نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشجوی دکتری، علم اطلاعات و دانششناسی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران.
2 استاد، گروه علم اطلاعات و دانش شناسی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران.
3 دانشیار، گروه علم اطلاعات و دانش شناسی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران.
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Purpose: This study aimed to explore the impact of social-cognitive factors on knowledge sharing behavior among the faculty members of Ferdowsi University of Mashhad.
Methodology: This was an applied research conducted through a survey method. The research population included all faculty members of Ferdowsi university of Mashhad among whom 250 members were selected through simple random sampling. Four questionnaires including “knowledge sharing behavior questionnaire”, “trust questionnaire”, “shared perspective questionnaire”, and “tie strength questionnaire” were used for data collection which their validity and reliability were confirmed. The collected data were analyzed through Structural Equation Modeling using LISREL software.
Findings: The results showed that the status of knowledge sharing behavior and social-cognitive factors were not desirable at the university. Among the dimensions of knowledge sharing behavior “willingness to use knowledge” had the highest and “willingness to share knowledge” the lowest average. Also in social-cognitive factors “shared perspective” had the highest and “trust” the lowest average. Also the results of Structural Equation Modeling showed that the model of research had a good fitness. Moreover, findings showed that “trust”, “shared perspective”, and “tie strength” had positive and meaningful effect on knowledge sharing behavior.
Conclusion: knowledge sharing behavior is a social behavior that is influenced by social-cognitive factors than the other factors. Therefore, these factors should be considered in order to examine the behavior of knowledge sharing and its improvement in organizations. Trust, tie strength, and shared perspective are among the most important of these factors.
کلیدواژهها [English]
مقدمه و بیان مسئله
اشتراک دانش یکی از نیروهای مثبت و پیشبرندۀ سازمانی است که سبب زندهماندن سازمان و ماندن در صحنه رقابت میشود. اشتراک دانش با گسترش سریع دانش به بخشهای مختلف سازمان، زمینهساز یادگیری و تولید دانش جدید، افزایش خلاقیت و نوآوری، توسعه بهرهوری کاری و بهتبع آن بهبود عملکرد سازمان میشود. از اینرو، موضوع اشتراک دانش همواره مورد توجه سازمانهاست و همۀ سازمانها بهدنبال راههایی هستند تا امکان اشتراک دانش را در میان کارکنان خود افزایش دهند. در میان سازمانهای مختلف، دانشگاهها بهعنوان سازمانهای مبتنی بر دانش که عمده فعالیتهای آنها بر محور دانش است، اشتراک دانش در آنها از اهمیت و جایگاه ویژهای برخوردار است (جین و سیدهو[1]، 2007؛ کیم و جو[2]، 2008؛ لاو، یانگ و شی[3]، 2008؛ نوردین، داد و عثمان[4]، 2012؛ فالوود، روالی و دیلبرگ[5]، 2013). اگر دو وظیفۀ اصلی دانشگاهها را آموزش و پژوهش قلمداد کنیم، اهمیت دانش و اشتراک دانش آشکارتر میشود زیرا فعالیتهای آموزشی و پژوهشی بدون دانش و اشتراک دانش امکانپذیر نیست. از طرفی، امروزه با مطرحشدن دانشگاههای نسل سوم و چهارم که بر کارآفرینی، ثروتآفرینی، نوآوری و ارزشآفرینی تأکید دارند، دامنۀ فعالیت دانشگاهها بسیار فراتر از برنامههای آموزشی و پژوهشی رفته و پیرو آن، نقش و اهمیت دانش و اشتراک دانش نیز بیشتر شده است. از دیدگاه «شو»[6] (2008) با توجه به اهمیت اطلاعات و دانش در جوامع امروزی، وظیفه دانشگاهها در بهبود کمّی و کیفی اشتراک دانش دوچندان است زیرا دانشگاهها مراکز مهمّ تولید دانش شمرده میشوند و بهعنوان بنگاههای خدماتی، مسئولیت حلّ مشکلات منطقهای، ملی و بینالمللی را دارند. بر این اساس، اشتراک دانش و ایجاد شرایط و بستر مناسب برای واقعیتبخشی به اشتراک دانش در دانشگاهها اهمیت فراوانی دارد.
اما در میان کارکنان مختلف دانشگاه، اعضای هیئت علمی دانشگاهها مهمترین منابع تولید و کاربرد دانش جدید در دانشگاهها بهشمار میآیند. آموزش، پژوهش، مشاوره، فعالیتهای حرفهای و اجتماعی از جمله فعالیتهایی است که اعضای هیئت علمی انجام میدهند. آنچه اعضای هیئت علمی را برای انجام این فعالیتها توانمند میسازد میزان دانشی است که آنها نسبت به دیگر افراد دارند. از اینرو، همانطور که «راولی»[7] (2000) (نقل از «حسینقلیزاده و میرکمالی» 1389) بیان میکند، مؤسسههای آموزش عالی محل کسبوکار دانش هستند زیرا اعضای آن اعم از اعضای هیئت علمی و دانشجویان در فعالیتهای روزمرۀ خود بهطور مدام در فرایند خلق، نشر و یادگیری دانش درگیر میشوند. بر این اساس، میتوان گفت، کامیابی و موفقیت دانشگاهها وابسته به دانش و سرمایۀ فکری اعضای هیئت علمی آنها و قابلیتهای آنان برای رشد و توسعۀ آن است. اگرچه اعضای هیئتعلمی منبع مهمّ دانش در دانشگاه شناخته میشوند، اما این دانش وقتی سودمندی کافی خواهد داشت که بین دیگر اعضای هیئتعلمی به اشتراک گذاشته شود. بهطور حتم، ارتباط، همکاری و تعامل بین اعضای هیئت علمی و اشتراک دانش بین آنها، زمینۀ تولید دانش جدید و خلاقیت و نوآوری را فراهم میسازد که این مهم به رشد و توسعۀ دانش علمی در دانشگاهها کمک و زمینه پیشرفت علمی کل جامعه را فراهم میکند. از اینرو، نظر به اهمیت اشتراک دانش در بین اعضای هیئت علمی، شناسایی عوامل مؤثر بر آن بهمنظور تسهیل اشتراک دانش ضروری بهنظر میرسد.
بررسی پژوهشها و مطالعات انجامشده در زمینۀ اشتراک دانش بهویژه در بین اعضای هیئت علمی نشان میدهد در بیشتر این پژوهشها به زیرساختها و مسائل سازمانی، فنی و فناوری توجه شده است، حال آنکه به گفتۀ صاحبنظران مختلف (کرستین، سیاکس و بلستراپ[8]، 2010؛ وانوارن[9]، 2011) اشتراک دانش یک فعالیت و رفتار اجتماعی است که در بافت و فضای اجتماعی رخ میدهد، بنابراین عوامل مختلف انسانی از جمله عوامل شناختی _ اجتماعی بیش از سایر عوامل بر آن تأثیر دارد. «اوانز»[10] (2012) نیز معتقد است، رفتار اشتراک دانش یک تعامل اجتماعی پیچیده است که از اعتماد و دیگر عوامل شناختی _ اجتماعی، عوامل درونی و بیرونی که بر کیفیت و کمیّت روابط میان افراد اثرگذار است، تأثیر میپذیرد، بهویژه وقتی اشتراک دانش در سطح گروهی (فراتر از یک برنامه وابسته به مدیریت دانش در سطح سازمانی) بررسی میشود، نقش این عوامل بسیار پررنگتر میشود. از دیدگاه وی، پژوهشها و مطالعات بسیار اندکی در این زمینه انجام شده و نقش و اهمیت این عوامل در رفتار اشتراک دانش بهخوبی درک نشده است. بررسی اندک پژوهشهای انجامشده دربارۀ رفتار اشتراک دانش اعضای هیئت علمی در داخل کشور نیز نشان میدهد، نقش عوامل شناختی _ اجتماعی مورد غفلت واقع شده است. همچنین، نتایج این پژوهشها گویای این است که وضعیت اشتراک دانش در میان اعضای هیئت علمی چندان مطلوب نیست. از طرفی، در این پژوهشها (جعفرزاده کرمانی، 1394؛ نعمتی، انارکی و نوشین فرد، 1392؛ اسماعیلپناه و خیاطمقدم، 1392) دامنۀ ارتباطات، تعاملات و اعتماد که از مؤلفههای عوامل شناختی _ اجتماعی هستند، در میان اعضای هیئتعلمی نامطلوب گزارش شده است که خود میتواند دلیل وضعیت نامطلوب رفتار اشتراک دانش میان آنها باشد.
