نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دکتری، گروه علم اطلاعات و دانش شناسی، دانشکده مدیریت، دانشگاه تهران، تهران، ایران.
2 استاد، گروه علم اطلاعات و دانششناسی، دانشکده مدیریت، دانشگاه تهران، تهران، ایران.
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Purpose: self-efficiency and individuals’ beliefs would effect on their emotions and play an important role in their formation. But what are their effects on students’ emotions after information retrieval? This research aimed to survey the effects of self-efficiency of graduate students in Razi University of Kermanshah on their emotions after information retrieval.
Methodology: This applied research was conducted using a descriptive method. Data were gathered through a questionnaire whose validity approved by specialists. Reliability was measured by Cronbach’s alpha (0.76 to 0.88). Statistical population included postgraduate students of humanities in Razi University of Kermanshah studying in the second semester of 2017-2018. Questionnaire was distributed among statistical sample (306 person) and 278 returned questionnaires were analyzed.
Findings: Findings showed that the students’ self-efficiency mean was higher than average. Students generally experienced positive emotions including happiness, calmness, and pride after information retrieval. Self-efficiency factors explained 26% of emotions after information retrieval in students. The component of “physiological state” had the greatest portion in explaining of emotions among the others.
Conclusion: Results showed that students had seen themselves capable during the information retrieval, enjoyed the information retrieval, and experienced positive emotions, but not more than others. Having pleasant feelings during information retrieval had had the most effect on students’ emotions after information retrieval. Although self-efficiency factors had affected on students emotions after information retrieval, but explained an small part of this variable.
کلیدواژهها [English]
مقدمه
هیجانها بهعنوان واکنشهای گسسته و سازگار به وقایع خارجی یا داخلی با خصوصیات ویژهای برای ارگانیسم توصیف شدهاند. آنها کوتاهمدت و با مجموعهای از پاسخهای هماهنگ در ارتباط هستند که ممکن است شامل مکانیسمهای کلامی، رفتاری، فیزیولوژیکی و عصبی باشد (فاکس[1]، 2008). طبق نظر «ایزارد»[2] (1994؛ نقل در ناتز و استوک[3]، 2011) هر تعریف کاملی از هیجان باید شامل سه مؤلفۀ زیر باشد: 1) تجربه یا حسّ آگاهانۀ احساس (مؤلفه شناختی)؛ 2) فرایندهایی که در مغز و سیستم عصبی اتفاق میافتد (مؤلفه فیزیولوژیکی)؛ و 3) رفتار قابل مشاهده، بهویژه از نظر حالات چهره (مؤلفه رفتاری).
هیجانها جزء جداییناپذیر تمام فعالیتهای انسانی از جمله فعالیتهای بازیابی اطلاعات هستند. در مطالعات حوزۀ علم اطلاعرسانی و بازیابی اطلاعات، بهطور ویژه رفتار اطلاعاتی و جستجوی اطلاعات، به طبیعت عوامل مؤثری نظیر هیجان و احساسات کمتر توجه شده است (نال[4]، 2007؛ فولتون[5]، 2009؛ لوپاتفسکا و آراپاکیس، 2011؛ گونزالس-ایبانز[6]، 2013؛ ساولاینن[7]، 2014؛ ساولاینن، 2015الف). کمبود مطالعات نشاندهندۀ تسلط رویکرد شناختی نسبت به رفتار اطلاعاتی است. دلیل دیگر ممکن است دشواری موضوع باشد. با این حال، هیجانها و احساسات مهم هستند، زیرا همراه با عوامل شناختی و موقعیتی بر شیوههای بازیابی و فراهمآوری اطلاعات برای دیگران و نحوۀ تفسیر آنها تأثیر میگذارند (ساولاینن، 2015الف؛ 2015ب). دانشمندان اطلاعرسانی از دهۀ1980 اهمیت عوامل عاطفی را تصدیق کردهاند. «ویلسون»[8] (1981) با مفهومسازی نیاز عاطفی بهعنوان یکی از محرّکهای جستجوی اطلاعات پیشقدم شد، در حالیکه «دروین»[9] (1983) توجه به نقش هیجانها و احساسات را در معنابخشی مطرح کرد. «کولثاو» (1983؛ 1991) نیز از پیشگامانی است که مدل فرایند جستجوی اطلاعات وی، عوامل عاطفی، شناختی و مرتبط با عمل جستجوی اطلاعات را در برداشت (نقل در ساولاینن، 2015الف). در سالهای اخیر علاقه به مطالعۀ پدیدههای عاطفیِ رفتار اطلاعاتی، رو به افزایش بوده است (ساولاینن، 2015الف). «فیشر و لندری»[10] (2007: 211) بهدرستی بیان میکنند که «عاطفه[11] بهعنوان یک لنز برای درک رفتار اطلاعاتی، همیشه بهطور چشمگیری در سایههای نظری حوزه کمین کرده است».
