نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 کارشناس ارشد، گروه علم اطلاعات و دانش شناسی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران.
2 استاد، گروه علم اطلاعات و دانش شناسی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران.
3 استادیار، گروه علم اطلاعات و دانش شناسی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران.
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Purpose: This research investigates the role of trust on the willingness of sharing knowledge in scientific virtual communities through studying online scientific social networks.
Methodology: In terms of purpose, this is an applied research and the method of data collection is descriptive survey. Reseach population included all faculty members of the Shiraz University and the Persian Gulf University in Bushehr. Based on a population of 900 persons, a sample of 269 was determined for data collection through two questionnaires: Zhao (2010) and Wu, Chen and Chung (2010)
Findings: Results showed that trust and knowledge sharing had a correlation of 0/82, indicating a high impact of trust on willingness in sharing of knowledge. The highest effects of trust on knowledge sharing were through factors such as commitment with coefficient of 0/79, confidence with coefficient of 0/68 and online status with coefficient of 0/63. Also there were relationship between the variables of trust, satisfaction with beta coefficient 0/481 as the highest impact on the willingness to share knowledge.
Conclusion: According to the high impact of trust on the willingness of researchers to share knowledge in scientific virtual communities, it would be possible to plans and develop strategies to improve the level of trust and researchers’ eagerness to use such communities more than before.
کلیدواژهها [English]
امروزه دانش بهعنوان دارایی ارزشمند و منبع و سرمایۀ راهبردی مطرح است (کاظمی و وحیدی مطلق، 1393). حرکت بهسوی دانش محوری در دنیای کنونی و رسیدن به برتری رقابتی در سازمانها، اشتراک دانش را بهعنوان یک مقولۀ مهم مطرح کرده است. بهبیانی دیگر، نبود اشتراک دانش در سازمان، منجر به بیکفایتی در امر مدیریت دانش سازمانی میگردد (اناری، عاصمی نیا و ریاحی، 1391). بدون اشتراک و همافزایی، دانش ارزش اصلی خود را از دست میدهد. بهعبارت دیگر، اشتراک دانش معمولترین راه برای افزایش ارزش دانش است. معمولاً دو دسته از افراد درگیر اشتراک دانش میباشند؛ دسته اول دارندگان دانش و دسته دوم متقاضیان دانش (Hidding and Catterall 1998).
شبکههای اجتماعی پیوسته بهعنوان راهی مناسب و کارآمد جهت دستیابی، اشتراک و تبادل دانش بین افراد معرفی شدهاند. این شبکهها را در یک دستهبندیِ کلی میتوان به دو گروه عمومی نظیر فیسبوک[1] و توییتر[2] و تخصصی مثل ریسرچگیت[3] و آکادمیا[4] تقسیم کرد. شبکههای اجتماعیِ علمی جزءِ شبکههای تخصصی[5] شناخته میشوند و میتوانند قابلیتهای اساسی را برای فعالیتهای آموزشی و پژوهشی محققان ارائه کنند. این نوع از شبکههای اجتماعی، مجراهای اطلاعیابی را در جهت آموزش، متنوع و گسترده میسازند، بهگونهای که افراد میتوانند بدون صرف وقت و هزینه جهت رفتوآمد برای حضور در محیط آموزشی، با متخصصان و پژوهشگران رشتههای مختلف در تعامل باشند و اطلاعات و دانش مورد نیاز خود را سریعتر و بهآسانی بهدست آورند (اصنافی و همکاران، 1394).
بحث اشتراک دانش[6] و عوامل مؤثر در تمایل اعضای جوامع مجازی[7] به شرکت در این فعالیت، اهمیت قابل توجهی بهخصوص در سالهای اخیر پیدا کرده است. این موضوع در پژوهشهای اخیر بهوضوح قابل مشاهده است
(Wasko and Faraj 2000; Hsu et al 2009; Chen 2009; Liu, Lu and YU 2010; Chen and Hung 2010; Zhao 2010; Chiu et al 2010; Liao, TO and Hsu 2012).
بیشتر پژوهشگران و کارشناسان حوزۀ جوامع مجازی معتقدند حیات این جوامع به حضور اعضا در فعالیتهای مشترک بستگی دارد (Yao, Tsai and Fang 2015).
بررسی پژوهشها نشان میدهد عوامل مؤثر در تمایل به اشتراک دانش در جوامع مجازی از سه بُعد فایده و لذت[8]، هزینه[9] و سرمایه اجتماعی[10] (عوامل زمینهای) مورد توجه قرار گرفته است.
از بُعد فایده و لذت، افراد بهگونهای رفتار میکنند که یا بیشترین منافع را برای آنان بهدنبال داشته باشد و افراد نیز در مقابل همان کار را انجام دهند (انتظار پاداش و عمل متقابل) (Blau 1964; Zhao 2010) یا باعث ایجاد مقام و احترام برای او شود (کسب شهرت و اعتبار) (Jones et al 1997). گاهی اوقات نیز افراد بدون انتظار از طرف مقابل و تنها با انگیزۀ میل به کمک به دیگران، به اشتراک دانش میپردازند (لذت کمک)(Davenport and Prusak 1998). «هی و وی»[11] (2009) بر این باورند که میتوان از طریق بهاشتراکگذاری دانش، تعامل اجتماعی مداوم با دیگران برقرار کرد (وابستگی اجتماعی) (He and Wei 2009). بهعنوان آخرین عامل بُعد فایده و لذت، میتوان از خودکارآمدی دانش بهعنوان یک خودمحرک نام برد که در آن افراد با داشتن سطح بالایی از اعتماد بهنفس، در توانایی خود برای ارائه دانش ارزشمند به دیگران، بیشتر مایل به اشتراک دانش با دیگران هستند.
بُعد هزینه اشتراک دانش، شامل تلاش به اشتراکگذاری و کمشدن قدرت دانشی است. تلاش بهاشتراکگذاری دانش شامل تلاش و زمانی که فرد برای جواب دادن و بهاشتراکگذاشتن آن در شبکه صرف میکند (Ba et al 2001; Markus 2001) . کمشدن قدرت دانشی نیز به این معناست که هنگامی که شخص دانش باارزش خود را با دیگران به اشتراک میگذارد، در واقع قسمتی از قدرت خود را با آنها شریک شده و قسمتی از قدرت خود را به آنها بخشیده است (Galbraith 1967) و قدرت فرد کاهش یافته است (Gray 2001).
از بُعد سرمایه اجتماعی، «اعتماد» عامل مهمی در تمایل به اشتراک دانش است. در واقع، زمانی که دو طرف شروع به اعتماد به یکدیگر میکنند، تمایل بیشتری برای بهاشتراکگذاری منابع خود بدون هیچ نگرانی از مورد سوءِ استفاده قرارگرفتن این منابع از سوی طرف مقابل دارند. از دیگر عوامل این بُعد، هنجار اشتراکگذاری است که در جامعه میتواند بهعنوان یک جریان آزاد اطلاعات (فضای باز) بر اساس اعتماد (انصاف) و هنجارهای اجتماعی (هویت/ شناسایی) در نظر گرفته شود (Liu, Lu and YU 2010). علاوه بر این دو عامل، احساس تعهد نیز میتواند در تمایل افراد در بهاشتراکگذاری دانش در یک جمع تأثیرگذار باشد (Cabrera et al 2006). آخرین عامل در بُعد سرمایه اجتماعی چشمانداز مشترک است که اگر این عامل بین اعضای شبکههای انسانی وجود داشته باشد، فعالیتهای مشترک را توسعه می بخشد (Cohen and prusak 2001).
