مطالعه الگو، نوع و سطح سودمندی استنادهای مقاله‌های کتابداری و اطلاع‌رسانی

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه فردوسی مشهد

2 استاد گروه کتابداری و اطلاع‌رسانی دانشگاه فردوسی مشهد

چکیده

هدف مقاله، بررسی کیفیت و سودمندی استنادها در مقاله‌های کتابداری و اطلاع‌رسانی بر اساس نوع، طبقه‌، و مکان استنادهاست. این پژوهش از نوع کاربردی و با روش تحلیل محتوا انجام گرفته است. جامعه آماری برای بررسی نوع و مکان استنادها 915 استناد و برای بررسی سطح سودمندی استنادها 1000 استناد مربوط به مقاله‌های پژوهشی تألیفی مجله‌های کتابداری و اطلاع‌رسانی با درجه علمی ـ پژوهشی،  فصلنامه کتاب،و دفتر کتابداری با درجه علمی ـ ترویجی، مربوط به سال 1385 است. در این بررسی، مقاله‌های مروری به دلیل تفاوتهای خاص آنها با مقاله‌های علمی پژوهشی، مورد نظر نبود.
نتایج پژوهش نشان داد: 1) بین الگوی استنادی نویسندگان (استفاده از انواع استناد)، در سه مجله مورد بررسی تفاوت معنا‌دار وجود دارد. 2) توزیع و پراکندگی استنادها در بخشهای مختلف سه مجله مورد بررسی، متفاوت است،  به‌طوری که در هر سه مجله بیشترین تعداد استنادها ابتدا در بخش مرور نوشتار و سپس در بخش مقدمه قرار دارد. 3) سطح سودمندی استنادها در سه مجله مورد بررسی، متفاوت است. سطح سودمندی بالا در مجله کتابداری و اطلاع‌رسانی با 4/53 %، بیشترین فراوانی را دارد، در حالی که این سطح سودمندی در فصلنامه کتاب 9/28 %، و در کتابداری 9/27 % است. 4) الگوی استنادی نویسندگان، مکان و سطح سودمندی استنادها در کل مجله‌های مورد بررسی متفاوت است.
 

کلیدواژه‌ها


مقدمه

استناد[1] یکی از عناصر شاخص در نگارشهای علمی است و نقش بارزی در تولید و نشر اطلاعات دارد. طی سالها، استناد شماری در علم کتابداری و اطلاع‌رسانی به منظور تعیین کارکرد نویسنده‌ای،‌ یا تعیین منابع مورد استفاده مقاله‌ای،‌ و یا به عنوان راهبردهایی برای بازیابی اطلاعات مورد استفاده بوده است (Small, 1999 نقل درHand, 2003). مقاله‌ها به دلایل متعدد از جمله دربرداشتن اقلام اطلاعاتی فراوان، مورد استناد قرار می‌گیرند (Cano, 1989).

بر اساس سبک ساختارگرایی اجتماعی جامعه‌شناسی علم (Latour, Woolgar, 1979 نقل در Bornmann, Daniel, 2008a)، اهمیت هر مقاله‌ای تا حد زیادی به مقدار استفاده دیگر دانشمندان از آن وابسته است. اگر دانشمندان، از محتوای مقاله‌ای بارها و به نحو مؤثری استفاده کنند، ادعای دانشی که در آن مقاله پرورانده شده است، به واقعیت علمی تبدیل می‌شود و بتدریج در زمرة دانش علمی آن رشته در می آید. (Amsterdamska, Leydesdorff, 1989 نقل در Bornmann, Daniel, 2008a).

امروزه یکی از نشانه‌های اصلی پیشرفت علمی هر کشور، تعداد تولیدات علمی و میزان استناد به آنهاست. این موردی است که در مؤسسه اطلاعات علمی[2]، در شاخصهای اساسی علم[3]، در رتبه‌بندیهای علمی منعکس است. این مؤسسه سه عامل زیر را برای فعالیتهای خود در نظر دارد:

1. تعداد مدارک نمایه شده

2 .تعداد استنادها.     

و یک عامل ترکیبی، تعداد مدارک نمایه شده/ استنادها، محاسبه می‌کند (موسوی، 1383، ص 51).

نکته قابل توجه در استناد شماری این است که استنادها به آسانی شمرده می‌شوند، اما معلوم نیست، واقعاً چه چیزی شمرده می‌شود (Collins, 1982 نقل در Cano, 1989). به عبارت دیگر، در شمارش استنادها ـ برای ارزیابی متون علمی ـ چگونگی این ارزیابی با توجه به استنادها با ابهام همراه است (Bornmann, Daniel, 2008b). به بیان «کانو» (Cano, 1989)، همه استنادها ارزش برابر ندارند، و از دیدگاه اطلاعاتی، برخی اهمیّت قابل توجهی داشته و برخی فاقد اهمیّت می‌باشند.

بر این اساس، توجه به محتوایی که هر استناد در متون علمی حمل می‌کند و اثری که در تحقیق بعدی دارد، حاوی ارزش بیشتری از شمارش صرف هر استناد است، زیرا محتوای هر استناد است که ابعاد یا زوایای اصلی یک متن علمی را شکل می‌دهد. توجه به استنادهای بسیاری از مقاله‌ها، این فرض را به ذهن می‌آورد که مقاله می‌توانست بدون برخی استنادها همچنان دارای هویت خاص خود باشد. درصورت درستی این ادعا و پذیرش این نکته، نویسندگان مقاله‌های علمی از جمله نویسندگان مقاله‌های کتابداری، از انواع استناد و اثربخشی آنها در محتوای متن علمی رشته خود تصور روشنی ندارند. سؤال اساسی که در این مورد می توان مطرح کرد این است که آیا به راستی استنادها می‌توانند نشان دهنده کیفیت مقاله باشند؟ آیا شمارش صرف استناد به یک اثر را می‌توان میزان اثرگذاری یا شایستگی علمی آن اثر تلقی کرد؟ آیا ویژگیهایی نظیر مکانی که استناد آمده یا نوع استناد، می‌تواند امتیاز ویژه‌ای برای اثر محسوب ‌شود؟ اینها سؤالایی است که پژوهش حاضر در پی یافتن پاسخ برای آنهاست.

مروری کوتاه بر پیشینة پژوهش

«موراوسیک و مورگسان» (Moravsick, Murgusan, 1975)، استنادهای 30 مقاله در موضوع فیزیک نظری را که در بررسی‌نامه فیزیک[4]، بین سالهای 1968 و 1972 منتشر شده بود، از نظر انواع استناد بررسی کردند. آنها استنادها را در 5 جفت طبقه دسته‌بندی کردند که عبارتند از: اولین طبقه (استنادهای ادراکی در مقابل عملکردی)، دومین طبقه (استنادهای سازمان‎یافته در مقابل بدون سازمان)، سومین طبقه (استنادهای تکاملی در مقابل الحاقی)، چهارمین طبقه (استنادهای تأییدی درمقابل تکذیبی)، و پنجمین طبقه (استنادهای باارزش در مقابل حشو).

