جریان دانش میان شبکه مخترعان حوزه برق والکترونیک

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 استاد علم اطلاعات و دانش‌شناسی دانشگاه شهید چمران اهواز

2 گروه علم اطلاعات و دانش شناسی، دانشگاه اصفهان

چکیده

هدف: هدف از پژوهش حاضر، بررسی چگونگی جریان دانش میان مخترعان پروانه‌های ثبت اختراع بر اساس شاخص پراکندگی جغرافیایی است.
روش پژوهش: پژوهش حاضر با استفاده از روش تحلیل شبکه صورت گرفته است. جامعۀ پژوهش حاضر، کلّ پروانه‌های ثبت اختراع حوزۀ برق و الکترونیک ثبت شده در پایگاه پروانه ثبت اختراع و علایم تجاری آمریکا در محدودۀ سالهای 2006-1987 است.
یافته‌ها: نتایج حاصل از تحلیل نشان داد کشورهایی همچون آمریکا، ژاپن، آلمان، فرانسه، تایوان، کره جنوبی بر اساس سنجه‌های مرکزیت دارای تأثیرگذاری بیشتری نسبت به دیگر کشورها در شبکه مخترعان حوزۀ مورد بررسی هستند. همچنین، تحلیل داده‌ها نشان داد استناد به عنوان شاخصی مناسب برای سنجش جریان دانش می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد. الگوی جریان دانش شبکه مخترعان حوزه برق و الکترونیک نشان داد کشورهای فعّال در شبکه به سه گروه قدرتمند، فعّال و فاقد قدرت در شبکه تقسیم می‌شوند که همکاریهای این سه گروه، شبکة جریان دانش حوزة برق و الکترونیک را شکل می‌دهد. با توجه به نتایج پژوهش، امکان استفاده از الگوی شبکۀ جریان دانش، برای کشورهای علاقه‌مند فراهم آمده است. تحلیل داده‌ها همچنین نشان داد در صورت ادامة مشارکت کشورهای فعال درشبکه جریان دانش این حوزه، می‌توان انتظار داشت در سالهای آینده، تعدادی از کشورهای جدید از جمله ایران در گروه کشورهای قدرتمند در شبکۀ مخترعان حوزه برق و الکترونیک حاضر شوند.

کلیدواژه‌ها


مقدمه و بیان مسئله                 

«جریان دانش[1]» از جمله حوزه‌های فرعی حوزۀ کلّی مدیریت دانش است که همراه با مقوله‌های مختلفی از جمله داده‌ها، اطلاعات، خِرد، هوش، یادگیری، درک، سرمایۀ انسانی و اجتماعی، فراداده، فرادانش، دانش عینی، دانش ضمنی و ترسیم نقشۀ دانش در پژوهشهای مختلف، مورد بحث قرار گرفته است (کارتر[2]، 2009). 

صاحب‌نظران، جریان دانش را رد و بدل شدن دانش میان گره‌های[3] یک شبکه بر اساس قواعدی معیّن و اصولی مشخص می‌دانند. گره‌ها یا همان تولید و استفاده‌کنندگان دانش، می‌توانند در این فرایند دانش را ایجاد کنند، فرا بگیرند، درک کنند و پس از ترکیب و تبدیل، آن را تحویل دهند (ژوگ[4]،2006). جریان دانش در توسعۀ حوزه­های موضوعی گوناگون نقش مهمی را ایفا می‌کند (راجرز[5]، 1995) و به طور خاص فقط در یک سازمان و مؤسسه انتفاعی یا غیرانتفاعی به وجود نمی‌آید، بلکه ممکن است در میان انواع گروه‌ها و شبکه‌های مختلف افراد که دارای یک هدف مشترک هستند، شکل بگیرد. نمونه‌ای روشن از این گروه‌ها، مخترعان، نویسندگان، محققان، مدیران مؤسسات صنعتی و غیرصنعتی حوزه‌های مختلف موضوعی هستند که بر محور یک موضوع تخصصی فعالیت علمی دارند و یافته‌های پژوهشی خود را در قالبهای مختلف از جمله پروانه‌های ثبت اختراع، منتشر می‌کنند.

جریان دانش علمی که میان شبکه‌ای از افراد شکل می‌گیرد، معمولاً به وسیلۀ استناد مدارک سنجیده می‌شود (کامیناتی و استابیل[6]، 2010؛ استرگارد[7]، 2009؛ پاسی و یوسای[8]، 2009؛ تاماد[9] و همکاران، 2006؛ لیدسدورف[10]، 2004 و هیکس و همکاران[11]، 2001). با این حال، نباید از این نکته غافل شد که همیشه نتیجه استناد بین دو پروانه ثبت اختراع جریان دانش نبوده و گاه با وجود استناد و با ارزش بودن آن، دانشی رد و بدل نشده است و به عنوان سنجه‌ای معتبر برای سنجش میزان جریان دانش نمی‌تواند باشد (جف[12] و دیگران، 1998 و جف و دیگران، 2000). این نکته نیز حایز اهمیت است که استنادها فقط جریان دانش عیان و مکتوب را نمایش می‌دهند و دانش نهان را نمی‌توانند انتقال دهند (هو[13] و جف، 2003).

با توجه به اهمیت دانش و محسوب شدن آن به عنوان یکی از شاخصهای قدرت، امروزه کشورهایی هستند که در حوزه‌ای خاص قدرتمند شناخته می‌شوند و این قدرتمندی در صنایع و فناوریهای تولیدی آنها به خوبی نمایان است. کشورهای صاحب نام در حوزه‌های خاص، معمولاً دانش تولید شده خود را در قالب شبکه‌های علمی در اختیار سایر کشورهای علاقمند می‌گذارند. با استفاده از روش تحلیل شبکه، این امکان برای متخصصان از جمله متخصصان حوزۀ علم اطلاعات و دانش‌شناسی فراهم می‌آید که نخست، کشورهای فعّال در یک حوزۀ موضوعی را شناسایی کنند و دوّم، امکان شناسایی کشورهایی را فراهم آورند که وجود آنها در شبکه حیاتی است و نبود آنها وجود یک شبکه را مختل می‌کند؛ و سوم نسبت به شناسایی سایر کشورهای علاقمند به یک حوزۀ موضوعی و میزان نقش آنها در شبکه اقدام نمایند و در نهایت الگوی جریان دانش میان اعضای شبکه را تهیه کنند.

