نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشجوی کارشناسی ارشد علم اطلاعات و دانش شناسی، دانشگاه اصفهان
2 دانشیار علم اطلاعات و دانش شناسی، دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی دانشگاه اصفهان
3 استاد روان شناسی بالینی، دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی دانشگاه اصفهان
چکیده
کلیدواژهها
مقدمه
در دنیای امروز، نقش رنگ در زندگی ما کاملاً مشخص شده است؛ بهگونهای که بر روان انسان، تحول و تغییر ایجاد میکند. رنگها امور را تحت سیطرۀ خود درمیآورند، تعدیلکنندۀ نیازهای روحی و روانی انسان هستند و سبب تعادل و سلامت در جسم و روح آدمی میشوند. رنگها نیروهایی هستند که بر واکنشهای روانی و فیزیولوژیکی انسان تأثیر بسزایی دارند. پژوهشگران، نفوذ رنگها و اثرگذاری آنها را در بدن انسان به طُرُق گوناگون ثابت کردهاند. پژوهشهای متعدد دربارۀ آثار رنگها بر ذهن و رفتار آدمی، بر تعادل فکری و جسمی، در تولید شادمانی یا افسردگی، آرامش یا بیقراری و اضطراب و موارد دیگر، سالها جریان داشته و آثار رنگها را در زندگی انسان نشان دادهاند.
انسان میکوشد تا اسرار و رموز رنگها را بشناسد و آنها را در زندگی خود بهکار ببرد. قوانین طبیعت، پیشرفت علم و تجربیات محققان نیز، طُرُق مختلفی برای احساس و درک رنگها بهوجود آورده است؛ بهخصوص در دو قرن اخیر که فیزیکدانان، فیزیولوژیستها، شیمیدانها، روانشناسان، جامعهشناسان و بهتازگی هنرشناسان، مسائل مربوط به رنگ را مورد مطالعۀ علمی قرار دادهاند. اگرچه هنوز بسیاری از اسرار و رموز رنگها ناشناخته باقیمانده است، با کوشش محققان انتظار میرود بسیاری از این رموز، بیش از پیش شناخته شود و با ذکاوت و هوش خود، قواعد و قوانین تازهای را کشف کنند و راههای جدیدی را برای شناساییِ کاملترِ این پدیدۀ مهم، بهدست آورند (ایتن[1]، 1997).
در روانشناسی نوین «رنگ» و «رنگها» یکی از معیارهای سنجش شخصیت بهشمار میآیند، زیرا هر یک از آنها تأثیر خاصّ روحی و جسمی را در یک فرد باقی میگذارند و نشانگر وضعیت روانی و جسمی وی هستند. این موضوع با توجه به پیشرفتهای دو دانش فیزیولوژی و روانشناسی به اثبات رسیده است. ناگفته پیداست، انسان از روزگاران بسیار دور تاکنون زیر نفوذ و تأثیر رنگهای پیرامون خود بوده است و در صدسال اخیر که صنعت رنگسازی به نقطۀ اوجِ تحولِ خود رسیده است، تأثیر مزبور دوچندان شده و در ارکان مختلف زندگیِ روحی ما رخنه کرده است (لوشر[2]، 1970). بدیهی است، چگونگیِ تأثیرِ انسان از رنگها ماهیت کاملاً روانی دارد و بهطور غیرمستقیم در هنجارها، واکنشها و رفتارهای فرد مؤثر است. این تأثیر، شدید و آنی نیست ولی در هر حال، رنگها اثرهای جزئی دارند که در مدتزمان طولانی بر روی هم انباشته شده و آثار قابل توجهی را برجای میگذارند (علیاکبرزاده، 1370).
استفادۀ نامناسب از رنگها موجب بروز اغتشاشهای روانی در انسان میشود. پیشرفتهای دقیقِ علمی و آگاهی از مفاهیم حقیقیِ رنگ و تأثیر آن در روح و روان آدمی، روانشناسان را بر آن داشته است تا با دقت در چگونگیِ گزینش و کاربرد رنگها توسط افراد، جنبههای پنهان شخصیت آنان را بررسی کنند. البته، کاربرد روانیِ رنگ و بررسیِ روانشناسانۀ آن، چندان هم ساده بهنظر نمیرسد، زیرا پیچیدگیِ روحیِ انسانها، حسّ زیباشناختی[3] مخصوص ِبه خود را ایجاد میکند که میزان تأثیر آن در اقوام و ملتهای گوناگون متفاوت است (قاسمزاده، 1383). روانشناسی رنگها اهمیت خاصی دارد. بهطور کلی، رنگها در روند خلاقیت و شکلدهیِ شخصیت افراد تأثیری عمیق دارند (علیاکبرزاده، 1370). رنگها نباید صرفاً بهخاطر ارزش و تأثیر زیبایی ظاهری استفاده شوند، بلکه باید بهلحاظ ارزش علمی آنها و استفاده برای مقصودی معیّن به کار روند.