نتایج پژوهش نشان داد اکثر استنادها به ترتیب به طبقه‏های با ارزش (69%)، سازمان‏یافته (60%)، و تکاملی (59%)، اختصاص یافته‏اند. تنها 14% از مقاله‏های مورد استناد به صورت نادرست یا تأمل‏برانگیز مورد استناد قرار گرفته بودند. آنها نتیجه گرفتند درصد بالایی از استنادهای با ارزش، سازمان‏یافته و تکاملی، نشان‏دهندة تأثیر پژوهشهای قبلی، بر آثار استنادکننده است. درصد پایین استنادهای نوع تکذیبی، فرضیه‏های نظریه هنجاری رفتار استنادی را تأیید می‌کند. آنها همچنین به این نتیجه رسیدند که حجم نسبتاً زیاد(41%) ارجاعات بدون سازمان، تردیدهای جدی را ”درباره استفاده از استنادها به عنوان سنجش کیفیت به بار می‌آورند؛ زیرا، کاملاً ممکن است که هر شخصی یا گروهی، با نوشتن مقاله‏‏های قابل نشر در موضوعهای متداول، شمار استنادهای بالایی را کسب کند که بعداً به آنها به عنوان ارجاعات بدون سازمان استناد خواهد شد“ (نقل در Bornmann, Daniel, 2008b).

«پریتز » (Peritz, 1983)، در پژوهشی بر اساس طرح طبقه‌بندی خود که شامل 8 طبقه در موضوع علوم اجتماعی و رشته‏های وابسته آن است، نوع و مکان استنادها را به طور جداگانه و ترکیبی بررسی نمود.

«کانو» (Cano, 1989) در پژوهشی با عنوان «رفتار استنادی: طبقه‌بندی، سودمندی و مکان استنادها» روابط فرضی بین سه متغیر نوع استناد، سطح سودمندی و مکان استنادها را بررسی کرد. «کانو» در پژوهش خود مدل رفتار استنادی موراوسیک و مورگسان (1975) را به صورت تجربی بررسی نمود. هدفهای این پژوهش شامل آزمودن کاربرد پذیری مدل رفتار استنادی پیشنهاد شده توسط موراوسیک و مورگسان به عنوان مدل استفاده از اطلاعات، فراوانی و سطح سودمندی انواع استنادها، و آزمودن سودمندی عامل مکان استناد به عنوان متغیر کتابسنجی جدید بود. او در این پژوهش از گروهی از دانشمندان خواست تا انواع استنادهای موجود در دو پژوهش اخیرشان را طبقه‌بندی و نظر خود را دربارة سودمندی محتوای هر یک از استنادهای مورد استفاده بیان کنند. نتایج پژوهش نشان داد استنادها بیشتر در بخش مقدمه متمرکزند و بیش از یک سوم استنادهای این بخش ماهیّتی بدون سازمان و سطح سودمندی بسیار پایین دارند. استنادهای سازمان‏یافته، بیشترین سهم را در بین انواع استناد در بخشهای میانی و انتهایی مقاله‏ها به خود اختصاص داده‌اند. نتایج کانو ممکن است به این فرضیه منجر شود که استنادهایی که در بخشهای مقدماتی مقاله‏های فنی قرار گرفته‏اند، فقط «تنظیم تحقیق» را می‏نمایانند و اطلاعات این بخشها سطح سودمندی خیلی کمی برای نویسندگان این قبیل مقاله‌ها دارند (موراوسیک و مورگسان، 1975: 288 )

«ماری‌سیک و دیگران» (Maricic et al., 1998)، با استفاده از مکان استناد و سطح استنادی، به تحلیل استنادها پرداختند. آنها بخشهای مختلف مقاله‏های استنادکننده (مقدمه، روشها، نتایج و بحث) و هم سطح استنادی را برای استنادهای 357 مقاله تهیه شده توسط مؤسسه بین رشته‏ای، تحلیل و بررسی کردند. آنها سطح استناد را به صورت بالا یا پایین (قوی یا ضعیف) بر طبق یک تشخیص آسان، ثبت کردند: سطح استناددهی معنا‏دار یا با شدت بالا، شامل انواع استنادهای ضروری، اصلی، یا سازمان‏یافتة مقاله مورد استناد و در مقابل، سطح استناددهی سطحی یا با شدت پایین، شامل انواع استنادهای غیرضروری، جانبی، یا بدون سازمان مقالة مورد استناد می‌باشد. نتایج پژوهش نشان داد، استنادهای سطحی یا با شدت پایین در بخش مقدمه مقاله و استنادهای معنا‏دار یا با شدت بالا در بخشهای روشها، نتایج و بحث پژوهش غالب بودند. نتایج بسیار مهم این پژوهش در مراحل بعد نشان داد هیچ‏گونه همسانی بین تحلیل استنادی صرفاً شمارشی از یک طرف، که دربرگیرندة نتایج استنادها در سطح ارزشی آنهاست و تحلیل بافتی مبتنی بر طبقه‌بندی استنادها (سطوح با شدت بالا/پایین) و مکان استناد دهی (درون مقاله‏های استنادکننده)، از طرف دیگر دیده نمی‌شود(Maricic et al., 1998 :538) . بنابراین، برای ارزشیابی دستاوردهای علمی، نمی‌توان صرفاً از تحلیل میانگین آماری فراوانی استنادها استفاده کرد.

در ایران نیز، تنها پژوهش «پرویز شهریاری» (1385)، تا حد کمی مشابه پژوهش حاضر است که در آن، به دسته‏بندی انواع استناد به شیوه‏ای غیر از پژوهش حاضر پرداخته است. شهریاری، در مقاله خود با عنوان «تحلیل استنادی مقالات فصلنامه علوم اطلاع‏رسانی» (1351-1381)، پراکندگی موضوعی استنادهای مقاله‌ها را در دو دسته کلی کتابداری و غیرکتابداری بررسی نمود. وی برای تعیین پراکندگی موضوعی استنادها در حوزه موضوعی کتابداری، از رده‏بندی ایزا[5]، و در حوزه موضوعات غیرکتابداری، از رده‏بندی دیویی استفاده کرد. یافته‏های پژوهش وی نشان داد، 7/81 % استنادها در حوزه کتابداری، و 3/18% غیرکتابداری یا نامشخص بودند.

بنابراین، از آنجا که پژوهشهای استنادی در ایران، بیشتر با رویکرد کمّی است، نیاز به انجام پژوهشهایی از این دست که به بررسی کیفی استنادها از سوی محققان این حوزه بپردازد، بسیار احساس می‌شود.