از طرف دیگر، اعتماد عاملی پیشرو و مرتبط با تسهیم دانش تلقی میشود و شماری از مطالعات تحقیقاتی به بررسی و بیان رابطۀ مستقیم و مثبت بین اعتماد و رفتار بهاشتراکگذاری دانش پرداختهاند (Van den hoof and vanWeenen 2004; Lin 2007; Renzle 2008; Ho, Ku and Lin 2011).
اعتماد مسیری است که از طریق آن دانش جریان پیدا میکند و موجب تسهیل تبادل دانش میشود. سطح بالای اعتماد در روابط میان اعضای یک جامعه سبب تمایل بیشتر آنها به تسهیم دانش با یکدیگر میگردد. اعتماد مجموعهای از اعتقادات رفتاری خاص است که از یک سو با خیرخواهی (بخشش) و صلاحیت و از سوی دیگر با دوستی تعریف شده است (Mayer et al 1995). زمانی که اعتماد بین مردم وجود دارد، آنها تمایل به تعامل دارند که این امری ضروری برای اشتراک دانش است (Levin and Cross 2004).
اعتماد در جوامع مجازی از دو جنبه قابل بررسی است: سوابق، که به بررسی عوامل ایجادکنندۀ اعتماد در جوامع مجازی میپردازد و شامل وجود سیاست حفظ حریم خصوصی در جوامع مجازی، رضایت داشتن اعضا از عضویت در جامعه و ارتباط با دیگر اعضا، وجود ارزشهای مشترک بین اعضا، وجود توانایی و تخصص در عضو، وجود حسّ خیرخواهی و کمک به دیگر اعضا در صورت بهوجودآمدن مشکل، وجود ویژگی صداقت و درستی در اعضا میشود. جنبه عواقب، که نتایج وجود اعتماد در جامعه مجازی را مثل اشتراک دانش، تمایل برای تبادل اطلاعات و تولید دانش بررسی میکند (Riddings et al 2002) شامل اشتراک و تبادل دانش بین اعضا، ایجاد حسّ تعهد و بهوجودآمدن رابطۀ نزدیکی بیشتر با سایر اعضاست (Wu, Ying and Chung 2010).
با وجود ویژگیهای برجستۀ فناوری اینترنت، بهنظر نمیرسد فناوری اطلاعات بهتنهایی برای بهاشتراکگذاری دانش کافی باشد و تمایل افراد به اشتراک دانش و اعتماد بین فردی مسئله مهمی در ترویج بهاشتراکگذاری دانش است. این موضوع در شبکههای اجتماعی پیوسته بهخصوص شبکههای اجتماعیِ علمی و تخصصیِ پیوسته که افراد تخصص و تجربه خود را به اشتراک میگذارند، نمود بیشتری دارد.
در جهان فیزیکی، تمایل فرد برای بهاشتراکگذاری دانش خود ممکن است فقط مشروط به شناخت خوب از طرف مقابل باشد، ولی در جوامع مجازی اینکار ممکن نیست، چون این جوامع از هزاران هزار نفر تشکیل شده است و شناخت همۀ این افراد امکانپذیر نیست.
با توجه به اهمیت شبکههای اجتماعی پیوستۀ علمی و تخصصی در دستیابی، اشتراک و تبادل دانش بین محققان و پژوهشگران در جهت دانشآفرینی و گسترش مرزهای دانش و عامل اعتماد بهعنوان یکی از مهمترین عوامل در تمایل اعضا به اشتراک دانش در این شبکهها مهم و کلیدی بهنظر میرسد. چون در واقع، اعتماد عامل کلیدی در فرایند تسهیم دانش است که بدون آن تسهیم دانش یا اتفاق نمیافتد یا حالت صوری خواهد داشت و در میان عوامل انسانی، اعتماد در تمایل به تسهیم دانش نقش مؤثرتری ایفا میکند. در واقع، بدون وجود اعتماد افراد یا در فعالیتهای دانشی شرکت نخواهند کرد، یا اینکه دانش خود را بهصورت کامل در اختیار دیگران قرار نخواهند داد. چنانکه پژوهشگران نیز معتقدند، اعتماد میتواند منجر به رفتار همکاری در بین افراد، گروهها و سازمانها و تسهیل ارتباطات مؤثر شود (Newell and Swan 2000). بنابراین بررسی این عامل کلیدی و نقش آن در فرایند تسهیم و ترویج دانش در شبکههای اجتماعی علمی، پیوسته باید مورد توجه قرار گیرد.
با توجه به اهمیت شبکههای اجتماعی علمی پیوسته و تحقیقات معدود این حوزه، پژوهش حاضر به بررسی اثر عامل اعتماد[12] بهعنوان یکی از عوامل مهم و مؤثر بر تمایل در بهاشتراکگذاری دانش بین اعضای این شبکهها میپردازد.
پیشینۀ پژوهش
در این بخش پژوهشهای انجامگرفته در دو بخش خارجی و داخلی آورده شده است. پژوهشهای داخلی در زمینۀ نقش اعتماد در اشتراک دانش بیشتر اعتماد سازمانی و تأثیر آن در اشتراک دانش سازمانی در نظر گرفته شده و به موضوع جوامع مجازی و بهخصوص جوامع مجازی علمی توجهی نشده است. در پژوهشهای خارجی نیز هرچند به نقش اعتماد در جوامع مجازی تا حدودی پرداخته شده است، ولی بیشتر این تحقیقات بسیار کلّی است و موضوع جوامع مجازی علمی چندان مورد توجه قرار نگرفته است.
«ریدینگز» (2000 ) در پایاننامۀ دورۀ دکترای خود، اینطور تحلیل کرد که اعتماد دارای دو بُعد است: اعتماد به توانایی و اعتماد به خیرخواهی. همچنین افراد تازهوارد در شبکه دارای سطح بالاتری از اعتماد میباشند و اطلاعات بیشتری را بهاشتراک میگذارند. «اندروز و دالاهیه»[13] (2000) در مطالعۀ خود دریافتند که وجود اعتماد بین اعضای هیئت علمی پنج سازمان مشارکتکننده در یک نشست زیستی، فعالیتهای مثبت آنها را در اشتراک دانش با یکدیگر کاملاً تحت تأثیر قرار میدهد. «هولستی» (2003) در پژوهشی نتیجه گرفت که اعتماد در هر دو بُعد اعتماد مبتنی بر تأثیر و اعتماد مبتنی بر شناخت، رابطۀ مثبت و معناداری با تمایل در بهاشتراکگذاری دانش بین کارکنان سازمان دارد. «جیمز لین و همکاران» (2009) در پژوهشی نشان دادند که اعتماد بهطور قابل توجهی اشتراک دانش را در متغیرهای خودکارآمدی دانش، مزیّت نسبی درک و سازگاری درک، تحت تأثیر قرار میدهد.
