نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشجوی دکترا، گروه علم اطلاعات و دانششناسی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
2 دانشیار گروه علم اطلاعات و دانششناسی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران.
3 استاد گروه علم اطلاعات و دانششناسی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
4 استادیار گروه علم اطلاعات و دانششناسی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
طی دهههای گذشته سازماندهی منابع اطلاعاتی تغییرات زیادی به خود دیده است. گسترش مارک، تدوین استانداردهای جدید از قبیل دوبلینکور، مادز، افآربیآر و خانوادههای آن و استاندارد توصیف و دسترسی به منبع (آردیای) از جمله این تحولات است. گسترش وب و به ویژه وب 2 و تأثیر آن بر رفتار اطلاعاتی کاربران نیز انتظارات جدیدی را از فهرست کتابخانه به وجود آورده و این تغییرات را سرعت بخشیده است. «در وب 2 کاربر صرفاً مصرفکننده محتوا نیست، بلکه خود او هم در فرایندی جمعی و غیرمتمرکز به تولید محتوا میپردازد» (اناری و عاصمی، 1392، ص. 62).
موفقیت وبگاههای اجتماعی مبتنی بر فولکسونومی و برچسبزنی اشتراکی باعث شد تا کتابخانهها و کتابداران نیز کمکم به این موضوع رغبت نشان دهند، هرچند نگرانیهای جدی در این زمینه وجود دارد. ابداع اصطلاح کتابخانه 2[1] توسط میشل کیسی[2] که برگرفته از اصطلاح وب 2 است، نشان از این تمایل دارد (گلز[3]، 2014). در کتابخانه 2 کاربران نقش اصلی و مهمی را ایفا میکنند. در این نوع کتابخانه کاربر سهیم، خلاق، سازنده و مشاور است و در تمامی ابعاد و خدمات کتابخانه از گردآوری گرفته تا اشاعه اطلاعات به نحو مؤثری دخیل بوده و به دلیل مشارکت مستقیم کاربران، نیازهای ابتدایی کاربران و یا تغییر نیاز آنها به سادگی قابل مشاهده است (التماسی و التماسی، 1390). کتابخانه 2 فناوریهای مشارکتی جدیدتری هستند که کاربران کتابخانه را توانمند میسازند، علاوه بر آن نیاز به تغییرات دائمی و هدفمند را تصدیق میکنند (گلز، 2014).
دامنه خدمات مبتنی بر وب 2 به تمامی فعالیتهای کتابخانه از جمله بحث سازماندهی راه پیدا کرده است. «فهرست کتابخانهای اجتماعی» فهرستی است که قابلیتهای وب 2 و شبکههای اجتماعی را در فهرست به کار میگیرد. لازمه یک فهرست کتابخانهای اجتماعی، داشتن نرمافزارهای کتابخانهای اجتماعی و شبکههای اجتماعی است. به طوری که نرمافزار کتابخانهای امکان اختصاص دادن یک صفحه شخصی به هر کاربر را فراهم نموده تا کاربر بتواند منابع اطلاعاتی موجود در فهرست کتابخانه را مطالعه، نقد، ستارهگذاری یا برچسبگذاری و آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارد. در واقع، این فهرستها امکان شخصیسازی دارند. علاوه بر این، فهرست اجتماعی این امکان را دارد که منابع اطلاعاتی مناسب و مرتبط را به کاربران مناسب پیشنهاد نماید؛ و کاربران با علائق موضوعی مشابه را شناسایی و به همدیگر معرفی نماید. این فهرست همچنین میتواند منابع محبوب، پراستفاده، و پربارگیریشده را نیز معرفی نماید (نوروزی، 1397). عدهای همکاری کاربران در امر سازماندهی از طریق امکانات وب 2 را فهرستنویسی اجتماعی[4] نام نهاده اند. در فهرستنویسی اجتماعی به اعضاء و کاربران اجازه میدهند که سیاهه منابع اطلاعاتی و کتابهای خود را به اشتراک بگذارند، نقد و نظر خود را بر منابع موجود در فهرست بنویسند؛ و همچنین به برچسبگذاری یا طبقهبندی منابعی که قبلاً فهرست شده اند بپردازند (اسپیتری[5]، 2009).
یکی از مهمترین امکانات فهرستهای اجتماعی برچسبهای اختصاص یافته توسط کاربران است که در قالب کلیدواژهها در کنار سرعنوانهای موضوعی اختصاص یافته توسط کتابداران به جستجو، کشف و بازیابی منابع مدد میرساند. پژوهشگران مزایایی از قبیل دموکراتیک بودن، انعکاس دیدگاه و زبان کاربران، استفاده از خرد جمعی کاربران، ارتقای مهارت کاربران، ارتباط میان کاربران، جذب کاربران به فهرست کتابخانه، عدم نیاز به نیروی متخصص، صرفهجویی در زمان و هزینه، افزایش نقاط دسترسی، انعطافپذیری، چابکی و سرعت روزآمدسازی و ... را برای برچسبزنی ذکر کرده اند. در کنار آن به معایب و محدودیتهای برچسبزنی نیز پراخته شده است، از قبیل: فقدان کنترل واژگان، چندمعنایی[6] و ابهام[7] در برچسبها، فقدان ارتباطات سلسلهمراتبی، فقدان نظام ارجاعی، عدم توجه به تفاوتهای گرامری، فقدان گزینههای راهبری، تعداد زیاد برچسبها، وجود برچسبهای شخصی و ذهنی (غیرعینی)، برچسبهای بی ارتباط با منبع، کاهش جامعیت و مانعیت، و مانند آن.
