نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشگاه اصفهان
2 استادیار کتابداری و اطلاع رسانی پزشکی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
3 دانشیار مدیریت اموزشی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
4 مربی کتابداری و اطلاع رسانی پزشکی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
5 مربی امار حیاتی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
چکیده
کلیدواژهها
مقدمه و بیان مسئله
نقد کتاب یک نوع از تألیفات دانشگاهی است که به صورت موجز، مختصر و فشرده به ارزیابی انتقادی محتوا، سبک، نقاط قوت و ضعف و شایستگیهای کتاب میپردازد (Peh W C G, 2010). از دیدگاه برخی صاحبنظران هدف اصلی نقد و بررسی کتاب، آگاه کردن خوانندگان در مورد کتابهای جدید با کیفیت و هدایت آنها به سمت مطالعۀ این نوع کتابهاست. البته باید در نظر داشت، این هدف از یک سو با خواندن نقد و بررسی کتاب توسط خوانندگان و از سوی دیگر با تهیه نقدی ترغیبکننده با فراهمآوری اطلاعات جدید و ارائه یک ارزیابی متعادل از کتاب، محقق میشود (Walter, Traubinger, 2008).
اگرچه نقد کتاب، تبلیغات ناشران و اطلاعیههای انتشار، هر سه از رسانههای مؤثر در روزآمد نگه داشتن اطلاعات کتابداران و پژوهشگران با تازههای نشر در حوزههای موضوعی مربوط است، به طور معمول نقد کتاب که توسط متخصصان یک حوزه موضوعی نوشته میشود، بیشترین نقش را در این زمینه ایفا میکند، زیرا هدفمندتر و با رویکردی انتقادی و ارزیابانه نوشته میشود (Chen, 1974).
وظیفۀ اصلی نقد کتاب، شناساندن کارهای با ارزش علمی به اهل مطالعه و تحقیق و راهنمایی نویسندگان در برطرف کردن اشکالهای اثر و درستاندیشی و درستنویسی است، زیرا توسعۀ یک جامعه زمانی مقدور میگردد که نه تنها آن جامعه از آثار علمی منتشر شده آگاه باشد، بلکه توانایی شناخت آثار اصیل از غیراصیل را داشته باشد. بررسی کتابهای منتشر شده در سالهای اخیر، حاکی از معطوف نبودن آنها به نیازهای جامعۀ مخاطب، همسو و هماهنگ نبودن محتوای آنها با یافتههای علمی جدید، نداشتن انسجام و یکپارچگی در ارائه مفاهیم، جنبه آموزشی نداشتن مفاهیم و جذّاب نبودن مطالب است (ملکی، 1385؛ ذاکری، 1388؛ آلداوود، 1390). این موارد ضرورت نقد کتاب در جوامع علمی را روشن میسازد.
بارکر[1] معتقد است با توجه به رشد روزافزون کتابهای دانشگاهی در هر سال، مطلع بودن از همه اطلاعات جدید و ارزشمند منتشر شده در یک رشته بسیار دشوار است. بنابراین، داشتن نگرش مثبت به مقولۀ نقد و بررسی کتاب به منظور رویآوری به نوشتن و خواندن مقالههای نقد کتاب، اهمیت بسیاری مییابد (Barker,1997)؛ زیرا نگرشها تعیینکنندۀ رفتارها هستند و این فرض به طور ضمنی دلالت بر این امر دارد که با تغییر نگرشهای افراد میتوان رفتارهای آنها را تغییر داد (ستوده، 1380).