 

فرضیه‌های پژوهش

پژوهش حاضر در پی یافتن پاسخ برای فرضیه‌های ذیل است:

  1. بین الگوی استنادی نویسندگان (استفاده از انواع استناد)، در سه مجله مورد بررسی، تفاوت معنا‌داری وجود دارد.
  2. توزیع و پراکندگی استنادها در بخشهای مختلف سه مجله مورد بررسی، متفاوت است.
  3. سطح سودمندی استنادها در سه مجله مورد بررسی، متفاوت است.
  4. نتایج حاصل از فرضیه‌های 1، 2، و 3 در کلّ مجله‌های مورد بررسی متفاوت است.

 

مبنای طبقه‌بندی استنادها

طرحهای بسیاری برای طبقه‌بندی انواع استناد وجود دارد که آنها را در مقیاسهای چندبُعدی یا طبقه‌های متعدد دسته‌بندی کرده‌اند.

بیشتر طرحها ماهیتی طبیعی دارند (Small, 1982 نقل در Cano, 1989). از بین این طرحها، طرح طبقه‌بندی استنادهای «پریتز» (1983) که در ‌رابطه با مطالعات تجربی در علوم اجتماعی و رشته‌های وابسته نظیر جامعه‌شناسی، علوم‌تربیتی، جمعیت‌شناسی و کتابداری توسعه یافته است، بیشتر از دیگر طرحهای طبقه‌بندی، با حوزه کتابداری و اطلاع‌رسانی مرتبط است. در استفاده از این طرح، مقاله‌های نظری، روش شناختی، تاریخی، مروری، سخنرانیها، گزارشها، مباحثه‌ها و مذاکره‌ها، مرور و نقدهای کتاب مستثنا شده‌اند، زیرا در واقع، این طبقه‌بندی برای آنها عملیاتی نیست.

لازم به یادآوری است، محقق بر اساس نیاز و به منظور عملیاتی کردن و وضوح طرح خود اضافاتی را لحاظ کرده است که در آن استنادها را در 8 طبقة اصلی و 23 طبقه فرعی تقسیم‌بندی کرده که شرح مفصل آن در زیر ارائه شده است:

  1. تنظیم تحقیق

 1-1. تحت این سرعنوان همه استنادهایی قرار می‌گیرند که مقدماتی برای طرح سؤال پژوهش فراهم می‌کنند. زمانی که سؤالهای پژوهشی یک تحقیق قبلی (یک مورد تا تمامی موارد)، مشابه سؤالهای پژوهشی در تحقیق فعلی باشد، می‌توان نتیجه گرفت که سؤالهای پژوهش تحقیق فعلی الهام گرفته از سؤالهای پژوهش تحقیق قبلی است. در نتیجه، می‌توان آن را در طبقه «تنظیم تحقیق» قرار داد. «هوجز» این گروه را مدرکی (تهیه شواهد برای تحقیق در دست انجام)، نامیده است؛

  1. اطلاعات زمینه‌ای

2-1. استنادهایی که داده‌های اصلی (مانند جمعیت مورد مطالعه)، را برای تنظیم تحقیق مستند می‌سازد.

2-2. استنادهایی که از اطلاعات واقعی برای توجیه و تصدیق بعضی تصمیمهای روش‌شناختی حمایت می‌کنند.

2-3. استناد به اطلاعات خاص یا عمومی در رابطه با موضوع مورد نظر.

  1.  روش‌شناختی

این گروه شامل استناد به آثاری است که بعضی جنبه‌های روشهای به کارگرفته شده در تحقیق فرد استنادکننده را توصیف می‌کند. تقریباً همیشه می‌توان استنادهای این طبقه را در دو زیرگروه دیگر تقسیم‌بندی کرد:

3-1. استنادهایی که به طرح تحقیق ارجاع می‌دهند (شامل آن دسته از استنادها به ابزار (پرسشنامه، متن مصاحبه، نرم افزار و ...)، به کارگرفته در پژوهش است، همچنین جامعه پژوهش و نمونه‌گیری)

3-2. استنادهایی که به روشهای تحلیل ارجاع می‌دهند (استنادهایی که به کاربرد شیوه‌ای خاص برای تحلیل داده‌ها، یا چرایی استفاده از شیوه‌ای خاص برای تحلیل داده‌ها می‌پردازند. استناد به آزمونهای آماری و تساویهای نظری). 

  1.  تطبیقی

این طبقه شامل استناد به تحقیقاتی است که با تحقیق حاضر مقایسه می‌شوند و می‌تواند شامل دو دسته زیر نیز باشد:

4-1. تأییدی: این استنادها، یا از یافته‌های نویسنده حمایت می‌کنند یا نویسنده آنها را تأیید می‌کند.

4-2. انکاری: این استنادها یافته‌های نویسنده را رد می‌کنند، با یافته‌های نویسنده مخالف است، یا نویسنده آنها را رد می‌کند.

  1. استدلالی، نظری، فرضی

5-1.  شامل همه استنادهایی است که ضرورت پرداختن به تحقیق را توجیه می‌کند.

5-2.  شامل همه استنادهایی است که مقدمات فرضیه‌های پژوهش را فراهم می‌کنند. مانند بیرون‌کشیدن فرضیه از دل نظریه‌ها، فرضیه‌ها یا یافته‌های دیگر تحقیقات و نیز استنادهایی که دلایل طرح فرضیه پژوهش را موجه می‌سازند.

5-3. شامل استنادهایی است که بر اساس یافته‌های تحقیق از فرضیه‌ها و حدس و گمان‌های جدید محقق، حمایت می‌کنند.

5-4. استناد به فرضیه‌هایی (اعم از فرضیه‌های پیشنهاد‌شده ثابت نشده و ثابت شده)، که نتایج مشاهده‌ها را بیان و مستدل می‌نمایند.

5-5. استنادهایی که یافته‌های نویسنده را توضیح می‌دهند و توصیف می‌کنند.

5-6. استنادهایی که از پیشنهاد برای پژوهشهای بیشتر، نظرها، راه‌حل‌ها و دیگر دلایل، حمایت می‌کنند.

در طبقه‌بندی «هوجز» چنین طبقه‌ای به چشم نمی‌خورد.

  1.  مستند

6-1. استناد به منابع داده‌های خام استفاده شده در تحقیق (مانند انتشارات آماری رسمی).

6-2. این طبقه شامل بیشتر آن چیزهایی است که هوجز آن را «هم‌نژاد» نامیده است؛ یعنی استناد به مطالب ارائه شده در منابعی نظیر پایان‌نامه‌های دکتری، گزارشهای فنی و ... ، با این حال اگر استناد «هم‌نژاد» برای برخی مقاصد روش‌شناختی استناد شده باشد، باید آن را به عنوان استناد روش‌شناختی ثبت کرد.