معایب و مزایای برچسبزنی باعث شده است تا پژوهشگران و صاحبنظران دید یکسانی در مقابل کاربرد فهرستنویسی اجتماعی، به ویژه کاربرد برچسبهای کاربران در کنار سرعنوانهای موضوعی در فهرست کتابخانه نداشته باشند. مرور پژوهشهای مختلف نشاندهنده یافتههای مختلف و متعاقب آن، نتایج و اظهارنظرهای مختلف و گاه متضاد در زمینه کاربرد برچسبهای کاربران در فهرست کتابخانه است. از این رو این پژوهش به دنبال پاسخ به پرسشهای زیر است:
1. از دیدگاه پژوهشگران مختلف، میزان موافقت با همزیستی واژگان کنترل شده و برچسبهای اجتماعی در فهرستهای کتابخانهای چقدر است؟
2. آیا زمان آن رسیده است که به کاربران اجازه دهیم برچسبهای خود را برای منابع مورد نظر خود به فهرست کتابخانه بیافزایند؟
این مطالعه، یک مرور نظاممند است. جامعه آماری مطالعه حاضر شامل کلیه مقالاتی است که در حوزه فهرستنویسی اجتماعی در بازه زمانی 2005 تا 2016 منتشر شده است. معیار ورود مقالات به این مطالعه مقالاتی است که پژوهشی بوده و در مورد کاربرد برچسبزنی اجتماعی در فهرستهای کتابخانهای بحث کرده اند و در نتایج به بحث پذیرش یا عدم پذیرش فهرستنویسی اجتماعی در کتابخانهها پرداخته اند.
در مورد مقالات فارسی به دلیل این که مقالات پژوهشی به موضوع فهرستنویسی اجتماعی نپرداخته بودند، و معدود مقالات مروری در این مورد وجود داشت، مورد بررسی قرار نگرفتند و فقط یک پایاننامه انتخاب شد.
در این مطالعه به منظور اجرای مرور نظاممند از مراحل جستجو، غربالگری و ارزیابی بهره گرفته شد. جستجوی مقالات فهرستنویسی اجتماعی با استفاده از جستجوی ترکیبی “Social Cataloging AND Library” در فاصله سالهای 2005 تا 2016 در پایگاههای گوگل اسکالر، اسکوپوس، امرالد و ساینس دایرکت به عمل آمد. نتیجه جستجو تعداد 387 مقاله بود. پس از غربالگری اولیه با مرور دقیق عناوین و حذف موارد تکراری، تعداد 124 مقاله مرتبط به دست آمد. در مرحله دوم غربالگری با خواندن چکیدهها مقالات دیگری غیرمرتبط تشخیص داده شدند که پس از حذف آنها، تعداد 41 مقاله باقی ماند. با خواندن متن کامل، مقالات دیگری نیز غیرمرتبط تشخیص داده شدند و از مرحله مطالعه حذف شدند، که در نهایت 18مقاله برای بررسی و مرور نظاممند انتخاب شدند. در بین منابع فارسی فقط یک پایاننامه از طریق وبگاه پژوهشکده اطلاعات و مدارک علمی پیدا شد که شرایط گنجانده شدن در پژوهش حاضر را داشت. پس از استخراج مقالات از پایگاهها در تمامی مراحل انتخاب مقالات، دو پژوهشگر به صورت جداگانه مقالات را انتخاب کردند. در نهایت توافق بر سر موارد مورد اختلاف با بحث و اظهارنظر علمی صورت گرفت. سپس برای ادامه کار از روش تحلیل محتوا بهره گرفته شد و روش تحلیلی استراوس و کوربین (1387) که شامل سه مرحله اصلی کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی است، مورد استفاده قرار گرفت. البته در این پژوهش فقط از دو مرحله اول این روش استفاده شد. در این بخش از کار مراحل زیر طی شد:
در مرحله اول، کدگذاری باز انجام شد. این مرحله روند خرد کردن، مقایسه کردن، مفهومپردازی کردن و مقولهبندی کردن دادههاست. با خواندن خط به خط مقالات، زیر واژهها، عبارات، جملات و مفاهیم کلیدی خط کشیده شد (زیر اهداف و آن قسمت از یافتهها و نتایجی که به نوعی به پذیرش یا عدم پذیرش برچسبزنی در فهرستهای کتابخانهای میپرداختند). سپس واژهای که نشاندهنده مفهوم هر یک باشد به آنها اختصاص یافت و در نهایت این مفاهیم مقایسه شدند و آنهایی که به موارد مشابه مربوط بودند در یک طبقه قرار گرفتند و بدین ترتیب مقولات به دست آمدند. مقوله مفهومی است که از سایر مفاهیم انتزاعیتر است و از طبقهبندی مفاهیم به دست میآید. در مرحله دوم، کدگذاری محوری صورت گرفت. در این مطالعه با استفاده از تکنیک مقایسه مداوم، اقدام به تبیین طبقات شد تا بدین ترتیب طبقههای اصلی که ایده محوری در میان طبقات هستند در پایان کدگذاری محوری مشخص شوند و بدین ترتیب خرده مقولات بر اساس ارتباطشان زیر چندمقوله کلی دستهبندی شدند. مقولات و خرده مقولات اختصاص یافته نیز جهت اعتبار مورد تأیید دو متخصص دیگر قرار گرفت. در مرحله سوم عبارتها و جملاتی که زیر آنها خط کشیده شده بود، ذیل مقولات و خرده مقولات مربوط به خود منتقل شدند. و در مرحله چهارم جداولی تهیه شد و در آن فراوانی هر مقوله و خرده مقولات به دست آمد و نویسندگان هر مقوله نیز مشخص شدند.
