Mapping the scientific collaboration network on Iranian research institutions in the field of digital libraries

Document Type : Original Article

Authors

1 MA.,Department of Knowledge and Information Science, Faculty of Education and Psychology Allameh Tabataba'i University, Tehran, Iran.

2 Assistant Prof., Department of Knowledge and Information Science, Faculty of Education and Psychology Allameh Tabataba'i University, Tehran, Iran.

Abstract

Purpose: The aim of this study was to analyze and visualize co-authorship network of research institutions in the field of Iranian digital libraries (DLs).
Methodology: This scientometric research was done using social network analysis at the micro and macro-level metrics. Study population consisted of 554 research items such as books, national and international journal papers, conference papers, and MA and PhD theses in Iran up to 2013. Collected data were analyzed using the Excel, SPSS, NodeXL, UCINet and VOSviewer softwares. Also tools such as “Open heat map” and “Google trends” were utilized for map design and indentifying DLs study trends.
Results: Findings showed that the highest positive growth was related to the scientific productions and researches with intra-institutional collaboration and in return the lowest was related to international collaboration. The research institutions of Tehran province had the major share in scientific productions and co-authorships. Results revealed that institutions like Islamic Azad University (IAU), Science and Research Branch of Tehran; Tehran University; IAU, Hamadan Branch; Alzahra University; and IAU, North-Tehran Branch played the most effective and key roles in the DLs collaboration network in Iran based on productivity, centrality, and collaboration measures. Also, macro-level SNA metrics for this study showed lower cohesion of the co-authorship networks, although it seemed to exhibit “scale-free” and “small world” network properties.
Conclusion: Generally, it can be concluded that the researchers' willingness to form clusters and research communities is in increasing mood. Thus poor communication among groups is one of the obstacles in scientific development, more learning and innovation in the DLs domain in Iran.

Keywords


مقدمه

در مبحث تولید علم به‌عنوان فعالیت فکری بشر، همکاری در سطح ملی و بین‌المللی همواره مطرح بوده و جایگاه ارزشمندی داشته است، به‌طوری‌که در سال‌های اخیر به‌عنوان یک عنصر فعال در عرصه سیاست‌های علمی و اسناد بالادستی علم مطرح شده و یکی از ویژگی‌های بارز تعریف علم مدرن است (محسنی و همکاران، 1392؛ عباسی، حسین و لیدسدورف[1]، 2012). یونسکو در ماده 80 سند راهبردی میان‌مدت (2002-2007) کشورهای عضو را به ایجاد شبکه‌های ارتباطی و انعقاد قراردادهای متقابل دانشگاهی تشویق می‌کند و این نوع همکاری‌ها را شرط ضروری تضمین کیفیت در امر پژوهش و آموزش عالی می‌داند (محسنی و همکاران، 1392). اشاره به این نکته ضروری است که همکاری علمی شاخص کیفیت پژوهش نیست، بلکه وسیله‌ای برای رسیدن به آن کیفیت است. به جرأت می‌توان گفت هرچه میزان همکاری میان محققان نهادهای پژوهشی بیشتر باشد، کیفیت کار آنها و در نتیجه، میزان توسعه علمی بالاتر می‌رود (رحیمی و فتاحی، 1386).

به‌عقیده «وَن‌ران»[2] (1997) تحقیقات علم‌سنجی به مطالعه کمّی علم و فناوری می‌پردازد و بدین ترتیب، مباحث اصلی علم‌سنجی با مدارک علمی تک‌تک نویسندگان، نهادهای علمی، مجله‌های علمی و اوضاع ملی، منطقه‌ای و بین‌المللی علم در ارتباط است. اگرچه این پژوهش‌ها از تحلیل و نمایش کامل همکاری‌های علمی عاجزند (آردانوئی[3]، 2012) در محیط‌های پژوهشی و بحث پیرامون شبکه همکاری‌ علمی[4]، معمولاً از هم‌تألیفی[5] به‌عنوان رؤیت‌پذیرترین، دسترس‌پذیرترین و ارزان‌ترین شاخصی نام برده می‌شود که در راستای سنجش و اندازه‌گیری میزان همکاری‌های علمی به‌کار می‌رود. با وجود این «تاکدا»[6] هم‌تألیفی را تنها قسمت قابل رؤیت از یک کوه یخ می‌داند که نتیجه تعامل‌های اجتماعی پژوهشگر با سایر افراد موجود در شبکه علمی جهت تألیف مشترک در گذشته بوده است. در کل، هم‌تألیفی شاخصی جزئی از همکاری علمی تلقی‌شده و توافق کلی بر همبستگی بالای میان آنهاست (رحیمی و فتاحی 1386؛ عرفان‌منش و روحانی، 1392؛ عباسی، حسین و لیدسدورف، 2012). افزایش این هم‌تألیفی‌ها در مقیاس وسیع‌تر منتهی به ساختارهای شبکه‌ای پیچیده‌ای می‌شود که می‌توان آنها را به‌سان شبکه‌های عصبی یا شبکه‌های اینترنتی پنداشت (اینزلت، شوبرت و شوبرت[7]، 2009). بر همین ‌سیاق، یک شبکه هم‌تألیفی، نگاشتی از گره‌های مشترک یا ارتباطات بین هم‌تألیف‌های درون یک جامعه پژوهشی است و مطالعه چنین شبکه‌هایی با روش تحلیل شبکه‌های اجتماعی[8]، نگرشی را از درون ساختار اجتماعی جوامع پژوهشی فراهم می‌آورد. به‌طور کلی، اهمیت شبکه‌های هم‌تألیفی در حدی است که برخی پژوهشگران، این شبکه‌ها را نشان‌دهندۀ ساختار دانش می‌دانند. این امر به‌ویژه در ارتباط با علوم بین‌رشته‌ای که حاصل پیوند چندین حوزه علمی مختلف هستند، تبلور خاصی پیدا می‌کند (سهیلی و عصاره، 1392؛ هان و همکاران[9]، 2014).

 متخصصان علم‌سنجی بسیاری شکل‌ها و نقش‌های مختلف همکاری علمی را در حوزه‌های مختلف علوم بررسی کرده‌اند. این بررسی‌های را می‌توان با تحلیل در سه سطح کلان (کشورها)، میانی (نهادها و گروه‌ها) و خُرد (افراد) خلاصه کرد (گزنی، سوگیموتو و دیده‌گاه[10]، 2012؛ هان و همکاران، 2014؛ جابین و همکاران[11]، 2016). آنها از فنون مصورسازی و تحلیل شبکه‌های اجتماعی برای درک بهتر و ارائۀ گویاتر روابط علمی بهره گرفته‌اند. استفاده از بازنمون‌های بصری در ترسیم نقشه‌های علمی، به تفکیک حوزه‌های مختلف علوم، نمایش ارتباطات بین آنها و درک ساختار علوم کمک می‌کند. از سوی دیگر، ترسیم نقشۀ پراکندگی جغرافیایی پیشرفت‌های علمی، مرزهای توسعه ارتباطات علمی را با عنایت به مؤلفه‌های جغرافیایی و ارتباطات علمی نهادهای تولید علم را با توجه به سازه‌ها و موضوعات جغرافیایی ممکن می‌سازد که این مهم خود می‌تواند در بهبود روند پژوهش و شناخت بهتر ماهیت حوزه‌های علمی مختلف مؤثر باشد.

در سال‌های اخیر با رونق‌گرفتن خدمات فناوری اطلاعات و ارتباطات در کشور و به‌تبع آن در کتابخانه‌ها، بستری برای ایجاد نسل جدیدی از کتابخانه‌ها با عنوان کتابخانه‌های دیجیتالی فراهم شده و مورد توجه نهادهای ملی و بخشی قرار گرفته است. این در حالی است که نزدیک به دو دهه از پژوهش در زمینۀ کتابخانۀ‌ دیجیتالی در ایران می‌گذرد[12] و تولیدات علمی پژوهشگران این حوزه همانند سایر رشته‌ها بخشی از بروندادهای علمی کشور را در دو سطح ملی و بین‌المللی شامل می‌شوند. حال با توجه به مسئلۀ قرارگرفتن حوزه مزبور در جرگه مطالعات بین‌رشته‌ای و ضرورت به همکاری تخصص‌ها و نهادهای پژوهشی مختلف در تولید این محصول (پارک[13]، 2010؛ چونگ[14]، 2011)، جای طرح این سؤال خواهد بود که «چه نهادهای پژوهشی از تحقیقات این حوزه حمایت می‌کنند و مشارکت علمی آنها چگونه است؟»

در میان آثار داخلی تنها یک پژوهش قابل شناسایی است که کمابیش به تحلیل شبکه هم‌تألیفی حوزه کتابخانه‌های دیجیتالی پرداخته است. «رمضانی و علیپور حافظی» (1392) در پژوهش محدود خود نشان دادند میانگین نویسندگان برای هر مقاله دو نفر بوده و میانگین «ضریب همکاری»[15] نشان از فزونی گرایش پژوهشگران این حوزه به پدیدۀ هم‌تألیفی در سال‌های اخیر دارد. آنها در بررسی ساختار شبکه هم‌تألیفی این حوزه نیز پی‌بردند که نویسندگان ترجیح می‌دهند تا در خوشه‌های کوچک عضویت داشته باشند. از سوی دیگر، براساس شاخص‌های تولید و مرکزیت اجتماعی مشخص شد که دانشگاه‌های آزاد واحد علوم‌وتحقیقات تهران، تهران، آزاد همدان، آزاد تهران‌شمال، الزهرا، تربیت مدرس، شهیدچمران اهواز، فردوسی مشهد، ایرانداک و کتابخانه ملی ج.ا.ا کلیدی‌ترین نقش را در شبکه نهادی داشته‌اند. اگرچه پژوهش «شیخ‌شعاعی و همکاران» (1392) نیز در زمرۀ پژوهش‌های کتاب‌سنجی این حوزه می‌گنجد، به مقوله هم‌تألیفی اشاره‌ای نداشته است. توصیف و بررسی الگو‌های تولیدات علمی و هم‌تألیفی نویسندگان، نهادها، کشورها/ مناطق جغرافیایی حوزه کتابخانه‌های دیجیتالی، مبنای مطالعۀ پاره‌ای از پژوهش‌های خارجی نیز واقع شده است (چن و ژو[16]، 2005؛ لیو و همکاران[17]، 2005؛ شارما و یورز[18]، 2007؛ سینق، میتال و احمد[19]، 2007؛ شارما و یورز، 2008؛ لی‌لیو[20]، 2009؛ پارک، 2010؛ چونگ، 2011؛ کبررا فاگوندو[21]، 2015). همچنین، از فنون مصورسازی اطلاعات جغرافیایی و تحلیل شبکه‌های اجتماعی در سایر حوزه‌های علوم هم به‌منظور بررسی الگوهای تولیدات و میزان مشارکت‌های علمی دانشمندان استفاده شده است (حریری و نیکزاد، 1389؛ اسدی و جلالی‌منش، 1392؛ عرفان‌منش، عبدالله و اصنافی، 1392؛ بندلی‌زاده، 1393؛ رضائی ‌نور و همکاران، 1393؛ عرفان‌منش و ارشدی، 1394؛ نیومن[22]، 2004؛ دیواکارمورتی، بیسواز و منزس[23]، 2011؛ فرانچسکت[24]، 2011؛ آردانوئی، 2012؛ گزنی، سوگیموتو و دیده‌گاه، 2012؛ کومار و ژان[25]، 2013؛ هان و همکاران، 2014؛ جابین و همکاران، 2016).