6-3. استناد به نتایج تحقیقات، نقل‌ قولها و عقاید دیگر محققان.

6-4.  استناد به تعریفها و تفسیر و توضیح‌ها در رابطه با مفاهیم یا اصطلاحات موجود درمدرک استنادکننده، ارائه شده در مدرک مورد‌ استناد.

  1.  تاریخی

7-1. استنادهایی که تاریخ موضوع را ردیابی می‌کنند.

7-2. استنادهایی که از اثر پیشگامان قدردانی می‌کنند.

7-3. استناد به تحقیقات کم و بیش مشابه با تحقیق فعلی (اکثر این دسته از استنادها در بخش مرور ‌نوشتار آورده می‌شوند بدون اینکه مستقیم به تنظیم تحقیق، فرضیه‌ها یا روش‌شناسی تحقیق پرداخته باشند).

اغلب تصمیم‌گیری درباره اینکه استنادی در طبقه «تاریخی» یا «تنظیم تحقیق» قرار می‌گیرد، مشکل است. به هر حال، هر وقت استنادی به درستی به سؤال پژوهش در دست انجام مربوط باشد، باید آن را صرف نظر از دوره تاریخی‌اش، در «تنظیم تحقیق» قرار داد.

  1. اتفاقی (غیر مهم)

8-1. این طبقه به استنادهایی اشاره دارد که مستقیما به اثر در دست انجام مرتبط نیستند. اشاره به آثار مرتبط در حوزه‌های دیگر، از رویکردهای متفاوت – در عین حال بدون هیچ قصد مقایسه یا تحلیل – در این طبقه قرار می‌گیرند. بخصوص در مرور ‌نوشتار، استناد به آثاری که موضوع اصلی آنها با موضوع اصلی تحقیق حاضر متفاوت باشد.

 

روش پژوهش، جامعه آماری و ابزار گردآوری اطلاعات

پژوهش حاضر از نوع کاربردی است و با روش تحلیل محتوا انجام گرفته است. جامعه آماری این پژوهش شامل استنادهای آن دسته از مقاله‌های مجله‌های مصوب کمیسیون بررسی نشریه‌های علمی کشور حوزه کتابداری و اطلاع‌رسانی در سال 1385، به نامهای مجله کتابداری و اطلاع رسانی با درجه علمی پژوهشی، کتابداری[6] و فصلنامه کتاب با درجه علمی ـ ترویجی است[7]، که شرایط زیر در مورد آن‌ مقاله‌ها صادق باشد:

ـ پژوهشی باشند، نه مروری

ـ تألیفی باشند، نه ترجمه‌ای.

در مجموع حدود 57 مقاله پژوهشی تألیفی و 915[8] استناد بررسی و مطالعه شد، که اطلاعات تفصیلی در رابطه با تعداد مقاله‌ها مربوط به هر شماره مجله در جدول 1، قابل مشاهده است.

 

جدول1. توزیع مقاله‌های پژوهشی به تفکیک مجله‌ها در هر دوره انتشار[9] آنها در سال 1385

             مجله

شماره

کتابداری و اطلاع‌رسانی

فصلنامه کتاب

کتابداری

بهار

1

6

5

تابستان

3

10

پاییز

2

8

6

زمستان

6

10

جمع

12

34

11

بنابراین، با توجه به جدول 1، بیشترین تعداد مقاله‌ها متعلق به مجله فصلنامه کتاب است و تعداد مقاله‌های پژوهشی مجله‌های کتابداری و اطلاع‌رسانی و کتابداری تقریبا با هم برابر هستند.

ابزار گردآوری اطلاعات، سیاهه وارسی است. این سیاهه، بر‌اساس مطالعه متون و دیدگاه‌های صاحب‌نظران تهیه شد که در زیر خواهد آمد. با توجه به تنوع اطلاعات حاصل از این پژوهش و نحوة بهره‌برداری از آنها، سیاهه وارسی واحدی طراحی شد که هدف از آن، شناسایی توأمان نوع استنادها بر اساس دسته‌بندی انواع استناد، مکان و سطح سودمندی آنها بود. در این سیاهه، ردیفها به مشخصات استنادها و ستونها به ‌ترتیب، به مکان استناد در مقاله پژوهشی، انواع استناد و سطح سودمندی آنها اختصاص دارد. همچنین، در قسمت بالای این سیاهه، اطلاعات کتابشناختی مقاله و تعداد منابع و استنادهای آن آمده است.

 

 

 

 

 

 

 

 

شکل1. سیاهة وارسی

 

یافته‌های پژوهش

فرضیه شماره 1.بین الگوی استنادی نویسندگان (استفاده از انواع استناد)، در سه مجله مورد بررسی، تفاوت معنا‌داری وجود دارد.

در ارتباط با فرضیه 1 پژوهش، با استفاده از مندرجات جدول 2، به بررسی فراوانی انواع استناد در مجله‌های مورد نظر و پاسخ به این فرضیه می‌پردازیم.

جدول2. توزیع انواع استناد در طبقه‌های کلی به تفکیک مجله‌های مورد بررسی

      مجله

نوع

کتابداری

و اطلاع‌رسانی

فصلنامه کتاب

کتابداری

جمع

تغییرات

تنظیم تحقیق

66

4/27%

144

7/27%

44

6/28%

254

8/27%

2/1

اطلاعات زمینه‌ای

45

7/18%

62

9/11%

14

1/9%

121

2/13%

8/3

روش‌شناسی

29

12%

15

9/2%

1

6/0%

45

9/4%

8/16

تطبیقی

19

9/7%

32

2/6%

13

4/8%

64

7%

6/9

استدلالی، نظری، فرضی

11

6/4%

38

3/7%

13

4/8%

62

8/6%

2/5

مستند

36

9/14%

75

4/14%

15

7/9%

126

8/13%

4/11

تاریخی

33

7/13%

118

7/22%

47

5/30%

198

6/21%

2/2

اتفاقی

2

8/0%

36

9/6 %

7

5/4 %

45

9/4 %

1/6

جمع

241

100%

520

100%

154

100%

915

100%

*

تغییرات

6/26

8/24

9/29

*

*

 

بر اساس اطلاعات مندرج در جدول 2، که در آن به توزیع انواع استناد در طبقه‌های کلی می‌پردازد،  طبقه‌ای که بیشترین تعداد استنادها را در خود جای داده است. در فصلنامه کتابداری و اطلاع‌رسانی و فصلنامه کتاب، طبقه «تنظیم تحقیق» و در دو فصلنامه کتابداری، طبقه «تاریخی» است؛ و کمترین تعداد استنادها در فصلنامه کتاب و کتابداری، طبقه «روش‌شناسی» و در کتابداری و اطلاع‌رسانی، طبقه «اتفاقی» می‌باشد.