«وو، چن و چانگ» (2010) در مقالۀ خود، وجود ارزشهای مشترک بین اعضای یک جامعۀ مجازی را بر اعتماد و تعهد آنها نسبت به یکدیگر مؤثر دانستهاند. همچنین اینگونه نتیجه گرفتند که وجود سیاستهای حفظ حریم خصوصی در وبسایت نیز بهطور قابل توجهی سبب بالارفتن سطح اعتماد میشود. «ییکسانژانگ و همکاران» (2010) در پژوهشی، به تأثیر مثبت دو عامل «اعتماد» و «خودآگاهی» بر اشتراک دانش اشاره کردند. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که، بالابودن سطح اعتماد، تأثیر مثبتی بر ادامۀ اشتراکگذاری دانش دارد.
«لیو، لو و یو» (2010) در پژوهش خود که با نظرسنجی از 442 نفر از اعضای سه جامعۀ مجازی انجام دادند، نتیجه گرفتند که عوامل اعتماد، جریان آزاد اطلاعات، فرهنگ اشتراکگذاری و سودمندی/ربط بیشترین تأثیر را در اشتراکگذاری داوطلبانۀ دانش در بین اعضای جوامع مجازی دارند. «چن و هونگ»[14] (2010) در مطالعهای که بر روی 323 نفر عضو شبکههای اجتماعی انجام دادند، عوامل مؤثر در رفتار اشتراکگذاری دانش توسط اعضا در این شبکهها را عمل متقابل، اعتماد بین فردی، خودکارآمدی و مزیّت نسبی، بیان کردند.
«ایوانز»[15] (2012) در پژوهش خود به تأثیر قابل توجه دو عامل اعتماد و چشمانداز مشترک بر رفتار بهاشتراکگذاری دانش در سازمانها اشاره کرد. همچنین «ثلوال و کوشا» نیز پژوهشی در سال 2014 با هدف بررسی گرایش به عضویت در شبکههای اجتماعی انجام دادند و نتیجه گرفتند که گرایش زنان و مردان در این خصوص برابر بوده است. در نظرسنجی اینترنتی که در سال 2015 «یائو، تی سای و فنگ» بر روی 222 نفر عضو یک شبکه اجتماعی انجام دادند، نشان داده شد که عامل «سرمایه اجتماعی» اثر مثبتی بر اشتراک دانش در این جوامع دارد. «جمالی، نیکلاس و هرمان» (2016) با بررسی دیدگاههای دانشمندان اروپایی به این نتیجه رسیدند که بسترها و سازوکارهای وب اجتماعی، چندان شناخته شده نیست.
«قربانیزاده و همکاران» (1391) در مطالعۀ خود که به بررسی میزان تأثیر اعتماد سازمانی بر انتقال دانش ضمنی کارکنان شرکت پالایش نفت شهید تندگویان تهران پرداختند، به این نتیجه رسیدند که با افزایش اعتماد سازمانی، انتقال دانشِ ضمنی در سازمان تسهیل میشود. «رادمرد، افخمی اردکانی و باران» (1392) در مقالهای، با تحلیل دادههای پژوهش خود دریافتند، عدالت و فرهنگ سازمانی با اعتماد سازمانی رابطه مثبت، مستقیم و معناداری دارد و از طرفی اعتماد سازمانی نیز با تسهیم دانش رابطۀ مثبت، مستقیم و معنادار دارد. «نیازمند» (1392) در پایاننامه کارشناسی ارشد خود به بررسی میزان استفادۀ پژوهشگران کشورهای خاورمیانه از شبکههای اجتماعیِ علمیِ پیوسته پرداخت. در این پژوهش یکی از دلایل عمدۀ حضورِ کمرنگِ پژوهشگران ایرانی در شبکههای اجتماعیِ علمیِ پیوسته، اعتمادنداشتن افراد به این شبکهها ذکر گردید.
«کاظمی، وحیدی مطلق و وحیدی مطلق» (1393) در مقالۀ خود به گردآوری اطلاعات از 400 نفر از اعضای انجمن گفتگوی مجازی پی سی ورلد[16] که از شبکههای اجتماعی ایرانی است، پرداختند. نتایج نشان داد متغیرهای تأثیرگذار بر اشتراک دانش در این جوامع به دو گروه عوامل مفهومی شامل هنجارهای تبادل دانش و اعتماد بینفردی و عوامل فردی شامل خودکارآمدی، مزیت مرتبطِ درکشده و سازگاری درکشده، طبقهبندی میشود.
مطالعۀ پژوهشهای انجامگرفته در داخل و خارج از کشور نشان میدهد موضوع جوامع مجازی در دهۀ اخیر بیشتر مورد توجه قرار گرفته است، ولی هنوز تحقیقات جامعی دربارۀ اشتراک دانش و عوامل مؤثر بر آن بهخصوص در داخل کشور و با تأکید بر جوامع مجازی علمی، انجام نشده است. در خارج از کشور نیز با اینکه تحقیقات خوبی دستکم در زمینۀ عوامل مؤثر بر اشتراک دانش در جوامع مجازی در سالهای اخیر انجام شده است، ولی بیشتر این پژوهشها بسیار کلی بوده و در حوزۀ جوامع مجازی علمی، هنوز جای کار زیادی وجود دارد. همچنین باوجود اینکه بیشتر پژوهشهای پیشین به نقش اعتماد بهعنوان عاملی مهم در تمایل به اشتراک دانش اشاره کردهاند، بیشتر به بررسی این عامل در جهان فیزیکی توجه شده است. همانطور که گفته شد، نقش این عامل در فضای مجازی بهدلیل نبود ارتباط چهره به چهره پررنگتر و مهمتر است.
مدل مفهومی پژوهش
بر اساس جامعۀ مورد پژوهش، جامعۀ مجازی مربوط و اهداف پژوهشهای مختلف، مدلهای متفاوتی ارائه شده است که با آزمونهایی بر پایۀ مدل معادلات ساختاری، هر مدل بررسی میشود.