نظریهپردازان هیجان، شش یا بیشتر از شش نوع هیجان پایه شامل خشم، انزجار، ترس، شادی، ناراحتی و تعجب را معرفی کردهاند که بهطور جهانی شناخته شدهاند (لوپاتفسکا و آراپاکیس[12]، 2011). شماری از طبقهبندیهای جایگزین از هیجانهای پایه نیز وجود دارد. برای مثال، «رابینسون»[13] (2008) بین یازده جفت هیجان مثبت و منفی تمایز قائل میشود. «پلوچیک»[14] (2001) هشت هیجان پایه را پیشنهاد کرد: خشم، ترس، ناراحتی، انزجار، تعجب، کنجکاوی، پذیرش و شادی. به گفتۀ وی، همه هیجانهای دیگر میتوانند با استفاده از این هیجانهای پایه تشکیل شوند. برای مثال، ناامیدی از تعجب و ناراحتی تشکیل شده است. همچنین حرکتهایی برای به حداقل رساندن تعداد هیجانهای اساسی وجود دارد. «جک، گارود و شینس»[15] (2014) 42 عضلۀ صورت را که هیجانها را در چهره شکل میدهد، تحلیل و تنها چهار هیجان اساسی را معرفی کردند: شادی، ناراحتی، ترس/تعجب و خشم/تنفر.
هیجانها خودبهخود رخ نمیدهند و با واکنش ذهن و بدن در مقابل رویداد یا واقعهای، منجر به رفتار و عمل خاصی از سوی فرد میشوند. هیجانها محرک و انگیزهای برای رفتار شناخته شدهاند که خود تحت تأثیر عوامل متعددی قرار دارند. از جمله این عوامل، عاملی ناشی از تفکر و اندیشه نظیر خودکارآمدی[16] فرد است.
مفهوم خودکارآمدی از نظریه اجتماعیـشناختی «آلبرت باندورا»[17]، روانشناس مشهور، اقتباس شده است. خودکارآمدی به قضاوت و اعتقاد فرد دربارۀ توانایی وی برای انجام موفقیتآمیز یک وظیفه یا فعالیت خاص در یک ناحیۀ خاص و دستیابی به اهداف مورد نظر اشاره دارد. خودکارآمدی، انگیزۀ فردی، انتخابهای زندگی، کیفیت تکمیل وظیفه و انعطافپذیری در برابر سختی را هدایت میکند. خودکارآمدی، احساسات، افکار، انگیزهها و رفتار افراد را تعیین میکند (باندورا، 1986؛ نقل در مادسوکی و مادسوکی[18]، 2016). موفقیت در انجام یک کار نهتنها مبتنی بر داشتن مهارتهای لازم است، بلکه به اعتمادبهنفس برای استفاده از این مهارتها بهطور مؤثر و کارآمد نیاز دارد. خودکارآمدی همچنین استقامت و انعطافپذیری افراد را در مواجهه با مشکلات و میزان تلاشی که برای انجام وظایف آکادمیک انجام میشود، تعیین میکند (المامیری[19]، 2016).
چهار منبع اطلاعات خودکارآمدی، خودارزیابی شخصی (یا تجربیات ماهرانه[20] یا موفقیتآمیز)، مقایسه با دیگران (یا تجربۀ نیابتی مشاهدۀ تجارب دیگران[21])، بازخورد اجتماعی (یا ترغیب کلامی[22]) و وضعیت فیزیولوژیکی است (باندورا، 1986؛ نقل در مادسوکی و مادسوکی، 2016). خودارزیابی شخصی مربوط به توانایی فرد برای ارزیابی دانش و مهارتهای خود در جهت شناسایی محدودیتها و نقاط ضعف اوست (هادگز و مارفی[23]، 2009). مقایسه با دیگران آن است که چگونه مردم تواناییهای خود را در رابطه با دستاوردهای دیگران ارزیابی میکنند. این بر سطح عزتنفس و رضایتمندی آنان تأثیر میگذارد (مالهولند و والاس[24]، 2001). وضعیت فیزیولوژیکی یا تحریک فیزیولوژیکی، تحریک عاطفی و تحریک هیجانی هم نامیده میشود. بهطور کلی، افراد یک وضعیت فیزیولوژیکی را به ادراک کارایی نسبت میدهند، همانطور که خستگی به عدم توانایی فیزیکی نسبت داده میشود (مادسوکی و مادسوکی، 2016). بازخورد اجتماعی مربوط به ارزیابی مکتوب یا شفاهی، خواه مثبت یا منفی است که فرد از طرف دوستان، اعضای خانواده یا همنوعانش دربارۀ اقدامها، ویژگیها، شایستگی، عملکرد و ارزشهایش، دریافت میکند. پاسخ مثبت تواناییهای شخصی را برجسته میکند، در حالیکه پاسخ منفی کمبودهای شخصی را تشدید میکند (مالهولند و والاس، 2001).