افزون بر دانستن اهمیت نقد در جوامع علمی و برخورداری از نگرش مثبت نسبت به نقد کتاب، باید توجه داشت که نقد یک اثر –چه اثری علمی، چه فنی و چه هنری- کاری علمی است. کار علمی، مبتنی بر روش علمی و بر پایۀ مبانی استوار و تزلزلناپذیری است که از حقایق و واقعیتهای تردیدناپذیر به دست آمده و تدوین شدهاند (رفیعی، 1388). بیتوجهی و به کارگیری نادرست معیارها و اصول در نقد آثار میتواند پیامدهای منفی برای نویسندگان ایجاد کند. در تصدیق این مطلب، برخی صاحبنظران اذعان داشتهاند از آنجا که نقد و بررسی کتابهای علمی در خدمت هدفهای بسیاری است و قابلیت یک قالب ادبی مؤثر را نیز دارد، فرایند انتشار یک نقد و بررسی کتاب علمی و دانشگاهی موفق، نیازمند آشنایی منتقد با فرایند انتشار نقد و بررسی کتاب و آگاهی وی از مهارتها و راهبردهای مرتبط با نوشتن یک نقد سازنده و مؤثر است (پارسایی، 1389).
بنابراین، در فرایند نقد کتاب، آموزش چگونگی نوشتن مقالۀ نقد کتاب از مراحل اولیه است. افرادی مانند «هارتلی»[2] و «آصفزاده» به اهمیت توجه به آموزش در مقولۀ نقد کتاب در مقالههای خود تأکید کردهاند. «هارتلی» در پژوهشی مبنی بر نقد و بررسی کتاب در مجله بریتانیایی فناوری آموزشی[3] بیان داشت که اگرچه خواندن و نوشتن نقد کتاب نقش مهمی در جامعه دانشگاهی ایفا میکند، کمتر اطلاعی در مورد نحوۀ انجام آن توسط دانشگاهیان در دسترس است (Hartley, 200). «آصفزاده» در پژوهش خود مبنی بر تحلیل انتقادی مطالعات پژوهشی در علوم پزشکی اذعان داشت که در نقد خردمندانه، جنبههای گوناگون موضوع به دقت بررسی و تحلیل میشود و این امر به ویژه امروزه اهمیت بسزایی یافته است. وی اذعان داشت که در آموزشهای دانشگاهی به ویژه در تحصیلات تکمیلی، به مقولۀ نقد باید توجه شود و سردبیران مجلههای علمی نیز باید صفحاتی را به نقد مقالههای چاپ شده اختصاص دهند (آصفزاده، 1384).
با وجود اهمیت نقد کتاب در جوامع دانشگاهی، بررسی مجلههای دانشگاه علوم پزشکی اصفهان نشاندهندۀ تمایل کم نویسندگان به نوشتن مقالههای نقد و بررسی در بین مقالههای منتشر شده است. در مواردی نیز که نقد و بررسی منتشر شده، مشخص میشود که منتقدین با رویکردی کمتر علمی و نظاممند و نه نقّادانه به نقد آثار پرداختهاند. افراد مورد نقد نیز نه تنها از نقد اثر خود به عنوان فرصتی برای توسعۀ خود ننگریستهاند، بلکه با نگرشی منفی منتقد و نقد آن را مورد خطاب قرار دادهاند. این در حالی است که از جمله معیارهای ارتقای اعضای هیئت علمی در بند 3 و 18 فعالیتهای پژوهشی اعضای هیئت علمی و حتی بند 8 فعالیتهای فرهنگی-تربیتی- اجتماعی اعضای هیئت علمی در آئیننامه ارتقای مرتبه اعضای هیئت علمی، ارزیابی و نقد و بررسی آثار است (دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی، 1390).
موارد یاد شده نشان میدهد که علاوه بر اینکه نویسندگان و پژوهشگران برای نقد یک اثر باید اصولی را به عنوان معیار در نظر بگیرند، پژوهشگران نیز باید به نقدهای اصولی نگرشی مثبت داشته باشند. بنابراین، از جمله مواردی که در گسترش رویآوری به نقد و بررسی بسیار اهمیت دارد، تغییر نگرش نویسندگان و پژوهشگران نسبت به نقد و بررسی آثار و آشنا ساختن آنها با اصول و روند نقد و بررسی است؛ زیرا به هر میزان ناقد با شیوهها و اصول نقد آشنایی بیشتری داشته باشد، مؤثرتر و مفیدتر نقد میکند.
