نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دکترای مدیریت ـ استادیار ـ پژوهشگاه اطلاعات و مدارک علمی ایران
2 دانشجوی کارشناسی ارشد ـ دانشگاه آزاد اسلامی ـ واحد علوم و تحقیقات
چکیده
کلیدواژهها
مقدمه
مأموریت اصلی کتابخانهها، فراهم کردن امکان دسترسی به اطلاعات سازمانیافته برای توسعة دانش است. با وجود این ، کاهش توان آنها در پاسخگویی به نیازهای اطلاعاتی کاربران از جمله پیامدهای بارز واقعیتهایی مانند تداوم پدیده انفجار اطلاعات، کمبود منابع مالی، و محدودیت فضای نگهداری منابع اطلاعات است (Anderson 1996; Erens 1996; Palmer 1996; Russell 1998). چنین عواملی باعث شدهاند کتابخانهها نتوانند سیاست خوداتکایی و مالکیت منابع موردنیاز کاربران خود را به طور کامل دنبال کنند و به همین دلیل از حدود یک قرن پیش به راهکارهایی روی آوردهاند که در چارچوب توافقها و برنامههایی بتوانند از منابع یکدیگر برای پاسخ به نیاز مراجعان خود استفاده کنند (Dowler 1995; Pors 2003). چنین رویکردی که به عنوان اشتراک منابع یا همکاری بین کتابخانهها شناخته شده است، به هرگونه فعالیتی اطلاق میشود که بین دو کتابخانه یا بیشتر برای تسهیل، بهبود، و توسعه عملیات کتابخانه و استفادة متقاضیان اطلاعات از منابع یا خدمات کتابخانه انجام میگیرد (Bouazza 1986). با شکلگیری اشتراک منابع به عنوان راهحلی برای فراهم کردن امکان دسترسی بیشتر به اطلاعات، نیاز به فهرستگانها نیز به عنوان ابزاری برای آگاهی از محل منابع شکل گرفت، زیرا کاربران برای دسترسی مؤثر به اطلاعات، نخست ابتدا باید از محل نگهداری آن آگاهی یابند (Lynch1997).
با وجود این ، تبدیل روزافزون محیط اطلاعاتی به یک محیط الکترونیکی (Scammell 1997, 3) و گسترش چشمگیر فناوری اطلاعات و ارتباطات در حوزة اطلاعرسانی و کتابداری (Abdoulaye and Majid 2000; Bardley 1997, 16-17; Kaku 1998, 49-50; McMurdo 1997) شکل جدیدی از کتابخانهها را با نام «کتابخانههای الکترونیکی» یا «مجازی»[1] مطرح کرده است که تمامی مجموعة آنها به صورت الکترونیکی یا ماشینخوان است. این کتابخانهها با اتصال کامل به شبکههای ارتباط از راه دور، دسترسی کاربران را به منابع اطلاعات، بدون محدودیت زمانی و مکانی تأمین میکنند (Oppenheim 1997; Foster 2000). بدین ترتیب، این پرسش مطرح میشود که با کاربردهای وسیع فناوری اطلاعات در کتابخانهها و تبدیل مواد و منابع سنتی به دیجیتالی، آیا برای اشتراک منابع و همکاری بین کتابخانهها بهطور اعم و فهرستگانها بهطور اخص، نیازی باقی خواهد ماند.
فناوری اطلاعات و اشتراک منابع
کتابخانهها در عمر طولانی خود از فناوریهای جدید در هر زمان استفاده کردهاند تا جایی که میتوان گفت کتابخانهها از پیشگامان استفاده از فناوریهای نوین برای بهبود خدمات خود هستند (زوارقی1383). اما تأثیر فناوری اطلاعات بر کتابخانهها، حکایت دیگری دارد؛ چنانکه «سامیوئل» در سال 1964 پیشبینی کرده بود تا سال 1984 (یعنی بیست سال پس از آن زمان) از کتابخانههای کاغذی[2] به جز در موزهها اثری باقی نخواهد ماند (Samuel 1964). تأثیرهای این فناوری بر کتابخانه بهگونهای بوده که امروزه کتابخانههای دیجیتالی یا کتابخانههای مبتنی بر محیط شبکه، موضوع روز هستند. این تأثیرها تا بدانجا گسترش یافته که گروهی همچنان به نابودی کتابخانههای سنتی باور دارند (Brophy 2000). این گروه تصور میکنند با دیجیتالی شدن اطلاعات، هر کس در هر جا و در هر وقت آزادانه میتواند به آن دسترسی داشته باشد و دیگر نیازی به امانت بین کتابخانهها و دیگر شکلهای اشتراک منابع، نخواهد بود. اما چنین آیندهای دور از انتظار است و اشتراک منابع نیاز امروز و فردای کتابخانههاست (Crawford 2000).
شواهد نشان میدهند که در میانمدت، کتابخانهها هر دو گونه منابع سنتی و الکترونیکی را پشتیبانی خواهند کرد. چنین کتابخانههایی به نام کتابخانههای ترکیبی[3] شناخته میشوند. این کتابخانهها الزامهای هر دو محیط چاپی و الکترونیکی را پاسخ میگویند (Brophy 2000; Chowdhury and Chowdhury 2003, 6-7)؛ زیرا که کتابخانهها چیزی بیشتر از مجموعهای از اطلاعات هستند و به همین سبب نمیتوان انتظار داشت که با الکترونیکی شدن اطلاعات، کارکردهای دیگر کتابخانهها از میان برود (Akeroyd 2001). از این گذشته، منابع الکترونیکی بیشتر به عنوان مکمل منابع چاپی شناخته میشوند تا جایگزین آنها (Chen 2003) و پیشبینی میشود که تا دهها سال آینده همچنان مورد توجه و خواست مردم باشند (Bruijnzeels 2002). بدین ترتیب در میانمدت، اشتراک منابع و همکاری بین کتابخانهها در بسیاری از موارد به شکل پیشین خود ادامه خواهد یافت. «کافمن» در پارهای از پیشبینیهای خود دربارة تأثیر فناوریهای نوین اطلاعات بر کتابخانهها هنگامی که به اشتراک منابع و همکاری بین کتابخانهها میرسد، اعتقاد دارد که در آینده کنسرسیومهای کتابخانهای کمتری وجود خواهند داشت، اما اندازه، دامنه، و همچنین اقتدار آنها بیشتر از امروز خواهد بود. انواع فعالیتهای همکارانه و مشارکتهای بیشتری نیز پدید میآیند که دسترسی کاربران را به منابع کتابخانهها گسترش خواهند داد (Kaufman 2001, 13).
