Document Type : Original Article
Authors
1 Assistant Prof., Department of Knowledge and Information Science, Faculty of Education and Psychology, Ferdowsi University Of Mashhad, Mashhad, Iran.
2 MA, Department of Information Technology Management (Knowledge Management), Faculty of Economic and Administrative Sciences, Ferdowsi University Of Mashhad, Mashhad, Iran.
3 MA, Department of Information Technology Management (Business Management), Faculty of Economic and Administrative Sciences, Ferdowsi University Of Mashhad, Mashhad, Iran.
Abstract
Keywords
مقدمه
تسهیم دانش بهعنوان یک فعالیت طبیعی و روزمره، بیش از هر سازمان دیگری در مؤسسههای علمی و دانشگاهها، گردهماییها و نشریههای دانشگاهیان در جریان بوده و نشاندهندۀ ماهیت این سازمانها و گرایش دانشگاهیان به اشتراک دانش است (چنگ[1] و دیگران، 2009). دانشگاهها با داشتن امکانات تحقیقاتی گسترده، نقش اصلی را در خلق و انتشار دانش بازی میکنند. همچنین، نقش مهمی در انتقال دانش به سازمانهای دیگر، محیطهای کسب و کار یا مؤسسههای فرهنگی و اجتماعی و نیز حمایت از یادگیری از طریق برنامههای آموزشی ایفا میکنند. انتظار میرود دانشگاهها رویکردی فعّال به توسعۀ فرایندهای مدیریت دانش در پیش داشته باشند. بنابراین باید درک درستی از نحوه مدیریت دقیق و بهینهسازی ارزش داراییهای دانشی خود داشته باشند ( فولوود[2] و دیگران، 2013). در محیطهای دانشگاهی، بهاشتراکگذاری دانش میتواند مهمترین فرایند مدیریت دانش تلقی شود زیرا بخش عمدای از جامعۀ آن با دانش و فرایند اشتراک آن سروکار دارند (تریهان و کوشواها[3]، 2012). در چنین محیطی، اشتراک دانش مؤثر تضمین میکند که آیا افراد این مجموعه قادر به تحققبخشیدن و توسعۀ قابلیتهای خود بهطور کامل هستند یا خیر. اگر چه بهاشتراکگذاری دانش در دانشگاهها میتواند فواید بسیار زیادی را ایجاد کند، بهعنوان یکی از مسائل و چالشهای بنیادین مدیریت دانش در محیطهای سازمانی (مانند دانشگاهها) نیز مطرح است (ساد[4]، 2013). چنانکه «عبدالله[5] و همکاران» (2011) اشاره میکنند، با توجه به نقش دانشگاهیان بهویژه دانشجویان تحصیلات تکمیلی در فرایند اشتراک دانش، بررسی ادراکها و تمایلهای آنان در این فرایند ضروری است. پژوهش حاضر در تلاش است تا ضمن شناسایی عوامل مؤثر بر «قصد اشتراک دانش» در بین دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه علوم پزشکی شیراز، بر مبنای نظریۀ رفتار برنامهریزیشدۀ «آجزن»[6] (1991) با استفاده از نظریه «نوناکا و تاکوچی»[7] (1995) پیامدهای قصد اشتراک دانش آنها را نیز بررسی کند. بر این پایه میتوان تأثیر قصد اشتراک دانش را بر انواع رفتارهای پس از آن مشخص و روابط متصورشده بین این رفتارها را ترسیم کرد.
مبانی نظری و پیشینۀ پژوهش
باورهای رفتاری
در الگوی رفتار برنامهریزیشدۀ «آجزن» (1991) باورهای رفتاری[8] پایه اطلاعاتی است که در نهایت رفتار فرد را تعیین میکنند. باورهای رفتاری در فرایند رفتار برنامهریزیشده میتواند نادرست و یا منعکسکنندۀ افکار واهی نیز باشد. با وجود این، باورها هدایتکنندۀ رفتار و قصد رفتاری افراد است. تأثیر باورهای رفتاری بر باورهایی که در رابطه با عواقب احتمالی یک رفتار شناخته میشوند، نیز مشهود است (آجزن و دیگران، 2011). از اینرو، به باور «آجزن و همکاران» (همان) باورهای رفتاری تعیینکنندۀ نگرش فرد نسبت به انجام رفتار خاصی است. افزون بر این، باورهای رفتاری نشاندهندۀ ارزیابی مثبت یا منفیِ فرد از انجام رفتار است و تأثیر آن بر قصد رفتاری میتواند از فردی به فرد دیگر متفاوت باشد (لو[9] و دیگران، 2005). به اعتقاد «فیشبین و آجزن»[10] (2010) قدرت باورهای رفتاریِ تعیینکننده، روند تراکمی و در حال توسعۀ نگرش کلّی فرد نسبت به رفتاری خاص است. پژوهشهای پیشین رابطه مستقیم و معنادار بین باورهای رفتاری و قصد فرد را تأیید کردهاند (متیسون[11]، 1991؛ هو[12] و دیگران، 1999؛ بامبرگ[13] و دیگران، 2003).