با وجود اهمیت نقد کتاب به منظور پویایی پژوهش و توسعۀ جامعه در جوامع دانشگاهی، تاکنون در زمینۀ بررسی نگرش و میزان آگاهی استادان به نقد کتاب و تأثیر برگزاری دورۀ آموزشی در این خصوص، پژوهشی در داخل و خارج انجام نشده است. در این راستا هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر دورۀ آموزشی نقد کتاب بر آگاهی، نگرش و مهارت نقد کتاب استادان دانشکده مدیریت و اطلاعرسانی پزشکی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال 1391 بوده است.
پیشینۀ پژوهش
پیشینۀ پژوهش در ایران
«آصفزاده» (1384) در پژوهشی با عنوان «تحلیل انتقادی مطالعات پژوهشی در علوم پزشکی» به تشریح تحلیل انتقادی و مراحل نقد پرداخت. وی اذعان داشت که تحلیل انتقادی یا نقد خردمندانۀ مطالعات پژوهشی، فرایندی اصولی در پالایش و توسعۀ دانش است. در این فرایند جنبههای گوناگون موضوع به دقت بررسی و تحلیل میشود. امروزه این فعالیت اهمیت بسزایی یافته است. وی نتیجه گرفت که در آموزشهای دانشگاهی و بویژه در تحصیلات تکمیلی، به نقد باید توجه شود و سردبیران مجلههای علمی نیز صفحاتی را به نقد مقالههای چاپ شده اختصاص دهند.
«رفیعی و دیگران» (1387) پژوهشی با عنوان «تأثیر دورۀ آموزش پزشکی مبتنی بر شواهد بر توانایی نقد مقالههای توسط دانشجویان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران» انجام دادند. جامعۀ پژوهش شامل دانشجویان پزشکی مقطع کارآموزی دانشگاه علوم پزشکی تهران در زمستان 86 بود، که بیش از 35 نفر بودند. شرکتکنندگان که به روش نمونهگیری سهولت قابلیت دسترسی انتخاب شده بودند، ضمن شرکت در کارگاه طب مبتنی بر شواهد، که در مرکز پژوهشهای دانشجویی دانشگاه علومپزشکی تهران برگزار شد، پرسشنامۀ استاندارد قبل و بعد از شرکت در کارگاه را دریافت کردند. تجزیه و تحلیل آماری دادهها با نرمافزار SPSS 12.0 انجام شد. برای مقایسۀ پاسخگویی شرکتکنندگان به سؤالهای پرسشنامه و تفاوتهای آن قبل و بعد از کارگاه، از آماره t زوجی استفاده شد. یافتهها نشان داد که یک دورۀ کوتاه مدت کارگاه آموزشی پزشکی مبتنی بر شواهد، میتواند به شکل مؤثری توانایی ارزیابی منتقدانه دانشجویان را افزایش دهد.
پیشینۀ پژوهش در خارج
«بارکر»[4](1997) در پژوهشی با عنوان «نقد و بررسی کتاب به صورت پیوسته» به یک نمای کلّی از طراحی و توسعۀ یک سیستم خودکار برای انجام نقد و بررسی کتاب را ارائه کرد. وی اذعان داشت که تعداد کتابهای دانشگاهی منتشر شده در هر سال رشد مییابد، و بنابراین مطلع بودن از همۀ اطلاعات جدید منتشر شده در یک رشته، بسیار دشوار است، از اینرو، فرایند نقد و بررسی کتاب اهمیت بسیاری مییابد. وی در پژوهش خود خطوط کلی طراحی و توسعۀ یک سیستم خودکار برای انجام نقد و بررسی کتاب را ترسیم کرد. توصیفات وی از برخی از الگوهای توسعه یافته برای استفاده در یک سرور اینترانت و اینترنت گرفته شده است. وی این سیستمها را که بر مبنای اس.جی.ام.ال.[5]و اچ.تی.ام.ال.[6] هستند، به صورت خلاصه بررسی و مقایسه کرد.
