بررسی رابطه بین سرمایه اجتماعی و میزان اجرای مدیریت دانش در کتابخانه‎های دانشگاه فردوسی و علوم پزشکی مشهد

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 استاد گروه کتابداری و اطلاع رسانی دانشگاه فردوسی

2 استاد گروه کتابداری و اطلاع رسانی دانشگاه فردوسی مشهد

3 کارشناس ارشد کتابداری و اطلاعرسانی دانشگاه فردوسی مشهد

چکیده

سرمایة اجتماعی از طریق تسهیل ترکیب و مبادلة منابع دانشی سازمان و همچنین با فراهمآوری شرایط لازم از جمله ایجاد اعتماد و تعامل بین اعضای سازمان، باعث توسعه مدیریت دانش در سازمان میشود. از این رو، بررسی رابطه بین سرمایه اجتماعی و میزان اجرای مدیریت دانش، مورد توجه این پژوهش قرار گرفت. جامعه آماری این پژوهش را کتابخانههای دانشگاه فردوسی و علوم پزشکی مشهد تشکیل میدهد. این پژوهش از نوع کاربردی بوده و با روش پیمایشی انجام شد. ابزار گردآوری اطلاعات، دو پرسشنامه بود. پرسشنامة اول برای سنجش میزان سرمایه اجتماعی مورد استفاده قرار گرفت. این پرسشنامه بر اساس مدل «ناهاپیت و گوشال» (1998) طراحی شده است که سرمایه اجتماعی را به سه بعد شناختی، رابطهای و ساختاری تقسیم میکند. پرسشنامه دوم، توسط پژوهشگر طراحی و برای بررسی میزان اجرای مدیریت دانش در کتابخانهها مورد استفاده قرار گرفت. یافتههای پژوهش نشان داد بین میزان سرمایه اجتماعی و میزان اجرای مدیریت دانش رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. از میان ابعاد مدیریت دانش، سرمایه اجتماعی بیشترین ارتباط را با بُعد تولید دانش دارد و کمترین ارتباط نیز میان سرمایه اجتماعی و بعد ارائه دانش است. همچنین، بین ابعاد شناختی، رابطهای، و ساختاری سرمایه اجتماعی با میزان اجرای مدیریت دانش رابطه مثبت و معنادار برقرار است و در میان ابعاد سرمایه اجتماعی، بُعد رابطهای سرمایه اجتماعی بیشترین ارتباط را با میزان اجرای مدیریت دانش دارد.
 

تازه های تحقیق

مقدمه

چالشی که اکنون سازمانها از جمله سازمانهای کتابخانه‌ای با آن مواجهند، ضرورت به دست آوردن دانشی است که برتری رقابتی، قدرت خلاقیت و نوآوری و یادگیری سازمانی را در آنها تقویت و بر غنای دانش سازمانی بیفزاید. دانش موجود در سازمان، بستر مناسب را برای بروز نوآوری و به دنبال آن مزیّتهای رقابتی فراهم می‎آورد و به طور متقابل نوآوریهای سازمانی باعث غنا و افزایش روزآمد شدن پایگاه دانش سازمانی می‎شود. این مهم با پیاده‎سازی اصول مدیریت دانش در سازمان میسر می‎شود. هستة اصلی مدیریت دانش، چگونگی انتقال اطلاعات و دانش در سطح کلان و خرد بین افراد و سازمانهاست (جاهد، 1388). براین اساس، تمام عواملی که مشوّق ارتباط بین فردی یا مانع آن باشند، مورد توجه مدیریت دانش است. پذیره اصلی مدیریت دانش، استفادة بهینه از امکانات سازمان، به یاری کیفیت روابط متقابل بین اعضای سازمان است که اعتماد، محبت و دوستی در جهت حفظ ارزشها و هنجارهای سازمان  شکل دهنده آن است. «ناهاپیت و گوشال» ((1998 گسترش اعتماد و شبکه روابط بین افراد را سرمایه اجتماعی نامیده و آن را یکی از قابلیتها و داراییهای مهم سازمانی تلقی می‎کنند. به نظر آنها، کیفیت مناسب سرمایه اجتماعی موجود در سازمان، یاری‌دهندۀ خلق و تسهیم دانش در سازمان است و به عنوان مزّیت سازمانی پایدار باید مورد تأکید باشد. در این چارچوب است که پرداختن به ارتباط بین سرمایة اجتماعی و مدیریت دانش که در این تحقیق مورد توجه قرار گرفته، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.

فهم سرمایة اجتماعی و ابعاد آن

سرمایة اجتماعی، مفهومی است که از مدتها قبل مطرح بوده، اما در دو دهه اخیر بیش از گذشته، مورد  توجه متخصصان مختلف در رشته‎های گوناگون مانند جامعه‎شناسی، اقتصاد، سیاست، برنامه‎ریزی شهری و ... قرار گرفته و از دیدگاه‎های مختلف به تعریف آن پرداخته شده است. «هانیفان»(Hanifan, 1920) اعلام داشته است که منظور از سرمایة اجتماعی، اموال و مستغلات پولی یا فردی نیست، بلکه منظور آن چیزهای محسوسی است که در زندگی روزمرّه بسیار استفاده می‎شوند؛ مثل حسن نیت، معاشرت، همفکری، داد و ستد اجتماعی در میان افراد و خانواده‎هایی که یک واحد اجتماعی را می‎سازند. به نظر «جین جاکوبز» (Jacobs, 1961)، سرمایة اجتماعی شبکه‎های اجتماعی هستند که کارکردهایی در جامعه دارند و غیر قابل جایگزین می‎باشند. از بین رفتن این شبکه‎ها موجب می‎شود کارکردهای اجتماعی مبتنی بر آنها به سرعت ناپدید شود(نقل از: اصغرپور ماسوله، 1384). از نظر «پیتر بوردیو» (Bourdieu, 1972; 1992)، سرمایة اجتماعی مجموع منابع واقعی و مجازی است که به فرد یا گروهی تعلق دارد. این تعلق از طریق تصاحب شبکه‎ای به نسبت پایدار از روابط آشنایی دو طرفه و شناخت اعمال می‎شود(نقل از: شارع‎پور، 1385).

« لوری» (Loury, 1977) سرمایة اجتماعی را مجموعه‎ای از منابع می‎داند که در سازمانهای اجتماعی به صورت ذاتی وجود دارد و در جامعه‎پذیری افراد و رشد شناختی و اجتماعی مؤثر است. «لوری» سرمایة اجتماعی را نوعی پیوند اجتماعی در میان کسانی می‎داند که دارای منافع مشترک اقتصادی هستند و پیوند آنها از طریق ارزشهای مشترک و گرایشهای فردی مثبت ایجاد می‎شود که می‎تواند دارای پیامدهای مطلوبی مانند بهبودی نتایج فعالیتهای اقتصادی باشد (نقل از: فناکار بحری، 1387).

«جیمز کلمن» (1377) اظهار می‎دارد که سرمایة اجتماعی به وسیلة کارکرد آن تعریف می‎شود. سرمایة اجتماعی دارای یک ماهیت واحد نیست، بلکه شامل طیف گوناگونی از ماهیتهاست که دارای دو ویژگی مشترک هستند؛ همه آنها دارای بعضی جنبه‎های ساختار اجتماعی هستند و انجام بعضی کنشها را برای افراد درون ساختار تسهیل می‎کنند. به نظر «برت» (Burt, 1992)، سرمایة اجتماعی همان داشتن دوستان، همراهان و ارتباطات عمومی‎تر است که به فرد فرصتهایی می‎دهد تا از سرمایة مالی و انسانی خود استفاده کند. به باور «پاتنام» (1383)، سرمایة فیزیکی عبارت است از ابزار؛ و سرمایة انسانی عبارت است از آموزش که توانایی تولید فرد را افزایش می‎دهد. در مقایسه با این دو، سرمایة اجتماعی به جنبه‎هایی از سازمان اجتماعی مانند شبکه‎ها، هنجارها، اعتماد اجتماعی اشاره دارد که همکاری و تعاون را برای دستیابی به سود مشترک تسهیل می‎کند. «فوکایاما» (Fukayama, 1999) سرمایة اجتماعی در جامعه مدنی را هنجارهایی می‎داند که اجازة رفتار همیارانه را به بخشی از یک گروه می‎دهد. «ناهاپیت و گوشال» ((Nahapiet and Goshal,1998، نیز سرمایة اجتماعی را از دیدگاه سازمانی تعریف می‎کنند. از دیدگاه آنها، سرمایة اجتماعی جمع منابع بالفعل و بالقوه موجود در درون، قابل دسترس و ناشی شده از شبکة روابط یک فرد یا یک واحد اجتماعی است. سرمایة اجتماعی یکی از قابلیتها و داراییهای مهّم سازمانی است که می‎تواند به سازمانها در خلق و تسهیم دانش بسیار کمک کرده و برای آنها در مقایسه با سازمانهای دیگر مزّیت سازمانی پایدار ایجاد کند.

