نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 کارشناس ارشد کتابداری و اطلاعرسانی
2 استاد دانشگاه تهران
چکیده
کلیدواژهها
مقدمه
استناد به نوشتههای متأخر در میان نویسندگان علمی و ادبی یک سنت تاریخی بوده و استناد کردن شاید قدمتی به اندازة ابداع خط و نوشتار داشته باشد. تعریفهای مختلف اندیشمندان از استناد، از جمله «قبول صحّت و درستی یک مدرک به وسیلة مدرک دیگر» (نارین[1]، 1976)، «ارجاعی به یک مدرک پیشین که به وسیلة یک مدرک تازه انتشاریافته داده میشود» (کینگ[2]، 1987)، «تصمیم نویسنده که قصد دارد رابطه بین مدرکی را که در دست تهیه دارد با متون دیگر، نشان دهد» (ساندیسون[3]، 1989)، «یک ارجاع کتابشناختی به اثری انتشاریافته که این مرجع، توسط نویسنده استفاده یا نقلقول شده است» (کامپاناریو[4]، 2003)، «اشاره به سخن یا سند پیشین» (حری، 1372)، از وحدت آراء در بدیهیات استناد و تکثر آراء در انگیزههای استناد نشان دارد به طوری که عدهای یک واحد استناد را واحدی پیچیده و فرایند استناد را فرایندی پیچیده میدانند (لیدسدورف[5]، 1998). برای مثال، علاوه بر انگیزههایی از قبیل ایجاد پیوند میان اثر مورد نظر با اثر مرتبط پیشین، اعتباربخشی و ادای احترام، و فراهم آوردن شواهد برای اثبات ادعا و ارائه توضیحات لازم (دیمیتروف[6]، 1995)، انگیزههایی از قبیل بزرگداشت خود (هایلند، 2003)، ارزشگذاری به متن (کامپاناریو، 2003)، افزودن به بلاغت و زیبایی به متن (لاتور[7]، 1987)، و کسب مقبولیت از هنجارهای تحمیل شده از سوی عقلانیت مدرن در تولید آثار (میلز[8]، 1382) را میتوان نام برد.
کشف روابط میان متون استناد کننده و متون استناد شده، امری است که به عنوان پایه تعریف تحلیل استنادی از سوی متخصصان این حوزه پذیرفته شده است، به طوری که عدهای آن را «بررسی رابطه میان مدارک استناد کننده و مدارک استناد شده از جنبههای موضوعی، روششناختی و ...» (اِگه و روسو[9]، 1990) معرفی و عدهای اظهار کردهاند که «توجه تحلیل استنادی به این جنبههاست که چه تعداد از نویسندگان، بیشترین استنادها را کسب کردهاند، بیشترین استنادها به چه مجلههایی داده شده، روابط بین استنادها به چه صورت است، در متون یک رشتة علمی، چه موضوعی بیشتر مورد استناد قرار گرفته است، و موارد نظیر آن» (لنکستر[10]، 1991)، و عدهای دیگر آن را «بررسی فراوانی و الگوی استنادها در مقالهها و کتابها و منابع دیگر» (رابین[11]، 2004) معرفی کردهاند.
نمایهسازی استنادی که بر پایه تحلیلهای استنادی از مآخذ متون ایجاد گردید، راهبردی جدید در حلّ مشکلات بازیابی اطلاعات به وجود آورد. ظهور نمایهنامههای استنادی توسط مؤسسه اطلاعات علمی[12] یک مفهوم انقلابی در بازیابی اطلاعات قلمداد شده که وسیلة تازهای برای جستجوی موضوعی معرفی کرده است. نمایهسازی استنادی به کلی از بازنمون زبانی و تفسیر ذهنی محتوا جدا و مستقل است. در این شیوه، مدارک از طریق ارجاعها و استنادهای مدارک دیگر برای جستجو عرضه میشوند. بر اساس این پیشفرض که بیشتر مقالهها به واسطة ربط موضوعیشان مورد استناد قرار میگیرند، میتوان با اطمینان گفت که میان مقالههای استناد کننده و مقالههای استناد شده، ربط موضوعی وجود دارد. ارجاعهای استناد شده را میتوان شاخصهایی محتوایی انگاشت که محتوای سند را مینمایاند و از تخصیص ذهنی اصطلاحات نمایهای به مدرک اجتناب میکند. تحقیقات انجام شده نشان میدهد مقالههایی که بیشتر مورد استناد قرار گرفتهاند، از نظر متخصصان موضوعی نیز