بیشترین تغییرات در بین طبقه‌های سه مجله، با 8/16D:  در طبقة «تاریخی» است که کمینه آن، 7/13 در کتابداری و اطلاع‌رسانی و بیشینة آن، 5/30 در کتابداری است. پس از آن، بیشترین تغییرات متعلق به طبقه «روش‌شناسی» با 3/11D:  بین 12 در کتابداری و اطلاع‌رسانی و 7/0 در کتابداری می‌باشد.

علاوه بر تغییرات بین مجله‌ها، تغییرات بین طبقه‌ها در هر مجله نیز به قرار زیر است:

کتابداری با 9/29D:  بیشترین تغییرات بین طبقه «تاریخی» و «روش‌شناسی» را داراست. بعد از آن کتابداری و اطلاع‌رسانی با 6/26 D:  بین طبقه‌های «تنظیم تحقیق» و «اتفاقی» و فصلنامه کتاب با 8/24D:  بین طبقه‌های «تنظیم تحقیق» و «روش‌شناسی» دارای دامنه تغییرات نسبتاً مساوی هستند.

البته، توزیع نوع استنادها در هر مقالة مجله، بسیار متفاوت از یکدیگر است که این پژوهش قصد ندارد به این مسئله بپردازد.

برای آزمون معنا‌داری تفاوت بین الگوی استنادی نویسندگان (استفاده از انواع استناد)، از آزمون مجذور کا (X^2) استفاده شد. مقدار کی‌دو 457/74 در سطح اطمینان 05/0 و درجه آزادی 14 به دست آمد. از آنجا که  مقدار آماره آزمون 000/0 شده است و کمتر از 05/0 است، تفاوتی معنا‌دار را نشان می‌دهد. به عبارت دیگر، بین الگوی استنادی نویسندگان در سه مجله مورد بررسی، تفاوت معنا‌داری وجود دارد.

جدول 3. آزمون X^2 برای بررسی تفاوت بین الگوی استنادی نویسندگان(استفاده از انواع استناد)

P - Value

درجه آزادی

ارزش

 

000/0

14

457/74

کی‌دو پیرسون

 

 

 

فرضیه شماره2.توزیع و پراکندگی استنادها در بخشهای مختلف سه مجله مورد بررسی، متفاوت است.

در پاسخ به فرضیه 2، جدول 4، به بررسی مکان استنادها در هر سه مجله نامبرده در طول سال 1385 می‌پردازد.

جدول4. توزیع استنادها در بخشهای مختلف مقاله‌های مجله‌های مورد بررسی

            مکان

مجله‌ها

کتابداری و اطلاع‌رسانی

فصلنامه کتاب

کتابداری

جمع

مقدمه

78

4/32%

136

2/26%

32

8/20%

246

9/26%

مرور‌ نوشتار

98

7/40%

281

54%

89

8/57%

468

1/51%

روش‌شناسی

30

4/12%

28

4/5%

1

6/0%

59

4/6%

یافته‌ها

10

1/4%

46

8/8%

12

8/7%

68

4/7%

نتیجه‌گیری

25

4/10%

29

6/5%

20

13%

74

18%

جمع

241

100%

520

100%

154

100%

915

100%

آن‌طور که از جدول 4 پیداست، متراکم‌ترین بخشها از لحاظ حضور استناد، در هر سه مجله مذکور، ابتدا بخش «مرور‌نوشتار» است که تقریبا بیش از نیمی از کل استنادها را شامل می‌شود، و پس از آن بخش «مقدمه» است. اما اولویتهای سوم تا پنجم، از مجله‌ای به مجلة دیگر متفاوت است؛ به‌طوری که اولویت سوم در کتابداری و اطلاع‌رسانی، بخش «روش‌شناسی»، در فصلنامه کتاب، بخش «یافته‌ها» و در کتابداری، بخش «نتیجه‌گیری» است. اولویت چهارم در مجله‌های کتابداری و اطلاع‌رسانی و فصلنامه کتاب، یکسان و بخش «نتیجه‌گیری» است و در کتابداری بخش «یافته‌ها»ست. اولویت پنجم نیز در مجله‌های فصلنامه کتاب و کتابداری، یکسان و بخش «روش‌شناسی» است؛ در حالی‌که در کتابداری و اطلاع‌رسانی بخش «یافته‌ها» می‌باشد. بنابراین، تراکم استنادها در اولویت سوم تا پنجم بدین قرار است که استنادها ابتدا در بخش «نتیجه‌گیری»، سپس در بخش «یافته‌ها»، و در نهایت در بخش «روش‌شناسی» قرار گرفته‌اند. نکته قابل ملاحظه در این بررسی این است که با توجه به اینکه جامعه پژوهش تحقیق حاضر، مقاله‌های پژوهشی می‌باشند و آنها نیز بر روش پژوهش و آزمونهای آماری متکی هستند، شاهد هستیم که کمترین تعداد استنادها در بخش روش‌شناسی قرار گرفته‌اند، علاوه بر اینکه در پاسخ به فرضیة قبلی مشخص شد که در دو مجله فصلنامه کتاب و کتابداری، طبقه روش‌شناسی نیز کمترین تعداد استناد را در خود جای داده است.

برای آزمون معنا‌داری تفاوت بین توزیع و پراکندگی استنادها در بخشهای مختلف سه مجله مورد بررسی، از آزمون مجذور کا (X^2) استفاده شد. با توجه به جدول 5، مقدار کی‌دو 788/49 در سطح اطمینان 05/0 و درجه آزادی 8 به دست آمد. از آنجا که  مقدار آماره آزمون 000/0 شده است و کمتر از 05/0 است، تفاوتی معنا‌دار را نشان می‌دهد. به عبارت دیگر، بین مکان استناد در بخشهای مختلف سه مجله مورد بررسی تفاوت معنا‌داری وجود دارد.

جدول 5. آزمون X^2 برای بررسی تفاوت بین توزیع و پراکندگی استنادها در بخشهای مختلف سه مجله مورد بررسی

P - Value

درجه آزادی

ارزش

 

000/0

8

788/49

کی‌دو پیرسون

 

فرضیه شماره3.سطح سودمندی استنادها در سه مجله مورد بررسی، متفاوت است.

به منظور تعیین سطح سودمندی محتوای استنادها، با استفاده از تحلیل بافتی (Amsterdamska, Leydesdorff, 1989, Maricic et al., 1998)، و بدون در نظر گرفتن موقعیت مکانی و نوع استنادها، بافتهای استنادی مورد مطالعه قرار گرفت. تعیین سطح سودمندی استنادها گام بسیار مهم و روبه جلو از تعداد شکنی در تحلیلهای استنادی است. جدول6 و نمودار 1، به بررسی سطح سودمندی استنادها در مجله‌های مورد بررسی می‌پردازد.

