The relationship between social influence with productivity and performance in co-authorship social network of Quran and Hadith studies

Document Type : Original Article

Authors

Assistant Prof., Department of Knowledge and Information Science, Faculty of Education and Psychology, Payame Noor University Ramsar Branch, Ramsar, Iran.

Abstract

Purpose: This study aimed to investigate the relationship between social influence with productivity and performance of researchers in Quran and Hadith Studies.
Methodology: This research was conducted using scientometrics’ prevalent techniques, such as co-authorship and network analysis. Quran and Hadith Studies indexed in Islamic World Science Citation Center (ISC) during 2006-2015 comprised the population of study. The researchers have used a combination of BibExcel, UCINet, and NetDraw for matrix generation and mapping of Quran and Hadith Studies.
Findings: Based on the data analysis, the average number of authors per article was 1.6 in the field of Quran and Hadith. Moreover, the average citation per article was 0.1, which indicated that researchers in this area did not refer much to each others’ articles. Findings also showed that there was a significant relationship between social influence and productivity, as well as social influence and performance. In addition, the results indicated that the social network of researchers in the field of Quran and Hadith was loose and low-density.
Conclusion: The results of this study indicated that the Quran and Hadith scholars had a low level of collaboration and rarely refered to the works of their colleagues. The results of regression test showed that 10% of variance related to performance was determined by social influence (R2= 0.109) and 22% of variance related to productivity was determined by social influence (R2= 0.218). So researchers in this field should try to form research teams and have a co-authorship strategy.

Keywords


مقدمه

مشارکت بین پژوهشگران در ذات نظام علمی وجود دارد و بیش از چهارصد سال است که رواج یافته است (بیوِر و روزن[1]، 1978). امروزه، مشارکت علمی بیش از آنکه یک ویژگی خاص باشد، پیش‏فرض انجام پژوهش به‏شمار می‌رود. رواج زیاد مشارکت علمی تصادفی نیست، زیرا بین تعداد مشارکت و موفقیت علمی ارتباط معناداری وجود دارد (لی و بوزمن[2]، 2005). علاوه بر این، بین تعداد مشارکت علمی و میزان تأثیرگذاری مقاله‏ها از نظر تعداد استنادها نیز رابطه معناداری وجود دارد (گزنی و دیده‏گاه[3]، 2011).

افزایش روزافزون پژوهش‌هایی که از طریق مشارکت علمی و در قالب هم‌نویسندگی انجام شده‌اند در بسیاری از رشته‌های علمی از جمله مدیریت، علوم سیاسی، جامعه‏شناسی، آمار و آموزش از راه دور به اثبات رسیده است (فل و کانیگ، 2015). به‏همین‏ دلیل است که گفته می‏شود هم‏نویسندگی یکی از شیوه‌های رایج مشارکت علمی است (لایفلد[4] و دیگران، 2017) و شبکه‌های حاصل از هم‌نویسندگی از بارزترین شکل‌های ساختار مشارکت به‏شمار می‌روند (دهداری راد و ناسینی[5]، 2017). امروزه هم‏نویسندگی به‏عنوان مقیاسی برای مشارکت علمی، از روایی صوری و محتوایی قابل قبولی برخوردار است، زیرا هنگامی که نام دو یا چند نفر در عنوان یک مقاله آمده باشد، کاملاً موجه است که این افراد به‏نوعی با یکدیگر همکاری داشته‌اند (پونوماریوف و بوردمن[6]، 2016).

با مطالعه و تحلیل روابط هم‌نویسندگی پژوهشگران در یک حوزۀ خاص می‌توان پژوهشگران برتر آن حوزه را از نظر میزان فعالیت‌های اجتماعی در محیط علمی و به‏عبارت دیگر نفوذ اجتماعی[7] شناسایی کرد. توانایی تأثیرگذاری بر دیگران از طریق فرایندهای تعامل اجتماعی «نفوذ اجتماعی» نامیده می‏شود (تروئکس[8] و دیگران، 2011). به‏عبارت دیگر، با بررسی رویکردهای هم‌نویسندگی یک پژوهشگر با سایر پژوهشگران موجود در یک حوزۀ پژوهشی می‌توان گسترش اندیشه‌های آن پژوهشگر را بر اساس تعامل یا نفوذ اجتماعی به‏دست‏آورد (کیولار[9] و دیگران، 2016). بسیاری از پژوهشگران با توجه به جایگاه راهبردی خود در شبکۀ اجتماعی یک حوزۀ خاص، این قدرت را دارند که دیگران را به سمت خود جلب کنند یا با افکار خود همراه سازند.

با به‏کارگیری رویکردهای موجود در تحلیل شبکه‌های اجتماعی و با بررسی رویکردهای هم‌نویسندگی یک پژوهشگر با سایر پژوهشگران موجود در یک حوزۀ پژوهشی، می‌توان جایگاه وی را در میان سایر پژوهشگران به‏دست آورد. با محاسبۀ شاخص‌های مرکزیت[10] اعضای متعلق به یک حوزۀ موضوعی می‌توان پرونده‌ای از آنان ایجاد کرد که برای ارزیابی نفوذ اجتماعی‏شان به‏کار رود (کیولار و دیگران، 2016). مرکزیت انواع و تعداد روابطی را که عضوی از شبکه با سایر اعضای آن شبکه برقرار کرده است، نشان می‌دهد. اصلی ترین شاخص‌های مرکزیت شامل رتبه[11]، مرکزیت بینابینی[12] و مرکزیت نزدیکی[13] می‌شود که با توجه به اثربخشیِ بهتر استفاده از شاخص‌های مکمّل، برای نشان‏دادن نفوذ اجتماعی پژوهشگران، تلفیقی از هر سه مرکزیت رتبه، مرکزیت بینابینی و مرکزیت نزدیکی را محاسبه می‌کنند.

کارآیی و بهره‌وری از دیگر شاخص‌های رایجی است که معمولاً به‏هنگام ارزیابی پژوهش‌های یک فرد مطرح می‌شوند. در پژوهش‌های مختلف حوزۀ علم‏سنجی، منظور از کارآیی همان تعداد استنادهاست (بورگمن[14]، 1990؛ لانگ[15] و دیگران، 2014)؛ که برخی از آن به‏عنوان نشان‏دهندۀ کیفیت پژوهش نیز نام می‌برند (کینگ[16]، 1987؛ لاوانی[17]، 1977) زیرا تأثیرگذاری یک پژوهشگر همچنین از طریق استنادهای مربوط به آثارش بررسی می‌شود. در این پژوهش نیز تعداد استنادها به‏مثابۀ کارآیی در نظر گرفته شده است.

بهره‌وری یک پژوهشگر نیز به‏طور معمول از طریق تعداد پژوهش‌های صورت‏گرفته توسط وی مشخص می‏شود. عوامل مختلفی بر افزایش بهره‌وری یک پژوهشگر تأثیرگذار است. بررسی متون و پیشینه‌های مربوط به هم‌نویسندگی نشان می‌دهد پژوهشگرانی که در تیم‌های پژوهشی منسجم عضویت دارند، بهره‌وری و کارآیی بالایی دارند. لذا با توجه به اینکه در متون فارسی تاکنون پژوهشی به بررسی متون فارسی توسط پژوهشگران ایرانی در حوزه‌های مختلف نپرداخته است، این پژوهش در نظر دارد تا رابطۀ بین نفوذ اجتماعی و بهره‌وری و کارآیی پژوهشگران حوزۀ علوم قرآن و حدیث را بررسی کند.

