نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 Krystyna K. Matusiaka
2 کارشناس کتابداری و اطلاع رسانی ترجمه: فاطمه ملکآبادیزاده
3 کارشناس زبان و ادبیات انگلیسی و کارشناس گروه مترجمی دانشگاه امام رضا (ع) مشهد
چکیده
کلیدواژهها
مقدمه
در دهة اخیر، تعداد مجموعههای تصاویر دیجیتالی ایجاد شده به وسیله کتابخانهها، موزهها و انجمنهای تاریخ به طور قابل توجهی افزایش یافته و به جزء مهمی از دورنمای کتابخانههای دیجیتالی تبدیل شده است. بسیاری از کاربران از مزایای دسترسی آسان بهرهمند شدهاند و ترجیح میدهند به جای اینکه به کتابخانه بیایند، تصاویر را در محیطهای پیوسته (آنلاین) مشاهده کنند. همچنین، مجموعههای تصاویر دیجیتالی توانسته اند کاربران جدید، غیر سنتی و همچنین کاربران مناطق دوردست را که نمیتوانستند به طریق دیگری به این تصاویر دسترسی داشته باشند، جذب خود کنند.
ماهیت و نوع تجربه کاربر در محیطهای دیجیتالی با بازیابی از طریق دسترسی به جعبه یا پروندة حاوی مواد آرشیوی[1] متفاوت است؛ در عین حال، دربارة استفاده از مجموعههای دیجیتال ـ بویژه در مورد رفتار کاربر در فرایند جستجوی تصاویر ـ تحقیقات اندکی صورت گرفته است. «راسموسن»[2] تاکید میکند که «تاکنون شناخت نسبتاً اندکی در خصوص رفتار اطلاع یابی در ارتباط با تصاویر وجود دارد». مجموعههای دیجیتالی تصاویر که با هدف فراهم آوردن نقاط دسترسی بیشتر به منابع ایجاد میشوند، به دلیل ابهام در موضوع اصلی و ضرورت تبدیل مؤلفههای بصری به توصیفگرهای متنی، چالشهای جدیدی را در برابر متخصصان و طراحان مجموعهها قرار داده است. بنابراین، تحقیق روی مجموعههای تصاویر دیجیتالی باید با درکی از چگونگی جستجوی تصاویر توسط افراد، چگونگی استفاده از نمایة موضوعی در بازیابی تصاویر و نحوة کاربرد تصاویر آغاز شود. در این مقاله، نتایج مطالعة کیفی بررسی درباره رفتار بازیابی اطلاعات در یک مجموعه تصاویر دیجیتالی ارائه و با در نظر گرفتن مفاهیم، گزیدهای از روانشناسی شناختی آنها تفسیر شده است. این مطالعات در کتابخانه دانشگاه ویسکانسین شهر میلواکی[3] صورت گرفت و «عکسها و تصاویر سالهای 1885 تا 1992 محلات شهر میلواکی» به عنوان مجموعه آزمودنی انتخاب شده است.
رهیافت شناختی، بر پردازش اطلاعات توسط یک کاربر خاص تأکید دارد. این رهیافت یکی از چشم اندازهای متعدد تفسیر رفتار اطلاعیابی در محیط دیجیتالی است. «بیتس»[4] هفت لایه درک رفتار اطلاعیابی را از یکدیگر متمایز و سطح شناختی را نیز یکی از آنها قلمداد میکند. وی رهیافتی یکپارچه را پیشنهاد و ارزش تحقیق و مطالعه از منظری شناختی، اجتماعی و فرهنگی را تصدیق میکند. رهیافت شناختی، با بهرهگیری از تحقیقات بین رشتهای صورت گرفته، در مورد بحث درک مطلب در پژوهشهای پیرامون «مهارت خواندن» و نیز با استفاده از مطالعات انجام شده در مورد تعامل انسان- رایانه (که تعامل کاربر با منابع چند رسانهای[5] را میآزمایند)، می تواند اطلاعات مفیدی را برای طراحی مجموعههای دیجیتالی در اختیار قرار دهد. «راپ» و همکاران[6]، ضمن ارائه فراخوان برای انجام مطالعات گستردة شناختی بر روی کتابخانههای دیجیتالی، تأکید میکنند که با استفاده از اصول روانشناسی شناختی، میتوان کتابخانههای دیجیتالی را با آگاهی از کارکردها، محدودیتها و فرایندهای نظام شناختی انسان، طراحی نمود.
بخش بعدی، به مرور متون پژوهشی پیرامون مطالعات انجام شده در مورد کاربران کتابخانههای دیجیتال و رفتار اطلاعیابی در محیطهای دیجیتال ـ با تأکید بر مدلهای فرایند اطلاعیابی ـ و نقش عوامل شناختی نظیر مدلهای ذهنی، میپردازد. این هدف با تشریح مطالعهای رفتار اطلاعیابی در مجموعه تصاویر محلات شهر میلواکی را ارزیابی میکند[7]، دنبال میشود.
پیشینة تحقیق
مطالعه دربارة کاربران کتابخانههای دیجیتالی
از زمان ظهور و همزمان با توسعه کتابخانههای دیجیتالی، تحقیقات اغلب بر جنبههای فنی از قبیل زیرساختها و استانداردهای فراداده[8] تأکید کردهاند. «لِوی»[9] بر نبود مطالعات دربارة کاربران تأکید و پرداختن به مطالعات کاربرمدار را مأموریت اصلی و اولیه حرکت به سوی دیجیتالسازی دانسته و تصریح میکند: وجود کتابخانه دیجیتال و اعتقاد راسخ بر ضرورت ایجاد آن، مبنی بر خوب و صحیح بودن تمامی مواد دیجیتال است. به هر صورت، در سالیان اخیر، تحقیقات بیشتر متوجه مطالعات جهتدار دربارة کاربران بوده است. اینگونه مطالعات، تعامل انسان با مجموعههای دیجیتالی، مباحث مرتبط با میزان کارایی و قابلیت استفاده، تأثیر ساختار کتابخانه دیجیتالی بر فرآیندهای شناختی و یادگیری کاربر، و بهرهگیری از کتابخانههای دیجیتال در روند آموزش را مورد بررسی قرار میدهند. «پایت»[10] و «ریجر»[11] در یکی از نخستین مطالعات کیفی پیرامون طراحی کتابخانههای دیجیتال از منظر کاربر، بر ضرورت بررسی رفتار و سلیقههای کاربران در طراحی نظامها تأکید مینمایند تا به طور مؤثری نیازهایشان را تأمین کنند. «بورگمان»[12] اشاره میکند که فهم رفتار، بافت، عملکرد و انتظارهای کاربران موردنظر، «برای ارتقای کارایی نظام ضروری است».