هیجانها پس از بازیابی اطلاعات، خواه همراه با موفقیت یا شکست، تحت تأثیر خودکارآمدی فرد قرار میگیرند. در واقع، باورهای فرد نسبت به تواناییها و مهارتهای خویش و تصور وی نسبت به توان خود در مقایسه با دیگران در هنگام بازیابی اطلاعات، دریافت بازخورد از همتایان و استادان و حالات عاطفی فرد در بازیابی اطلاعات، تأثیر بسزایی بر هیجانهای افراد در فرایند بازیابی اطلاعات دارد، اما مشخص نیست هر یک از این مؤلفهها چه تأثیری بر خودکارآمدی دانشجویان دانشگاه رازی کرمانشاه بر هیجانهای آنان بعد از بازیابی اطلاعات دارد. بنابراین، هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر خودکارآمدی دانشجویان دانشگاه رازی کرمانشاه بر هیجانهای آنان پس از بازیابی اطلاعات است. پرداختن به این مسئله، طراحان نظامهای اطلاعاتی و کتابداران را در بهبود استفاده از سیستمهای بازیابی اطلاعات و ارائه خدمات مطلوبتر و کاربرپسندتر به کاربران یاری میکند و از سوی دیگر در بازیابی موفقیتآمیز اطلاعات به کاربران مؤثر است. همچنین، در تنظیم و کنترل هیجان در هنگام بازیابی اطلاعات و راههای رویارویی با آن، کمککننده خواهد بود.
سؤالهای پژوهش
در راستای هدف اصلی پژوهش، سؤال پژوهش به شرح زیر طرح میشود:
1) خودکارآمدی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه رازی بر هیجانهای آنان پس از بازیابی اطلاعات چه تأثیری دارد؟
در راستای سؤال اصلی پژوهش، سؤالهای فرعی زیر طرح میشود:
1) مؤلفۀ «خودارزیابی شخصی» بر هیجانهای دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه رازی بعد از بازیابی اطلاعات توسط آنان چه تأثیری دارد؟
2) مؤلفۀ «مقایسه با دیگران» بر هیجانهای دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه رازی بعد از بازیابی اطلاعات توسط آنان چه تأثیری دارد؟
3) مؤلفۀ «بازخورد اجتماعی» بر هیجانهای دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه رازی بعد از بازیابی اطلاعات توسط آنان چه تأثیری دارد؟
4) مؤلفۀ «وضعیت فیزیولوژیکی» بر هیجانهای دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه رازی بعد از بازیابی اطلاعات توسط آنان چه تأثیری دارد؟
پیشینۀ پژوهش
بررسی تأثیر خودکارآمدی بهعنوان عاملی شناختی بر هیجانهای افراد بهعنوان عاملی عاطفی، حایز اهمیت ویژهای است زیرا هر دو نقش تعیینکنندهای در رفتار و عملکرد افراد در بازیابی اطلاعات دارند. با بررسیهای صورتگرفته منابعی یافت شد که در برخی جهات میتواند همراستا با موضوع پژوهش حاضر باشد که در ادامه در دو دسته شامل الف) وضعیت خودکارآمدی کاربران در جستجو و بازیابی اطلاعات؛ ب) وضعیت هیجانها و تأثیر خودکارآمدی بر هیجانهای کاربران پس از بازیابی اطلاعات،این منابع معرفی میشود.
الف) وضعیت خودکارآمدی کاربران در جستجو و بازیابی اطلاعات
تعیین رابطه بین باورهای خودکارآمدی دانشجویان تحصیلات تکمیلی رشتههای علوم انسانی دانشگاه بوعلی سینا و مهارتهای آنها برای جستجو در پایگاههای اطلاعاتی به روش همبستگی توسط «سلیمیفر و ریاحینیا» (1394) انجام شد. ابزارگردآوری دادهها، مقیاس باورهای خودکارآمدی عمومی برای سنجش میزان خودکارآمدی کاربران و پرسشنامۀ محققساخته برای سنجش مهارتهای جستجو در پایگاههای اطلاعاتی بود. یافتهها نشان داد باورهای خودکارآمدی دانشجویان بالاتر از حد متوسط بوده است.
خودکارآمدی درکشده توسط حرفهمندان کتابداری و اطلاعرسانی در رابطه با مهارتهای بازیابی اطلاعات آنان توسط «برونستین و زیویان»[25] (2013) بررسی شد. مطالعه بر اساس چهار منبع اطلاعات خودکارآمدی باندورا انجام شد. یافتهها نشان داد خودکارآمدی شرکتکنندگان در زمینۀ بازیابی اطلاعات در سطح بالایی بوده است. یک سال بعد «برونستین»[26] (2014) در پژوهشی دیگر خودکارآمدی درکشده توسط دانشجویان رشتۀ کتابداری و اطلاعرسانی را دربارۀ رفتار جستجوی اطلاعات آنان بررسی کرد. یافتههای این پژوهش نیز نشان داد خودکارآمدی شرکتکنندگان در سطح بالایی بوده است.