باورهای هنجاری
به باورهای فرد در رابطه با انتظارها و رفتارهای دیگران «باورهای هنجاری»[14] گفته میشود که تعیینکنندۀ هنجارهای ذهنی فرد است (آجزن و دیگران، 2011). به باور «آجزن» (2012) تقویت باورهای هنجاری بهواسطۀ انگیزه سبب بهبود پیشبینی هنجارهای ذهنی فرد میشود. از اینرو، باورهای هنجاری، مجموعههنجارهایی از دیدگاه فرد است که بر پایۀ تجربۀ اجتماعی پیشین او بهوجود میآید. بر این پایه، باورهای هنجاری شامل شناسایی قابل قبول بودن یک رفتار خاص از نگاه دیگران است و میتواند دربردارندۀ دیدگاه فرد دربارۀ میزان پذیرش رفتاری خاص در یک جامعه باشد (بروتوسکا[15] و دیگران، 2014).نتایج پژوهشهای پیشین نشاندهندۀ تأثیر معنادار باورهای هنجاری افراد برهنجارهای ذهنی و قصد بهاشتراکگذاری دانش است (باک[16] و دیگران، 2005؛ ایبرگیمووا[17] و دیگران، 2012).
باورهای کنترلی
باورهای مرتبط با عوامل تسهیلکننده و یا عوامل بازدارنده، باورهایی کنترلی[18] هستند که تعیینکنندۀ کنترل رفتاری درکشدۀ فرد میباشند (آجزن و دیگران، 2011). باورهای کنترلی بر اساس تجربههای رفتاری گذشته، اطلاعات دست دوم، مشاهدههای مستقیم از تجربههای دیگران و عوامل دیگری است که سبب افزایش یا کاهش توانایی درک انجام رفتار خاصی میشود (بل[19]، 2013).
نگرش
نگرش[20] بر مبنای مقادیر بروندادهای مورد انتظار شکل گرفته و بر پایۀ ارزشگذاری بروندادها ارزیابی میشود (کالافاتیس[21] و دیگران، 1991). همسو با دیدگاه «آجزن» (آجزن، 2010) نگرش به گرایش مطلوب یا نامطلوب فرد، به قصد تکرار یک رفتار خاص نسبت داده میشود. زمانی که فرد معتقد است بهاشتراکگذاری دانش میتواند رفتار و هنجارهای ذهنی خود و دیگران را بهبود ببخشد، نگرش مثبتتری نسبت به اشتراکگذاری دانش پیدا خواهد کرد (تیسای[22] و دیگران، 2012). نگرش قویترین پیشبینیکننده از قصد انجام فعالیت یا یک رفتار خاص است. از این لحاظ، درک و شناخت نگرش افراد در فرایند اشتراک دانش ضروری است (بل، 2013). نگرش دلیل پاسخ و یا عدم پاسخ فرد در مقابل یک رویداد یا بروز یک رفتار خاص است. پژوهشهای پیشین رابطۀ بین نگرش و قصد رفتاری فرد به اشتراک دانش را اثبات کردهاند. نتایج پژوهش «نم و ون»[23] (2016) نشان داد نگرش قویترین تأثیر را بر قصد رفتاری فرد برای اشتراک دانش دارد. همسو با این یافته، «دینگ و انجی»[24] (2009)، «ایسلام[25] و همکاران» (2013) و «کاسیراولو[26] و همکاران» (2013) نیز ارتباط قابل توجهی بین نگرش، قصد و رفتار اشتراکگذاری دانش یافتهاند. همچنین، نتایج مطالعات «ژانگ و فایانجی»[27] (2012)، «ایبراگیمووا[28] و همکاران» (2012) و «کیم و کو»[29] (2014) نشان داد که نگرش بر قصد اشتراک دانش تأثیر مستقیم و معناداری دارد.
هنجارهای ذهنی
هنجارهای ذهنی[30] مفهومی مستقل از نگرش فرد نسبت به رفتاری خاص است. افراد میتوانند بهطور ذاتی نگرشی مطلوب نسبت به یک رفتار داشته باشند. در عین حال، فشارهای اجتماعی درکشده میتواند مانع بروز آن رفتار شود. همچنین، فرد میتواند نگرشی منفی نسبت به رفتار و هنجارهای ذهنی مطلوب داشته باشد. «آجزن» (2012) معتقد است رویدادهای بسیاری میتواند سبب شکلگیری باورهای رفتاری و هنجاری ذهنی موازی گردد. از نظر «فیشبین و آجزن» (2010) هنجارهای ذهنی، فشار اجتماعی درکشدهای برای انجام یک رفتار شمرده میشوند. در نتیجه، هنجارهای ذهنی عاملی تعیینکننده و مستقیم بر قصد انجام رفتار تلقی میگردند (2013). پژوهشهای پیشین هنجارهای ذهنی را شرط لازم و ضروری در قصد اشتراک دانش دانسته و رابطه مثبت و معنادار بین هنجارهای ذهنی و قصد اشتراک دانش را تأیید کردهاند (باک و دیگران، 2005؛ ته و یونگ[31]، 2011).