کتابخانههای دیجیتالی، نظامهای پیچیدهای هستند که فعالیتهای شناختی چندگانهای را شامل میشوند، به طیف متنوعی از مخاطبان خدمات میدهند و اغلب مشکلات استفادهپذیری[13] به وجود میآورند. محققان بسیاری در خصوص رفتارهای آشفتة کاربران و احساس عدم اطمینان و سردرگمی آنها در فرایند جستجوی مدارک در کتابخانههای دیجیتال، اظهار نظر کردهاند.
در بحث تعامل کاربر با کتابخانههای دیجیتالی، بازیابی موفقیتآمیز منابع، نقش بسیار تعیینکنندهای دارد. بیشتر محققانی که پیرامون رفتار اطلاع یابی کاربران تحقیق میکنند، بر مجموعههای متنی، تک نگاشتها و مجلهها تأکید دارند. مطالعات درباره مجموعههای تصاویر یا رسانههای ترکیبی ـ از جمله نقشهها و منابع ارجاعی جغرافیایی یا تصاویر و متن، بیشتر بر ارزیابی گسترده متمرکز بوده اند و به مطالعه رفتار اطلاعیابی یا جستجوی تصاویر، چندان پرداخته نشده است. تحقیقات پیرامون مجموعههای تصاویر دیجیتالی به تصاویر هنری و تهیة نمایه مناسب، محدود بوده است. اما دربارة تعامل کاربران ـ بخصوص در رابطه با رفتار اطلاعیابی در مجموعههای دیجیتالی که تصاویر تاریخی و سایر منابع بصری مدارکی در مورد میراث فرهنگی محلی ارائه میدهند ـ تحقیقات اندکی صورت گرفته است.
اطلاعیابی در محیط دیجیتالی
تعریف اطلاعیابی
اطلاعیابی، یکی از بنیادیترین فعالیتهای انسان در فرایند گردآوری اطلاعات و تولید دانش است. این فرایند به محیطهای دیجیتالی منحصر نیست. «بتس» معتقد است این رفتار در فرهنگهای مبتنی بر شکار ریشه دارد؛ و از آن با عنوان فرایند «پرورش اطلاعات»[14] یا «اطلاعیابی»[15] یاد میکند. در جوامع سنتی جمعآوری اطلاعات، فعالیتی اجتماعی بود که طی آن، جستجوگران (برای اطلاع یابی) به دوستان و خانواده متکی بودند. همزمان با رشد سریع منابع اطلاعاتی دیجیتال در جوامع اطلاعاتی و پیچیدگی نظامهای مدیریت اطلاعات، جستجوی کارآمد اطلاعات به امری ضروری تبدیل شده است. مارچیونینی[16] اطلاع یابی را اینگونه تعریف کرده است: «فرایندی که در آن انسان با هدفی مشخص متعهد به تغییر در وضعیت دانش خود میشود». به عقیدة وی اصطلاح «اطلاعیابی» مناسبتر از عبارت «بازیابی اطلاعات» است، زیرا انسانمدار و نامحدودتر است و به جای تمرکز صرف روی نتیجه، بر فرایند کسب دانش تأکید دارد. سایر محققان اشاره میکنند که به دلیل انواع زیاد اطلاعات، شکلها، منابع، نقاط دستیابی و راهکارهای جستجو، شناسایی اجزای اطلاع یابی مشکل است. اطلاعیابی در مفهوم سنتی، شامل فعالیتهایی بین تشخیص نیاز اطلاعاتی و به دست آوردن اطلاعات مرتبط است.
مدلهای فرایند اطلاعیابی
چندین مدل اطلاعیابی در پیشینة پژوهشی وجود دارد. «کول تائو»[17] در بررسی خود بر روی کاربران کتابخانه، شش مرحله را در فرایند اطلاعیابی مشخص میکند: این فرایند متشکل از احساسات اولیه و مبهم کاربران (آغاز)، انتخاب موضوع، جستجو، تنظیم و صورت بندی، جمع آوری منابع مرتبط اطلاعاتی و سرانجام ارائه آن است. «بورگمان» اطلاعیابی را اساساً فعالیتی برای حل مسئله تلقی و مدلی از دانش و مهارتهای مورد نیاز برای اطلاعیابی در کتابخانههای دیجیتال ارائه میکند. مدل وی، دانش ذهنی فرایند بازیابی اطلاعات، معنا شناسی و دانش نحوی چگونگی اجرای جستجو و مهارتهای فنی مورد نیاز برای انجام عمل جستجو را شامل میشود.
سایر مدلها، بر راهکارهای جستجو تأکید دارند و جستجوی مستقیم و تورق را به عنوان دو روش ابتدایی از جستجوی فعال اطلاعات، در نظر میگیرند. «مارچیونینی» معتقد است اطلاعیابی به عنوان یک فرایند، با یادگیری و بازیابی اطلاعات مرتبط است. این فرایند پویاست و تنها در جهت فراهمآوری اطلاعات جدید هدایت نمیشود، بلکه مستلزم شناسایی و بازیابی اطلاعات ذخیره شدة قبلی نیز هست. وی دو راهکار اطلاع یابی را از یکدیگر متمایز میکند: راهکار تحلیلی و راهکار تورّق. راهکار تحلیلی به جستجوی مستقیم اطلاق میگردد و در آن کاربر فرایند تکراری تنظیم و صورت بندی، تایپ و تغییر عبارت جستجو را دنبال میکند؛ در حالی که تورّق فرایندی اکتشافی است با شناسایی اطلاعات مرتبط است. «بیتس» مدل یکپارچهای که شامل چهار نوع اطلاعیابی را پیشنهاد میکند: آگاهی، تنظیم ، تورق و جستجو. آگاهی از اطلاعات و تنظیم آن، به شکل منفعلانه صورت میگیرد؛ در حالی که تورّق و جستجوی مستقیم، جستجوی فعال اطلاعات را شکل میدهند. وی در یکی از نخستین مقالههای خود در سال 1989، ماهیت جستجوی مستقیم را بررسی و مشاهده میکند که جستجو، فرایندی پویاست و همزمان با حرکت و جستجوی کاربران بین منابع گوناگون، توسعه مییابد. جهت جستجو همواره تغییر میکند و به جای خطی مستقیم که از فرمولبندی و تایپ عبارت جستجو تا بازیابی نتایج امتداد مییابد، با الگوی «دانه چینی»[18] نشان داده میشود. همچنین، «اسپینک» و همکارانش[19] به تشریح پدیدة جستجوهای مکرر کاربران در محیطهای دیجیتالی میپردازند که در آن کاربران با طی مراحل متعدد و با بهرهگیری از راهکارهای گوناگون، به پیش میروند.