برآیند مطالعات معرفی‌شدۀ حوزه کتابخانه‌های دیجیتالی مبیّن این مطلب است که در اغلب پژوهش‌های پیشین، با گذر زمان و تزاید بروندادهای علمی، بر میزان هم‌تألیفی‌ها در سطوح نویسندگان، نهادها و مناطق جغرافیایی نیز افزوده شده است. همچنین، تاکنون در داخل و خارج از ایران پژوهش جامع و مبسوطی در باب نگاشت و تحلیل شبکۀ هم‌تألیفی نهادهای پژوهشی حوزۀ کتابخانه‌های دیجیتالی صورت نگرفته است؛ به‌‌نحوی‌‌که مقاله‌های مجله‌ها و همایش‌ها در کانون توجه بررسی‌ها بوده‌اند. آنچه مسلم است، تحلیل قالب‌های اطلاعاتی دیگری همچون کتاب‌ها و پایان‌نامه‌ها در سایه قرار گرفته و به‌نوعی مغفول مانده است. بر این‌ مبنا، خلأ انجام پژوهشی جامع که کلیۀ قالب‌های اطلاعاتی حوزۀ کتابخانه‌های دیجیتالی کشور را پوشش دهد، محسوس است. از این رو، برای ارائه تصویری روشن از عملکرد پژوهشی و به‌ویژه همکاری‌های علمی بین مراکز تحقیقاتی کشور و جهت پرکردن شکاف‌های موجود تحقیقات قبلی در ایران، مطالعه حاضر قصد دارد تا برای پاسخگویی به پرسش اساسی پژوهش به مصورسازی و تحلیل خُرد و کلان[26] شبکه هم‌تألیفی‌ نهادهای پژوهشی درگیر با حوزه کتابخانه‌های دیجیتالی ایران تا پایان سال 1392 اقدام و نهادهای کلیدی و تأثیرگذار این حوزه را احصاء نماید. بدیهی است، انجام چنین مطالعه‌ای ابزار مؤثری برای آگاهی سیاست‌گذاران و برنامه‌ریزان این حیطه فراهم می‌آورد تا به مقبولیت پژوهشگران و نهادهای خود و پیشرفت‌های علمی در سطوح ملی و بین‌المللی واقف شده و ارزیابی بهتری از شرایط علمی این حوزه در کشور داشته باشند. افزون‌براین، انتظار می‌رود واکاوی و تحلیل یافته‌های حاصل از این پژوهش قادر باشد تا زمینه را برای پویایی و تسهیل در تعاطی افکار و تبادل آرای پژوهشگران نهادهای علمی داخلی و بین‌المللی فراهم آورد. بر این‌ اساس، پژوهش حاضر در راستای تحقق اهداف ذیل گام برمی‌دارد:

شناسایی فراوانی تولیدات علمی انفرادی و گروهی و روند رشد الگوهای مختلف همکاری درون‌سازمانی[27]، برون‌سازمانی[28] و بین‌المللی[29] در تولیدات علمی حوزه کتابخانه‌های دیجیتالی ایران شناسایی پراکندگی جغرافیایی تولیدات علمی، مصرف اطلاعات علمی و انواع الگوهای همکاری میان استان‌های ایران در حوزه کتابخانه‌های دیجیتالی بررسی همبستگی بین میزان تولیدات علمی، مصرف اطلاعات علمی، همکاری و میانجیگری علمی استان‌های ایران در حوزه کتابخانه‌های دیجیتالی بررسی جایگاه نهادهای پژوهشی فعال ایران در حوزه کتابخانه‌های دیجیتالی و تحلیل ساختار توپولوژیکی[30] شبکه‌ اجتماعی حاصل از مشارکت علمی آنها برمبنای شاخص‌های خُرد و کلان تحلیل شبکه‌های اجتماعی.

روششناسی

پژوهش حاضر به روش علم‌سنجی و با استفاده از شاخص‌های تحلیل شبکه‌های اجتماعی برای مصورسازی و تحلیل شبکه هم‌تألیفی نهادهای پژوهشی حوزه کتابخانه‌های دیجیتالی ایران انجام‌ شده است. در این روش که از محاسبات و الگوریتم‌های ریاضی منبعث از تئوری گراف[31] در نرم‌افزارهای کامپیوتری جهت بررسی شبکه کنشگران استفاده می‌شود، موجودیت‌های اجتماعی (نهادهای پژوهشی و مناطق جغرافیایی) به صورت گره[32] و روابط موجود میان آن‌ها به‌صورت پیوند‌[33] (میزان هم‌تألیفی)[34] در نظر گرفته می‌شوند. جامعۀ مورد مطالعه در این پژوهش، 554 مدرک علمی مشتمل بر تمامی کتاب‌های تألیفی (79/3 % از کل بروندادهای علمی)، مقالات مجلات فارسی (03/46 %) و انگلیسی (69/4 %) تألیفی با درجه‌های علمی‌پژوهشی و علمی‌ترویجی، مقالات همایش‌های داخلی (83/23 %) و خارجی (44/1 %) در سطوح بین‌المللی، ملی و منطقه‌ای، و پایان‌نامه‌های دانشجویان تحصیلات تکمیلی دوره‌های کارشناسی‌ارشد و دکتری داخل کشور (22/20 %) در تمامی رشته‌های علمی است که تا پایان سال 1392 (2013 میلادی) به موضوع کتابخانه‌های دیجیتالی پرداخته‌اند و وابستگی سازمانی یکی از نویسندگان آنها مربوط به نهادهای ایرانی بوده است.

در بادی امر، برای جستجوی مدارک از کلیدواژه‌های موضوعی مناسبی[35] استفاده شده است که با مشورت متخصصان و منابع مربوط به این حوزه انتخاب شده‌اند. شایان توجه است، کلیدواژه‌های مذکور در هر بار جستجو، یک‌بار به‌صورت مجزا و یک‌بار با استفاده از عملگرهای بولی و کوتاه‌سازی عبارات جستجو (برای مثال Digital librar*)، به‌صورت ترکیبی در بخش‌های جستجوی ساده و پیشرفته وبگاه‌ها، پایگاه‌ها و بانک‌های اطلاعاتی جستجو شدند. برای احصاء و وصول به متن کامل مدارک حوزه مورد مطالعه به بانک‌های اطلاعاتی تولید شده مرتبط داخلی[36] و خارجی[37] و گزیده مقالات ایفلا[38] 1994 تا 2010 رجوع شد. از آنجا‌که برخی از این پایگاه‌های اطلاعاتی متن کامل مدارک را در اختیار قرار نمی‌دادند، برای گردآوری نسخه‌های چاپی به دانشگاه‌ها و سازمان‌های مربوط مراجعه شد. همچنین، مجموعه مقالات همایش‌های تخصصی حوزه کتابخانه‌های دیجیتالی که در ایران برگزار شده بودند، گردآوری شد. در خاتمه، برای اطمینان کامل از اینکه مطالعات حوزه مزبور از قلم نیفتاده باشند، رزومه متخصصان علم اطلاعات و دانش‌شناسی (37 نفر) جستجوگردید.

در گام بعد، وابستگی سازمانی پژوهشگران از مدارک گردآوری‌شده استخراج و هویت سازمانی آن‌دسته از پژوهشگرانی که نامشخص بودند با جستجو در محیط وب یافت شد؛ البته، نام نهادهای پژوهشی که برای این پدیدآورندگان قید شد در همان سالی بوده که اثر آنها چاپ شده است. سپس در مرحله پالایش، اسامی نهادهای با املا و نگارش متفاوت یکتاسازی شد و به‌صورت یک نام منحصربه‌فرد (فعلی) درآمد.

 داده‌های گردآوری‌شده به‌وسیله نرم‌افزارهای آماری اکسل[39] و اس.پی.اس.اس[40]، و تحلیل شبکه‌های اجتماعی نودایکس‌ال و یو.سی.آی.نت و علم‌سنجی وی.اُ.اس.ویوور[41] تجزیه‌وتحلیل شد. برای ترسیم و محاسبه نرخ رشد تولیدات علمی از رگرسیون‌ خطی ساده[42] و نمایی[43] و از آزمون همبستگی اسپیرمن[44] به‌منظور تعیین روابط همبستگی میان متغیرها استفاده شد. برای درک و تحلیل افزون‌تر توزیع جغرافیایی تولیدات علمی حوزه کتابخانه‌های دیجیتالی، سعی شد تا اطلاعات مربوط در بستر نقشه جغرافیایی ارائه شود. برای این مهم، از ابزارهای وبگاه اوپن‌هیت‌مپ[45] بهره گرفته شد؛ سپس، از نرم‌افزار نودایکس‌ال برای امتزاج و پیاده‌سازی شبکه همکاری‌های درون‌استانی، بین استانی و بین‌المللی با نقشه جغرافیایی استفاده شد. به‌منظور مصورسازی جغرافیایی جستجو و مصرف اطلاعات علمی استان‌های ایران از دانش ایجادشده در حوزه کتابخانه‌های دیجیتالی از وبگاه گوگل‌‌ترندز[46] بهره برده شد. برای وصول به این هدف، کلیدواژه‌های «کتابخانه مجازی»، «Digital library»، «کتابخانه دیجیتال» و «کتابخانه الکترونیک» در وبگاه گوگل‌‌ترندز برای استان‌های مختلف ایران تا 3 ژانویه 2015 مورد کاوش قرار گرفت. البته، کلیدواژه‌های مربوط دیگر این حوزه نیز جستجو شد که اطلاعاتی در این رابطه بازیابی نشد. در این پژوهش فرض بر این بود، آن دسته از استان‌هایی که بیشترین حجم جستجو را با کلیدواژه‌های مزبور در موتور کاوش معتبر و مشهور گوگل انجام داده‌اند، بیشترین مصرف‌کننده اطلاعات[47] مربوط به حوزه مطالعاتی کتابخانه‌های دیجیتالی هستند. در سایت نت‌مارکت‌شیر[48] (2015) بر استفاده بیشتر کاربران از این موتور کاوش نسبت به سایر موتور‌‌های کاوش‌ برای جستجوی محیط وب اذعان شده است.

