نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 کارشناس ارشد کتابداری و اطلاع رسانی و دانشجوی دکترای کتابداری دانشگاه شهید چمران
2 استاد گروه کتابداری دانشکاه شهید چمران
چکیده
کلیدواژهها
مقدمه و بیان مسئله
اخلاق علمی در پژوهش، همواره استناد به نوشتههای مورد استفاده در تألیف و تحقیق را ضروری ساخته است. «سلطانی و راستین» (1379: 14) استناد را این گونه تعریف میکنند:
«یادداشت ارجاعی به اثری که از آن عبارتی نقل شده است یا ارجاعی به یک اثر یا یک منبع موثّق به منظور اثبات صحّت یک مطلب یا یک نظر».
استناد به مآخذ مورد استفاده، ابزاری برای رعایت حقوق معنوی افراد است و این رعایت حقوق، به شکل پانویس و یا فهرست مآخذ انجام میشود. «مهراد» (1386) معتقد است استناد و بررسی پیشینهها نشاندهندة کیفیت پژوهش، عدم سرقت ادبی و بررسی متون به میزان لازم است. «گارفیلد»[1] (1376) نیز در مقالة خود چنین مینویسد: «نقل قول از نویسندگان دیگر و استناد دادن، امروزه نه تنها کاری حقیر نیست، بلکه بسیار عالمانه است».
وجود بیش از 30 روش مختلف برای استنادها و فهرست مآخذ نیز گویای اهمیتی است که تاکنون به «روش» استناد داده شده است. امّا یک پرسش همواره برای نویسندگان مقالهها و گزارشهای پژوهشی، بویژه دانشجویان و نویسندگان تازهکار مطرح بوده و آن این است که اصولاً «چه موقع» باید به آثار دیگران استناد کرد. بررسی نویسندگان این نوشته نشان میدهد تاکنون هیچگونه تحقیقی دربارة زمان مناسب برای استناد و دلایل آن، چه در ایران و چه در خارج از ایران، انجام نشده است. بنابراین، در این پژوهش تلاش شده دلایلی که از نظر اعضای هیئت علمی دانشگاه شهید چمران برای استناد در پژوهشها و تألیفات، مهم هستند، شناسایی شوند. پژوهشگران امیدوارند یافتههای این پژوهش بتواند برای تمامی پژوهشگران و مؤلفان در مورد زمان استناد در نوشتهها و تألیفاتشان مفید واقع شود.
ضرورت پژوهش
«گارفیلد» (1376) میگوید: «هر چند در دستنامه انجمن زبانهای مدرن و دستنامههای دیگر سبکها توضیحات دقیق بسیاری در مورد «چگونگی» استناد کردن وجود دارد، اما دستورالعمل روشنی برای اینکه «چه موقع» به متنی استناد کنیم، دیده نمیشود. بیشتر نشریهها دستورالعملهای لازم را برای مؤلفان تهیه کردهاند، اما در مورد زمان استناد کردن توضیحی ندادهاند و هیچ دستورالعمل قاطعی در این مورد وجود ندارد». او 15 دلیل را برای استناد کردن ذکر کرده است و پیشنهاد میکند دانشمندان و مؤلفان نوشتههای خود را بررسی کنند و ببینند که آیا این 15 دلیل را در نوشتههای خود در نظر داشتهاند.
با توجه به مطالب گفته شده، در این پژوهش تلاش شده با نظرخواهی از اعضای هیئت علمی دانشگاه شهید چمران، در مورد 15 دلیل استناد گارفیلد، مهمترین دلایل استناد مشخص گردد تا بدین وسیله به اعضای هیئت علمی و دانشجویان سایر دانشگاهها و پژوهشگران در مورد زمان استناد در تألیفاتشان کمک شود و تازهکاران بیاموزند چه زمانی باید در نوشتههای خود از استناد استفاده کنند. به علاوه، نتایج این پژوهش میتواند به همة پژوهشگران کمک کند تا گزارشهای پژوهشی خود را از نقطه نظر زمان استناد، هماهنگتر سازند و به استادانی که میخواهند در تدریس درسهایی مانند رساله، روش تحقیق، گزارشنویسی و ...، زمان مناسب استناد را به دانشجویان بیاموزند، یاری رساند. به طور کلی، میتوان گفت نتایج این پژوهش میتواند برای دانشگاهها و مؤسسههای آموزش عالی و پژوهشی و همه نهادهایی که با پژوهش و گزارش آن ارتباط دارند، مفید باشد.
هدف پژوهش
تعیین دیدگاه اعضای هیئت علمی دانشگاه شهید چمران در مورد زمان استناد در تألیفات، گزارشهای پژوهشی و تدریس درسهای روش پژوهش به دانشجویان.