نقش مدلهای ذهنی
بسیاری از محققان بر نقش عوامل شناختی و تفاوتهای فردی در فرایند اطلاعیابی تأکید میکنند. مارچیونینی و «اشنایدرمن»[20] در مطالعات خود در خصوص تعامل کاربران با نظامهای فرامتن بیان داشتند که «اولین قدم برای درک چگونگی اطلاعیابی در محیطهای الکترونیک، ارتقای فهم فرآیندهای شناختی پایه است که اطلاع یابی را هدایت میکنند. «فرآیند اطلاعیابی یک فعالیت شناختی است که حافظة کوتاه مدت و بلند مدت، معلومات پیشین، شناخت فضا، و مدلهای ذهنی را شامل میشود». موارد فوق، برخی از عوامل حایز اهمیت در این زمینه هستند. مارچیونینی دریافت که جستجوگران اطلاعات مدلهای ذهنی را ایجاد و از آنها برای انواع مقولههای ذهنی و فیزیکی ـ شامل مقولههای اطلاعاتی و حوزههای متفاوت دانش ـ استفاده میکنند. مدلهای ذهنی نمادی ذهنی و پویا از جهان واقعی هستند. انسانها برای فهم پدیدهها، از آنها مدل ذهنی میسازند. به گفتة «جانسون لیرد»[21]: «تمام دانش ما از جهان، به توانایی ما در ساخت مدل از آن بستگی دارد». وی، نظریة مدلهای ذهنی را در زمینة ارتباطات گفتاری و درک مطلب[22] ارائه کرد. «نورمن»[23] مفهوم مدلهای ذهنی را برای طراحی «مقولههای روزمره»[24] به کار برد. بر مبنای یافتههای وی، کاربران مدلهای ذهنیشان از یک شیء را از طریق «تفسیر فعالیتهای مشاهده شده و ساختار قابل رویت آن» ایجاد میکنند. بر این اساس، طراحی کاربر محور موفق به تطبیق میان مدل ذهنی کاربر و مدل ذهنی طراح نظام (سامانه)، با به وجود آوردن یک نظام یا سامانه ( ی تعدیل یافته) بستگی دارد.
با وجود اینکه نورمن در تحقیقاتش ابتدا بر طراحی مقولههای روزمره متمرکز شده است، اما یافتههای وی در خصوص مدلهای ذهنی در تحلیل چگونگی تعامل کاربران با نظامهای اطلاعاتی دیجیتال و طراحی محیط رابط وبسایتها مورد استفاده قرار میگیرد. «کوری»[25] بر نقش مهم مدلهای ذهنی مناسب، در تعامل کاربر با نظامهای رایانهای تأکید میکند و میافزاید: ویژگیها و میزان کارایی یک نظام، از طریق محیط رابط آن ارائه میشود و تعامل موفق کاربر با نظام، به انطباق کافی محیط رابط با نیازها، وظایف و انتظارهای کاربر از سیستم بستگی دارد. کوری متذکر میشود که «تحقیقات تجربی کافی دربارة فراهمآوری خط مشی طراحی محیطرابط و چگونگی انطباق نظام با کاربران مختلف انجام نگرفته است».
«دیلون»[26] فرایند ایجاد تصاویر ذهنی از فضای اطلاعات را در محیطهای دیجیتالی بررسی کرده است. بر اساس مشاهدات وی، کاربر در هنگام تلاش برای یافتن و بهرهگیری از اطلاعات دیجیتال در نظامهای پیچیده اطلاعات، نوعی «افزونگی شناختی»[27] را تجربه میکند و در نتیجه با نوعی سردرگمی و آشفتگی، حاصل از افزونگی حجم حافظهکوتاه مدت و دشواری ایجاد مدلذهنی از فضای اطلاعاتی مواجه میشود. وی به نقش نشانههای معنایی و مکانی در اطلاعات ، که به کاربران امکان میدهد تا مدلی کارآمد از فضای اطلاعاتی بسازند، اشاره میکند. «دیلون» همچنین بیان میدارد که ترکیب پویای عناصر مکانی و معنایی، به کاربر این امکان را میدهد تا یک مدل ذهنی از فضای اطلاعات بسازد و میافزاید: به هر صورت، تواناییهای فردی کاربران در پردازش اطلاعات معنایی و مکانی، متفاوت است. همچنین، تجربة کار با نظامهای اطلاعاتی نقش مهمی دارد. کاربران متبحر، بیشتر بر نشانههای معنایی اتکا میکنند، در حالی که کاربران مبتدی به سوی علائم مکانی یا نشانههای بارز، جهتگیری پیدا میکنند.
تحقیقات «هایدورن»[28] بر نقش مدلهای ذهنی در بازیابی تصاویر متمرکز شده است. به عقیدة وی، درک فرایندهای شناختی که در طی بازیابی تصویر رخ میدهد، میتواند به محققان در طراحی نظامهای جدید یاری رساند. با وجود این، وی به جای تمرکز بر روی مدل ذهنی کاربران از فضای اطلاعات یا نظامهای اطلاعاتی دیجیتالی خاص، بر محتوای پایگاههای تصاویر متمرکز میشود. «هایدورن« مفهوم مدلهای ذهنی را در ارتباط با محتوای فکری و دیداری تصاویر بررسی میکرد. وی دریافت نمادهای ذهنی تصاویر، ابعاد گوناگونی دارند و نمیتوان به طور مؤثری از طریق نمایه سازی مفهومی یا محتوایی، آنها را ذخیره کرد. محدودیتهای رهیافت زبانشناختی و غیر زبانشناختی نه تنها بر نمایهسازی در فرایند ساخت مجموعههای تصاویر دیجیتالی تأثیرگذار است، بلکه بازیابی تصاویر توسط کاربر نهایی را نیز تحت تأثیر خود قرار میدهد.
رضایت کاربر از سطح نمایه سازی، یکی از حوزههای مورد توجه در این پژوهش بود که در کتابخانههای دانشگاه ویسکانسین میلواکی انجام پذیرفت، اما هدف اولیه از این تحقیق، بررسی رفتار کاربران در فرایند جستجوی تصاویر بود. مبحث بعد، نمایی از طرح کلی تحقیق و روش شناسی، و نیز یافتههای این تحقیق را ارائه میدهد.