کنترل رفتاریِ درکشده
کنترل رفتاریِ درکشده[32]، به فرایندی گفته میشود که از عوامل خاصی مانند عناصر هنجاری و کنترل درکشده اثر میپذیرد. این عناصر رفتاری بر قصد رفتاری فرد تأثیر میگذارند. بر این پایه، کنترل رفتاریِ درکشده به دیدگاه افراد از ظرفیت خود برای انجام یک رفتار خاص نسبت داده میشود. این بهمعنای درک فرد از ظرفیت خود برای اجرای یک رفتار خاص است (آجزن و دیگران، 2011). بر این پایه، کنترل رفتاریِ درکشده احساس عمومی شخص از «شایستگی و تواناییِ تحت نفوذ قراردادن رفتارها» است. همچنین، کنترل رفتاریِ درکشده با توجه به اطلاعات موجود، مهارتها، فرصتها، موانع ممکن و منابع مورد نیاز برای انجام یک رفتار ایجاد میشود. هر چه کنترل رفتاریِ درکشدۀ یک فرد بیشتر باشد، قصد انجام آن رفتار نیز قویتر خواهد بود (بل، 2013). به باور «آجزن» (2012) کنترل رفتاریِ درکشده میتواند بهطور غیرمستقیم بر عملکرد رفتاری فرد تأثیر بگذارد. این وضعیت بهمعنای تأثیر کنترل رفتاریِ درکشده بر قصد انجام رفتاری خاص و مواجهه با مشکلات پیشرو در طول اجرای آن رفتار است. نتایج پژوهشهای پیشین (عبدور _ رافیو و عادئولا[33]، 2015؛ حسن[34] و دیگران، 2016) تأثیر کنترلِ رفتاریِ درکشده را بر فرایند اشتراک دانش نشان میدهد.
قصد اشتراک دانش
«فیشبین و آجزن» (2010) در نظریۀ عمل منطقی[35] تأکید کردند که هرچه احتمال درک یک رفتار بیشتر باشد، احتمال انجام آن رفتار بیشتر خواهد بود. این احتمال درکشده، پایۀ ابعاد اصلی توصیف قصد رفتاری فرد است (بل، 2013). «زالک[36] و همکاران» (2011) نیز نشان دادند که قصد بهاشتراکگذاشتن دانش مانند یک عامل محرک در نتیجۀ رفتارِ بهاشتراکگذاری دانش در یک سازمان عمل میکند. نتایج پژوهش در محیطهای دانشگاهی نیز گویای این نکته است که قصد اشتراکگذاری دانش بهطور قابل توجهی رفتار اشتراک دانش دانشگاهیان را پیشبینی میکند (عبدور- رافیو و عادئولا[37]، 2015). قصد اشتراک دانش موضوع بسیار مهمی است و تحقیق دربارۀ انگیزههای فردی در این مقوله ارزش زیادی دارد. در این بین، عوامل بسیاری وجود دارد که روند قصد اشتراکگذاری دانش را در افراد، تحت تأثیر قرار میدهد. بر پایه پژوهشهای پیشین، قصد بهاشتراکگذاری دانش متأثر از عوامل محیطی و باورهای فردی است (تسای و دیگران، 2012). از این رو، قصد اشتراک دانش میتواند تابعی مشترک از یک نگرش مطلوب یا نامطلوب نسبت به رفتار اشتراک دانش، کنترل رفتاریِ درکشده و هنجار ذهنی آن باشد که سبب اشاعۀ آن و یا مانع اجرای آن میشود. در قصد اشتراک دانش، باورها نیز دربارۀ عواقب احتمالی رفتار اشتراک دانش و انتظارهای هنجاری دیگران از اهمیت برخوردار است. از نظر «آجزن» (2012) شناخت باورها دربارۀ عواقب احتمالی رفتار و انتظارهای هنجاری، به کنترل عملکرد رفتاری فرد میانجامد.
گونهشناسی رفتار اشتراک دانش
بر پایۀ الگوی «نوناکا و تاکوچی» (1995) خلق دانش سازمانی در تعامل بین افراد و انتقال دانش نهان اتفاق میافتد (رفتار تعاملی). در این رابطه، دانش نهان به دانش آشکار در قالب مفاهیم، اصطلاحها و روایتها تبدیل میشود (رفتار بروندهی). در ادامه، دانش آشکار فردی به دانش آشکار گروهی تبدیل (رفتار ترکیب) و در نهایت دانش جدیدِ ایجادشده نهادینه و به دانش ذهنی مبدّل میشود (رفتار دروندهی). بر این مبنا، اشتراک دانش نیز عنصر اثرگذاری برای کسب مزیّت رقابتی در محیط در حال تغییر شمرده میشود. از اینرو، به باور «نوناکا و تاکوچی» (همان) در راستای شکلگیری رفتار اشتراک دانش میتوان رفتارهای چهارگانه زیر را متصور شد:
با درنظرگرفتن پژوهشهای پیشین (خاتمیانفر و پریرخ، 1386؛ موسوی، 1387؛ کفاشان و همکاران، 1394)، وضعیتهای پیشنهادی این نظریه میتواند بهعنوان گونههای رفتاریِ انتخابیِ افراد پس از قصد آنها به اشتراک دانش نیز شمرده شود. در ادامه، ویژگیهای بهدستآمده برای هر گونه رفتار اشتراک دانش ارائه شده است:
جدول 1.گونههای مختلف رفتاری اشتراک دانش بر مبنای نظریه نوناکا و تاکوچی(1995 )
ویژگیها |
گونههای رفتاری |
تبدیل دانش عینی به شکل منحصر بهفرد و ضمنی؛ آفرینش دانش ضمنی جدید؛ نهادینه شدن دانش عینی و ... |
دروندهی |
تبدیل دانش عینی به دانش عینی در قالب مجموعههای نظاممند مانند طبقهبندی دانش عینی، اضافهکردن به دانش عینی، ترکیبکردن و ...؛ توسعۀ پایگاههای اطلاعاتی و بانکهای آماری؛ تکامل و افزایش دانش عینی |
ترکیب |
ایجاد دانش نهان جدید مانند مهارتها و مفاهیم ذهنی مشترک؛ تلاش برای ایجاد دانش جدید، مشارکت در تجربههای سایرین، شرکت در سمینارها و گردهماییها |
تعاملی |
بیان دانش ضمنی بهصورت عینی، استفاده مداوم از الگوها، فرضیهها، مفاهیم و استعارهها |
بروندهی |
الگوی مفهومی پژوهش
الگوی مفهومی پژوهش شامل عوامل مؤثر بر قصد اشتراک دانش بر پایۀ نظریۀ رفتار برنامهریزیشدۀ آجزن (1991) از قبیل باورهای رفتاری، باورهای هنجاری، باورهای کنترلی، نگرش، هنجارهای ذهنی و کنترل رفتاری درکشده بهعنوان پیششرطهای قصد اشتراک دانش و رفتارهای دروندهی، ترکیب، تعاملی و بروندهی دانش بر پایه نظریه نوناکا و تاکوچی (1995) بهعنوان پیامدهای رفتاری قصد اشتراک دانش است. با درنظرگرفتن متغیرهای برشمرده و با توجه به مبانی نظری و پیشینۀ پژوهش، میتوان روابط متصورشده بین متغیرهای پژوهش را در قالب نمودار 1 ترسیم نمود.
