Document Type : Original Article
Authors
Assistant Prof., Department of Knowledge and Information Science, Faculty of Education and Psychology, Payame Noor University Ramsar Branch, Ramsar, Iran.
Abstract
Keywords
مقدمه
مشارکت بین پژوهشگران در ذات نظام علمی وجود دارد و بیش از چهارصد سال است که رواج یافته است (بیوِر و روزن[1]، 1978). امروزه، مشارکت علمی بیش از آنکه یک ویژگی خاص باشد، پیشفرض انجام پژوهش بهشمار میرود. رواج زیاد مشارکت علمی تصادفی نیست، زیرا بین تعداد مشارکت و موفقیت علمی ارتباط معناداری وجود دارد (لی و بوزمن[2]، 2005). علاوه بر این، بین تعداد مشارکت علمی و میزان تأثیرگذاری مقالهها از نظر تعداد استنادها نیز رابطه معناداری وجود دارد (گزنی و دیدهگاه[3]، 2011).
افزایش روزافزون پژوهشهایی که از طریق مشارکت علمی و در قالب همنویسندگی انجام شدهاند در بسیاری از رشتههای علمی از جمله مدیریت، علوم سیاسی، جامعهشناسی، آمار و آموزش از راه دور به اثبات رسیده است (فل و کانیگ، 2015). بههمین دلیل است که گفته میشود همنویسندگی یکی از شیوههای رایج مشارکت علمی است (لایفلد[4] و دیگران، 2017) و شبکههای حاصل از همنویسندگی از بارزترین شکلهای ساختار مشارکت بهشمار میروند (دهداری راد و ناسینی[5]، 2017). امروزه همنویسندگی بهعنوان مقیاسی برای مشارکت علمی، از روایی صوری و محتوایی قابل قبولی برخوردار است، زیرا هنگامی که نام دو یا چند نفر در عنوان یک مقاله آمده باشد، کاملاً موجه است که این افراد بهنوعی با یکدیگر همکاری داشتهاند (پونوماریوف و بوردمن[6]، 2016).
با مطالعه و تحلیل روابط همنویسندگی پژوهشگران در یک حوزۀ خاص میتوان پژوهشگران برتر آن حوزه را از نظر میزان فعالیتهای اجتماعی در محیط علمی و بهعبارت دیگر نفوذ اجتماعی[7] شناسایی کرد. توانایی تأثیرگذاری بر دیگران از طریق فرایندهای تعامل اجتماعی «نفوذ اجتماعی» نامیده میشود (تروئکس[8] و دیگران، 2011). بهعبارت دیگر، با بررسی رویکردهای همنویسندگی یک پژوهشگر با سایر پژوهشگران موجود در یک حوزۀ پژوهشی میتوان گسترش اندیشههای آن پژوهشگر را بر اساس تعامل یا نفوذ اجتماعی بهدستآورد (کیولار[9] و دیگران، 2016). بسیاری از پژوهشگران با توجه به جایگاه راهبردی خود در شبکۀ اجتماعی یک حوزۀ خاص، این قدرت را دارند که دیگران را به سمت خود جلب کنند یا با افکار خود همراه سازند.
با بهکارگیری رویکردهای موجود در تحلیل شبکههای اجتماعی و با بررسی رویکردهای همنویسندگی یک پژوهشگر با سایر پژوهشگران موجود در یک حوزۀ پژوهشی، میتوان جایگاه وی را در میان سایر پژوهشگران بهدست آورد. با محاسبۀ شاخصهای مرکزیت[10] اعضای متعلق به یک حوزۀ موضوعی میتوان پروندهای از آنان ایجاد کرد که برای ارزیابی نفوذ اجتماعیشان بهکار رود (کیولار و دیگران، 2016). مرکزیت انواع و تعداد روابطی را که عضوی از شبکه با سایر اعضای آن شبکه برقرار کرده است، نشان میدهد. اصلی ترین شاخصهای مرکزیت شامل رتبه[11]، مرکزیت بینابینی[12] و مرکزیت نزدیکی[13] میشود که با توجه به اثربخشیِ بهتر استفاده از شاخصهای مکمّل، برای نشاندادن نفوذ اجتماعی پژوهشگران، تلفیقی از هر سه مرکزیت رتبه، مرکزیت بینابینی و مرکزیت نزدیکی را محاسبه میکنند.
کارآیی و بهرهوری از دیگر شاخصهای رایجی است که معمولاً بههنگام ارزیابی پژوهشهای یک فرد مطرح میشوند. در پژوهشهای مختلف حوزۀ علمسنجی، منظور از کارآیی همان تعداد استنادهاست (بورگمن[14]، 1990؛ لانگ[15] و دیگران، 2014)؛ که برخی از آن بهعنوان نشاندهندۀ کیفیت پژوهش نیز نام میبرند (کینگ[16]، 1987؛ لاوانی[17]، 1977) زیرا تأثیرگذاری یک پژوهشگر همچنین از طریق استنادهای مربوط به آثارش بررسی میشود. در این پژوهش نیز تعداد استنادها بهمثابۀ کارآیی در نظر گرفته شده است.
بهرهوری یک پژوهشگر نیز بهطور معمول از طریق تعداد پژوهشهای صورتگرفته توسط وی مشخص میشود. عوامل مختلفی بر افزایش بهرهوری یک پژوهشگر تأثیرگذار است. بررسی متون و پیشینههای مربوط به همنویسندگی نشان میدهد پژوهشگرانی که در تیمهای پژوهشی منسجم عضویت دارند، بهرهوری و کارآیی بالایی دارند. لذا با توجه به اینکه در متون فارسی تاکنون پژوهشی به بررسی متون فارسی توسط پژوهشگران ایرانی در حوزههای مختلف نپرداخته است، این پژوهش در نظر دارد تا رابطۀ بین نفوذ اجتماعی و بهرهوری و کارآیی پژوهشگران حوزۀ علوم قرآن و حدیث را بررسی کند.