در همین راستا، این پژوهش به بررسی ساختار جریان دانش در میان شبکه‌های علمی در سطح بین‌المللی بین کشورهای تولید‌کننده پروانه ثبت اختراع در حوزه موضوعی برق و الکترونیک می‌پردازد. در نتیجه، این پژوهش درصدد یافتن پاسخی برای سؤالهای زیر است:

1- شبکۀ جریان دانش میان مخترعان حوزۀ موضوعی برق و الکترونیک چگونه است؟

2- آیا رابطه‌ای میان سنجه‌های مرکزیت با جریان دانش در شبکۀ مخترعان حوزۀ موضوعی برق و الکترونیک وجود دارد؟

3- الگوی جریان دانش در میان شبکۀ مخترعان حوزه برق و الکترونیک چگونه است؟  

 

هدف پژوهش

هدف این پژوهش، بررسی ساختار و الگوی شبکه جریان دانش میان مخترعان حوزه برق و الکترونیک بر اساس روش تحلیل شبکه است، تا از قِبل آن ساختار و الگوی شبکه جریان دانش میان کشورهای صاحب امتیاز پروانه‌های ثبت اختراع مشخص و الگویی برای کشورهای علاقه­مند در حوزۀ مورد بررسی فراهم شود.

 

پیشینة پژوهش

در خصوص بررسی جریان دانش و به طور خاص جریان دانش در پروانه‌های ثبت اختراعات در ایران پژوهشی انجام نشده است. به تازگی، تعدادی پژوهش با استفاده از تحلیل شبکۀ اجتماعی انجام گرفته که در ادامه ذکر شده است. اما در خارج از ایران پژوهشهای متعددی در خصوص جریان دانش در پروانه‌های ثبت اختراع انجام گرفته، که تعدادی از آنها در ادامه بیان شده است.

 

پیشینۀ پژوهش در خارج از کشور

«لوکاچ و پلاسمانز[14]» (2002) در پژوهشی به منظور ایجاد تصویری از جریان دانش میان پروانه‌های ثبت اختراع بلژیک، به بررسی چگونگی توزیع جغرافیایی استنادها، توزیع سازمان محور پروانه‌های ثبت اختراع و استنادها، ساختار زمان استناد میان پروانه‌های استناد کننده و استناد شده و توزیع استناد میان سازمانهای مختلف پرداختند. نتایج آنان نشان داد در توزیع جغرافیایی استنادها، آمریکا در رتبۀ اول و ژاپن و بلژیک در جایگاه‌های بعدی قرار دارند. چهار پنجم از تمامی استنادها مربوط به 20 مؤسسه برتر بود که 6/9% از کلّ مؤسسه‌های فعال را تشکیل می‌دادند. در خصوص زمان استناد، پروانه‌های ثبت اختراع جدید نسبت به پروانه‌های ثبت اختراع قدیمی‌تر، استناد بیشتری دریافت کرده بودند.

«مارسه و ورس پاگن[15]» (2002) در پژوهشی با عنوان «اشاعه دانش در اروپا: تحلیل استنادی پروانه‌های ثبت اختراع» جریان دانش در اتحادیه اروپا را تحلیل و بررسی کردند. داده‌ها به منظور سنجش و مقایسۀ جریان دانش میان کشورهای اروپایی از پایگاه ادارۀ ثبت اختراعات اروپا در محدودۀ سالهای 1996-1979 استخراج و با استفاده از ماتریس منطقه به منطقه تحلیل شد و تحلیل داده‌ها، نشان داد در خصوص میزان استناد، تنها 71 منطقه و کشور اروپایی بیش از 200 استناد به همدیگر داشته‌اند. دیگر یافته‌های پژوهش تأیید کننده این فرضیه بود که سدی محکم و مهم برای جریان دانش در اروپا به نام «فاصله جغرافیایی» و «سطح پیشرفت کشورها» وجود دارد. نتایج نشان داد جریان دانش معمولاً میان کشورهایی که از جهاتی با همدیگر شباهتهایی دارند، بیشتر اتفاق می‌افتد و نزدیکی جغرافیایی کشورها نیز در جریان دانش بسیار تأثیرگذار است.

«کامیناتی و استابیلی[16]» (2010) در پژوهشی، شبکۀ جریان دانش در میان حوزه‌های فناوری را با استفاده از داده‌های کتابشناختی و استنادی پروانه‌های ثبت اختراع بررسی کردند. داده‌ها از پایگاه اداره پروانه‌های ثبت اختراع و علایم تجاری آمریکا در بازه زمانی 1999-1975 استخراج و تحلیل شد. در این پژوهش، با استفاده از شبکۀ جریان دانش، تاریخچه و ارتباطات اصلی تحقیق و توسعه در دهۀ چهارم قرن بیستم بررسی گردید. نتایج پژوهش یاد شده نشان داد تمایل به افزایش پژوهش در حوزه‌های چند رشته­ای در فعالیتهای نوآورانه رشد روزافزودن دارد و در طول دورۀ مورد بررسی، اندازۀ اعضای شبکه بیش از 6% رشد داشته و دانش بین 60% از زیر گروه‌ها توزیع شده است.

پیشینۀ پژوهش در ایران

«عصاره و باجی» (1391) در پژوهشی با استفاده از روش تحلیل شبکه اجتماعی، به بررسی شبکة هم‌نویسندگی حوزة علوم اعصاب ایران در پایگاه وب آو ساینس در فاصلة سالهای 2011- 1996 پرداخته و سنجه‌های مرکزیت این شبکه را برای تفسیر بهتر روابط هم‌نویسندگی پژوهشگران و شناسایی افراد مؤثر در این حوزه، به­ دست آورده است. نتایج نشان داد تولیدات علمی ایران در حوزة علوم اعصاب ایران، روندی صعودی داشته و ضریب خوشه‌بندی و چگالی شبکة هم‌نویسندگی، بالا بوده است. شبکة یاد شده دارای یک خوشة اصلی است که 21/78% کل شبکه را به خود اختصاص داده است.

«عصاره و همکاران» (1391) در پژوهشی به بررسی میزان مرکزیّت شبکۀ اجتماعی هم نویسندگی موجود در بین مجله‌های علم اطلاعات نمایه شده در پایگاه تامسون رویترز با استفاده  از روش تحلیل شبکه‌ای پرداخته‌اند. جامعه پژوهش کل مجله‌ها علم اطلاعات بود که دارای ضریب تأثیرگذاری بالاتر از 6/0 می‌باشند. نتایج حاصل از تحلیل نشان داد گلنزل بالاترین مرکزیت رتبه[17]، بینابینی[18]، بردارویژه[19] و نزدیکی[20] را در مجلۀ علم‌سنجی و نیکولاس بالاترین مرکزیت رتبه، بردار ویژه و مرکزیت بتا[21] را در مجلۀ علوم اطلاعات دارد. یافته‌ها نشان داد در مجموع میان عناصر شبکۀ مورد بررسی، انسجام کمی وجود دارد.