جدول 6. فراوانی سطح سودمندی استنادها به تفکیک مجله‌های مورد بررسی

             سطح سودمندی

مجله

پایین (1)

بالا (2)

جمع

کتابداری و اطلاع‌رسانی

115

6/46%

132

4/53 %

247

100%

فصلنامه کتاب

408

1/71%

166

9/28%

574

100%

کتابداری

129

1/72%

50

9/27%

179

100%

جمع

652

2/65%

348

8/34%

1000

100%

 

مطابق اطلاعات به دست آمده از جدول 6،‌ نسبت استنادهای سطح پایین به بالا در فصلنامه کتاب  166 : 408، در کتابداری 50: 129، و در کتابداری و اطلاع‌رسانی 132: 115است، یعنی کتابداری و اطلاع‌رسانی علاوه بر نزدیک بودن فراوانی استنادهای سطح پایین و بالا، دارای استنادهای بیشتری در سطح سودمندی بالاست (نمودار 1).

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نمودار 1. بررسی سطوح سودمندی استنادها در هر سه مجله مورد بررسی

 

برای آزمون معنا‌داری تفاوت بین سطح سودمندی استنادها در سه مجله مورد بررسی، از آزمون مجذور کا (X^2) استفاده شد. با توجه به جدول 7، مقدار کی‌دو 296/50 در سطح اطمینان 05/0 و درجه آزادی 2 به دست آمد. از آنجا که مقدار آماره آزمون 000/0 شده است و کمتر از 05/0 است، تفاوتی معنا‌دار را نشان می‌دهد. به عبارت دیگر، بین سطح سودمندی استنادها در سه مجله مورد بررسی تفاوت معنا‌داری وجود دارد.

جدول 7. آزمون X^2 برای بررسی تفاوت بین سطح سودمندی استنادها در سه مجله مورد بررسی

P - Value

درجه آزادی

ارزش

 

000/0

2

296/50

کی‌دو پیرسون

فرضیه شماره 4.نتایج حاصل از فرضیه‌های 1، 2، و 3 در کلّ مجله‌های مورد بررسی متفاوت است.

در این فرضیه، قصد ما بر این بوده است تا مقاله‌های کل مجله‌های مورد بررسی را به عنوان یک کل در‌نظر بگیریم و سپس با استفاده از آزمونهای آماری مناسب، وجود تفاوت معنا‌دار بین الگوی استنادی نویسندگان، مکان استنادها، و سطح سودمندی آنها را بررسی کنیم.

به‌منظور بررسی چگونگی توزیع انواع استنادها در مقاله‌های مجله‌ها، از جدول 8 استفاده می‌کنیم. بر‌اساس اطلاعات حاصل از این جدول، بیشترین فراوانی استنادها در طبقه‌های استنادی به ترتیب متعلق به طبقه‌های «تنظیم تحقیق»، «تاریخی»، «مستند»، «اطلاعات زمینه‌ای»، «تطبیقی»، «استدلالی، نظری، فرضی»، «روش‌شناسی»، و در نهایت «اتفاقی» است.

جدول 8. توزیع انواع استناد در طبقه‌های کلی در کل مجله‌های مورد بررسی

    نوع استناد

 

فراوانی

تنظیم تحقیق

اطلاعات زمینه‌ای

روش‌شناسی

تطبیقی

استدلالی، نظری، فرضی

مستند

تاریخی

اتفاقی

جمع

 

265

5/26%

128

8/12%

47

7/4%

71

1/7%

62

2/6%

156

6/15%

226

6/22%

45

5/4%

1000

100%

 

 

همچنین، به‌منظور بررسی چگونگی توزیع استنادها در بخشهای مختلف مقاله‌های مجله‌ها، از جدول 9 استفاده می‌کنیم. از اطلاعات این جدول چنین بر می‌آید که بیشترین فراوانی استنادها به ترتیب در بخشهای «مرور ‌نوشتار»،‌ «مقدمه»، «یافته‌ها»، «بحث و نتیجه‌گیری»،‌ و «روش‌شناسی» آمده است.

جدول 9. توزیع استنادها در بخشهای مختلف مقاله‌ها، در کل مجله‌های مورد بررسی

          مکان استناد

فراوانی

مقدمه

مرور نوشتار

روش‌شناسی

یافته‌ها

نتیجه‌گیری

جمع

 

273

3/27%

488

8/48%

61

1/6%

96

6/9%

82

2/8%

1000

100%

بر اساس داده‌های حاصل از جدول 10، تعداد استنادهای سطح پایین بیشتر و تقریبا دو برابر استنادهای سطح بالاست.

جدول 10. فراوانی سطح سودمندی استنادها در کل مجله‌های مورد بررسی

           سطح سودمندی

فراوانی

پایین (1)

بالا (2)

جمع

 

652

2/65 %

348

8/34 %

1000

100 %

 

 

 

 

جدولهای 11، 12 و 13 که در زیر آمده است، به ترتیب به آزمون الگوی استنادی نویسندگان، مکان استنادها، و سطح سودمندی استنادها اختصاص دارد.

جدول 11. آزمون X^2 برای بررسی تفاوت بین الگوی استنادی نویسندگان

در کل مقاله‌های مجله‌های مورد بررسی

P - Value

درجه آزادی

ارزش

 

000/0

7

487/363

کی‌دو پیرسون

 

جدول12. آزمون X^2 برای بررسی تفاوت بین توزیع و پراکندگی استنادها

در بخشهای مختلف در کلّ مقاله‌های مجله‌های مورد بررسی

P - Value

درجه آزادی

ارزش

 

000/0

4

754/686

کی‌دو پیرسون

 

جدول13. آزمون دو جمله‌ای برای بررسی تفاوت بین سطح سودمندی استنادها

در کل مقاله‌های مجله‌های مورد بررسی

P – Value دو طرفه

نسبت مشاهده‌شده

فراوانی

 

000/0

65/0

652

1 (پایین)

سطح سودمندی

 

35/0

348

2 (بالا)

 

00/1

1000

جمع

با توجه به جدولهای فوق، از آنجا که مقدار آماره آزمون  در هر سه مورد 000/0 شده است و کمتر از 05/0 است، تفاوتی معنا‌دار را نشان می‌دهد. به عبارت دیگر 1- بین الگوی استنادی نویسندگان به‌طور کلی تفاوت معنا‌داری وجود دارد   2- بین پراکندگی  استنادها به‌طور کلی تفاوت معنا‌داری وجود دارد و 3- بین سطح سودمندی  استنادها به‌طور کلی تفاوت معنا‌داری وجود دارد.