یافتهها
با توجه به جدول 1، در پژوهشهای مورد بررسی به اهداف زیر پرداخته شده است: «بررسی همپوشانی و امکان همزیستی برچسبها و واژگان کنترل شده» با 5 مورد بیش از سایر اهداف و «امکان کاربرد برچسبها در فهرستهای کتابخانهای» و «مقایسه سایتهای فهرستنویسی اجتماعی و فهرستهای کتابخانهای از نظر عناصر پیشینههای کتابشناختی» هر کدام با 2 مورد کمتر از سایر اهداف، مورد نظر پژوهشگران بوده است. سایر اهداف از نظر فراوانی بین این دو قرار گرفته اند: «مقایسه برچسبهای سایتهای فهرستنویسی اجتماعی با سرعنوانهای موضوعی کنگره به کار رفته در فهرستهای کتابخانهای» با 4 مورد، «بررسی سودمندی برچسبها از دید کاربران»، «مزایا و معایب متقابل برچسبها و واژگان کنترلشده»، «آینده فهرستنویسی موضوعی و برچسبزنی اجتماعی»، و «بررسی فهرستهای کتابخانهای برخوردار از ویژگیهای فهرست اجتماعی» هر کدام با 3 مورد جزء اهداف مد نظر پژوهشگران بوده است.
جدول 1. فراوانی منابع مربوط به فهرستنویسی اجتماعی بر اساس هدف
هدف |
نویسندگان |
فراوانی |
|
|
مقایسه وبگاههای فهرستنویسی اجتماعی با فهرست های کتابخانهای |
مقایسه از نظر عناصر پیشینههای کتابشناختی |
Houghton & Hu (2009); Spiteri (2009) |
2 |
|
بررسی فهرستهای کتابخانهای برخوردار از ویژگیهای فهرست اجتماعی |
Pirman(2011); Kakali & Papatheodorou (2011); Gavrillis et al. (2008) |
3 |
|
|
امکان کاربرد برچسبها در فهرستهای کتابخانهای |
Hutchings (2008) خادمیان (1395) |
2 |
|
|
مقایسه برچسبهای وبگاههای فهرستنویسی اجتماعی با سرعنوانهای موضوعی کنگره به کار رفته در فهرستهای کتابخانهای |
Rolla (2011); Adler (2009) Houghton & Hu (2009); Lawson (2009) خادمیان (1395) |
5 |
||
مقایسه برچسبها و واژگان کنترلشده |
||||
بررسی سودمندی برچسبها از دید کاربران |
Pirman (2011); Kakali & Papatheodorou (2011); Gavrillis et al. (2008) |
3 |
|
|
مزایا و معایب متقابل برچسبها و واژگان کنترلشده |
Adler (2009); Thomas et al. (2009); Heymann & Gracia-Molina
|
3 |
|
|
آینده فهرستنویسی موضوعی و برچسبزنی |
Gustini et al. (2014); McGregor & McCluch (2006); McElfresh (2008) |
3 |
|
|
بررسی همپوشانی و امکان همزیستی برچسبها و واژگان کنترلشده |
Hutchings (2008); Yi (2010); Spiteri (2006); Lu et al. (2010); Peterson (2008) |
5 |
|
با توجه به یافتههای پژوهش، مطالعات مربوط به فهرستنویسی اجتماعی عمدتاً بر ویژگیهای اصلی اجتماعی و فهرستنویسی وبگاهها تمرکز دارند، بسیاری از پژوهشها نیز در مورد ساختار برچسبها و رفتار برچسبزنی است، در حالی که برچسبزنی فقط یکی از امکانات وبگاههای فهرستنویسی اجتماعی است. عمده پژوهشهایی که به بررسی ویژگیهای وبگاههای فهرستنویسی اجتماعی پرداخته اند فقط روی یک وبگاه به نام لیبرریثینگ متمزکز شده اند. لیبرریثینگ فقط یکی از وبگاههای بسیار فهرستنویسی اجتماعی است، اما محبوبیت و اندازه لیبرریثینگ آن را در مرکز مطالعات قرار داده است. چنین تمرکزی ممکن است به این فرض اشتباه بینجامد که لیبرریثینگ شرط لازم وبگاههای فهرستنویسی اجتماعی است و از این رو از ویژگیهای مهمی که دیگر وبگاهها ممکن است برای درک این ابزار داشته باشند چشمپوشی کرد. از این رو با دستهبندی اهداف پژوهشهای انجام شده در مورد وبگاههای فهرستنویسی اجتماعی میتوان به شکافهای پژوهشی موجود در این زمینه به شرح زیر اشاره کرد:
بررسی درجه همپوشانی بین برچسبهای اجتماعی و گزارشهای پرس و جو (logs)؛ مقایسه سرعنوانهای موضوعی به کار رفته توسط فهرستنویسان و برچسبهای به کار رفته توسط کاربران به تفکیک نوع کاربر (نویسنده، مدرس، منتقد، کاربر معمولی، ....)؛ بررسی میزان ابهام در برچسبهای کاربران در مقایسه با واژگان کنترل شده؛ بررسی میزان هرج و مرج و میزان اجماع در برچسبهای کاربران در مقایسه با واژگان کنترل شده؛ بررسی میزان رعایت قواعد واژگان کنترل شده در برچسبهای کاربران؛ بررسی نگرش کاربران نسبت به فهرستنویسی اجتماعی؛ بررسی نگرش کتابداران نسبت به فهرستنویسی اجتماعی؛ کاربرد امکانات مختلف فهرستنویسی اجتماعی از قبیل برچسبها، نقدها و بررسیها، امتیازدهی کاربران و غیره در ارتباط با کارکردهای مختلف فهرست؛ امکانسنجی کاربرد فهرستنویسی اجتماعی در فهرستهای کتابخانهای، بررسی ابردادههای کاربرساخته در وبگاههای فهرستنویسی اجتماعی به جز لیبرریثینگ؛ بررسی سایر ابردادههای کاربرساخته به جز برچسبها.