در انتها، بعد از تشکیل ماتریس‌های متقارن هم‌تألیفی نهادهای پژوهشی در اکسل، این ماتریس‌ها وارد نرم‌افزارهای تحلیل شبکه‌های اجتماعی و علم‌سنجی یو.سی.آی.نت، نودایکس‌ال و وی.اُ.اس.ویوور شدند تا شبکه‌های هم‌تألیفی نهادهای پژوهشی حوزه کتابخانه‌های دیجیتالی در ایران ترسیم و با شاخص‌های خُرد (خودپیوندی، مرکزیت‌های درجه، نزدیکی، بینیت، بردار ویژه، و شبکه خصوصی یا اگونت)[49] و کلان (میانگین فاصله، قطر شبکه، مؤلفه، چگالی یا تراکم، تمرکز شبکه، خوشه، و ضریب خوشه‌بندی)[50] تحلیل شوند. خودپیوندی نوع خاصی از پیوند است که به هنگام ارجاع یک گره به خودش به‌وجود می‌آید (هانسن، اشنایدرمن و اسمیت[51]، 2010؛ کومار و ژان، 2013). مرکزیت درجه یک گره نشانگر تعداد پیوندهای آن با سایر گره‌های موجود در شبکه است. یک گره مرکزی قابلیت بیشتری برای اتصال مستقیم به سایر گره‌ها را پیدا می‌کند و می‌تواند به‌عنوان گلوگاهی جریان اطلاعات را تحت تأثیر قرار دهد. همچنین، گره‌های با مرکزیت درجه بیشتر، از محبوبیت و نفوذ بالایی در میان سایرین برخوردارند و به‌عنوان رهبران غیررسمی گروه شناخته می‌شوند (عرفان‌منش و ارشدی، 1394؛ عباسی، حسین و لیدسدورف، 2012). مرکزیت نزدیکی، فاصله یک گره با گره‌های دیگر موجود در شبکه را سنجیده و میانگین طول کوتاه‌ترین مسیر[52] میان آن گره و سایر گره‌های موجود در شبکه را نشان می‌دهد. گره‌هایی با شاخص نزدیکی زیاد، از قدرت تأثیرگذاری و مرکزیت فراوان‌تری در شبکه برخوردار بوده و دسترس‌پذیری آنها بر سایر گره‌های شبکه بیشتر است. بنابراین، مرکزیت نزدیکی نماینده ای برای رسیدن به استقلال و بهره‌وری بیشتر در ارتباط با سایر گره‌های شبکه است. این شاخص عددی بین صفر و یک خواهد بود که در آن ارقام بالاتر به‌معنای نزدیکی بیشتر و میانگین فاصله کمتر خواهند بود (عباسی، حسین و لیدسدورف، 2012). جالب است که برخلاف مرکزیت درجه، معمولاً گره‌های کمتر مشهور و معمولی، مرکزیت نزدیکی بالایی در شبکه کسب می‌کنند که شاید این امر به‌دلیل زمان و تلاشی باشد که آنها صرف پیوند به سایر گره‌های مرکزی می‌کنند (نقل در میرمحمدصادقی، 1391). مرکزیت بینیت یک گره به تعداد دفعاتی اطلاق می‌شود که آن گره در بین کوتاه‌ترین مسیرهای بین جفت‌گره‌ها قرار می‌گیرد. گره‌های با مرکزیت بینیت بالا در یک موقعیت ممتاز نقش یک کارگزار یا دروازه‌بان را برای اتصال گره‌ها و گروه‌ها بازی می‌کنند و به‌عنوان یک شاخص قدرت، کنترل‌کنندۀ مستقیم و غیرمستقیم جریان اطلاعات در شبکه شمرده می‌شوند. مقدار مرکزیت بینیت، همواره عددی بین صفر و یک است. در حالت صفر، با حذف گره هیچ اتفاق خاصی در شبکه پیش نمی‌آید و همه گره‌ها به هم متصل باقی می‌مانند و حتی فواصل کوتاه میان‌شان از بین نمی‌رود؛ اما در حالت یک، گره در موقعیت استراتژیکی قرار دارد که در این صورت این گره خود می‌تواند کاندیدای نقطه عطف بوده و از موقعیت منحصربه‌فردی برخوردار باشد، و در صورت حذف گره پُل، رابطه اطرافیان او به کلی با همدیگر قطع خواهد شد. در واقع، این گره‌ها توانایی منزوی‌کردن سایر گره‌ها و یا افزایش ارتباطات آنها را دارا می‌باشند (هانسن، اشنایدرمن و اسمیت، 2010؛ عباسی، حسین و لیدسدورف، 2012؛ هان و همکاران، 2014). در بسیاری از موارد، اتصال به یک گره محبوب از اتصال به یک گره انزواطلب با اهمیت‌تر است؛ زیرا اگر دو گره دارای تعداد پیوندهای یکسانی باشند، گرهی دارای قدرت و نیز در مسیر رشد و بالندگی بیشتر است که با گره‌های دارای قدرت بالاتر در پیوند است و این امر نشان می‌دهد همه پیوند‌ها دارای ارزش یکسان نیستند، بلکه پیوند‌هایی که با گره‌های تأثیرگذار شبکه ارتباط دارند در مقایسه با سایر پیوند‌ها از ارزش بیشتری برخوردارند. بنابراین، اساس ایده مرکزیت بردار ویژه آن است که گره‌هایی مرکزی‌ترند که به گره‌های مرکزی‌تر بیشتری متصل باشند. پس، در استدلال برای سنجش مرکزیت یک گره باید علاوه‌ بر بررسی تعداد گره‌های مجاور آن، ارزش گره‌ها نیز  لحاظ شوند (عباسی، آلتمن و حسین[53]، 2011). شبکه خصوصی یک عامل زمانی ایجاد می‌کند که شبکه، تنها حاوی گره اگو[54] (خود) و گره‌هایی که مستقیماً با آن پیوند دارند (گره‌های غیرخود یا آلتر[55])، حضور یابند (هانسن، اشنایدرمن و اسمیت، 2010). میانگین فاصله کمتر در شبکه امکان انتقال سریع‌تر اطلاعات در شبکه را فراهم می‌آورد. به سخن دیگر، این عدد مفهومی از چگونگی نزدیک بودن اعضای یک اجتماع به همدیگر به‌دست می‌دهد. اگر این شاخص بالا باشد، گره‌های زیادی در شبکه اجتماعی، مستقیم همدیگر را نمی‌شناسند و از طریق واسطه‌های بیشتر ارتباط برقرار می‌شود (عرفان‌منش و ارشدی، 1394؛ هانسن، اشنایدرمن و اسمیت، 2010). قطر یک شبکه که با عددی از یک تا بی‌نهایت نشان داده می‌شود بیانگر این است که آن شبکه چقدر بزرگ است. به‌عبارتی، چندگام نیاز هست تا از یک طرف شبکه به طرف دیگر رفت. هرچه قطر شبکه کوتاه‌تر باشد، توزیع ارتباطات سریع‌تر انجام می‌شود. در حقیقت، هرچه قطر شبکه افزایش پیدا کند تراکم شبکه نیز کاهش می‌یابد و این عمل سبب کندی جریان اطلاعات در بین گره‌ها و کلّ شبکه می‌شود (سهیلی و عصاره، 1392؛ هانسن، اشنایدرمن و اسمیت، 2010). مؤلفه به زیرگروهی از شبکه و مجموعه‌ای از گره‌ها اطلاق می‌شود که در آن هر گره از طریق یک پیوند مستقیم یا زنجیره‌ای از پیوندها، به گره دیگر متصل می‌شود (عرفان‌منش و ارشدی، 1394). بنابراین، شکل و اندازه مؤلفه می‌تواند فرصت‌ها و موانع برقراری ارتباط بین گره‌های شبکه را نشان دهد. چگالی شبکه نشانگر میزان اتصال داخلی گره‌های شبکه و نسبت تعداد پیوندهای موجود به تعداد پیوندهای ممکن در شبکه است. این شاخص همواره عددی بین صفر و یک است. شاخص چگالی یک بیانگر این است که هر یک از گره‌های موجود در شبکه به تمامی گره‌های دیگر متصل بوده و شبکه از انسجام بالایی برخوردار است (سهیلی و عصاره، 1392؛ عرفان‌منش و ارشدی، 1394). شاخص تمرکز یکی از شاخص‌های تراکم[56] بوده و دال بر وجود یک یا چند کنشگر محوری در شبکه است. شبکه‌های متمرکز دارای پیوندهای بسیاری می‌باشند که از چند گره مرکزی منشعب شده‌اند، به‌طوری‌که در شبکه‌های غیرمتمرکز تنوع اندکی میان تعداد پیوندهای گره‌های آن وجود دارد. شبکه‌های اجتماعی در صورت تمرکز زیاد به عدد یک نزدیک‌تر هستند (هانسن، اشنایدرمن و اسمیت، 2010). در زبان تحلیل شبکه، خوشه‌ها بسته‌های شدیداً به هم متصلی از گره‌ها هستند که پیوندی بسیار پراکنده با بسته‌های دیگر دارند. هر گره، دقیقاً به یک خوشه تعلق دارد؛ این بدان معناست که خوشه‌ها هم‌پوشانی ندارند. تعداد گره‌های درون هر خوشه، سنجه‌ای بسیار پرمعناست. در برخی موارد، کل شبکه یک خوشه را تشکیل می‌دهد، درحالی‌که در مواردی دیگر، یک خوشه می‌تواند تنها دارای یک گره باشد (هانسن، اشنایدرمن و اسمیت، 2010). ضریب خوشه‌بندی نشان‌دهندۀ این است که گره‌های اطراف گره مورد نظر تا چه حد به‌هم متصل هستند و احتمال اینکه گره‌ها به خوشه‌ای تعلق داشته باشند را می‌سنجد. این ضریب در کل شبکه از میانگین ضریب‌های محلی حاصل می‌شود. هنگامی‌که این مقدار بالا باشد، شبکه در اطراف چند گره خوشه‌بندی شده است و چند خوشه متمرکز داریم. این شاخص نیز دارای مقداری با حداقل صفر و حداکثر یک است. پایین‌بودن این عدد به‌معنای آن است که پیوندها در کلّ گره‌های شبکه توزیع شده‌اند. شاخص مذکور معرّف همبستگی در شبکه و با شاخص چگالی شبکه شباهت زیادی دارد، اما از شاخص چگالی گویاتر است. در واقع، این شاخص تراکم‌های محلی در شبکه را نشان می‌دهد (باستانی و رئیسی، 1390).

یافتهها

فراوانی تولیدات علمی انفرادی و گروهی؛ و روند رشد الگوهای همکاری درون‌سازمانی، برون‌سازمانی، و بین‌المللی در تولیدات علمی حوزه کتابخانه‌های دیجیتالی ایران

نتایج بررسی با رگرسیون نمایی برای تولیدات علمی حوزه کتابخانه‌های دیجیتالی ایران نشان داد که میانگین نرخ رشد مدارک در دوره زمانی مورد بررسی معادل 36/25 % و میانگین انتشار مدارک به ازای هر سال برابر با 59/32 است. از مجموع 554 مدرک مورد بررسی 228 مدرک (16/41 %) به‌صورت انفرادی و 326 مدرک (84/58 %) نیز از طریق مشارکت علمی دو یا چند پژوهشگر به‌صورت گروهی تألیف شده‌اند. بیشترین درصد تولیدات علمی با 94 مدرک (96/16 %) به سال 1390 تعلق دارد، این در حالی است که بیشترین تألیفات گروهی نیز در این سال نگارش شده است. به‌عبارتی، هرچه به سال‌های پایانی نزدیک‌تر می‌شویم همراه با رشد فزاینده برونداد‌های علمی بر تعداد تألیفات گروهی نیز افزوده می‌شود. نقطه تلاقی نمودار در سال 1386 به‌خوبی نمایانگر این موضوع است (شکل 1).

 

شکل 1. سیر تولیدات علمی انفرادی و گروهی و الگو‌های مختلف همکاری‌ سازمانی حوزه کتابخانه‌های دیجیتالی در ایران

 

انواع همکاری‌های سازمانی پژوهشگران به سه نوع «همکاری‌های درون‌سازمانی»: پژوهشگران هم‌تألیف از یک مؤسسه، «همکاری‌های برون‌سازمانی»: هم‌تألیفی بین پژوهشگران مؤسسات مختلف در داخل ایران و «همکاری‌های بین‌المللی»: هم‌تألیفی میان پژوهشگران نهادهای ایرانی و سایر کشورهای جهان، تفکیک شد. بر این ‌اساس، در شکل 1 مشهود است که در مورد تولید کل مدارک علمی حوزه کتابخانه‌های دیجیتالی از 761 مورد انواع همکاری سازمانی اتفاق افتاده 439 مورد همکاری (69/57 %) درون‌سازمانی، 300 مورد همکاری (42/39 %) برون‌سازمانی و 22 مورد همکاری (89/2 %) بین‌المللی است. علاوه ‌بر این، بیشترین همکاری درون‌سازمانی با 108 مورد همکاری در سال‌ 1390، بیشترین همکاری برون‌سازمانی با 83 مورد همکاری در سال 1392 و بیشترین همکاری بین‌المللی با 7 مورد همکاری در سال 1389 انجام گرفته است. همکاری‌های درون‌سازمانی از سال 1377، برون‌سازمانی از سال 1380 و همکاری‌های بین‌المللی با تأخیر زمانی 11 ساله نسبت به همکاری‌های درون‌سازمانی از سال 1388 آغاز شده است؛ به‌طوری‌که اولین برونداد علمی این حوزه با چاپ یک مقاله فارسی در سال 1376 تولید شده است. همچنین، سال 1390 ازجمله سال‌هایی است که 174 مورد همکاری (86/22 %) از انواع همکاری‌های سازمانی در آن انجام گرفته است؛ و بعد از آن سال‌های 1392 با 153 مورد و 1389 با 96 مورد همکاری در رتبه‌های بعدی قرار دارند. رگرسیون خطی نیز نشان‌دهندۀ شیب افزایشی برای همکاری‌های درون‌سازمانی، برون‌سازمانی و بین‌المللی به‌ترتیب برابر با عرض از مبدأ 15/5 (66/0 =2R)، 9/5 (71/0 =2R) و 1/0 (0089/0 =2R) و در کل برای همکاری‌های بین سازمانی (برون‌سازمانی + بین‌المللی) برابر با 39/6 و مجذور ضریب همبستگی رگرسیون (72/0 =2R) است. این گفته‌ها بدان معناست که شیب رشد همکاری‌های بین سازمانی (9/8831) در حال افزایش است و پیش‌بینی می‌شود این روند همچنان ادامه‌ داشته باشد.

پراکندگی جغرافیایی تولیدات علمی، مصرف اطلاعات علمی و انواع الگوهای همکاری میان استان‌های ایران در حوزه کتابخانه‌های دیجیتالی

یافته‌ها گویای این است که 26 استان کشور حداقل یک مدرک علمی در حوزه مطالعاتی کتابخانه‌های دیجیتالی را تولید کرده‌اند و استان‌های تهران، خراسان رضوی و همدان به‌ترتیب با تولید 473، 55 و 52 مدرک علمی در جایگاه برتر قرار گرفته‌اند. این حجم تولیدات با طیف رنگی قهوه‌ای در شکل2 به ‌نمایش درآمده است و استان‌های‌ ایلام، چهارمحال و بختیاری، خراسان جنوبی، کهگیلویه و بویراحمد، و هرمزگان هیچ‌گونه تولید علمی در این زمینه نداشته‌اند. همچنین مطابق با شکل3، از لحاظ شاخص میانگین حجم جستجو[57] (مصرف اطلاعات) برای کلیدواژه «کتابخانه مجازی» استان‌ کرمانشاه با میانگین حجم جستجوی 100 در رتبه‌ اول و استان‌های قم (82) و خوزستان (71) در رتبه‌های بعدی قرار داشته‌اند؛ برای کلیدواژه «Digital library» تنها استان تهران با میانگین حجم جستجوی 100 شناسایی شد؛ برای کلیدواژه «کتابخانه دیجیتال» نیز استان قم با میانگین حجم جستجوی 100 در رتبه اول و استان‌های خراسان رضوی (59) و خوزستان (50) در جایگاه‌های بعدی بودند و در نهایت، برای کلیدواژه «کتابخانه الکترونیک» نیز تنها استان شناسایی شده، تهران با میانگین حجم جستجوی 100 بود.

در بخش همکاری درون‌استانی، 17 استان قرار داشتند که در میان آنها استان‌ تهران با 425 مورد همکاری درون‌استانی با اختلاف فاحشی در رتبه اول و استان‌های اصفهان (37)، خراسان رضوی (25)، همدان (23) و مازندران (21) در رتبه‌های بعدی قرار دارند. لازم به ذکر است که همکاری درون‌سازمانی برای استان‌های کشور به‌صورت خودپیوندی‌های با پهنای کم تا زیاد و طیف رنگی آبی کم‌رنگ تا قرمز تیره‌ ارزش‌گذاری و نرمال‌سازی شده است. در این نقشه، هرچه میزان همکاری‌های درون‌استانی زیاد بوده طوقه حول گره مربوط به آن استان به‌طرف بزرگ‌تر شدن و تیره‌تر شدن رنگ قرمز میل پیدا کرده است؛ اما، در بخش دیگر انواع همکاری‌ها (برون‌استانی و بین‌المللی) به‌جای خودپیوندی‌ها، پیوند‌های وزن‌دار منقطع ترسیم شده‌اند. با این حال اندازه خودپیوندی گره مربوط به استان تهران 10 برابر (از 425 به 5/42) کاهش یافته چرا که اندازه آن بسیار بزرگ بود و نقشه را ناخوانا می‌کرد. نتایج حاصل از تحلیل‌ همکاری‌های برون‌استانی نیز نشان‌ می‌دهد که مراکز و سازمان‌های علمی 19 استان ایران با یکدیگر به اشتراک مساعی پرداخته‌اند. استان تهران با 16 مورد همکاری علمی در جایگاه اول و استان‌های همدان (8)، خوزستان (7)، خراسان رضوی (6) و قم (5) هم در رتبه‌های بعدی واقع بودند. قوی‌ترین پیوند این نوع از همکاری‌ها نیز بین‌ استان‌ تهران با استان‌های همدان (23)، خراسان رضوی (12) و آذربایجان غربی (10) برقرار بود. ایران با 8 کشور خارجی همچون کانادا (12)، استرالیا (4)، تاجیکستان (3)، مالزی (2)، آمریکا (1)، ترکیه (1)، جمهوری آذربایجان (1) و فرانسه (1) همکاری علمی داشته است. در نهایت، استان‌هایی که بیشترین سهم از انواع همکاری‌ها را داشته‌اند دارای گره‌های بزرگ‌تری نسبت به سایر استان‌ها بوده‌اند. از جمله این استان‌ها می‌توان به‌ترتیب به استان‌های تهران (532)، همدان (62)، اصفهان (56)، خراسان رضوی (47)، خوزستان (36)، فارس (29)، قم (29)، مازندران (28)، آذربایجان شرقی (16) و آذربایجان غربی (12) اشاره کرد که مرکزیت درجه‌ای بالای 10 را به خود اختصاص داده‌اند (شکل2).