یکی از عوامل آسیبزا و مخرّب در مدیریت منابع انسانی هر سازمان، فقدان و یا ضعف سلامت روانی و مهارتهای شغلی است. این عوامل از جمله تواناییهای ارتباطیِ لازم در مواجهه با مشکلات کاری است. بدون شک، آگاهی از روانشناسی رنگ و بهکارگیری آن در سازمانها میتواند در رفع این مشکلات، اثرگذار باشد. در این بین، یکی از سازمانهایی که بهنظر میرسد نقش قابل ملاحظهای در ایجاد توسعۀ پایدارِ فرهنگیِ مردم ایران داشته باشد، کتابخانهها و مراکز اطلاعرسانی است. کتابخانه دروازهای است بهسوی دانش که شرایط اساسی را برای یادگیری مداوم، تصمیمگیری مستقل و توسعۀ فرهنگیِ افراد و گروههای اجتماعی فراهم میآورد. لازمۀ این امور، وجود افراد متخصص و در عین حال پرشور با روحیهای سالم و با نشاط است. یکی از عوامل تأثیرگذار بر این موضوع، رنگ است. رنگ بهصورت ناخودآگاه میتواند اثر روانیِ مثبت یا منفی و یا حتی خنثی بر روحیه و سلامت روان کارکنان این نهادها داشته باشد. از آنجاکه متخصصان اطلاعرسانی رسالت مهمی در جلب رضایت کاربران و مراجعهکنندگان در مراکز اطلاعرسانی و کتابخانهها دارند، داشتن روحیۀ شاد و آرامش روانی در برخورد مناسب با مراجعان و همچنین با همکاران خود و نیز داشتن میل و رغبت برای انجام وظایفشان، از اجزای مهمّ منشور اخلاقِ حرفهای ایشان است. بدیهی است، ترکیب مناسب رنگها در این مراکز، کمک مؤثری در این زمینه است. ارزش این پدیده و این پژوهش در اینجا آشکار میشود و لزوم استفاده از رنگهای مناسب برای پوشش ظاهریِ کارکنان را بیان میکند. بنا بر وجود چنین تأثیرهایی، محقق در این پژوهش تأثیر روانی رنگ بر سلامت روان را بررسی کرده است.
تحقیقات کم و پراکندهای دربارۀ اثرهای رنگ بر سلامت روان متخصصان و کارکنان در سازمانها انجام گرفته است، اما هیچ یک بهصورت تخصصی به این موضوع نپرداختهاست و همچنان این موضوع در مهجوریت بهسر میبرد.
«صالح صدیقپور» (1388) در پژوهش خود به انتخاب رنگِ مناسب برای فضای آموزشی پرداخت. وی مشخصکرد رنگآمیزی کلاسها با توجه به ترجیحات دانشآموزان، در پیشرفت تحصیلی آنان مؤثر بودهاست. میزان این پیشرفت نسبت به گروه کنترل، حدود80% بود. همچنین میزان سازگاری دانشآموزان این کلاسها در مقایسه با همتایان (گروه کنترل) آنان بیشتر بوده است. این یافتهها نشان داد رنگآمیزی کلاسها با توجه به ترجیح دانشآموزان، میزان برانگیختگی دانشآموزان در کلاس درس را افزایش میدهد و در میزان بازدهی هوشی و افزایش دقت آنها نیز مؤثر است.
«چشمهسهرابی و همکاران» به بررسی تاثیر رنگ در معماری داخلی فضای کتابخانههای دانشگاهی بر استفادهکنندگان، بر اساس روانشناسی رنگ، پرداختهاند. نتایج پژوهش آنان نشان داد چنانچه رنگ تجهیزات را از رنگهای بهکاررفته در فضا جدا در نظر بگیریم، «سفید» بیشترین رنگِ بهکاررفته در کتابخانههاست و پس از آن، «کرم» بیشترین تکرار را داشته است. این دو رنگ جزءِ رنگهای خنثی میباشند. با توجه به تحلیل روانشناسان، استفاده از رنگهای خنثی برای رنگآمیزی فضای داخلی کتابخانهها که به تمرکز بیشتر نیاز دارند، بهترین انتخاب است (چشمهسهرابی، 1393).
«هنرارتل» [4] تأثیر رنگهای محیطیِ مدرسهای در مونیخ را مطالعه کرد. رنگهای اصلی، با تأثیرهای مثبتتر ذهنی همراه بود. در مطالعۀ وی، دانشآموزان به رنگهای زرد، سبز، پرتقالی و آبی روشن بیشتر علاقه نشان دادند. وقتی این رنگها در رنگآمیزی کلاسها مورد استفاده قرار گرفت، نمرۀ بهرۀ هوشی دانشآموزان، تا 12 نمره افزایش یافت؛ در حالیکه در محیطهای سفید، قهوهای و سیاه، نمرههای دانشآموزان کاهش پیدا کرد (قربانی، 1383).