«هارتلی»[7] (2005) در پژوهشی با عنوان «نقد و بررسی کتاب در مجله بریتانیایی فناوری آموزشی: بررسی داوران مجله و دیدگاه پژوهشگران» اذعان داشت اگر چه خواندن و نوشتن نقد و بررسی کتاب نقش مهمی در جامعۀ دانشگاهی ایفا میکند، کمتر اطلاعی در مورد نحوۀ انجام آن توسط دانشگاهیان در دسترس است. بنابراین وی به بررسی این موضوع با تعدادی از سرویراستاران مجله فناوری آموزشی بریتانیا[8] پرداخت. برای انجام پژوهش، از پرسشنامه استفاده شد. یافتهها نشان داد اکثر پاسخدهندگان بین 1 تا 5 نقد و بررسی را در هر ماه میخوانند، ولی بین 3 تا 4 نقد و بررسی در هر سال مینویسند. توافق زیادی در مورد ویژگیهای مهم و مفید در نقد و بررسیها وجود داشت؛ در عین حال تفاوتهای زیادی نیز مشاهده شد. مردها نسبت به زنها نظر مثبتتری در رابطه با مفید بودن نقد و بررسیها داشتند. همچنین، یافتهها نشان داد که نقد و بررسیهای کتاب میتوانند به عنوان یکگونه از محتواهای قابل اندازهگیری دانشگاهی تلقی شود.
روششناسی
روش پژوهش نیمهتجربی و به صورت طرح دو گروهی (با پیشآزمون و پسآزمون) و از نوع کاربردی است. جامعۀ آماری شامل تمامی استادان دانشکده مدیریت و اطلاعرسانی پزشکی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان اعم از طرحی، پیمانی، رسمی آزمایشی، رسمی قطعی (31 نفر) و افراد حقالتدریس (55 نفر) میباشند که طبق آمار معاونت آموزشی دانشکده، بیش از86 نفر هستند. روش نمونهگیری این پژوهش از نوع تصادفی است. تعداد نمونه با توجه به رابطه d2)⁄ (2S22)( z1+z2n=، 15 نفر در هر گروه شاهد و مورد به دست آمد. ابزار گردآوری دادهها یک سیاهۀ وارسی مهارت نقد کتاب و دو پرسشنامه محققساخته است. سیاهۀ وارسی (57 سؤال) به منظور سنجش مهارت نقد کتاب استادان توسط پژوهشگر، با بررسی نقد نوشته شده توسط استادان، تکمیل گردید. پرسشنامۀ نگرش (36 سؤال) و آگاهی (23 سؤال) بر اساس پژوهشهای اشرفیریزی (1389)، همایونپور (1388)، حکمت (1389)، فدایی (1386)، ذاکری (1388)، رفیعی (1388)، درودی (1387)، شایانفر (1388)، پارسایی (1389)، جهانبخش (1389)، ذکیانی (1389)، فولادی (1389)، کمپانیزارع (1389)، محمدزاده (1389)، خرمشاهی (1386) و اسلامی (1386) تهیه شد. روایی سیاهۀ وارسی و پرسشنامههای نگرش و آگاهی، توسط متخصصان در حوزههای نقد کتاب و کتابداری و اطلاعرسانی تأیید و پایایی پرسشنامهها با استفاده از آلفای کرونباخ به ترتیب 78% و 5/79% به دست آمد. ابتدا برای پیشآزمون و تعیین آگاهی، نگرش و مهارت نقد کتاب جامعۀ پژوهش، پرسشنامهها همراه با کتاب مرتبط برای نوشتن نقد توزیع شد. دورۀ آموزشی طی 5 ساعت با استفاده از روشهای مستقیم آموزش (سخنرانی همراه با وسایل سمعی و بصری) و نیز بحث اقناعی برای تغییر نگرش افراد برگزار گردید. مباحثی که در کارگاه به آنها پرداخته شد، شامل مفهوم نقد، تاریخچۀ نقد، ضرورت و رسالت نقد کتاب، انواع نقد، ویژگیها و مهارتهای منتقد، شیوه و مراحل نقد کتاب، مطالعۀ اجمالی کتاب، مطالعۀ انتقادی