پیشینه پژوهش
بر اساس بررسیهای انجامشده، تاکنون معدود پژوهشهایی با هدف بررسی پژوهشهای قرآنی و یا اسلامی به روش علمسنجی انجام شده است. این پژوهشها را میتوان در دو دسته قرار داد: دستۀ نخست را پژوهشهایی تشکیل میدهند که تأکید و تمرکز خود را بر روی رکوردهایی قرار دادهاند که در نمایهنامههای بینالمللی (از جمله وبآفساینس) ثبت شدهاند. این نکته چندان جای تعجب ندارد، زیرا در بیشتر پژوهشهای علمسنجی رکوردهای موجود در این نوع نمایهنامهها ملاک قرار میگیرند. پژوهش «خاصه، احمدینژاد و حجازی» (1391) از نخستین پژوهشهای این دسته بهشمار میرود. آنها در پژوهشی با استفاده از نمایهنامههای پایگاه اطلاعاتی آی.اس.آی در بازۀ زمانی 1990-2011 به بررسی وضعیت تولیدات علمی در حوزۀ قرآنی پرداختند. نتایج بررسی آنها نشان داد میزان تولیدات علمی جهان در پایگاه اطلاعاتی آی.اس.آی در حوزۀ قرآنی 292 مدرک بوده است. از جانب دیگر، یافتهها مشخص کرد سهم ایران از تولیدات علمی جهان در حوزۀ قرآنی تنها 15 مدرک بوده است که معادل 14/5% کلّ تولیدات علمی این حوزه است. در ادامۀ همین پژوهش «خاصه و حجازی» (1394) با استفاده از نمایهنامههای پایگاه اطلاعاتی آی.اس.آی تولیدات علمی در حوزۀ قرآنی را بررسی و تحلیل کردند و بازۀ زمانی را تا سال 2015 گسترش دادند. نتایج بررسی آنان نشان داد میزان تولیدات علمی جهان در پایگاه اطلاعاتی آی.اس.آی در حوزۀ قرآنی در بازۀ زمانی مذکور 464 مدرک بوده است که دانشگاه King Saud با تولید 13 مقاله پرتولیدترین مؤسسه در این حوزه بوده است. همچنین کشورهای آمریکا، مالزی و انگلستان دارای بیشترین مقالههای قرآنی در آی.اس.ای میباشند. در پژوهش دیگری «کریمی» (1391) تولیدات علمى در حوزۀ اسلام، در سطح جهان را مورد مطالعه قرار داد. یافتههاى پژوهش نشان داد در مجموع 93 کشور در نگارش مدارک حوزۀ موضوعى اسلام در سطح جهانى نقش داشتهاند که از این میان، کشورهاى ایالات متّحده آمریکا، انگلستان و کانادا در رتبههاى اوّل تا سوم و ایران در مرتبه هفدهم قرار دارند. همچنین مشخّص شد که 2224 مؤسّسه تولیدکنندۀ متون علمى اسلام هستند که عمدتاً آمریکایى و انگلیسىاند. «زنگیشه، سهیلی و احمدی» (1393) نیز در مقالهای پژوهشگران حوزۀ اسلام و علوم قرآنی را در بازۀ زمانی 1993-2012 به روش تحلیل استنادی و همنویسندگی مورد مداقه قرار و نشان دادند که همکاری میان نویسندگان این حوزه ضعیف بوده است. در یکی دیگر از پژوهشهای اخیر در این حوزه،
«خاصه و همکاران» (1395) جایگاه مطالعات قرآنی در تولید علم جهان در بازۀ زمانی 1996-2015 را بررسی کردند. نتایج آنان نشان داد در بازۀ زمانی مذکور تعداد
1479 رکورد در حوزۀ قرآنی در پایگاه وبآفساینس نمایه شده است که مجلۀ
ISLAM AND CHRISTIAN-MUSLIM RELATIONS بیشترین سهم را در اشاعۀ پژوهشهای قرآنی داشته است. کشور آمریکا با انجام 337 پژوهشِ قرآنی در مقایسه با سایر کشورهای جهان در رتبۀ نخست و ایران با 70 مقاله در رتبۀ چهارم قرار دارد. همچنین پژوهشگران ایرانی با همتایان خود در شهرهایی نظیر اسلامآباد، مکه و جده، ورشو و چندین شهر دیگر همکاری علمی داشتهاند.
دستۀ دوم از پژوهشهای علمسنجی انجامشده در حوزۀ علوم قرآنی شامل پژوهشهایی است که بر اساس رکوردهای فارسی انجام شده باشد. آن دسته از مطالعات علمسنجی که تمرکز خود را بر روی رکوردهای فارسی قرار دادهاند، در مقایسه با دستۀ نخست بسیار کمتر میباشند. یکی از دلایل آن را میتوان استانداردنبودن رکوردهای فارسیِ نمایهشده در نمایهنامههای استنادی (از جمله پایگاه استنادی علوم جهان اسلام) برشمرد که خود مانعی بر انجام مطالعات علمسنجی در سطح کلان بهشمار میرود. شاید به همین دلیل باشد که اندک مطالعات علمسنجیِ انجامشده بر روی رکوردهای فارسی نیز تمرکز خود را بر روی نمونههای کوچکی از رکوردها (مثلاً مقالههای چاپشده در یک مجلۀ خاص) قرار دادهاند. در یکی از معدود پژوهشهای صورتگرفته بر روی مقالههای فارسی، «میرحقجو» (1392)136 مقاله از فصلنامۀ «مطالعات قرآنی» را که بین سالهای 1389 تا 1392 چاپ شده بود، مطالعه کرد. نتایج نشان داد نیمی از مقالهها تکنویسنده بوده و نیمی دیگر در قالب همکاری علمی نوشته شدهاند.
بررسی پیشینههای انجامشده بر روی سایر حوزههای علمی نیز بیانگر آن است که شبکههای اجتماعی همنویسندگی در حوزههای علمی مختلفی بررسی شدهاند و هر کدام جنبهای از آن را تحلیل کردهاند. بهطور مثال، نتایج پژوهش «اوته و روسو»[18] (2002) نشان داد تراکم شبکۀ مورد بررسی برابر با 05/0 است که نشاندهندۀ این است که شبکه متراکم نیست، بلکه برعکس سست و کمتراکم است. تحلیل شبکۀ مطالعات حوزۀ سازمان و مدیریت نشان داد تراکم شبکه برابر با 0002/0 است (آسیدو[19] و دیگران، 2006). تراکم شبکههای همنویسندگی در حوزههای کتابداری، اقتصاد و روانشناسی و مدیریت ایران در پایگاه وبآفساینس نشان داد تراکم شبکه رشته مدیریت 02/0، رشته روانشناسی با میزان تراکم 014/0، رشته کتابداری 019/0 و رشته اقتصاد 018/0 است (حریری و نیکزاد،1390). نتایج بررسی شبکۀ همنویسندگی مجلههای علم اطلاعات نشان داد تراکم نسبتاً پایینی دارند. همچنین فشردگی شبکه همنویسندگی این مجلهها پایین است و در نتیجه شبکه همنویسندگی این مجلهها انسجام پایینی دارد (سهیلی و عصاره، 1392). شبکۀ همنویسندگی حوزۀ علوم اعصاب ایران در پایگاه وبآفساینس نشان داد که تراکم شبکۀ همنویسندگی حوزۀ علوم اعصاب ایران 42/0 است (باجی و عصاره، 1393).