بهعنوان مثال، «کاظمی، وحیدی مطلق و وحیدی مطلق» در مدل پژوهشی خود ( 93) عوامل مؤثر بر اشتراک دانش را هنجارهای تبادل دانش، اعتماد بینفردی، خودکارآمدی اشتراک دانش، مزیّت مرتبط درکشده و سازگاری درکشده بیان کردند. مدل ارائه شده در پژوهش «ییکسان ژانگ»[17] (2010) از جمله عوامل مؤثر بر اشتراک دانش را اعتماد، خودآگاهی و امنیت روانی بیان کرد. «چن و هونگ»[18] (2010) نیز در مدلی که برای اشتراک دانش ارائه کردند، عوامل هنجارهای تبادل دانش، اعتماد بین فردی، خودکارآمدی، مزیّت مرتبط درکشده و سازگاری درکشده را از عوامل مؤثر بیان داشتند. «هونگ و پینگ»[19] (2009) نیز در مدل خود از جمله عوامل مؤثر را بر اشتراک دانش، محتوای به اشتراک گذاشته شده، درجه اشتراک و اعتماد معرفی کردند. فهرست برخی از مدلهای اشتراک دانش در جوامع مجازی در جدول 1 آمده است:
جدول1. مدلهای اشتراک دانش در جوامع مجازی
ارائه دهندگان |
سال |
اهداف |
متغیرهای بیان شده |
کاظمی، وحیدی مطلق و وحیدی مطلق |
1393 |
بررسی عوامل اثرگذار بر اشتراک دانش در جوامع مجازی ایرانی |
هنجارهای تبادل دانش، اعتماد بین فردی، خودکارآمدی دانش،مزیت مرتبط درک شده،سازگاری درک شده |
لی ژائو |
2010 |
بررسی عوامل مؤثر بر تمایل دانش در جوامع مجازی |
کم شدن قدرت دانشی، تلاش به اشتراکگذاری، وابستگی اجتماعی، لذت کمک، وضعیت پیوسته، خودکارآمدی دانش، پاداش نمره پیوسته، اعتماد، عمل متقابل، چشمانداز مشترک، هنجارهای به اشتراک گذاری، تعهد |
ییکسان ژانگ و همکاران |
2010 |
بررسی نقش امنیت روانی در ارتقای تمایل به تداوم اشتراک دانش در جوامع مجازی |
اعتماد، خودآگاهی، امنیت روانی، تمایل به تداوم اشتراک دانش |
چن و هونگ |
2010 |
عوامل مؤثر بر اشتراک دانش اعضا در جوامع مجازی حرفه ای |
هنجارهای تبادل دانش، اعتماد بین فردی، خودکارآمدی دانش، مزیت مرتبط درک شده، سازگاری درک شده |
هونگ و پینگ |
2009 |
تأثیر اشتراک دانش در جوامع مجازی بر روی اعتماد نام تجاری مصرفکنندگان |
محتوای اشتراک، درجه اشتراک، اعتماد در قدرت نام تجاری، اعتماد در خوش نامی |
چن و همکاران |
2009 |
بررسی عوامل مؤثر بر اشتراک دانش در جوامع آموزشی مجازی |
گرایش به اشتراک دانش، خودکارآمدی خلق دانش، خودکارآمدی فضای وب، هنجارهای ذهنی، روابط شبکههای اجتماعی |
با توجه به مبانی نظری جامعه پژوهش و بررسی مدلهای مختلف، بهنظر می رسد کاملترین مدل ارائهشده در این زمینه، مدلی است که «ژائو»[20] در سال 2010 در پژوهش خود معرفی کرده و در تصویر 1 نشان داده شده است. چنانکه گفته شد، عوامل مؤثر بر اشتراک دانش در هر سه بُعد عوامل هزینهای، عوامل سود و فایده و عوامل زمینهای، بررسی شده است. چون پژوهش حاضر به بررسی نقش اعتماد بر اشتراک دانش تأکید دارد، باید تاحدّ ممکن اعتماد در همۀ ابعاد اشتراک دانش بررسی شود تا بتوان به نتایجی قابل تعمیم و استناد دست یافت. همچنین بهنظر میرسد نادیدهگرفتن هر یک از ابعاد، لطمهای جدی به نتایج وارد خواهد کرد. در مدل آورده شده، اعتماد در همۀ ابعاد بر اشتراک دانش تأثیر میگذارد.
نگاره 1. مدل مفهومی پژوهش (ژائو، 2010)
فرضیۀ پژوهش
اعتماد میتواند عاملی تأثیرگذار در ترویج بهاشتراکگذاری دانش در شبکههای اجتماعیِ علمیِ پیوسته باشد.
پرسشهای پژوهش
1- اعتماد به چه میزان میتواند اشتراک دانش را در متغیرهای ترویج بهاشتراکگذاری دانش، پیشبینی کند؟
2- از بین متغیرهای اعتماد، کدام متغیر بیشترین تأثیر را در ترویج بهاشتراکگذاری دانش در شبکههای اجتماعی علمی پیوسته دارد؟
روششناسی
پژوهش حاضر از نوع کاربردی و روش مورد استفاده در این پژوهش از نوع رویکرد پیمایشی _ توصیفی با روش نمونهگیریِ خوشهایِ یکمرحلهای است. متغیرها فقط در یک مرحله اندازهگیری شدند و هیچ نوع دستکاری و کنترل متغیرها در پژوهش اعمال نشد. دادههای پژوهش از طریق پرسشنامه، توزیع و جمعآوری شد. جامعۀ پژوهش در این تحقیق اعضای هیئت علمی دو دانشگاه شیراز و دانشگاه خلیج فارس بوشهر بودند که با توجه به جمعیت 900 نفری، بر مبنای جدول مورگان 269 نفر بهعنوان نمونۀ پژوهش درنظر گرفته شدند. از این بین 194 نفر(2/72 درصد) سهم دانشگاه شیراز و 75 نفر(8/28 درصد) سهم دانشگاه خلیج فارس بوشهر گردید. با توجه به وجود دانشکدههای متعدد در هر دو دانشگاه، برای تعیین اینکه از هر دانشکده به چند عضو هیئت علمی پرسشنامه داده شود، ابتدا از طریق نمونهگیری خوشهای، از هر دانشگاه 5 خوشه بهطور تصادفی انتخاب و متناسب با حجم نمونه به توزیع پرسشنامه به روش نمونه در دسترس پرداخته شد. در دانشگاه شیراز دانشکدههای حقوق، علومتربیتی، مهندسی مکانیک، فیزیک و شیمی و با توجه به نمونه 194 نفری سهم هر دانشکده تقریباً 39 نفر و دانشگاه خلیج فارس بوشهر دانشکدههای ادبیات و علوم انسانی، علوم پایه، مهندسی نفت، مهندسی کامپیوتر و کشاورزی و سهم هر دانشکده تقریباً 15 نفر عضو هیئت علمی شد.
ابزار پژوهش، پرسشنامهای متشکل از دو پرسشنامه «ژائو» (2010) در بحث عوامل مؤثر بر تمایل به اشتراک دانش و «وو، چن و چانگ» (2010) در بحث اعتماد در جوامع مجازی بود. مزیّت استفاده از تلفیق این دو پرسشنامه این بود که، از آنجا که جامعۀ پژوهش را محققان تشکیل میدادند و بهطور معمول محقق بهدلیل محدودیت زمانی تمایلی به تکمیل دو پرسشنامه بهصورت مجزا ندارد، تلفیق دو پرسشنامه از نظر روانی، میل محقق را برای پاسخگویی به سؤالها افزایش میداد. همچنین دو پرسشنامه با داشتن بعضی گویههای مشترک و نیز مجزا، علاوه بر بررسی تأثیر اعتماد بر زیرمؤلفههای اشتراک دانش در جوامع مجازی، بررسی جداگانۀ هریک از زیرمؤلفههای اعتماد را نیز بر اشتراک دانش امکانپذیر میساخت. این پرسشنامه با ایجاد تغییرات جزئی متناسب با جامعه و هدفهای پژوهش، در اختیار جامعۀ پژوهش قرار داده شد. «ژائو و وو، چن و چانگ» در پژوهشهای خود جوامع مجازی را از هر دو نوع عمومی و علمی بررسی کردند و با توجه به هدف پژوهش حاضر، تغییراتی جزئی در همین راستا در پرسشنامه اعمال شد. پرسشنامه بهطورکلی شامل 17 زیرمؤلفه و 50 سؤال بود که 12 زیرمؤلفه مربوط به اشتراک دانش و 5 زیرمؤلفه مربوط به اعتماد در جوامع مجازی میشد.