جامعه و نمونه مورد مطالعه در پژوهشهای ذکر شده عمدتاً برچسبهای کاربران و یا سرعنوانهای موضوعی بود که از نقطهنظرهای مختلف مورد تحلیل قرار گرفته اند. اما به کاربران و کتابداران به عنوان جامعه آماری کمتر پرداخته شده بود. صرفنظر از جامعه و موضوع مورد مطالعه، پژوهشهای ذکر شده از لحاظ روش پژوهش به دو دسته عمده قابل تقسیم هستند. دسته اول، روش تحلیل محتوا، که در بیشتر پژوهشهای فوق از این روش استفاده شده است. دسته دوم، روش پیمایشی، تنها تعداد اندکی از پژوهشهای فوق با استفاده از این روش انجام شده اند که این امر میتواند تأکیدی بر نیاز به انجام پژوهشهای پیمایشی به ویژه با رویکرد کیفی باشد که در آن نگرش و دیدگاه کاربران، کتابداران، و طراحان اپک مورد پیمایش قرار گیرد، و یا رفتار برچسبزنی کاربران بررسی و یا با رفتار موضوعدهی فهرستنویسان مقایسه شود.
جدول 2. فراوانی منابع مربوط به فهرستنویسی اجتماعی بر اساس یافتهها و نتایج
یافتهها/پیشنهادات برخاسته از یافتهها |
نویسندگان |
فراوانی |
|
موافقت با فهرستنویسی اجتماعی |
پیشنهاد تلفیق برچسبزنی با واژگان کنترلشده (مکمل بودن برچسبها برای واژگان کنترلشده) |
Peterson, Thomas et al.; Rolla; Adler; McElfresh; Spiteri; خادمیان |
7 |
موافقت کاربران با کاربرد برچسبها در فهرست |
Pirmann; Kakali & Papatheodorou; Gavrillis |
3 |
|
کاربرد برچسبها موجب افزایش دسترسی موضوعی، بازیابی و کشف اقلام میگردد |
Thomas et al.; Lawson; Heyman & Gracia-Molina |
3 |
|
تشویق کاربران به استفاده از فهرست کتابخانه |
Giustini et al. ; Houghton |
2 |
|
پیشنهاد سرعنوانهای موضوعی جدید بر اساس برچسبهای کاربران |
Yi |
1 |
|
مخالفت با فهرستنویسی اجتماعی |
امکان جایگزینی برچسبها به جای واژگان کنترل شده وجود ندارد |
Hutchings; Lu et al خادمیان |
3 |
برچسبها برای محیط وب، و واژگان کنترل شده برای محیط کتابخانه استفاده شود |
McGregor & McCluch |
1 |
با توجه به یافتههای جدول 2، نتایج و پیشنهادات پژوهشگران در دو دسته قرار میگیرد: گروه اول کسانی که با فهرستنویسی اجتماعی یعنی کاربرد امکانات اجتماعی به ویژه برچسبزنی در فهرستها موافقند، و گروه دوم به مخالفان این امر اشاره دارد. نتایج و پیشنهادهای موافقان در چند زمینه عنوان شده است: الف) پیشنهاد تلفیق برچسبزنی با واژگان کنترل شده (7 مورد)، این دسته از نویسندگان معتقدند که امکان همزیستی واژگان کنترل شده و برچسبها وجود دارد و این دو مکمل یکدیگرند؛ ب) موافقت کاربران با کاربرد برچسبها در فهرست (3 مورد)، این دسته از نویسندگان در یافتههای خود از احساس مثبت کاربران از کاربرد برچسبها در کنار سرعنوانها صحبت کرده اند؛ ج) کاربرد برچسبها موجب افزایش دسترسی موضوعی، بازیابی و کشف اقلام میشود (3 مورد) توماس و همکاران و همچنین لاوسون به افزایش دسترسی موضوعی اشاره میکنند، اما هیمن و گراسیا مولینا به این نتیجه رسیدند که فقط در مورد آثار محبوب و پر استفاده این امر صادق است، و آثاری که از محبوبیت کمتری برخوردار هستند به علت این که کمتر مورد اقبال کاربران هستند، کمتر برچسب میخورند، و نقاط دسترسی کمتری برای بازیابی فراهم میکنند؛ د) تشویق کاربران به استفاده از فهرست کتابخانه (2 مورد)، فهرستهای کتابخانهای که امکانات اجتماعی را در فهرست گنجانده اند، کاربران بیشتری را به خود جذب کرده اند؛ هـ) پیشنهاد سرعنوانهای موضوعی جدید بر اساس برچسبهای کاربران (1 مورد).