«سیم و ویلفورث»[5] با مطالعه روی دانشآموزان 7 تا 10 سال دریافتند که نور و رنگهای موجود در کلاس درس، روی رفتار دانشآموزان تأثیر دارد و باعث تغییرات فیزیولوژیکی شدید در آنان میشود. هنگامیکه لامپ فلورسنت را با لامپهایی با طیف کامل تعویض کردند و رنگ دیوارهای مدرسه را از قرمز و سفیدِ مایل به خاکستری به رنگ آبیِ مایل به ارغوانی و روشن و رنگ کفپوشها را از نارنجی به خاکستری تغییر دادند، میانگین فشار خون دانشآموزان از120به100 کاهش پیدا کرد. بر اساس گزارش معلمان، پس از این تغییرها، دانشآموزان رفتار بهتری داشتند، دقتشان بیشتر شد و رفتار تهاجمیِ کمتری نشان دادند. هنگامیکه وضعیت کلاسها به حالت اول برگردانده شد، یافتهها دوباره به سطح اولیه بازگشت (قربانی، 1383).
«بلیزی و هیت»[6] رنگ محیط زیست، احساسات مصرفکننده و احتمال خرید را بررسی کردهاند. آبی و قرمز به دلیل خواصّ رنگ مخالف خود انتخاب شدند. پژوهشهای پیشین دربارۀ رنگ، نشان داده رنگ قرمز بهعنوان رنگ منفی و عامل برانگیختگیِ جسمی، درک شده است. از سوی دیگر، رنگ آبی به عنوان رنگ آرام، خونسرد و مثبت شناخته شده است. نتایج این تحقیق نشان داد در محیطهای فروشگاهیِ آبی، تمایل قویتری برای خرید و جستجو وجود دارد (بلیزی و هیت، 1992).
«لیند»[7]در پژوهش خود به مطالعه بر روی دو گروه از افراد، یکی از دانشجویان و دیگری از غیر دانشجویان، دربارۀ شباهتهای بین تنظیمهای رنگ بهعنوان یک مفهوم انتزاعی و اولویتبندی رنگ برای لباس، پرداخته است. با استفاده از استانداردهای رنگ مانسل در یک محیطِ در حال مشاهده و کنترلشده، افراد مورد مطالعه برای اولویتبندی 10 رنگ ـ رنگ لباس مورد علاقه و رنگ غالبی که در کمد لباس خود قرار دادهاند ـ رتبهبندی شدند. آبی و بنفش، اولین رنگ برای هرگونه استفادهای ترجیح داده شده. رنگهای مورد علاقه برای لباسها و رنگ غالب در کمد لباس، شبیه به اولویتهای رنگ اعلام شد. یافتههای این مطالعه، اهمیتِ زیستی و عوامل اجتماعی مؤثر بر رنگ را نشان میدهد. آگاهی از تنظیمها و اولویتهای رنگ برای برنامهریزی رنگ از محصولات مصرفکنندگان، مفید است، اما اولویتبندیهای رنگ و تنظیمهای آن، ممکن است برای محصول خاصی باشد (لیند، 1993).
«گلدستاین»[8]سلامت روانی را تعادل بین اعضا و محیط یک جامعه در رسیدن به خودشکوفایی میداند. «جوهانز»[9] نیز سلامت روانی را حداکثرِ اثربخشی و رضایتِ بهدستآمده از تقابل فردی و اجتماعی میداند که شامل احساسات و بازخوردهای مثبت نسبت به خود و دیگران میشود (مطهری، 1380).
«مهتا و ژو»[10] (2009) به بررسی تأثیر رنگ آبی و قرمز در شناخت اجرای وظایف پرداختهاند. نتایج نشان داد که رنگ قرمز (در مقابل آبی)، در درجه اول به اجتناب از انگیزه میانجامد و در طرف دیگر سبب افزایش عملکرد در جزئیات یک کار یا افزایش دقت میشود. افزون بر این، نتایج نشان میدهد با تکرار نتایج بهدستآمده، در زمینههای طراحیِ محصولات، معلوم میشود که این تأثیرگذاریها، خارج از آگاهی افراد رخ میدهد. همچنین شواهد و روند این تحقیق مبیّن آن است که شواهد و انگیزههای بدیل بهواسطۀ رنگ در اجرای وظیفهشناختی، انکارناپذیر است و در اجرای وظایف، نقش بسزایی دارد.