به عنوان یک نمونه، پارهای از نویسندگان اظهار داشتهاند که با پیدایی مجلههای الکترونیکی، میزان درخواست امانت بین کتابخانهها کاهش خواهد یافت، در حالیکه «جکسون» در پژوهشی که برای بررسی همین موضوع انجام داد، دریافت که میانگین درخواستهای امانت و درخواستهای تصویر از مجلههای چاپی در سال 2003 نسبت به سال 1996 افزایش چشمگیری داشته است. او احتمالهایی را ذکر میکند که دلیل این افزایش را با توجه به دسترسی فزاینده به مجلههای الکترونیکی نشان میدهند (Jackson 2004):
بدین ترتیب، اگر نگوییم جایگزینی کامل اشتراک منابع در حوزة مجلهها با گونة الکترونیکی آنها دور از انتظار است، دستکم زمان زیادی را میطلبد و نیاز به اشتراک منابع و همکاری بین کتابخانهها در تمامی حوزهها در میانمدت و در بسیاری از موارد به شکل پیشین خود ادامه خواهد یافت. یکی از این حوزهها سازماندهی نام دارد (علیدوستی 1380، 67) که تغییرات پدید آمده در آن از جمله در کتابشناسیها، فهرستها، و فهرستگانها به عنوان ابزارهای سازماندهی، نشان میدهد که این حوزه هم مانند سایر حوزهها در کتابخانه از فناوری اطلاعات تأثیرهای بسیاری پذیرفته است. در ادامه، یکی از این ابزارها یعنی فهرستگان و سیر تحولات آن با توجه به تأثیرهای فناوری اطلاعات، بررسی میشود.
تأثیر فناوری اطلاعات بر فهرستگانها
تعریف
اولین کاربرد واژة «فهرستگان»[4] دقیقاً مشخص نیست، اما تا اوایل قرن بیستم برای طرحهای بزرگی چون فهرستگان کتابخانه کنگره به کار برده میشد. البته اصطلاحهای دیگری همچون «فهرست جهانی»[5]، «فهرست بین المللی»[6]، «فهرست مشترک»[7]، «فهرست تعاونی»[8]، «یا فهرست بین کتابخانهها»[9] با مفهوم مشابه به کار رفتهاند. فهرستگان، به فهرست واحدی اشاره دارد که موجودی یک کتابخانه مرکزی و شعبههای آن را در بر دارد. گاهی هم مانند فهرستگان کتابخانة کنگره، این اصطلاح به فهرستهایی اطلاق میشود که موجودی چندین کتابخانة مستقل را در حوزه ای خاص شامل میشوند. اصطلاحهای «فهرست مخزن»[10] و «فهرستبرگة مشترک»[11]در آمریکا بیشتر به فهرستگانی محدود گفته میشد که در یک کتابخانه نگهداری و برگههای آن از کتابخانة کنگره یا مجموعة واسپاری دیگری تأمین میگردید. در اولین اجلاس از مجموعه کنفرانسهای انجمن کتابخانههای آمریکا، فهرستگان به عنوان فهرستی مرکزی در درون یک «سیستم کتابخانة عمومی »[12] به کار گرفته شد. سپس این اصطلاح به «فعالیتی همکارانه»[13] گفته شد که سیاهة کتابشناختیِ الفباییِ واحدی را فراهم میکرد که تمام یا قسمتی از موجودی دو یا چند کتابخانهای را دربر داشت که از لحاظ سازمانی به یکدیگر وابسته نبودند. فهرستگانها اغلب بهطور الفبایی بر حسب سرشناسه، موضوع یا ترکیبی از هر دو مرتب میشوند (Hanson 1981, 391-430).
فهرستگان، مجموعهای هماهنگ از موجودی چندین کتابخانه است که در پاسخ به نیاز کاربران، به جز کارکردهای معمول فهرست یک مجموعة واحد، آثار مربوط به یک موضوع یا یک نویسنده را در کنار هم نشان میدهد. بهعلاوه، برای ایجاد امکان جستجوی کاربران در پایگاه دادهها، چندین مورد از یک اثر را در کنار هم میآورد که شاید مؤسسههای گوناگون آن را به شیوههای گوناگونی نیز توصیف کرده باشند. فهرستگانها به کاربران امکان میدهند تا جستجویی منسجم و یکپارچه را در میان رکوردهای چندین مؤسسه انجام دهند (Lynch 1997). با استفاده از فهرستگانها، همه افراد ـ اعم از مراجعهکننده یا کتابدار ـ از محل همه یا بخشی از مدارک موجود در کتابخانهها ـ اعم از چاپی، خطی، دیداری و شنیداری، فیلم، میکروفیلم، نقشه، نرمافزار، و ... ـ اطلاع حاصل میکنند (قنبریپور، 1378).
انواع فهرستگانها
فهرستگانها انواع گوناگونی دارند و میتوان آنها را بر اساس معیارهای گوناگونی بازشناخت (Hanson 1981, 391- 421). پوشش جغرافیایی یکی از این معیارهاست که بر اساس آن فهرستگانها میتوانند منطقهای، ملی، و بین المللی باشند. شکل، ماهیت، و منشأ مواد فهرستشده، از دیگر معیارهای دستهبندی انواع فهرستگانهاست. بر این اساس، فهرستگانهایی مانند تکنگاشتها، ادواریها، دستنوشتهها، مواد موسیقایی، اسناد دولتی، و دستنامهها بازشناخته میشوند. برای نمونه، فهرستگان نشریات ادواری، اغلب برای توصیف چند فهرست محلی از پیایندها به کار میرود. بررسی یونسکو در سال 1952 نشان داد که به دلیل قیمت روزافزون تکنگاشتها و نشریههای خارجی، بخصوص در مورد نشریههای ادواری، طراحان فهرستگانها علاقة زیادی به ایجاد فهرستگانهای این گونه مواد دارند. فهرستگانهای تخصصی از دیگر انواع فهرستگانها هستند که شکلی از فهرستهای خاص و اختصاصیترین گونة آنها محسوب میشوند و مدخلهای آنها محدود به موضوع یا شاخهای خاص از دانش است که در کتابخانههای نقاط گوناگون قرار دارند. معیار زمان نیز از دیگر معیارهای دستهبندی فهرستگانهاست. به عنوان نمونه، فهرستگان کتابهای اولیه[14] بر اساس زمان انتشار شکل گرفته است.