چنان که ملاحظه می‎شود، این تعریفها تفاوتهای زیادی با هم دارند. آنچه از نظر یک اندیشمند تعریف سرمایه اجتماعی است، از دیدگاه دیگری کارکرد سرمایة اجتماعی و از دیدگاه دیگری عامل مؤثر بر سرمایة اجتماعی است. در واقع، باید گفت در تعریف سرمایة اجتماعی و کاربرد آن پراکندگی و گوناگونی زیادی وجود دارد. با اینکه کاربرد این مفهوم در تحقیقات اجتماعی بسیار گسترش یافته است، هنوز توافقی درباره تعریف، ابعاد و شیوة کاربرد آن صورت نگرفته است. لیکن آنچه در همة تعریفها مشهود است، رابطة نزدیک آن با روابط اجتماعی است به طوری که از دیدگاه همه صاحب‎نظران، وجود شبکه‎ها و پیوندهای اجتماعی، مهم‎ترین ویژگی سرمایة اجتماعی است که البته وجود عناصری مانند ارزشها و هنجارهای مشترک، اعتماد متقابل و همکاری و تعاون میزان سرمایة اجتماعی را افزایش می‎دهد. همچنین، نکته دیگری که در این تعریفها دیده می‎شود و اکثر متخصصان به آن اشاره کرده‎اند، دستیابی به سود مشترک است، که هدف نهایی سرمایة اجتماعی است. به‎طور کلی، با توجه به اینکه در این پژوهش سرمایة اجتماعی در کتابخانه‎های دانشگاهی مدنظر است و کتابخانه‎ها به عنوان یک سازمان، البته وابسته به سازمان بزرگتر هستند، تعریف «ناهاپیت و گوشال» (1998) از سرمایة اجتماعی به عنوان تعریف مورد نظر در این پژوهش مورد استفاده قرار گرفته است.« ناهاپیت و گوشال» سرمایة اجتماعی را یکی از قابلیتها و داراییهای مهم سازمان می‎دانند که می‎تواند به سازمانها در خلق و تسهیم دانش بسیار کمک کرده و برای آنها در مقایسه با سازمانهای دیگر مزیّت سازمانی پایدار ایجاد کند. از دیدگاه آنها، سرمایة اجتماعی جمع منابع بالفعل و بالقوة موجود در درون شبکه روابط یک فرد یا یک واحد اجتماعی است که از طریق آن شبکه قابل دسترس است و از آن ناشی می‎شود. آنها با رویکرد سازمانی، ابعاد مختلف سرمایة اجتماعی را در سه طبقه جای می‎دهند: سرمایة شناختی، رابطه‎ای و ساختاری. البته دسته‎بندیهای دیگری نیز توسط پژوهشگران مختلف ارائه شده‎ است. به عنوان مثال، «گروتارت و دیگران» (Grootaert et. al., 2004, 2005) شش بُعد را برای سرمایة اجتماعی تعیین کرده‎اند: 1- گروه‎ها و شبکه‎ها 2- اعتماد و انسجام 3- کنش جمعی و تعاون 4- ارتباطات و اطلاعات 5- پیوند اجتماعی و شمول 6- تقویت واکنش سیاسی.

«ولکاک و نارایان» (Woolcock and Narayan, 2000) و «جنیفر پرس» (Jennifer Preece, 2003) سرمایة اجتماعی را در دو بُعد درون گروهی(پیوند دهنده[1]) و پیوندهای برون گروهی(متصل کننده[2]) سنجیده‎اند(شارع‎پور،1385). «هافمن و دیگران» (Hoffman et.al., 2005) نیز با بررسی پیشینة سرمایة اجتماعی، آن را به پنج بُعد 1- کانال‎های اطلاعاتی[3] 2- هنجارهای اجتماعی[4] 3- هویت[5] 4- وظایف و انتظارها[6] و 5- ساختار اخلاقی[7]تقسیم می‎کند. «سجادی» (1382)، سرمایة اجتماعی را دارای دو بُعد شناختی و ساختاری می‎داند. «ازکیا و غفاری» (1383) نیز سه بُعد مشارکت، اعتماد و انسجام را برای سرمایة اجتماعی ذکر کرده‎اند.

ابعاد سرمایة اجتماعی و تأثیر آن بر میزان اجرای مدیریت دانش

همان‌طور که پیشتر مطرح شد، «ناهاپیت و گوشال» (1998) با رویکرد سازمانی جنبه‎های مختلف سرمایه اجتماعی را در سه طبقه جای می‎دهند: سرمایة شناختی، رابطه‎ای و ساختاری.

1.عنصرشناختی:  عنصر شناختی سرمایة اجتماعی به منابعی اشاره دارد که فراهم کنندة مظاهر، تعبیرها و تفسیرها و سیستمهای معانی مشترک در میان گروه‎هاست. مهم‎ترین جنبه‎های این بُعد از سرمایه اجتماعی عبارتند از: زبان و قواعد مشترک، حکایات مشترک (تجربیات و خاطرات مشترک).

الف) زبان و کدهای مشترک: به دلایل مختلفی زبان مشترک بر شرایط ترکیب و تبادل دانش تأثیر می‎گذارد. نخست، زبان کارکرد مستقیم و مهمی در روابط اجتماعی دارد، زیرا ابزاری است که از طریق آن افراد با یکدیگر بحث می‎کنند، اطلاعات را مبادله می‎نمایند، از یکدیگر سؤال می‎کنند و در جامعه امور تجاری انجام می‎دهند. دوم، زبان بر ادراک ما تأثیر می‎گذارد (Nahapiet and ghoshal, 1998). کدها همچنین یک چارچوب مرجع برای مشاهده و تفسیر ما از محیط فراهم می‎کنند. سوم، زبان مشترک قابلیت ترکیب اطلاعات را افزایش می‎دهد. از این جهت، زبان و کدهای مشترک می‎توانند بر فرایندهای مدیریت دانش از جمله انتقال و تبادل دانش، تأثیر‎گذار باشند.

ب) حکایتهای مشترک: علاوه بر زبان و کدهای مشترک، محققان معتقدند اسطوره‎ها، داستانها و استعاره‎ها ابزارهای قدرتمندی در اجتماعات برای ایجاد، تبادل و نگهداری مجموعه‎های غنی معانی فراهم می‎کنند. «کارکولیان و همکاران» (Karkoulian et la., 2008) از اجتماعی‎سازی و داستان‎سرایی به عنوان شیوه‎های موثر در اشتراک دانش ضمنی افراد نام می‎برند. «آر» (Orr, 1998، نقل از: قلیچ لی و مشبکی، 1385) نیز نشان می‎دهد چگونه حکایتهای مشترک در یک اجتماع باعث خلق و انتقال تفسیرهای جدیدی از رویدادها شده و ترکیب شکلهای مختلف دانش را که عموماً به صورت پنهان هستند، تسهیل می‎کند.

2.  عنصررابطهای: عنصر رابطه‎ای سرمایة اجتماعی، توصیف‌کنندة نوعی روابط شخصی است که افراد با یکدیگر به سبب سابقة تعاملاتشان برقرار می‎کنند. مهم‎ترین جنبه‎های این بُعد از سرمایة اجتماعی عبارتند از: اعتماد، هنجارها، الزامها و انتظارها، و هویت.