بهطورکلی، بیشتر پژوهشهای انجامشده در زمینۀ رفتار اشتراک دانش، از وضعیت نامطلوب آن در میان اعضای هیئت علمی گزارش میدهند. بهنظر میرسد یکی از علتهای اصلی چنین مسئلهای وضعیت نامناسب عوامل شناختی _ اجتماعی در میان اعضای هیئت علمی باشد (کیم و جو، 2008؛ اوانز، 2012). بر این اساس، لازم است تأثیر عوامل شناختی _ اجتماعی بر رفتار اشتراک دانش اعضای هیئت علمی بررسی شود. توجه به این امر، ضمن مشخصساختن وضعیت عوامل شناختی _ اجتماعی، میزان تأثیر این عوامل بر رفتار اشتراک دانش را نیز آشکار میسازد. با توجه به آنچه گفته شد، پژوهش حاضر با این پرسش عمده روبهروست که وضعیت اشتراک دانش میان اعضای هیئت علمی که در پژوهش های پیشین نامطلوب گزارش شده است (ژنگ و فای[11]، 2012؛ ایزی[12] و همکاران، 2013؛ فالوود، روالی و دیلبرگ، 2013؛ عربشاهی، 1392؛ نعمتی، انارکی و نوشین فرد، 1392) تا چه حد متأثر از عوامل شناختی _ اجتماعی است؟ از اینرو، این پژوهش با ارائه یک مدل مفهومی بهدنبال بررسی میزان تأثیر عوامل شناختی _ اجتماعی بر رفتار اشتراک دانش در بین اعضای هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد است.
مبانی نظری در قلمرو عوامل شناختی- اجتماعی
علاوه بر متغیر رفتار اشتراک که در ابتدا بهاندازه کافی به آن پرداخته شد، در این پژوهش از مفاهیم دیگری نیز با عنوان عوامل شناختی _ اجتماعی استفاده شده است که در ادامه مفهوم و تعریف آنها بهطور خلاصه آورده شده است. بنا به گفته «اوانز» (2012) عوامل شناختی _ اجتماعی متشکل از مجموعهای از عوامل درونی (مثل ذهنیّات، ادراکات و احساسات) و عوامل بیرونی (مثل اعتماد متقابل و همکاری) است که بر روابط بین افراد تأثیر میگذارد. از دیدگاه وی مهمترین این عوامل در سازمان عبارتند از: اعتماد، دیدگاه مشترک و قوّت رابطه.
اعتماد: اعتماد سازه و مفهومی است که در حوزههای مختلفی از علوم اجتماعی از جمله، تاریخ، انسانشناسی، روانشناسی، علوم سیاسی، اقتصاد، جامعهشناسی، علوم اطلاعات و مدیریت دانش بهکار رفته است و هر یک از رشتهها با رویکردی خاص به آن نگریستهاند. «ورچل»[13] (1979) رویکردهای مختلف نسبت به مفهوم اعتماد را به سه رویکرد کلی دستهبندی میکند. اولین رویکرد مرتبط با نظریههای شخصیت است. این رویکرد برخاسته از حوزه روانشناسی است و به اعتماد بهعنوان یک مفهوم فردی و روانی که نشاندهنده بخشی از ویژگیهای شخصیتی افراد است، مینگرد. دومین رویکرد برخاسته از علوم اجتماعی و مدیریت است و به اعتماد بهعنوان یک پدیدۀ سازمانی و نهادی مینگرد. رویکرد سوم، مرتبط با روانشناسی اجتماعی است و بر روابط و تعاملات بینفردی تأکید دارد. در این رویکرد به اعتماد در فضای تعاملات بین افراد پرداخته میشود. در پژوهش حاضر نیز این رویکرد از اعتماد مورد استفاده از قرار گرفته است. بنا به گفته «لویکی و بانکر»[14] (1966) در بررسی اعتماد باید بین دو نوع رابطه تمایز قایل شد؛ روابط فردی و روابط حرفهای. اولی به مفهوم اعتماد در بافت روابط نزدیک بینفردی (دوستانه، روابط عاشقانه و موارد مشابه) و دومی به مفهوم اعتماد در روابط کاری و حرفهای میپردازد. آنها تأکید دارند که این تمایز باید حتما صورت بگیرد زیرا نوع این رابطهها و نحوۀ شکلگیری آنها باهم متفاوت است. از دیدگاه آنها، اعتماد یعنی باور اعتمادی، که عبارت است از یک مجموعه ذهنی و موافق از باورها دربارۀ دیگران و روابط آنها که فرد فرض میگیرد، حرکات و اعمال دیگران برای وی نتایج مثبت بههمراه خواهد داشت. مطابق این مدل، فرد اعتمادکننده میزان مورد اعتمادبودن طرف مقابل خود را با توجه به سه مؤلفه «شایستگی» (توانمندی)[15]، «خیرخواهی»[16] و «روراستی» یا درستی[17] قضاوت میکند. در حقیقت این سه ویژگی در هر فرد باعث میشود که فرد مقابل تا چه میزان به وی اعتماد داشته باشد.
دیدگاه مشترک سازمانی[18]: بنا به تعریف «لوین، ویتنر و کراس»[19] (2006) دیدگاه مشترک سازمانی ترکیبی از زبان مشترک و چشمانداز مشترک بین کارکنان سازمان است. زبان مشترک بهمیزان درک مشترک افراد از اطلاعات و دانش دریافتی اشاره دارد. «آرگیرس»[20] (1999) نیز زبان مشترک را دستور زبان فنی برای ارتباط برقرارکردن میداند. چشمانداز مشترک نیز به این معناست که تا چه حد منبع و گیرنده (البته از زوایه دید گیرنده) نگرانیها و اهداف مشترک دارند (لوین، ویتنر و کراس، 2006). «تسای و گوشال»[21] (1998) هدفها و آرمانهای جمعی اعضای یک سازمان را چشم انداز مشترک تعریف میکنند.
قوت رابطه[22]: ترکیبی از زمان، شدت عاطفی، صمیمیت و خدمات متقابل که نشاندهندۀ ویژگیهای گروه است (گرانووتر[23] (1973). همچنین «مک فادین و کنلا»[24] (2004) نیز قوّت رابطه را ترکیبی از فروانی رابطه و میزان صمیمیت تعریف کرده است. فراوانی رابطه بهمیزان و تعداد رابطهها در بافت سازمانی اشاره دارد که شامل تعاملات رودر رو، تلفنی یا از طریق پست الکترونیک میشود. صمیمیت نیز شدت عاطفی احساسشده توسط افراد را در یک رابطه نشان میدهد.
مروری بر پیشینه پژوهش
اشتراک دانش و رفتار اشتراک دانش از موضوعاتی هستند که همواره مورد توجه پژوهشگران بودهاند بهطوریکه با رویکردهای متفاوت و در مکانهای مختلفی به آن پرداخته شده است. در پژوهشهای اولیهای که در این زمینه انجام شد، بیشتر به اشتراک دانش بهعنوان فرایندی از فرایندهای مدیریت دانش نگریسته شده است. در این پژوهشها مسائل فنی و سازمانی بیشتر مورد توجه بودند. اما در سالهای اخیر اشتراک دانش بهعنوان یک رفتار اجتماعی تبادل دانش و تجربه مطرح شده که فراتر از یکی از برنامههای مدیریت دانش است و در هر سازمان و گروهی قابل اجرا و بهرهبرداری است. در این رویکرد اگرچه به مسائل فنی و سازمانی نیز توجه میشود اما تأکید اصلی بر مسائل انسانی است. پژوهش حاضر نیز رویکرد دوم را دنبال میکند. در ادامه به تعدادی از مهمترین پژوهشهایی که از این منظر به اشتراک دانش نگریستهاند، با تأکید بر پژوهشهایی که در بین اعضای هیئت علمی انجام شده، اشاره میشود.