سلامت روان دارای چهار مولفۀ نشانههای جسمانی[11]، اضطراب و بیخوابی[12]، نقص در کنشهای اجتماعی[13] و افسردگی[14] است که در پژوهش حاضر، هر یک بهعنوان هدفهای فرعی در نظر گرفته شده بود. علایم جسمانی یا نشانههای بدنی، مواردی دربارۀ احساس افراد نسبت به وضع سلامت خود و احساس خستگی آنهاست و نشانههای بدنی را دربرمیگیرد. این مؤلفه، دریافتهای حسّیِ بدنی را که اغلب با برانگیختگیهای هیجانی همراهند، ارزشیابی میکند. علایم اضطرابی و اختلال خواب (اضطراب و بیخوابی)، شامل مواردی است که با اضطراب و بیخوابی مرتبطند. کارکرد اجتماعی، گسترۀ تواناییِ افراد را در مقابله با خواستههای حرفهای و مسائل زندگیِ روزمرّه میسنجد و احساسات آنها را دربارۀ چگونگیِ کنارآمدن با موقعیتهای متداول زندگی، آشکار میکند. علایم افسردگی، دربرگیرندۀ مواردی است که با افسردگیِ وخیم و گرایش به خودکشی، مرتبط است.
هدف کلّیِ پژوهش حاضر، تعیین تأثیر روانیِ رنگِ پوشش ظاهریِ کارکنانِ مراکز اطلاعرسانی و کتابخانههای عمومی بر سلامت روان آنان است. بدینترتیب، فرضیههای پژوهش شامل موارد زیر است:
فرضیۀ اصلی: رنگِ پوششِ ظاهریِ کارکنانِ مراکز اطلاعرسانی و کتابخانههای عمومی، بر سلامت روان آنها تأثیر دارد.
فرضیههای فرعی: 1) رنگ پوشش ظاهریِ کارکنانِ مراکز اطلاعرسانی و کتابخانههای عمومی بر نشانههای جسمانی آنها تأثیر دارد 2) رنگ پوشش ظاهریِ کارکنان مراکز اطلاعرسانی و کتابخانههای عمومی، بر اضطراب و بیخوابی آنها تأثیر دارد 3) تغییر رنگِ پوششِ ظاهریِ کارکنان مراکز اطلاعرسانی و کتابخانههای عمومی بر نقص کنشهای اجتماعی آنها تأثیر دارد 4) تغییر رنگ پوشش ظاهری کارکنان مراکز اطلاع رسانی و کتابخانه های عمومی بر افسردگی آنها تاثیر دارد.
روش پژوهش
پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ روش از نوع نیمهتجربی همراه با پیشآزمون، پسآزمون و گروه کنترل و آزمایش است. جامعۀ آماری پژوهش حاضر شامل کارکنان (متخصصان علم اطلاعات و دانششناسی) زیر پوشش اداره کلّ کتابخانههای عمومی استان اصفهان بود. تعداد 30 نفر به شیوۀ نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15=N) و کنترل (15=N) گمارده شدند که گروه آزمایش در معرض تغییر رنگ پوشش ظاهری به رنگهای منتخب پژوهشگر (رنگهایی که به لحاظ روانی، تأثیر مثبت دارند مانند زرد لیمویی و آبی) قرار گرفت.
جدول 1: روش کلی پژوهش
گروه |
حجم نمونه |
پیش آزمون |
اعمال متغیر مستقل (تغییر رنگ پوشش ظاهری) |
پس آزمون |
آزمایش |
15 |
X |
||
کنترل |
15 |
—— |
ابزار پژوهش شامل پرسشنامه GHQ-28 برای سنجش سلامت عمومی بوده است. همچنین از پرسشنامۀ محققساخته برای گردآوری اطلاعات جمعیتشناختی استفاده شد.
پرسشنامۀ سلامت عمومی دارای 4 مؤلفه و 28 سؤال با مقیاس لیکرت پنچتایی بود که توسط سازندۀ آن (گلدبرگ[15]) کدبندی و نمرههای صفر تا 4 برای هر سؤال در نظر گرفته شد. جمع 28 سؤال برابر 84 بود که در چهار قسمت برای چهار بُعد سلامت روانی یعنی «سلامت جسمی یا نشانههای جسمانی» با نمره 1 تا 28، «اضطراب و بیخوابی» با نمره 29 تا 56، «نقص در کنشهای اجتماعی» یا کارکرد اجتماعی با نمره 57 تا 84 و «افسردگی» با نمره 84 تا 112 طبقهبندی شد.
جدول 2: ابزار گردآوری دادهها
ردیف |
ابزار گردآوری دادهها (پرسشنامه) |
هدف |
1 |
پرسشنامة سلامت عمومی (GHQ) |
بررسی سلامت عمومی جسمی و روانی افراد در چند هفته گذشته |
2 |
پرسشنامة جمعیت شناختی |
بررسی اطلاعات دموگرافیک: جنسیت، وضعیت تأهّل، سن، مدرک تحصیلی، رشته تحصیلی، وضعیت استخدام، محل کار (بخش فعالیت کارکنان)، سابقه کار |
از آنجاکه در تحقیقات قبلی، پایایی و روایی پرسشنامه سلامت عمومی سنجیده شده، دیگر از این لحاظ مورد سنجش قرار نگرفته است. در جدول 3 متوسط پایایی و روایی پرسشنامۀ فوق در تحقیقات قبلی بیان شده است.