ارزیابی پژوهش
هدف از انجام تحقیق و سؤالهای پژوهش
هدف از این مطالعه، ارزیابی مجموعه دیجیتالی تصاویر «محلات شهر میلواکی: عکسها و نقشههای سالهای 1885 تا 1992» از نگاه کاربران بود. مجموعه به آدرس http://www.uwm.edu/Library/digit/Milwaukee که به وسیلة کتابخانه دانشگاه ویسکانسین میلواکی و درنتیجه همکاری بین کارکنان کتابخانه و اعضای هیئت علمی گروه جغرافیا ایجاد شده، قابل دسترسی است. مجموعهای متشکل از 638 تصویر و 12نقشه تاریخی در این پروژه ایجاد شد، که نمای مستندی از رشد و توسعة محلات شهر میلواکی را ارائه میکند. تصاویر منتخب برای مجموعه دیجیتالی از چندین مجموعه تصویر در کتابخانه انجمن جغرافیای امریکا و بخش آرشیو کتابخانه شهر میلواکی انتخاب شده است. این مجموعه در نظام مدیریت دیجیتالی محتوا ساخته شده است. قالب شبکه آن به وسیله نرم افزار CONTENT dm تهیه شده است و به این صورت سفارش داده شده که نه تنها چهره گرافیکی منحصر به فردی برای مجموعه تصاویر "محلات شهر میلواکی" فراهم کند، بلکه گزینههای تورق و جستجوهای اضافی را نیز در اختیار کاربر قرار دهد.
هدف اولیه از این مطالعه، ارزیابی[29]، بررسی رفتار اطلاعیابی در مجموعه «محلات شهر میلواکی»، و دستیابی به رضایت کاربران از گزینههای ارائه شده برای بازیابی تصاویر است. این تحقیق بر مرحلة ابتدایی اما بسیار مهم تعامل کاربران با مجموعه متمرکز است و به ارزیابی ترجیحات، راهکارهای جستجو و تأثیرگذاری آن راهکارها، و موانع فراروی کاربران در فرایند یافتن تصاویر میپردازد. سؤالهایی که در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفت، به شرح ذیل است:
1. کاربر چگونه در مجموعههای تصاویر دیجیتالی جستجوی خود را دنبال میکند؟
الف ) کاربر از چه روش دسترسی برای رسیدن به مقاصدش کمک میگیرد؟
ب ) کدام یک از روشهای دسترسی، به گزینش و بازیابی مؤثر و کارای تصاویر میانجامد؟
ج ) ترجیحات کاربر در فرایند جستجوی تصاویر چیست؟
د ) کاربر در فرایند یافتن تصاویر با چه مشکلاتی مواجه میشود؟
2. نمایه سازی موضوعی چگونه میتواند در بازیابی تصاویر مؤثر باشد؟
شرکتکنندگان
شرکتکنندگان در این تحقیق، گروهی نماینده از مخاطبان مورد نظر مجموعه هستند: دانشجویان دانشگاه ویسکانسین، محققان و کاربران عمومی. این مجموعه به عنوان منبعی تحقیقاتی برای دانشجویان معماری و جغرافیا طراحی شده است؛ از این رو، از این دانشجویان نیز برای شرکت در تحقیق دعوت گردید. کلاً 12 نفر کاربر متشکل از 7 دانشجو و 5 کاربر عمومی، در این مطالعه شرکت کردند.
- گروه دانشجویان
- گروه کاربران عمومی
سطح مهارتهای جستجو در اینترنت و کار با رایانه، در میان شرکتکنندگان متفاوت بود. دانشجویان چنین اظهار داشتند که به طور روزمره از اینترنت در انجام تحقیقات شخصی و تحصیلی خود بهره میبرند، در حالی که شرکتکنندگان در گروه عمومی، از اینترنت به میزان خیلی کمی و یا حدود یک یا چند بار در هفته استفاده میکردند. این مطالعه درست قبل از معرفی مجموعه دیجیتالی به جامعه، اجرا شد؛ بنابراین شرکتکنندگان هیچگونه تجربه قبلی در استفاده از این مجموعه نداشتند. 2 نفر از دانشآموختگان و تعداد اندکی از کاربران عمومی با تاریخ محلات شهر میلواکی آشنا بودند و دانش و معلومات قابل توجهی درباره موضوعات مورد مطالعه داشتند.
روششناسی
در این تحقیق، روششناسی کیفی به کار گرفته شده و از روش زیر استفاده شده است:
1. مشاهدات مستقیم با استفاده از «اصل تفکر با صدای بلند»[30]: شرکتکنندگان در اولین مواجهه با مجموعه، مورد مشاهده قرار گرفتند و از آنها خواسته شد 10 کار از پیش تعریف شده و مشخص را انجام دهند که به جستجو در مجموعه نیاز داشت. همچنین، شرکتکنندگان ترغیب شدند تا طی فرآیند جستجو، تفکرات و نظراتشان را به وضوح بیان کنند.
2. برگههای گزارش شخصی: از شرکتکنندگان خواسته شد در مجموعه کاوش و نظرهایشان را در برگههای یادداشت ثبت کنند. پیشبینی میشد با این روش، کاربران در شرایطی عادی و طبیعی و بدون حضور نزدیک و کنترل ناظر و محول کردن کارهای مختلف به آنها، تجربیاتشان را بیان میکنند. از شرکتکنندگان خواسته شد نمونههایی از جستجوهایی را که انجام دادهاند و روشهایی را که به کار بردهاند، را یادداشت کنند و در خصوص میزان رضایتمندی از گزینههای جستجو و توصیف تصاویر و یا سایر ترجیحهایشان، نظرات خود را یادداشت نمایند. همه 12 شرکتکننده در این ارزیابی، دفترچههای یادداشت خود را برگرداندند.
3. مصاحبههای نیمهساختاری: با هدف پرسش سؤالهای تکمیلی از شرکتکنندگان در مورد تجربهای که حین جستجو در مجموعه داشتند و بررسی میزان رضایتمندی آنها از ترجیحها، گزینههای جستجو و نمایهسازی تصاویر.