پرسشهای پژوهش
1.آیا بین مجموع نظرات اعضای هیئت علمی دانشکدههای مختلف در مورد دلایل استناد، تفاوت معناداری وجود دارد؟
2.آیا بین مجموع نظرات اعضای هیئت علمی زن و مرد در مورد دلایل استناد، تفاوت معناداری وجود دارد؟
3.آیا بین مجموع نظرات اعضای هیئت علمی با مدارک تحصیلی مختلف در مورد دلایل استناد، تفاوت معناداری وجود دارد؟
4.آیا بین مجموع نظرات اعضای هیئت علمی در مرتبههای علمی مختلف، در مورد دلایل استناد، تفاوت معناداری وجود دارد؟
5.آیا بین مجموع نظرات اعضای هیئت علمی با سوابق آموزشی متفاوت، در مورد دلایل استناد تفاوت معناداری وجود دارد؟
6.آیا بین دیدگاههای اعضای هیئت علمی زن و مرد در مورد هر یک از مادههای سیاهه وارسی تفاوت معناداری وجود دارد؟
7.آیا بین دیدگاههای اعضای هیئت علمی دانشکدههای مختلف در مورد هر یک از مادههای سیاهه وارسی تفاوتی معنادار وجود دارد؟
8.آیا بین دیدگاههای اعضای هیئت علمی در مرتبههای علمی مختلف در مورد هر یک از مادههای سیاهه وارسی تفاوت معناداری وجود دارد؟
9.آیا تفاوت معناداری بین دیدگاههای اعضای هیئت علمی با سوابق آموزشی مختلف، در مورد هر یک از مادههای سیاهه وارسی وجود دارد؟
10. آیا تفاوت معناداری بین دیدگاههای اعضای هیئت علمی با مدارک تحصیلی مختلف در مورد هر یک از مادههای سیاهة وارسی وجود دارد؟
پیشینة پژوهش
نتایج بررسی پژوهشگران در رابطه با موضوع پژوهش برای پیشینههای خارج و داخل کشور، به ترتیب به شرح زیر است:
ـ پیشینة خارج از کشور
«گارفیلد» (1996) در مقاله خود با عنوان «چگونه استناد کنیم؟» معتقد است سنت علمی ایجاب میکند هرگاه دانشمند یا پژوهشگر مشهوری مقالهای منتشر میکند، باید خوانندگان خود را به مقالههای قبلی که به موضوع کار وی مربوط میشوند، ارجاع دهد. تصور بر این است که این ارجاعات نشاندهنده آن دسته از محققانی است که مفاهیم، روشها، یا وسایلی که به کار بردهاند، الهامبخش نویسنده اخیر در پدید آوردن مقالهاش بودهاند. چنین ارجاعهایی رویدادهای پیشین یک فعالیت را نشان میدهند و اطلاعات کتابشناختی لازم را در اختیار خوانندهای که مایل است دربارة جنبه خاصی از موضوع اطلاعات بیشتری به دست آورد، قرار میدهند. او در نهایت 15 دلیل را برای زمان استناد مطرح و اشاره میکند که تاکنون تحقیقی در این زمینه انجام نشده است.
«شارنهرست و تلوال»[2] (2005) در مقالة «شبکههای استنادی و فراپیوندی» چند عامل مستقیم یا غیرمستقیم شناخته شده مؤثر بر استناد را معرفی میکنند که عبارتند از:
ـ تحقیقات روششناختی و مقالههای مروری که معمولاً زیاد مورد استفاده قرار میگیرند.
ـ آثاری که مفهوم یا پنداری را برای اولین بار بیان میکنند.
ـ رد کردن ادعاهای دیگران
ـ نویسندگانی که متعلق به یک کشور هستند، به یک زبان مینویسند و یا در یک محل مشغول به کار هستند، معمولاً بیشتر به یکدیگر استناد میکنند.
آنها کمبود پژوهش در زمینة دلایل و انگیزههای استناد را باعث ایجاد بحثها و اختلاف نظرها بین صاحبنظران میدانند.
ـ پیشینه در ایران
«پریرخ و فتاحی» (1384) در کتاب «راهنمای نگارش مرور نوشتارها و پیشینة پژوهش» دلایل متفاوتی را (به نقل از نویسندگانی همچون همیلتون[3]؛ آری، جیکوبز و رضویه) برای نوشتن پیشینه و استفاده از دیگر متون توسط پژوهشگران بیان کردهاند. از جمله موارد مرتبط در این کتاب با پژوهش حاضر، عبارتند از:
ـ شناسایی دیدگاهها، نکتهها و یافتههای متضاد تحقیقات قبلی
ـ مشخص کردن چشمانداز پژوهش در دست انجام
ـ شناسایی روشهای پژوهشی که میتواند برای پژوهش در دست انجام مفید و مرتبط باشد.
ـ استفاده از دیگر متون در تفسیر نتایج تحقیق
ـ بیان نظریهها، فرضیهها و مباحث عمده در زمینه موضوع مورد پژوهش.
«دیانی» (1382) در فصل 4 از کتاب «گلوگاههای پژوهش در علوم اجتماعی» به چند دلیل استفاده پژوهشگران از منابع متفاوت در قسمت پیشینه و یا دیگر قسمتهای پژوهش اشاره میکند:
ـ آگاهی محقق از وضعیت فعلی دانش رشته مورد نظر
ـ آشنایی با مفاهیم و ابزار
ـ برقرار نمودن رابطة منطقی و تاریخی بین تحقیق محقق و گروه مشابهی از تحقیقات قبلی
ـ وجود پیشینه به عنوان ضرورتی اجتماعی برای پذیرش تحقیق توسط جامعه علمی
ـ اطمینان از پرداختن به کاری جدید
ـ گرفتن ایدهای نو
ـ ایجاد پشتوانة مثبت یا منفی برای مفروضات، یافتهها و روشهای تحقیق.
ابزار گردآوری دادهها
به منظور نظرخواهی از اعضای هیئت علمی دانشگاه شهید چمران در مورد دلایل استناد، از سیاهة وارسی استفاده شد. سیاهة وارسی در سه قسمت «مشخصات فردی پاسخگو»، «مادهها» و «پرسش باز» تنظیم گردید. مادههای سیاهه وارسی عبارتند از 15 دلیلی که گارفیلد (1996) در مقالة خود به آن به عنوان دلایل استناد اشاره کرده است.