در پژوهشهای مورد بررسی، مخالفان در دو دسته قرار میگیرند: 3 مورد از پژوهشها به این اشاره کرده اند که امکان جایگزینی برچسبها به جای واژگان کنترل شده وجود ندارد، اما در عین حال مخالفتی با کاربرد همزمان آن با واژگان کنترل شده ندارند؛ در گروه دیگر یک پژوهش قرار دارد که اصولاً مخالف کاربرد برچسبزنی در کتابخانه است و معتقد به ارائه توأمان برچسبها و واژگان کنترل شده در فهرست کتابخانه نیست، بلکه هر یک در ناحیهای که بیشتر مطالعه میشود باید ارائه شوند. یعنی برچسبها برای محیط وب، و واژگان کنترل شده برای محیط کتابخانه.
در کل بیشتر پژوهشگران با تلفیق برچسبزنی اجتماعی در فهرست کتابخانهای موافقند و تعداد مخالفان در این زمینه کمترند. البته یک دلیل این امر ممکن است این باشد که عمدتاً کسانی در حیطه فهرستنویسی اجتماعی پژوهش کرده اند که با آن موافق بوده اند.
با توجه به یافتههای پژوهش، در پاسخ به پرسش اول پژوهش مبنی بر این که از دیدگاه پژوهشگران مختلف، میزان موافقت با همزیستی واژگان کنترل شده و برچسبهای اجتماعی در فهرستهای کتابخانهای چقدر است، اگر فهرستنویسی اجتماعی را به مفهوم همزیستی مسالمتآمیز واژگان کنترل شده در کنار برچسبهای اجتماعی و سایر یادداشتها و تعاملات کاربران مدنظر قرار دهیم عمده پژوهشگرانی که در این حوزه به پژوهش پرداخته اند با تحول فهرستنویسی سنتی به فهرستنویسی اجتماعی نظر موافق دارند. اما اگر تصور ما از فهرستنویسی اجتماعی جایگزین کردن برچسبهای اجتماعی، یادداشتها و نقطه نظرات کاربران با فهرستنویسی سنتی باشد، اغلب قریب به اتفاق پژوهشگران با آن مخالفند.
مک ال فرش[8] (2008) پیشنهاد به هم پیوستن اصطلاحات فولکسونومیها را به عنوان نامزدهایی برای اضافه کردن به نظام کنترل شده سرعنوانهای موضوعی میدهد. وی در مییابد که «فولکسونومیها چالاکتر و انعطافپذیرتر از نظامهای کنترل واژگانی موجود هستند» و بیان میکند که شاید پاسخ در تعادل برقرار کردن میان واژگان کنترل شده با نظامهای توصیفی کاربرساخته باشد.
به نقل از یک بررسی که در سال 2008 در اُسیالسی انجام شده است گزارش دهندگان چند بار در مقدمه و در بخش نتیجهگیری بیان میکنند که کتابخانهها از طریق فرصتهای تعاملی و اجتماعی به منظور ارتباط با کاربرانشان باید بخشی از وب اجتماعی شوند. نویسندگان توضیح میدهند که مشارکت تعاملی با اشیای وب به سرعت جزء انتظارات کاربران میشود (هاچینگز[9]، 2008).
هاچینگز (2008) این پرسش را مطرح میکند که «آیا برچسبها و سرعنوانهای موضوعی میتوانند همزیستی داشته باشند؟» و در پاسخ مینویسد: «اشکالات فولکسونومیها به شکل فعلی این اطمینان را به وجود میآورد که آنها نمیتوانند جایگزین واژگان کنترل شده در کتابخانهها شوند. خوشبختانه نظامهای برچسبزنی میتوانند در کنار سرعنوانهای موضوعی در فهرست کتابخانه مورد استفاده قرار گیرند. این همزیستی کاربردپذیری فهرست کتابخانه را افزایش میدهد زیرا به کاربران اجازه می دهد که از مزایای هر دو نظام بهرهمند شوند». سپس به نقل از اثز جانسون[10] مینویسد که «چقدر خوب است که فولکسونومیها ایراد دارند، زیرا آنها در فهرست هستند تا سرعنوانهای موضوعی را تقویت کنند نه این که جایگزین آن شوند».