«چوی، کنگ و لی»[25] (2008) در پژوهشی نقش عوامل اجتماعی چون اعتماد، پاداشهای درونی و پاداشهای بیرونی و عوامل فنی را بر رفتار اشتراک دانش کارکنان بررسی کردند. یافتههای این پژوهش گویای آن است که عوامل اجتماعی و فنی هر دو بر اشتراک دانش تأثیر دارند، که در این میان تأثیر «اعتماد» بیش از سایر عوامل است. «کارکولیان، الحراکه و مثارا» [26](2010) در مطالعهای تأثیر تعهد سازمانی بر رفتار اشتراک دانش کارکنان را بررسی کردند. یافتههای آنان نشان داد، تعهد سازمانی با تمایل افراد به اشتراک دانش رابطه دارد؛ بدین معنا که افرادی که تعهد سازمانی بالایی دارند، تمایل بیشتری به اشتراک دانش دارند که در میان ابعاد تعهد، تعهد عاطفی بیشترین تأثیر را بر رفتار اشتراک دانش دارد. در پژوهشی دیگر «ژانگ و فای» (2012) عوامل فردی مؤثر بر رفتار اشتراک دانش را با استفاده از نظریۀ رفتار برنامهریزیشده در بین کارکنان چندین شرکت عمرانی در هنگکنگ بررسی کردند. یافتههای آنان نشان داد، قصد بهاشتراکگذاری دانش بیش از کنترل رفتاری درکشده بر رفتار بهاشتراکگذاری دانش تأثیرگذار است که این نشان میدهد، رفتار اشتراک دانش در سازمانهای مورد بررسی بیشتر تحت تأثیر ارادۀ خود کارکنان است تا شرایط محیطی. با رویکردی مشابه، «نوردین، داد و عثمان» (2010) نیز رفتار اشتراک دانش اعضای هیئت علمی یکی از دانشگاههای مالزی را بر مبنای نظریۀ رفتار برنامهریزیشده بررسی کردند. نتایج نشان داد، رفتار اشتراک دانش در میان استادان از سطح مطلوبی برخوردار نیست. از میان متغیرهای مورد بررسی، کنترل رفتاری درکشده تأثیر بیشتری بر رفتار اشتراک دانش استادان دارد. «فولوود، راولی و دلبریج» (2013) نیز در پژوهشی، نقش مجموعهای از عوامل شامل سیستم پاداش، مشارکت، مزایای درکشده، هنجارهای ذهنی، رهبری، ساختار سازمانی، میزان استقلال افراد، وابستگی سازمانی، پایبندی به اصول سازمانی و زیرساختهای فناوری را بر رفتار اشتراک دانش اعضای هیئت علمی تعدادی از دانشگاههای بریتانیا بررسی کردند. یافتههای آنان نشان داد، از دیدگاه اعضای هیئت علمی، سیستم پاداش، مشارکت و مزایای درکشده نقش بالایی بر اشتراک دانش آنها دارد. در مقابل مؤلفههای رهبری، ساختار سازمانی و فناوری نقش چندانی بر اشتراک دانش بین آنها ندارند.
در داخل کشور نیز پژوهشهای متعددی در زمینۀ اشتراک دانش انجام شده است که در ادامه به تعدادی از جدیدترین و مرتبطترین پژوهشها با پژوهش حاضر اشاره میشود. از جملۀ این پژوهشها «توکلی، ملکیان و نوربخش» (1391) در پژوهشی نقش متغیرهای روابط متقابل مورد انتظار، درک از خودکارآمدی، پاداشهای بیرونی مورد انتظار، جوّ سازمان و نگرش نسبت به اشتراک دانش و سطح بهکارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات را بر تمایل به اشتراک دانش و رفتار اشتراک دانش سنجیدند. نتایج نشان داد بین همۀ متغیرهای مورد بررسی با تمایل به اشتراک دانش و رفتار اشتراک دانش رابطۀ معنادار وجود دارد. در میان متغیرهای مورد بررسی، متغیرهای «نگرش نسبت به اشتراک دانش» و «روابط متقابل مورد انتظار» بیشترین تأثیر را بر تمایل به اشتراکگذاری دانش دارند. در پژوهشی دیگر «نعمتی، انارکی و نوشینفرد» (1392) عوامل مؤثر بر رفتار اشتراک دانش اعضای هیئتعلمی رشتۀ پزشکی در دانشگاهها و مراکز علوم پزشکی را در سه دستۀ عوامل سازمانی، فردی و فنی بررسی کردند. نتایج نشان داد، عوامل سازمانی، فردی و فنّی و مؤلفههای آنها با اشتراک دانش درونسازمانی رابطۀ معنادار دارند. در این میان عوامل سازمانی بیشترین تأثیر را بر میزان اشتراک دانش داشتند. در پژوهشی متفاوت «اخوان، امیران و رحیمی» (1392) با تأکید بر مهمبودن نقش انگیزهها در رفتار اشتراک دانش، تأثیر عوامل انگیزشی بر رفتار اشتراک دانش کارکنان صنعت دفاع کشور را بررسی کردند. یافتهها نشان داد، عوامل انگیزشی درونی از قبیل احساس مسئولیت، اعتماد بینفردی، صداقت، بیشتر از عوامل انگیزشی بیرونی مانند پاداش مالی، ترفیع شغلی، استقلال کاری بر تمایل به اشتراک دانش و رفتار اشتراک دانش تأثیر دارد. «عربشاهی» (1392) نیز در پژوهشی تأثیر هوش هیجانی و هوش سازمانی را بر رفتار اشتراک دانش اعضای هیئت علمی رشته مدیریت در دانشگاههای دولتی ایران بررسی کرد. نتایج وی نشان داد هوش سازمانی و هوش هیجانی تأثیر معناداری بر رفتار اشتراک دانش اعضای هیئت علمی دارد. در پژوهشی دیگر «بهلول، حسینقلیزاده و کرمی» (1394) نقش عوامل فردی، سازمانی و فنی را در پیشبینی باورهای رفتاری، هنجاری و کنترلی معلمان نسبت به اشتراک دانش بررسی کردند. یافتههای آنان نشان داد، مؤلفه «تمایل به اشتراک دانش» بیشترین میانگین را دارد. همچنین «باورهای هنجاری و کنترلی» بهطور مستقیم و غیرمستقیم نقش تعیینکنندهای در ایجاد تمایل و رفتار اشتراک دانش معلمان دارند. «جعفرزاده کرمانی» (1394) نیز در پژوهشی پیمایشی، وضعیت رفتار اشتراک دانش و عوامل فردی مؤثر بر آن را در میان اعضای هیئت علمی رشتۀ علم اطلاعات و دانششناسی ایران بررسی کرد. نتایج وی نشان داد، وضعیت بهاشتراکگذاری دانش در جامعۀ مورد بررسی در حدّ متوسط است و اعضای هیئت علمی بیشتر در حوزۀ مسائل مربوط به تدریس به اشتراک دانش میپردازند. همچنین یافتههای وی نشان داد، عوامل فردی همچون اعتماد و همکاریها، بر رفتار اشتراک دانش تأثیر مثبت و معنادار دارند.
بهطورکلی، از بررسی پژوهشها و مبانی نظری این حوزه چندین نکته استنباط میشود. نخست، تنوع جامعه پژوهش در این مطالعات نشان میدهد بیشتر سازمانها به اهمیت این موضوع پیبردهاند و خواهان بررسی و پیگیری وضعیت آن هستند. دوم، در میان عوامل گوناگون اعتماد، تعهدسازمانی، پاداشها و... از جمله متغیرهایی هستند که بیش از سایر متغیرها مورد توجه بودند. سوم، عمدۀ این پژوهشها با استفاده از روشهای کمّی پیمایشی و با استفاده از ابزار پرسشنامه انجام شدند. لازم به ذکر است، با توجه به اعتبار بالای برخی از این ابزارها در پژوهش حاضر نیز از برخی گویههای آنها استفاده شد. چهارم، نتایج کلی این پژوهشها نشان میدهد رفتار اشتراک دانش یک رفتار تکبُعدی یا تکعاملی نیست بلکه رفتاری پیچیده است که تابعی از متغیرهای مختلف است که در بررسی آن باید به آنها توجه شود. اما در بین عوامل مختلف، آنچه کمتر به آنها توجه شده عوامل شناختی _ اجتماعی است. این مهم لازمۀ انجام پژوهش در این زمینه را نیز آشکارتر میسازد. بر این اساس، توجه به نقش عوامل شناختی _ اجتماعی در این پژوهش مورد توجه قرار گرفت.