فهرستگان ممکن است به مجموعة مواد چندین کتابخانه در حوزهای خاص اختصاص داشته باشد که در آن صورت آن را فهرستگان ویژه مینامند و موضوع فهرستگان باید به آن اضافه شود؛ مانند فهرستگان مواد دیداری و شنیداری (قنبریپور 1377).
فهرستگانها از لحاظ موضوع میتوانند به دو حوزة عمومی و تخصصی تقسیم شوند. ارزش موضوعی یک فهرست عمومی، به موجودی کتابخانههای شرکتکننده و توانایی آن فهرست در بازیابی منابع برحسب موضوع بستگی دارد. با وجود این، کتابشناسیهای خاص یا فهرستگانهای تخصصی بهترین شیوة دسترسی موضوعی به منابع هستند. فهرستگانهای تخصصی به دلیل محدود بودن به موضوع یا رشتهای خاص، از ابزارهای لازم در همة دانشها محسوب میشوند. نیاز به چنین فهرستی در کشورهایی بیشتر است که کتابخانههایی با مجموعههای متجانس دارند (Hanson 1981, 428).
با شکوفایی فناوری اطلاعات و ارتباطات از راه دور در دهة هفتاد و تأثیر آنها بر کتابخانهها، فهرستهای خودکار و امکان بازیابی برخط اطلاعات نیز معرفی شد. این فناوری چندان گسترش یافته که با وجود قدرت پردازش اطلاعات، استانداردها، و قابلیتهای ارتباطی، امکان ایجاد موفقیتآمیز فهرستگانهای خودکار را پدید آورده است (Smith 2001). با پیدایش این نوع فهرستگانها، نیاز به فهرستی کامل از فهرستگانهای موجود پدیدار شد که نه تنها شناسایی مواد مرتبط با حوزههای جغرافیایی یا موضوعی خاص را آسانتر میسازد، بلکه به حفظ فهرستهای موجود و جلوگیری از دوبارهکاری در ایجاد فهرستهای جدید کمک میکند. این کار اخیراً با ایجاد راهنمای جهانی ایفلا برای فهرستگانهای ملی[15] انجام شده است که نقش فهرستگانِ فهرستگانها را دارد. هدف این فهرستگان، فهرست کردن تمامی فهرستگانهای ملی و بینالمللی است و نقطة آغازی برای جستجوی جهانگستر در فهرستگانها به شمار میرود. این راهنما، ابتکار جدیدی محسوب میشود و طرحهایی برای توسعة بیشتر آن وجود دارد که شامل گسترش فهرست، توسعة اطلاعات ارائه شده مانند کانالهای دسترسی به فهرستگانها از طریق سیستمهای دیگری مانند «اُ سی ال سی»، و تبیین ارتباط بین فهرستگانها و رکوردهای کتابشناختی ملی است. (Gould 1999).
نقش فهرستگانها در پیشبرد اهداف اشتراک منابع
در وضع موجود، اشتراک منابع و بویژه امانت بین کتابخانهها، به یک ضرورت تبدیل شده است. این همکاری امکانپذیر نیست، مگر این که کتابخانهها و مراکز اطلاعرسانی از منابع یکدیگر اطلاع داشته باشد. به همین دلیل تهیة فهرستگانها شرطی اساسی برای انجام این نوع همکاریهاست (نوروزی 1380).
سالها پیش ارزش فهرستگانها برای دسترسی به مدارک، محل تردید بود. به نظر میرسید این وظیفه را بیشتر کتابخانههای بزرگی مانند مرکز تهیة مدارک کتابخانة بریتانیا ایفا میکنند و فهرستگانها در این میان تنها نقش پشتیبانی آنها را دارند. از آن هنگام، دنیا دستخوش تغییرات زیادی شده است. در کتابخانهها نیز منابع محلی رو به نقصان نهاده، اشتراک منابع توسعه یافته و فهرستگانها در هر شکلی که باشند از ویژگیهای مهم بیشتر کتابخانهها محسوب میشوند (Gould 1999). فهرستگانها اکنون ابزاری بسیار سودمند برای «امانت بین کتابخانهها» و خدمات تحویل مدرک به شمار میروند، زیرا دسترسی همزمان به چند مجموعه، چه فیزیکی، چه مجازی یا ترکیبی از هر دو را فراهم میسازند. فهرستگانها نه تنها ابزاری برای تحقق هدفهای امانت بین کتابخانهها و تحویل مدارک هستند، بلکه میتوانند درخواستهای تحویل مدرک کاربران را نیز تنظیم و ارائه کنند. اگر هدف خدمات تحویل مدرک کتابخانهها استفادة بهینه از منابع است، پس فراهم کردن دسترسی عمومی به فهرستگان نیز اهمیت مییابد، بهطوری که هم کارکنان و هم کاربران قادر به شناسایی خدمات با ارزش امانت بین کتابخانهها و دیگر تبادلهای بین کتابخانهها باشند (Hider 2004). تقریباً از سه دهة پیش، کتابخانهها به صورت الکترونیکی فهرستهایشان را ادغام کردهاند تا بزرگترین پایگاه اطلاعاتی کتابشناختی جهان یعنی فهرستگان جهان را پدید آورند. در واقع، فهرستگان جهان جامعترین کتابشناسی جهان است و کتابخانهها را قادر میسازد تا به صورت الکترونیکی مواد و منابع کتابخانهای مورد نیاز خود را شناسایی کنند و از طریق خدمات امانت بین کتابخانهها، به سرعت و با کارایی بهتر، این مواد را از یکدیگر امانت گیرند (نوروزی 1380).
دستیابی بهموقع[16] به منابع از راه دور، به عنوان راهی برای تأمین دسترسی، نیاز به اطلاعاتی دقیق دربارة موجودی کتابخانهها دارد. از آنجا که همچنان با گذشت زمان، توان کتابخانهها در پاسخگویی به کاربرانشان با اتکا به منابع خود کاهش مییابد، کاربران به اطلاعاتی نیاز خواهند داشت تا از طریق آن امکان شناسایی محلی را داشته باشند که در آنجا بتوانند نسخهای از منبع مورد نیاز خود را به دست آورند (Gould 1999).