با اهمیت تشخیص داده شدهاند (لاوانی و بایر[13]، 1983). نقدهایی نیز به این نوع روش نمایهسازی که به منظور بازیابی بهینه مدارک در مقابل نمایهسازی بر اساس کلیدواژههای موضوعی ایجاد گردید، وارد شده است؛ از جمله اینکه نمادهای ارجاعی، قسمتهای ارزشمندی از مقاله مانند نظرهای مؤلف را پوشش نمیدهد و اینکه ارجاعات ممکن است به دلایل مختلفی مانند سیاستهای ویرایشی، جزو مآخذ مدارک قرار نگیرند و یا به دلایلی مانند خوداستنادی برای بزرگداشت خود یا استنادهای بیمورد به اشخاص صاحبنظر برای وجهه دادن به اثر در فهرست مآخذ جای گیرند. با وجود این نقدها، برای بهرهگیری از استنادها بهمنظور بازنمایی ساختار نوشتههای علمی، تلاشهایی صورت گرفته است. برای مثال، «کوچن»[14] این نقد را با این گفته که «داوری ربطی که از سوی مؤلفان مقالهها از طریق استناد آنها به مدارک انجام میشود، از داوری ربطی که از سوی نمایهساز انجام میگیرد موجهتر است» پاسخ داد. یا «مارگولیس»[15] با استفاده از تحلیل شبکه، تأثیر غیرمستقیم مقاله بر روی اخلافش را در طول زمان تخمین زد و «پرایس» از استنادها بهعنوان ابزاری برای تحلیل آماری اثربخشی آثار علمی استفاده کرد. و یا «دونوهو»[16] با تحلیل استنادهای مقالههای حوزۀ کتابداری و اطلاعرسانی، یکپارچگی ساختاری معناداری را در آن حوزه به اثبات رساند (حری، 1981).
.
تعریف مسئله
جامعیت و مانعیت در بازیابی اطلاعات به عنوان هدف اصلی ذخیرهسازی نظاممند آنها، مسئلهای است که همواره ذهن متخصصان این حوزه را به خود مشغول داشته و فکر آنها را به جستجوی راههایی برای بالا بردن همزمان جامعیت و مانعیت در بازیابی اطلاعات، متمایل ساخته است. نمایهسازی استنادی به عنوان نظریهای در همین راستا مطرح شده است، به طوری که طرفداران این حوزه اعتقاد دارند به جای پیروی از ذهنیت فرد به عنوان کسی که با مطالعة متن کلیدواژههایی را بهعنوان کلیدواژههای مرتبط به اسناد منتسب میکند، بهتر است از استنادهای صورت گرفته به متن به عنوان پایه شباهت موضوعی و استخراج کلمات نمایهای استفاده شود. پایاننامهها به عنوان اسنادی بسیار مهم و ارزشمند - که در کشور ما به دلیل محدودیت دسترسی به آنها همواره دور از دسترس بودهاند- ابزارهایی قوی برای بازیابی دقیق و جامع را میطلبند. در کنار سایر نظریههایی که در مورد نمایهسازی این اسناد برای بازیابی مؤثر آنها وجود دارد، نمایهسازی استنادی بهعنوان یکی از روشهای مقبول، قابل بررسی است. بنابراین، بحثی که در اینجا مطرح میشود این است که آیا نمایهسازی استنادی این آثار ارزشمند میتواند مشکل بازیابی اطلاعات کتابشناختی این آثار دور از دسترس را به صورت جامع و مانع مرتفع کند؟ بدین منظور، قبل از هر گونه اقدامی، از طریق تحلیل استنادی این آثار باید حد اشتراک شباهتهای موضوعی و شباهتهای استنادی مشخص و معلوم شود که وجود تعداد بیشتری از مآخذ مشترک میان پایاننامهها، به شباهت بیشتر میان آنها صحه میگذارد؟ تأیید این امر میتواند نوید بخش مؤثر بودن نمایهسازی استنادی این آثار در بازیابی اطلاعات باشد.
تعریف عملیاتی اجزای مسئله
شباهتهای موضوعی: منظور از شباهتهای موضوعی، گروه پایاننامههای انتخاب شده و دستهبندی شده در تحقیق است که بهواسطة دستهبندیهای انجام شده در کتابها و منابع[17]و نیز برابرگذاری کلیدواژههای عنوان بر اساس معیارهایی چون انطباق کامل، انطباق معنایی (ترادف)، و انطباق موضوعی سلسلهمراتبی واژههای عنوانهای پایاننامهها، مشابه تشخیص داده شدهاند.