با استفاده از جدول 13 می‌توان چنین نتیجه گرفت که: با توجه به فراوانی نسبی مشاهده شده برای هر یک از سطوح سودمندی، برای سطح سودمندی پایین (1)، فراوانی نسبی مشاهده شده بیشتر است.

 

نتیجه‌گیری

یافته‌های پژوهش نشان داد نویسندگان به روشهای متفاوت و از انواع مختلف استنادها بهره می‌برند؛ یعنی، استفاده از انواع استناد در مقاله‌های مجله‌های مورد بررسی متفاوت است. یافته‌ها حاکی از آن است که طبقه تنظیم تحقیق در دو مجله کتابداری و اطلاع‌رسانی و فصلنامه کتاب در رتبه اول و در کتابداری در رتبه دوم قرار دارد. طبقه‌های تطبیقی، استدلالی، نظری، فرضی، و روش‌شناسی تقریباً در رتبه‌های آخر قرار می‌گیرند. پژوهش «پریتز» (1983)، نیز نشان داد بیشترین فراوانی نوع استنادها به طبقه تنظیم تحقیق مربوط است. قابل مشاهده است که نحوه توزیع انواع استناد در مجله کتابداری و اطلاع‌رسانی منطقی‌تر از سایر مجله‌هاست و همچنین اولویت استفاده از انواع استناد در مجله‌های فصلنامه کتاب و کتابداری، بسیار شبیه هم است. بنابراین، شاید بتوان این نحوه توزیع انواع استنادها در مجله‌ها را به درجه علمی مجله[10] نسبت داد. البته، دلیل دیگری که می‌توان صحت و سقم آن را در پژوهشهای دیگری بررسی کرد این است که: به احتمال زیاد حساسیتها و گرایشهای مسئولان و داوران مجله‌های علمی می‌تواند در نحوة استناددهی نویسندگان مقاله‌های علمی اثرگذار باشد.

درصد پایین استنادهای استدلالی، نظری، فرضی، و تطبیقی نشان دهندة تأثیرپذیری کم از پژوهشهای قبلی است. این در حالی است که به عقیدة دیانی (1386: 1)، استناد سودمند استنادی است که ویژگی ادغامی داشته باشد و نه صرفا مروری که فقط خبری درباره وجود مقاله‌ای باشد، بلکه آجری باشد که بر بنای در دست ساختمان علمی خاص نهاده می‌شود و بر اساس مطالب قبلی و با نیت ارتقای سطح دانسته قبلی مطرح شود. از طرف دیگر، درصد به نسبت بالای استنادهای اتفاقی، بخصوص در دو مجله فصلنامه کتاب و کتابداری، تردیدهای جدی را درباره استفاده از استنادها به عنوان سنجش کیفیت به بار می‌آورند. نتایج پژوهش موراوسیک و مورگسان (1975) نیز مؤید این مطلب است.

استنادها در بخشهای مختلف مقاله‌های مجله‌های مورد بررسی به گونه ای متفاوت توزیع شده اند. استنادها در هر سه مجله بعد از بخش مرور نوشتار، در بخش مقدمه قرار گرفته اند. پژوهشهای پریتز (1983) و کانو (1989)، نیز این یافته‌ها را تأیید می‌کنند. بیشتر استنادهای بخش مقدمه در پژوهش حاضر از نوع مستندسازی مفاهیم و تعاریف عملیاتی و اطلاعات زمینه‌ای و تأثیر آنها در تولید اطلاعات جدید، بسیار کم بوده‌ است. این نتیجه می‌تواند ما را به سمت این فرضیه هدایت کند که استنادهایی که در بخش «مقدمه» مقاله‌های پژوهشی آورده می‌شود، صرفاً زمینه کار را نشان می‌دهند و نویسندگان مقاله، در بقیة مقاله، استفادة اطلاعاتی کمی از آنها می‌برند. این نکته بدین معنا نیست که استنادهای این بخشها از نظر محتوای اطلاعاتی برای تمام خوانندگان بی ارزش است. تنها بدین معناست که استنادهای موجود در بخشهای مقدماتی، می‌تواند منحصرا پیشینة پژوهشی و زمینه‌ای را بازنمایانند (Cano, 1989).

بین سطح سودمندی استنادها در سه مجله مورد بررسی تفاوت معنادار وجود دارد. یافته‌های پژوهش نشان داد در هر سه مجله مورد بررسی، بیش از نیمی از استنادهای موجود در بخش مقدمه با سطح سودمندی پایین می باشند و در بخش نتیجه‌گیری نیز استنادهای با سطح سودمندی بالا بیشترین فراوانی را دارا می باشند. یافته‌های پژوهش کانو (1989) و ماری سیک و دیگران (1998)، نیز در تأیید یافته پژوهش حاضر هستند. از دلایل چنین رخدادی می‌تواند این باشد که در بخش مقدمه بیشتر بحثهای تاریخی و پیش‌زمینه‌ای مطرح می‌شوند و در نتیجه‌گیری، از آنجا که نتایج پژوهشهای ذکر شده در پیشینه پژوهشی با یافته‌های پژوهش در دست ‌اقدام بحث می‌شوند و استدلالها،‌ پیشنهادها،‌ و یا فرضیه‌هایی ارائه می‌گردد،‌ در دسته استنادهای با سطح سودمندی بالا قرار می‌گیرند.

بین الگوی استنادی نویسندگان به طور کلی، پراکندگی استنادها به طور کلی، و سطح سودمندی استنادها به طور کلی تفاوت معنادار وجود دارد. بنابراین، می‌توان چنین نتیجه گرفت که فراوانی استنادها صرفاً نشان دهندة سطح کیفی استنادها و در پی آن سطح کیفی مقاله‌های علمی نیست که بتوان بر اساس آن به ارزیابی دانشمندان، گروه‌های تحقیقاتی، انتصاب موقعیتها و ... پرداخت، زیرا بر اساس یافته‌های این پژوهش، عقیده تساوی ارزش استنادها نقض می‌شود و برای حل این مشکل پارامتر نوع، و مکان استنادها و بخصوص نوع اشاره به مدرک مورد اسناد می‌تواند تا حد زیادی در تعیین سطح کیفی استنادها مؤثر باشند. همچنین، نکته‌ای که قابل تذکر است، اینکه استنادها در جذب تأثیر فکری گنجانده شده در دانش شفاهی و غیرآشکار ناتوان است. به بیان دیگر، استنادها تنها می‌توانند منعکس‌کننده تأثیراتی باشند که توسط نویسنده یک مدرک شناخته شده است. استنادها، تأثیرهایی را که به «بار و بنه فکری» تعلق دارند، منعکس نمی‌کنند، بار و بنه‌ای که به واسطة سالها فعالیت فکری جمع‌آوری شده است. به عبارت دیگر، استنادها اطلاعات یا دانشی را که با ساخت ذهنی یک نویسنده یکی شده، به شکلی که به صورت ناآشکار و ضمنی درآمده است را نیز جذب نمی‌کنند (Cano, 1989).