همچنین، استان‌هایی که به‌لحاظ میانجی‌گری[58] و قدرت پل‌زنی[59] بیشتر در بین مسیر پیوند استان‌ها قرار گرفته بودند مشخص شدند که استان تهران با مرکزیت بینیت نرمال‌شده معادل 14/37 در رتبه اول، و استان‌های خوزستان (22/6)، اصفهان (91/4)، خراسان رضوی (92/1)، همدان (87/1)، قم (14/1)، یزد (67/0)، فارس (57/0)، کرمان (24/0) و آذربایجان شرقی (23/0) در رتبه‌های بعدی قرار داشتند.

 

شکل 2. توزیع جغرافیایی تولیدات علمی و هم‌تألیفی‌های ملی و بین‌المللی پژوهشگران 31 استان‌‌ ایران در حوزه کتابخانه‌های دیجیتالی

 

شکل 3. توزیع جغرافیایی جستجو برای کلیدواژه‌های منتخب تا 3 ژانویه 2015 میلادی برای کاربران 31 استان ایران

 

همبستگی بین میزان تولیدات علمی، مصرف اطلاعات علمی، همکاری و میانجیگری علمی استان‌های ایران در حوزه کتابخانه‌های دیجیتالی

برای مطالعه بیشتر توازن جریان ارتباطات علمی بین استان‌های ایران در حوزه کتابخانه‌های دیجیتالی به‌دلیل نرمال نبودن داده‌ها از آزمون همبستگی اسپیرمن (آزمون ناپارامتریک) میان تولیدات علمی، همکاری علمی (مرکزیت درجه)، مرکزیت بینیت و میانگین مصرف اطلاعات علمی استفاده شد (جدول2). با وجود ویژگی‌های آماری کاملاً متمایز استان تهران از دیگر استان‌های کشور، حذف استان تهران تأثیر چندانی در همبستگی مثبت میان شاخص تولیدات علمی و دیگر شاخص‌ها نداشت؛ جز اینکه سبب افزایش نسبی همبستگی میان شاخص‌ها می‌گردید. بر این ‌مبنا، ویژگی‌های آماری استان تهران همراه با سایر استان‌های ایران محاسبه شد.

جدول 1. استان‌های برتر ایران در شاخص‌های تولید، مصرف و همکاری علمی حوزه کتابخانه‌های دیجیتالی

ردیف

استان

تولیدات علمی

میانگین مصرف اطلاعات علمی

همکاری (مرکزیت درجه)

مرکزیت بینیت نرمال شده

1

تهران

473

73

532

14/37

2

خراسان رضوی

55

75/14

47

92/1

3

همدان

52

0

62

87/1

4

فارس

46

5/25

29

57/0

5

اصفهان

42

25

56

91/4

6

خوزستان

37

25/30

36

22/6

7

قم

30

5/45

29

14/1

8

مازندران

26

16

28

14/0

9

آذربایجان شرقی

14

26

16

23/0

10

آذربایجان غربی

5

0

12

00/0

11

کرمانشاه

5

25

3

00/0

با توجه به جدول1، معدود استان‌هایی همچون همدان با داشتن تولیدات علمی بیشتر، دارای میانگین مصرف اطلاعات علمی پایینی بودند و استانی همچون کرمانشاه با داشتن 5 مدرک و 3 مورد همکاری علمی از میزان میانگین مصرف اطلاعات علمی 25 در حوزه کتابخانه‌های دیجیتالی برخوردار بوده است که نسبت به استان‌های مشابه بیشتر است. برای بررسی دقیق‌تر موضوع، در جدول2 نشان داده شده که بین تمامی متغیرهای مذکور رابطه آماری مثبت و معناداری وجود دارد. بیشترین میزان همبستگی به‌ترتیب میان شاخص‌های تولید و همکاری علمی (000/0p=، 954/0=rs)، همکاری علمی و مرکزیت بینیت نرمال‌شده (000/0p=، 803/0=rs) و تولیدات علمی و مرکزیت بینیت نرمال‌شده (000/0p=، 795/0=rs) برقرار است؛ به‌طوری‌که می‌توان بیان داشت، استان‌های دارای بیشترین تولیدات علمی از میزان همکاری علمی و تاحدودی از میانگین مصرف اطلاعات علمی بیشتری نیز برخوردار بوده‌اند.

جدول 2. نتایج آزمون همبستگی اسپیرمن بین متغیرهای پژوهش برای 31 استان ایران در حوزه کتابخانه‌های دیجیتالی

 

تولیدات علمی

مصرف اطلاعات علمی

همکاری علمی (مرکزیت درجه)

مرکزیت بینیت نرمال شده

تولیدات علمی

-

 

 

 

مصرف اطلاعات علمی

*690/0

-

 

 

همکاری علمی (مرکزیت درجه)

*954/0

*656/0

-

 

مرکزیت بینیت نرمال شده

*795/0

*735/0

*803/0

-

* همبستگی در سطح 01/0 معنادار است.

 

جایگاه نهادهای پژوهشی فعال ایران در حوزه کتابخانه‌های دیجیتالی و تحلیل ساختار توپولوژیکی شبکه‌ اجتماعی حاصل از مشارکت علمی آنها بر مبنای شاخص‌های خُرد و کلان تحلیل شبکه‌های اجتماعی برای ارائه تصویری روشن از میزان تولیدات علمی و هم‌تألیفی‌های حوزه مزبور در سطوح نهادی، شکل 4 و جدول3  ارائه شده است. در شکل4 که به‌وسیله نرم‌افزار نودایکس‌ال ترسیم شده گره‌های بزرگ‌تر متمایل به قرمز نشان‌دهنده نهادهای پژوهشی با بیشترین میزان همکاری علمی از نوع همکاری‌های برون‌سازمانی و بین‌المللی، و گره‌های منزوی (بدون ارتباط) و دارای خودپیوندی نشانگر روابط علمی نهادها از نوع همکاری درون‌سازمانی است. همچنین، ضخامت پیوند‌ها و خودپیوند‌ی‌ها و رنگ متمایل به سبز تیره، نشانگر ارزش خطی روابط علمی نهادهاست.

 

 

شکل 4. شبکه همکاری علمی نهادهای پژوهشی حوزه کتابخانه‌های دیجیتالی ایران براساس مرکزیت‌های درجه و بینیت

 

طبق یافته‌های حاصل‌شده، 145 دانشگاه و نهاد پژوهشی در تولید مدارک علمی حوزه کتابخانه‌های دیجیتالی ایران نقش داشته‌اند که از این تعداد 59/27 % به دانشگاه‌های وزارت علوم، تحقیقات و فناوری (عتف)، 38/21 % واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی، 03/11 % واحدهای دانشگاه پیام نور، 34/10 % دانشگاه‌ها و مراکز وزارت بهداشت، 27/8 % مراکز دولتی، 51/5 % دانشگاه‌های خارجی، 83/4 % نهادهای کتابخانه‌ای دولتی، 83/4 % پژوهشگاه‌ها و مراکز پژوهشی وزارتخانه‌های مختلف، 49/3 % پژوهشگاه‌ها و مراکز پژوهشی وزارت عتف و 76/2 % شرکت‌های خصوصی اطلاع‌رسانی وابسته بوده‌اند. در این بین، می‌توان از دانشگاه‌های آزاد واحد علوم‌وتحقیقات تهران (85)، تهران (65)، آزاد واحد همدان (38) و الزهرا (38) به‌عنوان دانشگاه‌های پُرتولید یاد کرد. بررسی‌ها با نرم‌افزار یو.سی.آی.نت مشخص کرد در مجموع 113 نهاد پژوهشی در این شبکه هم‌تألیفی حضور داشته‌اند که ارزش خطی ارتباطات (هم‌تألیفی‌ها) از یک تا 67 است که بزرگ‌ترین آن مربوط به همکاری درون‌سازمانی پژوهشگران دانشگاه آزاد واحد علوم‌ و‌تحقیقات تهران است. 16 گره (نهاد پژوهشی) از 113 مرکز یادشده (16/14 %) گره‌های منزوی در این شبکه علمی را تشکیل می‌دهند. به‌عبارتی، پژوهشگران این نهادها هیچ‌گونه همکاری بین‌ سازمانی نداشته‌اند و ترجیح داده‌اند با همکاران درون سازمان خود هم‌تألیفی داشته باشند. همچنین، متوسط مرکزیت درجه نهادهای حاضر در شبکه معادل 044/3 به‌دست آمد. این عدد بیانگر آن است که هر نهاد پژوهشی به‌طور میانگین با 3 نهاد دیگر هم‌تألیفی داشته است. دانشگاه‌های آزاد واحد علوم‌وتحقیقات تهران (67)، تهران (57) و آزاد واحد تهران‌شمال (49) با بیشترین خودپیوندی در رتبه‌های برتر همکاری‌های درون‌سازمانی و دانشگاه‌های آزاد واحد علوم‌وتحقیقات تهران (55)، تهران (49) و الزهرا (33) با داشتن بالاترین مرکزیت درجه از بیشترین همکاری برون‌سازمانی و بین‌المللی برخوردار بوده‌اند. شایان ذکر است، در میان مراکز علمی بین‌المللی، دانشگاه‌ آلبرتای کانادا با 12 مورد هم‌تألیفی بیشترین مشارکت علمی را با دانشگاه‌های الزهرا (4)، تهران (4)، آزاد واحد علوم‌وتحقیقات تهران (2) و پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران (ایرانداک) (2) داشته است. در مجموع، برحسب شاخص‌های مرکزیت درجه و خودپیوندی بیشترین میزان هم‌تألیفی مربوط به دانشگاه‌های آزاد واحد علوم‌وتحقیقات تهران (122)، تهران (106) و آزاد واحد تهران‌شمال (62) بوده است.

از نظر شاخص مرکزیت نزدیکی نرمال‌شده، دانشگاه‌های آزاد واحد علوم‌وتحقیقات تهران (049/3)، الزهرا (038/3) و تهران (031/3) حایز رتبه‌های برتر شدند. به‌سخن دیگر، این دانشگاه‌ها از کمترین میانگین طول کوتاه‌ترین مسیرهای دسترسی به سایر نهادهای پژوهشی برخوردار بوده و توانسته‌اند بدون نیاز به داشتن ارتباط با نهادهای واسط دیگر در پخش سریع اطلاعات در شبکه هم‌تألیفی نقش اساسی داشته ‌باشند.

از طرفی، دانشگاه‌های آزاد واحد علوم‌وتحقیقات تهران (077/21)، شهیدچمران اهواز (092/12) و الزهرا (91/9) با داشتن بیشترین مرکزیت بینیت نرمال‌شده، نقش مهمی در اتصال نهادهای پژوهشی مختلف و افزایش انسجام[60] کل شبکه هم‌تألیفی ایفا کرده‌اند. در واقع، این نهادها به‌عنوان یک پل اجتماعی عمل کرده و با میانجیگری خود در تنگناهای ارتباطی[61] از ایجاد حفره‌های ساختاری[62] جلوگیری به‌عمل آورده‌اند و تأثیر به‌سزایی در تعامل‌های علمی نهادهای غیرمجاور و خوشه‌های ایجادشده در شبکه داشته‌اند. شایان توجه است، 74 نهاد علمی (49/65 %) با مرکزیت بینیت معادل صفر از چنین وضعیتی برخوردار نبوده‌ و هیچ سهمی در توزیع دانش این حوزه نداشته اند.

در مطالعه همکاری نهادهای پژوهشی مشخص شد دانشگاه‌های آزاد واحد علوم‌وتحقیقات تهران (835/112)، تهران (115/77) و الزهرا (121/21) ضمن برخورداری از بیشترین مرکزیت بردار ویژه نرمال‌شده با نهادهای دارای مرکزیت زیاد پیوندهای قوی برقرار کرده و خود نیز صاحب قدرت تأثیرگذاری بالا در شبکه شده‌اند.