شباهتهای استنادی: منظور از شباهتهای استنادی در این تحقیق، مآخذی از پایاننامههای مورد بررسی است که در میان آن پایاننامهها مشترک هستند.
پایاننامههای رشته کتابداری و اطلاعرسانی:منظور از پایاننامههای رشته کتابداری و اطلاعرسانی، 58 پایاننامه مورد بررسی در این پژوهش است که از میان هفت گروه موضوعی مندرج در چکیده پایاننامههای کتابداری و اطلاعرسانی، در گروه موضوعی «وضعیت کتابخانهها، آرشیوها، و مراکز اطلاعرسانی» قرار داشتند.
فرضیۀ پژوهش
با توجه به نظریۀ «کسلر»، پایاننامههایی که مآخذ مشترک بیشتری دارند، شباهتهای موضوعی بیشتری را از خود نشان میدهند و بدین ترتیب میتوان از مآخذ آنها به عنوان نمادهای موضوعی برای بازیابی مؤثرتر، استفاده کرد.
هدف پژوهش
هدف از پژوهش حاضر، بررسی این مطلب است که آیا استنادهای مشترک میتوانند پایاننامههایی را که بهلحاظ موضوعی به هم شباهت دارند، در کنار هم گرد آورند. به عبارت دیگر، آیا میتوان گفت پایاننامههایی که مآخذ مشترک بیشتری دارند، به لحاظ موضوعی به هم نزدیکترند. بنابراین، در این پژوهش تلاش شده گروهبندیهای مبتنی بر تشابه استنادها با گروهبندیهای مبتنی بر تشابه کلیدواژههای موضوعی مقایسه شود تا پایاننامههایی که به لحاظ موضوعی به هم مرتبطترند، به شکل مطلوبتری با هم ارتباط یابند. تأیید این امر میتواند استفاده از نمایهسازی استنادی به منظور بازیابی بهینۀ پایاننامههای حوزۀ کتابداری و اطلاعرسانی را به عنوان یک راهکار در بازیابی اطلاعات توصیه نماید.
فایدة پژوهش
پژوهش حاضر میتواند به عنوان ابزار و رویکردی مناسب برای سنجش امکان نمایهسازی استنادی مدارک موجود در پایگاههای اطلاعاتی مورد استفاده قرار گیرد. از نتایج حاصل از آن نیز میتوان به عنوان اطلاعاتی برای تصمیمگیری در مورد نمایهسازی استنادی این مدارک به منظور بازیابی جامعتر و مانعتر آنها بهره گرفت.
روش پژوهش، جامعه مورد مطالعه، و ابزارهای گردآوری اطلاعات
در پژوهش حاضر از روش تحلیل استنادی استفاده شده است. شیوة به کار رفته در این تحلیل، از نوع اشتراک در مأخذ[18] است. در جستجوی یک دستهبندی استاندارد از پایاننامههای همموضوع که پایاننامههای رشته کتابداری و اطلاعرسانی را دستهبندی موضوعی کرده باشد، به چکیده پایاننامههای ایران و پایاننامهای با عنوان «بررسی گرایشهای موضوعی: تعیین تجربی فرایند زیست موضوعات و روشهای پژوهش پایان نامه های کتابداری و اطلاع رسانی ایران» استفاده شد. ترتیب دستهبندی موضوعی این دو منبع تا حدّ بسیار زیادی منطبق بر هم تشخیص داده شد، به طوری که تعداد پایان نامههای بررسی شده در این دو منبع در هفت گروه موضوعی کلی و 32 موضوع فرعی دسته بندی شده است. از این رو، محقق بزرگترین گروه موضوعی یعنی گروه موضوعی «وضعیت کتابخانهها، آرشیوها و مراکز اطلاعرسانی» را که شامل 109 پایان نامه بوده است انتخاب نموده و در نهایت، به انضمام پایاننامههای نگاشته شده هم موضوع با این گروه از سال 1379 تا سال 1385، 58 پایاننامه از این گروه موضوعی برای بررسی انتخاب گردید. از 58 پایاننامه یاد شده، 3 پایاننامه فهرست مآخذ نداشت که از جامعه مورد مطالعه حذف شد و در نهایت، 55 پایان نامه بررسی گردید. برای گردآوری اطلاعات، متون و منابع مرتبط مطالعه و فیشبرداری شد و برای گردآوری اطلاعات پایاننامهها، مآخذ همه آنها به طور دقیق و به تفکیک هر پایاننامه فیشبرداری گردید.
