سازمان از کاربردهای فناوری اطلاعات |
|
3. محدودیت تقاضا برای فناوری اطلاعات |
|
4. وضعیت نامناسب اقتصادی |
|
2. شکل دادن به یک ائتلاف راهنما |
|
5. نبود حمایت و پشتیبانیِ مدیریت ارشد سازمان از کاربرد فناوری اطلاعات |
|
6. وجود تعارض در گروه مجری کاربردهای فناوری اطلاعات |
|
7. عدم ثبات در گروه مجری کاربردهای فناوری اطلاعات |
|
3. خلق یک چشمانداز |
|
8. نبود دید بلندمدت در مدیران سازمان نسبت به تأثیرات فناوری اطلاعات |
|
9. محدود شدن هدف از کاربرد فناوری اطلاعات به کاهش هزینهها |
|
10. کاربرد طرحهای عقلایی فناوری اطلاعات، بدون توجه به واقعیتهای رفتاری ـ اجتماعی سازمانها |
|
11. کاربرد سیستمهای ساخته شده برای بخش خصوصی در سازمانهای دولتی |
|
12. کاربرد سیستمهای ساخته شده برای کشورهای دیگر در سازمانهای یک کشور خاص |
|
13. تناسب نداشتن و همخوان نبودن کاربردهای فناوری اطلاعات با نیازهای سازمان |
|
14. نو بودنِ کاربرد فناوری اطلاعات در سازمان |
|
4. تبیین چشمانداز |
|
15. دشواری توجیه هزینههای کاربرد فناوری اطلاعات |
|
16. نبود تعهد نسبت به تغییر در سازمان |
|
17. پیچیدگی و دشواریِ درک و کاربرد فناوری اطلاعات |
|
5. توانمندسازی دیگران برای عمل کردن بر اساس چشمانداز |
|
18. قوانین و مقررات نامناسب |
|
19. آشنا نبودن افراد درگیر در با کاربرد فناوری اطلاعات به زبان انگلیسی |
|
20. احساس به خطر افتادن امنیت شغلی در کاربران |
|
21. وجود تمایل به ثبات در سازمان |
|
6. برنامهریزی و خلق موفقیتهای کوتاهبرد |
|
22. برنامهریزی ضعیف برای کاربرد فناوری اطلاعات |
|
23. کمبود عرضهکنندگان واجد شرایط در حوزة فناوری اطلاعات |
|
24. محدودیتهای مالی |
|
25. هزینة بالای کاربرد فناوری اطلاعات در سازمان |
|
7. تثبیت بهبودها و انجام تغییرات بیشتر |
|
26. کمبود نیروی انسانی واجد شرایط در زمینة فناوری اطلاعات |
|
27. نبود زیرساختهای مناسبِ فناوری اطلاعات |
|
28. احساس منفی نسبت به کاربرد فناوری اطلاعات |
|
29. احساس عجز و ناکامی در کاربرد فناوری اطلاعات |
|
8. نهادسازی رویکردهای جدید |
|
30. کاربردهای نابهجای فناوری اطلاعات در سازمان |
|
31. نادیده گرفتن هدفهای سازمان در کاربرد فناوری اطلاعات |
5. بحث و نتیجهگیری
5-1. نتایج پژوهشها
نگاهی به پژوهشهای انجام شده در این زمینه نشان میدهد از لحاظ قلمرو عمدتاً در کشورهای توسعه یافته و در بخش خصوصی صورت گرفتهاند (جدول 1). از جنبة روش، اندکی از پژوهشها با رویکرد کیفی یا ترکیبی انجام شده و بیشتر به صورت کمّی بودهاند. روش پیمایش و ابزار پرسشنامه نیز در آنها عمومیت داشته است. موانع کاربرد فناوری اطلاعات از دیدگاههای گوناگون تحلیل شده است. دیدگاههایی مانند، بررسی عوامل سازمانی و انسانی در مقابل عوامل فنی، ارتباط عوامل با سطح کاربرد فناوری، و عوامل مؤثر بر گونههایی خاص از کاربرد این فناوری، از آن جملهاند. تعداد موانع یافت شده برای کاربرد فناوری اطلاعات تنوعی بالا دارند و در مدلهایی گوناگون دستهبندی شدهاند. نتایج پژوهشها نشان میدهد عوامل مؤثر بر کاربرد فناوری اطلاعات به شدت به زمینه یا بافت وابستهاند. حجم پژوهشها از نیمة دوم دهة میلادی به سرعت افزایش یافته اما تاکنون مدلی واحد و فراگیر برای تحلیل موانع کاربرد فناوری اطلاعات ارائه نشده است.