برای تعیین روایی صوری (مفهوم بودن مادهها) و روایی محتوایی (مرتبط بودن مادهها با هدف پژوهش) سیاهه وارسی، از 5 نفر از استادان کتابداری با استفاده از یک مقیاس 5 درجهای لیکرت (خیلیکم تا خیلیزیاد) نظرخواهی گردید.
میانگین و انحراف استاندارد پاسخهای داده شده در مورد هر یک از مادهها، در جدول شماره 1 آمده است.
جدول 1. شاخصهای توصیفی نظر استادان در مورد روایی صوری و محتوایی مادههای سیاهة وارسی
ردیف |
مادهها |
مقدار |
میانگین روایی صوری |
انحراف استاندارد روایی صوری |
میانگین روایی محتوایی |
انحراف استاندارد رواییمحتوایی |
1 |
ذکر نام و تکریم پیشکسوتان |
5 |
6/3 |
6/1 |
3 |
8/1 |
2 |
اعتباربخشی به اثر مربوط (تکریم همکاران) |
5 |
2/3 |
6/1 |
6/3 |
6/1 |
3 |
معرفی روش شناسی، ابزار و ... |
5 |
5/3 |
7/1 |
3/3 |
5/1 |
4 |
ارائه منابع اطلاعاتی بیشتر برای مطالعه |
5 |
4 |
2/1 |
8/3 |
3/1 |
5 |
تصحیح نوشته خودتان |
5 |
3 |
8/1 |
3 |
5/1 |
6 |
بیان نوشته دیگران به منظور تصحیح آن |
5 |
6/2 |
5/1 |
3 |
8/0 |
7 |
نقد اثر قبلی |
5 |
4/3 |
8/1 |
4/3 |
5/1 |
8 |
اثبات ادّعاها |
5 |
4 |
7/0 |
4/4 |
5/0 |
9 |
هشدار به پژوهشگران، نسبت به اثری که در شرف انتشار است (که آنان نیز به هنگام استفاده از این اثر، استناد بدهند) |
5 |
4/3 |
6/1 |
3 |
6/1 |
10 |
شناساندن آثاری که به طور نامناسبی نمایهسازی و توزیع شده یا به آنها استناد نگشته است |
5 |
3 |
8/1 |
5/2 |
9/1 |
11 |
اعتباربخشی به دادهها و قسمتی از واقعیّت ـ ثابتهای فیزیکی و ... |
5 |
4 |
4/1 |
75/4 |
5/0 |
12 |
شناساندن انتشاراتی که برای اوّلین بار ایده یا مفهومی درآنها مورد بحث قرار گرفته است |
5 |
2/4 |
8/0 |
6/4 |
5/0 |
13 |
شناساندن اثری که برای اولّین بار معرف مفهومی مبیّن نام عرضهکنندة آن است (مانند بیماری هاجکینز، قانون پارتو، واکنش فریدل ـ کرافتس و ...) |
5 |
4/3 |
8/1 |
8/3 |
1 |
14 |
انکار اثر یا عقاید دیگران (ادّعاهای انکاری) |
5 |
6/3 |
4/1 |
8/3 |
3/1 |
15 |
بررسی دعاوی حقّ تقّدم دیگران |
5 |
75/3 |
2/1 |
75/3 |
95/0 |
با توجه به میانگین و انحراف استاندارد مقادیر حاصل از اظهارنظر استادان، میتوان نتیجه گرفت مفهوم بودن و مرتبط بودن مادههای این سیاهه وارسی به غیر از مادههای 6 و 10، متوسط یا بالاتر از آن ارزیابی شدهاند. در مورد دو مادة اخیر، تغییرات لازم اعمال و در نتیجة سیاهه وارسی از روایی صوری و محتوایی برخوردار گردید.
در قسمت پرسش باز نیز از پاسخگویان خواسته شد چنانچه در نوشتههای خود به دلیلی (دلایلی) غیر از دلایل ذکر شده، به استناد میپردازند، آنها را بیان کنند.
جامعة آماری
با توجّه به هدف پژوهش حاضر، سیاهههای وارسی باید برای پاسخگویی در اختیار اعضای هیئت علمی دانشگاه شهید چمران قرار میگرفت. بر اساس اطلاعات کسب شده از بانک اطلاعاتی دانشگاه شهید چمران، تعداد اعضای هیئت علمی 11 دانشکده مستقر در اهواز، 447 نفر بود که بر اساس جدول کرجسی ـ مورگان، تعداد نمونه این پژوهش 205 نفر محاسبه شد.
به منظور اطمینان از اینکه افراد نمونة پژوهش حاضر با پژوهش و تألیف به میزان قابل قبولی آشنایی دارند، بر اساس سیاهة خاصی انتخاب شدند. با استفاده از بانک اطلاعات دانشگاه شهید چمران، اسامی اعضای هیئت علمی هر دانشکده همراه با تعداد کارهای پژوهشی هر فرد (اعم از طرح پژوهشی، مقاله، کتاب و ...) مشخص و سیاههای از اسامی افراد بر اساس کارهای پژوهشی، به ترتیب از زیاد به کم، تهیه شد. سپس بر اساس نسبت جمعیت اعضای هیئت علمی، هر دانشکده به جمعیت کل اعضای هیئت علمی دانشگاه، تعداد افراد نمونه از هر دانشکده تعیین گردید (جدول شماره 2). با استفاده از این اطلاعات، افراد نمونه به ترتیب از بالای سیاهه مذکور که بر اساس تعداد پژوهشها از زیاد به کم مرتب شده بود، در هر دانشکده تعیین شدند.