یکی از ابزارهای اساسی که امروزه از اشتراک منابع میان کتابخانهها پشتیبانی میکند، فهرستگانهای برخط است. در صورت استفادة همة کتابخانهها از یک سیستم خودکار، پایگاهی واحد و مرکب به وجود میآید. این همان مدل کنسرسیومهای کتابخانهای است که از طریق آن کاربران میتوانند بهراحتی فهرستگان جامع را جستجو کنند یا جستجوی خود را به یک یا چند کتابخانه محدود سازند. با این مدل، کاربران میتوانند از امکانات گردش مواد در سیستم خودکار استفاده کنند تا منابعی را درخواست کنند که در یک کتابخانة دوردست عضو کنسرسیوم نگهداری میشود. کتابخانههایی که در شبکهای مشارکت دارند که در آن از یک سیستم خودکار مشترک استفاده میشود؛ زیرساختهای فنی عمدهای را برای اشتراک مواد، انجام فهرستنویسی مشترک، و توسعة مجموعه در اختیار دارند (Breeding 2000).
وجود فهرستگانها باعث تسریع در روند کارها نیز میشود. به عنوان نمونه، فهرستگان در سیستم اطلاعرسانی و کتابخانههای دانشگاهی چین[17] کارایی بیشتر فعالیتها را موجب شده است. پیش از این، کارکنان این سیستم تنها میتوانستند شش کتاب را در روز فهرستنویسی کنند، اما هماکنون با استفاده از فهرستنویسی برخط، هر یک بیش از 20 کتاب را در روز سازماندهی میکند. زمان برای فهرستنویسی کتابهای جدید از یک ماه به یک هفته کاهش یافته است و بیش از 300 کتابخانه دانشگاهی از دادههای این فهرستگان استفاده میکنند. بهطوریکه فهرستگان، در حوزههای اشتراک منابع مانند امانت بین کتابخانهها و تحویل مدرک، اساس پیشرفت و توسعه محسوب میشود (Yao 2004).
روند توسعة فهرستگانها
تغییر فهرستهای برگهای به فهرستگانهای مجازی یا فهرستگانهای غیرمتمرکز، روندی سریع داشتهاست (Gould 1999). در آمریکا، بسیاری شکل برگهای[18] را به عنوان یکی از ویژگیهای فهرستگان میشناختند، اما این موضوع تأکید بیش از حد آن زمان را بر شکل برگهای فهرست کتابخانهها نشان میدهد. در دهة سوم قرن بیستم، به دلیل استفادة گسترده از میکروفرمها و استفاده از دادههای ماشینخوان، این مفهوم تغییر قابل ملاحظهای کرد (Hanson 1981, 392). پیشرفت بیشتر در فناوری اطلاعات، فرصتهای بیشتری را برای بهینهسازی و گسترش فهرستهای برخط بهوجود آورد (Fattahi 1995).
کاربرد روشهای ماشینخوان، ابتدا به شکل کارتهای پانچ و نوارهای کاغذی، و سپس نوارهای مغناطیسی ظاهر شد. سازگاری کتابخانهها در ابتدا با پیشرفت ماشینها و نرمافزارها کند بود، تا اینکه در دهة 1970 ارزش آنها در کنترل اطلاعات کتابشناختی آشکار شد. اما هنوز هم هزینههای استفاده از آنها نسبتاً بالا بود، به نحوی که برخی از طرحهای رایانهای کردن فهرستگانها کنار گذاشته و روشهایی سادهتر و مقرون بهصرفهتر شامل ترکیبی از کارتهای چاپی و میکروفیلمها استفاده شدند. در دهة 1960، امکان تولید اطلاعات فهرستنویسی ماشینخوان به صورت متمرکز فراهم شد و در قالب برنامة «مارک»[19]، و توزیع هفتگی نوارهای مغناطیسی اطلاعات در میان تعداد محدودی از کتابخانهها آغاز گردید. برونداد اولیه تنها شامل تکنگاشتهای انگلیسی زبان جاری بود، اما ظرف یازده سال بعد همة عناوین چاپی فهرستنویسی شده در کتابخانه کنگره را در ترتیب الفبایی در بر میگرفت. بدون تردید، این طرح گسترده به برنامة فهرستنویسی مشترک[20] منجر شد که سیستمی را برای جمعآوری اطلاعات کتابشناختی از سراسر دنیا ایجاد کرد. با توسعة برنامة رایانهای پیشرفتهای موسوم به شناسایی «فرمت»[21]، روند تبدیل رکوردها به شکل ماشینخوان بسیار ساده شد. این برنامه برای تکنگاشتها، امکان تبدیل به «فرمت» رکوردهای کتابشناختی مطابق با استاندارد بینالمللی توصیف کتابشناختی[22] را فراهم میکرد که از سوی بسیاری از مؤسسههای کتابشناختی ملی فراهم میشد. بهعلاوه، کتابخانة کنگره طرح مارک مشترک[23] را راهاندازی کرد که شورای منابع کتابخانهای[24] از آن پشتیبانی مینمود. بر اساس این طرح، یک پایگاه داده از اطلاعات فهرستنویسی متمرکز و مشترک از طریق تبدیل عنوانهای گذشتهنگر ایجاد میشد، که پیش از این از سوی کتابخانة کنگره فهرستنویسی شده بودند (Hanson 1981, 433-434).
امروزه با ظهور فناوری رایانهها، به نظر میرسد عمر فهرستهای برگهای تقریباً به سر رسیده و به جز چند مورد استثنا، مانند فهرستگان کتابهای مرکز تأمین مدارک کتابخانة بریتانیا[25]، دشوار است که فهرستی نوین از این دست بیابیم. حتی اگر فناوری لازم را برای ایجاد فهرستگانی خودکار نداشته باشیم، باز هم ایدة ایجاد فهرست برگهای سؤال برانگیز خواهد بود. این کار، درست مثل این است که از فناوری دیروز برای حل مشکلات فردا استفاده کنیم. با گسترش فناوری نوپدید اطلاعات و ارتباطات و به دنبال آن اینترنت، استفاده از شبکهها و قابلیتهای آن برای توسعة ذخیره و بازیابی اطلاعات معمول شد و طرح ایجاد فهرستگانها در شبکه شکل گرفت. بنابراین، میتوان گفت که امروزه فهرستگان معمولی[26] فهرستی برخط است. در چنین فهرستی، کتابخانههای عضو، دادههای مربوط به موجودی خود را به طور الکترونیکی و در دفعات منظم به یک سیستم ارسال میکنند. در این فهرستها، رکوردهای تکراری حذف میشوند و پایگاه حاصل برای هر یک از کتابخانههای عضو قابل دسترس است (Gould 1999).