برای سنجش روایی صوری و محتوایی پرسشنامه از نظرهای 10 تن از استادان علم اطلاعات و دانششناسی استفاده شد و اصلاحات لازم اعمال گردید.
پایایی پرسشنامه نیز علاوه بر اینکه در پژوهشهای «ژائو» (2010) و «وو، چن و چانگ» (2010) مورد تائید قرار گرفته بود، بهدلیل اینکه پرسشنامه شامل متغیرهای متعددی بود، با استفاده از مقدار ضریب آلفای کرونباخ، پایایی هر یک از متغیرها کنترل شد. چنانکه در جدول 2 آمده، مقدار این ضریب برای همه متغیرهای پژوهش، مطلوب و قابل قبول است.
جدول2. پایایی متغیرهای پژوهش
متغیرها |
مقدار ضریب آلفای کرونباخ |
تعهد |
90/0 |
لذت کمک |
93/0 |
تمایل در اشتراک دانش |
88/0 |
خودکارآمدی دانش |
00/1 |
کم شدن قدرت دانشی |
89/0 |
وضعیت پیوسته |
90/0 |
هنجارهای به اشتراک گذاری دانش |
92/0 |
عمل متقابل |
93/0 |
وابستگی اجتماعی |
91/0 |
تلاش به اشتراک گذاری |
87/0 |
پاداش نمره پیوسته |
91/0 |
چشم انداز مشترک |
94/0 |
اطمینان در اشتراک گذاری |
90/0 |
چشم انداز مشترک |
88/0 |
رضایت |
79/0 |
تعلق خاطر |
93/0 |
تعهد |
83/0 |
سیاست حفظ اطلاعات |
87/0 |
در این پژوهش برای پاسخگویی به سؤالها از دو نرم افزار Amos نسخه 18 و نرم افزار «اس پی اس اس»[21] نسخۀ 21 استفاده شد.
یافتههای پژوهش
- اعتماد میتواند عاملی تأثیرگذار در ترویج بهاشتراکگذاری دانش در شبکههای اجتماعیِ علمیِ پیوسته باشد:
بهمنظور بررسی تأثیرگذاری اعتماد بر اشتراک دانش، با توجه به توزیع نرمال دادهها که با استفاده از آزمون کولموگروف _ اسمیرنوف مورد تائید قرار گرفته بود، از رگرسیون تک متغیره استفاده شد. از پیششرطهای لازم برای انجام یک رگرسیون، بررسیِ رابطۀ همبستگی بین متغیرهاست که با توجه به جدول 3، بین اعتماد و تمایل به اشتراک دانش، رابطه مثبت ومعناداری وجود دارد. میزان ضریب همبستگی بین دو متغیر 82/0 شده است؛ یعنی هرچه میزان اعتماد افزایش پیدا کند، میزان تمایل به اشتراکگذاری دانش در شبکههای اجتماعی افزایش خواهد یافت.
جدول 3. نتایج همبستگی پیرسون بین اعتماد و اشتراک دانش
متغیر |
ضریب همبستگی |
سطح معناداری |
اعتماد و دانش |
82/0 |
0001/0 |
از پیششرطهای لازم دیگر برای انجام یک رگرسیون، معنادار شدن آنوای رگرسیون است که با توجه به اطلاعات جدول 4، آنوای رگرسیون معنادار شده است؛ از اینرو میتوان گفت متغیر اعتماد به میزان 67% توانایی پیشبینی تغییرات تمایل به اشتراکگذاری دانش در شبکههای اجتماعی علمی پیوسته را دارد. همچنین ضریب بتای متغیر اعتماد 82/0 بهدست آمد. این ضریب مثبت مشخص میکند که اگر یک انحراف معیار متغیر اعتماد در بین پژوهشگران افزایش پیدا کند، به میزان 82/0تمایل به اشتراکگذاری دانش در شبکههای اجتماعی علمی از سوی آنها افزایش خواهد یافت.
جدول 4. نتایج رگرسیون تک متغیره اعتماد بر اشتراک دانش
مدل |
ضریب رگرسیون |
ضریب تعیین |
ضریب تعیین تعدیل یافته |
نمره f |
Sig F |
ضریب بتا |
نمره t |
Sig t |
اعتماد |
82/0 |
675/0 |
673/0 |
22/458 |
0001/0 |
821/0 |
4/21 |
0001/0 |
- میزان پیش بینی اعتماد از بهاشتراکگذاری دانش در متغیرهای ترویج به اشتراکگذاری دانش:
بهمنظور بررسی سؤال اول پژوهش، از نرم افزار Amos نسخه 18 و روش تحلیل عاملی استفاده شد تا به صورت همزمان تأثیر متغیر مستقل اعتماد بر اشتراک دانش در شبکههای اجتماعی علمی پیوسته از طریق زیرمؤلفههای تمایل به اشتراک دانش تعیین شود. در حوزۀ مطالعات اجتماعی و اقتصادی، روشهای تحلیل چندمتغیرۀ زیادی وجود دارد که به بررسی اثرها و روابط بین متغیرهای مورد مطالعه میپردازند. این روشها اثرهای مستقیم یک متغیر بر متغیر دیگر را بررسی میکنند، اما در این میان تحلیل مسیر از جمله تکنیکهای چندمتغیره است که علاوه بر بررسی اثرهای مستقیم متغیرهای مستقل بر متغیر وابسته، اثرهای غیرمستقیم این متغیرها را نیز مدّنظر قرار میدهد و روابط بین متغیرها را مطابق با واقعیتهای موجود، در تحلیل وارد میکند. در این تحلیل، اثرهای مجموعهای از متغیرها بر یکدیگر از طریق انجام رگرسیون چندگانه و ضریبهای استاندارد مسیر به دست میآید. این ضریبها با مقدار کمتر از 10/0 بیانگر اثرهای ضعیف، مقادیر 30/0 بیانگر اثرهای متوسط و مقادیر 50/0 نشاندهندۀ اثرهای قویِ یک متغیر بر متغیر دیگر است (منتی زاده و همکاران، 1391).
جدول 5 مقدار پیشنهادی شاخصهای برازش[22] «داده _ مدل» را نشان میدهد. آزمونهای برازش نشان میدهند مدل طراحیشده توسط پژوهشگر چقدر بر اساس دادههای واقعی، پشتیبانی میشود. در واقع، برازش مدل یعنی چقدر یک مدل نظری با یک مدل تجربی سازگاری دارد. در نرمافزارهایی مانند Amos تعداد زیادی از شاخصهای برازندگی وجود دارد. برخی از مهمترینِ این شاخصها عبارتند از: CFI،NNFI،NFI،AGFI،GFI، RMSEA و RMR. در این جدول مقدار بهدستآمدۀ این شاخصها بهوسیلۀ تحلیل مسیر نیز قابل مشاهده است. چنانکه مشاهده میشود، مقادیر متناسب شاخصهای برازش، نشانگر سازگاری مناسب «داده – مدل» است.