پیشینه پژوهش

بر اساس بررسی‌های انجام‏شده، تاکنون معدود پژوهش‌هایی با هدف بررسی پژوهش‌های قرآنی و یا اسلامی به روش علم‏سنجی انجام شده است. این پژوهش‌ها را می‌توان در دو دسته قرار داد: دستۀ نخست را پژوهش‏هایی تشکیل می‌دهند که تأکید و تمرکز خود را بر روی رکوردهایی قرار داده‌اند که در نمایه‏نامه‌های بین‏المللی (از جمله وب‏آف‏ساینس) ثبت شده‌اند. این نکته چندان جای تعجب ندارد، زیرا در بیشتر پژوهش‌های علم‏سنجی رکوردهای موجود در این نوع نمایه‏نامه‌ها ملاک قرار می‌گیرند. پژوهش «خاصه، احمدی‏نژاد و حجازی» (1391) از نخستین پژوهش‌های این دسته به‏شمار می‌رود. آنها در پژوهشی با استفاده از نمایه‌نامه‌های پایگاه اطلاعاتی آی.اس.آی در بازۀ زمانی 1990-2011 به بررسی وضعیت تولیدات علمی در حوزۀ قرآنی پرداختند. نتایج بررسی آنها نشان داد میزان تولیدات علمی جهان در پایگاه اطلاعاتی آی.اس.آی در حوزۀ قرآنی 292 مدرک بوده است. از جانب دیگر، یافته‌ها مشخص کرد سهم ایران از تولیدات علمی جهان در حوزۀ قرآنی تنها 15 مدرک بوده است که معادل 14/5% کلّ تولیدات علمی این حوزه است. در ادامۀ همین پژوهش «خاصه و حجازی» (1394) با استفاده از نمایه‌نامه‌های پایگاه اطلاعاتی آی.اس.آی تولیدات علمی در حوزۀ قرآنی را بررسی و تحلیل کردند و بازۀ زمانی را تا سال 2015 گسترش دادند. نتایج بررسی آنان نشان داد میزان تولیدات علمی جهان در پایگاه اطلاعاتی آی.اس.آی در حوزۀ قرآنی در بازۀ زمانی مذکور 464 مدرک بوده است که دانشگاه King Saud با تولید 13 مقاله پرتولیدترین مؤسسه در این حوزه بوده است. همچنین کشورهای آمریکا، مالزی و انگلستان دارای بیشترین مقاله‏های قرآنی در آی.اس.ای می‌باشند. در پژوهش دیگری «کریمی» (1391) تولیدات علمى در حوزۀ اسلام، در سطح جهان را مورد مطالعه قرار داد. یافته‌هاى پژوهش نشان داد در مجموع 93 کشور در نگارش مدارک حوزۀ موضوعى اسلام در سطح جهانى نقش داشته‌اند که از این میان، کشورهاى ایالات متّحده آمریکا، انگلستان و کانادا در رتبه‌هاى اوّل تا سوم و ایران در مرتبه هفدهم قرار دارند. همچنین مشخّص شد که 2224 مؤسّسه تولیدکنندۀ متون علمى اسلام هستند که عمدتاً آمریکایى و انگلیسى‌اند. «زنگیشه، سهیلی و احمدی» (1393) نیز در مقاله‌ای پژوهشگران حوزۀ اسلام و علوم قرآنی را در بازۀ زمانی 1993-2012 به روش تحلیل استنادی و هم‏نویسندگی مورد مداقه قرار و نشان دادند که همکاری میان نویسندگان این حوزه ضعیف بوده است. در یکی دیگر از پژوهش‏های اخیر در این حوزه،
«خاصه و همکاران» (1395)  جایگاه مطالعات قرآنی در تولید علم جهان در بازۀ زمانی 1996-2015 را بررسی کردند. نتایج آنان نشان داد در بازۀ زمانی مذکور تعداد
1479 رکورد در حوزۀ قرآنی در پایگاه وب‌آف‌ساینس نمایه شده است که مجلۀ
ISLAM AND CHRISTIAN-MUSLIM RELATIONS  بیشترین سهم را در اشاعۀ پژوهش‌های قرآنی داشته است. کشور آمریکا با انجام 337 پژوهشِ قرآنی در مقایسه با سایر کشورهای جهان در رتبۀ نخست و ایران با 70 مقاله در رتبۀ چهارم قرار دارد. همچنین پژوهشگران ایرانی با همتایان خود در شهرهایی نظیر اسلام‌آباد، مکه و جده، ورشو و چندین شهر دیگر همکاری علمی داشته‏اند.

دستۀ دوم از پژوهش‌های علم‏سنجی انجام‏شده در حوزۀ علوم قرآنی شامل پژوهش‌هایی است که بر  اساس رکوردهای فارسی انجام شده باشد. آن دسته از مطالعات علم‏سنجی که تمرکز خود را بر روی رکوردهای فارسی قرار داده‌اند، در مقایسه با دستۀ نخست بسیار کمتر می‌باشند. یکی از دلایل آن را می‌توان استانداردنبودن رکوردهای فارسیِ نمایه‏شده در نمایه‏نامه‌های استنادی (از جمله پایگاه استنادی علوم جهان اسلام) برشمرد که خود مانعی بر انجام مطالعات علم‏سنجی در سطح کلان به‏شمار می‌رود. شاید به همین دلیل باشد که اندک مطالعات علم‏سنجیِ انجام‏شده بر روی رکوردهای فارسی نیز تمرکز خود را بر روی نمونه‌های کوچکی از رکوردها (مثلاً مقاله‌های چاپ‏شده در یک مجلۀ خاص) قرار داده‌اند. در یکی از معدود پژوهش‏های صورت‏گرفته بر روی مقاله‏های فارسی، «میرحق‌جو» (1392)136 مقاله از فصلنامۀ «مطالعات قرآنی» را که بین سال‌های 1389 تا 1392 چاپ شده بود، مطالعه کرد. نتایج نشان داد نیمی از مقاله‏ها تک‌نویسنده بوده و نیمی دیگر در قالب همکاری علمی نوشته شده‌اند.

بررسی پیشینه‌های انجام‏شده بر روی سایر حوزه‌های علمی نیز بیانگر آن است که شبکه‌های اجتماعی هم‏نویسندگی در حوزه‌های علمی مختلفی بررسی شده‏اند و هر کدام جنبه‏ای از آن را تحلیل کرده‏اند. به‏طور مثال، نتایج پژوهش «اوته و روسو»[18] (2002) نشان داد تراکم شبکۀ مورد بررسی برابر با 05/0 است که نشان‏دهندۀ این است که شبکه متراکم نیست، بلکه برعکس سست و کم‏تراکم است. تحلیل شبکۀ مطالعات حوزۀ سازمان و مدیریت نشان داد تراکم شبکه برابر با 0002/0 است (آسیدو[19] و دیگران، 2006).  تراکم شبکه‌های هم‏نویسندگی در حوزه‌های کتابداری، اقتصاد و روانشناسی و مدیریت ایران در پایگاه وب‏آف‏ساینس نشان داد تراکم شبکه رشته مدیریت 02/0، رشته روان‏شناسی با میزان تراکم 014/0، رشته کتابداری 019/0 و رشته اقتصاد 018/0 است (حریری و نیکزاد،1390). نتایج بررسی شبکۀ هم‏نویسندگی مجله‏های علم اطلاعات نشان داد تراکم نسبتاً پایینی دارند. همچنین فشردگی شبکه هم‏نویسندگی این مجله‏ها پایین است و در نتیجه شبکه هم‏نویسندگی این مجله‏ها انسجام پایینی دارد (سهیلی و عصاره، 1392). شبکۀ هم‌نویسندگی حوزۀ علوم اعصاب ایران در پایگاه وب‏آف‌ساینس نشان داد که تراکم شبکۀ هم‌نویسندگی حوزۀ علوم اعصاب ایران 42/0 است (باجی و عصاره، 1393).