الگوی مفهومی پژوهش
با توجه هدفهای پژوهش حاضر و بر اساس ارتباط منطقی و نظری که بین متغیرهای این پژوهش وجود دارد، مدل زیر بهعنوان مدل این پژوهش ارائه میشود.
شکل 1. مدل مفهومی پژوهش (تأثیر عوامل شناختی- اجتماعی بر رفتار اشتراک دانش)
پرسشهای پژوهش
فرضیههای پژوهش
روششناسی پژوهش
این پژوهش از نوع کاربردی است که به روش پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش، اعضای هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد (800 نفر[27]) بودند که با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی ساده و مطابق با فرمول نمونهگیری کوکران تعداد 250 نفر بهعنوان اعضای نمونه انتخاب شدند. پس از پیگیریهای فراوان 176 نفر (4/70%) اعضای نمونه به پرسشنامهها پاسخ دادند. برای گردآوری دادههای پژوهش از چندین پرسشنامه به شرح زیر استفاده شد.
الف) پرسشنامه رفتار اشتراک دانش: برای سنجش رفتار اشتراک دانش در این پژوهش پرسشنامه «هولست»[28] (2003) مبنای کار قرار گرفت. این پرسشنامه رفتار اشتراک دانش را در سه بُعد تمایل به اشتراک دانش[29]، تمایل به استفاده از دانش[30] و درک مفیدبودن دانش[31] میسنجند.
ب) پرسشنامه عوامل شناختی _ اجتماعی: چنانکه پیشتر گفته شد، در این پژوهش با بررسی مبانی نظری و پیشینه پژوهش، متغیرهای اعتماد، دیدگاه مشترک (زبان مشترک و چشمانداز مشترک) و قوّت رابطه (قدرت وحدت) بهعنوان عوامل مهمّ شناختی _ اجتماعی، شناسایی شدند. برای بررسی هر یک از این متغیرها از پرسشنامههای زیر استفاده شد.
پرسشنامه اعتماد: در این پژوهش برای سنجش اعتماد نیز از مدل «مایر، دیوس و اسکورمن»[32] (1995) استفاده شد. این مدل اعتماد را در سطح روابط بینفردی و در بافت کاری و حرفهای میسنجد. در این مدل میزان مورد اعتمادبودن افراد گروه یا سازمان در سه بُعد توانایی (شایستگی)، خیرخواهی و روراستی یا درستی ارزیابی میشود. در عین حال، برای افزایش اعتبار پرسشنامه و تناسب بیشتر آن با جامعه، از گویههای پرسشنامههای دیگر (لوین و کراس[33]، 2004؛ لوین، وینتر و کراس، 2006) نیز استفاده شد.
پرسشنامه دیدگاه مشترک (زبان مشترک و چشمانداز مشترک): در پژوهش حاضر دیدگاه مشترک شامل دو متغیر زبان مشترک و چشمانداز مشترک است. بر این اساس، برای سنجش آن، دو پرسشنامه طراحیشده توسط «لوین، وینتر و کراس» (2006) و «تسای و گوشال» (1998) مبنای کار قرار گرفت.
پرسشنامه قوّت رابطه: برای سنجش قوّت رابطه نیز از پرسشنامه «لوین و کراس» (2004) استفاده شد. این پرسشنامه قوّت رابطه را در دو بُعد فراوانی ارتباطات و صمیمیت میسنجد. این پرسشنامه تاکنون در پژوهشهای مختلف (اوانز، 2010؛ لوین، والتر، مورناهان[34]، 2011) بهکار رفته و روایی آن مورد تأیید پژوهشگران قرار گرفته است.
شایان ذکر است، قبل از توزیع پرسشنامهها، روایی (صوری، محتوایی و سازهای) و پایایی آنها بررسی و تأیید شد. روایی صوری _ محتوایی، از طریق قضاوت تعدادی از متخصصان و کارشناسان (استادان رشتۀ علم اطلاعات و دانششناسی و مدیریت) و روایی سازه پرسشنامهها نیز با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی بررسی و تأیید شد. برای بررسی پایایی پرسشنامهها نیز در مرحلۀ پیشآزمون از هر پرسشنامه 30 عدد بین اعضای هیئت علمی توزیع و آلفای کرونباخ آن محاسبه شد. آلفای کرونباخ همۀ پرسشنامهها و ابعاد آنها بیشتر از 8/0 بهدست آمد که نشاندهندۀ پایایی بالا و قابل قبول پرسشنامهها بود.
در این پژوهش برای توصیف آماری دادهها و پاسخ به پرسشهای پژوهش و سنجش پایایی و نرمالبودن متغیرها از نرمافزار SPSS استفاده شد. برای آزمون فرضیههای پژوهش نیز از روش مدل معادلات ساختاری با کمک نرمافزار Lisrel استفاده شد. لازم به ذکر است، با توجه به اینکه در پژوهش حاضر نمونهگیری صورت گرفته است، برای استفادۀ درست از آزمونهای آماری و تعمیم نتایج، در ابتدا نرمالبودن دادهها نیز بررسی شد. بدینترتیب نتایج آزمون گلموگروف اسمیرنف برای سنجش نرمالبودن دادهها نشان داد که همه متغیرها و ابعاد مورد بررسی دارای توزیع نرمال هستند. از اینرو، میتوان از آزمونهای پارامتریک استفاده کرد.
تجزیه وتحلیل یافتههای پژوهش
پرسش1: وضعیت رفتار اشتراک دانش در بین اعضای هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد چگونه است؟
هدف از این پرسش بررسی وضعیت رفتار اشتراک دانش اعضای هیئت علمی و مقایسۀ آن با وضعیت مطلوب است. پرسشنامههای این پژوهش بر اساس طیف لیکرت 5 تایی (خیلی کم تا خیلی زیاد) سنجیده شدند که به آن اعداد یک تا پنج (1 تا 5) اختصاص داده شد. از اینرو، وضعیت متوسط برابر عدد (3) و وضعیت مطلوب برابر با عدد (4) در نظر گرفته شد. بر این اساس نقطۀ برش در آزمون مقایسه میانگین عدد (4) در نظر گرفته شد. جدول زیر نتایج آزمون تیاستیودنت را برای مقایسه میانگین بهدستآمده با وضعیت مطلوب نشان میدهد.
جدول1. نتایج آزمون تیاستیودنت برای مقایسۀ وضعیت متغیر رفتار اشتراک دانش و ابعاد آن با سطح مطلوب (4)
ردیف |
متغیر |
میانگین |
انحراف معیار |
آماره t |
درجه آزادی |
سطح معناداری آزمون |
نتیجه آزمون |
1 |
رفتار اشتراک دانش |
60/3 |
503/0 |
619/10- |
175 |
00/0 |
قبول |
2 |
تمایل به اشتراک دانش |
50/3 |
604/0 |
759/10- |
175 |
00/0 |
قبول |
3 |
تمایل به استفاده از دانش |
80/3 |
490/0 |
165/5- |
175 |
00/0 |
قبول |
4 |
درک مفید بودن دانش |
56/3 |
628/0 |
110/9- |
175 |
00/0 |
قبول |
چنانکه دادههای جدول1 نشان میدهد، میانگین کلّیِ رفتار اشتراک دانش 6/3 است. در میان ابعاد اشتراک دانش بیشترین میانگین مربوط به بعد «تمایل به استفاده از دانش» است و کمترین میانگین نیز مربوط به بعد «تمایل به اشتراک دانش» است. بهعبارتی، اعضای هئیت علمی دانشگاه فردوسی مشهد اگرچه تمایل نسبتاً بالایی به استفاده از دانش دیگران دارند، در اشتراک دانش خود با دیگران تمایل کمتری دارند. نتیجۀ آزمون نشان میدهد، سطح معناداری آزمون کمتر از 05/0 است. در نتیجه، وجود تفاوت معنادار بین میانگینهای بهدستآمده و سطح مطلوب تأیید میگردد. بهعبارتی، میتوان نتیجه گرفت میانگین رفتار اشتراک دانش و ابعاد آن با سطح مطلوب تفاوت معنادار دارد و کمتر از حدّ مطلوب است.