الف) اعتماد: تحقیقات نشان می‎دهد در جایی که روابط مبتنی بر اعتماد در سطح بالایی وجود دارد، افراد تمایل زیادی برای تبادل اجتماعی و تعامل همکارانه دارند. «میزستال» (Misztal, 1996) می‎گوید: «اعتماد تأمین کنندة ارتباطات و گفتمان است». «مانو و والکر» (Manu and Walker, 2006) بر نقش اعتماد بر گسترش روابط بین افراد و به تبع آن افزایش انتقال دانش در سازمان اشاره می‎کنند. در این راستا، «مو و دیگران» (Mu et. al., 2008) نیز اعتقاد دارند، اعتماد بین اعضای سازمان زمینه اشتراک دانش و تولید دانش جدید را فراهم می‎کند و باعث می‎شود افراد تمایل بیشتری برای همکاری و کار گروهی با یکدیگر داشته باشند و در نهایت باعث افزایش خلاقیت و بهتر شدن عملکرد سازمان می‎شود. «راتن و ساسنو» (Ratten and Suseno, 2006) نیز بیان می‎دارند هرگاه روابط بین افراد بر اساس اعتماد باشد، افراد تمایل بیشتری به برقراری ارتباط، همکاری و اشتراک منابع پیدا می‎کنند که باعث تسهیل جریان اطلاعات در سازمان و به تبع آن افزایش اشتراک دانش می‎شود.

ب) هنجارها: هنجارهای همکاری می‎توانند پایه‎ای قوی برای ایجاد سرمایة فکری به وجود آورند. برای مثال،« استارباک» (Sturbuck, 1995) اهمیت هنجارهای اجتماعی صداقت و کار گروهی را به عنوان ویژگیهای کلیدی شرکتهای دانش محور یادآور می‎شود. وی همچنین نشان می‎دهد که هنجارهای تعاملی مانند روحیة انتقادی و تحمل شکست، تأثیر زیادی بر تشکیل سرمایه فکری در سازمان دارند.

ج) الزامها و انتظارها: الزامها نشان‎دهندة یک تعهد یا وظیفه برای انجام فعالیتی در آینده است. «کلمن» (1377) الزامها را از هنجارهای عمومی شده متمایز می‎سازد و آنها را به عنوان انتظارهای ایجاد شده در درون روابط شخصی خاص در نظر می‎گیرد. «ناهاپیت و گوشال» (1998) نیز در زمینة ایجاد سرمایة فکری اظهار می‎کنند که الزامها و انتظارها احتمالاً بر دسترسی، انگیزش افراد و گروه‎ها برای تبادل و ترکیب دانش تأثیر می‎گذارند.

د) هویت: هویّت فرایندی است که در آن افراد احساس می‎کنند با فرد یا گروهی از افراد دیگر، عضو یک گروه واحد هستند. «کرامر و همکاران» (Kramer and et al., 1996 نقل از: قلیچ لی و مشبکی، 1385) دریافتند که احساس همانندی کردن با یک گروه یا جمع، نگرانی درباره فرایندها و نتایج جمعی را افزایش می‎دهد. به این ترتیب، احتمال فرصت تبادل دانش افزایش می‎یابد. «هافمن و همکاران» (Hoffman et al., 2005) نیز نشان می‎دهند با افزایش هویت در گروه، فرصت مبادلة اطلاعات و همکاری گروهی افزایش می‎یابد و برعکس در جایی که هویت وجود ندارد، موانع عمده‎ای در مسیر تسهیم اطلاعات، یادگیری و تولید دانش وجود دارد. به باور «مو و دیگران» (Mu et al., 2008) هویت در سازمان باعث می‎شود افراد خود را جزء یک گروه واحد بدانند و در جهت منافع سازمانی بیشتر فعالیت کنند. در نتیجه، روابط بین افراد افزایش می‎یابد و به واسطة این ارتباط و هویت، زمینة اشتراک و تولید دانش فراهم می‎گردد.

3.  عنصرساختاری: این عنصر سرمایة اجتماعی، به الگوی کلی تماسهای بین افراد اشاره دارد؛ یعنی شما به چه کسانی و چگونه دسترسی دارید. مهم‎ترین جنبه‎های این عنصر  عبارتند از: روابط گروهی، پیکربندی روابط گروهی، سازمانهای مناسب.

الف) روابط گروهی: پیشنهاد اصلی تئوری سرمایة اجتماعی این است که روابط گروهی امکان دسترسی به منابع(مثل دانش) را فراهم می‎سازند. روابط اجتماعی، کانالهای اطلاعاتی ایجاد می‎کنند که میزان زمان و سرمایه‎گذاری مورد نیاز برای گردآوری اطلاعات را کاهش می‎دهند (قلیچ لی و مشبکی، 1385). «وبر و وبر» (Weber and Weber, 2007) در تحقیق خود نشان می‎دهند شبکه‎ها و تعاملات بین کارکنان در سازمان، فرصت تبادل و اشتراک دانش را فراهم می‎سازند. در همین راستا، «مرلو و همکاران» (Merlo et al., 2006) اشاره می‎کنند که جریان اطلاعات در سازمان برخاسته از شبکه روابط بین افراد است. «کارکولیان و همکاران» (Karkoulian et al., 2008) نیز ضمن بیان تأثیر روابط بین افراد، بر انتقال دانش از روابط چهره به چهره بین افراد به عنوان مؤثرترین عامل انتقال دانش در سازمان، نام می‎برد.

ب) پیکربندی روابط گروهی: کیفیت و کمیّت روابط افراد در سازمان نیز از جنبه‎های مهّم سرمایه اجتماعی است که بر میزان تبادل و انتقال دانش تأثیرگذار است. وجود روابط همفکری و همکاری بالا، سبب افزایش تبادل دانش در سازمان می‎شود. «مو و دیگران» (Mu et. al., 2008)، در پژوهش خود اعلام می‎دارند، گسترش روابط درونی و بیرونی و ایجاد شرایط مناسب برای ارتباط بین افراد، زمینة تولید دانش جدید و پیشرفت شرکت را فراهم می‎سازد.

ج) سازمان مناسب: سازمانهای اجتماعی مناسب می‎توانند یک شبکة بالقوة دسترسی به افراد و منابعشان از جمله اطلاعات و دانش را فراهم کنند و از طریق ابعاد شناختی و رابطه‎ای سرمایة اجتماعی، ممکن است انگیزش و قابلیت را برای تبادل تضمین نمایند. به طور کلی، سازمانها قادرند گروه‎های سازمانی را با یکدیگر هماهنگ و شرایط ایجاد رابطه را بین بخشهای مختلف فراهم سازند و به ایجاد سرمایة فکری و تبادل دانش در سازمان کمک کنند. در همین راستا، «وان دن هاف و بارت» (Van den Hooff and Bart, 2009) عقیده دارند با ایجاد ساختار سازمانی مناسب در سازمان و فراهم کردن زیرساختهای فناوری و ارتباطات، می‎توان زمینة گسترش سرمایة اجتماعی و به تبع آن اشتراک دانش در سازمان را افزایش داد. به طور کلی، مطالبی را که در این قسمت در رابطه با تأثیر ابعاد سه‎گانة سرمایة اجتماعی بر میزان اجرای مدیریت دانش مطرح شد، می‎توان در مدل مفهومی زیر تجسّم نمود.

 

نمودار 1. مدل مفهومی ارتباط بین سرمایة اجتماعی و مدیریت دانش

 

به این ترتیب، با توجه به آنچه در بحث نظری یاد شد، دیدگاه‎های متفاوتی در رابطه با سرمایة اجتماعی، ابعاد و ارتباط آن با مدیریت دانش توسط اندیشمندان مختلف مطرح شده است. در این راستا، بررسی رابطه بین سرمایة اجتماعی و مدیریت دانش، نیازمند بررسی و کنکاش در پژوهشهایی است که تاکنون در این حوزه‎ها انجام شده است. از این رو، در ادامه به بررسی پیشینة پژوهش پرداخته می‎شود. 