جدول 3: متوسط ضریب پایایی و روایی به دست آمده برای پرسشنامه GHQ
پرسشنامه |
تعداد سؤالها |
پایایی |
روایی |
پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ) |
28 |
95/0 |
69/0 |
تجزیهوتحلیل دادههای این پژوهش با استفاده از نرمافزار آماری SPSS/PC ویرایش 19 در دو سطح توصیفی و استنباطی انجام شد. در سطح توصیفی از ترسیم نمودار، جدول، محاسبۀ میانه، میانگین و درصد استفاده شد. در سطح آمار استنباطی از روشهای آماری و آزمونهای آماری مناسب بهرهگرفته شد. یافتههای توصیفیِ این پژوهش شامل شاخصهای آماریِ میانگین و انحراف معیار بود. برای بررسیِ نرمالبودن دادهها از آزمون کولموگروف اسمیرنوف[16]و برای بررسی همسانی واریانسها از آزمون لوین[17] و برای بررسی همسانی همبستگی بین متغیرها از آزمون امباکس[18]استفاده شد. برای مقایسۀ تفاضل متغیرهای وابسته، از آزمون لامبدا ویلک[19]، اثر پیلایی[20]، تیهاتلینگ[21]و بزرگترین ریشه روی[22] استفاده شد. با توجه به اطمینان از پیشفرضهای آزمونهای پارامتریک، برای محاسبه دادهها از آزمون تحلیل واریانس استفاده شد. در فرضیههایی که نیاز به کنترل اثر متغیرهای تصادفیِ کمکی بود، از آزمون تحلیل کوواریانس و در فرضیههایی که نیاز به بررسی اثر متغیرِ مستقل به طور همزمان بر دو یا چند متغیر وابسته وجود داشت، از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد.
شیوۀ اجرای پژوهش: محل انجام تحقیق، اداره کل کتابخانههای عمومیِ استان اصفهان بود و نمونۀ تحقیق شامل متخصصان اطلاعرسانی و کارکنان زیر پوشش این مرکز شامل40 نفر بودند و 30 نفر از آنان قادر به همکاری شده بودند. در این مرکز کارکنان در بخشهای مختلف مشغول به کار بودند. ابتدا 30 نفر از کارکنان بهعنوان گروه نمونه انتخاب و در دو گروه کنترل و آزمایش، بهصورت تصادفی جایگزین شدند؛ بدین صورت که 15 نفر از چند بخش در گروه کنترل و 15 نفر از بخشهای دیگر در گروه آزمایش جای داده شدند. پس از جایگزینی افراد، پیشآزمون بر روی هر دو گروه آزمایش و کنترل، اجرا شد. سپس به مدت یکماه، رنگِ لباس گروهِ آزمایش به رنگِ زردِ لیمویی و آبی روشن تغییر داده شد. در پایان نیز پسآزمون بر روی هر دو گروه آزمایش و کنترل اجرا گردید.
شایان ذکر است، این پژوهش در محیطی کاملاً کنترلشده انجام گرفت تا حالتی تلقینی برای کارمندان ایجاد نکرده باشد؛ بدینگونه که تغییر رنگ لباس کارکنان بهصورت یک بخشنامه از سوی مدیر به کارکنان این مرکز ابلاغ شد. همچنین در این بخشنامه قید شد که در حال حاضر تغییر رنگ لباس کارکنان در این فاز (بخشهایی که توسط پژوهشگر مدّنظر گرفته خواهد شد) برگزار و در طی روزهای آینده در فازهای بعدی اجرا خواهد شد. در نتیجه، کارکنان از واقعیت امر اطلاعی نیافتند و اعمال تغییر رنگ، حالتتلقینی پیدا نکرد و پژوهش در شرایط کاملا طبیعی انجام گرفت و نتایج آن واقعی بود.
شکل 1: مراحل اجرای پژوهش
یافتهها
یافتههای توصیفی این پژوهش شامل شاخصهای آماری مانند: میانگین، انحراف معیار و تعداد آزمودنیهای نمونه برای متغیر سلامت روان، در جدول4 و برای مؤلفههای سلامت روان، در جدول 5 ارائه شده است.
جدول 4. میانگین و انحراف معیار نمرههای پیشآزمون و پسآزمون سلامت روان
|
پیش آزمون |
پس آزمون |
||||
متغیر |
گروه |
تعداد |
میانگین |
انحراف استاندارد |
میانگین |
انحراف استاندارد |
سلامت روان |
آزمایش |
15 |
26/43 |
02/12 |
60/32 |
03/10 |
کنترل |
15 |
40 |
04/13 |
40/36 |
58/10 |
چنانکه در جدول 4 مشهود است، میانگین نمرۀ سلامت روان در پسآزمونِ گروهِ آزمایش نسبت به پیشآزمون کاهش یافته است؛ اما پسآزمون نمرۀ سلامت روان در گروه کنترل کاهش چندانی نداشته است.