درک خودکارآمدی دانشجویان کارشناسی ارشد و دکتری دانشگاه شاهد تهران در جستجوی اطلاعات از وب توسط «کشاورز، اسماعیلیگیوی و وفائیان»[27] (2016) بررسی شد. پرسشنامۀ خودکارآمدی شامل شش عامل شناسایی، مکانیابی، تشخیص، تفسیر، ارتباط و ارزیابی بود. بر اساس یافتهها، مشارکتکنندگان درجۀ بالایی از خودکارآمدی را در همۀ ابعاد نشان دادند.
مرور پیشینهها در این بخش نشان میدهد که خودکارآمدی جامعۀ تحت مطالعه در مجموع بالاتر از سطح متوسط بوده است.
ب) وضعیت هیجانها و تأثیر خودکارآمدی بر هیجانهای کاربران بعد از بازیابی اطلاعات
هیجانهای کاربران در مراحل مختلف بازیابی اطلاعات بر مبنای مدل بازیابی اطلاعات در محیط وب به روش آزمایشی توسط «بهزادی و همکاران» (1394) شناسایی شد. جامعۀ آماری این پژوهش را کلیۀ دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد رشتههای علوم انسانی دانشگاه بینالمللی امامرضا(ع) تشکیل دادند. پژوهشگران دریافتند که کاربران در مراحل مختلف بازیابی اطلاعات، هیجانهای مختلفی را تجربه میکنند. آنان دریافتند کاربران در مرحلۀ جستجوی آغازین، بیشتر هیجانهای منفی را تجربه کردند. در مرحلۀ پیوندیابی، اگرچه هیجان شادی بیش از سایر هیجانها بروز داده شد، اما بهطور کلی، هیجانهای منفی مانند ترس، عصبانیت، غم و تنفر بیش از سایر هیجانهای مثبت تجربه شدهاند؛ اما در دو مرحلۀ مرور و تمایز، میزان فراوانی هیجان شادی بیش از سایر هیجانها بود.
«تنوپیر[28] و همکاران» (2008) رفتارهای عاطفی و شناختی کاربران در تعامل با سیستم بازیابی اطلاعات ساینسدایرکت[29] را در وظایف جستجو بررسی کردند. از فنّ فکرکردن با صدای بلند و پرسشنامه استفاده شد. در این پژوهش، روابط ممکن بین احساسات عاطفی و رفتارهای شناختی کشف شد. آنها با بررسی رابطۀ بین متغیرهای عاطفی و شناختی در طول جستجوی آنلاین، نشان دادند که هیجانهای مثبت بیشتر از هیجانهای منفی گزارش شده و با افکار مربوط به نتایج همراه بوده است، اما هیجانهای منفی اغلب با افکار مربوط به سیستم، راهبرد و وظیفۀ جستجو همراه بوده است.
تأثیر خودکارآمدی درکشده بر اساس چهار منبع اطلاعات خودکارآمدی باندورا بر هیجان کاربران کتابخانه مؤسسه آموزش عالی در قلمرو فدرال لابوان مالزی[30]، بعد از بازیابی اطلاعات توسط «مادسوکی و مادسوکی» (2016) بررسی شد. نتایج تجزیهوتحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد میزان R2 مدل رابطه با هیجانهای کاربران پس از بازیابی اطلاعات 688/0 بود که نشان میدهد 8/68% تغییرات متغیر وابسته (هیجانهای کاربر بعد از بازیابی اطلاعات) توسط متغیر مستقل (4 منبع خودکارآمدی) توضیح داده شده است. در این میان، «بازخورد اجتماعی» بیشترین تأثیر را بر هیجانهای کاربران کتابخانه پس از بازیابی اطلاعات داشته است و به دنبال آن، «خودارزیابی شخصی» و «وضعیت فیزیولوژیکی» اثرگذار بودهاند. مؤلفۀ «مقایسه با دیگران» رابطه معناداری با هیجانهای کاربران بعد از بازیابی اطلاعات نداشت.
در کل، مرور پیشینههای مورد بررسی نشان میدهد تنها پژوهشی که به بررسی تأثیر خودکارآمدی بر هیجانهای دانشجویان پس از بازیابی اطلاعات پرداخته، پژوهش «مادسوکی و مادسوکی» (2016) است. سایر پژوهشها یا صرفاً به بررسی تأثیر خودکارآمدی بر جستجو و بازیابی اطلاعات پرداخته و آن را تأیید کردند و یا هیجانهای کاربران را در مراحل مختلف بازیابی اطلاعات شناسایی کرده و نشان دادند بین هیجانها و نحوۀ بروز آنها با متغیرهای شناختی و ذهنی رابطه وجود دارد. عمدۀ پژوهشها با استفاده از پرسشنامه و به روش پیمایشی و در سالهای اخیر انجام شدهاند.
روش پژوهش
پژوهش حاضر از نوع کاربردی و به روش پیمایشی انجام شده است. جامعۀ پژوهش، دانشجویان تحصیلات تکمیلی رشتههای علوم انسانی شاغل به تحصیل در دانشگاه رازی کرمانشاه در نیمسال دوم سال تحصیلی 1396-1397 بودند.