بررسی رابطه بین بهره‌وری و کارآیی پژوهشگران نیز از متغیرهایی است که در مطالعات مربوط به تأثیرگذاری و نفوذ اجتماعی بررسی شده و نتایج نشان‏دهندۀ آن بوده است که بیشتر سنجه‏های مرکزیت (نفوذ اجتماعی) توانایی پیش‏بینی متغیر بهره‏وری و کارآیی را دارند (سهیلی و دیگران، 2017؛ سهیلی و منصوری، 1393، هو، کرشمر و لیو[20]، 2008، هیل[21]، 2010، بادار، هیت و بادیر[22]، 2013).

جمع‏بندی پیشینه‌های پژوهش نشان می‌دهد پژوهش مستقلی به بررسی تولیدات علمی حوزۀ علوم قرآن و حدیث به‏طورکلی و به‏طور خاص علوم قرآن و حدیث در ایران نپرداخته است. همچنین آنچه این پژوهش را از پژوهش‌های فوق متمایز می‌سازد در مرحله اول راهبرد جستجوی مورد استفاده و در مرحله بعد هدف‏های آن است. از سوی دیگر، تفاوت اساسی دیگر این مطالعه با سایر مقاله‏ها در سطح تحلیل آن است که از بخش‌های مهم آن می‌توان به تحلیل محتوای مقاله‏ها از یک‏سو و بررسی داده‌ها به زبان فارسی از سوی دیگر اشاره کرد. پژوهشی که تاکنون به‏طور جامع پژوهش‌های علوم قرآنی را به زبان فارسی بررسی کند، وجود ندارد.

روش‏شناسی پژوهش

این پژوهش از نوع کاربردی است و با استفاده از روش‌های رایج در مطالعات علم‏سنجی و با فن هم‌نویسندگی و روش تحلیل شبکه انجام شده است. جامعۀ آماری پژوهش را مقاله‏های چاپ‏شده در مجله‏های حوزۀ علوم قرآن و حدیث در پایگاه استنادی جهان اسلام تشکیل می‌دهد. برای یافتن مجله‏های حوزۀ علوم قرآن و حدیث از طبقه‏بندی موضوعی موجود در پایگاه مجله‏های تخصصی نور (نورمگز) استفاده شد. سپس از بین مجله‏هایی که در این طبقه قرار داشتند، مواردی که در پایگاه استنادی جهان اسلام نمایه می‌شدند، انتخاب گردید. فهرست مجله‏های دارای شرایط فوق در جدول 1 آمده است.

جدول1. عنوان مجله‏های مورد بررسی

ردیف

عنوان مجله

ردیف

عنوان مجله

ردیف

عنوان مجله

ردیف

عنوان مجله

1

آموزه‌های قرآنی

9

پژوهش‏نامه قرآن و حدیث

17

سفینه

25

مشکوة

2

پژوهش دینی

10

پژوهش‏نامه معارف قرآنی

18

علوم حدیث

26

مطالعات ترجمه قرآن و حدیث

3

پژوهش‌های ادبی قرآنی

11

پژوهش‌های زبانشناختی قرآن

19

علوم قرآن و حدیث

27

مطالعات تفسیری

4

پژوهش‌های قرآن و حدیث

12

پژوهش‌های قرآنی

20

قرآن‏پژوهی خاورشناسان

28

مطالعات قرآن و حدیث

5

پژوهش‌های نهج‌البلاغه

13

تحقیقات علوم قرآن و حدیث

21

قرآن شناخت

29

مطالعات قرآنی

6

پژوهش‏نامه تفسیر و زبان قرآن

14

حدیث‏پژوهی

22

قرآن فقه و حقوق اسلامی

30

 

7

پژوهش‏نامه علوی

15

حدیث و اندیشه

23

قرآن و علم

 

 

8

پژوهش‏نامه نهج‌البلاغه

16

سراج منیر

24

کتاب قیم

 

 

 

به عبارت دقیق‌تر، مجموعۀ اصلی رکوردهای تحت مطالعه در این پژوهش را تمامی مقاله‌های چاپ‏شده در مجله‏های حوزۀ علوم قرآن و حدیث تشکیل می‌دهد که در بازۀ زمانی ده‏ساله (1385-1394) در پایگاه استنادی جهان اسلام نمایه شده‌اند. به‏دلیل اینکه برخی از شماره‌های مربوط به سال 1395 مجله‏ها هنوز در پایگاه استنادی جهان اسلام وارد نشده‌اند، از شمول این سال صرف‏نظر شد. با توجه به این موارد، پس از تدوین یک راهبرد جستجوی جامع، رکوردهای مورد نیاز بازیابی و مشخصات کتاب‏شناختی آنها بارگیری شد. پس از بازیابی رکوردهای این پژوهش که تعداد آنها 3638 مقاله است، فرایند یکپارچه‌سازی فایل داده‌ها انجام و سپس با استفاده از نرم‌افزارهای مختص علم‌سنجی و همچنین اس.پی.اس.اس، بر اساس هدف پژوهش، به پرسش‏ها پاسخ داده شد.

هم‏راستا با پژوهش‌های پیشین، در این مطالعه نیز بر نقش مهمّ مقاله‏های هم‏نویسنده به‏عنوان یک فعالیت اصلی دانشگاهی تأکید شده است. هم‏نویسندگی با رابطۀ شخصی و مستقیم بین پژوهشگران ارتباط دارد  و می‌تواند به‏عنوان شاخصی مناسب برای مشارکت علمی و تبادل نظرها و دانش به‏شمار رود. همچنین یکی از عوامل ضروری برای پیشرفت علم به‏شمار می‌رود (لایفلد و دیگران، 2017). با توجه به کاربردها و ویژگی‌های روش تحلیل شبکه، در پژوهش حاضر از این روش برای به‏دست‏آوردن درکی از گره‌ها (شناسایی نویسندگان با نقش مرکزیت) در پژوهشگران علوم قرآن و حدیث ایران استفاده شده است. برای محاسبۀ نفوذ اجتماعی، ابتدا ماتریس مربعی هم‏نویسندگی با استفاده از نرم‏افزار بیب‏اکسل طراحی گردید. در ماتریس مربعیِ تهیه‏شده نقطۀ برش نویسندگانی قرار داده شده است که حداقل سه مقاله در مجله‏های مورد بررسی منتشر کرده‏اند. سپس این ماتریس با استفاده از نرم‏افزار «یو سی آی نت» به ماتریس همبستگی تبدیل شد. سپس با استفاده از این ماتریس و امکانات نرم‏افزار «یو سی آی نت» مؤلفه‌های نفوذ اجتماعی یعنی مرکزیت رتبۀ نزدیکی و بینابینی محاسبه گردید و در نهایت با استفاده از نرم افزار نت دراو، شبکه هم‌نویسندگی این حوزه ترسیم شد. همچنین برای تجزیه‏وتحلیل داده‌ها در سطح آمار توصیفی و استنباطی از نرم‏افزار اس.پی.اس.اس استفاده شد. با توجه به اینکه توزیع داده‌های این پژوهش نرمال بود و مفروضات آزمون رگرسیون وجود داشت، برای تحلیل داده‌ها از آزمون رگرسیون استفاده شد.