نمودار 1. الگوی مفهومی پژوهش
فرضیههای پژوهش
با درنظرگرفتن الگوی مفهومی پژوهش (نمودار 1) فرضیههای زیر در راستای تعیین میزان تأثیر پیششرطها و پیامدهای قصد اشتراک دانش در بین دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه علوم پزشکی شیراز مطرح میشود:
روششناسی، جامعه آماری و روش نمونهگیری
پژوهش انجامشده از نوع پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش را دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه علوم پزشکی شیراز تشکیل دادند. با درنظرگرفتن جمعیت بیش از 2500 دانشجوی تحصیلات تکمیلی این دانشگاه و بر پایۀ جدول تعیین حداقل اندازه نمونه (ساندرز[42] و همکاران،1997 ) در سطح خطای 05/0 ، حداقل تعداد نمونه 290 نفر مشخص شد. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامۀ محققساخته بود که بر مبنای ادبیات موضوعی مرتبط و نظر متخصصان طراحی شد. پس از تأیید روایی پرسشنامه و بهمنظور تأیید پایایی آن 30 پرسشنامه توزیع شد که ضریب آلفای کرونباخ آن برابر با 89% محاسبه گردید. در ادامه، 300 پرسشنامه به روش تصادفی ساده توزیع گردید که از میان آنها 289 پرسشنامه قابل تجزیهوتحلیل بهدست آمد. 54% پاسخدهندگان زن و 46% مرد بودند. از نظر مقطع تحصیلی، 85% در مقطع کارشناسی ارشد و 15% در مقطع دکتری تحصیل میکردند.
روش تحلیل دادهها
توصیف نمرههای متغیرهای تحقیق
میانگین و انحراف معیار عوامل پژوهش در جدول2 آمده است. چنانکه مشاهده میشود، میانگین قصد اشتراک دانش از عوامل دیگر تحقیق بیشتر است؛ در حالی که میانگین رفتارهایی از قبیل ترکیب و تعاملی، از عوامل دیگر کمتر است.
جدول 2. میانگین و انحراف معیار عوامل پژوهش
ردیف |
عامل |
میانگین |
واریانس |
انحراف معیار |
1 |
باورهای رفتاری |
72/3 |
22/0 |
47/0 |
2 |
باورهای هنجاری |
62/3 |
30/0 |
55/0 |
3 |
باورهای کنترلی |
36/3 |
24/0 |
49/0 |
4 |
نگرش |
65/3 |
37/0 |
61/0 |
5 |
هنجارهای ذهنی |
46/3 |
44/0 |
67/0 |
6 |
کنترل رفتاری درک شده |
65/3 |
24/0 |
49/0 |
7 |
قصد اشتراک دانش |
84/3 |
47/0 |
69/0 |
8 |
دروندهی |
24/3 |
56/0 |
75/0 |
9 |
ترکیب |
15/3 |
60/0 |
78/0 |
10 |
تعاملیسازی |
16/3 |
69/0 |
83/0 |
11 |
بروندهی |
64/3 |
31/0 |
56/0 |
تأیید فرضیهها و تحلیل الگوی پیشنهادشدۀ پژوهش
در این پژوهش برای تحلیل، تأیید فرضیهها و تأیید الگوی پیشنهادشده، از روش الگویابی معادلات ساختاری[43] و نرمافزار لیزرل نسخه 5/8، استفاده شد. برای آزمون برازش الگو، از آزمون ارزیابی الگو و آزمون الگوی ساختاری استفاده شد.
ارزیابی الگوی مفهومی پژوهش
الگوی ساختاری بهوسیلۀ نرمافزار لیزرل نسخه 5/8 و بر پایۀ ماتریس کواریانس که ورودی برنامه بهشمار میآید، تخمین زده شد. ضریبهای مسیر الگوی پیشنهادی و مقادیرt در نمودارهای 2 و 3 نشان داده شده است.
نمودار 2. الگوی اولیه معادله ساختاری پژوهش (ضریبهای مسیر)
نمودار 3. الگوی اولیه معادلۀ ساختاری پژوهش (مقادیر t)
جدول 3، شاخصهای معمول برازش، مقادیر قابل قبول و نتایج تحلیلی برای الگوی مفهومی پژوهش را نشان میدهد. بر پایه این برونداد، با توجه به مقدار بهدست آمده از شاخصهای نسبت مجذور کای به درجه آزادی و RMSEA که بزرگتر از مقدارهای توصیهشده میباشند، نتیجه گرفته میشود که برای تقریب در جامعه بسیار بزرگ است و بنابراین الگوی مورد نظر باید رد شود.