جدول2. تعداد افراد نمونه از هر دانشکده
ردیف |
دانشکده |
تعداد اعضای هیئت علمی هر دانشکده |
نسبت اعضای هیئت علمی هر دانشکده به کل جمعیّت اعضای هیئت علمی دانشگاه |
تعداد افراد نمونه |
1 |
مهندسی علوم آب |
21 |
5/4 |
9 |
2 |
مهندسی |
49 |
5/10 |
22 |
3 |
کشاورزی |
57 |
5/12 |
26 |
4 |
علوم ریاضی و آمار |
31 |
8/6 |
14 |
5 |
علوم تربیتی و روانشناسی |
44 |
8/9 |
20 |
6 |
علوم |
76 |
8/16 |
33 |
7 |
دامپزشکی |
50 |
1/11 |
23 |
8 |
تربیت بدنی و علوم ورزشی |
20 |
3/4 |
9 |
9 |
الهیّات و معارف اسلامی |
23 |
5 |
10 |
10 |
اقتصاد و علوم اجتماعی |
39 |
6/8 |
18 |
11 |
ادبیات و علوم انسانی |
47 |
2/10 |
21 |
12 |
جمع |
447 |
100 |
205 |
روش آماری پژوهش
برای تجزیه و تحلیل دادههای پژوهش از آمار توصیفی همچون میانگین، انحراف استاندارد و درصد فراوانی و آمار استنباطی شامل آزمون تی و مجذور کای استفاده شده است.
محدودیت پژوهش
از آنجا که سیاهههای وارسی در اختیار اعضای هیئت علمی فعّال در امر پژوهش قرار گرفت و بیشتر این افراد مشغلة کاری فراوانی داشتند، درصد پاسخگویی به سیاهههای وارسی از مقدار مورد انتظار پایینتر بود.
جدول 3. درصد بازگست سیاهة وارسی از هر دانشکده
ردیف |
دانشکده |
درصد بازگشت سیاهه وارسی از هر دانشکده |
1 |
الهیّات و معارف اسلامی |
18% |
2 |
تربیت بدنی و علوم ورزشی |
20% |
3 |
دامپزشکی |
20% |
4 |
کشاورزی |
4/21% |
5 |
علوم ریاضی و آمار |
27% |
6 |
علوم |
29% |
7 |
مهندسی علوم آب |
30% |
8 |
مهندسی |
7/41% |
9 |
علوم تربیتی و روانشناسی |
4/45% |
10 |
ادبیات و علوم انسانی |
52% |
11 |
اقتصاد و علوم اجتماعی |
100% |
همانطور که مشاهده میشود، اعضای هیئت علمی دانشکدههای «اقتصاد و علوم اجتماعی»، «ادبیات و علوم انسانی» و «علوم تربیتی» بیشترین و دانشکدههای «الهیات و معارف اسلامی»، «تربیت بدنی و علوم ورزشی» و «دامپزشکی» کمترین میزان پاسخگویی را داشتهاند.
تجزیه و تحلیل دادهها
از تعداد 205 نفری که برای نمونه در نظر گرفته شده بودند، 84 نفر (41%) سیاهه وارسی را تکمیل کردند. از آنجا که سیاهه وارسی در 3 قسمت طراحی شده بود، تجزیه وتحلیل دادهها نیز بر اساس همین 3 قسمت صورت میگیرد.
ـ مشخصات فردی پاسخگویان
از پاسخهای داده شده به قسمت جنسیّت مشخص شد از میان پاسخگویان به این سیاهة وارسی، 12 نفر (3/14%) زن و 72 نفر (7/85%) مرد بودند.
در قسمت دوم مشخصات فردی از پاسخگویان خواسته شده بود تا رشتة تحصیلی خود را مشخص کنند، ولی از آنجا که تنوّع و گستردگی این رشتهها بسیار است، اطلاعات این قسمت در قالب دانشکدهها گروهبندی و در جدول شماره 3 بر اساس فراوانی هر دانشکده از کم به زیاد، نشان داده شده است. به علاوه، در این جدول مشخص شده است که چند درصد از جمعیت نمونهای که برای هر دانشکده در نظر گرفته شده بود، به سیاهة وارسی پاسخ دادهاند.
جدول 4. درصد فراوانی پاسخگویان در هر دانشکده
ردیف |
دانشکده |
درصد فراوانی |
1 |
تربیت بدنی و علوم ورزشی |
4/2% |
2 |
الهیّات و معارف اسلامی |
4/2% |
3 |
مهندسی علوم آب |
6/3% |
4 |
علوم ریاضی و آمار |
8/4% |
5 |
دامپزشکی |
6% |
6 |
کشاورزی |
1/7% |
7 |
مهندسی |
9/11% |
8 |
علوم تربیتی و روانشناسی |
9/11% |
9 |
علوم |
1/13% |
10 |
ادبیات و علوم انسانی |
3/14% |
11 |
اقتصاد و علوم اجتماعی |
6/22% |
72 نفر (7/85%) از اعضای هیئت علمی پاسخگو، دارای مدرک دکتری و 12 نفر (3/14%) دارای مدرک کارشناسی ارشد میباشند (نمودار شماره 1).