کتاب، یادداشتبرداری، مطالعه و بررسی نقدهای دیگران، گزارش نقد کتاب، شاخصهای نقد کتاب دانشگاهی بود. پس از ارائه مباحث مورد نظر، در محورهای مطرح شده بحث گروهی و اقناعی صورت گرفت و سپس نقد کتاب به صورت انفرادی انجام گردید. پس از آموزش، پرسشنامهها دوباره توسط استادان تکمیل گردید و یک نقد نیز توسط شرکتکنندگان برای کتابهای منتخب نوشته شد و نتایج قبل و بعد از برگزاری کارگاه آموزشی (در سه حوزه آگاهی، نگرش و مهارت تدوین نقد کتاب) با هم مقایسه گردید. در این پژوهش، برای تحلیل دادهها از آمار توصیفی (جدولهای توزیع فراوانی مطلق، درصد، میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی استفاده گردید. به منظور مقایسۀ میانگین نمره آگاهی و نگرش و مهارت نقد کتاب استادان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان قبل و بعد از برگزاری کارگاه آموزشی در هر گروه از آزمون t زوجی، برای مقایسۀ میانگین نمرۀ آگاهی و نگرش و مهارت نقد کتاب استادان قبل از برگزاری کارگاه آموزشی بین دو گروه از آزمون t مستقل و جهت مقایسۀ میانگین نمرۀ آگاهی و نگرش استادان پس از برگزاری کارگاه آموزشی، از آزمون t مستقل استفاده شد. نرمافزار مورد استفاده برای تجزیه و تحلیل دادهها SPSS 18.0 بود.
یافتهها
جامعۀ آماری این پژوهش 30 استاد در دو گروه آزمون و شاهد از 86 نفر استادان دانشکده مدیریت و اطلاعرسانی دانشگاه علومپزشکی اصفهان بود. از بین 15 نفر شرکتکننده در هر یک از دو گروه آزمون و شاهد، 8 نفر (8/53%) مرد و 7 نفر (7/46%) زن بودند و دو گروه از نظر جنسیت کاملاً یکسان هستند(P-value=0/64). دو گروه آزمون و شاهد از نظر رشتۀ تحصیلی، مشابه بودهاند. استادان رشتۀ تحصیلی کتابداری و اطلاعرسانی پزشکی بیشترین تعداد افراد در گروه آزمون یعنی 6 نفر (40%) و شاهد یعنی 8 نفر (3/53%) را به خود اختصاص دادهاند و پس از آن بیشترین افراد به ترتیب از گروههای آموزشی مدیریت خدمات بهداشتی درمانی، مدارک پزشکی، رایانه، زبان و روانشناسی بودند.
یافتهها نشان داد میانگین نمرۀ آگاهی از نقد کتاب در گروه آزمون بعد از مداخله (7/55) نسبت به قبل از مداخله (1/33) به طور معناداری افزایش یافته است (P-value<0/001). با وجود این، در گروه شاهد میانگین نمرۀ آگاهی از نقد کتاب قبل (6/31) و بعد از مداخله (1/35) با هم تفاوت معنادار نداشت (P-value=0/35). در گروه آزمون میانگین نمره نگرش به مقولۀ نقد کتاب قبل (4/71) و بعد از مداخله (4/74) تفاوت معنادار نداشت (P-value=0/11). در گروه شاهد، میانگین نمرۀ نگرش به مقولۀ نقد کتاب قبل (9/70) و پس از مداخله (4/74) تفاوت معنادار نداشت (91/P-value=0). میانگین نمرۀ مهارت نقد کتاب استادان در گروه آزمون به طور معناداری بعد از مداخله از 6/8±10/2 به 26/3±53/6 افزایش یافت. به عبارت دیگر4/43 نمره افزایش یافته است (P-value <0/001). در گروه شاهد، میانگین نمره مهارت نقد کتاب اساتید قبل (5/8) و پس از مداخله (6/8) تفاوت معنادار نداشت (P-value =0/996).