جدول 3. شاخصهای برازش و نتایج تحلیلی برای الگوی ارزیابی
بهمنظور تعیین منبع اصلی عدم برازش الگوی اولیۀ پژوهش، از شاخصهای تعدیل استفاده شد. شاخصهای تعدیل نشان داد یک رابطۀ معنادار میان قصد اشتراک دانش و کنترل رفتاریِ درکشده وجود دارد. در مراحل بعد، همانگونه که در نمودارهای 4 و 5 نشان داده شده است، مسیرهای توصیهشده در فرایند تحلیل مسیر مورد استفاده قرار گرفت و کاهش اساسی در کمیت کیدو حاصل شد و الگوی برازش دادهها را فراهم آورد. نمودارهای 4 و 5 ضریبهای مسیر و مقادیر t الگوی نهایی پژوهش را نشان میدهد:
نمودار4. الگوی نهایی معادله ساختاری پژوهش (ضریبهای مسیر)
نمودار 5. الگوی نهایی معادله ساختاری پژوهش (مقدار t)
شاخصهای نیکویی برازش الگوی شناساییشده (نمودارهای 4 و 5) در جدول 4 آورده شده است. تمامی شاخصهای برازش الگوی شناساییشده با توجه به مقادیر قابل قبول، واجد شرایط هستند و این نشان میدهد که برازش الگوی کلی قابل قبول است.
جدول 4: شاخصهای برازش و نتایج تحلیل الگوی نهایی معادله ساختاری پژوهش
آزمون فرضیههای پژوهش
چنانکه اطلاعات جدول 4 نشان میدهد، مقایسۀ کلیۀ شاخصهای برازش با مقادیر قابل قبول متناظر آنها نشاندهندۀ برازش قویِ الگوی نهاییِ پژوهش است. برای رسیدن به برازش مطلوب الگو، ضریبهای مسیر برآورد و الگوی ساختاری برای ارزیابی فرضیهها بررسی شد. با توجه به الگوی نهایی پژوهش (نمودارهای 4 و 5) نتایج زیر در رابطه با آزمون فرضیههای پژوهش بهدست آمد:
باورهای رفتاری تأثیر مستقیم و معناداری بر نگرش (04/4-=t و 28/0-=) دارند؛ لذا فرضیه 1 تأیید میشود.
باورهای هنجاری تأثیر معنادارِ مستقیمی بر هنجارهای ذهنی (29/5=t و 37/0=) دارند؛ لذا فرضیه 2 تأیید میشود.
باورهای کنترلی تأثیر معناداری بر کنترل رفتاری درکشده ندارند؛ لذا فرضیه 3 تأیید نمیشود.
نگرش تأثیر معنادار مستقیمی بر قصد اشتراک دانش (27/6=t و 36/0=) دارد؛ لذا فرضیه 4 تأیید میشود.
هنجارهای ذهنی تأثیر معنادار مستقیمی بر قصد اشتراک دانش (51/7=t و 38/0=) دارند؛ لذا فرضیه 5 تأیید میشود.
کنترل رفتاری درکشده تأثیر معنادار مستقیمی بر قصد اشتراک دانش ندارد؛ لذا فرضیه 6 تأیید نمیشود.
قصد اشتراک دانش تأثیر معنادار مستقیمی بر دروندهی دانش فرد (89/2=t و 20/0=) دارد؛ لذا فرضیه 7 تأیید میشود.
قصد اشتراک دانش تأثیر معنادار مستقیمی بر ترکیب دانش فرد (41/2=t و 14/0=) دارد؛ لذا فرضیه 8 تأیید میشود.
قصد اشتراک دانش تأثیر معنادار مستقیمی بر رفتار تعاملی فرد (25/3=t و 21/0=) دارد؛ لذا فرضیۀ 9 تأیید میشود.
قصد اشتراک دانش تأثیر معنادار مستقیمی بر رفتار بروندهی فرد (53/3=t و 18/0=) دارد؛ لذا فرضیه 10 تأیید میشود.
در پایان، بهمنظور بررسی میزان تأثیر مستقیم و غیرمستقیم متغیرها، لازم است تا اثرهای کل، مستقیم و غیرمستقیم برای متغیرهای الگو ارائه شود. در جدول 5، تأثیرهای مستقیم و غیرمستقیم متغیرهای پژوهش بر یکدیگر آمده است. همانطور که ملاحظه میشود نگرش، هنجارهای ذهنی و باورهای رفتاری بهطور مستقیم و باورهای هنجاری و باورهای کنترلی بهطور غیرمستقیم بر قصد اشتراک دانش تأثیر میگذارند؛ قصد اشتراک دانش و نگرش بر رفتار دروندهی فرد تأثیر میگذارد؛ دروندهی و قصد اشتراک دانش بر رفتار ترکیب دانش فرد تأثیر میگذارند. رفتار ترکیب و قصد اشتراک دانش به صورت مستقیم و رفتار دروندهی دانش و نگرش فرد نیز به صورت غیرمستقیم بر رفتار تعاملی فرد تأثیر میگذارند. رفتارهای دروندهی و تعاملی فرد، قصد اشتراک دانش و نگرش نیز بر رفتار بروندهی افراد تأثیر گذاشته است.