نمودار 1. مقطع تحصیلی پاسخگویان
همانطور که از نمودار شماره 2 مشخص است، مرتبة علمی بیشتر پاسخگویان (9/42%)، استادیار و کمترین تعداد (1/7%) مربوط به مرتبة استادی است.
نمودار 2. مرتبة علمی پاسخگویان
سابقة آموزشی 25% پاسخگویان (بیشترین تعداد) مربوط به ردههای 11ـ15 و 16ـ20 سال و 6/3% (کمترین درصد) مربوط به سابقه آموزشی 26ـ30 سال است. جدول 4، اطلاعات مربوط به دیگر ردهها را نیز نشان میدهد.
جدول 5. سابقه آموزشی پاسخگویان
ردیف |
سابقه آموزشی |
فراوانی |
درصد فراوانی |
1 |
1ـ5 |
14 |
7/16% |
2 |
6ـ10 |
11 |
1/13% |
3 |
11ـ15 |
21 |
25% |
4 |
16ـ20 |
21 |
25% |
5 |
21ـ25 |
5 |
6% |
6 |
26ـ30 |
3 |
6/3% |
7 |
30 به بالا |
9 |
7/10% |
در آخرین پرسش این قسمت، از اعضای هیئت علمی خواسته شده بود تا تعداد انتشارات خود را به تفکیک کتاب و مقاله بنویسند. جدول 5، میانگین تعداد انتشارات را برای اعضای هیئت علمی هر دانشکده نشان میدهد.
جدول 6. میانگین تعداد انتشارات هر یک از اعضای هیئت علمی هر دانشکده
ردیف |
دانشکده |
مقاله |
کتاب |
1 |
ادبیات و علوم انسانی |
8/8 |
6/1 |
2 |
اقتصاد و علوم اجتماعی |
31/9 |
3/1 |
3 |
الهیّات و معارف اسلامی |
16 |
5/6 |
4 |
تربیت بدنی و علوم ورزشی |
3/11 |
1/1 |
5 |
دامپزشکی |
8/26 |
6/1 |
6 |
علوم |
8/8 |
8/0 |
7 |
علوم تربیتی و روانشناسی |
33/42 |
67/3 |
8 |
علوم ریاضی و آمار |
33/18 |
1 |
9 |
کشاورزی |
33/16 |
3 |
10 |
مهندسی |
37/9 |
63/0 |
11 |
مهندسی علوم آب |
33/65 |
3 |
ـ مادههای سیاهة وارسی
همانطور که قبلاً گفته شد، با استفاده از مقالة گارفیلد، 15 موردی که در زمان استناد معمولاً به آنها توجه میشود، در سیاهه لحاظ و در مورد آنها با استفاده از یک طیف 5 تایی لیکرت از اعضای هیئت علمی دانشگاه شهید چمران نظرخواهی شد. جدول زیر، درصد فراوانی دو گزینه «کم» و «خیلیکم» و گزینههای «زیاد» و «خیلی زیاد» را روی هم رفته به ترتیب مادهها نشان میدهد.
جدول 7. درصد فراوانی دو گزینه «کم» و «خیلی کم» و گزینههای «زیاد» و «خیلیزیاد»
ردیف |
مادهها |
درصد فراوانی خیلیکم و کم |
درصد فراوانی خیلیزیاد و زیاد |
رتبه |
1 |
ارائه منابع اطلاعاتی بیشتر برای مطالعه |
6/9% |
8/79% |
1 |
2 |
معرفی روش شناسی، ابزار و ... |
6% |
4/77% |
2 |
3 |
شناساندن انتشاراتی که برای اولّین بار ایده یا مفهومی درآنها مورد بحث قرار گرفته است |
3/8% |
4/77% |
3 |
4 |
اثبات ادّعاها |
1/13% |
2/76% |
4 |
5 |
اعتباربخشی به دادهها و قسمتی از واقعیّت ـ ثابتهای فیزیکی و ... |
5/9% |
7/66% |
5 |
6 |
ذکر نام و تکریم پیشکسوتان |
19% |
5/59% |
6 |
7 |
اعتباربخشی به اثر مربوط (تکریم همکاران) |
9/11% |
3/57% |
7 |
8 |
تصحیح نوشته خودتان |
1/19% |
2/57% |
8 |
9 |
شناساندن اثری که برای اولّین بار معرف مفهومی مبیّن نام عرضه کننده آن است (مانند بیماری هاجکینز، قانون پارتو، واکنش فریدل ـ کرافتس و ...) |
5/16% |
7/54% |
9 |
10 |
بیان نوشتة دیگران به منظور تصحیح آن |
1/35% |
7/41% |
10 |
11 |
نقد اثر قبلی |
7/35% |
6/41% |
11 |
12 |
هشدار به پژوهشگران، نسبت به اثری که در شرف انتشار است (که آنان نیز به هنگام استفاده از این اثر، استناد بدهند) |
3/45% |
2/26% |
12 |
13 |
بررسی دعاوی حقّ تقّدم دیگران |
50% |
8/23% |
13 |
14 |
شناساندن آثاری که به طور نامناسبی نمایه سازی شده، توزیع شده یا به آنها استناد نگشته است |
50% |
4/22% |
14 |
15 |
انکار اثر یا عقاید دیگران (ادّعاهای انکاری) |
2/70% |
1/13% |
15 |
همانطور که مشاهده میشود، در مادههای 1 تا 9% فراوانی دو گزینه «زیاد» و «خیلی زیاد»، بیش از 50% است؛ بدین معنا که بیشتر از نیمی از پاسخگویان این موارد را در هنگام استناد در نوشتههای خود و یا آموزش به دانشجویان خود در نظر دارند و این مسئله بیانگر اهمیت بالای این مادهها از نظر اعضای هیئت علمی در هنگام استناد است. اگر چه در دیگر مادهها درصد فراوانیِ دو گزینة آخر از 50% کمتر است، اما در مورد مادههای 10 و 11% فروانی دو گزینه «زیاد» و «خیلی زیاد» از دو گزینه «خیلی کم» و «کم» بیشتر است. این مسئله نشان میدهد اگرچه اهمیت این دو ماده به میزان 9 مادة مذکور نیست، ولی برای بیشتر اعضای هیئت علمی، به میزان قابل توجهی حایز اهمیت بوده است. در مادههای 12 تا 15% فراوانی دو گزینه «خیلی کم» و «کم» بیشتر از دو گزینه «زیاد» و «خیلی زیاد» و غیر از ماده شماره 12 حتّی بیشتر و یا مساوی 50 است که بیانگر توجه اندک به این مادهها در هنگام استناد است.