جدول 5: میانگین و انحراف معیار نمرههای پیشآزمون و پسآزمون مؤلفههای سلامت روان
|
پیش آزمون |
پس آزمون |
||||
متغیر |
گروه |
تعداد |
میانگین |
انحراف استاندارد |
میانگین |
انحراف استاندارد |
نشانه های جسمانی |
آزمایش |
15 |
46/5 |
46/3 |
4 |
90/2 |
کنترل |
15 |
6/5 |
62/4 |
60/4 |
46/3 |
|
اضطراب و بیخوابی |
آزمایش |
15 |
53/16 |
76/5 |
13 |
73/5 |
کنترل |
15 |
14 |
37/5 |
26/13 |
31/5 |
|
نقص در کنشهای اجتماعی |
آزمایش |
15 |
13/7 |
28/3 |
6/5 |
58/2 |
کنترل |
15 |
06/7 |
54/2 |
7/6 |
31/2 |
|
افسردگی |
آزمایش |
15 |
13/13 |
70/5 |
93/9 |
89/8 |
کنترل |
15 |
26/13 |
11/6 |
80/11 |
03/5 |
چنانکه در جدول 5 مشهود است، در مؤلفههای سلامت روان، میانگین نمرههای افسردگی، اضطراب و بیخوابی در پسآزمون گروه آزمایش نسبت به پیشآزمون کاهش یافته است؛ اما پسآزمون نمرههای افسردگی، اضطراب و بیخوابی در گروهِ کنترل، کاهش چندانی نداشته است. همچنین، میانگین نمرههای نشانههای جسمانی و نقص در کنشهای اجتماعی، در پسآزمون گروه آزمایش نسبت به پیشآزمون و در مقایسه با گروه کنترل، تفاوت بارزی نکرده است.
برای بررسی استنباطیِ فرضیۀ کلی، از تحلیل کوواریانس چندمتغیری استفاده شد که نتایج آن در جدول 6 آمده است.
جدول 6: نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری
مربوط به سلامت روان در دو گروه آزمایش و کنترل در پسآزمون
متغیر |
مجموع مجذورات |
درجه آزادی |
میانگین مجذورات |
F |
سطح معناداری P |
مجذور اتا |
توان آماری |
سلامت روان |
67/244 |
1 |
67/244 |
76/4 |
03/0 |
16/0 |
60/0 |
چنانکه در جدول 6 نشان داده شده است، پس از حذف تأثیر پیشآزمون بر روی متغیر وابسته و با توجه به ضریب F محاسبهشده، مشاهده میشود که بین میانگینهای تعدیلشدۀ نمرههای سلامتِ روانِ شرکتکنندگان بر حسب عضویت گروهی (گروه آزمایشی و گروه کنترل) در مرحلۀ پسآزمون تفاوت وجود دارد ( 05/0>P، 76/4=F). لذا فرضیۀ کلی تأیید گردید. بنابراین، تغییر رنگِ پوشش ظاهری کارکنان مراکز اطلاعرسانی و کتابخانههای عمومی بر سلامت روان آنها تأثیر دارد. میزان این تأثیر در مرحلۀ پسآزمون 16/0 است.
برای بررسیِ استنباطیِ فرضیههای فرعی که همان مؤلفههای سلامت روان هستند، از تحلیل کوواریانس چندمتغیری استفاده شد که نتایج آن در جدول 7 آمده است.
جدول 7: نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری
مربوط به مؤلفههای سلامت روان در دو گروه آزمایش و کنترل در پس آزمون
متغیر |
مجموع مجذورات |
درجه آزادی |
میانگین مجذورات |
F |
سطح معناداریP |
مجذور اتا |
توان آماری |
نشانه های جسمانی |
43/2 |
1 |
43/2 |
2/0 |
6/0 |
008/0 |
07/0 |
اضطراب و بِِیخوابی |
98/50 |
1 |
98/50 |
64/20 |
000/0 |
43/0 |
99/0 |
نقص در کنشهای اجتماعی |
10/9 |
1 |
10/9 |
87/1 |
1/0 |
06/0 |
26/0 |
افسردگی |
57/51 |
1 |
57/51 |
94/16 |
000/0 |
38/0 |
97/0 |
چنانکه در جدول 7 نشان داده شده است:
پس از حذف تأثیر پیشآزمون بر روی متغیر وابسته و با توجه به ضریب F محاسبه شده، مشاهده میشود که بین میانگینهای تعدیلشدۀ نمرههای نشانههای جسمانی شرکتکنندگان بر حسب عضویت گروهی (گروه آزمایشی و گروه کنترل) در مرحلۀ پسآزمون تفاوت وجود ندارد (05/0<P، 2/0=F). لذا فرضیۀ فرعی اول تأیید نگردید. بنابراین تغییر رنگ پوشش ظاهری کارکنان مرکز اطلاعرسانی و کتابخانههای عمومی بر نشانههای جسمانی آنها تأثیر ندارد.