«سهیلی» (1391) در پژوهشی به بررسی رابطۀ بین مرکزیت و بهره‌وری نویسندگان علم اطلاعات پرداخت. نتایج وی نشان داد بین نمرۀ مرکزیت و بهره‌وری پژوهشگران، رابطه­ای معنادار وجود دارد. نتایج وی همچنین نشان داد بین کلّ سنجه‌های مرکزیت به استثنای مرکزیت نزدیکی و عامل تأثیرگذار مجله، رابطه‌ای معنادار وجود دارد.

بررسی پیشنۀ پژوهش نشان داد استناد به عنوان شاخص اصلی در بررسی جریان دانش مورد استفاده قرار گرفته و بر نقش فاصله جغرافیایی در فرایند جریان دانش تأکید شده است. مرور این پژوهشها نشان می‌دهد نقش ارتباطات جغرافیایی با استفاده از فنون تحلیل شبکه به طور جامع بررسی نشده است. لذا در این پژوهش تلاش شده است با استفاده از فنون تحلیل شبکه، جریان دانش میان کشورهای مختلف بررسی شود.

 

روش‌شناسی پژوهش

روش پژوهش حاضر، تحلیل شبکه است. در این روش با استفاده از سنجه مرکزیت[22]، ساختار شبکه بررسی می­شود. سنجه مرکزیت به بررسی میزان تأثیرگذاری و به عبارتی در مرکز قرار گرفتن یک گره از جنبه‌های مختلف می‌پردازد (هانمان و ریدل[23]، 2005). بدین ترتیب، شاخصهای مرکزیت شامل مرکزیت رتبه، نزدیکی، بینابینی، بتا، اطلاعات[24]، و مرکزیت بردار ویژه بررسی خواهد شد. جامعۀ پژوهش شامل تمامی پروانه‌های ثبت اختراع حوزۀ برق و الکترونیک است که در بازۀ زمانی 1987 تا 2006 در پایگاه ثبت اختراع و علایم تجاری آمریکا ثبت و تأیید شده است. بعد از گردآوری داده‌ها، با استفاده از نرم‌افزار پایگاه داده‌ای اکسس و اس. کیو. ال. سرور 2008[25] داده‌ها تفکیک و به صورت ماتریس متقارن آماده شد. دلیل انتخاب داده‌ها به صورت ماتریس این است که مقدار و جهت جریان دانش در قالب ماتریس نمایش داده می‌شود (هان و پارک، 2006). پس از تهیۀ ماتریس، این داده‌ها با استفاده از نرم‌افزارهای یو سی نت[26]، نت دراو[27] و اس پی اس اس بر اساس ارتباطات جغرافیایی[28] حلیل شده‌اند. همچنین، از روشهای آماری از قبیل همبستگی پیرسون برای بررسی رابطۀ میان متغیرها استفاده شد.

تجزیه و تحلیل داده‌ها

نتایج حاصل از جمع‌آوری داده‌ها نشان داد در مجموع 2568497 پروانۀ ثبت اختراع وجود دارد. از این تعداد، 521399 پروانه ثبت اختراع در حوزۀ موضوعی برق و الکترونیک بود که به عنوان جامعۀ پژوهش انتخاب شد و 8/19% از کل داده‌ها را تشکیل می‌داد. براساس داده‌های فوق، در این بخش داده‌های به دست آمده تحلیل شده است.

به منظور ارائه تصویری از الگوی شبکه جریان دانش میان مخترعان حوزۀ موضوعی برق و الکترونیک بر اساس روابط میان کشورهای ثبت کننده اختراع، با استفاده از سنجه­های مرکزیّت، شبکۀ جریان دانش مخترعان حوزه برق و الکترونیک از جنبۀ جغرافیایی بررسی شد. به منظور آشنایی بیشتر با سنجه‌های مرکزیت، در ابتدای هر بخش به توضیح مختصر هر کدام پرداخته شده است.

مرکزیت رتبه: مرکزیت رتبه به عنوان سنجۀ به بررسی میزان خروجی و ورودی دانش یا اطلاعات در یک گره می‌پردازد و گره‌هایی را که دارای بیشترین ارتباط با دیگر گره‌ها هستند، به عنوان گره‌هایی با مرکزیت رتبه بالا معرفی می‌کنند. اگر تعداد پیوند، زیاد باشد به آن گره برجسته[29] یا دارای جایگاه بالا[30] گفته می‌شود (هانمان و ریدل[31]، 2005). وقتی یک گره دارای رتبه بالایی باشد، توانایی بالایی در نفوذ بر سایر گره‌های شبکه را دارد.

نتایج حاصل از داده‌های مرتبط با مرکزیت در شبکۀ ارتباط جغرافیایی میان مخترعان حوزه برق و الکترونیک، در جدول 1 نمایش داده شده است.

 

جدول 1: سنجه های مرکزیت شبکه مخترعان حوزۀ برق و الکترونیک  

 

 

جدول 1 مرکزیت درجۀ شبکه ارتباطات جغرافیایی مخترعان در 10 کشور برتر را نشان می‌دهد. در این جدول، دو ستون مربوط به سنجۀ درجه مرکزیت است که ستون اول نشان دهندۀ تعداد پیوندهای میان یک کشور با سایر کشورهاست و ستون دوم درصد پیوندهای مرتبط است. به منظور مقایسۀ تفاوت اندازه یا فاصله‌ها میان کشورها، بهتر است از سنجۀ نرمال‌سازی استفاده شود که این نوع داده در ستون دوم جدول آمده است. تحلیل داده‌ها نشان دهنده آن است که کشورهای آمریکا و ژاپن به ترتیب با مرکزیت رتبه‌ای برابر با 774100 و 571159، در صدر کشورهای با رتبه بالا قرار دارند. به عبارتی، این دو کشور دارای بیشترین پیوند در شبکه مخترعان حوزه برق و الکترونیک هستند. به غیر از این دو کشور که در عرصه تولیدات علمی و فناوری برق و الکترونیک فعال هستند، کشورهایی از قبیل آلمان، تایوان، کره، فرانسه، کانادا، بریتانیا نیز جزء کشورهای دارای درجۀ بالا در انتقال دانش شمرده می‌شوند. این ارتباط در تصویر 1 آمده است. در این تصویر، کشورهایی که دارای مرکزیت رتبۀ بالایی هستند، در وسط شبکه قرار گرفته‌اند. کشورهایی که در گروه یک قرار دارند، کشورهایی هستند که اقدام به اشتراک‌گذاری دانش در شبکه کرده‌اند و به عبارتی به آنها استناد شده است. آنهایی که در گروه دوم قرار دارند، کشورهایی هستند که دارای بیشترین ورودی دانش را هستند.