با وجود تغییر شکل فهرستگانها، هدف اصلی آنها کمابیش مانند گذشته، ارائة منبعی برای کتابداران و کاربران نهایی برای پشتیبانی از کشف منابع، مکانیابی منابع، سفارش، و پشتیبانی از فهرستنویسی است (Husby 1999).
معمولترین روش برای ایجاد یک فهرستگان، مدل متمرکز است. در این مدل، رکوردها به پایگاهی مرکزی وارد میشوند(Husby 1999) . برخی عقیده دارند که مدل متمرکز هنوز هم بهترین راه برای پشتیبانی از جستجوهایی درحجم بسیار بالاست (Lynch 1997). طراحی یک پایگاه متمرکز، به دو روش مستقیم و غیر مستقیم صورت میگیرد. در روش مستقیم، رکوردها بهطور مستقیم به پایگاه مرکزی وارد میشوند. اما در روش غیر مستقیم، ابتدا فهرستهای محلی تشکیل و سپس کل دادهها به پایگاه مرکزی وارد میشوند. البته، ترکیب این دو روش نیز وجود دارد که در آن هر دو روش را میتوان موازی با هم انجام داد (Cousins 1999). از جمله دلایل اصلی برای استفاده از روش غیرمستقیم، میتواند نبود ابزار فهرستنویسی مرکزی برای روزآمدسازی مستقیم فهرستها یا ترجیح کتابخانهها به استفاده از سیستم فهرستنویسیای سازگار با سیستم محلی آنها باشد (Husby 1999).
ردهبندی فهرستگانهای متمرکز، بر اساس سازوکارهای روزآوری و مکانیابی دادهها، عبارتند از (Husby 1999):
مدل سنتی ساخت فهرستگانها که در آن، رکوردها از منابع گوناگون در یک پایگاه اطلاعاتِ واحد جمع میشوند، از سوی مدل مجازی فهرستگانها با چالش روبهرو شده است. در مدل مجازی، هر فهرست از دیگر فهرستها جداست، اما تمامی فهرستها از دید کاربر نهایی یک منبع واحد به نظر میرسند. روشهای گوناگونی برای ایجاد فهرستگانهای مجازی وجود دارند، اما بیشترین توجه به کاربرد استانداردجستجو و بازیابی «زد 39. 50»[27] است (Cousins 1999). این استاندارد، پروتکلی را برای بازیابی «رایانه به رایانه»[28] اطلاعات ارائه میکند و به کاربر یک سیستم رایانهای اجازه میدهد به جستجو و بازیابی اطلاعات از سیستمهای دیگری بپردازد که از این استاندارد پشتیبانی میکنند، بدون اینکه از نحوی[29] که در آن سیستمها استفاده میشود، آگاهی داشته باشد. استفاده از این استاندارد، اقبال روزافزونی داشته است، به شکلی که کتابخانة کنگره علاوه بر فراهم ساختن امکان جستجو در فهرست خود با این استاندارد، امکان جستجو در فهرستهای نزدیک به 500 مؤسسه را در سطح جهان با استفاده از این استاندارد از طریق دروازهای واحد فراهم میسازد (Library of Congress 2006).
روند ایجاد فهرستگانهای مجازی که بتوانند به درستی اطلاعات موجودی و وضعیت گردش مواد را در میان سیستمهای خودکار کتابخانهای گوناگون نمایش دهند، روندی پیچیده و مستلزم تلاش زیادی است. نرمافزاری که بدین منظور به کار میرود، باید از فهرست مجازی پشتیبانی کند تا انعطافپذیری لازم را برای ارتباط با روشهای گوناگون ارائة اطلاعات موجودی و قابلیت دسترسی به مواد داشته باشد. ارائة شیوهای برای جستجوی منسجم در میان سیستمهای خودکار گوناگون در یک فهرست مجازی هم میتواند پیچیده باشد، زیرا(Breeding 2000):
کنسرسیومها میتوانند در کاهش این پیچیدگی مفید باشند. کنسرسیومها به عنوان سازوکاری برای کتابخانهها عمل میکنند تا منابعی را که هر یک برای کاربرانشان در اختیار ندارند، با روشی مؤثر و مقرون بهصرفه فراهم کنند. در گذشته کتابخانهها بر منابعی کتابشناختی چون «اُ. سی. ال. سی.»[30]، «آر. ال. جی.»[31]، و «دبلیو. ال. ان.»[32] متکی بودند تا از موجودی دیگر کتابخانهها آگاهی یابند. هر چند این امکانات نسبت به زمانی که کتابخانهها تنها بر فهرستهای چاپی چون فهرستگان ملی یا سیاهههای میکروفیلمی اتکا داشتند، یک مزیت محسوب میشود، اما نمیتوانند پاسخگوی انتظارها یا نیازهای کاربران امروز باشند. از این گذشته، استفاده از آنها پرهزینه و وقتگیر است. امروزه در حالیکه برخی کنسرسیومها به همان امکانات اکتفا میکنند، دیگران در صددند تا فهرستهای خود را به شکل فهرستگانها یا فهرستهای مجازی درآورند. انتخاب بین فهرستگانهای واقعی و فهرستگانهای مجازی، اغلب به سطح مشارکت و اعتبارهای مالی بستگی دارد. ممکن است اعتبارهای مالی به حدی باشد که کنسرسیومها در صدد یافتن کارگزاری واحد برآیند تا پایگاهی مشترک برای اعضا ایجاد کند، در حالیکه کنسرسیومهای دیگر میتوانند گزینة فهرست مجازی را انتخاب کنند؛ انتخابی که به اعضا اجازه میدهد در عین حالی که میتوانند بر سیستم کتابخانة محلی خود نظارت کنند، امکان اتصال مجازی به کتابخانههای دیگر کنسرسیوم را نیز داشته باشند. فهرستگان مجازی فهرستهای جداگانه اعضا را به هم متصل، و به عنوان فهرستی یکدست در میان اعضای کنسرسیوم عمل میکند. این فهرستها منابع اعضای کنسرسیوم را در رکوردهای کتابشناختی واحدی ترکیب و اطلاعات مربوط به محل نگهداری آن منابع را هم در کنار آنها قرار میدهند (Preece 2001; Cohen 2003).