تجزیه و تحلیل داده‌ها

1.پژوهشگران برتر ایران در یک دهۀ گذشته (1385-1394) در حوزه قرآن و حدیث چه کسانی هستند؟

در جدول2، نویسندگان فعال در حوزۀ قرآن و حدیث از نظر تعداد مقاله و تعداد استناد دریافتی، نمایش داده شده است. تجزیه‏وتحلیل داده‌های مربوط نشان می‌دهد تعداد کلّ نویسندگان 2759 نفر یکتا[23] هستند که مجموعاً 5815 بار تکرار شده‌اند، به‏طوری‏که میانگین تعداد نویسنده در هر مقاله 6/1 نفر است. این مسئله نشان‏دهندۀ آن است که پژوهشگران حوزۀ قرآن و حدیث در مقایسه با پژوهشگران سایر حوزه‌ها تمایل کمتری برای انجام کارهای مشارکتی دارند. چنان‏که در جدول2 مشخص است، «معارف» و «جلالی» به‏ترتیب با 62 و 38 مقاله در رتبه اول و دوم قرار دارند. سایر نویسندگانی که بیست یا بیش از بیست مقاله دارند، در این جدول مشاهده می‏شود. همچنین به‏منظور شناسایی پژوهشگران و مقاله‏های تأثیرگذار، مقاله‏ها و نویسندگان آنها از نظر استنادهای دریافتی رتبه‏بندی گردید. یافته‌ها حاکی از آن است که 3638 مقالۀ مورد بررسی روی‏هم‏رفته 372 استناد دریافت کرده‌اند که میانگین دریافت استناد به ازای هر مقاله 1/0 است که نشان‏دهندۀ این است پژوهشگران این حوزه چندان به مقاله‏های یکدیگر ارجاع نمی‌دهند (البته، در برخی از موارد هم مشکلات کمی استنادها مربوط به ضعف‌های موجود در پایگاه استنادی علوم جهان اسلام است که نیاز به بررسی در یک پژوهش جداگانه دارد). جدول2 همچنین حاوی اطلاعات مربوط به پراستنادترین پژوهشگران در حوزۀ قرآن و حدیث است. چنان‏که در این جدول مشاهده می‌شود «مهدوی راد» با 15، «نوابخش» با 10 و «پوریوسفی» با 9 استناد دریافتی، در رتبه‌های اول تا سوم قرار دارند. مطابقت جدول 2 و 3 نشان می‌دهد برخی نویسندگان مانند «معارف»، «نقی‏زاده» و... هم از نظر تعداد مقاله و هم از نظر تعداد استناد دریافتی جزء نویسندگان برتر به‏حساب می‌آیند و نشان‏دهندۀ آن است که این افراد علاوه بر کمیّت (تعداد مقاله‏ها) به کیفیت آثار خود اهتمام بیشتری داشته‌اند و آثار آنها مورد توجه پژوهشگران این حوزه قرار گرفته است.

جدول2. نویسندگان برتر حوزۀ قرآن و حدیت از نظر تعداد مقاله (دارای 20 مقاله و بالاتر) و تعداد استناد دریافتی

ردیف

نام نویسنده

تعداد مقاله

ردیف

نام نویسنده

تعداد استناد

1

معارف م

62

1

مهدوی راد م

15

2

جلالی م

38

2

نوابخش م

10

3

فتاحی زاده ف، پهلوان م؛ رضایی اصفهانی محمد ع

34

3

پوریوسفی ح

9

4

فقهی‌زاده ع

32

4

اسلامی ح؛ پورعزت علی ا

8

5

مهدوی راد م؛ مودب ر

30

5

نظری ع؛ ممتحن م؛ محمدی ری شهری م

7

6

اسکندرلو محمد ج

25

6

جمالی ق؛ رجبی م نیل ساز ن؛

6

7

قاسم پور م؛ شاکر محمد ک

24

7

فراتی علی ا؛ پوراسماعیل ا؛ معارف م؛ رضایی پ

5

8

بیابانی اسکویی م؛ همامی ع

22

8

نقی‌زاده ح؛ نصیری ع

5

9

پرچم ا؛ رکنی یزدی محمد م؛ رحمان ستایش م؛ طالعی ع

21

9

کنعانی ح؛ پرچم ا؛ زرسازان ع؛ میرزاده ل؛ قاسم پور م؛ حقیقی م؛ خزاعی م؛ رحمان ستایش م

4

10

نقی زاده ح؛ غروی نائینی ن؛ رستمی م؛ راد ع؛

20

10

فتحی س؛ نعمتی پیرعلی دل آ؛ واقف زاده ش؛ همامی ع

4

 

2. شبکۀ اجتماعی هم‏نویسندگی پژوهشگران علوم قرآنی از لحاظ اندازه، تراکم و قطر شبکه چگونه است؟

اندازۀ یک شبکۀ اجتماعی به‏وسیله تعداد عامل‌ها یا گره‌های آن _ در این پژوهش هم‏نویسنده‌ها _  مشخص می‏شود که شاخصی از احتمال تعامل بین گره‌هاست. هر چه شبکه بزرگ‌تر باشد، احتمال تعامل بین هم‏نویسنده‌ها بیشتر است (فرانس و برایان[24]،2009). در این پژوهش اندازه شبکه هم‏نویسندگی پژوهش‌های حوزه علوم قرآن و حدیث بررسی شده است.

در نقشه شماره 1، شبکه اجتماعی هم‏نویسندگی این حوزه مشاهده می‏شود. چنان‏که در نقشه مشخص است، شبکۀ اجتماعی این مجله‌ها از یازده مؤلفۀ دوتایی، سه مؤلفۀ سه‏تایی، و مؤلفه اصلی آن که 309 گره دارد، تشکیل شده است. نتایج محاسبۀ تراکم این شبکه نشان داد تراکم شبکه برابر با 0066/0 است. چنان‏که از نقشه مشخص است، تراکم این شبکه نسبتاً پایین است و ارتباط‌های نسبتاً کمی بین نویسندگان این حوزه وجود دارد، ولی وجود مؤلفۀ بزرگ در این حوزه این نوید را می‌دهد که در آینده نویسندگان این مؤلفه از طریق ارتباط با نویسندگان مؤلفه‌های دوتایی و سه‏تایی و همچنین همکاری نویسندگانی که ایزوله بودند (از شبکه حذف گردیده‌اند) از طریق نویسندگان واسطه‌ای به شبکه اصلی ملحق شده و شبکۀ منسجمی را به‏وجود بیاورند. از نویسندگان مرکزی و تأثیرگذار در این شبکه می‌توان به «معارف»، «مهدوی‏راد»، «جلالی»، «فقیهی‏زاده» و... در مؤلفه اصلی اشاره کرد که نویسندگان مرکزی و با نفوذ در این شبکه به‏شمار می‌آیند.