برای اینکه بتوان با اطمینان بیشتری کشورهای دارای مرکزیت بالا را معرفی کرد، از آزمون مرکزیت بتا استفاده می­شود. به عبارتی، بر اساس آزمون بتا این امکان وجود دارد که با اطمینان بالا کشورهای قدرتمند در شبکه را معرفی کرد. به همین منظور، در این پژوهش کشورهایی که دارای مرکزیت بالایی بودند، با استفاده از آزمون مرکزیت بتا[32] مورد آزمون قرار گرفتند. نتایج نشان داد کشورهای آمریکا (633040)، ژاپن (569390)، آلمان (119328)، فرانسه (64511)، تایوان (56978)، کره جنوبی (51511) و بریتانیا (47434) دارای بالاترین نمره مرکزیت بتا هستند. بنابراین، با اطمینان می‌توان عنوان کرد که این کشورها در شبکۀ جریان دانش دارای بالاترین قدرت هستند. همچنین، نتایج تحلیل داده‌ها نشان داد 84/79% کشورهای مورد بررسی دارای مرکزیت رتبه هستند. به عبارتی، برای این مقدار از کشورها، این فرصت وجود داشته که در محور جریان دانش قرار گیرند.

 

 

تصویر1. مرکزیت رتبه شبکه جریان دانش در حوزه برق و الکترونیک

 

مرکزیت نزدیکی: سنجۀ مرکزیت نزدیکی، امکان محاسبۀ دوری و نزدیکی[33] هر کدام از گره‌ها را با سایر گره‌های شبکه فراهم می‌کند. محاسبۀ دوری یا نزدیکی یک گره در شبکه، این امکان را به وجود می‌آورد که عدم یکنواختی، تفاوت توزیع و فاصلۀ میان گره‌ها بررسی شود. انواع مختلفی از رویکردها برای محاسبۀ دوری یا نزدیکی در سنجۀ مرکزیت نزدیکی وجود دارد که عمومی‌ترین و معروفترین آن «کوتاه‌ترین فاصله مسیر[34]» نامیده می‌شود که مجموع طول کوتاه‌ترین فاصلۀ یک گره با سایرین است (هانمان و ریدل، 2005). در این پژوهش نیز مرکزیت نزدیکی شبکۀ مخترعان حوزه موضوعی الکترونیک، بر اساس همین معیار سنجیده شده است.

در بخش دوم جدول1، مرکزیت بینابینی با استفاده از رویکرد محاسبۀ نزدیکی کوتاه‌ترین مسیر برای شبکه جغرافیایی مخترعان حوزه برق و الکترونیک نمایش داده شد. تحلیل داده‌ها نشان داد کشورهای آمریکا و ژاپن در میان 100 کشور فعال در شبکه مخترعان حوزه موضوعی الکترونیک، دارای بالاترین نزدیکی به سایر کشورهای موجود در شبکه هستند و به عبارتی این دو کشور بر اساس سنجۀ نزدیکی، مرکزیت بالایی دارند و برای بقیۀ کشورهای حاضر در شبکه با کوتاه‌ترین مسیر قابل دسترسی هستند. سایر 10 کشوری که نزدیکی بالا و دوری کمتری نسبت به سایر کشورها دارند، در جدول 1 آمده است.

تحلیل داده‌ها نشان داد از میان 100 کشور فعّال در شبکه، به طور میانگین 302/54% کشورها دارای فرصت نزدیکی به سایر کشورها هستند. همچنین، نتایج بررسی بیانگر آن بود که مرکزیت نزدیکی به طور کلی 6/80 % مجموع کشورها را شامل می‌شود.

 

مرکزیت دسترسی

به منظور درک ساده‌تر از نتیجه بررسی مرکزیت نزدیکی در یک شبکۀ پیچیده و بزرگ، از روش مرکزیت دسترسی استفاده می‌شود. این روش، یکی از روشهایی است که خیلی ساده و روشن به سنجش نزدیکی پرداخته و چگونگی و سطح دسترسی به یک گره در میان سایر گره‌ها را بیان می‌کند. به عبارتی، این سنجه به این پرسش جواب می‌دهد که چه اندازه و یا چند درصد از گره‌های موجود در یک شبکه می‌توانند در گامهای (پله) اول، دوم، سوم و ... به یک گره در شبکه دسترسی پیدا کنند. در بحث جریان دانش، به این مفهوم است که دانش تولید شده توسط یک گره در شبکه، چگونه و با چه سهولتی قابل دسترسی است.

داده‌ها نشان داد کشورهای آمریکا، ژاپن و آلمان، فرانسه، بریتانیا، سوئیس، کانادا، کره جنوبی، تایوان و ایتالیا بیشترین فرصت را دارند، که در گام اول، سایر کشورها به آنها دسترسی داشته باشند و به عبارتی از دانش تولید شده آنها استفاده کنند. همچنین، داده‌ها نشان داد در قدم سوم تمامی کشورها قابلیت دسترسی را دارند. به عبارتی، حداکثر سه مرحله یا سه فاصله بین کشورها وجود دارد تا ارتباط میان آنها برقرار گردد.

 

نزدیکی بردار ویژه

دو سنجۀ مرکزیت نزدیکی که در بالا معرفی شد، بر پایۀ مجموع کوتاه‌ترین فاصله میان یک گره با سایر گره‌ها سنجیده می‌شود. در شبکه‌های بزرگ و پیچیده، این احتمال وجود دارد که مخاطب بعضی از اطلاعات را به دلیل حجم زیاد اطلاعات از دست بدهد و یا اینکه قدرت تشخیص گره‌های با مرکزیت بالا را نداشته باشد. به منظور یافتن گره‌های با مرکزیت بالا، سنجه مرکزیت بردار ویژه تلاش می‌کند گره‌هایی را مشخص کند که به واسطۀ ارتباط با گره‌های قدرتمند در شبکه، دارای قدرت می‌شوند. این گره‌ها هرچند در ظاهر ارتباطات کمی دارند، به واسطۀ ارتباطی که با گره‌های قدرتمند و دارای درجه بالا برقرار می‌کنند، قدرتمند شناخته می‌شوند (هانمان و ریدل، 2005 و روهنو[35]، 2000).

تحلیل داده‌ها در بخش 4 جدول 1 نشان داد کشورهای صاحب قدرت باز هم به عنوان کشورهایی قلمداد شده‌اند که در شبکه به واسطه ارتباط با سایر کشورها، همچنان قوی هستند. همان‌گونه که در تصویر 2 آمده است، بجز کشورهای مطرح در این حوزه، کشورهایی از قبیل ایران، سنگاپور، فنلاند، استرالیا، بلژیک، هلند و دانمارک به واسطۀ ارتباط با کشورهای قوی، در این حوزه صاحب قدرت شده‌اند.