اما مکگرگور و مککلوچ[11] (2006) معتقد به ارائه هر دوی آنها در فهرست کتابخانه نیستند، بلکه احساس میکنند که هر یک در ناحیهای که بیشتر مطالعه میشوند باید ارائه شوند: واژگان کنترل شده برای موقعیتهای رسمی از قبیل پژوهشهای دانشگاهی، و نظامهای برچسبزنی برای موقعیتهای غیررسمی از قبیل پژوهش و سرگرمی. اما با توجه به نوشتههای مارکی[12] (2007) و همچنین کیسی (2007) برچسبزنی فقط به عنوان بخشی از فهرست لازم است تا بتوانند با امثال گوگل رقابت کنند. برچسبها به تنهایی فهرست را به سمت آینده نخواهند برد، اما باید در میان سایر ابزارهای وب 2 مورد توجه قرار گیرند. مرکان و زومر[13](2008) بیان میکنند که فناوریهای وب 2 اگر چه نیاز خاص نسل بعدی فهرست است اما درمانی برای همه نارساییهای فهرست نیست.
در عین حال برچسبزنی اجتماعی فرصتی طلایی برای کتابخانههاست تا کاربران را به کار گیرند و فهرستنویسی اجتماعی نیز میتواند فرصتی طلایی برای کتابخانهها باشد تا فناوری کتابخانه را تقویت نمایند (هاوتون و هو[14]، 2010). بر طبق گفته رولا[15] (2011) کارگروه کتابخانه کنگره در زمینه آینده کنترل کتابشناختی توصیههایی را برای آینده فهرستهای کتابخانهای ارائه کردند. آنها توصیه کردند که کتابخانهها به کاربران اجازه دهند تا برچسبها و دیگر دادههای تهیه شده توسط کاربر را به فهرستهایشان اضافه نمایند. این کارگروه ذکر میکند که اجازه ورود دادههای کاربرساخته به فهرستهای پیوسته، فهرستها را مرتبطتر با کاربران خوگرفته به اینترنت خواهد ساخت و همچنین دسترسی به مواد در مجموعههای کتابخانهای را بهبود خواهد بخشید. این کارگروه مشاهده کرد که ساخت رشتههای موضوعی پیشهمارا، ترکیب جنبههای موضوعی، جغرافیایی، تاریخی، و ژانر یک اثر میتواند فرایندی زمانبر، پیچیده، و پرهزینه باشد و اغلب این رشتههای موضوعی برای کاربران و کتابداران مرجع بدفهم و غیرقابل درک است. این کارگروه در توصیه 40102 به صراحت ادغام دادههای مشارکتی کاربران را در فهرستهای کتابخانه توصیه میکند. در جای دیگر رولا بیان میکند که اگر کتابخانهها به کاربران اجازه دهند تا برچسبها را در فهرستشان مشارکت دهند آنها لازم است تا بفهمند چگونه با برخی از مشکلات ذاتی که فولکسونومیها با آن مواجه هستند برخورد نمایند. وی معتقد است در حالی که برچسبهای کاربران میتوانند دسترسی موضوعی به مجموعههای کتابخانهای را افزایش دهند، آنها نمیتوانند جایگزین کارکردهای ارزشمند واژگان کنترل شده گردند.
پیرمن[16] (2011) نیز به توصیه کارگروه کتابخانه کنگره اشاره میکند مبنی بر این که برای توسعه نظامهای کتابخانهای، کتابخانهها بتوانند ورودیهای کاربر و سایر دادههای غیرکتابخانهای را بدون تداخل با یکپارچگی دادههای ایجاد شده توسط کتابخانه بپذیرند. روشهایی برای راهنمایی برچسبزنی کاربران از طریق تکنیکهایی که مدخل واژگان را پیشنهاد میدهد ارائه کنند. علاوه بر این، نتایج پژوهش پیرمن نشان داد که 100 درصد شرکتکنندگان احساس کردند که داشتن برچسبهای اختصاص یافته توسط کاربران در فهرست میتواند یک ویژگی مفید برای کاربران باشد و تا زمانی که سرعنوانهای موضوعی در فهرست حفظ شوند هیچ جنبه منفی برای وجود برچسبها در فهرست وجود ندارد. گوستینی و همکاران[17] (2014) نیز در همین راستا اشاره میکنند با توجه به افزایش حجم اطلاعات تولید شده به صورت دیجیتالی در قالب مقالات علمی، کتابها، مواد سمعی و بصری و رسانههای اجتماعی نیاز به یافتن راههای جدیدی برای تولید ابردادهها برای اشیای دانشی است. آنها در ادامه میپرسند «آیا عمل فهرستنویسی اجتماعی حداقل بخشی از راه حل در مورد افزایش اطلاعات ایجاد شده نیست؟» و در پاسخ میگویند «ابزارهایی از قبیل لیبرریثینگ با مثال بیان کرده اند که چگونه اصول عصر 2 (مثل نظامهای برچسبزنی، یادداشتگذاری، و ستارهدهی) میتوانند با فهرست یکپارچه شوند تا فعالیتهای توصیفی و سازماندهی کتابخانهها را تکمیل نمایند».