در این پرسش همچنین به بررسی قطر شبکه پرداخته شده است. قطر شبکه عبارت است از طولانی‌ترین فاصله ژئودیزک[25] در یک شبکۀ متصل. قطر یک شبکه به ما می‌گوید که آن شبکه چقدر بزرگ است. به‏عبارت دیگر، چند گام نیاز هست تا از یک طرف شبکه به طرف دیگر رفت (هانمان و ریدل، 2005). برای محاسبۀ قطر شبکه هم‌نویسندگی موجود در شبکه هم‏نویسندگی مجله‏های مورد بررسی با استفاده از ماتریس‌های ایجادشده از روابط بین نویسندگان، ابتدا شبکۀ موجود در بین این نویسندگان با استفاده از نرم‏افزار نت‏داور ترسیم شد که در بخش قبل به تحلیل آنها پرداخته شد. سپس برای محاسبۀ قطر شبکۀ هم‏نویسندگی، مؤلفه اصلی هر شبکه استخراج و بر اساس داده‌های این مؤلفه اصلی،  قطر آن اندازه‌گیری شد. نتایج حاصل از محاسبۀ قطر شبکه هم‏نویسندگی موجود در مجله‌های مورد با میانگین قطر شبکه 41/5 است و این نشان‌دهندۀ آن است که تبادل اطلاعات در شبکۀ هم‏نویسندگی این مجله‏ها نسبت به سایر مجله‌ها با کندی صورت می‌گیرد. همچنین این شبکه از نظر فشردگی از میانگین 095/0 برخوردار است که نشان‌دهندۀ آن است که بین گره‌های مؤلفه اصلی این شبکه فاصله زیادی وجود دارد. در واقع، برای یک شبکه هر چه تراکم شبکه افزایش پیدا کند، قطر شبکه کوچک‌تر می‌شود.

3. وضعیت نفوذ اجتماعی پژوهشگران قرآن و حدیث بر اساس شاخص‌های موجود در تحلیل شبکه‌های هم‏نویسندگی چگونه است؟

تأثیرگذاری یک پژوهشگر صرفاً به استنادهای مربوط به آثارش محدود نیست، بلکه نحوۀ تعامل او با سایر پژوهشگران نیز سبب تأثیرگذاری وی در شبکۀ علمی یک حوزه است. در اینجاست که بحث تأثیرگذاری یا نفوذ اجتماعی به‏میان می‌آید. توانایی تأثیرگذاری بر دیگران از طریق فرایندهای تعامل اجتماعی را «نفوذ اجتماعی» می‌نامند (تروئکس و دیگران، 2011). بسیاری از پژوهشگران با توجه به جایگاه راهبردی خود در شبکۀ اجتماعی یک حوزۀ خاص، این قدرت را دارند که دیگران را به سمت خود جلب کنند یا آنان  را با افکار خود همراه سازند. برای محاسبۀ نفوذ اجتماعی از سه شاخص «مرکزیت رتبه»، «نزدیکی» و «بینابینی» استفاده می‌شود. بررسی ساختار شبکه‌های هم‌نویسندگی نویسندگان فعال حوزۀ علوم قرآنی از سال 1385 تا 1394 در تصویر1 نمایش داده شده است.

 

تصویر1. شمای کلّی از شبکۀ هم‌نویسندگی پژوهش‌های داخلی ایران در حوزۀ علوم قرآنی

 

تصویر1، شبکۀ هم‌نویسندگی نویسندگان مقاله‏های مجله‏های داخلی ایران در حوزه علوم قرآن و حدیث در سال‌های مورد بررسی را نشان می‌دهد. در این تصویر، هر کدام از دایره‌ها نشانگر نویسندگان مقاله‏ها و خطوط، نحوه رابطه بین آنهاست. چنان‏که در تصویر مشاهده می‌شود، شبکه هم‏‌نویسندگی این مجله‏ها از شبکه‌های کوچک و یک شبکۀ بزرگ (مؤلفه اصلی) تشکیل شده است. جدول فراوانی مقاله‏ها و مقادیر مرکزیت هر فرد در شبکۀ هم‌نویسندگی حوزۀ مورد بررسی ترسیم شد. در جدول 5، ده رتبۀ برتر از لحاظ سنجه‌های مرکزیت آورده شده است.

جدول5. نویسندگان دارای بیشترین همکاری از لحاظ فراوانی مقاله‏ها و سنجه‌های مرکزیت

ردیف

نام نویسنده

مرکزیت بینابینی

نام نویسنده

مرکزیت رتبه

نام نویسنده

مرکزیت نزدیکی

مرکزیت دوری

1

معارف م

64/12

معارف  م

47

معارف م

626/0

74264

2

مهدوی راد م

96/8

جلالی م

35

مهدوی راد م

626/0

74294

3

جلالی م

52/8

مهدوی راد م

26

مصلایی پور یزدی ع

626/0

74303

4

صادقی ع

79/4

فتاحی زاده ف

25

پهلوان م

625/0

74344

5

مصلایی پور یزدی ع

33/4

فقهی زاده ع

22

اقبال ا

625/0

74360

6

اقبال ا

14/4

پهلوان م

20

فائز ق

625/0

74361

7

فتاحی زاده ف

60/3

ایروانی نجفی  م

19

صادقی ع

625/0

74336

8

فرزند وحی ج

59/3

رضایی کرمانی م

18

فقهی‌زاده ع

625/0

74377

9

احمد نژاد ا

56/3

نیل ساز ن

17

جلایی م

625/0

74400

10

ایزدی م

55/3

نقی‌زاده ح

16

احمد‌نژاد ا

625/0

74409

 

به‏ منظور درک آسان‏تر، شبکه هم‌نویسندگی این نویسندگان بر اساس مرکزیت رتبه _ تعداد پیوندهای داده‏شده و یا خارج شده از یک گره _ در تصویر 2 به نمایش گذاشته شده است که در آن نویسندگان دارای مرکزیت بالاتر با دایره‌های بزرگ‏تر در نقشه مشخص شده‌اند.

 

تصویر2. شبکۀ هم‏نویسندگی پژوهشگران حوزۀ قرآن و حدیث بر اساس مرکزیت رتبه

4. آیا بین میزان نفوذ اجتماعی پژوهشگران و بهره‌وری پژوهشگران علوم قرآنی ایران رابطه وجود دارد؟

برای تحلیل داده‌های مربوط به این فرضیه که بین میزان بهره‌وری و نفوذ اجتماعی (مرکزیت رتبه، نزدیکی و بینابینی) رابطه وجود دارد، از تحلیل رگرسیون استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس مربوط به رگرسیون بهره‌وری و نفوذ اجتماعی در جدول6 ارائه شده است.