جدول 2 نیز نشان میدهد بیشترین موانعی که در زمینه کاربرد فناوری اطلاعات ارائه شده، کمبود نیروی انسانی واجد شرایط در زمینة فناوری اطلاعات و سپس نبود حمایت و پشتیبانی مدیریت ارشد سازمان از کاربرد فناوری اطلاعات میباشد.
5-2. موانع در مدل «وارد» و «الوین»
دستهبندی عوامل موفقیت کاربرد فناوری اطلاعات در چارچوب مدل «وارد» و «الوین» نشان میدهد در پژوهشها و مطالعات پیشین به بیشتر ابعاد این مدل توجه شده است (جدول 3). با وجود این، عوامل مربوط به بافت درونی نسبت بیشتری را از مجموعة عوامل به خود اختصاص دادهاند و در حوزة تاریخچه یا سابقه نیز به هیچ مانعی اشاره نشده است.
بررسی جدول 3 نشان میدهد در بُعد نیت یا قصد، نداشتن نگرش بلندمدت و ناآگاهی مدیران سازمان نسبت به کاربرد و تأثیر فناوری اطلاعات، از موانع کاربرد این فناوری به شمار میآیند، از سوی دیگر، همخوان نبودن کاربرد این فناوری با نیازها و هدفهای سازمان و بهرهبرداری محدود از قابلیتهای آن نیز از دیگر موانع در این بُعد به شمار میروند.
«فرایند» از دیگر ابعاد این مدل است که پژوهشها و مطالعات انجام شده به آن توجه داشتهاند. از لحاظ فرایندی، نبود حمایت و پشتیبانی مدیریت ارشد سازمان و برنامهریزی ضعیف، از موانع کاربرد فناوری اطلاعات بودهاند. از لحاظ هزینهها نیز میزان و دشواری توجیه هزینههای کاربرد فناوری اطلاعات، از موانع کاربرد آن به شمار میروند.
در زمینة محتوا، نو بودنِ کاربرد این فناوری و پیچیدگی و دشواری درک و کاربرد آن، به عنوان مانع مطرح شدهاند. از این گذشته کاربردهای نابهجا و بیتوجهی به جنبههای رفتاری و اجتماعی سازمانها در کاربرد این فناوری و همچنین استفاده از سیستمهای بخش خصوصی در بخش دولتی و سیستمهای یک کشور برای کشوری دیگر، از مواردی هستند که عدم موفقیت کاربرد این فناوری را به دنبال خواهند داشت.
در زمینة پیامدها، پژوهشهای پیشین تنها به احساس به خطر افتادن امنیت شغلی در میان کارکنان بر اثر کاربرد فناوری اطلاعات اشاره داشتهاند.
بافت درونی به عنوان یکی دیگر از ابعاد در این مدل، موانع نسبتاً زیادی را به خود اختصاص داده است. برخی از این موانع به گروه مجری کاربرد فناوری اطلاعات و وجود تعارض و نبود ثبات در آن اختصاص دارند. احساس منفی نسبت به این فناوری و احساس عجز و ناکامی در کاربرد آن، از دیگر موانع هستند. محدودیتهای مالی و وجود تمایل به ثبات از یک سو و نبود تعهد نسبت به تغییر در سازمان، از موانع دیگر در این زمینه به شمار میروند. در نهایت، نیز نبود اتفاقِ نظر میان افراد درگیر در کاربرد فناوری اطلاعات شامل مدیران، متخصصان، و کاربران نهایی و آشنا نبودن کاربران با زبان انگلیسی، به عنوان موانع دیگر مطرح شدهاند.