بررسی رابطه بین بهرهوری و کارآیی پژوهشگران نیز از متغیرهایی است که در مطالعات مربوط به تأثیرگذاری و نفوذ اجتماعی بررسی شده و نتایج نشاندهندۀ آن بوده است که بیشتر سنجههای مرکزیت (نفوذ اجتماعی) توانایی پیشبینی متغیر بهرهوری و کارآیی را دارند (سهیلی و دیگران، 2017؛ سهیلی و منصوری، 1393، هو، کرشمر و لیو[20]، 2008، هیل[21]، 2010، بادار، هیت و بادیر[22]، 2013).
جمعبندی پیشینههای پژوهش نشان میدهد پژوهش مستقلی به بررسی تولیدات علمی حوزۀ علوم قرآن و حدیث بهطورکلی و بهطور خاص علوم قرآن و حدیث در ایران نپرداخته است. همچنین آنچه این پژوهش را از پژوهشهای فوق متمایز میسازد در مرحله اول راهبرد جستجوی مورد استفاده و در مرحله بعد هدفهای آن است. از سوی دیگر، تفاوت اساسی دیگر این مطالعه با سایر مقالهها در سطح تحلیل آن است که از بخشهای مهم آن میتوان به تحلیل محتوای مقالهها از یکسو و بررسی دادهها به زبان فارسی از سوی دیگر اشاره کرد. پژوهشی که تاکنون بهطور جامع پژوهشهای علوم قرآنی را به زبان فارسی بررسی کند، وجود ندارد.
روششناسی پژوهش
این پژوهش از نوع کاربردی است و با استفاده از روشهای رایج در مطالعات علمسنجی و با فن همنویسندگی و روش تحلیل شبکه انجام شده است. جامعۀ آماری پژوهش را مقالههای چاپشده در مجلههای حوزۀ علوم قرآن و حدیث در پایگاه استنادی جهان اسلام تشکیل میدهد. برای یافتن مجلههای حوزۀ علوم قرآن و حدیث از طبقهبندی موضوعی موجود در پایگاه مجلههای تخصصی نور (نورمگز) استفاده شد. سپس از بین مجلههایی که در این طبقه قرار داشتند، مواردی که در پایگاه استنادی جهان اسلام نمایه میشدند، انتخاب گردید. فهرست مجلههای دارای شرایط فوق در جدول 1 آمده است.
جدول1. عنوان مجلههای مورد بررسی
ردیف |
عنوان مجله |
ردیف |
عنوان مجله |
ردیف |
عنوان مجله |
ردیف |
عنوان مجله |
1 |
آموزههای قرآنی |
9 |
پژوهشنامه قرآن و حدیث |
17 |
سفینه |
25 |
مشکوة |
2 |
پژوهش دینی |
10 |
پژوهشنامه معارف قرآنی |
18 |
علوم حدیث |
26 |
مطالعات ترجمه قرآن و حدیث |
3 |
پژوهشهای ادبی قرآنی |
11 |
پژوهشهای زبانشناختی قرآن |
19 |
علوم قرآن و حدیث |
27 |
مطالعات تفسیری |
4 |
پژوهشهای قرآن و حدیث |
12 |
پژوهشهای قرآنی |
20 |
قرآنپژوهی خاورشناسان |
28 |
مطالعات قرآن و حدیث |
5 |
پژوهشهای نهجالبلاغه |
13 |
تحقیقات علوم قرآن و حدیث |
21 |
قرآن شناخت |
29 |
مطالعات قرآنی |
6 |
پژوهشنامه تفسیر و زبان قرآن |
14 |
حدیثپژوهی |
22 |
قرآن فقه و حقوق اسلامی |
30 |
|
7 |
پژوهشنامه علوی |
15 |
حدیث و اندیشه |
23 |
قرآن و علم |
|
|
8 |
پژوهشنامه نهجالبلاغه |
16 |
سراج منیر |
24 |
کتاب قیم |
|
|
به عبارت دقیقتر، مجموعۀ اصلی رکوردهای تحت مطالعه در این پژوهش را تمامی مقالههای چاپشده در مجلههای حوزۀ علوم قرآن و حدیث تشکیل میدهد که در بازۀ زمانی دهساله (1385-1394) در پایگاه استنادی جهان اسلام نمایه شدهاند. بهدلیل اینکه برخی از شمارههای مربوط به سال 1395 مجلهها هنوز در پایگاه استنادی جهان اسلام وارد نشدهاند، از شمول این سال صرفنظر شد. با توجه به این موارد، پس از تدوین یک راهبرد جستجوی جامع، رکوردهای مورد نیاز بازیابی و مشخصات کتابشناختی آنها بارگیری شد. پس از بازیابی رکوردهای این پژوهش که تعداد آنها 3638 مقاله است، فرایند یکپارچهسازی فایل دادهها انجام و سپس با استفاده از نرمافزارهای مختص علمسنجی و همچنین اس.پی.اس.اس، بر اساس هدف پژوهش، به پرسشها پاسخ داده شد.