فهرستگانهای مجازی میتوانند در نتایج خود نه تنها اطلاعات کتابشناختی منابع را ارائه دهند، بلکه وضعیت گردش نسخههای هر منبع را با اطلاعات دقیق محل نگهداری نمایش میدهند. اگر هدف اصلی در ایجاد یک فهرستگان مجازی را پشتیبانی از اشتراک منابع بدانیم، پس باید امکانی برای کاربران فراهم شود تا بتوانند به منابعی دست یابند که در محل کتابخانة خود برای آنها قابل دستیابی نیستند. بنابراین، فهرستگانهای مجازی، امکان درخواست از یک سیستم یکپارچة امانت بین کتابخانهها را نیز برای کاربران فراهم میآورند. برای استفاده از منابع، ابتدا مشخص میشود که آیا منبع مورد نظر در حال حاضر در کتابخانة محل کاربر موجود است یا خیر، زیرا باید تا حد امکان از مراحل پرهزینة به دستآوردن منابع از کتابخانههای دیگر پرهیز شود. اما هنگامی که امکان به دست آوردن منبع در محل نیست، باید بتوان از خدمات امانت بین کتابخانهها بهره برد (Breeding 2000).
بنابراین، آخرین تأثیر تحولات فناوری اطلاعات بر فهرستگانها را میتوان ایجاد فهرستگانهای مجازی دانست که با مفهوم فهرستهای غیرمتمرکز یا فهرستهای توزیعشده[33] (Lynch 1997) هم شناخته میشوند که در آنها اطلاعات موجودی کتابخانهها به یک پایگاه دادة مرکزی ارسال نمیشود، بلکه فهرستهای جداگانة کتابخانهها به یکدیگر متصل[34] میشوند. نرمافزار استفاده شده باید قابلیت جستجو از هر فهرست به فهرستهای دیگر را به شکل بههم پیوسته و بدون توجه به مرز فهرستها از یکدیگر[35] داشته باشد، بهطوریکه تمامی فهرستها جستجو و نتایج آن به صورت یکپارچه به کاربر ارائه شوند. به عبارت دیگر، این نتیجة استفاده از فهرستگانی یکپارچه است. یکپارچگی فهرستگانها در تمام فرایندهای بازیابی، مکانیابی، و سفارش صورت میگیرد، به طوریکه کمتر احتمال میرود فهرستگانها تنها برای یکی از این هدفها به وجود آیند، بلکه پارهای از یک سیستم پیچیدهتر خواهند بود (Gould 1999)که با فراهم آوردن امکان دسترسی به چند پایگاه جدا از هم از طریق یک رابط کاربر واحد، امکان جستجوی همزمان را در آنها مهیا میکنند. در فهرستگانهای مجازی، فهرست مرکزی به معنای پایگاه فیزیکی و مجموعهای از چند فهرست وجود ندارد. برخی شاخصهای کیفیت اینگونه فهرستگانها عبارتند از(Husby 1999):
رابط کاربر میتواند استانداردها، ترکیبها و فرمتهای گوناگون و حتی معناهای پراکندة بسیار متفاوت سیستمهای کاملاً گوناگون را ترجمه و تفسیر کند و توانایی اتصال به همة سیستمها را داشته باشد. کوششهای بسیاری شده است تا چنین سیستمهای مجازیای ساخته شوند، اما فهرستگان آرمانی، فهرستگانی است که بتواند با استانداردهای آزاد[37] عمل کند (Husby 1999).
بنابراین، فهرستگانهای مجازی به هیچوجه همان فهرستگانهای سنتی نیستند، زیرا فهرستگان سنتی سیاههای از رکوردهای تلفیق شدة منابع و پیوستی از کتابخانههای دارای آن منابع است، اما فهرستگان مجازی گروههایی به هم متصل از فهرستهای جداگانة کتابخانههاست که جستجو در آن بر پایة یک رابط کاربرِ واحد صورت میگیرد و بر این اساس استوار است که کاربر نیاز ندارد بداند که فهرستهای جداگانهای را جستجو میکند، زیرا نتایج حاصل همان سیاههای واحد از رکوردها و اطلاعاتی در مورد مکانهایی است که مدارک را نگهداری میکنند.
«کلامپ»[38] یا مجموعة رکوردها در فهرستگانها، میتوانند دو نوع باشند؛ کلامپ فیزیکی که در آن رکوردها از چندین فهرست کتابخانه بهطور فیزیکی گردآوری میشوند تا یک فهرستگان را شکل دهند یا کلامپ مجازی که فهرستها در آن به هم متصل شده و جستجو در میان آنها از طریق پروتکل «زد 39. 50» صورت میگیرد (Gould 1999). «کازینز» هر فهرستگان را در جای خود یک کلامپ فیزیکی میداند که تعاملهای کاربر را منسجم میکند. گاهی ایجاد یک کلامپ مجازی که همکاری مؤسسههای زیادی را میطلبد، اگر غیر ممکن نباشد، بسیار دشوار است. هر فهرستگان دامنهای محدود دارد و هرگز دسترسی کاربر را به همة اطلاعات مورد نیاز او فراهم نمیکند. بنابراین، او پیشنهاد میکند ابتدا کلامپ فیزیکی ایجاد شود تا زمینة ایجاد کلامپهای مجازی بزرگترفراهم گردد (Cousins 1999).
فهرستگانهای متمرکز و فهرستگانهای غیرمتمرکز
در انتخاب بین فهرستگانهای متمرکز و غیرمتمرکز یا مجازی، بحثهای زیادی مطرح است. برخی وجود هر دوی آنها را لازم میدانند. «لینچ» معتقد است فهرستهای متمرکز هنوز بهترین راه برای پشتیبانی از جستجو در مجموعههای عظیم است. با این حال، اضافه میکند که از دیدگاه فنی هر کدام از فهرستگانهای متمرکز وفهرستگانهای غیرمتمرکز، برای کاربران فواید و مزایای خود را دارند و میتوانند مکمل یکدیگر نیز باشند و در این صورت مزیت بیشتری بیابند (Lynch 1997).