پس از حذف تأثیر پیشآزمون بر روی متغیر وابسته و با توجه به ضریب F محاسبه شده، مشاهده میشود که بین میانگینهای تعدیلشدۀ نمرههای اضطراب و بیخوابی شرکتکنندگان بر حسب عضویت گروهی (گروه آزمایشی و گروه کنترل) در مرحله پسآزمون تفاوت وجود دارد (05/0>P، 64/20=F). لذا فرضیۀ فرعی دوم تأیید گردید. بنابراین، تغییر رنگ پوشش ظاهری کارکنان مرکز اطلاعرسانی و کتابخانههای عمومی بر اضطراب و بیخوابی آنها تأثیر دارد. میزان این تأثیر 43% است.
پس از حذف تأثیر پیشآزمون بر روی متغیر وابسته و با توجه به ضریب F محاسبه شده، مشاهده میشود که بین میانگینهای تعدیلشدۀ نمرههای نقص در کنشهای اجتماعی شرکتکنندگان بر حسب عضویت گروهی (گروه آزمایشی و گروه کنترل) در مرحله پسآزمون تفاوت وجود ندارد (05/0<P، 87/1=F). لذا فرضیۀ فرعی سوم تأیید نگردید. بنابراین تغییر رنگ پوشش ظاهری کارکنان مراکز اطلاعرسانی و کتابخانههای عمومی بر نقص در کنشهای اجتماعی آنها تأثیر ندارد.
پس از حذف تأثیر پیشآزمون بر روی متغیر وابسته و با توجه به ضریب F محاسبهشده، مشاهدهمیشود که بین میانگینهای تعدیلشدۀ نمرههای افسردگی شرکتکنندگان بر حسب عضویت گروهی (گروه آزمایشی و گروه کنترل) در مرحلۀ پسآزمون تفاوت وجود دارد( 05/0>P، 94/16=F). لذا فرضیۀ فرعیِ چهارم تأیید گردید. بنابراین، تغییر رنگِ پوشش ظاهری کارکنان مرکز اطلاعرسانی و کتابخانههای عمومی بر افسردگی آنها تأثیر دارد. میزان این تأثیر 38% است.
شایان ذکر است، در هنگام تحلیل متغیرهای جمعیتشناختی، سن، جنسیت، سطح تحصیلات، رشته تحصیلی، سابقه کار، محل کار، نوع استخدام و وضعیت تأهل تحلیل گردید. نتایج نشان داد هیچکدام از متغیرهای ذکر شده تأثیر معناداری بر متغیرهای وابسته نداشتند. در نتیجه، از ارائۀ نتایج آنها خودداری گردید.
بحث
پژوهش حاضر بهمنظور تأثیر روانیِ رنگ پوشش ظاهری بر سلامت روان متخصصان اطلاعرسانی در کتابخانههای عمومی و مراکز اطلاعرسانی انجام شده و بههمین جهت سوابق تحقیقات مشابه برای این هدف در پژوهش، آورده شده است.
بهطور کلی، تحقیقاتی دقیقاً منطبق با این پژوهش یافت نشد، ولی این یافتهها تاحدودی با تحقیقات «سیم و ویلفورث» (1383)، «هنرارتل» (1383) و «صالح صدیقپور» (1388)همخوانی دارد. در این تحقیقات به اثربخشی رنگ مناسب بر عملکرد، تغییرات فیزیولوژیکی و روانی اشاره شده است. «هنرارتل» با انتخاب رنگ مناسب برای فضای آموزش به این نتیجه رسید که رنگآمیزی کلاسها با توجه به ترجیحات دانشآموزان، در افزایش نمرۀ بهرۀ هوشی آنان تأثیر معناداری داشته است (قربانی، 1383). «سیم و ویلفورث» (1383) با مطالعه روی دانشآموزان 7 تا 10 سال، دریافتند که رنگهای موجود در کلاس درس روی رفتار دانشآموزان تأثیر دارد و سبب تغییرات فیزیولوژیکی شدید روی آنان میشود. صالح صدیقپور (1388) با انتخاب رنگ مناسب برای فضای آموزش، به این نتیجه رسید که رنگآمیزی کلاسها با توجه به ترجیحات دانشآموزان، در پیشرفت تحصیلی و سلامت روحی آنان تأثیر معناداری داشته است.
یکی از محدودیتهای پژوهش حاضر، وجود سلیقههای متفاوت در افراد و واکنش افراد نسبت به رنگهایی بود که پژوهشگر مدّنظر قرار داده بود. همچنین توجه به این نکته که یک رنگ ممکن است در لحظاتی گذرا آزاردهنده و یا برای همیشه لذتبخش و دوستداشتنی باشد. در مباحث روانشناسی رنگ، تأثیر رنگها را بر ذهن و احساسات انسان نمیتوان مطلق پنداشت. همچنین، با توجه به اینکه در این پژوهش تأثیر رنگ بر عامل انسانی بررسی شد، ممکن است انجام این پژوهش در هر سازمانی امکانپذیر نباشد و با مخالفت مدیران آن سازمانها مواجه شود. شایان ذکر است، یکی دیگر از محدودیتهای پژوهش حاضر، محدودیت بودجه بوده است که در روند کار مشکلهایی را بههمراه آورده بود.