پرسش2: وضعیت عوامل شناختی _ اجتماعی (اعتماد، دیدگاه مشترک، قوّت رابطه) در بین اعضای هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد چگونه است؟
در پژوهش حاضر، منظور از عوامل شناختی _ اجتماعی سه متغیر «اعتماد»، «دیدگاه مشترک» و «قوّت رابطه» است. هدف این پرسش بررسی وضعیت این متغیرها و مقایسۀ آن با وضعیت مطلوب (4) است. در این پرسش بهترتیب وضعیت هر یک از این متغیرها بررسی میشود. مشابه پرسش قبلی برای بررسی وضعیت این متغیرها از آزمون تی استیودنت استفاده شد. جدولهای 2، 3 و 4 بهترتیب نتایج این آزمون را برای متغیرهای اعتماد، دیدگاه مشترک و قوّت رابطه نشان میدهند.
جدول2. نتایج آزمون تی استیودنت برای مقایسۀ وضعیت متغیر اعتماد و ابعاد آن با سطح مطلوب (4)
ردیف |
متغیر |
میانگین |
انحراف معیار |
آماره t |
درجه آزادی |
سطح معنی داری آزمون |
نتیجه آزمون |
1 |
اعتماد |
19/3 |
718/0 |
791/14- |
175 |
001/0 |
قبول |
2 |
اعتماد بر اساس شایستگی |
54/3 |
673/0 |
900/8- |
175 |
00/0 |
قبول |
3 |
اعتماد بر اساس خیرخواهی |
16/3 |
810/0 |
689/13- |
175 |
00/0 |
قبول |
4 |
اعتماد بر اساس روراستی |
90/2 |
862/0 |
789/16- |
175 |
00/0 |
قبول |
چنانکه در جدول2 دیده میشود میانگین کلی اعتماد 19/3 بهدستآمده است. کمترین میانگین مربوط به «اعتماد بر اساس روراستی» و بیشترین میانگین مربوط به «اعتماد بر اساس شایستگی» است. نتیجۀ آزمون نشان میدهد سطح معناداری آزمون برای متغیر «اعتماد» و ابعاد آن کمتر از 05/0 است. از اینرو، وجود تفاوت معنادار با سطح مطلوب تأیید میشود. بهعبارتی، میتوان نتیجه گرفت میانگین «اعتماد» و ابعاد آن تفاوت معناداری با سطح مطلوب دارد و از حد مطلوب کمتر است.
جدول3. نتایج آزمون تی استیودنت برای مقایسۀ وضعیت متغیر دیدگاه مشترک و ابعاد آن با سطح مطلوب (4)
ردیف |
متغیر |
میانگین |
انحراف معیار |
آماره t |
درجه آزادی |
سطح معنی داری آزمون |
نتیجه آزمون |
1 |
دیدگاه مشترک |
56/3 |
583/0 |
983/9- |
175 |
001/0 |
قبول |
2 |
زبان مشترک |
70/3 |
589/0 |
824/6- |
175 |
00/0 |
قبول |
3 |
چشمانداز مشترک |
45/3 |
704/0 |
189/10- |
175 |
00/0 |
قبول |
چنانکه در جدول3 دیده میشود، میانگین کلّیِ دیدگاهِ مشترک 56/3 بهدست آمده است. در میان ابعاد این متغیر «زبان مشترک» میانگین بیشتری نسبت به «چشمانداز مشترک» بهخود اختصاص داده است. نتیجۀ آزمون نیز نشان میدهد، سطح معناداری آزمون برای متغیر «دیدگاه مشترک» و ابعاد آن کمتر از 05/0 است. از اینرو، وجود تفاوت معنادار با سطح مطلوب تأیید میشود. بهعبارتی، میتوان نتیجه گرفت میانگین دیدگاه مشترک و ابعاد آن تفاوت معناداری با سطح مطلوب دارد وکمتر از حد مطلوب است.
جدول4. نتایج آزمون تی استیودنت برای مقایسۀ وضعیت متغیر قوّت رابطه و ابعاد آن با سطح مطلوب (4)
ردیف |
متغیر |
میانگین |
انحراف معیار |
آماره t |
درجه آزادی |
سطح معناداری آزمون |
نتیجه آزمون |
1 |
قوّت رابطه |
45/3 |
760/0 |
455/9- |
175 |
00/0 |
قبول |
2 |
فراوانی رابطه |
46/3 |
845/0 |
341/8- |
175 |
00/0 |
قبول |
3 |
صمیمیت |
43/3 |
854/0 |
715/8- |
175 |
00/0 |
قبول |
بر اساس دادههای جدول4، میانگین متغیر «قوّت رابطه» 45/3 بهدست آمده است و اختلاف اندکی بین میانگین فروانی رابطه و صمیمیت وجود دارد. نتیجۀ آزمون نیز نشان میدهد، سطح معناداری آزمون برای متغیر «قوّت رابطه» و ابعاد آن کمتر از 05/0 است. در نتیجه، وجود تفاوت معنادار بین میانگین این متغیرها با سطح مطلوب تأیید میشود. بهعبارتی، میتوان نتیجه گرفت تفاوت معناداری بین میانگین «قوّت رابطه» و ابعاد آن با سطح مطلوب وجود دارد و میانگین این متغیرها کمتر از حد مطلوب است.
همبستگی بین متغیرهای عوامل شناختی _ اجتماعی و رفتار اشتراک دانش
پیش از پرداختن به مدل پژوهش و بررسی رابطۀ علّی بین متغیرهای پژوهش، بهتر است همبستگی بین متغیرها گزارش شود. جدول زیر ضریبهای همبستگی بین متغیرها را نشان میدهد. باتوجه به اینکه متغیرهای پژوهش دارای توزیع نرمال بودند، از آزمون همبستگی پیرسون برای بررسی رابطۀ بین متغیرها استفاده شد.
جدول 5. ماتریس همبستگی متغیرهای پژوهش
ردیف |
متغیرها |
1 |
2 |
3 |
4 |
5 |
6 |
7 |
1 |
قوّت رابطه |
1 |
|
|
|
|
|
|
2 |
دیدگاه مشترک |
**678/0 |
1 |
|
|
|
|
|
3 |
اعتماد |
**690/0 |
**731/0 |
1 |
|
|
|
|
4 |
رفتار اشتراک دانش |
**626/0 |
**538/0 |
**636/0 |
1 |
|
|
|
5 |
تمایل به اشتراک دانش |
**662/0 |
**507/0 |
**675/0 |
**921/0 |
1 |
|
|
6 |
تمایل به استفاده از دانش |
**427/0 |
**355/0 |
**238/0 |
**727/0 |
**539/0 |
1 |
|
7 |
درک مفید بودن دانش |
**419/0 |
**463/0 |
**517/0 |
**849/0 |
**634/0 |
**527/0 |
1 |
توضیح: **معنادار در سطح اطمینان 99/0؛ * معنادار در سطح اطمینان 95/0
چنانکه در جدول5 دیده میشود، بین همۀ متغیرهای موجود در جدول همبستگی معنادار وجود دارد. بین متغیرهای قوّت رابطه، دیدگاه مشترک و اعتماد، با متغیر رفتار اشتراک دانش و ابعاد رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. در میان این متغیرها بیشترین همبستگی بین اعتماد و رفتار اشتراک دانش است.