پیشینة پژوهش

«مانو و والکر» (Manu and Walker, 2006) در پژوهشی به روش پیمایشی، رابطة بین ابعاد سرمایة اجتماعی و انتقال دانش و نقش سرمایة اجتماعی بر انتقال دانش را بررسی کردند. آنها در این پژوهش، از مدل سرمایة اجتماعی «ناهاپیت و گوشال» (1998) که سرمایة اجتماعی را به سه بُعد شناختی، ساختاری و رابطه‎ای دسته‎بندی می‎کند و مدل انتقال دانش «دیکسون» (Dixon, 2000) استفاده کردند. نتایج پژوهش آنها نشان داد، سرمایة اجتماعی به واسطة ایجاد شبکه‎ها و گسترش روابط و اعتماد بین اعضای سازمان، تأثیر معناداری بر انتقال دانش دارد. در همین راستا، «روتمن» (Rottman, 2008) پژوهشی در شرکتهای آمریکایی که با خارج از آمریکا در ارتباط بودند، انجام داد و میزان سرمایة اجتماعی در شرکتها و نقش و رابطة آن را با انتقال دانش بررسی کرد. وی در این پژوهش از مدل سرمایة اجتماعی «اینکپن و تسانگ» (Inkpen and Tsang, 2005) که مشابه با مدل ناهاپیت و گوشال می‎باشد، استفاده کرده است. نتایج پژوهش وی نشان داد سرمایة اجتماعی از طریق ایجاد شبکه‎ها، گسترش اعتماد و روابط بین افراد تأثیر زیادی بر انتقال دانش دارد و گسترش سرمایة اجتماعی موجب تسهیل فرایند انتقال دانش در شرکتها می‎شود. «استیهر» (Styhre, 2008)، در یک مطالعة موردی به بررسی رابطه بین سرمایة اجتماعی و فرایند اشتراک دانش پرداخت. نتایج نشان داد، سرمایة اجتماعی نقش اساسی در میانجیگری میان سرمایه‎های انسانی و سرمایه‎های سازمانی دارد و از طریق گسترش روابط بین افراد، زمینة اشتراک دانش در سازمان را افزایش می‎دهد. «مو و دیگران» (Mu et al., 2008) نیز در پژوهشی به بررسی رابطه بین سرمایة اجتماعی و وضعیت اشتراک دانش در شرکتهای شبکه‎ای پرداختند. نتایج پژوهش آنها نشان داد مؤلفه‎های سرمایة اجتماعی بخصوص «اعتماد» نقش زیادی در پیشرفت برنامه‎های مدیریت دانش دارند و به عنوان یک مکانیسم راهبردی غیر رسمی در فرایند مدیریت دانش عمل می‎کنند.

«وان دن هاف و بارت» (Van den Hooff and Bart, 2009)، در پژوهشی به بررسی رابطه و تأثیر سرمایة اجتماعی و فناوری ارتباطات و اطلاعات(ICT[8]) بر فرایند اشتراک دانش پرداختند. نتایج پژوهش آنها نشان داد، سرمایة اجتماعی تأثیر مثبت و معناداری بر فرایند اشتراک دانش دارد، به طوری که با حمایت ساختار سازمانی مناسب و فراهم کردن زیرساختهای فناوری و ارتباطات می‎توان زمینة گسترش سرمایة اجتماعی و به تبع آن اشتراک دانش در سازمان را افزایش داد. «یانگ و فورن» (Yang and Forn, 2009) در تحقیق خود به بررسی نقش سرمایة اجتماعی و کنترل رفتار سازمانی بر اشتراک دانش ضمنی و رفتار اشتراک دانش در سازمانها پرداختند. نتایج تحقیق آنها نشان داد سرمایة اجتماعی نقش بسزایی در فرایند اشتراک دانش در سازمانها دارد. «چن» (Chen, 2009) در پژوهش خود نقش سرمایة اجتماعی را در پیشرفت سیستمهای مدیریت دانش بررسی کرد. وی در این پژوهش از میان مؤلفه‎های مختلف سرمایة اجتماعی، سه جنبة اصلی آن یعنی «اعتماد»، «دیدگاه افراد درباره اشتراک[9]»، و «کنش متقابل اجتماعی[10]» را در نظر گرفته و ارتباط آن را با مدیریت دانش سنجیده است. نتایج نشان داد، مؤلفه‎های سرمایة اجتماعی تأثیر زیادی در توسعة سیستمهای مدیریت دانش دارد. نتایج پژوهش «منوریان و امینی» (Monnavarian and Amini, 2009) نیز نشان داد، بین ابعاد سرمایة اجتماعی(ساختاری، رابطه‎ای و شناختی) و ابعاد مدیریت دانش، رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. همچنین، آنها نتیجه گرفتند که از بین عناصر سرمایة اجتماعی، بُعد رابطه‎ای و ساختاری تأثیر بیشتری بر مدیریت دانش دارند و از بین ابعاد مدیریت دانش تأثیر سرمایة اجتماعی بر دو بُعد تولید دانش و اشتراک دانش، بیشتر از سایر ابعاد آن است. در داخل کشور نیز، «نعمتی و جمشیدی» (1386) در پژوهشی به بررسی رابطه و تأثیر فرایند تسهیم دانش و تجربه بر توسعة سرمایه اجتماعی در میان اعضای واحدهای فناوری مرکز رشد دانشگاه شهید بهشتی پرداختند. نتایج تحقیقات آنها نشان داد به طور کلی بین فرایند تسهیم دانش و تجربه و مفهوم سرمایة اجتماعی رابطه معناداری وجود دارد.

«دموری و همکاران» (1388) در پژوهشی نقش و رابطة سرمایة اجتماعی و مدیریت دانش در دانشگاه آزاد اسلامی را بررسی کردند. ابزار مورد استفادة آنها برای جمع‎آوری داده‎ها، پرسشنامة استاندارد مدیریت دانش «سالیس» (Sallis, 2002) و سرمایة اجتماعی «ناهاپیت و گوشال» (1998) بود. نتایج پژوهش آنها نشان داد رابطه مثبت و معناداری بین مدیریت دانش و سرمایة اجتماعی وجود دارد و بهبود مؤلفه‎های سرمایة اجتماعی می‎تواند باعث توسعة ابعاد مدیریت دانش در دانشگاه آزاد اسلامی شود.

با بررسی پژوهشهای انجام شده در داخل و خارج از کشور مشخص گردید، تعداد پژوهشهایی که به بررسی رابطه بین سرمایة اجتماعی و مدیریت دانش پرداخته‎اند اندک است و در اکثر پژوهشها نیز، تأثیر سرمایة اجتماعی بر بُعد خاصی از مدیریت دانش مانند اشتراک دانش، تولید دانش، انتقال دانش بررسی و کمتر پژوهشی به بررسی رابطه سرمایة اجتماعی با تمام ابعاد مدیریت دانش پرداخته است. همچنین، بررسی متون نشان می‎دهد به نظر تاکنون پژوهشی در رابطه با وضعیت سرمایة اجتماعی و تأثیر و رابطة آن با مدیریت دانش در کتابخانه‎ها انجام نشده است. حال، با توجه به اینکه نتایج پژوهشهای مورد بررسی نشان می‎دهد سرمایة اجتماعی تأثیر بسزایی در توسعة ابعاد مدیریت دانش در سازمانها دارد، ضروری است پژوهشهایی در رابطه با تأثیر و ارتباط بین سرمایة اجتماعی و مدیریت دانش در کتابخانه‎ها نیز انجام شود. به واقع، جای خالی چنین پژوهشی در داخل کشور احساس می‎شود و این خود انگیزه‎ای برای انجام پژوهش حاضر و پژوهشهای مشابه آتی در کشور ماست. این پژوهش می‎تواند مبنایی برای پژوهشهای بیشتر و خاص‌تر در این حوزه در آینده باشد.

فرضیههای پژوهش

  1. رابطه مثبت و معناداری بین میزان سرمایة اجتماعی و میزان اجرای مدیریت دانش در کتابخانه‎های دانشگاه فردوسی و علوم پزشکی مشهد وجود دارد.
  2. رابطه مثبت و معناداری بین میزان ابعاد شناختی، رابطه‎ای و ساختاری سرمایة اجتماعی با میزان اجرای مدیریت دانش در کتابخانه‎های دانشگاه فردوسی و علوم پزشکی مشهد وجود دارد.
  3. از میان عناصر مختلف سرمایة اجتماعی، سرمایه رابطه‎ای بیشترین رابطه را با میزان اجرای مدیریت دانش در کتابخانه‎های دانشگاه فردوسی و علوم پزشکی مشهد دارد.