جدول 1. مقایسه میانگین نمرات آگاهی، نگرش و مهارت نقد کتاب (از 100) در دو گروه آزمون و شاهد قبل و بعد از آموزش
گروهبندی |
تعداد |
آگاهی |
نگرش |
مهارت |
||||||
میانگین و انحراف معیار |
میانگین و انحراف معیار |
|
میانگین و انحراف معیار |
میانگین و انحراف معیار |
|
میانگین و انحراف معیار |
میانگین و انحراف معیار |
|
||
قبل از آموزش |
بعد از آموزش |
P-Value |
قبل از آموزش |
بعد از آموزش |
P-Value |
قبل از آموزش |
بعد از آموزش |
P-Value |
||
شاهد |
15 |
2/19±6/31 |
9/21±1/35 |
35/0 |
5/6±70/9 |
8/4±72 |
0/91 |
5/4±8/5 |
5/3±8/6 |
0/996 |
آزمون |
15 |
2/8±1/33 |
9/19±7/55 |
001/0< |
7±71/4 |
7/4±74/4 |
0/11 |
6/8±10/2 |
26/3±53/6 |
001/0< |
آزمون آنالیز واریانس یکطرفه (P) |
0/78 |
0/01 |
- |
0/83 |
0/25 |
- |
0/45 |
001/0< |
- |
بحث و نتیجهگیری
نقد و ارزیابی انتقادی منابع اطلاعاتی، از جمله راهبردهای مؤثر برای افزایش اثربخشی اطلاعات است. با توسعه و افزایش انتشارات علمی، سنجش صحت اطلاعات و اعتبار منابع اطلاعاتی در حوزههای علمی، دارای اهمیت بسزایی است (درودی، 1387). کتابهای علمی نیز که گنجینههای بسیار غنی علمی در هر جامعهاند و انتشار یافتههای علمی از طریق آنها میسر میشود، از این قاعده مستثنا نمیباشند. در این پژوهش به بررسی تأثیر دورۀ آموزشی نقد کتاب بر آگاهی، نگرش و مهارت نقد کتاب استادان دانشکده مدیریت و اطلاعرسانی پزشکی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال 1391 پرداخته شد. نتایج به دست آمده حاکی از تأثیر مثبت دورۀ آموزشی نقد کتاب بر عامل آگاهی و نیز مهارت نقد کتاب استادان دانشکده مدیریت و اطلاعرسانی پزشکی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بود. نگرش استادان به مقولۀ نقد کتاب از ابتدا مثبت و نمره نگرش قبل و بعد از آموزش افزایش یافت، اما به لحاظ آماری تفاوت معناداری نداشت.
همانطور که در یافتهها ذکر شد، دورۀ آموزشی در افزایش آگاهی استادان مؤثر بود. لذا فرضیۀ پژوهش مبنی بر اینکه دورۀ آموزش نقد کتاب، آگاهی استادان به موضوع نقد کتاب را افزایش میدهد، تأیید شد.