شاهد مثال، شاخص برازش هنجار شده (NFI) است که برای مقایسۀ مدل پیشنهادی و مدل واقعی بهکار میرود و دارای مقادیری بین صفر و یک است. هر چه مقدار بهدستآمده برای این شاخص به عدد یک نزدیکتر باشد، مدل پیشنهادی مطلوبتر است (شوماخر و لومکس، 2000). این مدل بسیار مناسب گزارش شده است. همچنین شاخص RMSEA در بیشتر تحلیلهای عاملی تائیدی و مدلهای معادلات ساختاری استفاده میشود. براساس دیدگاه «مککالوم، براون و شوگاوارا» (1996) اگر مقدار این شاخص کوچکتر از 05/0 باشد، برازندگی مدل خوب است و اگر بین 05/0 و 08/0 باشد، برازندگی مدل متوسط است. مقدار این شاخص نیز در پژوهش قابل قبول است. با توجه به مقادیر بهدست آمده، اطلاعات ارائهشده از تحلیل مسیر، قابل تعمیم به جامعه هستند.
جدول 5. میزان قابل انتظار و محاسبه شده شاخصهای برازش داده - مدل
شاخص برازش |
مقدار قابل انتظار |
مقدار محاسبه شده در مدل |
Df |
- |
5 |
X2 |
- |
33/6 |
X2 /df |
5≥ |
26/1 |
GFI |
90/0≤ |
98/0 |
AGFI |
80/0≤ |
91/0 |
CFI |
90/0≤ |
98/0 |
NFI |
90/0≤ |
99/0 |
RMSEA |
1/0≥ |
04/0 |
چنانکه از نگاره 2، قابل مشاهده است، از بین 12 زیرمؤلفه اشتراک دانش، دو زیرمؤلفه «کمشدن قدرت دانشی» و «تلاش بهاشتراکگذاری» در مدل معنادارنشده است؛ بدینمعنا که متغیر «اعتماد» بهصورت مستقیم بر اشتراک دانش از طریق دو زیرمؤلفۀ کمشدن قدرت دانشی و تلاش بهاشتراکگذاری دانش در شبکههای اجتماعی علمی تأثیرگذار نیست. بنابراین، این دو زیرمؤلفه از مدل نهایی حذف میشوند. بیشترین میزان تأثیر اعتماد بر زیرمؤلفه تعهد با ضریب تأثیر 79/0 است که توانایی پیشبینی 52 درصدی تغییرات اشتراک دانش را دارد. پس از آن در رتبۀ دوم از نظر تأثیر، زیرمؤلفه «اطمینان در اشتراکگذاری» با ضریب تأثیر 68/0 است که در کل میتواند 46% تغییرات اشتراک دانش را پیشبینی کند. سومین رتبه از نظر تأثیر متغیر اعتماد، زیرمؤلفه «وضعیت پیوسته» است که با ضریب تأثیر 63/0 میتواند 40% از تغییرات اشتراک دانش را پیشبینی کند. پس از آن بیشترین میزان ضریب تأثیر برای زیرمؤلفۀ «چشمانداز مشترک» با ضریب تأثیر 62/0 است؛ یعنی متغیر «اعتماد» توانایی پیش بینی 38% تغییرات اشتراک دانش از طریق این زیرمؤلفه را دارد.
تأثیر متغیر «اعتماد» بر زیرمؤلفه «پاداش نمره پیوسته» با ضریب تأثیر 55/0 توانایی پیشبینی 30% از تغییرات اشتراک دانش از طریق این زیرمؤلفه را دارد. پس از آن، تأثیر متغیر «اعتماد» بر زیرمؤلفه «وابستگی اجتماعی» با ضریب تأثیر 52/0 است که توانایی پیش بینی 27% تغییرات اشتراک دانش از طریق این زیرمؤلفه را دارد. با توجه به اطلاعات بهدست آمده، میزان تأثیر متغیر «اعتماد» بر این زیرمؤلفهها، بسیار قوی است.
تأثیر متغیر «اعتماد» بر زیرمؤلفههای «عمل متقابل»، «هنجارهای به اشتراکگذاری»، «خودکارآمدی دانش» و «لذت کمک» به ترتیب با ضریب تأثیر 47/0، 42/0، 4/0 و 36/0 است که توانایی پیشبینی 22%، 18%، 16% و 13% تغییرات اشتراک دانش از طریق این زیرمؤلفهها را دارد. بهطورکلی میتوان گفت، متغیر «اعتماد» توانایی متوسطی در پیشبینی تغییرات اشتراک دانش از طریق زیرمؤلفههای «عمل متقابل»، «هنجارهای بهاشتراکگذاری»، «خودکارآمدی دانش» و «لذت کمک» دارد. در نهایت باید گفت، متغیر «اعتماد» توانایی نسبتاً بالایی در پیشبینی تغییرات اشتراک دانش از طریق زیرمؤلفههای تمایل به اشتراکگذاری دانش در شبکههای اجتماعیِ علمیِ پیوسته دارد؛ یعنی اعتماد تأثیر بالایی بر اشتراک دانش در شبکههای اجتماعی علمیِ پیوسته از سوی پژوهشگران دارد.
نگاره 2. مدل تحلیل عاملی ساختاری تأثیر متغیر اعتماد بر زیرمؤلفههای تمایل به اشتراک دانش
- مؤثرترین متغیرهای اعتماد در ترویج بهاشتراکگذاری دانش در شبکههای اجتماعی علمی پیوسته:
بهمنظور بررسی پرسش دوم پژوهش، از آزمون رگرسیون چندگانه به روش گامبهگام بهره گرفته شد. برای این مورد نیز ابتدا رابطۀ بین متغیرها بررسی گردید. جدول 6 اطلاعات مربوط به همبستگی پیرسون بین پنج زیرمؤلفۀ اعتماد با متغیر «تمایل بهاشتراکگذاری دانش» را نشان میدهد. همانطور که مشاهده میشود، بین زیرمؤلفههای «چشمانداز مشترک»، «رضایت»، «تعهد»، «تعلق خاطر» و «سیاست حفظ اطلاعات» با اشتراک دانش از طرف پژوهشگران در شبکههای اجتماعی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. این رابطۀ مثبت نشان میدهد با افزایش هر یک از این زیرمؤلفهها، میزان بهکارگیری و اشتراک دانش افزایش خواهد یافت. در این بین بیشترین میزان همبستگی مربوط به زیرمؤلفۀ «رضایت» و پس از آن زیرمؤلفۀ «تعهد» است و کمترین آن نیز برای «چشمانداز مشترک» است.