پیشینۀ پژوهش
هر ارجاع کتابشناختی در روش نمایهسازی استنادی، به عنوان یک شناسه بازیابی عمل میکند که نویسنده آن را به دقت برگزیده است. اما اینکه این شناسهها میتوانند دارای ربط موضوعی به مدرک شناخته شوند و از آنها به منزلة کدهای موضوعی در بازیابی اطلاعات استفاده نمود، مسئلهای بود که افراد زیادی به آن پرداختند تا رابطه میان استنادها و متون و روابطی را که خود استنادهای یک متن با هم دارند، تشخیص دهند. «سالتون»[19] به این نتیجه رسید که استناد به طور مؤثری به بازشناسی اسناد از طریق ایجاد امکان مربوط ساختن اسناد به گروههایی از اسناد که به خاطر اشتراک در برخی ویژگیهای مشابهی که بیانگر شباهت موضوع آنهاست، کمک میکند. «اسمال و گریفیث»[20] از نمایههای استنادی به منظور شناسایی تقسیمهای فرعی متخصصان حوزۀ کتابداری و اطلاعرسانی استفاده کردند و برای این کار از فراوانی هم- استنادها[21] به عنوان مقیاسی برای پیوند میان جفت اسناد استفاده نمودند. مفهوم هم- استنادی یا «اشتراک در متن» (حری، 1372) که توسط «اسمال» مطرح شد، بیان میکند تعداد مقالههایی که دو مأخذ را همزمان مورد استناد قرار داده باشند، معیار نزدیکی آن دو مأخذ تلقی میشوند (اسمال، 1978). وی همچنین پیشنهاد کرد از طریق تحلیل محتوا میتوان به یک بازنمایی از دانش توافقی[22] یا پارادایم بدون استفاده از متخصصان دست یافت (اسمال، 1980). اشتراک در مأخذ که توسط کسلر[23] ارائه گردید، بیان میکند که دو مقاله هر چه تعداد بیشتری مآخذ مشترک داشته باشند، به لحاظ موضوعی به یکدیگر شبیهترند (کسلر، 1963). با وجود این، «مارتین»[24] در نقدی به این نظریه ابراز کرد هیچ تضمینی وجود ندارد که اطلاعات اخذ شده از مدرک «پ» که بهوسیلۀ مدرک «الف» استناد شده است، همان اطلاعاتی باشد که از مدرک «پ» در مدرک «ب» درج شده است (مارتین، 1964). با وجود این، او در آخر اعلام کرد در کل نمیتوان گفت هیچ ارتباطی وجود ندارد و وجود یک مأخذ مشترک شاهدی برای وجود رابطه است.
امروزه روش اشتراک در مآخذ به خاطر گذشتهنگر بودن آن کمتر به منظور تعیین حدود و ثغور یک حوزة علمی به کار میرود و بیشتر به عنوان ابزار بازیابی اطلاعات استفاده میشود، به طوری که از سال 1988 بخشی به نام «اسناد مرتبط»[25] به نمایه استنادی علوم و علوم اجتماعی اضافه شده و آن امکانی است که در آن مقالههایی که دست کم یک مأخذ آنها با مقاله اصلی مشترک است، سیاهه میشوند و مقالههایی که تعداد بیشتری اشتراک در مأخذ با مقاله اصلی دارند، در ابتدای سیاهه میآیند. این کار، امکان مناسبی را برای بازیابی مدارک مرتبطتر با مورد جستجو فراهم میکند (گارفیلد[26]، 2001).
تجزیه و تحلیل یافتهها
برای انجام پژوهش و تشکیل جدول ، فهرست مآخذ همه پایاننامههای مورد مطالعه به تفکیک کد و عنوان آنها نسخهبرداری و مآخذ مشترک آنها طی مقایسه هر یک از پایاننامهها با 54 پایاننامه دیگر جمعآوری شد و به ترتیب مآخذی که بیشترین استناد به آنها شده، مرتب گردید. شایان ذکر است، سه پایاننامه فهرست مآخذ نداشت.