همراستا با پژوهشهای پیشین، در این مطالعه نیز بر نقش مهمّ مقالههای همنویسنده بهعنوان یک فعالیت اصلی دانشگاهی تأکید شده است. همنویسندگی با رابطۀ شخصی و مستقیم بین پژوهشگران ارتباط دارد و میتواند بهعنوان شاخصی مناسب برای مشارکت علمی و تبادل نظرها و دانش بهشمار رود. همچنین یکی از عوامل ضروری برای پیشرفت علم بهشمار میرود (لایفلد و دیگران، 2017). با توجه به کاربردها و ویژگیهای روش تحلیل شبکه، در پژوهش حاضر از این روش برای بهدستآوردن درکی از گرهها (شناسایی نویسندگان با نقش مرکزیت) در پژوهشگران علوم قرآن و حدیث ایران استفاده شده است. برای محاسبۀ نفوذ اجتماعی، ابتدا ماتریس مربعی همنویسندگی با استفاده از نرمافزار بیباکسل طراحی گردید. در ماتریس مربعیِ تهیهشده نقطۀ برش نویسندگانی قرار داده شده است که حداقل سه مقاله در مجلههای مورد بررسی منتشر کردهاند. سپس این ماتریس با استفاده از نرمافزار «یو سی آی نت» به ماتریس همبستگی تبدیل شد. سپس با استفاده از این ماتریس و امکانات نرمافزار «یو سی آی نت» مؤلفههای نفوذ اجتماعی یعنی مرکزیت رتبۀ نزدیکی و بینابینی محاسبه گردید و در نهایت با استفاده از نرم افزار نت دراو، شبکه همنویسندگی این حوزه ترسیم شد. همچنین برای تجزیهوتحلیل دادهها در سطح آمار توصیفی و استنباطی از نرمافزار اس.پی.اس.اس استفاده شد. با توجه به اینکه توزیع دادههای این پژوهش نرمال بود و مفروضات آزمون رگرسیون وجود داشت، برای تحلیل دادهها از آزمون رگرسیون استفاده شد.
تجزیه و تحلیل دادهها
1.پژوهشگران برتر ایران در یک دهۀ گذشته (1385-1394) در حوزه قرآن و حدیث چه کسانی هستند؟
در جدول2، نویسندگان فعال در حوزۀ قرآن و حدیث از نظر تعداد مقاله و تعداد استناد دریافتی، نمایش داده شده است. تجزیهوتحلیل دادههای مربوط نشان میدهد تعداد کلّ نویسندگان 2759 نفر یکتا[23] هستند که مجموعاً 5815 بار تکرار شدهاند، بهطوریکه میانگین تعداد نویسنده در هر مقاله 6/1 نفر است. این مسئله نشاندهندۀ آن است که پژوهشگران حوزۀ قرآن و حدیث در مقایسه با پژوهشگران سایر حوزهها تمایل کمتری برای انجام کارهای مشارکتی دارند. چنانکه در جدول2 مشخص است، «معارف» و «جلالی» بهترتیب با 62 و 38 مقاله در رتبه اول و دوم قرار دارند. سایر نویسندگانی که بیست یا بیش از بیست مقاله دارند، در این جدول مشاهده میشود. همچنین بهمنظور شناسایی پژوهشگران و مقالههای تأثیرگذار، مقالهها و نویسندگان آنها از نظر استنادهای دریافتی رتبهبندی گردید. یافتهها حاکی از آن است که 3638 مقالۀ مورد بررسی رویهمرفته 372 استناد دریافت کردهاند که میانگین دریافت استناد به ازای هر مقاله 1/0 است که نشاندهندۀ این است پژوهشگران این حوزه چندان به مقالههای یکدیگر ارجاع نمیدهند (البته، در برخی از موارد هم مشکلات کمی استنادها مربوط به ضعفهای موجود در پایگاه استنادی علوم جهان اسلام است که نیاز به بررسی در یک پژوهش جداگانه دارد). جدول2 همچنین حاوی اطلاعات مربوط به پراستنادترین پژوهشگران در حوزۀ قرآن و حدیث است. چنانکه در این جدول مشاهده میشود «مهدوی راد» با 15، «نوابخش» با 10 و «پوریوسفی» با 9 استناد دریافتی، در رتبههای اول تا سوم قرار دارند. مطابقت جدول 2 و 3 نشان میدهد برخی نویسندگان مانند «معارف»، «نقیزاده» و... هم از نظر تعداد مقاله و هم از نظر تعداد استناد دریافتی جزء نویسندگان برتر بهحساب میآیند و نشاندهندۀ آن است که این افراد علاوه بر کمیّت (تعداد مقالهها) به کیفیت آثار خود اهتمام بیشتری داشتهاند و آثار آنها مورد توجه پژوهشگران این حوزه قرار گرفته است.
جدول2. نویسندگان برتر حوزۀ قرآن و حدیت از نظر تعداد مقاله (دارای 20 مقاله و بالاتر) و تعداد استناد دریافتی
ردیف |
نام نویسنده |
تعداد مقاله |
ردیف |
نام نویسنده |
تعداد استناد |
1 |
معارف م |
62 |
1 |
مهدوی راد م |
15 |
2 |
جلالی م |
38 |
2 |
نوابخش م |
10 |
3 |
فتاحی زاده ف، پهلوان م؛ رضایی اصفهانی محمد ع |
34 |
3 |
پوریوسفی ح |
9 |
4 |
فقهیزاده ع |
32 |
4 |
اسلامی ح؛ پورعزت علی ا |
8 |
5 |
مهدوی راد م؛ مودب ر |
30 |
5 |
نظری ع؛ ممتحن م؛ محمدی ری شهری م |
7 |
6 |
اسکندرلو محمد ج |
25 |
6 |
جمالی ق؛ رجبی م نیل ساز ن؛ |
6 |
7 |
قاسم پور م؛ شاکر محمد ک |
24 |
7 |
فراتی علی ا؛ پوراسماعیل ا؛ معارف م؛ رضایی پ |
5 |
8 |
بیابانی اسکویی م؛ همامی ع |
22 |
8 |
نقیزاده ح؛ نصیری ع |
5 |
9 |
پرچم ا؛ رکنی یزدی محمد م؛ رحمان ستایش م؛ طالعی ع |
21 |
9 |
کنعانی ح؛ پرچم ا؛ زرسازان ع؛ میرزاده ل؛ قاسم پور م؛ حقیقی م؛ خزاعی م؛ رحمان ستایش م |
4 |
10 |
نقی زاده ح؛ غروی نائینی ن؛ رستمی م؛ راد ع؛ |
20 |
10 |
فتحی س؛ نعمتی پیرعلی دل آ؛ واقف زاده ش؛ همامی ع |
4 |
2. شبکۀ اجتماعی همنویسندگی پژوهشگران علوم قرآنی از لحاظ اندازه، تراکم و قطر شبکه چگونه است؟
اندازۀ یک شبکۀ اجتماعی بهوسیله تعداد عاملها یا گرههای آن _ در این پژوهش همنویسندهها _ مشخص میشود که شاخصی از احتمال تعامل بین گرههاست. هر چه شبکه بزرگتر باشد، احتمال تعامل بین همنویسندهها بیشتر است (فرانس و برایان[24]،2009). در این پژوهش اندازه شبکه همنویسندگی پژوهشهای حوزه علوم قرآن و حدیث بررسی شده است.