جدول 6. نتایج ماتریس همبستگی متغیرهای اعتماد با اشتراک دانش
متغیر |
1 |
2 |
3 |
4 |
5 |
6 |
چشم انداز مشترک |
1 |
|
|
|
|
|
رضایت |
**471/0 |
1 |
|
|
|
|
تعهد |
**368/0 |
**776/0 |
1 |
|
|
|
تعلق خاطر |
**348/0 |
**744/0 |
**665/0 |
1 |
|
|
سیاست حفظ اطلاعات |
**251/0 |
**80/0 |
**644/0 |
**628/0 |
1 |
|
تمایل به اشتراک دانش |
**497/0 |
**80/0 |
**72/0 |
**68/0 |
**62/0 |
1 |
همچنین با توجه به معنادارشدن نمره F رگرسیون، میتوان گفت ابعاد اعتماد بر تمایل در بهکارگیری دانش از طرف پژوهشگران در شبکههای اجتماعی تأثیرگذار بودهاند. برای این منظور، پنج زیرمؤلفۀ «چشمانداز مشترک»، «رضایت»، «تعهد»، «تعلق خاطر» و «سیاست حفظ اطلاعات» وارد مدل رگرسیون شدند. با توجه به مقدار ضریب تأثیر بسیار کم زیرمؤلفه «سیاست حفظ اطلاعات»، این زیرمؤلفه نادیده گرفته شد و چهار زیرمؤلفه دیگر که توانایی پیشبینی تغییرات اشتراکگذاری دانش را داشتند، بررسی شدند. نتایج تجزیهوتحلیل دادهها، در جدول 7 آمده است:
جدول 7. نتایج رگرسیون چندگانه گام به گام متغیرهای اعتماد بر اشتراک دانش
مدل |
ضریب رگرسیون |
ضریب تعیین |
ضریب تعیین تعدیل یافته |
ضریب تعیین تغییر |
نمره f |
Sig F |
ضریب بتا |
نمره t |
Sig t |
رضایت |
807/0 |
651/0 |
650/0 |
651/0 |
56/412 |
0001/0 |
481/0 |
83/6 |
0001/0 |
تعهد |
820/0 |
673/0 |
670/ |
022/0 |
3/226 |
0001/0 |
204/0 |
37/3 |
001/0 |
چشم انداز مشترک |
831/0 |
690/0 |
686/0 |
017/0 |
69/162 |
0001/0 |
150/0 |
55/3 |
001/0 |
تعلق خاطر |
835/0 |
698/0 |
692/0 |
007/0 |
74/125 |
0001/0 |
131/0 |
3/2 |
022/0 |
چنانکه در جدول 7 مشخص است، اولین زیرمؤلفهای که وارد مدل رگرسیون شد، زیرمؤلفه «رضایت» با ضریب تعیین تعدیل یافته 65/0 بود؛ یعنی این زیرمؤلفه بهتنهایی توانایی پیشبینی 65% تغییرات تمایل به اشتراک دانش را در شبکههای اجتماعیِ علمیِ پیوسته دارد. دومین زیرمؤلفۀ واردشده به مدل، زیرمؤلفه «تعهد» بود که ضریب تعیین تعدیل یافته را به 67/0 افزایش داد؛ یعنی دو زیرمؤلفۀ «رضایت» و «تعهد» 67% تغییرات تمایل به اشتراک دانش را در شبکههای اجتماعیِ علمیِ پیوسته پیشبینی میکنند. سومین زیرمؤلفۀ واردشده به مدل رگرسیون، «چشمانداز مشترک» بود که ضریب تعیین تعدیلیافته را به 686/0 افزایش داد، لذا سه زیرمؤلفه «رضایت»، «تعهد» و «چشمانداز مشترک» میتوانند به میزان 6/68 % از تغییرات تمایل به اشتراک دانش را پیشبینی کنند. در نهایت، زیرمؤلفه «تعلق خاطر» وارد مدل رگرسیون شد که ضریب تعیین تعدیلیافته را به 692/0 افزایش داد؛ یعنی زمانی که چهار زیرمؤلفه «رضایت»، «تعهد»، «چشمانداز مشترک» و «تعلق خاطر» در کنار یکدیگر قرار میگیرند، میتوانند 69% از تغییرات تمایل به اشتراک دانش را در شبکههای اجتماعیِ علمیِ پیوسته از سوی پژوهشگران پیشبینیکنند.
بهمنظور بررسی تأثیر این زیرمؤلفهها بر میزان اشتراک دانش، از ضریب بتا بهره گرفته شد. با توجه به ضریب بتا «رضایت»، بیشترین میزان تأثیر را بر تمایل به اشتراک دانش دارد و میزان بتای آن 481/0 است. این بدان معناست که با افزایش یک انحراف معیار در زیرمؤلفه «رضایت» از اعتماد، به میزان 481/0 میزان بهاشتراکگذاری دانش افزایش خواهد یافت. علاوه بر آن، میزان ضریب بتا برای دو زیرمؤلفه «تعهد» و «چشم انداز مشترک» به ترتیب 204/0 و 15/0 است که با توجه به مثبتشدن این ضریب، باید گفت، با افزایش یک انحراف معیار در دو زیرمؤلفه «تعهد» و «چشمانداز» بهترتیب به میزان 204/0 و 15/0 بهاشتراکگذاری دانش در شبکههای اجتماعی علمی پیوسته افزایش مییابد و در نهایت زیرمؤلفه «تعلقخاطر» با ضریب بتای 131/0 است. با توجه به ضریب مثبت باید گفت، با افزایش یک انحراف معیار در «تعلق خاطر» به میزان 131/0 به اشتراکگذاری دانش از طرف پژوهشگران افزایش خواهد یافت.
بحث و نتیجهگیری
پژوهش اصلیترین نیروی محرکۀ یک جامعه در مسیر ترقی و یکی از شاخصهای مهمّ رشد است. شکاف اصلی بین کشورهای پیشرفته و عقبمانده، ریشه در تفاوت زمینههای تحقیقاتی آنها و دسترسی به دانش روزآمد و استفادۀ درست و بهموقع از آن دارد. با توجه به طیف گستردۀ حوزههای علم و نبود امکان دسترسیِ فیزیکی و امکان بررسی تمام پژوهشهای انجام گرفته در این خصوص، یافتن راهی برای دسترسی سریع و آسان به اطلاعات و دانش مورد نیاز، اهمیت خاصی یافته است. با پیشرفتهای اخیر در عرصه فنّاوری اینترنت در طول چند سال گذشته، امروزه شبکههای اجتماعیعلمیِ پیوسته میتوانند راه مناسب و کارآمدی برای دستیابی به دانش مورد نیاز و پیشبرد هدفهای پژوهشی باشند و قابلیتهای اساسی را برای فعالیتهای آموزشی و پژوهشی محققان، فراهم کنند.
در این میان، بحث اشتراک دانش بهعنوان عاملی مهم در حفظ حیات شبکههای اجتماعیعلمیِ پیوسته و پیشبرد هرچه سریعتر و آسانتر امور پژوهشی، اهمیت قابل توجهی دارد. دستیابی به این هدف، مستلزم ایجاد انگیزه و تمایل در اعضای این شبکهها برای شرکت در فعالیتهای دانشی است.
بررسی نقش اعتماد بر تمایل پژوهشگران به اشتراکگذاری دانش در شبکههای اجتماعیعلمیِ پیوسته از منظر اعضای هیئت علمی دو دانشگاه شیراز و خلیج فارس بوشهر نشان داد که اعتماد تأثیر بسیار زیادی بر تمایل در به اشتراکگذاری دانش توسط محققان و در نتیجه تمایل در به اشتراکگذاری دانش دارد. در بین متغیرهای اشتراک دانش، «اعتماد» بر «تعهد» و «اطمینان در اشتراکگذاری دانش» بیشترین تأثیر را داشته است. نتیجۀ بهدستآمده اینطور قابل تبیین است که وجود اعتماد بین اعضای شبکههای اجتماعیعلمی پیوسته سبب میشود اعضا دربارۀ سرنوشت این شبکهها حسّاس باشند و کاری نکنند که اعتبار شبکه به خطر بیفتد. همچنین وجود اعتماد باعث خواهد شد افراد برای اشتراک دانش تخصصی خود احساس امنیت کنند و از اینکه این دانش مورد سوءِ استفاده قرار نمیگیرد، اطمینان داشته باشند.