در نهایت، بررسی شبکه خصوصی نهادهای هم‌تألیف آشکار ساخت که دانشگاه‌های آزاد واحد علوم‌وتحقیقات تهران (22)، الزهرا (14) و شهیدچمران اهواز (14) توانسته‌اند با فعالیت بیشتر و برقراری پیوندهای مستقیم با نهادهای پژوهشی دیگر در جایگاه برتری قرار بگیرند. به‌عبارتی، پژوهشگران این دانشگاه‌ها برای افزایش تولیدات علمی خود سعی داشته‌اند تعامل‌های علمی خود را با نهادهای پژوهشی دیگر بیشتر کنند و سازمان‌های مربوط نیز از این جریان حمایت‌ کرده‌اند. در این بین، بیشترین هم‌تألیفی به‌ترتیب میان دانشگاه‌‌ آزاد واحد علوم‌وتحقیقات تهران با دانشگاه تهران (10) و مرکز اطلاعات و خدمات علمی کشاورزی (8)، دانشگاه تهران با ایرانداک (8)، دانشگاه الزهرا (7) و دانشگاه علوم پزشکی تهران (6)؛ و ایرانداک با دانشگاه آزاد واحد همدان (6) برقرار بوده است. دانشگاه‌های امام رضا‌ (ع) مشهد، پیام نور مرکز مشهد، علامه طباطبائی، قم و سازمان اسناد و کتابخانه ملی نیز هرکدام با شرکای علمی خود 5 مرتبه هم‌تألیفی داشته‌اند. به‌تعبیری، این پیوندها شکل‌دهنده ستون فقرات شبکه هم‌تألیفی نهادهای پژوهشی حوزه‌ کتابخانه‌های دیجیتالی در ایران به‌شمار می‌روند (شکل 4). اسامی 10 نهاد علمی برتر در شاخص‌های خُرد بررسی‌شده در جدول3 آمده است.

جدول 3. نهادهای پژوهشی برتر ایران در شاخص‌های تولید و مرکزیت شبکه هم‌تألیفی حوزه کتابخانه‌های دیجیتالی

رتبه

تولیدات علمی

خودپیوندی

درجه

خودپیوندی + درجه

نزدیکی نرمال‌شده

بینیت نرمال‌شده

بردار ویژه نرمال‌شده

شبکه خصوصی (اگو)

1

آزاد علوم و تحقیقات تهران (85)

آزاد علوم و تحقیقات تهران (67)

آزاد علوم و تحقیقات تهران (55)

آزاد علوم و تحقیقات تهران (122)

آزاد علوم و تحقیقات تهران (049/3)

آزاد علوم و تحقیقات تهران (077/21)

آزاد علوم و تحقیقات تهران (835/112)

آزاد علوم و تحقیقات تهران (22)

2

تهران (65)

تهران (57)

تهران (49)

تهران (106)

الزهرا (038/3)

شهیدچمران اهواز (092/12)

تهران (115/77)

الزهرا (14)

3

آزاد همدان (38)

آزاد تهران‌شمال (49)

الزهرا (33)

آزاد تهران‌شمال (62)

تهران (031/3)

الزهرا (91/9)

الزهرا (121/21)

شهیدچمران اهواز (14)

4

الزهرا (38)

الزهرا (23)

ایرانداک (30)

الزهرا (56)

پیام نور خوی (026/3)

آزاد همدان (438/7)

کتابخانه ملی (946/12)

آزاد همدان (13)

5

آزاد تهران‌شمال (36)

تربیت مدرس (22)

آزاد همدان (29)

آزاد همدان (42)

علامه طباطبائی (022/3)

پیام نور مشهد (144/7)

مرکز اطلاعات و مدارک علمی کشاورزی (575/12)

تهران (13)

6

شهیدچمران اهواز (28)

اصفهان (18)

کتابخانه ملی ایران (26)

علامه طباطبائی (38)

پیام نور مشهد (021/3)

تربیت مدرس (131/5)

علوم پزشکی تهران (612/11)

ایرانداک (11)

7

کتابخانه ملی (27)

علامه طباطبائی (18)

پیام نور مشهد (22)

پیام نور مشهد (37)

علوم پزشکی تهران (021/3)

سازمان انرژی اتمی ایران (955/4)

ایرانداک (272/10)

پیام نور خوی (10)

8

تربیت مدرس (26)

پیام نور مشهد (15)

شهیدچمران اهواز (20)

تربیت مدرس (34)

کتابخانه ملی (02/3)

آزاد تهران‌شمال (805/4)

دانشگاه آلبرتای کانادا (285/8)

پیام نور مشهد (10)

9

فردوسی مشهد (24)

آزاد همدان (13)

علامه طباطبائی (20)

اصفهان (32)

مرکز اطلاعات و مدارک علمی کشاورزی (02/3)

پژوهشگاه فضای مجازی ایران (34/4)

آزاد همدان (973/7)

علامه طباطبائی (10)

10

علامه طباطبائی (23)

علوم پزشکی بابل (13)

مرکز اطلاعات و مدارک علمی کشاورزی (18)

ایرانداک (32)

آزاد همدان (019/3)

علامه طباطبائی (195/4)

علامه طباطبائی (474/6)

کتابخانه ملی (10)

 

افزون بر مواردی که به آنها اشاره شد، در تحلیل ساختار توپولوژیکی شبکه‌ اجتماعی حاصل از مشارکت نهادهای پژوهشی حوزه کتابخانه‌های دیجیتالی ایران عیان شد که میانگین فاصله معادل با 37/3 است؛ به این معنا که نهادهای پژوهشی حاضر در شبکه هم‌تألیفی به‌طورمیانگین با طی 37/3 پیوند به‌همدیگر متصل شده‌اند. این در حالی است که محاسبه قطر شبکه مشخص کرد طولانی‌ترین فاصله میان نهادهای موجود در مؤلفه اصلی شبکه عددی برابر با 9 است. همچنین، در این شبکه 24 مؤلفه وجود دارد و مؤلفه اصلی یا بزرگ آن 82 نهاد علمی (57/72 % از کل مراکز حاضر در شبکه) را شامل می‌شود که تمامی نهادهای مرکزی عضو آن هستند. شاخص چگالی شبکه هم‌تألیفی کتابخانه‌های دیجیتالی برابر با 027/0 بیانگر انسجام پایین و سست‌بودن ارتباطات علمی اعضای شبکه است. از طرفی، محاسبه ضریب خوشه‌بندی شبکه (651/0) نشان از تمایل نسبتاً زیاد پژوهشگران نهادهای پژوهشی با رویه یکسان به تشکیل خوشه‌های جدید و با تراکم محلی بالا دارد. به یک اعتبار، دو نهاد علمی بدون ارتباطی که با نهاد سومی هم‌تألیفی مستقیم داشته‌اند، 65 % احتمال این می‌رود که در آینده دو نهاد نخست نیز تألیف مشترک داشته باشند و به‌طور میانگین از هر 10 همسایه یک نهاد پژوهشی 6 مورد خود با همدیگر همسایه‌اند. در شبکه مزبور، شاخص تمرکز معادل 172/0 نیز مؤید این ادعاست که شمار نهادهای پژوهشی مرکزی که بر تمرکز سایر نهادها در حول خود بیفزایند اندک هستند و قدرت شکل‌دهی به ساختار کلی شبکه در بین نهادهای پژوهشی نسبتاً زیادی پخش شده است. تحلیل شبکه‌ هم‌تألیفی نهادهای پژوهشی حوزه کتابخانه‌های دیجیتالی ایران به‌وسیله نرم‌افزار وی.اُ.اس.ویوور در شکل 5 نشان می‌دهد که این شبکه از 32 خوشه مجزا تشکیل شده است. خوشه‌های ایجاد شده به‌مناسبت همکاری‌های بین سازمانی نهادهای پژوهشی تشکیل یافته‌اند و بزرگ‌ترین خوشه متشکل از 22 نهاد است که 47/19 % از کل نهادهای پژوهشی شبکه را شامل می‌شود. اکثریت اعضای این خوشه نهادهای مرکزی‌تر شبکه هم‌تألیفی همچون دانشگاه‌های آزاد واحد علوم‌وتحقیقات تهران، تهران، الزهرا، علامه طباطبائی، کتابخانه ملی و ایرانداک هستند. خوشه دوم هم با 14 عضو و با حضور دانشگاه‌های آزاد واحد همدان و قم، خوشه سوم با 12 عضو و با حضور دانشگاه‌های شهید چمران اهواز و تربیت مدرس، خوشه چهارم با 8 عضو و با حضور دانشگاه پیام نور مرکز مشهد و مرکز اطلاعات و مدارک علمی کشاورزی جزءِ مهم‌ترین خوشه‌های شبکه هم‌تألیفی نهادهای پژوهشی حوزه کتابخانه‌های دیجیتالی بوده و از چگالی بالایی برخوردار هستند.

 

شکل 5. خوشه‌های به‌دست آمده از هم‌تألیفی نهادهای پژوهشی ایران در حوزه کتابخانه‌های دیجیتالی