یافتهها
این تحقیق، تفاوت آشکاری بین الگوهای رفتار کاربران در فرایند اطلاعیابی نشان داد. الگوهای خاصی در طی این تحقیق نمایان شدند، و بقیه الگوها هم پس از انجام تحلیل اطلاعات، واضحتر گردیدند. اطلاعات حاصل از مشاهدههای عینی همراه با اطلاعات برآمده از دو روش دیگر، تحلیل گردید تا الگوهای رفتار جستجو کاربران به دست آید و پاسخهای احتمالی برای این سؤال بسیار مهم فراهم گردد که «کاربران چگونه به جستجوی تصاویر در مجموعههای تصاویر دیجیتالی میپردازند؟»
الگوهای اطلاعیابی
طی مشاهدات مستقیم، مشخص شد شرکتکنندگان در هنگام جستجوی تصاویر تنها به یکی از دو مدل بازیابی ـ یا جستجوی کلیدواژهای و یا تورق ـ گرایش دارند. کاربران مکرراً روشی را که در اولین جستجو نتایج موفقی برایشان فراهم بیاورد انتخاب کردند و در اولین مواجهه خود با مجموعه، برای انجام جستجوهایشان تقریباً هرگز از سایر گزینههای جستجو استفاده نکردند. شرکتکنندگانی که جستجویشان را با درج کلیدواژه در کادر جستجو در صفحه اصلی (شکل 1) سایت شروع کردند، برای تکرار جستجوی کلیدواژهای به منظور انجام بقیة جستجوی خود، دوباره به صفحة اصلی رجوع کردند. کاربرانی که مسیرهای تورق را در صفحة اصلی و صفحه تورّق پیدا کردند، جستجویشان را با کاوش در گزینههای تورق انجام میدادند (شکل2). همه شرکتکنندگان جستجویشان را از صفحة اصلی شروع کردند و دوباره (با استفاده از دکمه «بازگشت» در کاوشگر و یا انتخاب گزینه «بازگشت به صفحه اصلی» در نوار جهت یابی) به صفحه خانگی باز میگشتند. صفحه اصلی، نقطه کانونی جهتیابی درون سایت و انجام جستجوهای متوالی بود.
شکل 1. صفحه اصلی سایت کتابخانه دانشگاه ویسکانسین شهر میلواکی
شکل 2. صفحة تورق سایت کتابخانه دانشگاه ویسکانسین شهر میلواکی
در این مطالعه، در رفتار اطلاعیابی بین دو گروه، تفاوت قابل توجهی مشاهده شد. گروه کاربران دانشجو و گروه کاربران عمومی، در اولین مواجهة خود با مجموعه، روشهای دسترسی متفاوتی را انتخاب کردند. همانگونه که در شکل 3 شرح داده شده است، بیشتر دانشجویان صرفاً از جستجوی کلیدواژهای بهره بردند. تنها یک دانشجو ـ یک خانم دانشجو ـ در این گروه، صفحه تورّق را به کار برد و همه جستجوهایش را به روش تورق انجام داد، در حالی که سایر دانشجویان کلماتی را در کادر جستجو در صفحه اصلی درج میکردند. در بیشتر موارد، دانشجویان از کادر جستجوی موجود در صفحة اصلی استفاده میکردند و بندرت از صفحة جستجوی پیشرفته یا کاوش از طریق سایر گزینههای موجود در سایت بهره بردند. بیشتر دانشجویان، جستجوی سادة کلید واژه ای را انجام دادند که شامل یک اصطلاح یا عبارت ـ مثل پارکها، کلیساها، مهمانسراها، عمارت شهرداری، رودخانه میلواکی و... بود. تنها یک دانشجو، جستجوی بولین[31] را به کار گرفت؛ او نیز تصدیق کرد که این راهکار جستجو را در یک برنامه آموزشی کتابخانهای آموخته است.
همانگونه که در شکل 4 نشان داده شده است، این الگو برای گروه کاربران عمومی کاملاً برعکس است. این گروه از کاربران اغلب به استفاده از گزینههای تورّق توجه کردند، و تعداد اندکی از آنها برای موضوعاتی خاص، جستجوی کلیدواژهای انجام دادند. یکی از شرکتکنندگان در گروه عمومی، جستجوی خودش را تقریباً بین مدل تورّق و جستجوی کلیدواژهای تقسیم کرد. به طور کلی، کاربران عمومی وقت بیشتری را برای جستجو صرف کردند، اما گزینههای بیشتری را مرور نمودند و در پیدا کردن تصاویر مورد نظر خود موفقتر عمل کردند.
شکل 3. نحوة دسترسی گروه دانشجویان به تصاویر مورد نظرشان
شکل 4. نحوة دسترسی گروه کاربران عمومی به تصاویر مورد نظرشان
با وجود این، رفتارهای اطلاعیابی کاربران در سرتاسر تحقیق یکسان نبود و این مسئله زمانی آشکار شد که شرکتکنندگان این فرصت را پیدا کردند که در مجموعه کاوش کنند و از گزینههای دیگری که برای بازیابی تصاویر در مجموعه وجود داشت، آگاهی یابند. همانگونه که در مصاحبهها و برگههای گزارش شخصی مورد بررسی قرار گرفت، دانشجویانی که در ابتدا از جستجوی ساده کلیدواژهای بهره بردند، مسیرهای تورّق را پیدا کردند و از لذت کاوش و جستجو در آنها بهره مند شدند. این کاربران به استفاده از گزینة تورق ـ و به بیان یکی از کاربران «بخصوص اگر گزینه تورق فهرستی از موضوعات متفاوت و مفیدی را در اختیار قرار دهد که با علایق من هماهنگ باشد» ـ علاقة بسیاری نشان دادند (طبق مصاحبه با دانشجوی ج). کاربرانی که به تورق علاقه داشتند، در هنگامی که به دنبال اطلاعات یا موضوع خاصی بودند و یا از نظر زمانی محدودیت داشتند، از جستجوی کلید واژه ای بهره گرفتند. اکثریت شرکتکنندگان – و به عبارتی 64% آنها ـ نیز از سرعنوانهای موضوعی فراپیوند[32] مندرج در رکوردهای مجموعه استفاده کردند که به آنها این امکان را میداد تا تصاویر بیشتری را در این فهرست موضوعی پیدا کنند. این دسته از کاربران پس از بررسی رکوردهای موجود در مجموعه، از این ویژگی مجموعه آگاهی یافتند و از آن در فرایند جستجو استفاده کردند. بین 2 گروه کاربران از لحاظ تعداد شرکتکنندگانی که از سرعنوان موضوعی استفاده کردند، هیچ تفاوت قابل توجهی مشاهده نشد. بیشتر دانشجویان به این دلیل به این ویژگی علاقه نشان دادند که به آنها این امکان را میداد تا به طرزی مؤثرتر، تعداد رکوردهای بیشتری را در یک موضوع مشابه بیابند. یکی از دانشجویان عنوان نمود «سرعنوانهای موضوعی را از ابتدا تا انتها دنبال کردم و واقعاً از این ویژگی بسیار لذت بردم. در این مجموعه میتوان از تمام مکانهای شهر دیدن کرد» (مصاحبه با دانشجوی الف).