نمونۀ مورد نظر بر اساس جدول اندازۀ جامعه و نمونۀ کرجسی و مورگان[31] به تعداد 306 نفر از بین اعضای جامعه (1506 نفر) انتخاب شد. روش نمونهگیری، تصادفی طبقهای نسبتی بود. طبقات مورد نظر دانشجویان مقاطع تحصیلی کارشناسی ارشد و دکتری به تفکیک جنسیت بودند و از هر طبقه به روش تصادفی، حجم نمونۀ مورد نیاز به شرح جدول 2 انتخاب شد. پرسشنامه به تعداد اعضای نمونه در بین افراد جامعه توزیع و به همین تعداد نیز دریافت شد. از این تعداد، 28 پرسشنامه بهعلت نقص و نبودِ توجه کافی آزمودنیها به پاسخگویی دقیق، قابل استفاده نبود، بنابراین با حذف این تعداد پرسشنامه، 278 (8/90%) پرسشنامه استفاده شد.
جدول1. توزیع فراوانی اعضای جامعه و نمونۀ مورد مطالعه بر حسب جنسیت و سطح تحصیلات
متغیر |
تعداد جامعه |
تعداد نمونه |
فراوانی ) |
درصد فروانی |
|
جنس |
زن مرد |
890 616 |
181 125 |
167 111 |
1/60 9/39 |
سطح تحصیلات |
کارشناسی ارشد دکتری |
1242 264 |
251 55 |
230 48 |
7/82 3/17 |
چنانکه دادههای جدول1 نشان میدهد، از 278 دانشجوی مورد مطالعه،167نفر (1/60%) زن و باقی مرد بودند؛ همچنین بیشتر نمونۀ تحت مطالعه شامل230 نفر (7/82%) دارای تحصیلات کارشناسی ارشد بودند.
ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامهای بود که در پژوهش «مادسوکی و مادسوکی» (2016) مورد استفاده قرار گرفت. این پرسشنامه 25 سؤال جهت سنجش خودکارآمدی در 4 بخش داشت که شامل 12سؤال مربوط به «خودارزیابی شخصی»، 3 سؤال مربوط به «مقایسه با دیگران»، 4 سؤال مربوط به «بازخورد اجتماعی» و 6 سؤال مربوط به «وضعیت فیزیولوژیکی» یا عاطفی بود. همچنین یک بخش نیز با 7 سؤال مربوط به هیجانهای بعد از بازیابی اطلاعات طراحی شده بود. تمامی پرسشها بهصورت بسته و با استفاده از طیف پنج ارزشی لیکرت از شماره یک به معنای ارزش «کاملاً مخالفم» تا پنج به معنای ارزش «کاملاً موافقم» ارائه شد. بر مبنای اهداف و فرضیههای پژوهش، سؤالهایی درخصوص کسب اطلاعات جمعیتشناختی نیز شامل جنسیت و سطح تحصیلات به ابتدای پرسشنامه اضافه شد.
در پژوهش «مادسوکی و مادسوکی» (2016) قابلیت اطمینان پرسشنامه در هر5 بخش آن بر اساس آلفای کرونباخ سنجیده شد و بین 76/0 تا 9/0 به دست آمد که نشان از پایایی پرسشنامه دارد. گویههای آمده در 4 بخش مربوط به خودکارآمدی در پژوهش «هینسون، دیستفانو و دنیل»[32] (2003) نیز با قابلیت اطمینان بالا (آلفای کرونباخ بین 73/0-87/0) استفاده شده است. بخش گویههای مربوط به هیجانهای بعد از بازیابی اطلاعات نیز از پژوهش «اتییر[33] و همکاران» (2006) اقتباس شده بود.
پرسشنامه به فارسی روان و قابل درک برای پاسخگویان ترجمه و روایی و پایایی آن دوباره سنجیده شد. روایی پرسشنامه با استفاده از نظر 6 نفر از استادان و دانشجویان دکترای علم اطلاعات و دانششناسی سنجیده شد. برای سنجش پایایی وسیلۀ اندازهگیری نیز پرسشنامه در بین گروهی30 نفره از دانشجویان ارشد و دکتری حوزۀ علوم انسانی در دانشگاه رازی توزیع و ضریب آلفای کرونباخ برای آن محاسبه شد که میزان آن برای قسمتهای مختلف پرسشنامه به شرح زیر بهدست آمد:
جدول 2. نتایج ضریب آلفای کرونباخ در بررسی پایایی پرسشنامه
متغیر |
تعداد سؤالها |
ضریب آلفای کرونباخ |
خودارزیابی شخصی |
12 |
76/0 |
مقایسه با دیگران |
3 |
88/0 |
وضعیت فیزیولوژیکی |
6 |
81/0 |
بازخورد اجتماعی |
4 |
79/0 |
خودکارآمدی در کل |
25 |
88/0 |
هیجانها بعد از بازیابی اطلاعات |
7 |
82/0 |
برای تجزیهوتحلیل دادهها، از نرمافزار آماری «اسپیاساس[34]» استفاده شد.