توماس و همکاران[18] (2009) بعد از اشاره به نتایج چند پژوهش که در آنها همپوشانی کمی بین واژگان کنترل شده و برچسبهای اجتماعی نشان داده شده است بیان میکنند که این پژوهشها نشان دهنده آن هستند که نظامهای هیبرید میتوانند فهرستهای کتابخانهای موجود را بهبود بخشند. در همین راستا لو و همکاران[19] (2010) با مقایسه برچسبهای لیبرریثینگ با اصطلاحات موضوعی اختصاص یافته توسط متخصصان بر اساس سرعنوانهای موضوعی کتابخانه کنگره پیشنهاد کردند که هر چند برچسبهای اجتماعی در کل میتواند دسترسی به مجموعه کتابخانه را افزایش دهد، اما به خاطر وجود برچسبهای مرتبط غیرموضوعی جایگزین مناسبی برای رده بندی رسمی نیست. بنا بر گفته پترسون[20] (2008) فهرستنویسان همیشه مجبور بوده اند بین طرفداری از قواعد فهرستنویسی و فایلهای مستند و ایجاد فهرستنویسی که رایج و برای کاربران باشد تعادل برقرار نمایند. در روشهای جدید به خاطر درخواستهای کاربران در دنیای وب 2 این دوراهی پیچیدهتر شده است. فهرستنویسی استاندارد برای ارتباط بین نظامهای کامپیوتری امری حیاتی است، اما همان طور که محبوبیت فولکسونومیها گواهی بر آن است اکنون مشتریان انتظار تعامل اجتماعی در اینترنت را دارند. در نهایت وی عنوان میکند که برچسبهای کاربرساخته میتواند با واژگان کنترل شده مانند سرعنوانهای موضوعی همزیستی داشته باشند. نتایج رساله خادمیان (1395)نیز نشان میدهد که در مجموع، 66 درصد بین برچسبهای اجتماعی و سرعنوانهای موضوعی مطابقت دقیق، تقریبی و نسبی وجود دارد و در 34 درصد هیچ گونه مطابقتی وجود ندارد. همچنین 60 درصد سرعنوانهای موضوعی به عنوان برچسب اجتماعی انتخاب نشده اند. بنابراین وی نتیجه میگیرد که امکان جایگزینی برچسبهای اجتماعی لایبرریثینگ با سرعنوانهای موضوعی کتابخانه کنگره وجود ندارد، اما تکمیل سرعنوانهای موضوعی کتابخانه کنگره با برچسبهای اجتماعی لایبرریثینگ تأیید میشود.
در پاسخ به پرسش دوم پژوهش مبنی بر این که آیا زمان آن رسیده است که به کاربران اجازه دهیم برچسبهای خود را برای منابع مورد نظر خود به فهرست کتابخانه بیفزایند، استقبال و پذیرش برچسبزنی در فهرستهای کتابخانهای از سوی کاربران میتواند پاسخ مثبتی به این پرسش باشد.
پرسش در مورد این که «آیا مردم فهرست را برچسب خواهند زد؟» یا به عبارت دیگر آیا نظام برچسبزنی کتابخانه میتواند کاربران را جذب نماید یک پرسش مهم و حیاتی است. از آنجایی که نمونههای موفق جاری گواه هستند به نظر میرسد که نظر غالب این باشد که کاربران از نظامهای برچسبزنی در اپک کتابخانه استفاده خواهند کرد (هاچینگز، 2008). رثلفسن[21](2007) در این زمینه به رشد و موفقیت سوپک کتابخانه ناحیه آن آربور[22] که توسط جان بلی برگ توسعه یافته استناد میکند و آن را گواهی بر این میداند که کاربران تمایل به چنین کتابخانههای اجتماعی دارند و از آن استفاده خواهند کرد. گاوریلیس و همکاران[23](2008) به طور مختصر در مورد چندین نظام مشابه دیگر بحث میکنند که موفقیتهایی داشته اند. جفریز[24](2008) اشاره میکند که کاربران کتابخانه از قبل به محیط شبکه اجتماعی خو گرفته اند و آنها این ابزارهای فهرستنویسی اجتماعی را برای توسعه زندگی کتابشناختیشان در آغوش خواهند کشید. وی هشدار میدهد که از آنجایی که رفتار وبی در طول ده سال گذشته غالب شده است، اگر خدماتی که آنها نیاز دارند و در جستجوی آن هستند به طور مؤثر در جای دیگر گرد آمده باشد هیچ تعصبی نسبت به کتابخانهها نخواهند داشت.
یافتههای پیرمن (2011) نشان داد که 100 درصد شرکت کنندگان احساس میکنند که داشتن برچسبهای اختصاص یافته توسط کاربر در فهرست میتواند یک ویژگی مفید برای کاربران باشد. بسیاری از آنها احساس میکنند که برچسبها به سادگی روش دیگری برای یافتن اشیاء ارائه میدهند، و تا زمانی که سرعنوانهای موضوعی فهرست حفظ شوند، هیچ جنبه منفی برای وجود برچسبها در فهرست وجود ندارد.