جدول 5: تفکیک اثرهای کل، مستقیم و غیرمستقیم در الگوی اصلاحشده
متغیر وابسته |
متغیر مستقل |
اثر |
||
مستقیم |
غیر مستقیم |
کل |
||
قصد اشتراک دانش |
نگرش |
36/0 |
08/0= (38/0*21/0) |
42/0 |
هنجارهای ذهنی |
38/0 |
- |
38/0 |
|
کنترل رفتاری درک شده |
- |
- |
- |
|
باورهای رفتاری |
24/0 |
12/0= (38/0*21/0*28/0)+(36/0*28/0) |
36/0 |
|
باورهای هنجاری |
- |
32/0= (38/0*46/0)+(36/0*42/0) |
32/0 |
|
باورهای کنترلی |
- |
11/0= (38/0*28/0) |
11/0 |
|
دروندهی |
قصد اشتراک دانش |
20/0 |
- |
20/0 |
نگرش |
33/0 |
07/0= (20/0*36/0) |
41/0 |
|
هنجارهای ذهنی |
- |
08/0= (20/0*38/0) |
08/0 |
|
کنترل رفتاری درک شده |
- |
- |
- |
|
ترکیب |
دروندهی |
56/0 |
- |
56/0 |
قصد اشتراک دانش |
14/0 |
11/0= (56/0*20/0) |
25/0 |
|
نگرش |
- |
23/0= (55/0*33/0)+(14/0*36/0) |
23/0 |
|
هنجارهای ذهنی |
- |
09/0= (55/0*20/0*38/0)+(14/0*38/0) |
09/0 |
|
کنترل رفتاری درک شده |
- |
- |
- |
|
تعاملی |
ترکیب |
46/0 |
- |
46/0 |
دروندهی |
- |
26/0= (46/0*56/0) |
26/0 |
|
قصد اشتراک دانش |
21/0 |
11/0= (46/0*55/0*20/0)+(46/0*14/0) |
32/0 |
|
نگرش |
- |
16/0= (46/0*55/0*33/0)+(21/0*36/0) |
16/0 |
|
هنجارهای ذهنی |
- |
10/0= (46/0*14/0*38/0)+(21/0*38/0) |
10/0 |
|
کنترل رفتاری درک شده |
- |
- |
- |
|
بروندهی |
تعاملی سازی |
23/0 |
- |
23/0 |
ترکیب |
- |
10/0= (23/0*46/0) |
10/0 |
|
دروندهی |
12/0 |
06/0= (23/0*46/0*56/0) |
18/0 |
|
قصد اشتراک دانش |
18/0 |
02/0= (12/0*20/0) |
20/0 |
|
نگرش |
20/0 |
10/0= (12/0*33/0)+(18/0*36/0) |
30/0 |
|
هنجارهای ذهنی |
- |
08/0= (12/0*20/0*38/0)+(18/0*38/0) |
08/0 |
|
کنترل رفتاری درک شده |
- |
- |
- |
بحث و نتیجهگیری
هدف این پژوهش بررسی تأثیر پیششرطها و مطالعۀ پیامدهای قصد اشتراک دانش در بین دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه علوم پزشکی شیراز بر پایۀ نظریه رفتار برنامهریزیشده «آجزن» (1991) و نظریۀ «نوناکا و تاکوچی» (1995) بود. نتایج بهدستآمده از تحلیل دادهها نشان داد از ده فرضیۀ پژوهش، هشت فرضیه تأیید شده است. بر این پایه، باورهای رفتاری بر نگرش، باورهای هنجاری بر هنجارهای ذهنی، نگرش بر قصد اشتراک دانش، هنجارهای ذهنی بر قصد اشتراک دانش و قصد اشتراک دانش بر رفتارهای دروندهی دانش، ترکیب، تعاملی و بروندهی دانش افراد تأثیر مستقیم و معناداری دارد (فرضیههای 1، 2، 5، 5، 7، 8، 9، 10). اما دو فرضیۀ دیگر پژوهش تأیید نشد (فرضیههای 3 و 6). بر این اساس، اثر باورهای کنترلی بر کنترل رفتاری درکشده و اثر کنترل رفتاری درکشده بر قصد اشتراک دانش تأیید نشد. در این پژوهش اثر باورهای رفتاری بر نگرش فرد به قصد اشتراک دانش مورد توجه قرار گرفت (فرضیه 1). نتایج پژوهش نشان داد باورهای رفتاری نهتنها بهصورت مستقیم و معنادار بر نگرش دانشجویان به اشتراک دانش اثر میگذارد، بلکه بهصورت مستقیم بر قصد اشتراک دانش در بین آنها نیز تأثیرگذار بودهاست. به بیان دیگر، عقاید دربارۀ عواقب احتمالی رفتار، سبب ایجاد نگرش مطلوب یا نامطلوب نسبت به رفتار فرد میشود. در واقع، دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه علوم پزشکی شیراز اعتقاد دارند قصد اشتراک دانش نهتنها سبب سرعتبخشیدن به رشد فعالیتهای علمی آنها میشود و زمینۀ تعامل بیشتر آنها با یکدیگر را فراهم میسازد، بلکه میتواند منجر به ایجاد عادتهای مطلوب در آنان در راستای توسعۀ علمی و حرفهای گردد. همچنین، اثر باورهای هنجاری بر هنجارهای ذهنی دانشجویان به قصد اشتراک دانش بررسی شد (فرضیه 2)؛ بدین معنا که آیا درک افراد از فشار اجتماعی، سبب ایجاد هنجار ذهنی در جهت بروز رفتار اشتراک دانش آنها میشود یا خیر؟ الگوی نهایی پژوهش نشان داد این اثر وجود دارد. اعضای هیئت علمی و دوستان دانشجویان مورد مطالعه در این پژوهش انتظار دارند آنها با یکدیگر اشتراک دانش داشته باشند و به نظر میرسد دانشگاه نیز از این فرایند حمایت کند. در این پژوهش، اگر چه ارتباط مستقیم باورهای کنترلی با کنترل رفتاریِ درکشده تأیید نشد (فرضیه 3)، لیکن نتایج تحلیل مسیر نشاندهندۀ تأثیر مستقیم و معنادار باورهای کنترلی بر هنجارهای ذهنی فرد به قصد اشتراک دانش بود. این بدان معناست که ارتباط معناداری بین میزان آگاهی از مزایای اشتراک دانش و هنجارهای ذهنی فرد به اشتراک دانش و در نهایت قصد عملی او به اشتراک آن وجود دارد. نتایج پژوهش حاکی از این بود که نگرش مطلوب یا نامطلوب فرد به اشتراک دانش، بر قصد اشتراک دانش اثر دارد (فرضیه 4). این نتیجه با نتایج پژوهشهای «بامبرگ و همکاران» (2003)، «هو و همکاران» (1999) و «ماتیسون» (1991) همخوانی دارد. بر این پایه، اگر دانشجویان فرایند اشتراک دانش را عملی لذتبخش بدانند، برنامهریزی و تلاش خواهند کرد تا بهطور مستمر دانش خود را با دیگران به اشتراک بگذارند.