ـ پرسش باز
پرسش باز در سیاهه وارسی به منظور بیان مطالبی در رابطه با دلایل دیگر استناد از سوی پاسخگویان لحاظ گردید و 9 نفراز پاسخگویان به شرح زیر به آن پاسخ دادهاند:
ـ یک استاد علوم تربیتی ذکر کرده که در استناد دادن، رعایت صحت و امانت در بهرهگیری از افکار، آرا و یافتههای دیگران بسیار اهمیّت دارد.
نکته قابل توجه در نظرهای ارائه شده، احساس دینی است که نسبت به متن اصلی در پژوهشگران وجود دارد. با وجود این احساس، میتوان مطمئن بود به هر دلیلی که این گروه از پژوهشگران از یافتهها و دستاوردهای دیگران استفاده کنند، به آن استناد خواهند داد. توضیحات ارائه شده توسط برخی پاسخگویان نیز تفاوت کاربرد استناد را در رشتههای مختلف نشان میدهد. ولی در کل میتوان چنین برداشت کرد که بیشتر نظرها به نحوی بر اهمیت امر استناد تأکید دارد و دلایل متفاوت استفاده از آن را برشمردهاند. برخی از آنها مفهوم مادههای «اثبات ادعاها» و «ذکر نام و تکریم پیشکسوتان» را در برداشته و گروه دیگر دلایل عبارت بودند از: توصیف و تفهیم اصطلاحات، نشان دادن حجم کار انجام شده و اعتبار و اقتدار بخشیدن به تحقیق.
پاسخگویی به پرسشهای پژوهش
برای پاسخگویی به 5 پرسش اول پژوهش، از آزمون تی و برای بقیة پرسشها از آزمون مجذور کای با در نظر گرفتن ضریب اطمینان 95% استفاده شده است که البته پاسخ به 3 پرسش اول پژوهش، یعنی:
1.آیا بین مجموع نظرهای اعضای هیئت علمی در مورد دلایل استناد در دانشکدههای مختلف، تفاوت معناداری وجود دارد؟
2.آیا بین مجموع نظرهای اعضای هیئت علمی زن و مرد در مورد دلایل استناد، تفاوت معناداری وجود دارد؟
3.آیا بین مجموع نظرهای اعضای هیئت علمی با مدارک تحصیلی مختلف در مورد دلایل استناد، تفاوت معناداری وجود دارد؟
به علّت اینکه تعداد افراد در دانشکدهها (پرسش اول)، تعداد زنان (پرسش دوم) و تعداد افراد در مقطع کارشناسی ارشد (پرسش سوم) کمتر از 30 نفر بود، امکان این مقایسه وجود نداشت[4].
4.آیا بین مجموع نظرات اعضای هیئت علمی در مرتبههای علمی مختلف در مورد دلایل استناد، تفاوت معناداری وجود دارد؟
به علّت اینکه تعداد افراد در برخی مرتبهها کمتر از 30 نفر است، مرتبههای استادیار و پایینتر از آن با یکدیگر و مرتبههای بالاتر از آن نیز با هم ادغام شدند. بدین ترتیب، 49 نفر در گروه اول و 35 نفر در گروه دوم جای گرفتند. محاسبة مقدار 16/0 برای آزمون تی، بیانگر نبود تفاوت معنادار در نظرهای این دو گروه است؛ بدین معنا که تقریباً تمامی مرتبههای علمی در مورد دلایل و زمان استناد نظرهای مشابهی دارند.
5.آیا بین مجموع نظرهای اعضای هیئت علمی با سوابق آموزشی مختلف، در مورد دلایل استناد تفاوت معناداری وجود دارد؟
باز به همان دلیل پیشین، ادغام 3 گروه اول (از 15 سال به پایین) با یکدیگر و 4 گروه بعدی (16سال به بالا) انجام شد. بنابراین، جمعیت گروه اول 46 و گروه دوم 38 نفر به دست آمد. محاسبة مقدار 32/0 برای آزمون تی، بیانگر نبود تفاوت معنادار در نظرات این دو گروه است. بنابراین، تقریباً تشابه نظرها در بین اعضای هیئت علمی با سوابق آموزشی مختلف دیده میشود.