بحث و نتیجه‌گیری

نظر به اهمیت شناسایی نهادهای پژوهشی تأثیرگذار در موضوعات علمی مختلف به‌منظور پشتیبانی از مدیریت بهتر علم و سیاست‌گذاری‌های آتی تحقیقات، مطالعه حاضر تحلیل جایگاه و عملکرد علمی نهادهای پژوهشی درگیر با حوزه کتابخانه‌های دیجیتالی ایران را در طول سال‌های 1376 تا 1392 مدنظر قرار داد. نتایج حاصل از این بررسی نشان داد، اهمیت موضوعی کتابخانه دیجیتالی در بین پژوهشگران ایرانی به‌منظور برداشتن گام‌های عملیاتی جهت رفع نیازهای اطلاعاتی کاربران روزبه‌روز افزون‌تر گشته است. بر این ‌مبنا، متوسط نرخ رشد تولیدات علمی این حوزه معادل 36/25 % و میانگین انتشار مدارک به‌ازای هر سال برابر با 59/32 است که این رشد نمایی در مطالعات پیشین حوزه کتابخانه‌های دیجیتالی (رمضانی و علیپور حافظی، 1392؛ چن و ژو، 2005؛ لیو و همکاران، 2005؛ سینق، میتال و احمد، 2007؛ لی‌لیو، 2009؛ چونگ، 2011؛ کبررا فاگوندو، 2015) نیز گزارش شده است. همچنین، این یافته با نتایج پژوهش شیخ‌شعاعی و همکاران (1392) مغایرت دارد؛ زیرا آنها بر روند نزولی تولید مقالات فارسی طی سال‌های 1382 تا 1392 در کشور اذعان داشته‌اند که این امر از جستجوی محدود آنها در پایگاه‌های اطلاعاتی داخلی ناشی ‌می‌شود. از مجموع 554 مدرک تولید شده 84/58 % به‌صورت گروهی تألیف شده‌اند. این یافته تاحدودی با نتایج پژوهش‌های قبلی این حوزه (رمضانی و علیپور حافظی، 1392؛ چن و ژو، 2005؛ لیو و همکاران، 2005؛ پارک، 2010) همخوانی دارد؛ ولی سینق، میتال و احمد (2007) طی پژوهشی نشان‌دادند که بیشتر مقالات این حوزه در پایگاه لیزا[63] (32/61 %) تک‌نویسنده‌ای بوده‌اند که با نتایج پژوهش حاضر متفاوت است. علاوه ‌بر این، در مطالعه حوزه‌هایی مانند فناوری اطلاعات (رضائی‌ نور و همکاران، 1393)، کتابداری و علم اطلاعات (عرفان‌منش و ارشدی، 1394؛ آردانوئی، 2012؛ هان و همکاران، 2014)، و علوم کامپیوتر (دیواکارمورتی، بیسواز و منزس، 2011؛ فرانچسکت، 2011) نیز بر سهم بالای مقاله‌های مشارکتی نسبت به نتیجه حاصل‌شده در این پژوهش اشاره شده است. بر همین ‌مبنا می‌توان سخن راند که برخلاف اظهارات «چونگ» (2011) درصد بیشتری از پژوهشگران ایرانی این حوزه در رشته کتابداری و علم اطلاعات فعالیت دارند و این موضوع سبب شده تا میزان هم‌تألیفی آنها بالاتر از علوم اجتماعی و انسانی و خیلی پایین‌تر از علوم زیستی، پزشکی و فناوری و نزدیک به علوم بین‌رشته‌ای (71/56 %) باشد که در پژوهش «گزنی، سوگیموتو و دیده‌گاه» (2012) گزارش شده است. در این راستا، نتایج پژوهش «پارک» (2010) حاکی از وابستگی سازمانی غالب نویسندگان حوزه کتابخانه دیجیتالی به مراکز کامپیوتری و اطلاع‌رسانی است. این در حالی است که هرچه به سال‌های پایانی بازه زمانی مورد بررسی نزدیک‌تر می‌شویم همراه با فزونی تولیدات علمی بر میزان تألیفات گروهی به‌خصوص هم‌تألیفی‌های بین سازمانی و بین‌المللی نیز افزوده می‌شود که این همبستگی با یافته‌های پژوهشگران قبلی این حوزه (رمضانی و علیپور حافظی 1392؛ چن و ژو، 2005؛ لیو و همکاران، 2005؛ پارک، 2010)  و سایر حوزه‌های موضوعی (دیواکارمورتی، بیسواز و منزس، 2011؛ گزنی، سوگیموتو و دیده‌گاه، 2012؛ هان و همکاران، 2014) مطابقت دارد. یکی از دلایل احتمالی این امر را می‌توان به احساس نیاز بیشتر پژوهشگران این حوزه طی دوره‌های زمانی اخیر به استفاده از تخصص و امکانات مختلف گروه‌های دیگر در سطح ملی دانست. بر این ‌اساس، از 761 مورد انواع همکاری‌های سازمانی شکل‌گرفته 69/57 % درون‌سازمانی و 42/39 % برون‌سازمانی است و سهم مشارکت‌های بین‌المللی نیز ضعیف ارزیابی‌شده است (89/2 %). «لیو و همکاران» (2005) در پژوهش خود اذعان دارند که تقریباً 72 % نویسندگان همایش‌های معتبر بین‌المللی کتابخانه دیجیتالی آمریکا متعلق به نهادهای آن کشور و در روابط هم‌تألیفی تنها 7 % نویسندگان از کشورهای دیگر بوده‌اند. در پژوهش «پارک» (2010) به‌لحاظ توزیع جغرافیایی نویسندگان70 % مقالات با وابستگی کشور آمریکا و به‌طورکلی 96 % مقالات با مشارکت پژوهشگران 10 کشور توسعه‌یافته نگارش شده بود. هرچند این نتایج با یافته‌های پژوهش حاضر همسوست، ولی تولیدات علمی کشوری مثل آمریکا را نمی‌توان با ایران قابل قیاس دانست، زیرا بیشتر متخصصان و مراکز معتبر حوزه مزبور در این کشور فعال هستند و در این زمینه نیاز کمتری به نهادهای سایر کشورها وجود دارد. پژوهش «هان و همکاران» (2014) نیز مؤید تمایل اندک پژوهشگران کتابداری و علم اطلاعات نهادهای آمریکایی به همکاری‌های بین‌المللی است. همچنین، باید خاطرنشان کرد که همکاری‌های پژوهشی در سطح بین‌المللی در کشورهای در حال توسعه، اغلب در راستای انتقال دانش و فناوری از کشورهای توسعه‌یافته انجام می‌پذیرد. این یافته با بخشی از نتایج پژوهش «عرفان‌منش و ارشدی» (1394) در کتابداری و علم اطلاعات مطابقت ندارد زیرا میزان گرایش به همکاری‌های بین‌سازمانی در قیاس‌ با مشارکت‌های درون‌سازمانی و بین‌المللی بیشتر است. «دیواکارمورتی، بیسواز و منزس» (2011) نیز بر روند نزولی همکاری‌های بین‌المللی و افزایش مشارکت‌های محلی و درون‌سازمانی در علوم کامپیوتر اشاره کرده‌اند. این یافته تا حدود زیادی مشابه نتیجه پژوهش «آردانوئی» (2012) است؛ زیرا وی نشان داد 79 % آثار پژوهشگران اسپانیایی در حوزه کتابداری و علم اطلاعات با همکاری میان نهادهای پژوهشی نگارش شده‌اند که 52/47 % هم‌تألیفی‌ها درون‌سازمانی، 56/21 % برون‌سازمانی و 9/9 % هم بین‌المللی هستند. دلیل اینکه در انواع قالب‌های‌ انتشاراتی (به‌خصوص مقالات انگلیسی) همکاری بین‌المللی رخ نداده یا کمتر صورت گرفته است، شاید ناشی از پایین‌بودن سطح این نوع از مدارک و ضعف دانش زبانی نویسندگان این حوزه باشد. همچنین، گزینشی عمل کردن و تجویزی بودن انتخاب استادان راهنما و مشاور (بیشتر در بخش پایان‌نامه‌ها) صدمات جبران‌ناپذیری را بر این حوزه وارد ساخته است زیرا همکاری‌های برون‌سازمانی و به‌خصوص همکاری‌های بین‌المللی در این نوع از مدارک می‌تواند به انجام پژوهش‌های باکیفیت‌تر منجر باعث ورود ایده‌های بدیع به داخل کشور شود. از سوی دیگر، مطالعه الگوهای مشارکت بین‌سازمانی نشان می‌دهد این نوع همکاری‌ها همواره در حال افزایش بوده و آهنگ رشد همکاری‌های بین‌المللی نسبت به سایر الگوهای همکاری بیشتر است. براین مبنا، پیش‌بینی می‌شود این روند همچنان ادامه‌ داشته باشد. در عین حال، همکاری‌های برون‌سازمانی اتفاق افتاده هم در بین سازمان‌هایی بوده است که از رویّه و حوزه‌های یکسانی حمایت کرده‌اند؛ به‌طوری‌که ارتباط بین گروه‌ها و رشته‌های مختلف مرتبط با حوزه مورد بررسی اندک بوده است. پس این جریان باید به‌گونه‌ای هدایت شود که کفۀ هم‌تألیفی‌های برون‌سازمانی و به‌خصوص بین‌المللی بیشتر در تعدد رشته‌های مرتبط به حوزه کتابخانه‌های دیجیتالی سنگینی نماید. همچنین، فزونی تعداد پژوهشگران همکار برجسته از کشورهای خارجی منجربه افزایش وجهه بین‌المللی این حوزه شده و فواید مشارکت در شبکه جهانی علم را به پژوهشگران و سیاست‌گذاران داخلی متذکر خواهد شد.

در بخش دیگری از پژوهش که در راستای توجه به ویژگی‌ها و قابلیت‌های جغرافیایی حاکم در کشور به‌عنوان عنصری مهم در تولید و مصرف اطلاعات علمی نهادهای پژوهشی حوزه کتابخانه‌های دیجیتالی انجام یافت، مشخص شد که استان‌ تهران در بیش از نیمی از کل تولیدات علمی (91/55 %) این حوزه سهم داشته و استان‌های خراسان رضوی و همدان در رتبه‌های بعدی قرار گرفته‌اند. همچنین، نتایج جستجو‌ها در محیط وب مبنی‌بر جغرافیای مصرف اطلاعات علمی برای کلیدواژه «کتابخانه مجازی» استان‌های‌ کرمانشاه، قم و خوزستان؛ برای کلیدواژه «Digital library» استان تهران؛ برای کلیدواژه «کتابخانه دیجیتال» استان‌های قم، خراسان رضوی و خوزستان، و در نهایت برای کلیدواژه «کتابخانه الکترونیک» نیز استان تهران را به‌عنوان استان‌های با نیاز اطلاعاتی ویژه در حوزه کتابخانه‌های دیجیتالی در پی‌داشت. از دلایل این امر می‌توان به بالا بودن سطح سواد انگلیسی، وجود مراکز مذهبی، صنعتی، پژوهشی و دانشگاهی و سهم بالای نیروی انسانی فعال حوزه مورد بررسی در این استان‌ها اشاره نمود. به‌علاوه نتیجه به‌دست آمده را می‌توان این‌گونه تبیین کرد، باوجود‌ اینکه در غالب استان‌های ایران به این حوزه پرداخته شده است،  اگر استان‌های محروم را در نظر بیاوریم متوجه خواهیم شد که در بیشتر استان‌های ایران آشنایی خیلی اندکی با این‌گونه از کتابخانه‌ها وجود دارد و از امکاناتی که در اختیار کاربران قرار می‌دهند بهره‌برداری کافی صورت نگرفته است؛ پس، باید متولیان امر گام‌های اساسی را در باب تقویت پروژه‌های حوزه مزبور بردارند تا نیاز‌های مصرف‌کنندگان اطلاعاتی تسهیل گردد و در این راستا تلاش شود تا اقدام‌های ترویجی مقتضی در باب معرفی و شناساندن کتابخانه‌های دیجیتالی داخلی و خارجی صورت پذیرد. قدر مسلم، وجود علایق پژوهشی مشترک، دایر بودن رشته‌های علم اطلاعات و دانش‌شناسی، انتخاب جامعه پژوهش در استان تهران و درخواست امکانات پژوهشی از نویسندگان این استان بر پیوند علمی قوی استان تهران با استان‌های همدان، خراسان رضوی و آذربایجان غربی بی‌تأثیر نبوده است. بررسی کشورهای همکار در تولیدات علمی حوزه کتابخانه‌های دیجیتالی نشان داد، ایران با 8 کشور خارجی همکاری علمی داشته است که در این بین نقش دانشگاه‌های کانادا (آلبرتا)، استرالیا (نیوساوث‌ولز) و تاجیکستان (پداگوژی) پررنگ‌تر از سایر کشورهاست. «رمضانی و علیپور حافظی» (1392) کانادا و «جابین و همکاران» (2016) مالزی، استرالیا و انگلیس را از مهم‌ترین شرکای علمی ایران در حوزه‌های‌ کتابخانه‌های دیجیتالی و کتابداری و علم اطلاعات دانسته‌‌اند. در زمینه همکاری‌های بین‌المللی نیز می‌توان به مقیم بودن پژوهشگران ایرانی در کشورهای نام‌برده اشاره کرد، زیرا بیشتر این هم‌تألیفی‌ها با ایرانیانی بوده است که به‌عنوان دانشجو و اعضای هیئت علمی در دانشگاه‌ها و مراکز علمی کشورهای خارجی اشتغال داشته‌اند. همچنین، استان‌های تهران، همدان، اصفهان، خراسان رضوی، خوزستان و فارس با قرارگرفتن در جایگاه‌های برتر شاخص‌های مرکزیت درجه و بینیت به‌لحاظ تأثیرگذاری و میانجیگری بیشتر در برقراری پیوندهای هم‌تألیفی پژوهشگران سایر استان‌های کشور نقش بارزی داشته‌اند. «حریری و نیکزاد» (1389)، «اسدی و جلالی‌منش» (1392) و «بندلی‌زاده» (1393) معتقد بر عدم توزیع همگون تولیدات علمی شهرهای کشور و تأثیرگذاری و تجمع بیش از حد امکانات آموزشی و تحقیقاتی در استان تهران و سایر استان‌های ثروتمند در بسیاری از حوزه‌های علمی می‌باشند. تمرکز تولیدات علمی در این استان‌ها نشانگر وجود زیرساخت‌های لازمی چون نهادهای آموزشی و پژوهشی و نیروی انسانی متخصص جهت انجام پژوهش‌های علمی در آنهاست. به‌همین دلیل، بیشترین میزان همکاری علمی با استان تهران به‌عنوان مهم‌ترین قطب علمی کشور و سایر استان‌های مرکزی یادشده صورت گرفته است. از طرفی، عوامل یادشده سبب‌شده تا همکاری نهادها در این استان‌ها بیشتر از نوع درون‌سازمانی و درون‌استانی باشد که دانشگاه‌های آزاد واحد علوم‌وتحقیقات تهران، تهران و آزاد واحد تهران‌شمال با بیشترین خودپیوندی در جایگاه برتر همکاری‌های درون‌سازمانی قرار دارند. به‌زعم «بندلی‌زاده» (1393) تجمع تولیدات علمی در یک نقطه با ماهیت توزیع ثروت علمی و بحث تأثیرگذاری همگانی علم در تضاد بوده و مانع از نزدیک‌کردن جغرافیای تولید به جغرافیای بهره‌مندی در کشور پهناوری چون ایران است. در مجموع، آزمون همبستگی نشانگر رابطۀ مستقیم بین میزان همکاری علمی، مرکزیت بینیت و مصرف اطلاعات علمی و سهم آن استان‌ها از تولیدات علمی است. در عین حال، این همبستگی دربارۀ میزان تولیدات علمی و همکاری علمی، قوی‌تر از سایر شاخص‌ها مشاهده می‌شود. ضعیف‌ترین همبستگی نیز میان میزان همکاری علمی و مصرف اطلاعات علمی حاکم بود. «عرفان‌منش و روحانی» (1392) نیز در پژوهش خود به رابطه معناداری میان شاخص‌های بهره‌وری علمی و نفوذ اجتماعی پژوهشگران حوزه علم‌سنجی اشاره کرده‌اند.