افزون بر این، نتایج پژوهش نشان داد هنجارهای ذهنی بهصورت مستقیم بر قصد فرد به اشتراک دانش تأثیر دارد (فرضیه 5). در این مطالعه، تأثیر کنترل رفتاریِ درکشده بر قصد اشتراک دانش در بین دانشجویان بررسی شد (فرضیه 6). چنانکه الگوی نهایی پژوهش نشان داد، کنترل رفتاریِ درکشده تأثیر مستقیم و معناداری بر قصد اشتراک دانش در بین دانشجویان ندارد، بلکه بهصورت مستقیم و معنادار قصد اشتراک دانش بر کنترلهای رفتاریِ درکشدۀ فرد تأثیر میگذارد. این نتیجه با یافتههای پژوهشهای پیشین همخوانی ندارد (کاندیوتی و لیچتنستین[44]، 1981؛ لیپکوس[45] و دیگران، 1999؛ ونگ[46] و دیگران، 2007؛ چانگ[47] و دیگران، 2009). همچنین، قصد اشتراک دانش بر رفتار دروندهی دانش در بین دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شیراز تأثیر دارد (فرضیه 7) بهگونهای که برنامهریزی برای اشتراک دانش و تصمیم به انجام آن، گونهای از رفتار را در فرد شکل خواهد داد که منجر به تبدیل دانش عینی به شکل منحصربهفرد و ضمنی؛ آفرینش دانش ضمنی جدید و نهادینهشدن دانش عینی در آنها پس از اقدام عملی در خصوص اشتراک دانش با دیگران خواهد شد. این یافته با نتایج پژوهشهای پیشین (آرمیتاژ و کانر[48]، 2001؛ ویلکینسون و آبراهام[49]، 2004؛ هاراکه[50] و دیگران، 2004) که به بررسی تأثیر قصد رفتاری بر بروز رفتارهای مشخصی در افراد پرداختهاند؛ مطابقت دارد. افزون بر این، نتایج پژوهش نشاندهندۀ وجود رابطه مستقیم و معنادار بین قصد اشتراک دانش و رفتار ترکیب دانش بود (فرضیه 8). تحلیل دادهها نشان داد زمانی که دانشجویان اقدام عملی را در رابطه با اشتراک دانش خود با دیگران اتخاذ میکنند، به هدفهایی مانند تبدیل دانش عینی آنها به دانش عینی جدیدی در قالب مجموعههای نظاممندی مانند طبقهبندی دانش عینی، اضافه کردن به دانش عینی، ترکیب کردن دانش جدید با دانش پیشین خود و در نتیجه تکامل و افزایش دانش عینی دست مییابند. طبق نتایج بهدستآمده از پژوهش، اثر قصد اشتراک دانش بر رفتارهای تعاملی و بروندهی دانشجویان نیز اثبات گردید (فرضیههای 9 و 10). بر این پایه، زمانی که دانشجویان اقدامهای عملی را درخصوص اشتراک دانش با دیگران اتخاذ میکنند، فرایندهایی از قبیل ایجاد دانش نهان جدید مانند مهارتها و مفاهیم ذهنی مشترک، تلاش برای ایجاد دانش جدید، مشارکت در تجربههای سایرین، شرکت در سمینارها و گردهماییها، به اشتراکگذاری دانش ضمنی به صورت عینی؛ استفاده مداوم از الگوها، فرضیهها، مفاهیم و استعارهها را در بین آنها میتوان انتظار داشت.