در حوزة بافت بیرونی، کمبود نیروی انسانی و عرضهکنندگان واجد شرایط در زمینة فناوری اطلاعات، به عنوان مانع بیان شدهاند. نبود زیرساختهای مناسب برای فناوری اطلاعات، در کنار وضعیت اقتصادی و قوانین و مقررات نامناسب، از دیگر موانع در این حوزه هستند. در نهایت، محدودیت تقاضا برای فناوری اطلاعات مانعی دیگر در این حوزه را شامل میشود.
5-3. موانع در مدل «کاتر»
دستهبندی موانع کاربرد فناوری اطلاعات در چارچوب مدل «کاتر» نشان میدهد در پژوهشها و مطالعات پیشین به تمامی ابعاد این مدل توجه شده است (جدول 4). با وجود این، «خلق یک چشمانداز» نسبت بیشتری را از مجموعة موانع به خود اختصاص داده است.
نبود اتفاقِ نظر میان افراد درگیر در کاربرد فناوری اطلاعات و ناآگاهی مدیران سازمان از این کاربردها از موانع ایجاد احساس فوریت و نیاز در کاربرد فناوری اطلاعات هستند. محدودیت تقاضا برای کاربرد فناوری اطلاعات و وضعیت نامناسب اقتصادی از موانع دیگری به شمار میروند که در این بُعد بر کاربرد این فناوری تأثیر میگذارند.
نبود حمایت و پشتیبانی مدیریت ارشد از یک سو و وجود تعارض و عدم ثبات در گروه مجری از سوی دیگر، از موانع مهم در شکل دادن به یک ائتلاف راهنما برای کاربرد فناوری اطلاعات به شمار میروند.
نبود نگرش بلندمدت در مدیران و نو بودنِ کاربرد فناوری اطلاعات از موانع مربوط به خلق یک چشمانداز به شمار میروند. محدود شدن هدف از کاربرد این فناوری به کاهش هزینهها، و همخوان نبودن آن با نیازهای سازمان نیز مانع خلق یک چشمانداز مناسب میشود. در نهایت نیز بیتوجهی به جنبههای رفتاری و اجتماعی سازمانها در کاربرد این فناوری و همچنین تصمیم به استفاده از سیستمهای بخش خصوصی در بخش دولتی و سیستمهای یک کشور برای کشوری دیگر، خلق یک چشمانداز مناسب را با دشواری مواجه میسازد.
در تبیین چشمانداز، پیچیدگی و دشواری درک و کاربرد این فناوری و همچنین دشواری توجیه هزینههای کاربرد آن در کنار نبود تعهد نسبت به تغییر در سازمان، از موانع اصلی به شمار میروند. وجود تمایل به ثبات در سازمان و قوانین و مقررات نامناسب از جمله عواملی هستند که بر توانمند ساختن افراد برای تحقق چشمانداز تأثیر دارند. احساس به خطر افتادن امنیت شغلی در کاربران و ناآشنایی آنان با زبان انگلیسی نیز امکان تحقق چشمانداز کاربرد فناوری اطلاعات را کاهش میدهد. در برنامهریزی و خلق موفقیتهای کوتاهبرد، علاوه بر برنامهریزی ضعیف، محدودیتهای مالی و هزینة بالای کاربرد این فناوری از موانع درونسازمانی، و کمبود عرضهکنندگان واجد شرایط از موانع برونسازمانی به شمار میروند. نبود زیرساختهای مناسب و نیروی انسانی واجد شرایط در کنار احساس منفی نسبت به این فناوری و احساس عجز و ناکامی در کاربرد آن، به عنوان موانع تثبیت بهبودها و انجام تغییرات بیشتر مطرح شدهاند.
کاربردهای نابهجای فناوری اطلاعات در سازمان و نادیده گرفتن هدفهای آن در کاربرد این فناوری، از جمله موانعی هستند که نهادسازی رویکردهای جدید در زمینة این فناوری را با دشواری مواجه میسازند.
2.Telematics: the combination of telecommunications and computing. Data communications between systems and devices. In The Free On-line Dictionary of Computing (FOLDOC). http://foldoc.doc.ic.ac.uk/foldoc/index.html (2 Jan. 2003).