حسب دیگر یافته‌های این مطالعه، پژوهشگران 145 دانشگاه و نهاد پژوهشی در نگارش تولیدات علمی حوزه کتابخانه‌های دیجیتالی ایران دخیل بوده‌اند که از این تعداد تنها 97 نهاد پژوهشی (89/66 %) اقدام به مشارکت علمی با سایر نهادها نموده‌اند. در این بین بیشترین تعداد مدارک تألیفی را پژوهشگران دانشگاه‌های آزاد واحد علوم‌وتحقیقات تهران، تهران، آزاد واحد همدان، الزهرا و آزاد واحد تهران‌شمال به رشته تحریر درآورده‌اند که این یافته تا اندازه‌ای با نهادهای احصاء شده در پژوهش «رمضانی و علیپور حافظی» (1392) همخوانی دارد. علاوه ‌بر این، در نتیجه‌ای‌ مشابه، «پارک» (2010) با مطالعه کتاب‌سنجی مجله دی-لایب  نشان‌داد که درصد بیشتری از نویسندگان مدارک وابسته به مراکز دانشگاهی بوده‌اند تا نهادهای پژوهشی دولتی و خصوصی. نتایج پژوهش‌های «عرفان‌منش و ارشدی» (1394) و «آردانوئی» (2012) در مطالعۀ حوزه کتابداری و علم اطلاعات نیز گواهی بر این ادعاست. شاید یکی از دلایل این امر، وجود استادان راهنمایی باشد که در مسیر انتخاب موضوع پایان‌نامه‌های تحصیلات تکمیلی، دانشجویان را به‌سوی این حوزه سوق داده‌اند. بر مبنای محاسبه شاخص‌های خُرد تحلیل شبکه‌های اجتماعی معلوم شد، هر نهاد پژوهشی به‌طور میانگین با 3 نهاد دیگر همکاری علمی داشته که این میزان از متوسط هم‌تألیفی نهادهای پژوهشی علم اطلاعات و دانش‌شناسی کشور (2/9) کمتر است (عرفان‌منش و ارشدی، 1394). همچنین می‌توان این شبکه را یک شبکۀ مستقل از مقیاس[64] به‌شمار آورد. از طرفی، شبکه‌ مذکور از قاعده توزیع توانی[65] پیروی می‌کند. در این‌گونه شبکه‌ها تعداد معدودی از گره‌ها درجه زیاد و تعداد زیادی از گره‌ها درجه اندکی دارند. دانشگاه‌های آزاد واحد علوم‌وتحقیقات تهران، تهران، الزهرا، آزاد واحد همدان، شهیدچمران اهواز، آزاد واحد تهران‌شمال، پیام نور مشهد، علامه طباطبائی، تربیت مدرس، ایرانداک، و سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران جزو مشارکت‌پذیرترین نهادهای پژوهشی در تألیفات گروهی حوزه کتابخانه‌های دیجیتالی ایران بوده‌اند و نقش کلیدی و مؤثری در اتصال سایر نهادهای پژوهشی داشته‌اند. در پژوهش‌های پیشین نیز بر پیشرو بودن این نهادها در امر هم‌تألیفی صحه گذاشته شده است (رمضانی و علیپور حافظی، 1392؛ عرفان‌منش و ارشدی، 1394). در واقع، پژوهشگران این نهادها با برقراری پیوندهای علمی مستحکم خود با نهادهای قدرتمند و دارای مرکزیت بیشتر، احتمال قرارگیری خود در کوتاه‌ترین مسیر میان نهادها را افزایش داده و نیز به دلیل فاصله خیلی نزدیک با پژوهشگران سایر نهادهای شبکه و ارتباط مستقیم با تعداد زیادی از آنها، رهبری و کنترل جریان همکاری‌های علمی این حوزه را بر دوش گرفته و به‌عنوان قطب اطلاعات[66] در جذب و انتقال سریع محتوا نقش اساسی ایفا نموده‌اند. شاید دلیل اینکه واحدهای دانشگاه‌های آزاد اسلامی در رتبه‌های برتر تولید و همکاری‌های علمی قرار گرفته‌اند آن باشد که این دانشگاه‌ از امکانات، تعداد دانشجویان تحصیلات تکمیلی و استادان مدعوّ بیشتری نسبت به سایر دانشگاه‌ها و مراکز دولتی بهره می‌برد. از این‌رو، دانشجویان این دانشگاه‌ها بعضاً برای نگارش پایان‌نامه‌های خود اقدام به انتخاب استادان راهنما و مشاور از سایر دانشگاه‌های مجاور نموده که این همکاری در قالب مقالات و سایر آثار علمی با حضور اسامی استادانی با وابستگی سازمانی مختلف نمود پیدا می‌کند. دانشگاه تهران نیز به‌عنوان بزرگ‌ترین دانشگاه دولتی کشور از استادان و دانشجویانی بهره می‌برد که جزءِ فعالان عرصه پژوهش ایران محسوب می‌شوند.

نتایج حاصل از بررسی شاخص‌های کلان شبکه‌ همکاری نهادهای پژوهشی نیز نمایان ساخت که دو نهاد پژوهشی به‌طور میانگین از طریق کمتر از 4 واسطه به‌همدیگر دسترسی داشته‌اند. قطر مؤلفه اصلی شبکه نهادهای پژوهشی هم به جهت بالا بودن (9) حاکی از کندی جریان اطلاعات و گسست‌های ساختاری در بافت کلی آن است. این یافته از میانگین فاصله (9/2) و قطر شبکه (6) اظهار شده در پژوهش «عرفان‌منش و ارشدی» (1394) در حوزه علم اطلاعات و دانش‌شناسی ایران بیشتر است. با نگرش به قطر بالای شبکه، نظریه شش درجه جدایی[67] در مورد این شبکه صدق نمی‌کند. براساس این نظریه در یک شبکه اجتماعی، دو گره مختلف نهایتاً از طریق 5 گره واسطه می‌توانند به یکدیگر مرتبط شوند (نقل در عرفان‌منش، عبدالله و اصنافی، 1392). هرچه تعداد مؤلفه‌های به‌وجود آمده در شبکه پایین و تعداد پیوند‌ها یا پیوندهای به‌وجود آمده بیشتر از تعداد گره‌ها باشد،  می‌توانیم شبکه‌ای را منسجم قلمداد کنیم (سهیلی و عصاره، 1392).  در این شبکه 24 مؤلفه وجود دارند که 57/72 % از کل نهادهای حاضر در شبکه متعلق به مؤلفه اصلی می‌باشند. می‌توان بیان کرد که بخش اعظمی از نهادهای مرکزی عضو آن هستند. در پژوهش‌های قبلی مبنی ‌بر عضویت پژوهشگران در مؤلفه اصلی شبکه هم‌تألیفی حوزه کتابخانه دیجیتالی، «لیو و همکاران» (2005) عدد 38 %، و «شارما و یورز» نیز در پژوهش‌های جداگانه‌ای اعدادی معادل 96 % و 4/32 % را گزارش کرده‌اند (شارما و یورز، 2007؛ شارما و یورز، 2008). همچنین، این یافته پایین‌تر از نتایج پژوهش‌های «عرفان‌منش و ارشدی» (1394) برابر با 5/88 % در حوزه علم اطلاعات و دانش‌شناسی، «فرانچسکت» (2011) برابر با 85 % در حوزه علوم کامپیوتر و «نیومن» (2004) در بررسی شبکه‌های هم‌تألیفی نویسندگان حیطه‌های پژوهشی مختلف است که اندازه مؤلفه اصلی را 82 % تا 92 % از کل گره‌های تشکیل‌دهنده این شبکه‌ها اعلام کرده بود. وجود مؤلفه‌های کوچک و مؤلفه‌های منزوی در شبکه اغلب به‌دلیل فاصله نهادهای دارای درجه مرکزیت کم و نهادهای دارای مرکزیت زیاد به‌دلیل انزوای جغرافیایی[68] است. از آنجاکه پژوهشگران بسیاری از نهادهای کشور امکان هم‌تألیفی با پژوهشگران نهاد‌های مطرح و پرتولید را پیدا نمی‌کنند، به مشارکت درون‌سازمانی یا مشارکت علمی با نهاد‌های هم‌رده روی می‌آورند و به همین دلیل در شبکه به مؤلفه اصلی متصل نمی‌شوند (عرفان‌منش و ارشدی، 1394). از سوی دیگر نتایج حاکی از آن است که هرچند فاصله جغرافیایی تاحدودی بر انتخاب همکاران بین‌المللی سایه انداخته است، تأثیر چندانی در شکل‌گیری پیوندهای پژوهشی میان نهادهای ملی نداشته است. به‌نظر می‌رسد آشنایی قبلی پژوهشگران با یکدیگر و ارتباطات استاد و دانشجویی مهم‌ترین عامل شکل‌گیری مشارکت‌ها در این پژوهش‌هاست. این یافته نتایج پژوهش‌های «حریری و نیکزاد» (1389)، «رضائی نور و همکاران» (1393) و «عرفان‌منش و ارشدی» (1394) را تأیید می‌کند و با نتایج پژوهش «کومار و ژان» (2013) در تناقض است. آنها بیان می‌دارند که در عصر سیستم‌های ارتباط الکترونیکی نزدیکی جغرافیایی هنوز هم مهم‌ترین نقش را در هم‌تألیفی‌های کشور مالزی دارد. شاخص چگالی به‌دست‌آمده بیانگر انسجام و تمرکز پایین شبکه مزبور است و به این ترتیب تنها 7/2 % از ارتباطات داخلی بالقوه در این شبکه به فعلیت رسیده‌اند و نهاد‌ها از دانش موجود همدیگر استفاده چندانی نکرده‌اند. «حریری و نیکزاد» (1389) شبکه هم‌تألیفی بین‌سازمانی مقالات آی.اس.آی ایرانی رشته‌های روان‌شناسی، علم اطلاعات و دانش‌شناسی، مدیریت و اقتصاد را  بررسی و چگالی شبکه‌های مورد بررسی را به ترتیب 026/0، 031/0، 031/0 و 027/0 محاسبه کرده‌اند. این یافته از چگالی به‌دست‌آمده (019/0 ) در پژوهش «عرفان‌منش و ارشدی» (1394) کمتر است. پایین بودن شاخص میانگین طول مسیر کوتاه و ضریب خوشه‌بندی به نسبت بالا (651/0) باعث گردیده تا مانند شبکه‌های هم‌تألیفی حوزه کتابخانه‌های دیجیتالی قبلی (لیو و همکاران، 2005؛ شارما و یورز، 2007) اصطلاح پدیده شبکه جهان کوچک[69] در مورد این شبکه هم به‌کار برده شود. شبکه جهان کوچک شبکه اجتماعی است که در آن اگرچه اکثر گره‌ها مستقیماً به هم متصل نیستند، اما از طریق زنجیره‌ای از هم‌تألیفی و با طی مسیری کوتاه قابل دسترس هستند (عرفان‌منش، عبدالله و اصنافی، 1392). چنین یافته‌ای شاید گویای این موضوع باشد که در آینده بر میزان هم‌تألیفی نهادهای پژوهشی و همگرایی شبکه آنها افزوده خواهد شد. در شبکه مزبور، شاخص تمرکز معادل 172/0 نیز نشانگر اندکی تعداد نهادهای مرکزی و خوشه‌های شکل‌گرفته حول آنها و حضور تعداد نسبتاً زیادی نهاد پژوهشی در شکل‌دهی و گسترش شبکه است. از دلایل این امر می‌توان به قلّت نهادهای تخصصی این حوزه در کشور اشاره کرد. در انتها مشخص شد که شبکه هم‌تألیفی مورد بررسی دارای 32 خوشه است که بزرگ‌ترین خوشه آن 47/19 % از کل نهادهای پژوهشی شبکه را شامل می‌شود. اکثریت اعضای این خوشه نهادهای مرکزی‌تر شبکه هم‌تألیفی همچون دانشگاه‌های آزاد واحد علوم‌وتحقیقات تهران، تهران، الزهرا، علامه طباطبائی، کتابخانه ملی و ایرانداک هستند. به نسبت تعداد نهادهای حاضر در شبکه این تعداد خوشه می‌تواند ناشی از تمایل اندک پژوهشگران به تشکیل تیم‌های پژوهشی باشد. از آنجاکه قرار گرفتن نهادها در یک خوشه را می‌توان نشانه‌ای از وجود تعاملات و علایق پژوهشی مشترک میان آنها در شبکه هم‌تألیفی دانست، پژوهشگران و سیاست‌گذاران علمی می‌توانند مشارکت خود با نهادهایی که در خوشه مشترک با آنها قرار داشته و یا نهادهایی که از مجاورت بیشتری با آنها برخوردارند را در اولویت امور پژوهشی خود قرار دهند. مسلماً مشارکت علمی با مؤسسات دارای علایق پژوهشی مشترک می‌تواند به کمیّت و کیفیت بروندادهای علمی هر نهاد مؤثر باشد.