بر پایۀ یافتههای بهدست آمده از پژوهش، روابطی فراتر از الگوی اولیۀ پیشنهادشده در پژوهش (نمودار1) نیز شناسایی شد. همانگونه که «نوناکا و تاکوچی» (1995) رابطهای بین رفتارهای فرد از قبیل دروندهی، ترکیب، تعاملی و بروندهی متصور شدهاند، نتایج آزمون الگوی نهایی پژوهش (نمودارهای 4 و 5) نیز نشان داد که رابطۀ مستقیم و معناداری بین چهار نوع رفتار اشتراک دانش (شامل رفتارهای دروندهی، ترکیب، تعاملی و بروندهی) وجود دارد. این یافته بهمعنای تأیید الگوی «نوناکا و تاکوچی» (1995) است. افزون بر این، رابطۀ مستقیم و معناداری بین رفتار دروندهی و بروندهی نیز در الگوی نهایی پژوهش قابل مشاهده است. این بهمعنای آن است که افزون بر رابطۀ بین چهارگونه رفتار پیشنهادی در الگوی «نوناکا و تاکوچی» (1995) میتوان انتظار داشت زمانی که فرد اقدام به دروندهی دانشِ بهدستآمده از فرایند اشتراک دانش میکند، دانش جدید را در قالب رفتارهایی از قبیل به اشتراکگذاری دانش ضمنی به صورت عینی و یا استفاده از الگوها یا استعارهها در چرخۀ مجدد اشتراک دانش با دیگران قرار میدهد.
بر اساس آنچه گفته شد، این پژوهش نقش نگرش و اهمیت آن در شکلدهی به رفتار اشتراک دانش را برجسته کرد. در الگوی آجزن، تنها باورهای رفتاری بر نگرش فرد تأثیر میگذارند، حال آنکه در این پژوهش نهتنها باورهای رفتاری بهصورت مستقیم بر نگرش فرد نسبت به اشتراک دانش با دیگران تأثیرگذار است، بلکه باورهای هنجاری نیز بهطور مستقیم بر نگرش فرد نسبت به اشتراک دانش تأثیر میگذارند. همچنین، نگرش نهتنها بر قصد اشتراک دانش تأثیر مستقیم و معناداری دارد، بلکه بهصورت مستقیم و معنادار بر هنجارهای ذهنی، رفتار دروندهی و رفتار بروندهی دانشجویان در فرایند اشتراک دانش تأثیرگذارند. بنابراین، نگرش بهعنوان یک متغیر مهم در شکلگیری رفتار اشتراک دانش در بین دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شیراز ایفای نقش میکند. از اینرو، برای تغییر رفتار آنها و ترغیب آنها به اشتراک دانش باید نگرش آنها را تغییر داد. به نظر میرسد بهترین گزینه تغییر رفتار آنها، تغییر نگرش باشد. در واقع، میتوان برای بهچالشکشیدن باورهایی که بر خلاف نگرش مورد نظر آنها هستند و یا تقویت و حمایت رفتارهای موجود آنها، اطلاعاتی به افراد ارائه کرد تا منجر به شکلگیری نگرشهای جدید و حمایت از رفتار مطلوب آنها در راستای توسعه اشتراک دانش در محیطهای دانشگاهی شود. اشتراک دانش در محیطهای دانشگاهی مسئلهای است که با عوامل متعدد ارتباط تنگاتنگی دارد. هر رفتاری همانند رفتارهای مرتبط با اشتراک دانش نیز میتواند در پیوند با عوامل مشخص یا متعددی باشد. بر این پایه، رفتار اشتراک دانش دانشجویان این دانشگاه نیز میتواند معلول پیششرطها و یا عوامل خاصی باشد. با درنظرگرفتن الگوی نهایی پژوهش، رفتار دانشجویان بر اساس باورها، هنجارها و نگرش آنها شکل میگیرد و هر تغییری در رفتار آنها مستلزم تغییر در نگرش آنهاست. بنابراین، بهمنظور تقویت باورها، هنجارها و نگرشهای فرد نسبت به اشتراک دانش، باید از عوامل تقویتکنندۀ بیشتری بهره برد. برای نمونه، آگاهیرسانی در خصوص مزایای اشتراک دانش در محیطهای دانشگاهی، برگزاری برنامههای آموزشی مرتبط، بهروزرسانی خدمات دانشگاهی همگام با پیشرفتهای نوین فناورانه، تدوین برنامههای آموزشی با رویکردهای مبتنی بر اشتراک دانش، توسعه جلسات نقد و بررسی و ... میتواند مشوّقهای مثبتِ نگرشی در بین آنها قلمداد شود.
[1]. Cheng
[2]. Fullwood
[3]. Trehan & Kushwaha
[4]. Saad
[5]. Abdullah
[6]. Ajzen
[7]. Nonaka and Takeuchi
[8]. Behavioral Beliefs
[9]. Lu
[10]. Fishbein & Ajzen
[11]. Mathieson
[12]. Hu
[13]. Bamberg
[14]. Normative Beliefs
[15]. Brutovská
[16]. Bock
[17]. Ibragimova
[18]. Control Beliefs
[19]. Bell
[20]. Attitude
[21]. Kalafatis
[22]. Tsai
[23]. Nam and Van
[24]. Ding & Ng
[25]. Islam
[26]. Kathiravelu
[27]. Zhang and Fai Ng
[28]. Ibragimova
[29]. Kim & Ko
[30]. Subjective Norms
[31]. Teh & Yong
[32]. Perceived Behavioral Control
[33]. Abdur-Rafiu and Adeola
[34]. Hassan
[35]. Theory of Reasoned Action
[36]. Zalk
[37]. Abdur-Rafiu and Adeola
[38]. Socialization
[39]. Externalization
[40]. Combination
[41]. Internalization
[42]. Sanderz
[43]. SEM
[44]. Condiotte and Lichtenstein
[45]. Lipkus
[46]. Wang
[47]. Chang
[48]. Armitage and Conner
[49]. Wilkinson and Abraham
[50]. Harakeh