در نقشه شماره 1، شبکه اجتماعی همنویسندگی این حوزه مشاهده میشود. چنانکه در نقشه مشخص است، شبکۀ اجتماعی این مجلهها از یازده مؤلفۀ دوتایی، سه مؤلفۀ سهتایی، و مؤلفه اصلی آن که 309 گره دارد، تشکیل شده است. نتایج محاسبۀ تراکم این شبکه نشان داد تراکم شبکه برابر با 0066/0 است. چنانکه از نقشه مشخص است، تراکم این شبکه نسبتاً پایین است و ارتباطهای نسبتاً کمی بین نویسندگان این حوزه وجود دارد، ولی وجود مؤلفۀ بزرگ در این حوزه این نوید را میدهد که در آینده نویسندگان این مؤلفه از طریق ارتباط با نویسندگان مؤلفههای دوتایی و سهتایی و همچنین همکاری نویسندگانی که ایزوله بودند (از شبکه حذف گردیدهاند) از طریق نویسندگان واسطهای به شبکه اصلی ملحق شده و شبکۀ منسجمی را بهوجود بیاورند. از نویسندگان مرکزی و تأثیرگذار در این شبکه میتوان به «معارف»، «مهدویراد»، «جلالی»، «فقیهیزاده» و... در مؤلفه اصلی اشاره کرد که نویسندگان مرکزی و با نفوذ در این شبکه بهشمار میآیند.
در این پرسش همچنین به بررسی قطر شبکه پرداخته شده است. قطر شبکه عبارت است از طولانیترین فاصله ژئودیزک[25] در یک شبکۀ متصل. قطر یک شبکه به ما میگوید که آن شبکه چقدر بزرگ است. بهعبارت دیگر، چند گام نیاز هست تا از یک طرف شبکه به طرف دیگر رفت (هانمان و ریدل، 2005). برای محاسبۀ قطر شبکه همنویسندگی موجود در شبکه همنویسندگی مجلههای مورد بررسی با استفاده از ماتریسهای ایجادشده از روابط بین نویسندگان، ابتدا شبکۀ موجود در بین این نویسندگان با استفاده از نرمافزار نتداور ترسیم شد که در بخش قبل به تحلیل آنها پرداخته شد. سپس برای محاسبۀ قطر شبکۀ همنویسندگی، مؤلفه اصلی هر شبکه استخراج و بر اساس دادههای این مؤلفه اصلی، قطر آن اندازهگیری شد. نتایج حاصل از محاسبۀ قطر شبکه همنویسندگی موجود در مجلههای مورد با میانگین قطر شبکه 41/5 است و این نشاندهندۀ آن است که تبادل اطلاعات در شبکۀ همنویسندگی این مجلهها نسبت به سایر مجلهها با کندی صورت میگیرد. همچنین این شبکه از نظر فشردگی از میانگین 095/0 برخوردار است که نشاندهندۀ آن است که بین گرههای مؤلفه اصلی این شبکه فاصله زیادی وجود دارد. در واقع، برای یک شبکه هر چه تراکم شبکه افزایش پیدا کند، قطر شبکه کوچکتر میشود.
3. وضعیت نفوذ اجتماعی پژوهشگران قرآن و حدیث بر اساس شاخصهای موجود در تحلیل شبکههای همنویسندگی چگونه است؟
تأثیرگذاری یک پژوهشگر صرفاً به استنادهای مربوط به آثارش محدود نیست، بلکه نحوۀ تعامل او با سایر پژوهشگران نیز سبب تأثیرگذاری وی در شبکۀ علمی یک حوزه است. در اینجاست که بحث تأثیرگذاری یا نفوذ اجتماعی بهمیان میآید. توانایی تأثیرگذاری بر دیگران از طریق فرایندهای تعامل اجتماعی را «نفوذ اجتماعی» مینامند (تروئکس و دیگران، 2011). بسیاری از پژوهشگران با توجه به جایگاه راهبردی خود در شبکۀ اجتماعی یک حوزۀ خاص، این قدرت را دارند که دیگران را به سمت خود جلب کنند یا آنان را با افکار خود همراه سازند. برای محاسبۀ نفوذ اجتماعی از سه شاخص «مرکزیت رتبه»، «نزدیکی» و «بینابینی» استفاده میشود. بررسی ساختار شبکههای همنویسندگی نویسندگان فعال حوزۀ علوم قرآنی از سال 1385 تا 1394 در تصویر1 نمایش داده شده است.
تصویر1. شمای کلّی از شبکۀ همنویسندگی پژوهشهای داخلی ایران در حوزۀ علوم قرآنی
تصویر1، شبکۀ همنویسندگی نویسندگان مقالههای مجلههای داخلی ایران در حوزه علوم قرآن و حدیث در سالهای مورد بررسی را نشان میدهد. در این تصویر، هر کدام از دایرهها نشانگر نویسندگان مقالهها و خطوط، نحوه رابطه بین آنهاست. چنانکه در تصویر مشاهده میشود، شبکه همنویسندگی این مجلهها از شبکههای کوچک و یک شبکۀ بزرگ (مؤلفه اصلی) تشکیل شده است. جدول فراوانی مقالهها و مقادیر مرکزیت هر فرد در شبکۀ همنویسندگی حوزۀ مورد بررسی ترسیم شد. در جدول 5، ده رتبۀ برتر از لحاظ سنجههای مرکزیت آورده شده است.