یافته ها
برای پاسخگویی به سؤالهای پژوهش، ابتدا وضعیت خودکارآمدی و هیجانهای دانشجویان بعد از بازیابی اطلاعات بهدست آمد.
جدول 3. شاخصهای آماری خودکارآمدی و مؤلفههای آن و هیجانها بعد از بازیابی اطلاعات در پاسخگویان
متغیر |
میانگین |
انحراف استاندارد |
خودارزیابی شخصی |
90/3 |
43/0 |
مقایسه با دیگران |
38/3 |
84/0 |
وضعیت فیزیولوژیکی |
88/3 |
61/0 |
بازخورد اجتماعی |
82/3 |
60/0 |
خودکارآمدی (کل) |
82/3 |
42/0 |
هیجانها بعد از بازیابی اطلاعات |
12/4 |
52/0 |
چنانکه دادههای جدول3 نشان میدهد، بیشترین میانگین نمرۀ خودکارآمدی، مربوط به مؤلفۀ «خودارزیابی شخصی» (43/0±90/3) و کمترین میانگین مربوط به مؤلفۀ «مقایسه با دیگران» (84/0±38/3) است. میانگین نمرۀ خودکارآمدی در کل و هیجانها بعد از بازیابی اطلاعات در دانشجویان، بهترتیب42/0±82/3 و 52/0±12/4 بهدست آمد. با توجه به میانگین نمرۀ هیجانهای دانشجویان بعد از بازیابی اطلاعات، آنان عمدتاً هیجانهای مثبت شامل شادی، آرامش و غرور و کمتر هیجانهای منفی شامل ناراحتی، ناامیدی، تنفر و عصبانیت را تجربه کردهاند.
برای تعیین اینکه مؤلفههای خودکارآمدی به چه میزانی میتوانند هیجانهای بعد از بازیابی اطلاعات در دانشجویان را تبیین کنند، از رگرسیون چندگانۀ همزمان استفاده شد که مؤلفههای «خودکارآمدی» بهعنوان متغیرهای پیشبین و متغیر «هیجانها» بعد از بازیابی اطلاعات بهعنوان متغیر ملاک وارد معادله شدند (جدول4).
جدول4. ضریبهای رگرسیون مربوط به اثر مؤلفههای خودکارآمدی بر هیجانها پس از بازیابی اطلاعات در پاسخگویان
متغیر |
ضریب غیر استاندارد |
ضریب استاندارد |
مقدار T |
سطح معناداری |
ضریب همبستگی |
ضریب تبیین |
|
مقدار B |
خطا استاندارد |
مقدار b |
|||||
ثابت |
91/1 |
26/0 |
|
38/7 |
001/0< |
52/0 |
26/0 |
خودارزیابی شخصی |
01/0 |
006/0 |
11/0 |
73/1 |
08/0 |
||
مقایسه با دیگران |
02/0- |
01/0 |
10/0- |
58/1 |
12/0 |
||
وضعیت فیزیولوژیکی |
04/0 |
009/0 |
30/0 |
91/4 |
001/0< |
||
بازخورد اجتماعی |
06/0 |
02/0 |
28/0 |
15/4 |
001/0< |
نتیجۀ آزمون رگرسیون چندگانه همزمان در جدول4 نشان داد که مؤلفههای «خودکارآمدی» با هم میتوانند 26% متغیر هیجانها پس از بازیابی اطلاعات در دانشجویان را تبیین کنند. نتایج ضریبهای رگرسیون نشان داد بین مؤلفههای وضعیت فیزیولوژیکی در بازیابی اطلاعات و بازخورد اجتماعی با هیجانها بعد از بازیابی اطلاعات در دانشجویان رابطۀ مثبت و معناداری وجود دارد (001/0p<). همچنین نتایج نشان داد مؤلفه «وضعیت فیزیولوژیکی» در بازیابی اطلاعات با ضریب بتا 30/0 بیشترین سهم در تبیین متغیر هیجانها بعد از بازیابی اطلاعات در دانشجویان را بر عهده دارد. پس از آن «بازخورد اجتماعی» و سپس «خودارزیابی شخصی» قرار دارند. مؤلفۀ «مقایسه با دیگران» تأثیر معناداری بر هیجانهای کاربران پس از بازیابی اطلاعات نداشت.
همچنین در نمودار 1 نیز تأثیر مؤلفههای خودکارآمدی بر هیجانها بعد از بازیابی اطلاعات نیز، به شیوهای دیگر، بیشتر تبیین شده است. طبق دادههای نمودار، با توجه به اینکه مقدارt بهدستآمده (056/8) از t جدول در سطح 05/0 (96/1) بیشتر است، نتیجه گرفته میشود که مؤلفههای خودکارآمدی بر هیجانها پس از بازیابی اطلاعات در دانشجویان مورد مطالعه اثر معناداری دارد و با توجه به ضریب همبستگی (52/0=r)، مؤلفههای «خودکارآمدی» 26% (r2) از هیجانها بعد از بازیابی اطلاعات را تبیین میکنند (نمودار1).