6.آیا تفاوت معناداری بین دیدگاههای اعضای هیئت علمی زن و مرد در مورد هر یک از مادههای سیاهة وارسی وجود دارد؟
با توجه به اینکه برای انجام آزمون مجذور کای نباید کمتر از 20% خانهها مقدار فراوانی مورد انتظار کمتر از 5 و هیچ یک از خانهها نباید فراوانی مورد انتظار کمتر از یک داشته باشند، برای پاسخ به این پرسش و دیگر پرسشهای این قسمت، ادغام گزینههای خیلیکم و کم، و خیلیزیاد و زیاد سیاهه وارسی با یکدیگر و تقسیم مساوی گزینه متوسط بر روی این دو قسمت انجام و طیف 5تایی به طیف 2تایی (کم و زیاد) تبدیل گشت. همانطور که جدول شماره 8 نشان میدهد، هیچ تفاوت معناداری در نظرهای زنان و مردان در رابطه با هر یک از مادههای سیاهة وارسی وجود ندارد.
7.آیا تفاوت معناداری بین دیدگاههای اعضای هیئت علمی در مقاطع مختلف تحصیلی در مورد هر یک از مادههای سیاهة وارسی وجود دارد؟
در مورد این پرسش نیز نتایج تجزیه و تحلیل دادهها بیانگر نبود تفاوتی معنادار در نظرات اعضای هیئت علمی است (جدول شماره 8).
8.آیا تفاوت معناداری بین دیدگاههای اعضای هیئت علمی دانشکدههای مختلف در مورد هر یک از مادههای سیاهة وارسی وجود دارد؟
با وجود در نظر گرفتن طیف 2 تایی برای این قسمت، به علّت کم بودن جمعیت پاسخگویان هر دانشکده، تحلیل دادهها برای این پرسش امکانپذیر نبود.
9.آیا تفاوت معناداری در دیدگاههای اعضای هیئت علمی در مرتبههای علمی مختلف در مورد هر یک از مادههای سیاهة وارسی وجود دارد؟
علاوه بر گزینهها، مرتبهها نیز همچون قبل ادغام شدند تا نتیجة مطمئنتر و بهتری کسب شود. نتایج محاسبات، بیانگر نبود تفاوتی معنادار در نظرات است (جدول شماره 8).
10. آیا تفاوت معناداری در دیدگاههای اعضای هیئت علمی با سوابق آموزشی مختلف، در مورد هر یک از مادههای سیاهه وارسی وجود دارد؟
سوابق آموزشی همچون قبل به دو گروه 15 سال به پایین و 16 سال به بالا تقسیم شدند. نتایج حاکی از نبود تفاوتی معنادار در مورد هر یک از مادههای سیاهه است (جدول شماره 8).
جدول 8. مقادیر مجذور کای هر ماده
ردیف |
مادهها |
جنسیت |
مقطع تحصیلی |
مرتبه علمی |
سابقه آموزشی |
1 |
ذکر نام و تکریم پیشکسوتان |
52/0 |
85/0 |
41/0 |
44/0 |
2 |
اعتباربخشی به اثر مربوط (تکریم همکاران) |
46/0 |
71/0 |
33/0 |
39/0 |
3 |
معرفی روش شناسی، ابزار و ... |
25/0 |
25/0 |
52/0 |
72/0 |
4 |
ارائه منابع اطلاعاتی بیشتر برای مطالعه |
25/0 |
25/0 |
2/0 |
32/0 |
5 |
تصحیح نوشته خودتان |
69/0 |
32/0 |
14/0 |
29/0 |
6 |
بیان نوشتة دیگران به منظور تصحیح آن |
24/0 |
47/0 |
97/0 |
12/0 |
7 |
نقد اثر قبلی |
15/0 |
15/0 |
1/0 |
17/0 |
8 |
اثبات ادّعاها |
9/0 |
9/0 |
31/0 |
48/0 |
9 |
هشدار به پژوهشگران، نسبت به اثری که در شرف انتشار است (که آنان نیز به هنگام استفاده از این اثر، استناد بدهند) |
83/0 |
33/0 |
48/0 |
42/0 |
10 |
شناساندن آثاری که به طور نامناسبی نمایه سازی شده، توزیع شده یا به آنها استناد نگشته است |
6/0 |
26/0 |
39/0 |
34/0 |
11 |
اعتباربخشی به دادهها و قسمتی از واقعیّت ـ ثابتهای فیزیکی و ... |
29/0 |
77/0 |
3/0 |
42/0 |
12 |
شناساندن انتشاراتی که برای اوّلین بار ایده یا مفهومی درآنها مورد بحث قرار گرفته است |
06/0 |
9/0 |
11/0 |
49/0 |
13 |
شناساندن اثری که برای اوّلین بار معرف مفهومی مبیّن نام عرضهکنندة آن است (مانند بیماری هاجکینز، قانون پارتو، واکنش فریدل ـ کرافتس و غیره) |
69/0 |
38/0 |
25/0 |
29/0 |
14 |
انکار اثر یا عقاید دیگران (ادّعاهای انکاری) |
64/0 |
64/0 |
5/0 |
92/0 |
15 |
بررسی دعاوی حقّ تقّدم دیگران |
23/0 |
38/0 |
71/0 |
73/0 |
نتیجهگیری
با توجّه به هدف پژوهش حاضر، «تعیین دیدگاه اعضای هیئت علمی دانشگاه شهید چمران در مورد زمان استناد در تألیفات، گزارشهای پژوهشی و تدریس دروس روش پژوهش به دانشجویان»، سیاهة وارسی با استفاده از مقاله گارفیلد (1996) در مورد زمان و دلایل استناد تهیه شد و در اختیار اعضای هیئت علمی فعّال در زمینة پژوهش قرار گرفت. همانطور که مشاهده شد، بیشتر پاسخگویان به این سیاهة وارسی، مرد (7/85%)، دارای مدرک دکتری (7/85%)، مرتبه علمی استادیاری (9/42%) و سپس دانشیاری (5/34%)، و 11ـ20 سال سابقه آموزشی (50%) بودند. ولی وجود اعضای هیئت علمی فعّال در امر پژوهش که از لحاظ مرتبه علمی و سابقة آموزشی در سطح پایینتری قرار داشتند، بیانگر آن است که هر چند مدرک، مرتبة علمی و سابقة آموزشی عاملهایی تأثیرگذار در امر پژوهش هستند، ولی شرط لازم نیستند. همچنانکه در سیاهة تهیه شده از اعضای هیئت علمی هر دانشکده موارد بسیاری از افراد با مدارک، سابقه آموزشی و مرتبة علمی بالا دیده شد که از نظر فعالیت پژوهشی در سطح پایینی قرار داشتند.