«گولد» آیندة فهرستگانهای مجازی را هنوز اطمینانبخش نمیداند. بهزعم وی، بیشتر کارهایی که در این حوزه انجام شدهاند، هنوز در مرحلة راهاندازی هستند و در کارآیی پروتکل «زد 39. 50» نیز هنوز اطمینان کاملی وجود ندارد. زیرا واضح است که این پروتکل هنوز نمیتواند جایگزین فهرستگانی متمرکز با مدیریت مناسب شود. از سوی دیگر، روشن است که در حال حاضر با وجود محدودیتهای مالی و نبود امکانات اساسی برای اشتراک منابع، ایجاد فهرستگانی متمرکز در همة موارد عملی نیست. در نتیجه، در کتابخانههای امروز فضایی برای هر دو نوع فهرستگان وجود دارد. نمونهای از فهرستگانهای مجازی، فهرستگان مجازی کاناداست[39] که به عنوان طرحی در سال 1996 آغاز شد تا استفاده از پروتکل «زد 39. 50» را برای اتصال به فهرستهای کتابخانهای بیازماید. در سال 1998 نتیجه گرفته شد که هر چند استفاده از فهرستگان مجازی برای وظایفی چون کپی کردن فهرستها مؤثر است، اما هنوز برای توسعة کاربرد فهرستهای مجازی برای مکانیابی منابع و به دنبال آن امانت بین کتابخانهها تلاش بیشتری لازم است. با این حال، در بررسی سال 1998، 37% از کتابخانههای شرکتکننده در «وی کاس» اعلام کردند که کاربرد پروتکل «زد 39. 50» را در امانت بین کتابخانهها مفید دانستهاند (Gould 1999).
آینده فهرستگانها
جهانیسازی در حوزة فناوری اطلاعات سریعتر و بیشتر از صنایع دیگر در کانون توجه قرار گرفته است، زیرا امکان تعامل سیستمهای رایانهای با یکدیگر بسیار اهمیت دارد. گسترش جهانیسازی در این زمینه به کتابخانهها این امکان را داده است که جهانی فکر و عمل کنند. نمونة آشکار این گرایش، استفاده از فهرستهای مجازی است که با استانداردهای ارتباطی بین المللی «زد 39. 50» عمل میکنند و سازمانهای جهانی از آن برای هماهنگی فهرستهای کتابخانهای متفاوت بهره میبرند. کتابخانة جهانی نیز ایدهای است که بر همین اساس پدید آمده است. در این کتابخانه، فهرستگانهای مجازی نقشی اساسی ایفا میکنند. ابعاد نیل به کتابخانة جهانی عبارتند از(Evans 2000):
فهرستگان مجازی بر همان پایهای شکل میگیرد که هر موتور جستجوی اینترنتی به طور مجازی ایجاد میشود. موتورهای جستجو دادههای کتابشناختی را معمولاً به شکل کلیدواژه از منابع وب میگیرند و آنها را در یک پایگاه قابل جستجو ترکیب میکنند (Brophy 2001, 46). بنابراین، آنچه شاهد آن خواهیم بود، پیدایی دروازههای مبتنی بر وب است که کاربران را قادر میسازد اطلاعات چاپی و الکترونیکی را جستجو کرده و به چکیدهها و متن کامل بیشتر منابع دسترسی فوری بیابند. در جایی که منبعی فقط به شکل کاغذی موجود است، این دروازهها به کاربران این امکان را میدهند که محل نگهداری نسخهای از آن را بیابند و درخواستی را برای امانت یا دریافت تصویر آن تنظیم کنند تا به طور مستقیم به آنان تحویل داده شود (Smith 2001).
با گسترش امکانات وب، خیلی راحت میتوان به فهرست موجودی کتابخانهها دست یافت. یافتن وبسایتهای کتابخانهها میتواند به سادگی وارد کردن نام کتابخانه در یک موتور جستجو باشد. اما پایگاههایی وجود دارند که برای جمعآوری و فهرستنویسی صفحات وب پایگاهها و همچنین اتصال به فهرستهای برخط ایجاد شدهاند. با استفاده از این پایگاهها، کاربران نه تنها میتوانند وب سایت کتابخانة خود را بیابند، بلکه میتوانند کتابخانههای مجاور خود را نیز پیدا کنند و بهطور مستقیم به فهرست برخط متصل شوند. وظیفهای که موتورهای جستجو با آن مشکل دارند (Cohen 2003). برخی از این پایگاهها عبارتند از:
«لیبدکس»[40] یکی از مشهورترین راهنماهاست که فهرست جهانگستری از صفحات وب و فهرستهای برخط حدود 18 هزار کتابخانه را ارائه میکند. این فهرست علاوه بر قابلیت جستجو، بر حسب کشور یا شرکتهای عرضة کنندة «اُپک» قابل مرور است.برای هر کتابخانهای که در این فهرست یافت شود، اطلاعاتی مانند کشور، نوع کتابخانه، و پیوندی به صفحة خانگی و فهرست برخط کتابخانه ارائه میشود. این فهرست هماکنون 15 کتابخانه از ایران را نیز در بر دارد (LibDex 2005).
«لیب ـ وب ـ کتس»[41] منبع دیگری برای یافتن وب سایتها و فهرستهای برخط کتابخانههاست. مزیت اصلی این فهرست، سازوکار جستجوی آن است. علاوه بر امکان جستجوی سریع، گزینة «سایر امکانات جستجو» به کاربران امکان انتخاب نوع کتابخانه، شهر، ایالت، و کشور را نیز میدهد. امکان جستجوی پیشرفته نیز در این فهرست وجود دارد که در آن کاربران میتوانند هر تعداد از معیارهای مطابق با نیازهای خود را وارد کنند. هنگامی که رکوردی بازیابی شد، اطلاعات گستردهای دربارة کتابخانه ارائه میشود. این اطلاعات شامل نشانی پستی، نوع کتابخانه، پیوند به صفحة اصلی کتابخانه و فهرست برخط، سیستم خودکار کتابخانه، اعضای دیگر، و نام کنسرسیومهایی است که کتابخانه در آنها عضویت دارد.