نمودار1: ضریبهای r مربوط به اثر مؤلفههای خودکارآمدی بر هیجانها بعد از بازیابی اطلاعات در پاسخگویان
نتیجه گیری
باور به اینکه فرد توانمند است و میتواند در موقعیتهای مختلف در جهت دستیابی به هدف بهخوبی عمل کند، تأثیر بسیار زیادی بر موفقیت فرد دارد. این باور مثبت در فرد نسبت به خود و عملکردش، عامل مهم و مؤثری بر هیجانهای افراد است. هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر خودکارآمدی دانشجویان در فرایند جستجو و بازیابی اطلاعات بر هیجانهای آنان بعد از بازیابی اطلاعات بود. یافتههای پژوهش حاضر نشان دادمیانگین خودکارآمدی در کل بالاتر از حدّ متوسط بوده است. بیشترین میانگین نمرۀ خودکارآمدی در بازیابی اطلاعات توسط کاربران مربوط به مؤلفه «خودارزیابی شخصی» و کمترین میانگین مربوط به مؤلفه «مقایسه با دیگران» بوده است. بر این اساس، میتوان گفت دانشجویان خود را در طول جستجو و بازیابی اطلاعات ماهر و توانمند دیدهاند، از جستجو و بازیابی اطلاعات لذت برده و احساسات مثبتی را در زمان جستجوی اطلاعات تجربه کردهاند، اما در مقایسه با دیگران خود را ماهرتر و توانمندتر از آنان ندیدهاند. شاید علت این امر نبودِ آگاهی کافی از توانایی همتایانشان باشد. همراستا با یافتههای پژوهش حاضر، در پژوهشهای «سلیمیفر و ریاحینیا» (1394)، «برونستین و زیویان» (2013)، «برونستین» (2014) و «کشاورز و همکاران» (2016) خودکارآمدی شرکتکنندگان بالاتر از حد متوسط و در سطح بالایی گزارش شده است. از آنجاکه جامعۀ تحت مطالعه دو پژوهش تحت مطالعۀ دانشجویان و حرفهمندان رشتۀ علم اطلاعات و دانششناسی و در پژوهش حاضر و سایر پژوهشهای تحت بررسی دانشجویان تحصیلات تکمیلی بودهاند، بهنظر میرسد افزایش سطح تحصیلات، تجربۀ افراد را در جستجو و بازیابی اطلاعات بالا میبرد و آنها را توانمندتر میسازد، زیرا فرد در مقاطع بالاتر تحصیلی، ضمن آشنایی با روش تحقیق و شیوههای جستجو و نگارش پایاننامه و مقاله، مهارتهای لازم را با آموزش و تمرین کسب میکند. همچنین، با توجه به محتوای درسهای رشتۀ علم اطلاعات و دانششناسی، دانشجویان این رشته تسلط و مهارت نسبی را در فرایند جستجو و بازیابی اطلاعات کسب میکنند. بنابراین، یکی از علل بالابودن سطح خودکارآمدی جوامع تحت مطالعه در این پژوهشها میتواند سطح تحصیلات و رشتۀ تحصیلی افراد باشد.
دانشجویان تحت مطالعه در پژوهش حاضر پس از بازیابی اطلاعات، عمدتاً هیجانهای مثبت شامل شادی، آرامش و غرور و کمتر هیجانهای منفی شامل ناراحتی، ناامیدی، تنفر و عصبانیت را تجربه کردهاند.در پژوهش «بهزادی و همکاران» (1394) نیز در مراحل پایانی بازیابی اطلاعات، هیجان شادی بیش از سایر هیجانها توسط کاربران بروز داده شده بود. «تنوپیر و همکاران» (2008) نیز نشان دادند در مرحله دستیابی به نتایج، هیجانهای مثبت بیشتر از هیجانهای منفی گزارش شده است. به نظر میرسد در مراحل پایانی جستجو و بازیابی اطلاعات و هنگام دستیابی به نتیجه، دانشجویان تجربۀ هیجانهای منفی را پشت سر گذاشته و با توجه به اینکه خود را در جستجوی اطلاعات و دستیابی به نتیجه دلخواه توانمند دیدند، هیجانهای مثبت بیشتری را تجربه کردهاند. نکته دیگر این است که احتمالاً فرد در زمان شروع به جستجو و ادامۀ آن با طیکردن راههای مختلف و تجربۀ هیجانهای متفاوت، بسته به کسب موفقیت یا شکست در رسیدن به نتیجه، در نهایت راه دستیابی به نتیجۀ دلخواه را یافتهاند و در انتهای فرایند جستجو، آرامش و شادی را تجربه میکنند.