جدول6. تحلیل واریانس مربوط به رگرسیون بهره‏وری  و نفوذ اجتماعی

منبع واریانس

مجموع  مجذورات

df

میانگین مجذورات

F

سطح

معناداری

R

2R

SE

دوربین

واتسون

رگرسیون

330.3758

3

777.1252

897/42

000/0

467/0

218/0

404/5

347/2

باقیمانده

28.13492

462

204.29

 

 

 

 

 

 

کل

609.17250

465

 

 

 

 

 

 

 

 

بر اساس این نتایج، میزان F مشاهده شده (897/42) معنادار است (01/0≥P) و 22% واریانس مربوط به بهره‌وری توسط نفوذ اجتماعی تبیین می‌شود (218/0 = R2). با توجه به معنا‌داربودن رگرسیون بهره‌وری بر نفوذ اجتماعی ضریب‏های مربوط به معادلۀ پیش‌بینی، در جدول7 ارائه شده است.

جدول7. ضریب‏های معادلۀ پیش‌بینی نفوذ اجتماعی بر بهره‌وری

مدل

ضریب‏ها

خطای استاندارد

ضریب‏های استاندارد

t

سطح معنا‌داری

مقدار ثابت

697/3

479/0

 

718/7

000/0

بینابینی

035/2

237/0

359/0

569/8

000/0

رتبه

193/6

586/1

163/0

905/3

000/0

نزدیکی

500/3

902/0

161/0

881/3

000/0

 

ضریب‏های رگرسیون هر یک از سه متغیر پیش‌بین نشان می‌دهد هر سه مرکزیت رتبه (01/0≥P)، نزدیکی (01/0≥P) و بینابینی (01/0≥P) ‌می‌توانند واریانس متغیر بهره‌وری را به‏صورت معنا‌دار تبیین کنند. ضریب تأثیر مرکزیت رتبه (163/0 = B) با توجه به آمارۀ t نشان می‌دهد که مرکزیت رتبه با اطمینان 99/0 می‌تواند تغییرات مربوط به بهره‏وری را پیش‌بینی کند. این ضریب تأثیر مثبت است و معنای آن این است که اگر یک واحد به میزان مرکزیت رتبه اضافه شود مقدار 163/0 بر نمرۀ فرد در بهره‌وری اضافه می‌شود. همچنین ضریب تأثیر بینابینی (359/0 = B) با توجه به آمارۀ t نشان می‌دهد که متغیر مرکزیت بینابینی با اطمینان 99/0 می‌تواند تغییرات مربوط به بهره‌وری را پیش‌بینی کند. این ضریب تأثیر مثبت است و معنای آن این است که اگر یک واحد به میزان مرکزیت بینابینی اضافه شود مقدار 359/0 در نمره فرد در بهره‌وری زیاد می شود. ضریب تأثیر مرکزیت نزدیکی نیز (161/0 = B) با توجه به آمارۀ T نشان می‌دهد که متغیر مرکزیت نزدیکی با اطمینان 99/0 می‌تواند تغییرات مربوط به بهره‌وری را پیش‌بینی کند. این ضریب تأثیر مثبت است و معنای آن این است که اگر یک واحد به میزان مرکزیت نزدیکی اضافه شود مقدار 161/0 به نمرۀ فرد در بهره‌وری اضافه می‌شود.

5. آیا بین میزان نفوذ اجتماعی (نمره‌های مرکزیت) و کارآیی (تعداد استنادها) پژوهشگران علوم قرآنی ایران رابطه وجود دارد؟

برای تحلیل داده‌های مربوط به این فرضیه که بین نفوذ اجتماعی (مرکزیت رتبه، نزدیکی و بینابینی) و کارآیی رابطه وجود دارد، از تحلیل رگرسیون استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس مربوط به رگرسیون کارآیی و نفوذ اجتماعی، در جدول8 ارائه شده است.

جدول8. تحلیل واریانس مربوط به رگرسیون نفوذ اجتماعی و کارآیی

منبع واریانس

مجموع

مجذورات

df

میانگین

مجذورات

F

سطح معناداری

R

2R

SE

دوربین واتسون

رگرسیون

67/108

3

223.36

878/18

000/0

33/0

109/0

389/1

2

باقیمانده

8/890

462

928.1

 

 

 

 

 

 

کل

47/999

465

 

 

 

 

 

 

 

 

بر اساس این نتایج میزان F مشاهده شده (878/18) معنادار است (01/0≥P) و 10% واریانس مربوط به کارآیی توسط نفوذ اجتماعی تبیین می‌شود (109/0 = R2). با توجه به معنا‌داربودن رگرسیون نفوذ اجتماعی بر کارآیی، ضریب‏های مربوط به معادلۀ پیش‌بینی در جدول9 ارائه شده است.

جدول9. ضریب‏های معادلۀ پیش‌بینی نفوذ اجتماعی بر کارآیی

مدل

ضریب‏ها

خطای استاندارد

ضریب‏های استاندارد

t

سطح معنا‌داری

مقدار ثابت

347/0

123/0

 

822/2

005/0

بینابینی

347/0

061/0

255/0

689/5

000/0

رتبه

473/1

407/0

161/0

615/3

000/0

نزدیکی

181/0

232/0

035/0

783/0

434/0

 

ضریب‏های رگرسیون هر یک از سه متغیر پیش‌بین نشان می‌دهد مرکزیت رتبه (01/0≥P) و مرکزیت بینابینی (01/0≥P) ‌می‌توانند واریانس متغیر کارآیی را به‏صورت معنا‌دار تبیین کنند، ولی مرکزیت نزدیکی نمی‌تواند کارآیی را تبیین کند. ضریب تأثیر مرکزیت رتبه (161/0 = B) با توجه به آمارۀ t نشان می‌دهد که مرکزیت رتبه با اطمینان 99/0 می‌تواند تغییرات مربوط به کارآیی را پیش‌بینی کند. این ضریب تأثیر مثبت است و معنای آن این است که اگر یک واحد به میزان مرکزیت رتبه اضافه شود مقدار 161/0 بر نمره فرد در کارآیی اضافه می‌شود. همچنین ضریب تأثیر بینابینی (255/0 = B) با توجه به آمارۀ t نشان می‌دهد که متغیر مرکزیت بینابینی با اطمینان 99/0 می‌تواند تغییرات مربوط به کارآیی را پیش‌بینی کند. این ضریب تأثیر مثبت است و معنای آن این است که اگر یک واحد به میزان مرکزیت بینابینی اضافه شود مقدار 255/0 نمره کارآیی زیاد می‏شود.

نتیجه‌گیری

یافته‌های مربوط به هم‏نویسندگان حوزه علوم قرآن و حدیث ایران حاکی از آن است که ارتباط‌های کمی بین گره‌های موجود در شبکه اجتماعی هم‏نویسندگی پژوهشگران این حوزه وجود دارد و شبکه موجود از تعدادی گره منزوی و دوتایی و سه‌تایی تشکیل شده است به‏طوری‏که ارتباط منسجمی بین گره‌های موجود در مؤلفۀ بزرگ هم وجود ندارد و این امر سبب شده است تا قطر شبکه اجتماعی موجود در بین این پژوهشگران افزایش یابد و جریان اطلاعات بین اعضای شبکه به‏کندی صورت گیرد که این امر هم سبب می‌شود تراکم شبکه نسبتاً پایین باشد.