جدول5. نویسندگان دارای بیشترین همکاری از لحاظ فراوانی مقالهها و سنجههای مرکزیت
ردیف |
نام نویسنده |
مرکزیت بینابینی |
نام نویسنده |
مرکزیت رتبه |
نام نویسنده |
مرکزیت نزدیکی |
مرکزیت دوری |
1 |
معارف م |
64/12 |
معارف م |
47 |
معارف م |
626/0 |
74264 |
2 |
مهدوی راد م |
96/8 |
جلالی م |
35 |
مهدوی راد م |
626/0 |
74294 |
3 |
جلالی م |
52/8 |
مهدوی راد م |
26 |
مصلایی پور یزدی ع |
626/0 |
74303 |
4 |
صادقی ع |
79/4 |
فتاحی زاده ف |
25 |
پهلوان م |
625/0 |
74344 |
5 |
مصلایی پور یزدی ع |
33/4 |
فقهی زاده ع |
22 |
اقبال ا |
625/0 |
74360 |
6 |
اقبال ا |
14/4 |
پهلوان م |
20 |
فائز ق |
625/0 |
74361 |
7 |
فتاحی زاده ف |
60/3 |
ایروانی نجفی م |
19 |
صادقی ع |
625/0 |
74336 |
8 |
فرزند وحی ج |
59/3 |
رضایی کرمانی م |
18 |
فقهیزاده ع |
625/0 |
74377 |
9 |
احمد نژاد ا |
56/3 |
نیل ساز ن |
17 |
جلایی م |
625/0 |
74400 |
10 |
ایزدی م |
55/3 |
نقیزاده ح |
16 |
احمدنژاد ا |
625/0 |
74409 |
به منظور درک آسانتر، شبکه همنویسندگی این نویسندگان بر اساس مرکزیت رتبه _ تعداد پیوندهای دادهشده و یا خارج شده از یک گره _ در تصویر 2 به نمایش گذاشته شده است که در آن نویسندگان دارای مرکزیت بالاتر با دایرههای بزرگتر در نقشه مشخص شدهاند.
تصویر2. شبکۀ همنویسندگی پژوهشگران حوزۀ قرآن و حدیث بر اساس مرکزیت رتبه
4. آیا بین میزان نفوذ اجتماعی پژوهشگران و بهرهوری پژوهشگران علوم قرآنی ایران رابطه وجود دارد؟
برای تحلیل دادههای مربوط به این فرضیه که بین میزان بهرهوری و نفوذ اجتماعی (مرکزیت رتبه، نزدیکی و بینابینی) رابطه وجود دارد، از تحلیل رگرسیون استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس مربوط به رگرسیون بهرهوری و نفوذ اجتماعی در جدول6 ارائه شده است.
جدول6. تحلیل واریانس مربوط به رگرسیون بهرهوری و نفوذ اجتماعی
منبع واریانس |
مجموع مجذورات |
df |
میانگین مجذورات |
F |
سطح معناداری |
R |
2R |
SE |
دوربین واتسون |
رگرسیون |
330.3758 |
3 |
777.1252 |
897/42 |
000/0 |
467/0 |
218/0 |
404/5 |
347/2 |
باقیمانده |
28.13492 |
462 |
204.29 |
|
|
|
|
|
|
کل |
609.17250 |
465 |
|
|
|
|
|
|
|
بر اساس این نتایج، میزان F مشاهده شده (897/42) معنادار است (01/0≥P) و 22% واریانس مربوط به بهرهوری توسط نفوذ اجتماعی تبیین میشود (218/0 = R2). با توجه به معناداربودن رگرسیون بهرهوری بر نفوذ اجتماعی ضریبهای مربوط به معادلۀ پیشبینی، در جدول7 ارائه شده است.
جدول7. ضریبهای معادلۀ پیشبینی نفوذ اجتماعی بر بهرهوری
مدل |
ضریبها |
خطای استاندارد |
ضریبهای استاندارد |
t |
سطح معناداری |
مقدار ثابت |
697/3 |
479/0 |
|
718/7 |
000/0 |
بینابینی |
035/2 |
237/0 |
359/0 |
569/8 |
000/0 |
رتبه |
193/6 |
586/1 |
163/0 |
905/3 |
000/0 |
نزدیکی |
500/3 |
902/0 |
161/0 |
881/3 |
000/0 |
ضریبهای رگرسیون هر یک از سه متغیر پیشبین نشان میدهد هر سه مرکزیت رتبه (01/0≥P)، نزدیکی (01/0≥P) و بینابینی (01/0≥P) میتوانند واریانس متغیر بهرهوری را بهصورت معنادار تبیین کنند. ضریب تأثیر مرکزیت رتبه (163/0 = B) با توجه به آمارۀ t نشان میدهد که مرکزیت رتبه با اطمینان 99/0 میتواند تغییرات مربوط به بهرهوری را پیشبینی کند. این ضریب تأثیر مثبت است و معنای آن این است که اگر یک واحد به میزان مرکزیت رتبه اضافه شود مقدار 163/0 بر نمرۀ فرد در بهرهوری اضافه میشود. همچنین ضریب تأثیر بینابینی (359/0 = B) با توجه به آمارۀ t نشان میدهد که متغیر مرکزیت بینابینی با اطمینان 99/0 میتواند تغییرات مربوط به بهرهوری را پیشبینی کند. این ضریب تأثیر مثبت است و معنای آن این است که اگر یک واحد به میزان مرکزیت بینابینی اضافه شود مقدار 359/0 در نمره فرد در بهرهوری زیاد می شود. ضریب تأثیر مرکزیت نزدیکی نیز (161/0 = B) با توجه به آمارۀ T نشان میدهد که متغیر مرکزیت نزدیکی با اطمینان 99/0 میتواند تغییرات مربوط به بهرهوری را پیشبینی کند. این ضریب تأثیر مثبت است و معنای آن این است که اگر یک واحد به میزان مرکزیت نزدیکی اضافه شود مقدار 161/0 به نمرۀ فرد در بهرهوری اضافه میشود.
5. آیا بین میزان نفوذ اجتماعی (نمرههای مرکزیت) و کارآیی (تعداد استنادها) پژوهشگران علوم قرآنی ایران رابطه وجود دارد؟
برای تحلیل دادههای مربوط به این فرضیه که بین نفوذ اجتماعی (مرکزیت رتبه، نزدیکی و بینابینی) و کارآیی رابطه وجود دارد، از تحلیل رگرسیون استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس مربوط به رگرسیون کارآیی و نفوذ اجتماعی، در جدول8 ارائه شده است.
جدول8. تحلیل واریانس مربوط به رگرسیون نفوذ اجتماعی و کارآیی
منبع واریانس |
مجموع مجذورات |
df |
میانگین مجذورات |
F |
سطح معناداری |
R |
2R |
SE |
دوربین واتسون |
رگرسیون |
67/108 |
3 |
223.36 |
878/18 |
000/0 |
33/0 |
109/0 |
389/1 |
2 |
باقیمانده |
8/890 |
462 |
928.1 |
|
|
|
|
|
|
کل |
47/999 |
465 |
|
|
|
|
|
|
|
بر اساس این نتایج میزان F مشاهده شده (878/18) معنادار است (01/0≥P) و 10% واریانس مربوط به کارآیی توسط نفوذ اجتماعی تبیین میشود (109/0 = R2). با توجه به معناداربودن رگرسیون نفوذ اجتماعی بر کارآیی، ضریبهای مربوط به معادلۀ پیشبینی در جدول9 ارائه شده است.