 

 

تصویر 2. مرکزیت بردار ویژه شبکۀ جریان دانش در حوزه برق و الکترونیک

 

سنجه مرکزیت بینابینی

این نوع از سنجش مرکزیت، به بررسی کوتاه‌ترین مسیری که یک گره میان دیگر جفت‌های گره‌ها در یک شبکه می‌تواند قرار بگیرد، می‌پردازد. سنجه مرکزیت بینابینی یکی از مهم‌ترین سنجه‌ها برای بررسی و کنترل جریان دانش میان شبکه‌هاست (ناکی و یانگ، 2008 و بورگاتی و اورت[36]، 2006). سنجه بینابینی به عبارتی میزان قدرت و تأثیرگذاری یک گره و میزان حیاتی بودن حضور آن را در شبکه بررسی می‌کند.

بخش 3 جدول1، چگونگی محاسبه سنجۀ مرکزیت بینابینی را نشان می‌دهد. داده‌های جدول فوق نشان داد تنوع و تفاوت زیادی در خصوص سنجۀ بینابینی کشورهای مختلف وجود دارد و این سنجه از صفر تا 346/28 متغیر است. میانگین سنجۀ بینابینی برای کشورها 14/55 و سطح پراکندگی آن 816/272 را نشان می‌دهد. این بدان معناست که حدود 55% کشورهای موجود در شبکه، قابلیت قرار گرفتن در کوتاه‌ترین مسیر دسترسی بین جفت کشورهای موجود در شبکه را دارند.

 همچنین، داده‌ها نشان داد کشورهای آمریکا و ژاپن مرکزیت بینابینی قوی دارند و بسیاری از کشورها فاقد قدرت بینابینی هستند. دیگر نتایج بررسی سنجۀ نزدیکی نشان داد به طور کلی 32/21% کشورها دارای مرکزیت بینابینی بوده و حدود یک چهارم کشورهای مورد بررسی، فاقد قدرت تأثیرگذاری در شبکۀ مخترعان حوزه برق و الکترونیک هستند. به عبارتی، درصد بیشتری (68/78%) کشورها بدون اینکه به عنوان واسطۀ انتقال دانش باشند، در شبکه قرار دارند. بنابراین، نمی‌توان از آنها انتظار بینابینی قوی در شبکه داشت. به عبارتی، این تعداد کشورها در شبکه برای انتقال دانش، نقش حیاتی بر عهده ندارند.

از نظر ساختار شبکه، تعداد زیادی از کشورهای قدرتمند در شبکه مشاهده نمی‌شود. تصویر 3 نشان می دهد تنها کشورهای آمریکا، ژاپن، آلمان، تایوان و چند کشور دیگر به عنوان کشورهای قدرتمند بر اساس سنجه بینابینی معرفی شده‌اند که اگر این کشورها را از شبکه حذف کنیم، ضعیف بودن شبکه به روشنی قابل مشاهده خواهد شد. به عبارتی، اگر این کشورها تصمیم به قطع جریان دانش بگیرند، شبکه محو خواهد شد. بنابراین، این گروه از کشورها نقش کنترل کننده در شبکه را بر عهده دارند.

 

 

تصویر 3. سنجۀ مرکزیت بینابینی پس از حذف گره‌های قدرتمند در شبکه

مرکزیت اطلاعات

مرکزیت اطلاعات را «استیونسون و زلن»[37] (1989) به عنوان سنجش مرکزیت گره‌ها در شبکه‌های اجتماعی مطرح کردند که برگرفته از نظریۀ انتقال آماری اطلاعات «شانون و ویور» است. مرکزیت بینابینی بر اساس کوتاه‌ترین فاصله میان دو گره محاسبه می‌شود، در حالی‌که سنجۀ مرکزیت اطلاعات به بررسی و مطالعه این امر می‌پردازد که ممکن است اطلاعات و دانش از طریق مسیرهای متفاوتی بجز کوتاه‌ترین مسیر انتقال یابد. این نوع سنجه بر اساس شدت و قدرت گره‌ها و فاصلۀ میان آنها محاسبه می‌شود. به عبارتی، این سنجه میزان انتقال اطلاعاتی را که می‌تواند بین دو نقطه در شبکه انتقال یابد، بررسی می‌کند.

در این پژوهش، نتایج تحلیل داده‌ها نشان داد علاوه بر کشورهایی که در نتیجه بررسی همه سنجه‌ها، مرکزیت بالایی داشتند، کشورهای دیگری از جمله سنگاپور، فنلاند، استرالیا، هنگ کنگ، بلژیک، دانمارک، ایران، چین، نروژ، نیوزیلند، اسپانیا، روسیه، ایرلند، مجارستان، آفریقای جنوبی و سوئد دارای مرکزیت مشابه کشورهای صاحب قدرت هستند. این امر نشانگر این است که این کشورها نیز از مسیرهای متفاوتی امکان اشاعه دارند. میانگین مسیرهایی که تمامی کشورهایی موجود در شبکه می‌توانند داشته باشند، برابر با عدد 205/10 است.

آیا رابطه‌ای میان سنجه‌های مرکزیت با جریان دانش در شبکه مخترعان وجود دارد؟

با توجه به اینکه سنجه‌ها به صورت مستقل بررسی شده بودند، به منظور شناسایی احتمال وجود رابطه همبستگی میان سنجه‌های مختلف با جریان دانش و همچنین بین همۀ سنجه‌های مورد بررسی، با استفاده از همبستگی پیرسون، به پرسش دوم تحقیق پاسخ داده شد. داده‌های جدول 2، ماتریس همبستگی بین متغیرهای تحت مطالعه را نشان می‌دهد. در این جدول، همبستگی تمام متغیرها دو به دو با یکدیگر محاسبه شده است. چنانکه مشهود است، ضریب همبستگی بین جریان دانش و متغیرهای مستقل مرکزیت درجه، بینابینی، بردار ویژه، نزدیکی و دوری در سطح 01/0 رابطه معنادار نشان می‌دهد. تنها بین مرکزیت اطلاعات و جریان دانش رابطه معناداری مشاهده نشد. به طور کلی، می‌توان نتیجه گرفت که هر چه یک پروانه ثبت اختراع مرکزی باشد، جریان دانش بیشتری نیز صورت خواهد گرفت و کشورها یا پروانه‌های ثبت اختراعی که مرکزی‌تر باشند، قدرت و تأثیرگذاری بیشتری در جریان دانش خواهند داشت.