بررسی رابطه بین میزان نفوذ اجتماعی (نمره‌های مرکزیت) و کارآیی حاکی از آن بود که بین سه نوع مرکزیت رتبه، بینابینی، و نزدیکی از یک طرف و کارآیی از طرف دیگر همبستگی مثبتی وجود دارد؛ به‏طوری‏که با افزایش نمره هر یک از این مرکزیت‌ها، کارآیی پژوهشگر نیز بیشتر می‌شود. نتایج پژوهش «عرفان‏منش و روحانی» (1392) و همچنین «گلنزل و شوبرت» (2001) نیز هم‌راستا با یافته‌های این قسمت از پژوهش بود. همچنین با یافته‌های «اشترینگر» (2009) نیز همخوانی دارد. او در پژوهش خود دریافت پژوهشگرانی که از نظر هم‌نویسندگی دارای نقش‌های مرکزی‌تری هستند از عملکرد پژوهشی (بهره‌وری و کارآیی) بهتری برخوردارند. یعنی هر چه شخص نمرۀ مرکزیت بالاتری داشته باشد، بهره‌وری پژوهشی و کارآیی وی نیز افزایش پیدا می‏کند. نتایج این پژوهش همچنین یافته‌های «هو، کرشمر و لیو» (2008) را تأیید می‏کند. نتایج آنها نشان داد همبستگی مثبت و معناداری بین بروندادهای نویسندگان و سنجۀ مرکزیت وجود دارد که معلوم می‌کند بیشتر نویسندگان پرکار، در حوزۀ علم‏سنجی در شبکۀ همکاری نیز فعال می‌باشند. همچنین نتایج «هیل» (2010) در این زمینه با این نتایج مطابقت دارد. نتایج وی نشان داد بین بهره‌وری و نمرۀ مرکزیت در علوم کامپیوتر در آمریکا رابطه مثبت وجود دارد. همچنین نتایج  «بادار، هیت و بادیر» (2013) را تأیید می‏کند. نتایج آنها نشان داد بین مرکزیت رتبه و نزدیکی و کارآمدی پژوهشگران حوزۀ شیمی پاکستان رابطه وجود دارد. نتایج حاصل از تحلیل مرکزیت شبکۀ اجتماعی هم‏نویسندگی این مجله‌ها نشان داد از میانگین مرکزیت پایینی برخوردارند و در مجله‌های مورد بررسی شبکه تراکم نسبتاً پایینی دارد و ارتباط‌های نسبتاً زیادی بین نویسندگان در این شبکه‌ها وجود نداشته است. نتایج حاصل از تحلیل مرکزیت رتبه نشان داد  «معارف»، «جلالی» و «مهدوی‏راد» در رتبه‏های بالای جدول قرار دارند. به‏طور کلی عامل‌هایی همانند «معارف»، «جلالی» و «مهدوی‏راد» و مانند آن که نمره مرکزیت بالاتری دارند، از فرصت‌ها و جایگزین‌های بیشتری نسبت به سایر عامل‌ها برخوردار هستند. این عامل‌ها، گره‌های بیشتر و فرصت‌های بیشتری را نیز دارند چون انتخاب‌های بیشتری دارند. این استقلال آنها را مستقل و به عاملی خاص وابسته نمی‌کند. این افراد همچنین موقعیت‌های ممتازی دارند زیرا گره‌های زیادی دارند و راه‌هایی جایگزینی برای ارضای نیازهای خود داشته و از این‏رو، کمتر به افراد دیگر وابسته هستند (عصاره و دیگران، 1391).

نتایج مرتبط با مرکزیت بینابینی نشان داد «معارف»، «جلالی» و «مهدوی‏راد» دارای بالاترین نمرۀ مرکزیت بینابینی هستند. مرکزیت بینابینی بالا به عامل این قابلیت را می‌دهد تا تماس‌های میان دیگر عامل‌ها را وساطت کند. علاوه بر این، نتایج حاصل از تحلیل داده‌های مرتبط با میانگین نمره مرکزیت نزدیکی نشان داد که «معارف»، «مهدوی‏راد» و «مصلایی‏پور یزدی» دارای بالاترین مرکزیت نزدیکی هستند. رویکرد مرکزیت نزدیکی بر فاصله یک عامل به دیگر عامل‌ها در شبکه با تمرکز بر فاصله ژئودیزک از هر عامل به دیگر عامل‌ها تأکید دارد. هر چه در یک شبکۀ فردی دارای نزدیکی بالاتری باشد یعنی اینکه ارتباط‌های بین این نویسنده با سایر افراد شبکه با واسطه‌های کمتری صورت می‌گیرد.

به طور کلی، یافته‌های این پژوهش نشان داد میانگین نمره‌های مرکزیت رتبه و مرکزیت بینابینی علوم قرآن و حدیث ایران از میانگین رتبه مرکزیت در مجله‌های مطالعات حوزه سازمان و مدیریت (آسدو و دیگران، 2006) که برابر 68/2 و میانگین نمره بینابینی مرکزیت برابر با 017/. بود، بیشتر است. نتایج این پژوهش در مقایسه با نتایج «اوته و روسو» (2002) که نشان‏دهندۀ این بود که رتبه مرکزیت کل شبکه برابر با 11% و بینابینی کل شبکه برابر 47% بود، بالاتر است. نتایج پژوهش حاضر نشان داد نویسندگانی که قدرت زیادتری در شبکه نسبت به سایر نویسندگان دارند، توانایی تأثیرگذاری بیشتر در جریان دانش دارند. همچنین این گروه از نویسندگان این فرصت را در اختیار دارند که با کوتاه‏ترین فاصله و با صرف کمترین هزینه و با اندکی مانع به دانش دسترسی داشته و در دسترس سایر اعضای شبکه قرار گیرند. بر همین اساس، از جمله دلایل کسب مرکزیت بالا توسط این گروه از نویسندگان، فرصت‏داشتن حداکثر ارتباط با سایر اعضای شبکه، توانایی ایجاد تیم مشارکتی و همچنین تمایل سایر افراد شبکه برای داشتن ارتباط با این گروه از نویسندگان و کنترل بر جریان و اشاعۀ دانش در شبکه است.

نتایج پژوهش نشان داد قطر شبکه در شبکه اجتماعی پژوهشگران علوم قرآن و حدیث بالاست. به‏طورکلی، قطر یک شبکه به ما می‌گوید که آن شبکه چقدر بزرگ است. به‏عبارت دیگر، چند گام نیاز است تا از یک طرف شبکه به طرف دیگر رفت. هرچه قطر شبکه کوتاه‌تر باشد، توزیع ارتباط سریع‏تر صورت می‌گیرد. در واقع هر چه قطر شبکه افزایش پیدا کند، تراکم شبکه نیز کاهش می‏یابد و این امر سبب کندی جریان اطلاعات در بین گره‏ها و کلّ شبکه می‏شود. پس تبادل اطلاعات بین شبکۀ اجتماعیِ هم‌نویسندگی علوم قرآن وحدیث به‏کندی صورت می‌گیرد و ارتباط اندکی بین این پژوهشگران وجود دارد و باید این پژوهشگران مبادرت به تشکیل تیم‏های پژوهشی کنند و آثار خود را به‏صورت تیمی متشکل از افرادی که هر کدام بتوانند نقطه‌قوتی را به تیم اضافه کنند شکل دهند و ارتباط‌های بین این تیم افزایش یابد تا شبکه‌های اجتماعی که بین این افراد صورت می‌گیرد منسجم‌تر گردد. هر چه شبکه بین پژوهشگران در شبکه اجتماعی آن حوزه متراکم و منسجم شود، بهره‌وری آن افراد نیز افزایش پیدا خواهد کرد.