بنا بر یافتههای پژوهش حاضر، مؤلفههای خودکارآمدی با هم توانستند 26% متغیر هیجانها پس از بازیابی اطلاعات در دانشجویان را تبیین کنند. نتایج ضریبهای رگرسیون نشان داد بین مؤلفههای وضعیت فیزیولوژیکی در بازیابی اطلاعات و بازخورد اجتماعی با هیجانها پس از بازیابی اطلاعات در دانشجویان رابطه مثبت و معناداری وجود داشته است. همچنین مؤلفۀ وضعیت فیزیولوژیکی در بازیابی اطلاعات بیشترین سهم در تبیین متغیر هیجانها بعد از بازیابی اطلاعات در دانشجویان را بر عهده داشته است. پس از آن، بازخورد اجتماعی و سپس خودارزیابی شخصی قرار داشت. بنابراین، داشتن احساسات خوشایند و کسب لذت در زمان جستجو و بازیابی اطلاعات، بیشترین تأثیر را بر هیجانهای کاربران بعد از بازیابی اطلاعات داشته است. از اینرو، تلاش در جهت ارتقای خودکارآمدی دانشجویان بهویژه ایجاد احساسات و عواطف مثبت در ایشان با اثرگذاری مثبت بر هیجانهای آنان، موفقیت آنها را در فرایند بازیابی اطلاعات بهدنبال خواهد داشت. اما در مجموع، اگرچه مؤلفههای خودکارآمدی بر هیجانهای دانشجویان بعد از بازیابی اطلاعات اثرگذارند، بخشی کوچکی از این متغیر را تبیین کردند. متفاوت با یافتههای پژوهش حاضر، در پژوهش «مادسوکی و مادسوکی» (2016) 8/68% تغییرات هیجانهای کاربر بعد از بازیابی اطلاعات بهوسیلۀ 4 منبع خودکارآمدی توضیح داده شده است. در این میان، بازخورد اجتماعی بیشترین تأثیر را بر هیجانهای کاربران کتابخانه پس از بازیابی اطلاعات داشته است و به دنبال آن، خودارزیابی شخصی و وضعیت فیزیولوژیکی اثرگذار بودهاند. دریافت تأیید از دیگران، مشوّق بسیار خوبی برای تلاش بیشتر توسط فرد و کسب موفقیت است. بر این اساس، هیجانهای فرد تحت تأثیر بیشتری قرار میگیرند. شاید بتوان علت اختلاف برخی از یافتههای این دو پژوهش را در محیط پژوهش و ویژگیهای جامعۀ آماری مورد مطالعه دانست. در پژوهش «مادسوکی و مادسوکی» (2016) به محیط کتابخانه و دریافت بازخورد از کاربران تأکید شده بود، در حالی که در پژوهش حاضر تأکیدی بر محیط خاص و دریافت بازخورد در محیطی ویژه وجود نداشت که جامعۀ تحت مطالعه بتوانند در یک شرایط خاص بازخوردهای لازم را از اطرافیان و همتایان خود دریافت کنند. اما همانند پژوهش حاضر، مؤلفه «مقایسه با دیگران» رابطۀ معناداری با هیجانهای کاربران پس از بازیابی اطلاعات نداشت. شاید علت این امر این باشد که فرد از نقاط قوّت و ضعفهای خویش آگاهی نسبی دارد، اما چنین شناختی را بهطور کامل از دیگران ندارد و نمیتواند بهراحتی قضاوت کند که آیا از دیگران ماهرتر است یا خیر. بنابراین، این مؤلفه نتوانسته است تأثیر چندانی بر هیجانهای کاربران داشته باشد.
با توجه به یافتههای پژوهش، پیشنهاد میشود آموزشهای دورهای مربوط به شیوههای پیشرفتۀ جستجو و بازیابی اطلاعات در محیط الکترونیکی برای دانشجویان برگزار و بازخوردهای آن دریافت شود. بهاین ترتیب، سطح خودکارآمدی دانشجویان بالاتر میرود و با ایجاد هیجانهای مثبت، موفقیت بیشتری در فرایند جستجو و بازیابی اطلاعات نصیب فرد میشود. همچنین، پیشنهادهایی بهشرح زیر برای بهبود عملکرد دانشجویان در بازیابی اطلاعات ارائه میشود:
[1]. Fox
[2]. Izard
[3]. Knautz & Stock
[4]. Nahl
[5]. Fulton
[6]. González-Ibáñez
[7]. Savolainen
[8]. Wilson
[9]. Dervin
[10]. Fisher & Landry
[11]. affect
[12]. Lopatovska & Arapakis
[13]. Robinson
[14]. Plutchik
[15]. Jack, Garrod & Schyns
[16]. self-efficacy
[17]. Albert Bandura
[18]. Mohd Suki & Mohd Suki
[19]. El Maamiry
[20]. mastery experiences
[21]. vicarious experiences of observing the experiences of others
[22]. verbal persuasion
[23]. Hodges and Murphy
[24]. Mulholland and Wallace
[25]. Bronstein & Tzivian
[26]. Bronstein
[27]. Keshavarz, Esmaeili Givi & Vafaeian
[28]. Tenopir
[29]. ScienceDirect
[30]. the Federal Territory of Labuan, Malaysia
[31]. Krejcie & Morgan
[32]. Hinson, DiStefano & Daniel
[33]. Éthier
[34]. SPSS: Statistical Package for Social Sciences .