بررسی مدل پژوهش
چنانکه پیشتر گفته شد در پژوهش حاضر برای آزمون مدل پژوهش از روش معادلات ساختاری با کمک نرمافزار لیزرل استفاده شد. معادلات ساختاری یک روش نیرومند تحلیل چندمتغیری با متغیرهای پنهان است که برای بررسی روابط علّی پیچیده بین چندین متغیر بهکار میرود (هومن، 1380). مدل معادلات ساختاری ترکیبی از یک مدل اندازهگیری (تحلیل عاملی تأییدی) و یک مدل ساختاری (تحلیل مسیر) است. بر مبنای مدلهای اندازهگیری پژوهشگر مشخص میسازد که هر کدام از متغیرهای پنهان[35] با کدام دسته از متغیرهای مشاهدهشده[36] تعریف میشوند. مدل تحلیل مسیر نیز امکان بررسی شبکهای از روابط علّی بین متغیرها را ممکن میسازد. بهعبارتی، مشخص میسازد که هر کدام از متغیرهای وابسته از کدامیک از متغیرهای مستقل تأثیر میپذیرند (قاسمی، 1389). بر این اساس، قبل از برازش مدل باید مدلهای اندازهگیری موجود در مدل اصلی بررسی شوند.
برازش مدلهای اندازهگیری
پژوهش حاضر از چهار متغیر اصلی قوّت رابطه، دیدگاه مشترک، اعتماد و رفتار اشتراک دانش تشکیل شده است. برای سنجش مدل اندازهگیری هر یک از این متغیرها مدل مفهومی آن ترسیم و آزمون تحلیل عاملی اجرا شد. برای تحلیل مدل اندازهگیری هر یک از متغیرهای پژوهش باید دو نمودار ضریبهای استاندارد و نمودار معناداری (مقادیر تی) ترسیم شود که با توجه اینکه در این پژوهش چهار متغیر اصلی داریم باید هشت نمودار آورده شود. اما با توجه به محدودیت حجم مقاله و برای جلوگیری از طولانیشدن مطلب، مدلهای برازششده آورده نشد و تنها به نتایج اشاره میشود.
ترسیم نمودارهای ضریبهای استاندارد نشان داد، بارهای عاملی بهدستآمده برای همه متغیرها بیشتر از 5/0 است. نمودارهای معناداری نیز نشان داد، مقادیر تی بهدست آمده برای تمامی متغیرهای مورد مطالعه از عدد 96/1 بزرگتر است. در نتیجه، روابط بین متغیرها و بارهای عاملی بهدستآمده معنادار است. بهعبارتی، مدل ترسیمشده برای هر یک از متغیرهای اصلی پژوهش از دقت لازم و کافی برخوردار است و ابعاد و گویههای طراحیشده قابلیت اندازهگیری این متغیرها را دارند. البته، شاخصهای برازش مدل (p-value، RMSEA، χ 2/ df، GFI) نیز نشان داد مدلها از برازش خوبی برخوردارند.
مدل ساختاری پژوهش
با توجه به تأیید مدلهای اندازهگیری، در ادامه مدل اصلی پژوهش بررسی شد. برای این منظور ابتدا مدل مفهومی پژوهش ترسیم، روابط بین آنها مشخص و معادلات ساختاری اجرا شد. نمودار1 مدل برازششده را نشان میدهد. البته، باید به این نکته توجه نمود پس از اجرای هر مدل لیزرل بر اساس روابط ترسیمشده وضریبهای معناداری (مقادیر تی) پیشنهادهایی را برای اصلاح مدل ارائه میدهد که پژوهشگر بر اساس روابط منطقی و نظری موجود بین متغیرها ممکن است پیشنهادها را بپذیرد و اعمال نماید و یا اینکه به آنها توجه نکند. در پژوهش حاضر پس از اجرای مدل اولیه، اگرچه مدل از برازش قابل قبولی برخوردار بود، ولی برای بهترشدن مدل با توجه به روابط نظری بین متغیرها و پیشنهادهای اصلاحی لیزرل، اصلاحاتی در مدل انجام شد تا برازش بهتری داشته باشد. مدل زیر در حقیقت مدل اصلاحشدۀ پژوهش است.
نمودار 1. رابطه بین عوامل شناختی _ اجتماعی و رفتار اشتراک دانش در حالت ضریبهای مسیر
چنانکه در نمودار1 مشاهده میشود، متغیرهای «قوّت رابطه»، «دیدگاه مشترک» و «اعتماد» بهعنوان متغیر مستقل و متغیر «رفتار اشتراک دانش» بهعنوان متغیر وابسته وارد مدل شدند. ضریب مسیر هر متغیر روی آن مشخص است. ضریب مسیر نشان میدهد هر متغیر چقدر بر متغیر دیگر تأثیر دارد. در معادلات ساختاری ضریب مسیر یا ضریب تعیین بیانکنندۀ درصد تغییرات متغیر وابسته بهوسیلۀ متغیرهای مستقل است و میزان تغییراتی را که بهوسیلۀ یک متغیر برای متغیر دیگر تعیین میشود، محاسبه میکند. اما نکته اینجاست که صرفاً با بهدستآوردن ضریب مسیر نمیتوان ادعا کرد که متغیر مستقل بر وابسته تأثیرگذار است، زیرا ضریب بهدستآمده باید در سطح خطای موردنظر (05/0) معنادار باشد. از این جهت، قبل از بررسی ضریب تأثیر هر متغیر باید مقدار آمارۀ تی برای هر یک از متغیرها محاسبه شود. چنانچه قدر مطلق آماره تی از 96/1 بیشتر باشد، ضریب آن مسیر در سطح 95% معنادار خواهد بود. نمودار2 مدل پژوهش را در حالت معناداری (آزمون تی) نشان میدهد.
نمودار 2. رابطه بین عوامل شناختی اجتماعی و رفتار اشتراک دانش در حالت معناداری (آزمون تی)
چنانکه در نمودار2 دیده میشود، مقادیر تی بهدستآمده برای همۀ متغیرها از عدد 96/1 بزرگتر است. در نتیجه، ضریبهای مسیر بهدستآمده معنادار است. اما برازندگی مدل نهایی پژوهش با درنظرگرفتن مجموعهای از شاخصهای برازش بررسی میشود. جدول6 مهمترین این شاخصها، مقدار مطلوب هر یک و مقدار بهدستآمدۀ آنها در مدل پژوهش حاضر را نشان میدهد. لازم به ذکر است، تعریف و مفهوم هر یک از این شاخصها در کتابهای آماری (هومن، 1388؛ قاسمی، 1389؛ کارشکی، 1391) موجود است. بهدلیل محدودیت حجم مقاله و جلوگیری از طولانیشدن مطلب در مقاله حاضر بخش مربوط به مفهوم شاخصها حذف شد.
جدول 6. شاخصهای برازش مدل عوامل شناختی اجتماعی و رفتار اشتراک دانش
شاخصهای برازش |
χ 2/ df |
RMSEA |
GFI |
AGFI |
NFI |
p- value |
مقدار مطلوب |
5-1 |
08/0 < |
9/0 > |
9/0 > |
9/0 > |
05/0 > |
مقدار به دست آمده مدل |
12/3 |
04/0 |
93/0 |
91/0 |
92/0 |
1/0 |
چنانکه گفته شد و در جدول6 نیز نمایان است، تمامی مقادیر بهدستآمده برای شاخصهای برازش در حد مطلوب قرار دارد که نشاندهندۀ برازش خیلی خوب مدل است. پس از تأیید برازش مدل بر اساس ضریبهای بهدستآمده میتوان به فرضیههای پژوهش پاسخ داد.
فرضیههای پژوهش
فرضیه 1) اعتماد بر رفتار اشتراک دانش اعضای هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد تأثیر دارد
چنانکه در نمودار1 و 2 دیده میشود ضریب تأثیر متغیر اعتماد بر متغیر رفتار اشتراک دانش 89/0 برآورد شده است. مقدار آماره تی نیز برای این ضریب تأثیر 31/11 بهدست آمده است. با توجه به اینکه عدد معناداری گزارششده از عدد 96/1 بزرگتر است، ضریب تأثیر بهدستآمده در سطح خطای 05/0 معنادار است. این بدین معناست که اعتماد با احتمال 95% اثر مثبت و معناداری بر رفتار اشتراک دانش دارد. بنابراین، فرضیۀ اول پژوهش تأیید میشود. جدول زیر نتیجۀ آزمون را بهطور خلاصه نشان میدهد.