ـ ترجیحهای کاربران
شرکتکنندگان در خصوص ترجیحهایشان در جستجوی تصاویر مورد سؤال قرار گرفتند؛ اینکه آیا درج کلیدواژه در کادر جستجو و یا جستجو از طریق تورق را ترجیح میدهند. 50% آنان اظهار داشتند به جستجوی کلیدواژهای علاقه شدید دارند، 33% گفتند ترجیح میدهند تورق کنند و 17% نیز هیچ ترجیحی را مشخص نکردند. در بیشتر موارد، ترجیحهای بیان شده در گزارشهای شخصی و مصاحبهها، با مشاهدات عینی که در بخش اول تحقیق انجام شده بود ـ به استثنای مواردی اندک ـ هماهنگ بود. یکی از خانمهای کاربر که دانشجوی خارجی بود اظهار داشت که ترجیح میدهد تورق کند، زیرا در املای لغات انگلیسی مشکل دارد. با وجود این، مشاهدات انجام شده با ترجیح بیان شده او هماهنگی نداشت و همه جستجوهایش را با درج کلیدواژه انجام داد. بیشتر کاربرانی که از جستجوی کلیدواژهای استفاده کردند، چنین استدلال کردند که اصلیترین علت انتخاب این روش، کارایی آن است. یکی از آقایان کاربر گفت تمایل وی در جستجوی کلیدواژهای به این دلیل است که در بیشتر موضوعات مورد جستجو، تعداد تصاویر کمتری پیش روی او قرار میگرفت تا از میان آنها، آنچه را میخواهد بیابد و انتخاب کند» (دانشجوی ج، برگههای گزارش شخصی). همچنین کاربران عمومی که بیشتر، تصاویر را از طریق گزینههای تورق در مجموعه انجام دادند، بیان داشتند که ترجیح میدهند از تورق استفاده کنند. یکی از این دسته کاربران گفت: «در این مرحله ترجیح میدهم از تورّق استفاده کنم، زیرا استفاده از آن و مرور تمام آنچه در مجموعه وجود دارد و میتوان مشاهده کرد، جالب و لذت بخشتر است، ولی اگر محدودیت زمانی داشته باشم، احتمالاً ترجیح خواهم داد واژه یا عبارت خاصتری را در نوار جستجو درج کنم.» ( کاربر عمومی پ ـ مصاحبه).
ـ رضایتمندی کاربران از گزینههای جستجو
شرکتکنندگان در هر دو گروه کاربران، از گزینههای چندگانه ای که برای یافتن منابع موجود در مجموعه «محلات شهر میلواکی» در نظر گرفته شده بود، رضایت داشتند. کاربر عمومی ت، واکنش خود را به اختصار چنین بیان کرد: «به نظر من، گزینههای جستجو در برخی موارد حتی از حد نیازهای من نیز بیشتر بود» (گزارشهای شخصی). دانشجویانی که از مجموعه برای انجام پروژههای کلاسی خود استفاده کردند، نیز نسبت به گزینههای تورق و جستجو رضایت داشتند. یکی از دانشجویان گفت: «گزینههای فراوانی وجود دارند. تورق بر اساس منطقه، موضوع، و تاریخ، همگی دستهبندیهای مناسبی هستند» (دانشجوی چ، گزارشهای شخصی). چندین کاربر نیز اظهار داشتند که گزینههای تورّق بسیار مطلوب و قابل استفاده بودند» (کاربر عمومی ت، مصاحبه). وی در مصاحبهای مشابه افزود: «بهطور کلی، تاکنون در هیچ سایتی گزینههای تورق به خوبی شما ندیده ام. گزینههای جستجوی شما کاملاً بامفهوم بود، اما من معمولاً جستجوی کلیدواژهای انجام میدادم. روش جستجوی تورقی شما نیز واقعاً آسان است».
ـ بحث
این تحقیق، فهم خوبی از رفتار کاربران در فرایند جستجوی تصاویر در مجموعههای دیجیتالی فراهم آورد. برخی از یافتهها خیلی غیرمنتظره بود از جمله، تعداد زیاد جستجوگران کلیدواژهای، و تفاوت آشکار در انتخاب راهکار جستجو بین دو گروه کاربران. برخی شاید تصور کنند تعداد کاربرانی که ترجیح میدهند ـ بخصوص در مجموعه تصاویر - تورق کنند، بیشتر خواهد بود. با وجود این، جستجوی کلیدواژهای ساده، روش غالب در میان الگوهای جستجو بود. این تحقیق رهیافتی شناختی را در تفسیر نتایج به کار گرفت و اساساً کانون توجه آن بر مفهوم مدلهای ذهنی و دانش ضمنی افراد بود. رهیافت شناختی با موفقیت در طراحی محتوا در ارتباطهای فنی و رسانههای آموزشی به مرحله اجرا درآمد. همچنین، همانگونه که «رپ» و همکارانش پیشنهاد میکنند، پژوهش در قالب روانشناسی شناختی میتواند برای طراحی مجموعههای دیجیتالی، اطلاعات قابل توجهی را در اختیار قرار دهد.
مدلهای ذهنی کاربران مجموعههای دیجیتالی تصاویر
مفهوم مدلهای ذهنی، بخصوص در توضیح تفاوتهای رهیافتهای کاربران در اطلاعیابی و انتخاب راهکار جستجو، بسیار مفید است. دانشجویانی که جستجوهای کلیدواژهای را به کار میگرفتند، با مجموعه به گونهای برخورد میکردند، چنانکه گویی یکی از وبسایتهای قابل جستجوی پویاست و تصوّر میکردند طراحی متعارف وبسایتها را دارا است؛ مثلاً کادر جستجو در صفحه اصلی یا نوار جهتیابی، و حتی پیوند به «تماس با ما» در پایین صفحه. به نظر میرسد محتوای بصری مجموعههای دیجیتالی، تأثیری بر انتخاب روش دسترسی فرد ندارد. کاربران جستجوی کلیدواژهای را به همان ترتیبی انجام دادند که در مورد جستجو برای یافتن متون و اسناد عمل میکردند. کاربرانی که مسیر تورق را انتخاب کردند و از مزیت علایم بصری بهره گرفتند، با سایت به نحوی ارتباط برقرار میکردند که گویی یک نمایشگاه پیوسته[33] است. به نظر میرسد کاربران یا با مدلهای ذهنی متفاوت از مجموعه کار خود را شروع کردند و یا در اولین برخوردشان این مدل را شکل دادند، و سپس پیاپی تنها از همان مدل استفاده و بر اساس آن روند جستجو را پی گرفتند. «جانسون لیرد» خاطر نشان میکند افراد مدلهای ذهنیشان را بر اساس تجربیات قبلی و دانش فردیشان نسبت به محتوا (بافت) میسازند. یکی از اصولی که توسط وی بیان شد، اصل صرفه جویی است که میتواند در توصیف این مسئله کمک که چرا کاربران با وجود گزینههای جستجوی زیاد، تنها به یکی از مدلهای دستیابی گرایش دارند. اصل صرفهجویی به این نکته اشاره دارد که توصیف یک پدیدة واحد، در قالب یک مدل ذهنی واحد ارائه میشود، حتی اگر این توصیف ناقص یا نامشخص باشد. کاربران مدل سادهای از مجموعه میسازند ـ چه مدل یک نمایشگاه و یا مدل یک وب سایت ـ و در مجموعه بر طبق آن مدل کاوش میکنند؛ و این کار را تا زمانی که سایر قابلیتهای موجود در سایت را بیابند، ادامه میدهند. اطلاعات برآمده از گزارشها و مصاحبهها نشان داد کاربران را پس از اینکه فرصت کاوش در مجموعه را پیدا کردند، چارچوب ذهنی خود را شکل دادند و تعریف نمودند.