روششناسی پژوهش

پژوهش حاضر پیمایشی و از نوع کاربردی است. جامعه آماری این پژوهش را کتابخانه‎های دانشگاه فردوسی مشهد و علوم پزشکی مشهد تشکیل می‎دهد. این کتابخانه‎ها شامل کتابخانه‎های مرکزی و دانشکده‎ای است که جمعاً شامل 19 کتابخانه و 136 نفر کتابدار می‎باشند. از این تعداد کتابدار، 102 نفر در دانشگاه فردوسی مشهد(دکتری 2 نفر، کارشناسی ارشد 16 نفر، کارشناسی 45 نفر، کمتر از کارشناسی 39 نفر) و 34 نفر در دانشگاه علوم پزشکی مشهد(دکتری 1 نفر، کارشناسی ارشد 5 نفر، کارشناسی 24 نفر، کمتر از کارشناسی 2 نفر) می‎باشند. لازم به ذکر است، در این پژوهش نمونه‎گیری صورت نگرفت و تمام افراد جامعه بررسی شدند که در مجموع 76 نفر از دانشگاه فردوسی و 26 نفر از دانشگاه علوم پزشکی به پرسشنامه‎ها پاسخ دادند.

برای گردآوری داده‎ها در این پژوهش، از دو ابزار  بهره گرفته شده است:

الف) پرسشنامة سرمایة اجتماعی: این پرسشنامه بر اساس پرسشنامه سرمایة اجتماعی سازمانی «ناهاپیت و گوشال» (1998) طراحی شده است. این پرسشنامه شامل 22 سؤال است که در مجموع به 3 بُعد سرمایة اجتماعی شناختی، رابطه‎ای و ساختاری می‎پردازد.

ب) پرسشنامة مدیریت دانش: این پرسشنامه شامل 22 گویه است که به بررسی میزان اجرای مدیریت دانش در کتابخانه‎ها پرداخت. این پرسشنامه به صورت محقق ساخته می‎باشد و در طراحی آن از مدل بات(Bhatt, 2001) استفاده شده است که شامل پنج بُعد: 1) تولید دانش 2) اعتبار بخشی دانش 3) ارائه دانش 4) اشتراک دانش و 5) به کار گیری دانش می‎باشد.

روایی، نشان‎دهندة این است که آزمون تا چه اندازه در دستیابی به هدفهای معیّن موفق است. در رابطه با پرسشنامه سرمایة اجتماعی، استفاده مکرر از این ابزار در پژوهشهای معتبر، نشان‎دهندة روایی آن است. این پرسشنامه توسط محقق ترجمه و سپس صحت ترجمه و درک محتوای آن توسط چند صاحب‌نظر کنترل شد. همچنین، به منظور سنجش دقیق‌تر میزان سرمایة اجتماعی، تعدادی سؤال نیز با توجه به پژوهشهای مختلف و مطابق نظر استادان به آن اضافه شد. علاوه بر آن، در پیش آزمون نیز تلاش شد تا بر اساس نظر پاسخگویان، ابهامهای آن به حداقل برسد. در نهایت نیز روایی آن توسط استادان و متخصصان گروه کتابدرای و جامعه شناسی تأیید شد. پرسشنامه مدیریت دانش نیز بر اساس پیشینة نظری و متغیرهای مطرح در حوزه مدیریت دانش و تحقیقات مشابه طراحی شده است. برای کنترل و افزایش روایی این پرسشنامه، از دیدگاه‎های استادان گروه  کتابداری و اطلاع‌رسانی و همچنین پژوهشگران مدیریت دانش استفاده شد.

برای بررسی پایایی، پرسشنامه‎ها در کتابخانه‎های دانشکده علوم و علوم تربیتی دانشگاه فردوسی، مورد پیش آزمون قرار گرفتند. تعداد 12 پرسشنامه بین کتابداران کتابخانه‎های دانشکده علوم و علوم تربیتی دانشگاه فردوسی توزیع شد. آلفای کرانباخ حاصل از بررسی پیش آزمون در پرسشنامه سرمایة اجتماعی برابر با 965/0  و در پرسشنامه مدیریت دانش برابر 969/0 به دست آمد که نشان‌دهندة پایایی قابل قبول و ثبات درونی سؤالهای این پرسشنامه‎هاست.

تحلیل توصیفی متغیرهای اصلی پژوهش

این پژوهش دارای دو متغیر «سرمایه اجتماعی» و «مدیریت دانش» است. در ادامه، قبل از تشریح فرضیه‎های پژوهش، ابتدا اطلاعات توصیفی متغیرها آورده شده است.

 

 

جدول 1.  میانگین، میانه و انحراف معیار پاسخهای کتابداران در رابطه با میزان سرمایة اجتماعی، (n=102)

ردیف

نام دانشگاه

میانگین

میانه

انحراف معیار

1

فردوسی

35/3

43/3

75/0

2

علوم پزشکی

51/3

47/3

46/0

3

کل

39/3

45/3

69/0

 

جدول 2. میانگین، میانه و انحراف معیار میزان ابعاد سرمایة اجتماعی به تفکیک دانشگاه (n= 102)

 

دانشگاه

سرمایة اجتماعی شناختی

سرمایة اجتماعی رابطهای

سرمایة اجتماعی ساختاری

میانگین

میانه

انحراف معیار

میانگین

میانه

انحراف معیار

میانگین

میانه

انحراف معیار

فردوسی

39/3

5/3

72/0

4/3

58/3

81/0

27/3

25/3

81/0

پزشکی

59/3

5/3

60/0

54/3

5/3

50/0

45/3

43/3

61/0

کل

44/3

5/3

69/0

43/3

5/3

74/0

31/3

37/3

76/0

 

همان‌طور که داده‎های این جدولها نشان می‎دهد، وضعیت سرمایة اجتماعی و ابعاد آن در دانشگاه فردوسی و علوم پزشکی مشهد در حد متوسط است و در همة ابعاد سرمایة اجتماعی میانگین نمره‌های کتابداران دانشگاه علوم پزشکی بیشتر از میانگین نمره‌های کتابداران دانشگاه فردوسی است.

 

جدول 3. میانگین، میانه و انحراف معیار میزان اجرای مدیریت دانش در کتابخانه‎های دانشگاه فردوسی و علوم پزشکی مشهد (n= 102)

ردیف

نام دانشگاه

میانگین

میانه

انحراف معیار

1

فردوسی

06/3

18/3

77/0

2

علوم پزشکی

25/3

27/3

58/0

3

کل

11/3

23/3

72/0

 

جدول 4. میانگین، میانه و انحراف معیار میزان اجرای ابعاد مدیریت دانش به تفکیک دانشگاه (n= 102)

دانشگاه

تولید دانش

اعتبار بخشی به دانش

ارائه دانش

اشتراک دانش

کاربرد دانش

میانگین

میانه

انحراف معیار

میانگین

میانه

انحراف معیار

میانگین

میانه

انحراف معیار

میانگین

میانه

انحراف معیار

میانگین

میانه

انحراف معیار

فردوسی

08/3

2/3

80/0

16/3

25/3

91/0

97/2

3

86/0

91/2

1/3

85/0

32/3

67/3

97/0

پزشکی

1/3

2/3

72/0

44/3

63/3

72/0

82/2

3

67/0

33/3

3/3

72/0

85/3

4

57/0

کل

09/3

2/3

78/0

23/3

25/3

87/0

93/2

3

82/0

02/3

2/3

83/0

45/3

67/3

91/0

 

همان‌طور که داده‎های این جدولها نشان می‎دهد، وضعیت مدیریت دانش در جامعة مورد بررسی، در حد متوسط است. کمترین میانگین مربوط به بُعد «ارائه دانش» و بیشترین میانگین مربوط به بُعد «کاربرد دانش» است. در ابعاد تولید دانش، اعتبار بخشی به دانش، اشتراک دانش و کاربرد دانش، میانگین نمره‌های کتابداران دانشگاه علوم پزشکی بیشتر از کتابداران دانشگاه فردوسی است و تنها در بُعد ارائه دانش میانگین نمره‌های کتابداران دانشگاه فردوسی بیشتر از کتابداران دانشگاه علوم پزشکی است. به‌طور کلی، داده‎ها نشان می‎دهد کتابخانه‎های دانشگاه علوم پزشکی در ابعاد مدیریت دانش در وضعیت بهتری نسبت به کتابخانه‎های دانشگاه فردوسی قرار دارند.