با توجّه به اینکه سیاهههای وارسی در اختیار فعّالترین افراد در امر پژوهش قرار گرفت، مشاهدة مقدار میانگین مقالهها و کتابها در بعضی دانشکدهها همچون علوم، مهندسی، ادبیات و علوم انسانی و ... پایین به نظر میرسد. شاید اینطور استنباط شود که در رشتههای عملی و کاربردی همچون مهندسی و علوم، بیشتر فعالیتها به صورت آزمایشگاهی و پروژههای مختلف انجام میشود و اعضای هیئت علمی این دانشکدهها ضرورتی برای نوشتن احساس نمیکنند و یا وقت آن را ندارند. ولی کسب بالاترین میانگین (33/65) مقاله برای هر عضو هیئت علمی دانشکده مهندسی علوم آب (یک رشته عملی) و کمترین میانگین (8/8) مقاله برای رشتة ادبیات و علوم انسانی، این استنباط را نقض میکند. نتایج این قسمت و قسمت پیشین، بیانگر آن هستند که پژوهش و تألیف امری خودانگیخته است و مدارج و مدارک بالا، دلیلی برای پژوهشگر بودن نیست، بلکه این انگیزه و توان علمی افراد است که آنان را به تألیف ترغیب مینماید.
در مورد دادههای سیاهه وارسی نیز همانطور که مشاهده شد (جدول شماره 7) از دیدگاه اعضای هیئت علمی دانشگاه شهید چمران، «ارائه منابع اطلاعاتی بیشتر برای مطالعه»، «معرفی روششناسی، ابزار و غیره»، «شناساندن انتشاراتی که برای اولین بار ایده یا مفهومی درآنها مورد بحث قرار گرفته است» و «اثبات ادّعاها» از مهمترین دلایل استناد در متون و تألیفات ارزیابی شدند، زیرا درصد فراوانی این 4 ماده بسیار به یکدیگر نزدیک است، ولی ماده «اعتباربخشی به دادهها و قسمتی از واقعیّت ـ ثابتهای فیزیکی و ...» که در رتبه 5 قرار دارد، با ماده 4 دارای اختلافی در حدود 10% در درصد فراوانی دو گزینه خیلیزیاد و زیاد است. علاوه بر این، برخی پاسخگویان نیز در قسمت پرسش باز، دلایل دیگری را که آنها را به استفاده از استناد در تألیفاتشان ملزم مینماید، بیان کردند که عبارت بود از: توصیف و تفهیم اصطلاحات، نشان دادن حجم کار انجام شده، و اعتبار و اقتدار بخشیدن به تحقیق.
انجام آزمونهای مختلف تی و مجذور کای، هیچگونه تفاوت معناداری را در سطح اطمینان 95% در نظرات پاسخگویان نشان نداد. این مسئله بیانگر آن است که پاسخها تقریباً از یکدستی برخوردار و از نظر اکثریت اعضای هیئت علمی، اولویت اهمّیت هر ماده از سیاهة وارسی، تقریباً منطبق بر همان رتبههایی است که در جدول شماره 7 به آنها اختصاص یافته است.
پیشنهادها
ـ پیشنهاد میشود اعضای هیئت علمی در هنگام تدریس درسهای روش تحقیق، رساله، گزارشنویسی و ... به دانشجویان، بر روی مهمترین دلایل استناد که در این پژوهش به آنها اشاره شد بیشتر تأکید داشته باشند و در تألیفات خود نیز آنها را در نظر گیرند.
ـ همانطور که گفته شد، غیر از مقالة گارفیلد، در هیچ مقالة دیگری دلایل استناد بررسی نشده بود. بنابراین، پیشنهاد میشود علاوه بر 15 دلیلی که گارفیلد برای استناد برشمرده است، دلایل «توصیف و تفهیم اصطلاحات»، «نشان دادن حجم کار انجام شده»، و «اعتبار و اقتدار بخشیدن به تحقیق» نیز که از سوی برخی از اعضای هیئت علمی دانشگاه شهید چمران ذکر شده، به عنوان دلایل استناد در نظر گرفته شوند.