جدول7. ضریب تأثیر و معناداری رفتار استفاده از اطلاعات بر رفتار اشتراک دانش
ردیف |
مسیر مستقیم |
ضریب تأثیر |
معناداری |
نتیجه |
1 |
اعتماد ← رفتار اشتراک دانش |
89/0 |
31/11 |
تأیید فرضیه |
فرضیه 2) دیدگاه مشترک بر رفتار اشتراک دانش اعضای هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد تأثیر دارد
چنانکه در نمودار1 و 2 دیده میشود ضریب تأثیر متغیر دیدگاه مشترک بر متغیر رفتار اشتراک دانش 57/0 برآورد شده است. مقدار آماره تی نیز برای این ضریب تأثیر 97/8 به دستآمده است. با توجه به اینکه عدد معناداری گزارششده از عدد 96/1 بزرگتر است، ضریب تأثیر بهدستآمده در سطح خطای 05/0 معنادار است. این بدینمعناست که دیدگاه مشترک با احتمال 95% اثر مثبت و معناداری بر رفتار اشتراک دانش دارد. بنابراین، فرضیۀ دوم پژوهش تأیید میشود. جدول زیر نتیجۀ آزمون را بهطور خلاصه نشان میدهد.
جدول 8. ضریب تأثیر و معناداری رفتار استفاده از اطلاعات بر رفتار اشتراک دانش
ردف |
مسیر مستقیم |
ضریب تأثیر |
معناداری |
نتیجه |
1 |
دیدگاه مشترک ← رفتار اشتراک دانش |
57/0 |
97/8 |
تأیید فرضیه |
فرضیه 3) قوّت رابطه بر رفتار اشتراک دانش اعضای هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد تأثیر دارد
چنانکه در نمودار1 و2 دیده میشود ضریب تأثیر متغیر قوّت رابطه بر متغیر رفتار اشتراک دانش 73/0 برآورد شده است. مقدار آمارۀ تی نیز برای این ضریب تأثیر28/9 بهدست آمده است. با توجه به اینکه عدد معناداری گزارششده از عدد 96/1 بزرگتر است، ضریب تأثیر بهدستآمده در سطح خطای 05/0 معنادار است. این بدین معناست که قوّت رابطه با احتمال 95% اثر مثبت و معناداری بر رفتار اشتراک دانش دارد. بنابراین، فرضیۀ سوم پژوهش نیز تأیید میشود. جدول زیر نتیجه آزمون را بهطور خلاصه نشان میدهد.
جدول 9. ضریب تأثیر و معناداری رفتار استفاده از اطلاعات بر رفتار اشتراک دانش
ردیف |
مسیر مستقیم |
ضریب تأثیر |
معناداری |
نتیجه |
1 |
قوّت رابطه← رفتار اشتراک دانش |
73/0 |
28/9 |
تأیید فرضیه |
بحث و نتیجهگیری
اگرچه امروزه سازمانها به اهمیت اشتراک دانش پی بردهاند، در میان سازمانهای مختلف، اشتراک دانش در دانشگاهها به عنوان سازمانهای مبتنی بر دانش که عمده فعالیتهای آنها بر محور دانش است، از اهمیت و جایگاه ویژهای برخوردار است (لو، یانگ و شی، 2008؛ نوردین، داد و عثمان، 2012؛ چنگ، هو و لاو[37]، 2009). بخش زیادی از این اهمیت بهخاطر وجود اعضای هیئتعلمی است که مهمترین منبع تولید و کاربرد دانش بهشمار میآیند. کلیۀ فعالیتهایی که اعضای هیئتعلمی انجام میدهند، اعم از فعالیتهای آموزشی، پژوهشی، حرفهای و اجتماعی مبتنی بر دانش است. از اینرو، توجه به اشتراک دانش در میان اعضای هیئتعلمی و افزایش ارتباط، همکاری و تعامل بین آنها اهمیت بسیاری دارد، زیرا این مهم زمینۀ تولید دانش جدید، خلاقیت و نوآوری را فراهم میسازد و بهتبع آن به رشد و توسعۀ دانش علمی دانشگاهها و کشور کمک میکند. بر این اساس، بررسی رفتار اشتراک دانش اعضای هیئتعلمی دانشگاه فردوسی و عوامل مؤثر بر آن مورد توجه این پژوهش قرار گرفت. البته، با توجه به اینکه به باور بسیاری از صاحبنظران (کرستین، سیاکس و بلستراپ، 2010؛ وانوارن، 2011) اشتراک دانش یک فعالیت و رفتار اجتماعی است که در بافت و فضای اجتماعی رخ میدهد، از این جهت پژوهش حاضر در میان عوامل مختلف مؤثر بر اشتراک دانش، بر عوامل شناختی _ اجتماعی تأکید دارد.
بررسی یافتههای پژوهش نشان داد میانگین رفتار اشتراک دانش و ابعاد آن با سطح مطلوب تفاوت معنادار دارد و کمتر از حد مطلوب است. در میان ابعاد اشتراک دانش بیشترین میانگین مربوط به بُعد «تمایل به استفاده از دانش» و کمترین میانگین نیز مربوط به بُعد «تمایل به اشتراک دانش» است. بهعبارتی اعضای هئیتعلمی دانشگاه فردوسی مشهد اگرچه تمایل نسبتاً بالایی به استفاده از دانش دیگران دارند، در اشتراک دانش خود با دیگران تمایل کمتری دارند. یافتههای بسیاری از پژوهشهای پیشین نیز با این نتیجه همسوست. بهعنوان مثال «نوردین، داد و عثمان» (2012) و «فالوود، راولی و دلبریج» (2013) عنوان کردند که وضعیت اشتراک دانش در میان اعضای هیئتعلمی وضعیت مطلوبی ندارد. نکتۀ جالب توجه این است، مانند پژوهش حاضر در این پژوهشها نیز اعضای هیئتعلمی اشتراک دانش را مفید دانستهاند، اما در عمل تمایل کمتری به اشتراک دانش خود با دیگران دارند و بیشتر ترجیح میدهند از دیگران دانش دریافت کنند. در داخل کشور نیز نتایج برخی پژوهشها چون «عربشاهی»(1392)، «نعمتی، انارکی و نوشینفرد»(1392)، «اسماعیلپناه و خیاطمقدم» (1392) بیانگر وضعیت نامطلوب اشتراک دانش در بین اعضای هیئتعلمی است.
بررسی متغیرهای شناختی _ اجتماعی نیز نشان داد، میانگین این متغیرها تفاوت معناداری با سطح مطلوب دارد و کمتر از حدّ مطلوب است. در میان این متغیرها دیدگاه مشترک و قوّت رابطه وضعیت بهتری نسبت به اعتماد دارند، بهطوریکه اعتماد کمترین میانگین را در بین این متغیرها دارد. این مهم نشان میدهد اعضای هئیتعلمی دانشگاه فردوسی مشهد اعتماد چندانی به هم ندارند. البته، در میان ابعاد اعتماد، «اعتماد بر اساس روراستی» کمترین میانگین و «اعتماد بر اساس شایستگی» بیشترین میانگین را دارند. این یافته گویای این است که اعضای هیئتعلمی به شایستگی یکدیگر در حدّ متوسط اعتماد دارند، ولی گویا بیشترین بیاعتمادی بین اعضای هیئتعلمی بهخاطر این است که به روراستی یکدیگر اعتماد ندارند. از سویی، میانگین اعتماد بر اساس خیرخواهی نیز وضعیت مطلوبی ندارد که نشان میدهد اعضای هیئت علمی باور چندانی به خیرخواهی همکاران خود ندارند. اعتماد کم بین اعضای هیئتعلمی بهطور حتم بر دیگر روابط بین آنها نیز تأثیر منفی خواهد گذاشت. این نکتهای است که در برخی پژوهشهای پیشین نیز به آن اشاره شده است. بهعنوان مثال «جعفرزاده کرمانی» (1394)، «نعمتی، انارکی و نوشینفرد» (1392)، «اسماعیلپناه و خیاطمقدم» (1392) در پژوهشهایی که انجام دادند، ضمن گزارش اعتماد پایین بین اعضای هیئتعلمی دانشگاهها خاطرنشان کردند که دامنۀ ارتباطات و تعاملات بین آنها در وضعیت مطلوبی قرار ندارد. البته این نکته خاصّ پژوهشهای داخل کشور نیست. در تعدادی از پژوهشهای خارج کشور (چوی، کنگ و لی، 2008؛ اوانز، 2012) نیز به بیاعتمادی بین اعضای هئیتعلمی و تعامل کم بین آنها اشاره شده است.