میزان تأکیدی که بر اهمیت تلفیق رکوردها میشود، از فهرستی به فهرست دیگر متفاوت است. «اُ. سی. ال. سی.» یک رکورد «اصلی»[42] برای هر منبع نگهداری میکنند و موارد تکراری از طریق «ویرایش الگوریتمی رکوردها»[43] حذف میشوند؛ در حالیکه سیستم «ملویل»[44] همة فهرستهای مختلف را ثبت میکند که بسیار مؤثر ولی هزینة نگهداری آن بسیار بالاست (Cohen 2003). «کوپک»[45] فهرستگان «کنسرسیوم کتابخانههای پژوهشی دانشگاهی» در بریتانیاست. مدیران این فهرستگان عظیم، سیستم کشف موارد تکراری و تلفیق رکوردهای خود را ایجاد کردهاند. بر خلاف «ملویل» و «اُ. سی. ال. سی.» مقایسه دقیق بین همة رکوردهای جدید و رکوردهای موجود بسیار وقتگیر و پرهزینه خواهد بود، بنابراین برای حذف موارد تکراری، تنها کنترل سادهای بر پایة مقایسة شابکها یا شابنها یا مقایسة سرنامهای عنوان یا مؤلف انجام میشود. هنگامی که اقلام تکراری شناسایی شدند، رکوردها برای تشکیل یک رکورد واحد با هم تلفیق میگردند (Gould 1999).
«کوپک» فهرستگانی از مجموعه فهرستهای کتابخانههای دانشگاههای بزرگ انگلستان شامل 31 میلیون رکورد از 27 مؤسسة عضو کنسرسیوم کتابخانههای پژوهشی است. «کوپک» به طور خودکار از همة سیستمهای یکپارچة کتابخانههای عضو تغذیه میشود و شامل تعداد زیادی پیوند به دادههای گردش مواد است، بهطوری که کاربران از موجود بودن یک منبع در قفسه و قابل دستیابی بودن آن در زمان درخواست خود آگاهی مییابند (Smith 2001; Copac 2006).
در ایران نیز در این زمینه اقدامهایی صورت پذیرفته است. از جملة امکانات موجود، میتوان به سیستم اطلاعرسانی سیمرغ اشاره کرد که در آن، کاربران میتوانند از طریق اینترنت، همزمان در چند مرکز یا تمامى مراکز دارای سیمرغ به جستجوی منابع اطلاعاتی بپردازند (شرکت نرمافزار و سختافزار ایران بیتا).
چالشها
یک فهرستگان تنها در صورتی میتواند مؤثر واقع شود که اطلاعات موجود در آن صحیح باشد. یکی از انتقادهایی که اغلب به فهرستگانها وارد میشود، نیاز زیاد به نیروی انسانی در ادارة آنها و به عبارت دیگر کار ـ بر[46] بودن آنهاست. علاوه بر این که باید اقلام جدید و محلهایی که به فهرست دارندگان منابع پیشین اضافه میشوند به رکوردهای موجود افزوده گردند، تطابق رکوردها و حذف موارد تکراری نیز باید صورت پذیرد. علاوه بر این هنگامی که منابع از کتابخانههای عضو وجین میشوند، باید رکوردها و محلهای آنها از فهرست موجودیهای قابل دسترس حذف شوند. کشف موارد تکراری در رکوردهای مربوط به تکنگاشتها از همه سادهتر است، در حالیکه دربارة آثار چند جلدی، نشریات ادواری، و بویژه عناوین نشریات چالش بیشتری وجود دارد، زیرا در مورد این منابع باید با واحدهای فهرستنویسی کتابخانههای گوناگون هماهنگی کاملی صورت گیرد (Gould 1999).
اساس روشهای فهرستنویسی سیستمهای کتابخانهای با هم تفاوت دارند. این تفاوتها در انجام جستجو، نمایهسازی، و تفسیر معنای جستجوها به چشم میخورد. به همین دلیل، برای جستجو در فهرستگان مجازی ممکن است لازم باشد تنها به جستجوی ساده قناعت کنیم. بدین ترتیب، کاربر مزایای جستجوی پیشرفته را از دست میدهد، یا به نتایجی بدون انسجام میرسد که به هیچوجه برای جستجوهای خاص مناسب نیست. بنابراین، مسئلة اساسی در جستجو در پایگاهی که از پروتکل «زد 39. 50» استفاده میکند، انسجام میان سیستمهای گوناگون کتابخانهای است. برخی چالشهای مربوط به تجانس سیستمهای گوناگون جستجوی اطلاعات، عبارتند از(Husby 1999):
نتیجهگیری
واقعیت این است که همیشه نمیتوان بدون در نظر گرفتن مزایا و معایب فناوریهای نوپدید، تصمیم به جایگزینی آنها گرفت. با پیدایی هر فناوری جدید، تمایل به حذف روشهای قدیمی و آغازی دوباره به وجود میآید. اما بهتر آن است که نقاط قوّت و ضعف هر یک را در نظر بگیریم و در ارائة خدماتی بهتر به کاربر، ترکیبی مناسب را به کار گیریم (Cousins 1999).
با ظهور اینترنت و وب و امکان ارائة مجلههای الکترونیکی، شاید به نظر آید که دیگر نیازی به اشتراک منابع و به دنبال آن فهرستگانها نباشد. اما عواملی چون عدم دسترسی همة کاربران به اینترنت و امکانات شبکهای بویژه در کشورهای جهان سوم، دشواری دستیابی به کتابخانههای مجازی در میانمدت، توجه و خواست کاربران نسبت به منابع چاپی باعث میشوند که اشتراک منابع و زیرساختهای آن از جمله فهرستگان، همچنان اهمیتی در خور داشته باشد. بدین ترتیب، در میانمدت، اشتراک منابع و همکاری بین کتابخانهها در بسیاری از موارد به شکل پیشین خود ادامه خواهد یافت. این امر در کشورهای کمتر توسعهیافته اهمیت بیشتری نیز دارد. از این گذشته، در مسیر نیل به کتابخانة جهانی، ایجاد فهرستگانها از گامهای اساسی محسوب میشود. بنابراین، ایجاد فهرستگانی قدرتمند، میتواند اعتبار کتابخانهها را در اطلاعرسانی و اشاعة اطلاعات افزایش دهد.