جدول9. ضریبهای معادلۀ پیشبینی نفوذ اجتماعی بر کارآیی
مدل |
ضریبها |
خطای استاندارد |
ضریبهای استاندارد |
t |
سطح معناداری |
مقدار ثابت |
347/0 |
123/0 |
|
822/2 |
005/0 |
بینابینی |
347/0 |
061/0 |
255/0 |
689/5 |
000/0 |
رتبه |
473/1 |
407/0 |
161/0 |
615/3 |
000/0 |
نزدیکی |
181/0 |
232/0 |
035/0 |
783/0 |
434/0 |
ضریبهای رگرسیون هر یک از سه متغیر پیشبین نشان میدهد مرکزیت رتبه (01/0≥P) و مرکزیت بینابینی (01/0≥P) میتوانند واریانس متغیر کارآیی را بهصورت معنادار تبیین کنند، ولی مرکزیت نزدیکی نمیتواند کارآیی را تبیین کند. ضریب تأثیر مرکزیت رتبه (161/0 = B) با توجه به آمارۀ t نشان میدهد که مرکزیت رتبه با اطمینان 99/0 میتواند تغییرات مربوط به کارآیی را پیشبینی کند. این ضریب تأثیر مثبت است و معنای آن این است که اگر یک واحد به میزان مرکزیت رتبه اضافه شود مقدار 161/0 بر نمره فرد در کارآیی اضافه میشود. همچنین ضریب تأثیر بینابینی (255/0 = B) با توجه به آمارۀ t نشان میدهد که متغیر مرکزیت بینابینی با اطمینان 99/0 میتواند تغییرات مربوط به کارآیی را پیشبینی کند. این ضریب تأثیر مثبت است و معنای آن این است که اگر یک واحد به میزان مرکزیت بینابینی اضافه شود مقدار 255/0 نمره کارآیی زیاد میشود.
نتیجهگیری
یافتههای مربوط به همنویسندگان حوزه علوم قرآن و حدیث ایران حاکی از آن است که ارتباطهای کمی بین گرههای موجود در شبکه اجتماعی همنویسندگی پژوهشگران این حوزه وجود دارد و شبکه موجود از تعدادی گره منزوی و دوتایی و سهتایی تشکیل شده است بهطوریکه ارتباط منسجمی بین گرههای موجود در مؤلفۀ بزرگ هم وجود ندارد و این امر سبب شده است تا قطر شبکه اجتماعی موجود در بین این پژوهشگران افزایش یابد و جریان اطلاعات بین اعضای شبکه بهکندی صورت گیرد که این امر هم سبب میشود تراکم شبکه نسبتاً پایین باشد.
بررسی رابطه بین میزان نفوذ اجتماعی (نمرههای مرکزیت) و کارآیی حاکی از آن بود که بین سه نوع مرکزیت رتبه، بینابینی، و نزدیکی از یک طرف و کارآیی از طرف دیگر همبستگی مثبتی وجود دارد؛ بهطوریکه با افزایش نمره هر یک از این مرکزیتها، کارآیی پژوهشگر نیز بیشتر میشود. نتایج پژوهش «عرفانمنش و روحانی» (1392) و همچنین «گلنزل و شوبرت» (2001) نیز همراستا با یافتههای این قسمت از پژوهش بود. همچنین با یافتههای «اشترینگر» (2009) نیز همخوانی دارد. او در پژوهش خود دریافت پژوهشگرانی که از نظر همنویسندگی دارای نقشهای مرکزیتری هستند از عملکرد پژوهشی (بهرهوری و کارآیی) بهتری برخوردارند. یعنی هر چه شخص نمرۀ مرکزیت بالاتری داشته باشد، بهرهوری پژوهشی و کارآیی وی نیز افزایش پیدا میکند. نتایج این پژوهش همچنین یافتههای «هو، کرشمر و لیو» (2008) را تأیید میکند. نتایج آنها نشان داد همبستگی مثبت و معناداری بین بروندادهای نویسندگان و سنجۀ مرکزیت وجود دارد که معلوم میکند بیشتر نویسندگان پرکار، در حوزۀ علمسنجی در شبکۀ همکاری نیز فعال میباشند. همچنین نتایج «هیل» (2010) در این زمینه با این نتایج مطابقت دارد. نتایج وی نشان داد بین بهرهوری و نمرۀ مرکزیت در علوم کامپیوتر در آمریکا رابطه مثبت وجود دارد. همچنین نتایج «بادار، هیت و بادیر» (2013) را تأیید میکند. نتایج آنها نشان داد بین مرکزیت رتبه و نزدیکی و کارآمدی پژوهشگران حوزۀ شیمی پاکستان رابطه وجود دارد. نتایج حاصل از تحلیل مرکزیت شبکۀ اجتماعی همنویسندگی این مجلهها نشان داد از میانگین مرکزیت پایینی برخوردارند و در مجلههای مورد بررسی شبکه تراکم نسبتاً پایینی دارد و ارتباطهای نسبتاً زیادی بین نویسندگان در این شبکهها وجود نداشته است. نتایج حاصل از تحلیل مرکزیت رتبه نشان داد «معارف»، «جلالی» و «مهدویراد» در رتبههای بالای جدول قرار دارند. بهطور کلی عاملهایی همانند «معارف»، «جلالی» و «مهدویراد» و مانند آن که نمره مرکزیت بالاتری دارند، از فرصتها و جایگزینهای بیشتری نسبت به سایر عاملها برخوردار هستند. این عاملها، گرههای بیشتر و فرصتهای بیشتری را نیز دارند چون انتخابهای بیشتری دارند. این استقلال آنها را مستقل و به عاملی خاص وابسته نمیکند. این افراد همچنین موقعیتهای ممتازی دارند زیرا گرههای زیادی دارند و راههایی جایگزینی برای ارضای نیازهای خود داشته و از اینرو، کمتر به افراد دیگر وابسته هستند (عصاره و دیگران، 1391).