یافتههای پژوهش

فرضیه 1: رابطة مثبت و معناداری بین میزان سرمایة اجتماعی و میزان اجرای مدیریت دانش در کتابخانههای دانشگاه فردوسی و علوم پزشکی شهر مشهد وجود دارد.

برای بررسی رابطه بین متغیرها، از آزمونهای آماری همبستگی استفاده می‎شود. چنانچه داده‎ها به صورت نسبی یا فاصله‌ای باشند، از ضریب همبستگی پیرسون و هرگاه به صورت اسمی یا رتبه‌ای باشند، از ضریب همبستگی اسپیرمن استفاده می‎شود. از آنجا که داده‎های مربوط به این پژوهش در مقیاس رتبه‎ای می‎باشند، از ضریب همبستگی اسپیرمن برای پی بردن به رابطه بین میزان سرمایة اجتماعی و میزان اجرای مدیریت دانش در جامعه مورد بررسی، استفاده شده است.

 

جدول 5. ضریب همبستگی اسپیرمن برای اثبات رابطه بین میزان سرمایة اجتماعی و میزان اجرای مدیریت دانش به تفکیک دانشگاه (n= 102)

متغیرها

ضریب هببستگی اسپیرمن

P- Value

دانشگاه فردوسی

521/0**

0

دانشگاه علوم پزشکی

371/0*

031/0

کل

489/0**

0

**نشان‌دهندة همبستگی در سطح 99%

* نشان‌دهندة همبستگی در سطح 95% 

 

همان‌طور که در جدول 5 آمده است، بین میزان سرمایة اجتماعی و میزان اجرای مدیریت دانش در کتابخانه‎های دانشگاه فردوسی در سطح 99% همبستگی مثبت وجود دارد. همچنین، بین میزان سرمایة اجتماعی و میزان اجرای مدیریت دانش در کتابخانه‎های دانشگاه علوم پزشکی نیز در سطح 95% همبستگی مثبت وجود دارد. با احتساب میانگین کل جامعه نیز مشخص گردید بین میزان سرمایة اجتماعی و میزان اجرای مدیریت دانش در کلّ جامعة مورد بررسی نیز در سطح 99% همبستگی مثبت وجود دارد. از آنجا که مدیریت دانش در این پژوهش دارای ابعاد مختلفی است، به منظور بررسی دقیق رابطه بین میزان سرمایة اجتماعی و مدیریت دانش، در ادامه، ضریب همبستگی بین میزان سرمایة اجتماعی و هر یک از ابعاد مدیریت دانش نیز محاسبه شده است. جدول 6 ضریب همبستگی رابطه بین سرمایة اجتماعی و میزان اجرای هر یک از ابعاد مدیریت دانش را نشان می‎دهد.

 

جدول 6. ضریب همبستگی اسپیرمن برای اثبات رابطه بین میزان سرمایة اجتماعی و میزان اجرای ابعاد مدیریت (n= 102)

متغیرها

ضریب همبستگی اسپیرمن

Sig (2-tailed)

سرمایة اجتماعی -  تولید دانش

497/0**

0

سرمایة اجتماعی -  اعتبار بخشی به دانش

493/0**

0

سرمایة اجتماعی -  ارائه دانش

330/0**

0

سرمایة اجتماعی -  اشتراک دانش

407/0**

0

سرمایة اجتماعی -  کاربرد دانش

480/0**

0

**نشان‌دهندة همبستگی در سطح 99%

 

همان‌طور که داده‎های جدول نشان می‎دهد، p- value به دست آمده برای همه متغیرها کمتر از 05/ می‎باشد. در نتیجه، فرض صفر رد می‎شود در نتیجه در همة ابعاد مدیریت دانش، رابطه مثبت و معناداری بین میزان سرمایة اجتماعی و میزان اجرای ابعاد مدیریت دانش وجود دارد. همچنین، همان‌طور که ضرایب همبستگی نشان می‎دهد، بیشترین ارتباط بین میزان سرمایة اجتماعی و ابعاد تولید دانش و کاربرد دانش است. این بدین معناست که با افزایش میزان سرمایة اجتماعی در کتابخانه‎های دانشگاه فردوسی و علوم پزشکی مشهد، میزان اجرای ابعاد تولید و کاربرد دانش افزایش بیشتری نسبت به سایر ابعاد می‎یابد. کمترین رابطه نیز بین میزان سرمایة اجتماعی و بعد ارائه دانش است. شباهت نتایج این پژوهش را می‎توان در نتایج بررسیهای پژوهشگرانی مانند «لندری و همکارانش» (Landr et al., 2002)، «کوگات» (Kogut, 2004)، «تیمون و استامف» (Tymon and Stumpf, 2003)، «روتمن» (Rottman, 2008)، «مو و دیگران» (Mu et. al., 2008)، «چن» (Chen, 2009)، «منوریان و امینی» (2009) ، «دموری و دیگران» (1388) مشاهده کرد. در این میان «کوگات» (2004) علاوه بر بیان رابطة معنادار بین سرمایة اجتماعی و مدیریت دانش، همانند این پژوهش نتیجه گرفته است که بیشترین ارتباط بین سرمایة اجتماعی و مدیریت دانش در ابعاد تولید و کاربرد دانش است. بر اساس یافته‎های این فرضیه مبنی بر نقش و اهمیت روابط اجتماعی و سرمایة اجتماعی بر توسعه ابعاد مدیریت دانش، امید است مسئولان کتابخانه‎ها برای گسترش روابط بین کارکنان و افزایش میزان سرمایة اجتماعی در کتابخانه‎ها بیشتر تلاش کنند.

فرضیه 2: رابطة مثبت و معناداری بین ابعاد شناختی، رابطه‌ای و ساختاری سرمایة اجتماعی با میزان اجرای مدیریت دانش در کتابخانههای دانشگاه فردوسی و علوم پزشکی شهر مشهد وجود دارد.

هدف از طرح این فرضیه این است که مشخص شود آیا بین هر یک از ابعاد شناختی، رابطه‌ای و ساختاری سرمایة اجتماعی و میزان اجرای مدیریت، دانش رابطه‌ای وجود دارد. برای بررسی رابطة بین هر یک از ابعاد سرمایة اجتماعی و مدیریت دانش، از آزمون همبستگی اسپیرمن استفاده شده است. جدول 7، ضریب همبستگی اسپیرمن را برای بررسی رابطه بین ابعاد سرمایة اجتماعی و میزان اجرای مدیریت دانش، نشان می‎دهد.

 

جدول 7. ضریب همبستگی اسپیرمن برای اثبات رابطه بین ابعاد سرمایة اجتماعی و میزان اجرای ابعاد مدیریت دانش (n= 102)

متغیرها

ضریب همبستگی اسپیرمن

P- Value

سرمایة اجتماعی شناختی-  مدیریت دانش

181/0*

034/0

سرمایة اجتماعی رابطه‌ای –  مدیریت دانش

495/0**

0

سرمایة اجتماعی ساختاری-  مدیریت دانش

432/0**

0

**نشان‎دهندة همبستگی در سطح 99%

* نشان‎دهندة همبستگی در سطح 95% 

 

چنان‌که در جدول 7 آمده است، p- value به دست آمده برای همه متغیرها کمتر از 05/ است. در نتیجه، فرض صفر رد می‎شود. بین میزان سرمایة اجتماعی رابطه‌ای و سرمایة اجتماعی ساختاری در سطح 99%  همبستگی مثبت وجود دارد و همچنین بین میزان سرمایة اجتماعی شناختی و میزان اجرای مدیریت دانش نیز در سطح 95% همبستگی مثبت برقرار است.