بر اساس یافته‌های پژوهش، پیشنهادهای اجرایی زیر به منظور بهبود شیوه‌های استناددهی و در پی آن ارتقای سطح کیفی تولید علم در ایران ارائه می گردد:

- پیشنهاد می‌شود جامعة علمی کتابداری و کتابداران با مباحثی چون انواع استناد، انواع بخشهای مقاله‌های علمی، چگونگی اشاره به مدرکی (اشارة پرمحتوا یا اشاره سطحی)، و اهمیت آنها در تولید متون علمی بیشتر آشنا شوند تا بتوانند علاوه بر استفاده خود، به دیگر مراجعان مراکز اطلاع‌رسانی نیز آموزش دهند؛ زیرا با تأکید روزافزون بر اهمیت تولید علم در کشور و نیز تمایل دانشگاه‌ها در افزایش رتبه علمی خود، گرایش به استفاده از روشهای پژوهش علمی افزایش می‌یابد. کتابداران ایرانی، همچون کتابداران کشورهای پیشرفته، می‌توانند نقش کلیدی در ساماندهی به این نوع پژوهشها داشته باشند.

- پیشنهاد می‌شود توضیحات و دستور عمل‌هایی درباره انواع استناد با توجه به رشته‌های علمی مختلف تدوین شود و در کتابخانه‌ها و مراکز اطلاع‌رسانی در دسترس مراجعان قرار گیرد.

- پیشنهاد می‌شود طبقه‌بندی از انواع استناد در رشته کتابداری و اطلاع‌رسانی و توضیحات کافی در این‌باره در دسترس مدیران نشریه‌های علمی قرار گیرد تا به عنوان سنجه‌ای برای ارزیابی مقاله‌های دریافتی مورد استفاده قرار گیرد.



1. Citation.

2. ISI: Institute for Scientific Information.

3. این شاخصها که بر اساس استنادها تعریف می‌شوند، عبارتند از: دانشمندان (Scientists)؛ مؤسسه‌ها (Institutions)؛ کشورها (Countries)؛ مجله‌ها (Journals)؛ مقاله‌های پراستناد (Highly Cited Papers)؛ مقاله‌های داغ (Hot Papers)؛ زمینه‌های تحقیق پیشتاز (Research Fronts) (موسوی، 1383، ص 51).

 

1. Physical Review.

1. ISA: Information Science Abstract.

1. لازم به توضیح است، چاپ شماره 46 ( پاییز و زمستان) مجله  کتابداری بنا به دلایلی به تعویق افتاد و در پاییز و زمستان 1386 تنظیم و در بهار 1388 در دسترس قرار گرفت؛ بنابراین، شماره 46 ( پاییز و زمستان 1386) به عنوان جایگزین شماره پاییز و زمستان 1385، استفاده و بررسی شد.

2. برگرفته از: کمیسیون بررسی نشریات علمی کشور. فهرست مجله‏های مصوب. بازیابی 18 آذر، 1385 از

 http://www.magiran.com/category.asp?l=1&cat=0801&keyword=&page=6

 

1. از مجموع 1002 استناد موجود در 57 مقاله پژوهشی تألیفی، 2 استناد به دلیل ارجاعی بودن و 85 استناد به دلیل تکراری بودن حذف شدند، در نتیجه، در تعیین مکان و نوع استنادها، 915 استناد و در تعیین سطح سودمندی استنادها از آنجا که سطح سودمندی مستقل از نوع و مکان استناد است و هر بافت استنادی سطح سودمندی خاص خود را دارد، استنادهای تکراری نیز شمرده شدند. بنابراین، در تعیین سطح سودمندی استنادها، 1000 استناد مورد بررسی قرار گرفت.

2. مجله کتابداری و اطلاع‌رسانی و فصلنامه کتاب، به صورت فصلنامه، و مجله کتابداری، به صورت دو فصلنامه منتشر می‌شود.

1. دو مجله فصلنامه کتاب و کتابداری با درجه علمی ترویجی و مجله کتابداری و اطلاع‌رسانی با درجه علمی پژوهشی می‌باشد.

- دیانی، محمدحسین (1386). سنجه‌ای به نام «عامل تأثیر». کتابداری و اطلاع‌رسانی، 10پیاپی 40 ( زمستان           1386)، جلد دهم، شماره 4 : 3-4.
- شهریاری، پرویز (1385). تحلیل استنادی مقالات فصلنامه علوم اطلاع‏رسانی (1351-1381). ...
- کمیسیون بررسی نشریات علمی کشور. لیست مجله‏های مصوب. بازیابی 18 آذر، 1385 از
- موسوی، میرفضل ا... (1383). رتبه‌بندی تولید علم در 50 کشور اول جهان. رهیافت، (32)، 37-57.
 
-Amsterdamska, O., Leydesdorff, L. (1989). Citations: indicators of significance? Scientometrics, 15(5-6), 449-471.
-Bornmann, L., Daniel, H.-D. (2008a). Functional use of frequently and infrequently cited articles in citing publications: A content analysis of citations to articles with low and high citation counts. European Science Editing. 34(2), 35-38. Retrieved Jun, 16, 2008, from: http://www.lutz-bornmann.de/icons/ESE.pdf
-Bornmann, L., Daniel, H.-D. (2008b). What do citation counts measure? A review of studies on citing behavior. Journal of Documentation.  64(1), 45-80. Retrieved Jul 26, 2008, from: http://www.emeraldinsight.com/Insight/ViewContentServlet? contentType=Article&Filename=Published/EmeraldFullText Article/Articles/2780640103.html
 -Cano, V. (1989). Citation behavior: classification, utility, and location. Journal of the American Society for Information Science, 40(4), 284-290. Retrieved Jun, 16, 2008, from: http://proquest.umi.com/pqdweb?index=6&did=639269621& SrchMode=1&sid=2&Fmt=6&VInst=PROD&VType=PQD&RQT=309&VName=PQD&TS=1255163266&clientId=61590
-Hand, J. (2003). Feasibility of using citations as document summaries. Unpublished doctoral dissertation, Drexel University. Retrieved Apr 10 from: http://dspace.library.drexel. edu/bitstream/1860/288/8/hand_jeff_thesis.pdf
-Maricic, S., Spaventi, J., Pavicic, L., Pifat-Mrzljak, G. (1998) Citation context versus the frequency counts of citation histories. Journal of the American Society for Information Science, 49, 530-540.
-Peritz, B. C. (1983). A classification of citation roles for the social sciences and related fields. Scientometrics, 5, 303-312.