نتیجهگیری
در پژوهش حاضر، سلامت روان، بر اساس جمع نمرههای چهار مؤلفۀ آن تعیین شد که هر کدام از آنها بهعنوان فرضیۀ فرعی در نظر گرفته شد. با توجه به بررسیهای انجام شده و با در نظر گرفتن نتایج حاصل از تجزیهوتحلیل دادهها، تغییر رنگ پوشش ظاهری کارکنان، بر سلامت روان متخصصان اطلاعرسانی تأثیر داشت. هدف کلی پژوهش این بود که سلامت عمومی جسمی و روانی افراد (در یک ماه گذشته) با توجه به تغییر رنگ پوشش متخصصان اطلاعرسانی به رنگهای مناسب، به لحاظ روحی و روانی بررسی شود. بهنظر میرسد بهدلیل خاصیت درمانی و روانیِ رنگهای انتخابی در پژوهش (زرد و آبی) تغییر رنگ پوشش کارکنان توانسته تأثیر مثبتی بر سلامت روان افراد گذاشته باشد. همچنین با توجه به بررسیهای انجامشده در مؤلفههای سلامت روان، تغییر رنگ پوشش ظاهری متخصصان اطلاعرسانی، بر نشانههای جسمانی و نقص در کنشهای اجتماعی آنها تأثیر نداشت ولی بر افسردگی، اضطراب و بیخوابی آنها تأثیر داشت. بهنظر میرسد بهدلیل تأثیر تغییر رنگ پوشش، سلامت روان آنان با توجه به پیشآزمون گروه آزمایش، تا حدودی بهتر شده است، بنابراین روان سالم و شاداب سببشده نشانههای جسمانیای که احتمالاً ناشی از فشارهای عصبی و روانآزردگی بودهاند، کاهش یابند. رنگ زرد و آبی علاوه بر اینکه تأثیرهای روانی به همراه دارد، خواصّ درمانی نیز با خود بههمراه میآورد که شاید در این پژوهش نیز بیتأثیر نبوده است. همچنین، به نظر می رسد یا به دلیل بالابودن کارکرد اجتماعی متخصصان، تغییر رنگ بر روی آنان تأثیر نداشته و یا به دلیل اینکه تغییر رنگ، محرک قوی برای اثرگذاشتن بر روی نقص در کنشهای اجتماعی نبوده، میتوان بیان داشت که تغییر رنگ بر روابط بینفردی و اجتماعی، بیتأثیر بوده است. بهنظر میرسد رنگ آبیِ استفادهشده در این پژوهش بهسبب خاصیت آرامبخش و خوابآور بودنش، سبب آرامش برای افراد بیخواب شده و درمان خوبی برای بیخوابیها بوده است. همچنین تغییر رنگ، برای کارکنانی که هیجان و اضطراب داشتهاند، مفید واقع شده و باعث کاهش آن شده است. در کل، این احتمال وجود دارد که تغییر رنگ، آرامش را افزایش و به دنبال آن اضطراب را کاهش دهد و این امر باعث شده بیخوابی یا مشکل در به خواب رفتن را کاهش دهد. در پایان نتیجهگیری، بهنظر میرسد تغییر رنگ لباس کارکنان به زرد و آبی، بهدلیل خاصیت شادیآور و آرامش و اطمینانبخش آنها، بر افسردگی آنان تأثیر گذاشته و آن را ناخودآگاه کاهش دادهاست.
پیشنهادها
بر مبنای نتایج این پژوهش و در مقایسه با نتایج تحقیقات دیگر در زمینۀ روانشناسی رنگها، تأکید بر موارد زیر ضروری به نظر میرسد:
ـ طراحی برنامههایی برای تأمین سلامت روانی متخصصان علم اطلاعات و دانششناسی در کتابخانهها و مراکز اطلاع رسانی.
ـ استفاده از رنگهای مناسب با توجه به روانشناسی رنگها برای افزایش سلامت روان متخصصان علم اطلاعات و دانششناسی.
بهکاربردن رنگها برای پوشش متخصصان علم اطلاعات و دانششناسی با توجه به خواصّ درمانیآنها.
[1]. Itten
[2]. Luscher
[3]. Aesthetic
[4]. Hennerertel
[5]. Sim&Wilforth
[6]. Bellizzi& Hite
[7]. Lind
[8]. Goldstein
[9]. Chauhanss
[10]. Mehta & Zhu
[11]. Somatic symptoms
[12]. Anxiety
[13]. Social withdrawal
[14]. Depression
[15]. Goldberg
[16]. Kolmogorov-Smirov
[17]. Leven
[18]. Box΄M
[19]. Wilk Lambda
[20]. Pillai Trace
[21]. Hotelling Trace
[22]. Roy Largest Root