فرضیه 3: از میان عناصر مختلف سرمایة اجتماعی، سرمایه رابطه‌ای بیشترین تأثیر را بر میزان اجرای مدیریت دانش در کتابخانههای دانشگاه فردوسی و علوم پزشکی شهر مشهد دارد.

در تعدادی از پژوهشهایی که در حوزة سرمایة اجتماعی و مدیریت دانش انجام شده است، از جمله پژوهشهای Manu and Walker, 2006 ; Mu et al., 2008; Van den Hooff and Bart, 2009 به این نکته اشاره شده است که سرمایة اجتماعی رابطه‌ای، به واسطة مؤلفه‎هایی مانند وجود فرهنگ کار گروهی، اعتماد بین کارکنان، تعهدات و انتظارهای کارکنان نسبت به یکدیگر و سازمان و وجود روابط دوستانه و کاری در بین کارکنان، تأثیر بیشتری بر توسعة ابعاد مدیریت دانش از جمله تولید و اشتراک دانش دارد. از این رو، هدف از طرح این فرضیه این است که مشخص شود آیا سرمایة اجتماعی رابطه‌ای نسبت به دیگر ابعاد شناختی و ساختاری سرمایة اجتماعی رابطه بیشتری با میزان اجرای مدیریت دانش در کتابخانه‎های دانشگاه فردوسی و علوم پزشکی مشهد دارد. همان‌طور که جدول 7 نشان می‎دهد، ضریب همبستگی سرمایة اجتماعی رابطه‌ای با میزان اجرای مدیریت دانش بزرگتر از ضریب همبستگی ابعاد شناختی و ساختاری سرمایة اجتماعی با میزان اجرای مدیریت دانش است و این بدین معناست که ارتباط بیشتری بین سرمایة اجتماعی رابطه‌ای و میزان اجرای مدیریت دانش برقرار است. به منظور بررسی دقیق‌تر رابطه بین سرمایة اجتماعی رابطه‌ای و مدیریت دانش، در ادامه نتایج مربوط به آزمون همبستگی میان ابعاد سرمایة اجتماعی و ابعاد مدیریت دانش، آورده شده است.

 

 

جدول 8. ضریب همبستگی اسپیرمن برای اثبات رابطه بین سرمایة اجتماعی شناختی و میزان اجرای ابعاد مدیریت دانش (n= 102)

متغیرها

ضریب همبستگی اسپیرمن

P- Value

سرمایة اجتماعی شناختی-  تولید دانش

211/0*

034/0

سرمایة اجتماعی شناختی –  اعتبار بخشی به دانش

188/0

059/0

سرمایة اجتماعی شناختی -  ارائه دانش

133/0

184/0

سرمایة اجتماعی شناختی-  اشتراک دانش

121/0

225/0

سرمایة اجتماعی شناختی-  کاربرد دانش

217/0*

028/0

**نشان‎دهندة همبستگی در سطح 99%

* نشان‎دهندة همبستگی در سطح 95% 

 

جدول 9. ضریب همبستگی اسپیرمن برای اثبات رابطه بین سرمایة اجتماعی رابطه‌ای و میزان اجرای ابعاد مدیریت دانش (n= 102)

متغیرها

ضریب همبستگی اسپیرمن

P- Value

سرمایة اجتماعی رابطه‌ای-  تولید دانش

490/0**

0

سرمایة اجتماعی رابطه‌ای –  اعتبار بخشی به دانش

502/0**

0

سرمایة اجتماعی رابطه‌ای -  ارائه دانش

352/0**

0

سرمایة اجتماعی رابطه‌ای-  اشتراک دانش

402/0**

0

سرمایة اجتماعی رابطه‌ای-  کاربرد دانش

462/0**

0

 

جدول 10. ضریب همبستگی اسپیرمن برای اثبات رابطه بین سرمایة اجتماعی ساختاری و میزان اجرای ابعاد مدیریت دانش (n= 102)

متغیرها

ضریب همبستگی اسپیرمن

P- Value

سرمایة اجتماعی ساختاری-  تولید دانش

450/0**

0

سرمایة اجتماعی ساختاری –  اعتبار بخشی به دانش

418/0**

0

سرمایة اجتماعی ساختاری -  ارائه دانش

290/0**

0

سرمایة اجتماعی ساختاری-  اشتراک دانش

384/0**

0

سرمایة اجتماعی ساختاری-  کاربرد دانش

434/0**

0

 

مقایسة داده‎ها در جدولهای 8، 9، و 10 نشان می‎دهد، میزان ضریب همبستگی بین سرمایة اجتماعی رابطه‌ای و ابعاد مدیریت دانش بیشتر از همبستگی بین سرمایة اجتماعی شناختی و سرمایة اجتماعی ساختاری و ابعاد مدیریت دانش است. همچنین، داده‎ها نشان می‎دهد بیشترین میزان همبستگی بین سرمایة اجتماعی رابطه‌ای با ابعاد اعتباربخشی به دانش و تولید دانش است. این امر می‎تواند از این جهت باشد که ارتباط، تعامل و اعتماد متقابل بین افراد که ویژگی اصلی سرمایة اجتماعی رابطه‎ای است، نقش مهمی نیز در ایجاد و ارزیابی دانش در سازمانها دارد. به‌طور کلی، یافته‎های این فرضیه مانند پژوهشهای پیشین از جمله «منوریان و امینی» (2009) نشان می‎دهد، از بین عناصر سرمایة اجتماعی، بُعد رابطه‌ای تأثیر بیشتری بر میزان اجرای مدیریت دانش دارد. از این رو، مسئولان کتابخانه‎ها می‎توانند با تشکیل گروه‌های هم عمل در کتابخانه، توسعه کارهای گروهی، و ایجاد شرایط مناسب برای توسعه روابط دوستانه بین کارکنان، ضمن بالا بردن میزان سرمایة اجتماعی رابطه‌ای در کتابخانه، زمینة انتقال و تبادل دانش در کتابخانه‎ها را فراهم سازند.

نتیجهگیری کلی

امروزه دانش سازمانی یک منبع ناملموس برای کسب برتری رقابتی و بسیار ارزشمند شناخته شده است. بیشتر سازمانها به مدیریت چنین دانش نامحسوسی برای به دست آوردن و حفظ مزیت رقابتی توجه کرده‌اند. مدیریت دانش بر سه موضوع افراد، فناوری و فرایندها تأکید دارد و تلاش می‎کند از طریق تعامل بین این عوامل و ایجاد محیطی مبتنی بر مشارکت، همکاری و اعتماد متقابل، زمینة اشتراک، تبادل و انتقال دانش در سازمان را به منظور دستیابی به هدفهای سازمانی آماده کند. به عبارت دیگر، استفادة بهینه از سرمایه‎های مالی، فیزیکی و انسانی در سازمان بدون شبکه روابط متقابل بین اعضای سازمان که توأم با اعتماد، محبت و دوستی در جهت حفظ ارزشها و هنجارهای سازمانی است، امکان‎پذیر نخواهد بود. از طرف دیگر، انتقال اطلاعات و دانش در سطح کلان و خرد بین افراد سازمانها، به افرادی بستگی دارد که این انتقال را تسهیل و تسریع می‎کنند. بنابراین ایجاد و گسترش فرهنگ و فضایی در سازمان که این نوع ارتباطات و تعاملات را ترغیب کند، بر مبادلة اطلاعات و دانش بین افراد تأثیرگذار خواهد بود و از ضرورتهای مدیریت دانش است. سرمایة اجتماعی با فراهم آوری شرایط لازم از جمله ایجاد اعتماد و تعامل بین اعضای سازمان، ایجاد فرهنگ کار گروهی، افزایش هویت سازمانی، بسیج امکانات و منابع انسانی و گسترش روابط درونی و بیرونی سازمان، زمینة تولید دانش، اشتراک دانش و افزایش خلاقیت در سازمان را مهیا می‎کند و باعث توسعة مدیریت دانش در سازمان می‎شود. بررسی نتایج مربوط به فرضیه‎های پژوهش نشان می‎دهد بین میزان سرمایة اجتماعی و میزان اجرای مدیریت دانش در جامعة مورد بررسی، ارتباط مثبت و معناداری برقرار است. همچنین، مرور یافته‎ها نشان می‎دهد بین ابعاد شناختی، رابطه‌ای و ساختاری سرمایة اجتماعی با میزان اجرای مدیریت دانش در کتابخانه‎ها نیز ارتباط مثبت و معنادار برقرار است که در این میان سرمایة اجتماعی رابطه‌ای، بیشترین ارتباط را با میزان اجرای مدیریت دانش دارد.