با مداقه و تعمق بیشتر در شاخص‌های کلان محاسبه‌شده، روی هم رفته تمایل پژوهشگران نهادها برای تشکیل خوشه‌ها و اجتماعات پژوهشی رو به افزایش است، ولی همچنان ارتباطات ضعیف میان گروه‌ها از موانع توسعه علمی، یادگیری بیشتر و نوآوری در حوزه کتابخانه‌های دیجیتالی ایران است. همان‌طور که شبکه‌های اجتماعی همواره از طریق اضافه شدن گره‌ها و پیوند‌های جدید در حال رشد هستند و باتوجه به اصل پیوست ترجیحی[70] که براساس آن گره‌های جدید معمولاً به گره‌های قدیمی دارای مرکزیت بالا متصل می‌شوند (عباسی، حسین و لیدسدورف، 2012)؛ می‌توان گفت، نقش پژوهشگران نهادهای با تولید و مرکزیت بیشتر در گسترش و تکامل شبکه هم‌تألیفی مورد بررسی چشمگیر بوده است. در نتیجه، همکاری هرچه بیشتر پژوهشگران نهادهای کلیدی با یکدیگر و همچنین جذب پژوهشگران سایر نهادها و صد البته متخصصان باتجربه بین‌المللی به شبکه می‌تواند در رشد و پویایی هرچه بیشتر آن تأثیرگذار باشد. با نظر به پایین بودن ارتباطات بین‌المللی در این شبکه و اهمیت همکاری علمی با پژوهشگران خارج از کشور، لازم است تمهیداتی از طرف متولیان امر اندیشیده شود تا پژوهشگران نهادها به ارتباط و همکاری‌های بین‌المللی ترغیب شوند؛ برای مثال، برنامه‌ریزان در این زمینه می‌توانند با اعطای تسهیلات و تعریف پروژه‌های مشترک ملی و بین‌المللی همکاری دانشگاه‌ها و نهادهای پژوهشی داخلی و بین‌المللی را خواستار شوند. همچنین، می‌توان به دعوت از پژوهشگران کشورهای طرف مبادلات علمی و پژوهشی برای سفر به ایران در قالب همایش‌های بین‌المللی و مشارکت در پژوهش‌های داخل کشور همت گمارد. مبادرت به حمایت از پژوهشگران برای شرکت در همایش‌های خارجی و گذراندن فرصت‌های مطالعاتی در کشورهای پیشرفته علمی چون آمریکا، انگلیس، آلمان و سایر کشورهای پرتولید (سینق، میتال و احمد، 2007؛ پارک، 2010؛ کبررا فاگوندو، 2015) و گسترش هرچه بیشتر تعاملات علمی با دانشگاه‌ها و مراکز علمی معتبر خارجی نیز می‌تواند در افزایش آشنایی و همکاری علمی پژوهشگران ایرانی با پژوهشگران سایر کشورهای جهان مؤثر باشد. از طرفی، پژوهشگران این حوزه باید آگاهی کاملی از توانایی‌های علمی دانشمندان سایر کشورها به‌دست آورده، قطب‌های علمی و نهادهای پیشرو پژوهشی در این حوزه را شناسایی کرده و برای همکاری و مشارکت با آنها اقدام نمایند. نکته دیگر اینکه، بسترسازی‌های لازم برای تقویت همکاری‌ دانشگاه‌ها و مراکز علمی با سازمان‌های غیردانشگاهی از سوی مسئولان متولی این حوزه موجب کاربردی‌تر شدن تحقیقات خواهد شد. مضاف‌براین، پژوهش‌های انجام گرفته در مرکز مطالعات علم و فناوری دانشگاه لیدن هلند نشان داد که تمرکز فعالیت‌های پژوهشی یک کشور توسط تعداد معدودی از دانشگاه‌ها، بر عملکرد کلی پژوهشی آن کشور تأثیر چندانی ندارد (موئد[71]، 2005)، و عملکرد پژوهشی کلی کشورهایی مؤثرتر است که کل دانشگاه‌ها و مراکز پژوهشی آنها سهم نسبتاً برابری در فعالیت‌های پژوهشی به عهده دارند. از این رو، ضرورت دارد که سیاست‌گذاری‌های علمی این حوزه به ‌سمتی هدایت شوند تا آثار علمی، حاصل عملکرد پژوهشگران تمام و یا حداقل اکثر نهاد‌های پژوهشی کشور باشد، و نه فقط چند دانشگاه خاص. از مواردی که به‌عنوان محدودیت بر این پژوهش مترتب است، می‌توان به نبود پایگاه اطلاعاتی جامعی برای جستجوی طرح‌های پژوهشی انجام گرفته در کشور اشاره کرد که از تحلیل آنها محروم مانده‌ایم. همچنین عدم ارائه وابستگی سازمانی افراد در برخی از مقالات قدیمی موجب گردید تا این امر با جستجو در محیط وب مرتفع شود. بر این ‌اساس، به مجله‌های علمی توصیه می‌شود آوردن نام نهادهای نویسندگان به یک الزام تبدیل شود. مطالعات آتی می‌توانند به بررسی نحوه شکل‌گیری شبکه‌های این حوزه در طول زمان اقدام کنند. نیز پیشنهاد می‌گردد، نتایج این پژوهش با یافته‌های سایر حوزه‌ها به قیاس گذاشته شده و از شاخص‌های دیگری بهره برده شود تا ویژگی‌های‌ شبکه‌ مذکور بیشتر آشکار گردد.



[1]. Abbasi, Hossain & Leydesdorff

[2]. Van Raan

[3]. Ardanuy

[4]. Scientific collaboration networks

[5]. Co-authorship

[6].  Takeda

[7]. Inzelt, Schubert & Schubert

[8]. Social Network Analysis (SNA)

[9]. Han et al.

[10]. Gazni, Sugimoto & Didegah

[11]. Jabeen et al. 

[12].  لازم به ذکر است، اولین همایش علمی جدی که در ارتباط با موضوع کتابخانه دیجیتالی برگزار شده با عنوان «به‌سوی کتابخانه دیجیتالی: تغییر یا تحول کتابخانه سنتی» در دانشگاه الزهرا و مربوط به سال 1380 می‌باشد؛ هرچند مقالات و پایان‌نامه‌های دانشجویی کشور قبلاً به‌صورت جسته و گریخته به این موضوع پرداخته‌اند.

[13]. Park

[14]. Chung

[15]. Collaboration Coefficient (CC) 

[16]. Chen & Zhou

[17]. Liu et al.

[18]. Sharma & Urs

[19]. Singh, Mittal & Ahmad

[20]. Li Liew

[21]. Cabrera Fagundo

[22]. Newman

[23]. Divakarmurthy, Biswas & Menezes

[24]. Franceschet

[25]. Kumar & Jan

[26]. Micro-level and macro-level metrics

[27]. Intra-institutional collaboration

[28]. Inter-institutional collaboration

[29]. International collaboration

[30]. Topological structure

[31]. Graph theory

[32]. Vertex, Node or Entity

[33]. Edge, Link or Tie

[34].  در شبکه‌های هم‌تألیفی برخلاف شبکه‌های استنادی از پیوندهای غیرجهت‌دار استفاده می‌شود.

[35].  «کتابخانه خودکار، کتابخانه اینترنتی، کتابخانه تحت وب، کتابخانه شبکه‌ای، کتابخانه الکترونیکی، کتابخانه رقمی/ رقومی، کتابخانه دیجیتال، کتابخانه هیبریدی/ هایبریدی، کتابخانه دوگانه، کتابخانه بدون دیوار، کتابخانه 24 ساعته، کتابخانه بدون کاغذ، دیجیتال‌سازی کتابخانه، کتابخانه آینده، کتابدار دیجیتال، نسل جدید کتابخانه، کتابخانه مجازی، کتابخانه ابری، پورتال کتابخانه، آرشیو دیجیتال، آرشیو رقومی/ رقمی، آرشیو الکترونیک، آرشیو مجازی و آرشیو ابری» و همچنین کلیدواژه‌های

)Digital library/libraries/librarian،D-Lib ، Virtual library/libraries،Electronic library/libraries ، E-Lib، Cloud libraries، Digital archives، Virtual archives،Electronic archives، Cloud archives).

[36].  مؤسسه خانه کتاب؛ فهرست عمومی و کتابخانه دیجیتال سازمان اسناد و کتابخانه ملی، وبگاه ناشران تخصصی (کتابدار، چاپار و غیره)، پایگاه‌های اطلاعاتی ایرانداک، جهاد دانشگاهی، پرتال جامع علوم انسانی، نورمگز، مگیران، کتابخانه مرکز منطقه‌ای اطلاع‌رسانی علوم و فناوری، بانک نشریات فارسی (نمایه)، پایگاه استنادی علوم جهان اسلام، سیویلیکا، سیستم یکپارچه کتابخانه‌های دانشگاه آزاد اسلامی (سیکا).

[37]. Web of Knowledge, Scopus, Google scholar, Emerald, Springer, Sciencedirect, Ebsco, IEEE, Proquest, LISA, http://www.dlib.org/

[38]. International Federation of Library Associations and Institutions (IFLA)  

[39]. Microsoft Excel

[40]. Statistical Package for the Social Sciences (SPSS)

[41]. NodeXL, UCINet & VOSviewer

[42]. Simple linear regression

[43]. Exponential regression

[44]. Spearman’s Rank Correlation Test

[45]. Http://www.openheatmap.com/

[46]. Google trends: http://www.google.com/trends/

[47]. Information consumer

[48]. Https://www.netmarketshare.com

[49]. Micro-level metrics (self-loop or self-link, degree centrality, closeness centrality, betweenness centrality, eigenvector centrality, ego network)

[50]. Macro-level metrics (mean distance, diameter, component, density, centralization, cluster, clustering coefficient) 

[51].  Hansen, Shneiderman & Smith

[52]. Shortest path

[53]. Abbasi, Altmann & Hossain

[54]. Ego

[55]. Alters

[56]. Aggregate

[57]. Search volume index (SVI)

[58]. Broker

[59]. Bridge

[60]. Cohesion

[61]. Communication bottlenecks

[62]. Structural holes

[63]. Lisa Plus

[64]. Scale-free network

[65]. Power-law distribution

[66]. Information hub

[67].  Six degrees of separation

[68]. Geographical isolation

[69]. Small world network

[70]. Preferential attachment

[71]. Moed

-      Abbasi, A., Altmann, J., & Hossain, L. (2011). Identifying the effects of co-authorship networks on the performance of scholars: A correlation and regression analysis of performance measures and social network analysis measures. Journal of Informetrics, 5(4), 594–607.
-      Abbasi, A., Hossain, L., & Leydesdorff, L. (2012). Betweenness centrality as a driver of preferential attachment in the evolution of research collaboration networks. Journal of Informetrics, 6(3), 403-412.
-      Ardanuy, J. (2012). Scientific collaboration in Library and Information Science viewed through the Web of Knowledge: the Spanish case. Scientometrics, 90(3), 877-890.
-      Cabrera Fagundo, A. M. (2015). Bibliotecas digitales: un breve estudio bibliométrico. Revista Cubana de Información en Ciencias de la Salud, 26(4), 362-380.
-       hen, H., & Zhou, Y. (2005). Survey and history of digital library development in the Asia Pacific. In Y. Theng and S. Foo (Eds.), Design and usability of digital libraries: case studies in the Asia pacific. London: Information Science Publishing.
-      Chung, E. K. (2011). Interdisciplinary collaborations in the domain of digital libraries. Journal of the Korean Society for information Management, 28(2), 37-51.
-      Divakarmurthy, P., Biswas, P., & Menezes, R. (2011). A temporal analysis of geographical distances in computer science collaborations. In IEEE Third International Conference on Privacy, Security, Risk and Trust (Passat) and 2011 IEEE Third International Conference on Social Computing, SocialCom (pp. 657–660). IEEE.
-      Franceschet, M. (2011). Collaboration in computer science: a network science approach. Journal of the American Society for Information Science and Technology, 62(10), 1992-2012.
-      Gazni, A., Sugimoto, C. R., & Didegah, F. (2012). Mapping world scientific collaboration: Authors, institutions, and countries. Journal of the American Society for Information Science and Technology, 63(2), 323-335.
-      Han, P., Shi, J., Li, X., Wang, D., Shen, S., & Su, X. (2014). International collaboration in LIS: global trends and networks at the country and institution level. Scientometrics, 98(1), 53-72.
-      Hansen, D. L., Shneiderman, B., & Smith, M. A. (2010). Analyzing social media networks with NodeXL: Insights from a connected world. Burlington: Morgan Kaufmann.
-      Inzelt, A., Schubert, A., & Schubert, M. (2009). Incremental citation impact due to international co-authorship hungarian higher education institutions. Scientometrics, 78(1), 37-43.
-      Jabeen, M., Yun, L., Wang, X., Rafiq, M., Mazher, A., Tahir, M. A., & Jabeen, M. (2016). A Study to analyze collaboration patterns for Asian Library and Information Science (LIS) scholars on author, institutional and country levels. Serials Review, 42(1), DOI: 10.1080/00987913.2016.1139526.
-      Kumar, S., & Jan, J. M. (2013). Mapping research collaborations in the business and management field in Malaysia, 1980–2010. Scientometrics, 97(3), 491-517.
-      Li Liew, C. (2009). Digital library research 1997-2007: Organisational and people issues. Journal of Documentation, 65(2), 245-266.
-      Liu, X., Bollen, J., Nelson, M. L., & Van de Sompel, H. (2005). Co-authorship networks in the digital library research community. Information Processing & Management, 41(6), 1462–1480.
-      Moed, H. F. (2005). Citation Analysis in Research Evaluation (= Information Science and Knowledge Management, Bd. 9). New York: Springer.
-      Newman, M. E. J. (2004). Coauthorship networks and patterns of scientific collaboration. Proceedings of the National Academy of Sciences, 101(suppl 1), 5200-5205.
-      Park, T. K. (2010). D-Lib Magazine: its first 13 years. D-Lib magazine, 16(1/2). Retrieved March 8, 2015, from http://www.dlib.org/dlib/january10/park/01park.html.
-      Sharma, M., & Urs, S. R. (2007). Small world phenomenon and author collaboration: how small and connected is the digital library world?. In D. H. L. Goh et al. (Eds.), Looking Back 10 Years and Forging New Frontiers. Proceedings of the 10th International Conference on Asian Digital Libraries, Hanoi, Vietnam, Dec 10-13, 2007 (pp. 510-511). Springer Berlin Heidelberg.
-      Sharma, M., & Urs, S. R. (2008). Network of Scholarship: Uncovering the Structure of Digital Library Author Community. In G. Buchanan, M. Masoodian, S.J. Cunningham (Eds.), Digital Libraries: Universal and Ubiquitous Access to Information. Proceedings of the 11th International Conference on Asian Digital Libraries, ICADL 2008, Bali, Indonesia, December 2-5, 2008 (pp. 363-366). Springer Berlin Heidelberg.
-      Singh, G., Mittal, R., & Ahmad, M. (2007). A bibliometric study of literature on digital libraries. The Electronic Library, 25(3), 342-348.
-      Van Raan, A. F. J. (1997). Scientometrics: state of the art. Scientometrics, 38 (1), 205-218.