اما بررسی رابطه بین متغیرهای پژوهش نیز نشان داد، بین عوامل شناختی _ اجتماعی و رفتار اشتراک دانش با یکدیگر رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. عوامل شناختی _ اجتماعی و ابعاد آن بیشترین رابطه را با بُعد «تمایل به اشتراک دانش» دارند. همچنین در میان ابعاد عوامل شناختی _ اجتماعی، بیشترین همبستگی بین «اعتماد» و «اشتراک دانش» است. در این راستا، بررسی مدل پژوهش حاکی از برازش خیلی خوب مدل دارد بهطوریکه روابط موجود در مدل معنادار و دارای ضریب تأثیر بالایی هستند. متغیر «اعتماد» با ضریب تأثیر 89/0 بیشترین تأثیر را بر رفتار اشتراک دانش دارد. متغیر «قوّت رابطه» با ضریب تأثیر 73/0 و «دیدگاه مشترک» با ضریب تأثیر 57/0 نیز تأثیر بالایی بر رفتار اشتراک دارند. همسو با نتایج این پژوهش در بیشتر پژوهشهای انجامشده دربارۀ رفتار اشتراک دانش، از تأثیر بالای «اعتماد» بر آن گفته شده است و وجود اعتماد را شرط لازم و اساسی برای توسعۀ برنامۀ اشتراک دانش در سازمان دانستهاند (شو، جیو، ین و چنگ[38]، 2007؛ چوی، کنگ و لی، 2008؛ استپیلز و وبستر[39]، 2008). در این راستا «چو و چان»[40] (2008) «اعتماد» را متغیری میدانند که نهتنها بر رفتار اشتراک دانش که بر بسیاری از متغیرهای سازمانی تأثیر دارد. آنها وجود اعتماد را ضامن اجرای کلیۀ برنامههای جمعی و گروهی از جمله اشتراک دانش میدانند. متغیر «قوّت رابطه» نیز تأثیر بالایی بر رفتار اشتراک دانش دارد. این متغیّر در حقیقت ترکیبی از فروانی رابطه و میزان صمیمیت میان افراد سازمان است (مک فادین و کنلا، 2004). طبیعی است، هرچه میزان روابط میان اعضای هیئتعلمی و همچنین صمیمیت بین آنها بیشتر باشد، تمایل بیشتری برای اشتراک دانش با یکدیگر خواهند داشت. البته، در دانشگاه فردوسی اگرچه این متغیر وضعیت متوسطی دارد، ممکن است تاحدّی تحتتأثیر بیاعتمادی حاکم قرار گرفته باشد. در عینحال، ضریب تأثیر بهدستآمده این متغیر نشان از تأثیر نسبتا بالای این متغیر بر رفتار اشتراک دانش دارد. در این راستا، «اوانز» (2012) نیز معتقد است افزایش روابط بین کارکنان یک سازمان بهویژه روابط دوستانه و صمیمی یا همان قوّت رابطه در سازمانها سبب بهبود عملکرد کارهای گروهی میشود و بر رفتار اشتراک دانش نیز تأثیرگذار است. بنا به گفتۀ صاحبنظران مختلف (چو و چان، 2008؛ اوانز، 2012) افرادی که هدفها و دیدگاههای مشترک دارند، تمایل بیشتری برای تعامل، گفتگو و همکاری با یکدیگر دارند. از اینرو، هر چه میزان متغیر دیدگاههای مشترک که در پژوهش حاضر ترکیبی از زبان مشترک و چشمانداز مشترک است به سطح مطلوب نزدیکتر باشد، احتمال تعامل، همکاری و در نتیجه تبادل و اشتراک دانش بیشتر میشود. تأثیر قابل ملاحظۀ این متغیر بر رفتار اشتراک دانش گویای این مسئله است.
بهطورکلی، بر اساس نتایج بهدستآمده میتوان گفت، دانشگاهها برای اینکه از مزایای فراوان اشتراک دانش بین اعضای هیئتعلمی بهرهمند شوند نخست باید هماهنگ با برنامه بلندمدت دانشگاه، طرح هدفمند و مدوّنی نیز برای توسعۀ اشتراک دانش و ارتقای رفتار اشتراک دانش در دانشگاه داشته باشند. در این صورت میتوانند با افزایش باور به سودمندی اشتراک دانش در بین اعضای هیئتعلمی اهتمام و تعهد لازم را نیز برای پایبندی به آن ایجاد کنند. سپس لازم است به عوامل مؤثر بر رفتار اشتراک دانش از جمله سهمتغیر اعتماد، دیدگاه مشترک و قوّت رابطه توجه کنند. مدیران دانشگاه و دانشکدهها میتوانند با استفاده از سازوکارها و برنامههای مختلف از قبیل برگزاری همایشها، سخنرانیها، کارگاهها، تعریف طرحها و پروژههای مشترک، تعریف کارگروههای مشترک، برگزاری جلسات منظم علمی و غیرعلمی مانند نشستها و دیدارهای صمیمی بین اعضای هیئتعلمی، ایجاد شبکههای اجتماعی و ارتباطی بین کارکنان دانشگاه و مانند آن، ضمن بهبود عوامل مؤثر بر اشتراک دانش، زمینۀ افزایش اشتراک دانش بین اعضای هیئتعلمی را فراهم سازند. در انتها با توجه به اهمیت فراوان اشتراک دانش در دانشگاهها بهویژه در میان اعضای هیئتعلمی، پیشنهاد میشود در سایر دانشگاهها بهویژه دانشگاههای بزرگ کشور که همسطح دانشگاه فردوسی هستند نیز پژوهشهایی در این زمینه انجام شود تا بتوان با مقایسه نتایج بهدستآمده تحلیل بهتری از وضعیت موجود و عوامل مؤثر بر اشتراک دانش داشت. همچنین باتوجه به اینکه پژوهش حاضر با رویکرد کمّی و با استفاده از پرسشنامه انجام شده است، پیشنهاد میشود در پژوهشهای آتی برای تحلیل عمیقتر دادهها از روشهای کیفی و مصاحبههای عمیق استفاده شود. بیگمان مصاحبههای عمیق با اعضای هیئتعلمی زوایای بیشتری از عوامل مؤثر بر اشتراک دانش و علل احتمالی نامطلوببودن وضعیت آن را روشن میسازد.
[1] . Jain & Sidhu
[2] . Kim & JU
[3] . Lou, Yang & Shih
[4] . Nordin, Daud & Osman
[5] . Fullwood, Rowley & Delbridge
[6] . Hsu
[7] . Rowely
[8] . Kerstin, Siakas & Balstrup
[9]. Van Vuuren
[10] . Evans
[11] . Zhang & Fai
[12] . Eze
[13] . Worchel
[14] . Lewicki & Bunker
[15] . Competency
[16] . Benevolence
[17] . Integrity
[18] . Organizational shared perspective
[19] . Levin, Whitener & Cross
[20] . Argyres
[21] . Tsai & Ghoshal
[22] . Tie strength
[23] . Granovetter
[24] . Mcfadyen & Cannella
[25] . Choi, Kang & Lee
[26] . Karkoulian, Al Harake & Messarra
[27] . این آمار بر اساس اطلاعات رسمی و روزآمد موجود در سایت دانشگاه فردوسی مشهد است.
[28]. Holste
[29]. willingness to share knowledge
[30]. willingness to use knowledge
[31] . perceived receipt of useful knowledge
[32] . Mayer, Davis & Schoorman
[33] . Levin & Cross
[34] . Levin, Walter & Murnighan
[35] . Latent Variables
[36] . Observed Variables
[37] . Cheng, Ho and Lau
[38] . Hsu, Ju, Yen & Chang
[39] . Staples & Webster
[40] . Chow & Chan