جدول شماره2. رابطۀ همبستگی میان جریان دانش و سنجه‌های مرکزیت

متغیر

جریان دانش

درجه مرکزیت

دوری

نزدیکی

بینابینی

بردار ویژه

درجه

همبستگی پیرسون

**944/0

 

 

 

 

 

درجه آزادی

000/0

 

 

 

 

 

تعداد

100

 

 

 

 

 

دوری

همبستگی پیرسون

069/0-

071/0-

 

 

 

 

درجه آزادی

493/0

481/0

 

 

 

 

تعداد

100

100

 

 

 

 

نزدیکی

همبستگی پیرسون

104/0

106/0

**995/0-

 

 

 

درجه آزادی

304/0

294/0

000/0

 

 

 

تعداد

100

100

100

 

 

 

بینابینی

همبستگی پیرسون

**994/0

**990/0

080/0-

117/0

 

 

درجه آزادی

000/0

000/0

427/0

247/0

 

 

تعداد

100

100

100

100

 

 

بردار ویژه

همبستگی پیرسون

**995/0

**989/0

080/0-

117/0

**955/0

 

درجه آزادی

000/0

000/0

427/0

247/0

000/0

 

تعداد

100

100

100

100

100

 

مرکزیت اطلاعات

همبستگی پیرسون

179/0

184/0

**527/0-

**522/0

*208/0

*199/0

درجه آزادی

075/0

067/0

000/0

000/0

038/0

047/0

تعداد

100

100

100

100

100

100

**: همبستگی در سطح 01/0       * : همبستگی در سطح 05/0

الگوی جریان دانش در میان مخترعان حوزۀ برق و الکترونیک

با بررسی داده‌ها و تحلیل نتایج آزمون سنجه‌های مرکزیت و همبستگی، مشخص شد سه گروه از کشورها در این شبکه حاضر هستند. گروه اول، کشورهای قدرتمند نامگذاری شدند. این گروه از کشورها مرکزیتهای بالا داشته و به عبارتی در شبکه جریان دانش قدرت زیاد و در نتیجه تأثیرگذاری انکارناپذیری داشتند. این گروه از کشورها همیشه در مرکز جریان دانش قرار دارند. همان‌طور که در تصویر الگوی جریان دانش شبکه مخترعان حوزه برق و الکترونیک (تصویر 4) مشخص است، بیشترین جریان دانش، بین این دو گروه از کشورهای قدرتمند اتفاق می‌افتد. گروه دوم از کشورهای فعال در شبکه جریان دانش، گروه کشورهایی هستند که هر چند به اندازۀ کشورهای قدرتمند تأثیرگذاری ندارند، به واسطۀ گره‌هایی از جمله مشارکت بیشتر با کشورهای قدرتمند یا ارتباطات بیشتر با این نوع کشورها، دارای قدرت نسبی در شبکه هستند. این نوع کشورها بیشترین ارتباط را با کشورهای صاحب دانش در شبکه داشته و در مقابل ارتباط ضعیفی با کشورهای هم گروه خود و با دیگر گروه از کشورها دارند، این ارتباط آن‌قدر ضعیف است که تأثیری در ساختار شبکه نمی‌گذارد.

گروه سوم از کشورهای حاضر در شبکه جریان دانش، کشورهای ضعیف هستند. میزان ارتباط این نوع کشورها اغلب آنقدر کم است که کشورهای منزوی (جدا افتاده) از شبکه قلمداد می‌شوند و میزان جریان دانش در آنها ناچیز است.

 

تصویر 4. الگوی جریان دانش میان کشورهای حاضر در شبکه مخترعان حوزه برق و الکترونیک

بحث و نتیجه‌گیری

تحلیل داده‌ها نشان داد در راستای یافته‌های پژوهشی «کامیناتی و استابیل» (2010)، «هیکس و همکاران» (2001) و «استرگارد» (2009) استناد شاخصی مناسب برای بررسی جریان دانش است و این امر با استفاده از تحلیل شبکه اجتماعی، بسیار کاربردی‌تر است. بنابراین، بر اساس یافته‌های پژوهش حاضر، متخصصان و کتابداران می‌توانند از این شاخص به عنوان ابزاری مناسب برای بررسی جریان دانش استفاده کنند.

تحلیل شبکۀ اجتماعی پروانه‌های ثبت اختراع نشان داد در شبکۀ مخترعان حوزه برق و الکترونیک، سه گروه از کشورها فعّال هستند. یک گروه دارای قدرت بلامنازع در شبکۀ مخترعان حوزه برق و الکترونیک هستند؛ کشورهایی از قبیل آمریکا، ژاپن، فرانسه، بریتانیا، کره جنوبی و تایوان که در تمامی نتایج سنجه‌ها به عنوان کشورهای مؤثر مطرح بوده‌اند. این گروه از کشورها بیشترین نقش را در شکل‌گیری جریان دانش دارند. گروه دوم هر چند نتوانسته‌اند به اندازۀ کشورهای گروه اول مطرح باشند، به واسطۀ حضور فعال و ارتباط و مشارکت با کشورهای صاحب قدرت در شبکه، صاحب قدرت شده‌اند. این کشورها عبارتند از: ایران، چین، هلند، سوئد، ایتالیا. این گروه از کشورها با برنامه‌ریزی و الگوپذیری از فعالیتهای دانشی کشورهای پیشرفته، امکان پیشرفت را دارا هستند. اما گروه سوم در فرایند جریان دانش بدون نقش نبوده‌اند، ولی نقش آنها آنقدر ناچیز بوده که در صورت حذف از شبکه مخترعان حوزۀ برق و الکترونیک، شبکه همچنان پرقدرت برجا می‌ماند. این نوع کشورها معمولاً کشورهای ایزوله و جدا افتاده از شبکه تعریف می‌شوند. بنابراین، پیشنهاد می‌شود مخترعان ایرانی تمایل به مشارکت با مخترعان سایر کشورها دارند، با مخترعان کشورهای حاضر همکاری داشته و در گروه اول و دوم باشند.

تحلیل داده‌ها نشان داد به طور کلی شبکه‌های مخترعان بر خلاف شبکه‌های نویسندگان مقاله‌ها انسجام بیشتری دارد. همان‌طور که نتایج پژوهش «عصاره و همکاران» (1391) نشان داد که بین شبکه نویسندگان حوزۀ موضوعی اطلاعات انسجام کمتری وجود دارد، نتایج این پژوهش نشان داد شبکۀ مخترعان حوزۀ برق و الکترونیک انسجام بالاتری برخوردار است. دلیل این امر این است که مخترعان معمولاً بیشترین استناد را به پروانه‌های ثبت اختراع می‌دهند و همین امر باعث انسجام بیشتری در شبکه شده است.