نتایج پژوهش در رابطه با متغیر نگرش نشان داد میانگین نمرۀ نگرش استادان در خصوص نقد کتاب، قبل و پس از برگزاری دورۀ آموزشی، در دو گروه آزمون و شاهد، از لحاظ آماری تفاوت معناداری نداشت. به طور کلی، نگرش استادان نسبت به نقد کتاب از ابتدا در سطح مطلوبی قرار داشته است. شاید یکی از دلایل معنادار نبودن میانگین نمرۀ نگرش در پسآزمون از لحاظ آماری این است که در یادگیری نگرشهای تازه، سه متغیر مهم شامل توجه، ادراک و پذیرش وجود دارد (کریمی، 1382)؛ و در صورت محقق شدن این سه متغیر، نگرش فرد تغییر میکند. بنابراین، به نظر میرسد برگزاری کارگاههای آموزشی در خصوص نگرش به موضوع نقد کتاب که در آنها این شرایط احراز شود، از ضروریات است. همچنین، از آنجا که افراد در مقابل تغییر نگرش مقاومت نشان میدهند، به نظر میرسد برگزاری دورههای آموزشی بلند مدت در رابطه با نقد کتاب، موجبات هر چه بیشتر نهادینه شدن نوشتن مقالههای نقد کتاب را فراهم آورد (کریمی، 1384). با توجه به ویژگیهای متغیر نگرش، باید خاطر نشان ساخت که افزایش معنادار آن مانند دو متغیر دیگر پژوهش مورد انتظار نبود؛ زیرا نگرش درونیتر بوده و به متغیرهای متفاوتی وابسته است. بنابراین، با گذشت زمان تغییر مییابد.
نتایج پژوهش در رابطه با متغیر مهارت نقد کتاب نشان داد که میانگین نمرۀ مهارت نقد کتاب استادان قبل و پس از برگزاری دورۀ آموزشی در گروه آزمون تفاوت معناداری دارد، ولی در رابطه با گروه شاهد این تفاوت از لحاظ آماری معنادار نبود. شاید این سؤال مطرح شود که هدف از مطالعۀ نگرشها، تأثیرگذاری بر رفتار است؛ زیرا انواع نگرشها به عنوان شاخصها یا عوامل پیشبینیکنندۀ رفتار شناخته میشوند و این امر برخلاف یافتههای این پژوهش است به صورتی که میانگین نمرۀ نگرش متوسط بالا بود و از ابتدا شاکله خوبی داشت، در صورتی که این امر در مرحلۀ پیشآزمون رفتار استادان (مهارت نقد کتاب) منعکس نشده بود. در تببین این امر باید خاطر نشان ساخت، که بر اساس پژوهشهای انجام شده در حوزۀ روانشناسی اجتماعی، رابطۀ مستحکمی میان نگرشها و رفتار افراد وجود ندارد، به بیان دیگر، نمیتوان گفت که با شناخت نگرشهای افراد میتوان رفتار آنها را پیشبینی نمود (8). این امر به خوبی دراین پژوهش نشان داده شد.
نتیجهگیری
نقد کتاب تأثیر بسیار مهمی در رشد، توسعه و بالندگی هر حوزۀ علمی دارد و حداقل فایده بسیار مهم هر نقدی، کمک به خواننده و همچنین نویسنده -یا در معنای عام به تولیدکنندگان علم- است؛ تا از این رهگذر اصلاح مداوم دانش بشری تحقق یابد. پژوهش حاضر، تأثیر مثبت آموزش نقد کتاب را بر افزایش آگاهی و بهبود مهارت نقد کتاب استادان نشان داد. با استناد به نتایج پژوهش حاضر، برگزاری دورههای منظم آموزشی نقد کتاب در دانشگاهها موجبات بهبود مهارت استادان در تهیۀ این نوع مقالهها را فراهم میکند. برای تغییر نگرش استادان نسبت به نقد کتاب، دورههای آموزشی طولانی مدت با احراز شرایط خاص از ضروریات است. همچنین، در خصوص دلایل عدم رویآوری استادان دانشگاه به مقالههای نقد کتاب با وجود امتیاز مشابه آنها با مقالههای مروری و پژوهشی اصیل برای ترفیع پیشنهاد میشود. امید است با افزایش مقالههای نقد کتاب در جوامع دانشگاهی، پالایش کتابها به صورت اصولی انجام و از راهیابی غیرعلمی به عرصههای تولید دانش جلوگیری شود.
[1] .Barker.
[4]. Barker.
[5]. SGML.
[6]. HTML.
[7]. Hartley.
[8]. British Journal of Educational Technology.