در پژوهش کاکالی و پاپاتئودورو[25] (2011) که در مورد اپکیال- یک اپک اجتماعی در حال اجرا- صورت گرفت نشان داد که کاربران در کل ویژگیهای برچسبزنی را مفید در نظر میگیرند و همچنین در تجسم فناورانهشان آن را کاربردپذیر میدانند. آنها در مورد خدمات اپکیال به طور مثبت قضاوت کردند، به ویژه در مقایسه با نظام قبلی- که با وجود سطح بالای کیفیت سرعنوانهای موضوعی آن را رضایتبخش ارزیابی نکرده بودند. به نظر میرسد کاربران ترجیح میدهند هم از برچسبها استفاده کنند و هم از نمایه موضوعی کتابخانه. دیدگاه کاربران در مورد برچسبها این بود که آنها نقش مکمل برای نمایهسازی موضوعی موجود را بازی میکنند. کاربران پیشنهاد کردند که به کارشناسان اجازه داده شود تا به منظور ایجاد فولکسونومیها برچسبها را اضافه کنند و لیستهای کتابشناختی را برای جامعه کاربران پیشنهاد دهند. در نهایت با توجه به کاربردپذیری، یافته کلی نشان داد که تعامل کاربران با اپکیال رضایت بخش و سطح دسترسی کاملاً بالا بود. همچنین تأثیر بررسی کاربران بعد از این که آنها یک نظام برچسبزنی را در عمل در فهرست دیده اند در پژوهش گاوریلس و همکاران (2008) نشان داده میشود. آنها یک نمونه اولیه از اپک اجتماعی را در کتابخانه دانشگاهی یونان[26] پیادهسازی کردند و موفقیتش را با انجام مصاحبههای جامع از شرکتکنندگان ارزیابی کردند. به کاربران فرصت کافی برای تعامل جامع با نظام قبل از دریافت بازخورد داده شد. آنها دریافتند که کاربران، نظام برچسبزنیِ اپک را خیلی دوست دارند و 5/89 درصد احساس میکنند وجود برچسبها در کنار سرعنوانهای موضوعی مفید است. 100 درصد شرکتکنندگان دوباره از نظام استفاده کردند و آن را به دیگران توصیه کردند.
با وجود مزایایی که برچسبزنی دارد، به خاطر چالشها و مشکلاتی که جزء ماهیت ذاتی واژگان غیرکنترل شده و از جمله برچسبهاست (از قبیل وجود ریزش کاذب و کاهش مانعیت بازیابی)، پژوهشگران به دنبال یک مسیر بینابین هستند تا هم دموکراتیک بودن و انعطافپذیری نظامهای برچسبزنی حفظ شود و هم به نوعی بر هرج و مرج و بیسامانی آن فایق آیند و آن را به شکلی سازماندهی نمایند. این امر حاکی از آن است که هر چند پژوهشگران از برچسبهای اجتماعی استقبال مینمایند، اما به نوعی نگران کاربرد برچسبها به شکل سازماننیافته نیز هستند.
با توجه به عمر کوتاه نظامهای برچسبزنی و فهرستنویسی اجتماعی داشتن محدودیتها و معایبی در آن طبیعی است. اما با پخته شدن این نظامها و ظهور روشها و تکنیکهای دیگر در ارائه برچسبها امید میرود بر بسیاری از ضعفهای حاضر غلبه شود. از آنجایی که سرعت تکنولوژی سریعتر از کاربرد آن در حوزه اطلاعات است این کاستیها طبیعی به نظر میرسد. هر فناوری جدید معمولاً نقاط ضعفی به همراه دارد که اگر عمر فناوری کوتاه نباشد و با فناوریهای جدیدتر جایگزین نگردد برای ضعفهای آن نیز راه حلهایی پیدا خواهد شد.
در عین حال اگر ما فرض را بر این بگیریم که برچسبها و سایر ابردادههای کاربرساخته مزیت چندانی هم نداشته باشند- که دارند- چون حرکت کاربران امروز به این سمت و سو جهت پیدا کرده است و جزء لاینفک اغلب برنامههای اینترنت و شبکههای اجتماعی است نمیتوان از آن چشم پوشید و توجه به آن و گنجاندن آن در فهرست کتابخانه دیر یا زود اجتنابناپذیر خواهد بود. پس بهتر است با شروع پژوهشهای اساسی در این زمینه زودتر در این مسیر قدم بگذاریم.
[1]. Library 2.0
[2]. Michael Casey
[3]. Golz
[4]. Social Cataloging
[5]. Spiteri
[6] .Polysemy
[7]. Ambiguous Terms
[8]. McElfresh
[9]. Hutchings
[10]. Ethes-Johnson
[12]. Markey
[13]. Merčun & Žumer
[14]. Houghton & Hu
[15]. Rolla
[16]. Pirman
[17]. Gustini et al.
[18]. Thomas et al
[19]. Lu et al.
[20]. Peterson
[21]. Rethlefsen
[22]. Ann Arbor
[23]. Gavrilis
[24]. Jeffries
[25]. Kakali & Papatheodorou
[26]. Greek Academic Library