به نظر میرسد محتوای بصری مجموعههای دیجیتالی برای برخی از کاربرانی متناسب باشد که از تورّق در میان تصاویر لذت میبرند؛ اما یافتههای این تحقیق حاکی از آن نیست که کاربران به این دلیل مدل تورّق را انتخاب کردهاند که نسبت به راههای دیگر جستجوی تصاویر مؤثرتر است؛ بلکه نوع مدل ذهنیای که کاربران میسازند و گزینة روش جستجوی آنها، به تجربیات گذشتة آنان در جستجو در وبسایتها، انتظارهایی که از مجموعه دارند، سطح مهارتهای رایانهای افراد، و نیز تا حدی به دانش پیشزمینة آنها در مورد موضوع مسئله، مرتبط است. دانشجویانی که هر روز با اینترنت جستجو انجام میدادند و از مهارتهای رایانهای خود مطمئن بودند، روش کلیدواژهای جستجو را انتخاب کردند؛ در حالی که کاربران عمومی با سن بالاتری که نسبت به مهارتهای کار با رایانه و جستجو در اینترنت خود کمتر مطمئن بودند، مدل نمایشگاهی را انتخاب کردند. این مسئله، مشاهدات «دیلون» را تأیید میکرد. وی دریافته بود کاربرانی که تجربه کار با رایانه را ندارند، به میزان زیادی به علایم مکانی و بصری در ایجاد مدلی مؤثر و کارا از سیستم وابسته اند. «مارچیونینی» و «اشنایدرمن» در مطالعات خود در خصوص دایرةالمعارفهای الکترونیکی دریافتند که کاربران، مدلهای ذهنی از نظامهای جدید را بر پایه ساختارهایی همانند ـ و در این مورد، دایرةالمعارفهای چاپی ـ شکل میدهند. با وجود این، این تحقیق صرفاً به یک نظام چند رسانهای مستقل محدود است. در محیط شبکهای که در آن مرز بین مجموعههای تصاویر دیجیتالی و سایر پایگاههای اطلاعاتی نامشخص است، مشخص کردن اینکه آیا کاربران مدل ذهنیشان از مجموعههای دیجیتالی را به صورت شیء جداگانه ای میسازند، کاری دشوار است. «اسپول»[34]، که در خصوص قابلیت کاربردی نظامهای نرمافزاری وبسایتهای مستقل مطالعاتی انجام داده، مشاهده کرد کاربران شبکه اینترنت اغلب مدل ذهنی از وبسایتها برای خود نمیسازند. این کاربران هیچ نقشهای از سازمان و ویژگیها و قابلیتهای سایت را در ذهنشان ایجاد نمیکنند، بلکه در «لحظه جستجو» برای خود مسیریابی میکنند. «اسپول» اظهار داشت این پدیده به ماهیت گذرا و ناپایدار تجربة کار با شبکه ارتباط دارد که طی آن کاربران به سرعت از یک پایگاه اطلاعاتی به پایگاه دیگر میروند. احتمالاً در همان اولین برخورد با مجموعه، کاربران مدلی ذهنی را میسازند که همانند تجربیات گذشتهشان در جستجو در شبکه و یا ارتباط با مجموعههای دیجیتالی مشابه است. با وجود این، هنگامی که کاربران زمان بیشتری را صرف کاوشکردن در مجموعه میکنند، شرایط تغییر مییابد و مدلی ذهنی را میسازند که میتواند به گونة مؤثرتری در فرایند اطلاعیابی به کار گرفته شود.
این پژوهش، ارتباط مفهوم مدلهای ذهنی با درک رفتار اطلاعیابی کاربر در مجموعههای دیجیتالی را نشان میدهد. در عین حال، در خصوص فرآیند ایجاد مدلهای ذهنی برای نظامهای دیجیتالی جدید و چگونگی به کار گرفتن این مدلها در هنگام جستجو و استفاده از مجموعههای دیجیتالی، به تحقیقات بیشتری نیاز است.
نقش آگاهی قبلی
تا کنون پژوهشهای متعددی ارتباط بین آشنایی با موضوع و اطلاعیابی را بررسی نموده و دریافتهاند کاربران با آگاهی قبلی، به جستجوی نتیجه بخش و مؤثرتری پرداختهاند. با وجود این، بیشتر این مطالعات در مجموعههای متنی انجام گرفته است. پژوهش حاضر نیز این واقعیت را تأیید میکند کاربرانی که در موضوعی تخصص دارند، جستجوی کارآمدتری را انجام میدهند؛ اما این مسئله که آشنایی با موضوع، عاملی تأثیرگذار در انتخاب روش دستیابی است، در این تحقیق به دست نیامد. کاربران آشنا با موضوع، با درج کلیدواژههای خاص در نوار جستجو، کاوش خود را انجام دادند، اما بسیاری از آنها نیز جستجو با استفاده از گزینههای تورّق از پیش تعریف شده را انتخاب کردند. با این حال، آگاهی قبلی کاربران، در میزان رضایتمندی آنها از توصیف و نمایه سازی تصاویر، نقش اساسی داشت. دانشجویانی که از مجموعة فوق برای انجام پروژههای کلاسی استفاده کردند و نیز کاربرانی که با تاریخچة شهر میلواکی و روند توسعه حومه این شهر آشنا بودند، دوست داشتند به توصیفهای عمیقتری از تصاویر دست یابند، و به طور کلی، معتقد بودند «هر چه بیشتر، بهتر» ( کاربر عمومی ب، برگههای گزارش شخصی). دانشجویان معماری، به دیدن اطلاعات بیشتر مرتبط با رشته خود علاقهمند بودند؛ از جمله، توصیف سبکهای معماری و مواد مورد استفاده در معماری. محققان و پژوهشگران، از ارجاعات کتابشناختی به منابعی که در فرایند جستجو و نمایه سازی مجموعه بهکار رفتند، استقبال نمودند. یکی از دانشجویان دانشآموختة رشته جغرافیا که از این مجموعه برای انجام پروژه تحقیقاتیاش استفاده نمود، پیشنهاد کرد با اضافه کردن پیوندهای بیشتر به سایر منابع پیوسته موجود در اینترنت در موضوعات مشابه، و ایجاد پیوند در مجموعه با تصاویر و نقشههای تاریخی، تعامل دو سویه کاربر و مجموعه به میزان بیشتری ایجاد گردد.