کشورهایی که مرکزیت رتبۀ بالاتری دارند؛ همسو با هم و دارای قدرت زیادی در شکل‌گیری جریان دانش هستند. یکی از دلایل کسب نمرۀ بالای مرکزیت، انتشار بالای پروانه‌های ثبت اختراع در پایگاه‌های بین‌المللی و مشارکت و همکاری با سایر کشورهای قدرتمند در حوزۀ موضوعی برق و الکترونیک است. نتایج بررسی مرکزیت نزدیکی نشان داد در جریان دانش به وجود آمده توسط مخترعان حوزه برق و الکترونیک، تعداد اندکی از کشورهای فعّال در شبکۀ مخترعان، این فرصت را دارند که با کوتاه‌ترین فاصله و با کمترین مانع در دسترس دیگران قرار گیرند. دلیل این امر این است که به خاطر انتشار پروانه‌های ثبت اختراع و توان بالای علمی، کشورهای دیگر علاقمند هستند با این گونه کشورها بیشتر ارتباط برقرا کنند.

اما بررسی دقیق‌تر مفهوم مرکزیت نزدیکی با استفاده از سنجة مرکزیت‌ بردار ویژه نشان داد بالا نبودن اختلاف بین کشورهای با مرکزیت بالا باعث باقی ماندن این کشورها در شبکه شده است؛ با این حال کشورهای دیگری نیز این فرصت را یافتند که در شبکه صاحبت قدرت شوند. اگر این امر تقویت شود، امکان عرصه قدرت‌نمایی بیشتری به کشورهای در حال رشد از جمله ایران داده می‌شود. در مجموع، تحلیل شبکه مخترعان حوزه برق و الکترونیک نشان داد این امکان برای کشورهای مختلف وجود دارد که با ارتباط برقرار کردن با کشورهای مختلف، ایجاد تیمهای مشارکتی و استفاده از دانش تولید شده توسط این کشورها، بتوانند در شبکه خود جایگاه مناسبی داشته باشند و بواسطه ارتباط با کشورهای صاحب نام در این شبکه، نقشی مهم در اشاعه دانش در درون شبکه پیدا کنند.

از دیگر نتایج تحلیل داده‌ها این بود که بعضی از کشورها دارای نقشی کنترل کننده و به نوعی فیلتر کننده دانش در شبکه جریان دانش هستند. سنجه مرکزیت بینابینی این قابلیت را در تحلیل شبکه ایجاد می­کند، کشورهایی که دارای نقش کنترل کنندگی در فرایند جریان دانش هستند، شناسایی شوند. هر چه تعداد نقش کنترل کنندگی و واسطه بودن در یک شبکه بیشتر باشد، جریان دانش با سهولت بیشتری شکل می‌گیرد و هر چه این تعداد اندک شمار و انحصاری باشد، به دلیل نبود رقابت و کانالهای بیشتر برای انتقال دانش، ممکن است جریان دانش به آسانی انجام نگیرد. بنابراین شبکه­هایی که در آنها تعداد بیشتری از کشورها در مرکزیت سنجه بینابینی قرار می­گیرند، به دلیل اینکه امکان انتخاب بیشتری را برای دسترسی به دانش برای سایر کشورها به وجود می‌آورند، در آنها جریان دانش نیز به گستردگی بیشتری می‌تواند انتقال یابد و در نتیجه میزان وابستگی جریان دانش به یک کشور خاص کمتر می‌شود. در این پژوهش، نتایج نشان داده شد که در حوزه برق و الکترونیک تعداد مشخصی از کشورها وجود دارند که در شبکه تأثیر جدی دارند و به عبارتی کنترل جریان دانش در دست این نوع از کشورهاست. با توجه به این یافته، می‌توان به منظور تقویت و گسترش حوزة برق و الکترونیک، زمینه‌های لازم را برای همکاری بیشتر کشورهای این حوزه از جمله ایران فراهم نمود و آنان را به همکاری بیشتر با یکدیگر تشویق کرد.

تحلیل داده‌های مرکزیت اطلاعات، بیانگر این مطلب بود که هر چند در ظاهر شبکه تعداد اندک‌شماری از کشورها دارای قدرت در حوزه برق و الکترونیک هستند، بر اساس این سنجه کشورهای دیگر هم این فرصت را دارند که مسیر یا کانالهای انتقال دانش شمرده شوند. این امکان برای کشوری از قبیل ایران نیز فراهم است.

بررسی وجود رابطه همبستگی میان جریان دانش و سنجه‌های مرکزیت نشان داد همۀ سنجه‌های مرکزیت بجز سنجۀ مرکزیت اطلاعات، با جریان دانش همبستگی دارند. به عبارتی، رابطه مستقمی بین میزان اشاعۀ دانش و قرار گرفتن هر کشور در مرکزیت بالا وجود داشت. بنابراین، این نتایج نشان داد جریان دانش بر اساس کوتاه‌ترین مسیر ارتباطی شکل می‌گیرد. به عبارتی، هر چه این ارتباط کوتاه‌تر، نزدیکتر و منسجم‌تر باشد، جریان دانش قوی‌تری برقرار می‌شود. این امر در ارتباط میان کشورها نیز به وضوح مشاهده شد. کشورهایی که در بررسی سنجه‌های مرکزیت نمره بالاتری دارند، قدرتمند محسوب شوند. این قدرتمندی باعث شده است که بیشتر کشورها نیز با این‌گونه کشورها ارتباط بیشتری برقرار کنند.

آمارها نشان می‌دهد ایران در تولید علم و دانش در همه زمینه‌ها رشد قابل توجهی دارد[38]. منظور از رشد علمی در ایران، میزان انتشار مقاله در پایگاه‌های بین‌المللی است، در حالی‌که از سایر منابع علمی انتشار دهنده دانش غافل مانده‌ایم. یکی از منابع اشاعه دهندۀ دانش واقعی، پروانه‌های ثبت اختراع است. هر چند در کشور ما اختراعات زیادی به ثبت می‌رسد، به دلیل اینکه در پایگاهی معتبر به صورت ساختارمند ذخیره می‌شود و در دسترس قرار نمی‌گیرد، این بخش از تولیدات دانشی کشور در زمرۀ تولیدات علمی و دانش شمرده نمی‌شوند. بنابراین ضرورت دارد به این بخش از تولیدات دانش کشور نیز اهمیت داده شود.