نتایج مرتبط با مرکزیت بینابینی نشان داد «معارف»، «جلالی» و «مهدویراد» دارای بالاترین نمرۀ مرکزیت بینابینی هستند. مرکزیت بینابینی بالا به عامل این قابلیت را میدهد تا تماسهای میان دیگر عاملها را وساطت کند. علاوه بر این، نتایج حاصل از تحلیل دادههای مرتبط با میانگین نمره مرکزیت نزدیکی نشان داد که «معارف»، «مهدویراد» و «مصلاییپور یزدی» دارای بالاترین مرکزیت نزدیکی هستند. رویکرد مرکزیت نزدیکی بر فاصله یک عامل به دیگر عاملها در شبکه با تمرکز بر فاصله ژئودیزک از هر عامل به دیگر عاملها تأکید دارد. هر چه در یک شبکۀ فردی دارای نزدیکی بالاتری باشد یعنی اینکه ارتباطهای بین این نویسنده با سایر افراد شبکه با واسطههای کمتری صورت میگیرد.
به طور کلی، یافتههای این پژوهش نشان داد میانگین نمرههای مرکزیت رتبه و مرکزیت بینابینی علوم قرآن و حدیث ایران از میانگین رتبه مرکزیت در مجلههای مطالعات حوزه سازمان و مدیریت (آسدو و دیگران، 2006) که برابر 68/2 و میانگین نمره بینابینی مرکزیت برابر با 017/. بود، بیشتر است. نتایج این پژوهش در مقایسه با نتایج «اوته و روسو» (2002) که نشاندهندۀ این بود که رتبه مرکزیت کل شبکه برابر با 11% و بینابینی کل شبکه برابر 47% بود، بالاتر است. نتایج پژوهش حاضر نشان داد نویسندگانی که قدرت زیادتری در شبکه نسبت به سایر نویسندگان دارند، توانایی تأثیرگذاری بیشتر در جریان دانش دارند. همچنین این گروه از نویسندگان این فرصت را در اختیار دارند که با کوتاهترین فاصله و با صرف کمترین هزینه و با اندکی مانع به دانش دسترسی داشته و در دسترس سایر اعضای شبکه قرار گیرند. بر همین اساس، از جمله دلایل کسب مرکزیت بالا توسط این گروه از نویسندگان، فرصتداشتن حداکثر ارتباط با سایر اعضای شبکه، توانایی ایجاد تیم مشارکتی و همچنین تمایل سایر افراد شبکه برای داشتن ارتباط با این گروه از نویسندگان و کنترل بر جریان و اشاعۀ دانش در شبکه است.
نتایج پژوهش نشان داد قطر شبکه در شبکه اجتماعی پژوهشگران علوم قرآن و حدیث بالاست. بهطورکلی، قطر یک شبکه به ما میگوید که آن شبکه چقدر بزرگ است. بهعبارت دیگر، چند گام نیاز است تا از یک طرف شبکه به طرف دیگر رفت. هرچه قطر شبکه کوتاهتر باشد، توزیع ارتباط سریعتر صورت میگیرد. در واقع هر چه قطر شبکه افزایش پیدا کند، تراکم شبکه نیز کاهش مییابد و این امر سبب کندی جریان اطلاعات در بین گرهها و کلّ شبکه میشود. پس تبادل اطلاعات بین شبکۀ اجتماعیِ همنویسندگی علوم قرآن وحدیث بهکندی صورت میگیرد و ارتباط اندکی بین این پژوهشگران وجود دارد و باید این پژوهشگران مبادرت به تشکیل تیمهای پژوهشی کنند و آثار خود را بهصورت تیمی متشکل از افرادی که هر کدام بتوانند نقطهقوتی را به تیم اضافه کنند شکل دهند و ارتباطهای بین این تیم افزایش یابد تا شبکههای اجتماعی که بین این افراد صورت میگیرد منسجمتر گردد. هر چه شبکه بین پژوهشگران در شبکه اجتماعی آن حوزه متراکم و منسجم شود، بهرهوری آن افراد نیز افزایش پیدا خواهد کرد.
نتایج این پژوهش در مقایسه با نتایج سایر پژوهشها نشان میدهد بهطور کلی تراکم شبکه در مجلههای علوم قرآن و حدیث نسبت به حوزههای دیگر نسبتاً پایین است و ارتباط نسبتاً پایینی در شبکه همنویسندگی مجلههای این حوزه وجود دارد؛ بهنحوی که شبکههای همنویسندگی موجود در این مجلهها نسبتاً سست و گسسته است. نتایج این پژوهش در مقایسه با پژوهش «حریری و نیکزاد» (1390) که نشان داد تراکم شبکه همنویسندگی نویسندگان ایرانی در پایگاه تامسون رویترز در رشتههای روانشناسی، مدیریت و اقتصاد بهترتیب برابر با 014/0، 02/0 و 018/0 از مجلههای علوم قرآن و حدیث ایران بالاتر است. در مقایسه با پژوهش «باجی و عصاره» (1393) تراکم بهدستآمده برای شبکۀ همنویسندگی حوزۀ علوم اعصاب ایران 42/0 تراکم شبکه همنویسندگی مجلههای علوم قرآن و حدیث پایینتر است. در مقایسه با نتایج «گومز و دیگران» (2008) در بررسی شبکههای همنویسندگی مقالههای حوزۀ فیزیولوژی تراکم شبکه 146/0، پزشکی 11/0 و بیولوژی 202/0 بوده، پایینتر میباشد. از دلایل این امر انتشار مقالههای نویسندگان این حوزه بهصورت تک و یا حداکثر دونویسندگی و مشارکتنداشتن در همکاریهای بیندانشگاهی است و نیاز به تشکیل تیمهای پژوهشی و انتخاب راهبردهای مناسب برای همنویسندگی وجود دارد.
پیشنهاد میشود پژوهشگران حوزه علوم قرآن و حدیث ایران تیمهای پژوهشی قوی تشکیل دهند و همچنین برای تیمهای خود راهبرد همنویسندگی خاص تعریف کنند تا از این طریق بتوانند همچنان به افزایش بهرهوری و کارآیی خود کمک نمایند.
[1]. Beaver & Rosen
[2]. Lee & Bozeman
[3]. Gazni & Didegah
[4]. Leifeld et al.
[5]. Dehdarirad & Nasini
[6]. Ponomariov & Boardman
[7]. social influence
[8]. Truex
[9]. Cuellar
[10]. Centrality
[11]. degree Centrality
[12]. closeness Centrality
[13]. betweennes Centrality
[14]. Borgman
[15]. Long
[16]. King
[17]. Lawani
[18]. Otte & Rousseau
[19]. Asidu
[20]. Hou, Kretschmer, Liu
[21]. Hill
[22]. Badar, Hite, Badir
[23]. Unique
[24]. France& Brian
[25]. geodesic