نتیجهگیری
این تحقیق، رفتار اطلاعیابی در مجموعههای تصاویر دیجیتالی و به طور خاص، نقش مدلهای ذهنی در یافتن تصاویر در مجموعههای دیجیتالی را مورد مطالعه قرار داد. از آنجا که در این زمینه به تحقیقات بیشتری نیاز است، ترسیم فهرست دستورالعملها برای طراحان مجموعههای دیجیتالی کمی عجولانه به نظر میرسد؛ اما بسیاری از یافتههای حاصل از این مطالعه میتواند کاربردهای عملی برای طراحی و نیز ایجاد مجموعههای دیجیتالی آتی داشته باشد. در صورتی که واقعاً جستجوی کلیدواژهای، روش جستجوی غالب در محیطهای پیوسته اینترنتی است، کتابداران مجموعههای دیجیتالی و طراحان وب سایت باید این مسئله را مد نظر قرار دهند. بر اساس یافتههای این تحقیق، نمایهسازی تصاویر در مجموعههای دیجیتالی اهمیت بسیاری دارد. این مهم با استفاده از لغات کنترل شده و اصطلاحات زبانی معمول صورت میگیرد تا از بازیابی موفقیتآمیز تصاویر اطمینان یابیم. بدون وجود نمایهای جامع، ممکن است تصاویر در پایگاه دادهها مدفون شده باقی بماند و هرگز توسط کاربران مورد استفاده قرار نگیرد. بعد از مشاهده تعدادی از صفحات با پیغام «جستجوی بدون نتیجه» در هنگام کاوش، کاربر با نارضایتی پایگاه را ترک خواهد کرد و احتمالاً هرگز به آن باز نخواهد گشت.
علاوه بر این، یافتههای این تحقیق میتواند در طراحی محیط رابط[35] در نظامهای ارائه دهنده تصاویر مورد استفاده قرار گیرد. مخاطبان مجموعههای دیجیتالی میراث فرهنگی از طیفهای گوناگونی هستند و کاربرانی دارای سطوح مختلف مهارتهای کار با رایانه و اطلاع یابی را شامل میشوند. مجموعههای دیجیتالی باید برای رفع نیازهای کاربران دارای حداقل مهارتهای رایانه ای که ترجیح میدهند تا در مجموعه ای از تصاویر با موضوعات خاص جستجوی خود را دنبال کنند، گزینههای مرورگر چندگانه ای را فراهم نمایند. اگرچه از قابلیتهای تورّق به اندازه جستجوی کلیدواژهای استفاده نمیشود و نظاممندی و کارایی کمتری دارند، با وجود این ثمربخشی بیشتری خواهند داشت. از این قابلیت میتوان برای آموزش کاربران و آگاهی دادن به آنها در مورد مجموعهها، مشخص کردن گروههای موضوعی اصلی و راهنمایی برای یافتن منابع اطلاعاتی جدید بهره برد. گرین و همکاران[36] خاطر نشان میکنند محیط رابطهای مجموعههای دیجیتالی «اغلب در معرفی و عرضه کاملاً صریح و صادقانه محتوای اطلاعاتی موجود خود ناموفق عمل میکنند، و سبب هدر دادن وقت کاربر و افزایش نارضایتی وی از کار با نظامهای پیوسته میشوند». بهرهگیری از مسیرهای تورق و سایر جایگزینهای بصری در محیط رابط مجموعهها، نه تنها میتواند به جستجوگران بیتجربه کمک کند، بلکه میتواند کاربران مبتدی را از محتوای مجموعه آگاه نماید. به علاوه، به نظر میرسد افزودن گزینههای تورّق چندگانه و تصاویر بصری میتواند بخصوص برای مجموعههای تصاویر دیجیتال ـ به دلیل محدودیت اساسی که در توصیف متنی منابع بصری وجود دارد ـ راهکار خوبی باشد.
تحقیقات شناختی بیشتر روی رفتار اطلاع یابی میتواند طراحی کاربرمدار مجموعههای دیجیتالی را بیشتر تحت تأثیر قرار دهد. اغلب پیشنهاد میشود در روند طراحی مجموعههای دیجیتالی، طیف گوناگون کاربران دارای سطوح مختلف آگاهی قبلی و الگوهای متفاوت اطلاعیابی، مدنظر قرار گیرند. با وجود این، در عمل، طراحان نظام باید در فراهم آوردن نقاط چندگانه دسترسی، متعادل عملکنند و از قرار دادن عوامل شناختی بیش از حد در سطح محیط رابط بپرهیزند. فهم اینکه کاربران چگونه از مجموعههای دیجیتالی در ذهن خود مدل و تصویر میسازند، میتواند به طراحان کمک کند تا نظامهایی ایجاد نمایند که همسویی نزدیکتری با انتظارهای کاربران و تواناییهای شناختی آنان دارند.
[5]. Multimedia
[6]. Rapp et.al
[7]. Presentation of the evaluation study
[8]. Metadata standards
[9]. Levy
[10]. Payett
[11]. Rieger
[12]. Borgman
[13]. usability
[14]. information farming.
[15]. information foraging.
[16]. Marchionini.
[17]. Kuhlthau.
[18]. berry-picking pattern.
[19]. Spink et al.
[20]. Shneiderman.
[21]. Johnson-Laird.
[22]. Johnson-Laird developed the theory of mental models in the context of discourse communication and text comprehension.
[23]. Norman.
[25]. Cory.
[26]. Dillon.
[27]. cognitive overhead.
[29]. Evaluation Study.
[30]. Think aloud protocol.