از طرف دیگر، ایران براساس نتایج پژوهش حاضر و با توجه به استنادهایی که به پروانه های ثبت اختراع این کشور داده شده و ارتباطاتی که بین مخترعان این کشور و سایر کشورها برقرار شده بود، در زمرۀ کشورهای درحال قدرت گرفتن به شمار آمد. اما برای اینکه ایران بتواند همچون بعضی از کشورهای نوظهور از قبیل کره جنوبی، تایوان و سایر کشورها صاحب قدرت شود، باید مخترعان پروانه‌های ثبت اختراع خود را در سطح ملی و بین‌المللی منتشر کنند. با توجه به اینکه ایران فاقد یک پایگاه منسجم ثبت اختراعات است، مسئولان باید با الگوپذیری از ساختار پایگاه‌های ثبت اختراع، نسبت به راه‌اندازی این پایگاه اقدام کنند. همان‌طور که گفته شد، یکی از دلایل استناد، علاوه بر دسترس‌پذیری منبع اطلاعاتی، مشارکت با دیگر مخترعان است. بنابراین، مخترعان ایرانی باید تلاش کنند با مخترعان دیگر کشورها تعامل داشته باشند.



[1]. Knowledge Flow.

[2]. Carter.

[3]. Nods.

[4]. Zhug.

[5].Rogers.

[6]. Caminati and Stabile.

[7]. Østergaard.

[8]. Paci and Usai.

[9]. Tamada.

[10]. Leydesdorff.

[11]. Hicks.

[12]. Jeff.

[13]. Hu.

[14]. Lukach and plasmans.

[15]. Maurseth and Verspagen.

[16]. Caminati and Stabile.

[17]. Degree Centrality.

[18]. Betweennes Centrality.

[19]. Eigen vector centrality.

[20]. Closeness.

[21]. Beta centrality.

[22]. Centrality.

[23]. Hanneman ana Riddle.

[24]. Information Centrality.

[25]. Sql Server 2008.

[26]. UCINET.

[27]. .Net Draw.

[28]. در این پژوهش، منظور از ارتباطات جغرافیایی، ارتباط کشورهای مخترعان با کشور اولین مخترع در هر پروانۀ ثبت اختراع است.

[29]. ProminentFR.

[30]. High positionGB.

[31]. Hanneman ana Riddle.

[32]. .Beta Centrality.

[33]. Farness and Closeness.

[34]. Geodesic Path Distance.

[35]. Ruhnau.

[36]. Borgatti and Everett.

[37]. Stephenson and Zelen.

[38]. به منظور اطلاع از آخرین نرخ رشد و آمار تولیدات علمی ایران به پایگاه استنادی علوم جهان اسلام (ISC) به آدرس www.isc.gov.ir مراجعه شود.

-عصاره، فریده و فاطمه باجی(1391). «تحلیل شبکة هم‌نویسندگی حوزة علوم اعصاب ایران در پایگاه وب آو ساینس در سال‌های 1996- 2011 با استفاده از رویکرد تحلیل شبکة اجتماعی». پردازش و مدیریت اطلاعات (زودآیند).
-عصاره، فریده؛ و دیگران (1391). بررسی سنجه مرکزیت در شبکه هم‌نویسندگی مقالات مجلات علم اطلاعات. پژوهشنامه کتابداری و اطلاع‌رسانی (زودآیند).
-  سهیلی، فرامرز(1391). تحلیل ساختار شبکه‌های اجتماعی هم‌نویسندگی بروندادهای علمی پژوهشگران علم اطلاعات به منظور شناسائی و سنجش روابط، تعاملات و راهبردهای هم‌نویسندگی در این حوزه، پایان‌نامه دکتری، دانشگاه شهید چمران اهواز، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی.
-   Borgatti, Stephen P. and Everett, Martin G. (2006) A Graph-theoretic perspective on centrality. Social Networks, 28 (4). pp. 466-484
-   Caminati, M and stabile, A. (2010). "The pattern of knowledge flows between technology fields". Metroeconomica. 61(2), 364–397
- Carter, A. L. (2009). A Study of Knowledge Flow: A Delineation of Public Education Finance in Delaware. Ph.D. Dissertation. Wilmington University
-   Fung, M.K. and Chow, W.W. (2002). "Measuring the intensity of knowledge flow with patent statistics". Economics Letters. 74 (3), 353-358.
-   Han, Y.J and Park, Y. (2006). "Patent network analysis of inter-industrial knowledge flows: The case of Korea between traditional and emerging industries". World Patent Information. 28 (3), 235–247.
-   Hanneman, R. A. and Riddle, M. (2005). Introduction to social network methods. Riverside, CA: University of California, Riverside:
-   Hicks, D; Breitzman, T; Olivastro, D and Hamilton, K. (2001). "The changing composition of innovative activity in the US – a portrait based on patent analysis". Research Policy. 30 (4), 681–703.
-   Hu, A.G.Z and Jaffe, A.B. (2003). "Patent citations and international knowledge flow: The cases of korea and taiwan". International Journal of Industrial Organization. Vol. 21.No.(6), 849–880.
-   Jaffe, A.B; Fogarty, M.S and Banks, B.A. (1998). "Evidence from patents and patent citations on the impact of NASA and other federal labs on commercial innovation". Journal of Industrial Economics. 46 (2), 183-205.
-   Jaffe, A.B; Trajtenberg, M and Fogarty, M.S. (2000). "Knowledge spillovers and patent citations: Evidence from a survey of inventors".American Economic Review Papers and Proceedings. 90 (2), 215-218.
-   Knoke, D. and Yang, S. (2008). Social Network Analysis. Los Angeles: Sage Publications.
-   Leydesdorff, L. (2004). "The university–industry knowledge relationship: Analyzing patents and the science base of technologies". Journal of the American Society for Information Science and Technology. 55 (11), 991–1001.
-   Lukach, R and plasmans, E.J. (2002). "Measuring knowledge spillovers using patent citations: Evidence from the Belgian firm’s data".Cesifo working paper no. 754 category 9: industrial organization.
-   Maurseth, P.B. and Verspagen, B. (2002). "Knowledge spillovers in europe: A patent citations analysis".The Scandinavian Journal of Economics. 104 (4), 531-545.
-   Paci, R and Usai, S. (2009). "Knowledge flows across European regions". The Annals of Regional Science. 43 (3), 669-690.
-   Britta Ruhnau (2000). "Eigenvector-centrality - a node-centrality?". Social Networks, 22, 357-365.
-   Rogers, E. M. (1995). Diffusion of Innovations. New York: Free Press.
-   Stephenson, K., Zelen, M. (1989).  Rethinking centrality: methods and examples. Social  Network., 11, 1–37
-   Tamada, S; Naito, Y; Kodama, F; Gemba, K and Suzuki, J. (2006). "Significant difference of dependence upon scientific knowledge among different technologies". Scientometrics. 68 (2), 289–302.
-   Zhuge, H. (2006). "Discovery of knowledge flow in science". Communications of the ACM. 49(5), 101-107