[1]. Bonding social capital.

[2]. Bridging social capital.

[3]. Information Chanal.

[4]. Social Norms.

[5]. Identity.

[6]. Obligations & Expections.

[7]. Moral Infrastructure.

[8]. Information and Communication Technology.

[9]. Shared Vision.

[10]. Social Interaction.

کلیدواژه‌ها


-      ازکیا، مصطفی و غلامرضا غفاری (1383). توسعه روستایی با تأکید بر جامعه روستایی ایران. تهران: نشر نی.
-   اصغرپور ماسوله، احمدرضا (1384). «سنجش میزان سرمایة اجتماعی دانشجویان علوم پزشکی مشهد در سال 83- 84 و عوامل موثر بر آن». پایان نامه کارشناسی ارشد علوم اجتماعی، دانشگاه فردوسی مشهد، دانشکده ادبیات و علوم انسانی.
-      پاتنام، رابرت و دیگران (1383). سرمایة اجتماعی، اعتماد، دموکراسی و توسعه. به کوشش کیان تاجبخش، ترجمه افشین خاکباز و حسین پویان. تهران: نشر شیرازه.
-   جاهد، حسینعلی (1388). «طراحی مدل مفهومی ارتباط مدیریت دانش با سرمایة اجتماعی شناختی».  مجموعه مقالات همایش ملی مدیریت دانش و علوم اطلاعات: پیوندها و برهم کنش‎ها. تهران: کتابدار، 1388.
-      خاکی، غلامرضا (1387). روش تحقیق در مدیریت. تهران: بازتاب.
-   دموری، داریوش؛ حسین منصوری، حسین و محسن طاهری دمنه (1388). «بررسی ارتباط مدیریت دانش با سرمایة اجتماعی در دانشگاه اسلامی (از دیدگاه اعضای هیئت علمی دانشگاه یزد)». فصلنامه مدیریت در دانشگاه اسلامی، سال سیزدهم، شماره 1، بهار 1388.
-      سرمد، زهره؛ عباس بازرگان و الهه حجازی (1388). روشهای تحقیق در علوم رفتاری. تهران: آگاه.
-      شارع پور، محمد (1385). سرمایة اجتماعی: مفهوم سازی، سنجش و دلالتهای سیاستگذاری. ساری: سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی مازندران.
-   فناکاربحری، ماندانا(1387). «بررسی رابطه میزان سرمایة اجتماعی با عملکرد منابع انسانی سازمانهای رفاهی: سازمان تأمین اجتماعی». پایان‎نامه کارشناسی ارشد علوم اجتماعی، دانشگاه علامه طباطبائی، دانشکده علوم اجتماعی.
-   قلیچ لی، بهروز و اصغر مشبکی (1385). «نقش سرمایة اجتماعی در ایجاد سرمایه فکری سازمان(مطاله موردی دو شرکت خودروسازی ایرانی)». دانش مدیریت، سال 19، شماره 75، ص. 125- 147.
-      کلمن، جیمز (1377). بنیادهای نظری اجتماعی. ترجمه منوچهر صبوری، تهران: نشر نی.
-   نعمتی، محمد علی و لاله جمشیدی (1386). « بررسی رابطه و تأثیر فرایند تسهیم دانش و تجربه بر توسعه سرمایة اجتماعی در میان اعضای واحدهای فناور مرکز رشد دانشگاه شهید بهشتی»، ارائه شده در اولین کنفرانس ملی مدیریت دانش (تهران، مرکز همایشهای بین‌المللی رازی، 13- 14 بهمن 1386).
-      Bhatt, G. (2001). “Knowledge management in organizations: Examining the interactions between technologies, techniques, and people”. Journal of Knowledge Management, 5 (1): 68-75
-      Burt, R. (1992). structural holes: the social structure of competition. Cambridge: Harvard university Press.
-      Chen, Irene Y.L (2009). “Social Capital, IT Capability, And The Success of Knowledge Management Systems”. Knowledge Management & E-Learing: An International Journal, Vol 1, No 1, 2009.
-      Fukuyama, francis (1999). “Social Capital And Civil Society”. Conference On Second Generation Reform, Availale at:
-      Hoffman, James; Hoelscher, Mark L.; Shrif, Korma (2005). “Social Capital, Knowledge Management, and Sustained Superior Performance”. Journal of Knowledge Management, Vol 9, No 3, 2005, p. 93-100.
-      Karkoulian, S., Halawi, L.A. and Mccarthy, R.V. (2008), ‘‘Knowledge Management Formal and Informal Mentoring: An Empirical Investigation In Lebanese Banks’’, The Learning Organization, Vol. 15 No. 5, pp. 409-20.
-      Manu, Christopher; Walker, Derek H.T (2006).”Making Sence of Knowledge Management Transfer and Social Capital Generation For A Pacific Island Aid Infrastructure Project”. The Lerning Organization, Vol 13, No 5, pp. 475- 494.
-      Merlo, O.; Bell, S.J; Menguc, B.; Whitewell, G.J (2006). “Spcial Ccapital, Customer Service Oriietation and Creativity In Retail Stores”. Journal of Business Research, Vol, 59, pp. 1214-1221.
-      Misztal, B (1996). Trust In Modern Societies. Cambridge: Polity Press.
-      Mitchell, Andrew David; Bossert, Thomas J. “ Measuring Dimension of Social Capital: Evidence From Surveys In Poor, Communication In Nicaragua”. Social Science & Medicine, 64(2007), pp. 50- 63. Available At: www.elsevier.com/locate/socscimed/
-      Monnavarian, Abbas; Amini, Azadeh (2009).”Do Interaction Within Network Lead To Knowledge Management?”. Business Strategy Series, Vol 10, No 3, pp. 139- 155.
-      Mu, Jifeng; Peng, Gang; Love, Edwin (2008). “Interfirm Network, Social  Capital, and Knowledge Management Flow”. Journal of Knowledge Management, Vol 12, Nom 4, 2008, p.86-100.
-      Nahapiet, J; Ghoshal (1998). “Social Capital, Intellectual Capital and The Organizational Advantage”. Academy of Manamement Review, Vol 23, NO 2, p 242- 266.
-      Putnam, R.D(1995). “Bowling Alone: Americas Declining Social Capital”. journal Of Democracy, Vol. 6, pp.56-76.
-      Ratten, V. and Suseno, Y. (2006), ‘‘Knowledge Development, Social Capital and Alliance Learning’’, International Journal of Educational Management, Vol. 20 No. 1, pp. 60-72.
-      Rottman, Joseph W (2008).” Successful Knowledge Transfer Within Offsher Supplier In Strategic Alliance”. Journal of Information Technology, 23. pp. 31- 43.
-      Sturbuck, W.H (1995). “Learning By Knowledge Intensive Firmas”. Journal of Management Studies, Vol. 29, pp. 120- 133.
-      Styhre, Alexander (2008).” The Role of Social Capital In Knowledge Sharing: The Case of Specialist Rock Construction Company”. Construction Management and Economics, 26, 941- 951.
-      Vander Hoof, Bort; Hysman, Marlean (2009).” Managing Knowledge Sharing: Emergent and Engineering Approach”. Information & Management, 46, 1-8.
-      Weber, B. and Weber, C. (2007), ‘‘Corporate Venture Capital As A Means of Radical Innovation: Relational Fit, Social Capital, and Knowledge Transfer’’, Journal of Engineering & Technology Management, Vol. 24, Nos 1/2, pp. 11-35.
-      Yang, Shu- Chen; Forn, Cheng-Kiang (2009). “Social Capital, Behavioural Control, and Tacit Knowledge Sharing Amulti-Informant Design”. International Journal of Informtion Management, Vol 29(2009), p. 210-218.