نتایج این پژوهش در مقایسه با نتایج سایر پژوهش‌ها نشان می‌دهد به‏طور کلی تراکم شبکه در مجله‏های علوم قرآن و حدیث نسبت به حوزه‌های دیگر نسبتاً پایین است و ارتباط نسبتاً پایینی در شبکه هم‏نویسندگی مجله‏های این حوزه وجود دارد؛ به‏نحوی که شبکه‌های هم‏نویسندگی موجود در این مجله‏ها نسبتاً سست و گسسته است. نتایج این پژوهش در مقایسه با پژوهش «حریری و نیکزاد» (1390) که نشان داد تراکم شبکه هم‌نویسندگی نویسندگان ایرانی در پایگاه تامسون رویترز در رشته‌های روان‏شناسی، مدیریت و اقتصاد به‏ترتیب برابر با 014/0، 02/0 و 018/0 از مجله‏های علوم قرآن و حدیث ایران بالاتر است. در مقایسه با پژوهش «باجی و عصاره» (1393) تراکم به‌دست‏آمده برای شبکۀ هم‌نویسندگی حوزۀ علوم اعصاب ایران 42/0 تراکم شبکه هم‏نویسندگی مجله‏های علوم قرآن و حدیث پایین‏تر است. در مقایسه با نتایج «گومز و دیگران» (2008) در بررسی شبکه‌های هم‏نویسندگی مقاله‏های حوزۀ فیزیولوژی تراکم شبکه 146/0، پزشکی 11/0 و بیولوژی 202/0 بوده، پایین‌تر می‌باشد. از دلایل این امر انتشار مقاله‏های نویسندگان این حوزه به‏صورت تک و یا حداکثر دونویسندگی و مشارکت‏نداشتن در همکاری‌های بین‏دانشگاهی است و نیاز به تشکیل تیم‌های پژوهشی و انتخاب راهبردهای مناسب برای هم‏نویسندگی وجود دارد.

پیشنهاد می‌شود پژوهشگران حوزه علوم قرآن و حدیث ایران تیم‌های پژوهشی قوی تشکیل دهند و همچنین برای تیم‌های خود راهبرد هم‌نویسندگی خاص تعریف کنند تا از این طریق بتوانند همچنان به افزایش بهره‌وری و کارآیی خود کمک نمایند.



[1]. Beaver & Rosen

[2]. Lee & Bozeman

[3]. Gazni & Didegah

[4]. Leifeld et al.

[5]. Dehdarirad & Nasini

[6]. Ponomariov & Boardman

[7]. social influence

[8]. Truex

[9]. Cuellar

[10]. Centrality

[11]. degree Centrality

[12]. closeness Centrality

[13]. betweennes Centrality

[14]. Borgman

[15]. Long

[16]. King

[17]. Lawani

[18]. Otte & Rousseau

[19]. Asidu

[20]. Hou, Kretschmer, Liu

[21]. Hill

[22]. Badar, Hite, Badir

[23]. Unique

[24]. France& Brian

[25]. geodesic

-      Acedo F. J., Barroso C., Casanueva. C. & Galán, J. L. (2006). Co-authorship in management and organizational studies: an empirical and network analysis. Journal of Management Studies 2006; 43(5): 957-983.
-      Badar, K., Hite, J. M. & Badir, Y. F. (2013). Examining the relationship of co-authorship network centrality and gender on academic research performance: the case of chemistry researchers in Pakistan. Scientometrics, 94(2):755-775.
-      Beaver, D., & Rosen, R. (1978). Studies in scientific collaboration: Part I. The professional origins of scientific co-authorship. Scientometrics, 1(1), 65-84.
-      Borgman, C. L. (1990). Scholarly communication and bibliometrics. Newbury Park, CA: Sage.
-      Cuellar, M. J., Vidgen, R., Takeda, H., & Truex, D. (2016). Ideational influence, connectedness, and venue representation: Making an assessment of scholarly capital. Journal of the Association for Information Systems17(1), 1-28.
-      Dehdarirad, T., & Nasini, S. (2017). Research impact in co-authorship networks: a two-mode analysis. Journal of Informetrics11(2), 371-388.
-      Fell, C. B., & König, C. J. (2016). Is there a gender difference in scientific collaboration? A scientometric examination of co-authorships among industrial–organizational psychologists. Scientometrics, 108(1), 113-141.
-      France, C. & Brian, C. (2009). A social network analysis of the co-authorship network of the Australasian Conference of Information Systems from 1990 to 2006. 17th European Conference on Information Systems, 8-10 June Verona, Italy.
-      Gazni, A., & Didegah, F. (2011). Investigating different types of research collaboration and citation impact: a case study of Harvard University’s publications. Scientometrics, 87(2), 251-265.
-      Glanzel, W. & Schubert, A. (2001). Double effort = double impact? A critical view at international co-authorship in chemistry. Scientometrics, 50(2), 199-214.
-      Hanneman, R. A. & Riddle, R.)2005(. Introduction to social network methods. Available at: http://faculty.ucr.edu/~hanneman/. Retrieved on: 11 November 2016.
-      Hill, V. A. (2010). Collaboration in an academic setting: Does the network structure matter? Center for the Computational Analysis of Social and Organizational Systems. 2008; Available at: www.casos.cs.cmu.edu/publications/papers/CMU-ISR-08-128.pdf. Retrieved at: 12 may 2016.
-      Hou H., Kretschmer H. & Liu, Z. (2008). The structure of scientific collaboration networks in Scientometrics. Scientometrics, 75(2):189–202.
-      King, J. (1987). A review of bibliometric and other science indicators and their role in research evaluation. Journal of information science, 13(5), 261-276.
-      Lawani, S. M. (1977). Citation analysis and the quality of scientific productivity. Bioscience, 27(1), 26-31.
-      Lee, S., & Bozeman, B. (2005). The impact of research collaboration on scientific productivity. Social studies of science35(5), 673-702.
-      Leifeld, P., Wankmüller, S., Berger, V. T., Ingold, K., & Steiner, C. (2017). Collaboration patterns in the German political science co-authorship network. PloS one, 12(4), e0174671.
-      Long, H., Plucker, J. A., Yu, Q., Ding, Y. & Kaufman, J. C. (2014). Research productivity and performance of journals in the creativity sciences: A bibliometric analysis. Creativity Research Journal, 26(3), 353-360.
-      Otte, E. & Rousseau, R. (2002). Social network analysis: A powerful strategy, also for the information sciences. Journal of Information Science. 28(6), 443–455.
-      Ponomariov, B. & Boardman, C. (2016). What is co-authorship?. Scientometrics109(3), 1939-1963.
-      Soheili, F, Khasse, A. A. & Mousaci Chelak, A. (2017).The Most Influential Researchers in the Field of Information Behavior: An Integrative View on Influence Indicators, Aslib journal of information proceeding and management, 69(2), 215-229.
-      Stringer, M. J. (2009). A complex systems approach to bibliometrics. Thesis (Ph.D.)-Northwestern University.
-      Truex, D. P., Cuellar, M. J., Takeda, H., & Vidgen, R. (2011). The Scholarly influence of Heinz Klein: Ideational and social measures of his impact on IS research and IS scholars. European Journal of Information Systems, 20(4), 422-439.