نتایج این بررسی همچنین نشان داد اعتماد به صورت مستقیم بر اشتراک دانش از طریق دو متغیر کمشدن قدرت دانشی و تلاش به اشتراکگذاری دانش در شبکههای اجتماعیعلمی، تأثیرگذار نیست. این نتیجه بیانگر این است که برای پژوهشگران وجود یا نبود اعتماد تأثیری بر بُعد «هزینۀ اشتراک دانش» که شامل دو متغیر فوق میشود، ندارد.
نتایج بررسیِ تأثیر متغیرهای اعتماد بر اشتراک دانش نشان داد از بین متغیرهای اعتماد دو متغیر «رضایت» و «تعهد» بیشترین تأثیر را بر تمایل در به اشتراکگذاری دانش داشتهاند. نتایج بهدست آمده را میتوان اینگونه تبیین کرد که اگر پژوهشگران، از فضای شبکههای اجتماعیعلمیِ پیوسته رضایت داشته باشند، بهنحوی که احساس کنند عضویتشان در این شبکهها و شرکت در امور دانشی صحیح بوده است و از خدمات شبکهها احساس رضایت کنند، بیشتر تمایل به اشتراک دانش خواهند داشت. همچنین اگر افراد با توجه به قابلیتها و تواناییهای شبکههای اجتماعیعلمی پیوسته به این باور رسیده باشند که این شبکهها مکان مناسبی برای کسب و بهاشتراکگذاشتن تجارب و دانش تخصصی است، تمایل بیشتری به حضور و عضویت در شبکههای اجتماعیِ علمی پیوسته و بهاشتراکگذاری دانش تخصصی از خود نشان خواهند داد.
البته، نتایج پژوهش حاضر یافتههای بیشتر پژوهشهای پیشین انجامگرفته در این حوزه را تأیید میکند. بهعنوان مثال، بلاو (1964)، تی سای و گوشال (1998)، اندروز و دالاهیه (2000)، ریدینگز (2000)، هولستی (2003)، دیرکس و فرین (2001)، کیمرله، کرس و هسه (2007)، هونگ و پینگ (2009)، ییکسان ژانگ (2010)، که همگی به تأثیر مثبت و مؤثر اعتماد به انجام فعالیت در جوامع مجازی از هر دو نوع عمومی و علمی تأکید کردند.
چنانکه گفته شد، بین نتایج همه پژوهشهای ذکر شده و نتایج پژوهش حاضر بهطور کامل همسویی وجود دارد. بنابراین، میتوان گفت «اعتماد» تأثیر بسیار بالایی بر تمایل اعضای شبکههای اجتماعیعلمیِ پیوسته به اشتراک دانش دارد. این بدین معناست که هر چه سطح اعتماد بین اعضای شبکههای اجتماعی علمیِ پیوسته بالاتر باشد، یعنی میزان تمایل اعضا در کمک به دیگران از طریق بهاشتراکگذاری تجربههای شخصیِ خود بالاتر است. اعضا به ارائه اطلاعاتِ تخصصی خود و مورد سوءِ استفاده قرار نگرفتن آنها اطمینان کامل دارند و از خدمات و حضور در شبکه بهواسطۀ شرکت در امور دانشی رضایت داشته و بههمین دلیل به تبادل دانش با دیگر اعضای شبکه میپردازند و دانش و تخصص خود را در اختیار آنها قرار داده، از آنها کسب دانش میکنند.
پیشنهادهای پژوهش
- پیشنهادهای کاربردی
با توجه به نتایج بهدست آمده در پژوهش، میتوان به طراحان شبکههای اجتماعیعلمیِ پیوسته پیشنهاد کرد که با برنامهریزیها و راهبردهای لازم و افزایش سطح اعتماد این شبکهها، زمینۀ اطمینان خاطر پژوهشگران را فراهم نموده و موجب استفادۀ بیشتر و مؤثرتر آنها از شبکههای اجتماعیعلمیِ پیوسته و اشتراک و تبادل مؤثر دانش شوند. همچنین میتوانند با معرفی دقیق قابلیتها و تواناییهای شبکههای اجتماعیعلمیِ پیوسته در رفع مشکلات دانشی پژوهشگران از طریق درج سیاستگذاریها و قابلیتها در صفحۀ اصلیِ شبکههای اجتماعیعلمیِ پیوسته اقدام کنند. همچنین با ایجاد و طراحی شبکههای اجتماعیعلمیِ تخصصی پیوسته، زمینۀ حضور پژوهشگران همرشته و با تخصصهای مرتبط را فراهم کنند. اطلاعرسانان نیز میتوانند با برگزاری کارگاهها و سمینارهای آشنایی با جوامع مجازی، بهخصوص از نوع علمی آن، سبب آشنایی و استفاده بیشتر محققان با این جوامع شوند و در همین راستا علاوه بر اینکه فعالیتهای پژوهشی با سرعت و کیفیت بیشتر انجام پذیرد، زمینۀ معرفیِ پژوهشگران و انتشاراتشان نیز به جامعۀ جهانی فراهم آید.
- پیشنهادهایی برای پژوهشهای آینده
با توجه به روند رو به رشد توجه به اهمیت شبکههای اجتماعیعلمیِ پیوسته در اشتراک دانش تخصصی و نیز با نظر به اینکه با وجود گستردگی موضوعات این شبکهها پژوهشهای بسیار اندکی انجام گرفته است، میتوان در پژوهشهای دیگری به بررسی نقش دیگر عوامل _ مثل عوامل اجتماعی _ بر تمایل در به اشتراکگذاری دانش در شبکههای اجتماعیعلمیِ پیوسته پرداخت. همچنین میتوان علل تمایل نداشتن پژوهشگران ایرانی را به حضور در شبکههای اجتماعیعلمی پیوسته و شرکت در فعالیتهای دانشی این شبکهها بررسی کرد. بررسی تأثیر وزنی هر یک از عوامل مؤثر بر تمایل در به اشتراکگذاری دانش در شبکههای اجتماعیعلمی پیوسته و مقایسۀ این عوامل با یکدیگر و ارائه مدلهای مربوط نیز میتواند به عنوان موضوعی مهم مطرح شود.
[1]. Facebook
[2]. Twitter
[3]. Research gate
[4]. Academia
[5]. Expert networks
[6]. Knowledge sharing
[7]. Virtual Communities
[8]. Benefits
[9]. Costs
[10]. Social Capital (contextual factors)
[11]. He & Wei
[12]. Trust
[13]. Andrews &Delahaye
[14]. Chen & Hung
[15]. Evans
[16]. PCWorld
[17].Yixiang Zhang
[18]. chen & hung
[19]. Zhu Dong-hong
[20]. LI ZHAO
[21]. Spss
[22]. Fitness