در ادامه، پایاننامههای مشابه در داخل حوزة موضوعی کلی «وضعیت کتابخانهها، آرشیوها، و مراکز اطلاعرسانی» بر اساس گروهبندیهای موضوعی چکیده پایاننامههای کتابداری و اطلاعرسانی و برابرگذاری کلیدواژههای عنوان با معیارهای زیر گروهبندی شد:
همچنین، این پژوهش مبتنی بر دو پیشفرض است: الف) کلیدواژههای عنوان، نمایانگر محتوای موضوعی پایاننامههاست. ب) چکیدۀ پایاننامههای کتابداری و اطلاعرسانی، پایاننامههای این حوزه را بر اساس محتوای موضوعی آنها گروهبندی کرده است (حری، 1981). گروهبندی انجام شده، 4 گروه موضوعی کلی را شامل گردید که پایاننامههای عضو آن شباهتهای موضوعی کلیتری داشت. هر گروه شامل زیر گروههایی است که اعضای زیر گروهها شباهتهای موضوعی نزدیکتری دارند. در هر زیرگروه، گروههای فرعیتری است که با ستاره مشخص شدهاند که علاوه بر شباهتهای موضوعی نزدیک (بر اساس دستهبندیهای انجام شده توسط چکیده پایاننامههای کتابداری و اطلاعرسانی) دارای شباهت و انطباق در کلیدواژههای عنوان هستند که شباهتهای بسیار نزدیک را میرساند. در هر زیرگروه موضوعی، پایاننامههایی که با یک ستاره مشخص شدهاند، با هم در یک زیرگروه کلیدواژهای قرار میگیرند و آنهایی که با دو ستاره مشخص شدهاند، با هم در یک زیرگروه کلیدواژهای قرار میگیرند. گفتنی است، در این گروهبندی از ذکر سه پایاننامه که فهرست مآخذ نداشت، صرفنظر شده است. گروهبندی به قرار زیر است:
جدول 1. دستهبندی پایاننامهها در گروهها و زیرگروهها
بر مبنای شباهتهای موضوعی و کلیدواژهای
گروهها |
کد |
|
گروهها |
کد |
|
|
گروه 1. کتابخانههای کودکان و نوجوانان |
|
گروه4. کتابخانههای تخصصی |
|
|||
زیرگروه الف |
|
زیرگروه الف |
|
|||
1. بررسی و ارزیابی وضع موجود کتابخانههای دبیرستانی شهر اصفهان* |
302 |
|
1. بررسی آرشیوهای دیداری- شنیداری صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران* |
261 |
|
|
2. بررسی وضعیت کتابخانههای آموزشگاهی شهرستان گنبدکاووس* |
410 |
|
2. کتابخانه شبکه دوم سیمای جمهوری اسلامی ایران و کارایی آن در رابطه با نیازهای برنامه سازی* |
253 |
|
|
3. مقایسه کتابخانه های دبیرستانی ایران(تهران) و بریتانیا |
163 |
|
3. نقش فیلمخانة ایران به عنوان یک مرکز اطلاعرسانی |
44 |
|
|
4. بررسی کتابخانه های مراکز آموزشی پرورش استعدادهای درخشان و امکان سنجی ایجاد شبکه های اطلاعرسانی در آنها |
445 |
|
4. بررسی وضعیت نظام اطلاع رسانی سازمان خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران در تهران |
326 |
|
|
زیرگروه ب |
|
زیرگروه ب |
|
|||
1. بررسی کتابخانههای کودکان و نوجوانان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان* |
49 |
|
1. تاریخچه، هدفها و وظایف و تشکیلات سازمان اسناد ملی ایران* |
243 |
|
|
2. بررسی وضعیت کتابخانه های کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و ارائه پیشنهاد هایی برای بهینه سازی آنها* |
448 |
|
2. طرح مراکز اسناد اقتصادی |
194 |
||
3. بررسی مراکز مدارک در ایران* |
117 |
|||||
4. گزارشی از تجربه تنظیم و سازماندهی اسناد شخصی موسسه پژوهش و مطالعات فرهنگی بنیاد مستضعفان و جانبازان انقلاب اسلامی |
270 |
|||||
3. بررسی کتابخانه های دبستانهای تهران |
53 |
|
|
|||
گروه 2. کتابخانه های عمومی |
|
گروه 4. کتابخانههای تخصصی |
|
|||
زیرگروه الف |
|
زیرگروه ج |
|
|||
1. بررسی وضع موجود کتابخانه های عمومی شهر تهران وابسته به وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی* |
281 |
|
1. بررسی نقش موزه تاریخ طبیعی ایران به عنوان یک مرکز اطلاعرسانی* |
268 |
|
|
2. تحقیق درباره مسائل کتابخانه های عمومی از نظر کیفی: بررسی دو نمونه از کتابخانه های عمومی تهران با دو نمونه خارجی و مقایسه آنها با هم |
186 |
|
2. بررسی وضعیت موجود و ارائه راهکارهای مطلوب برای کتابخانه های موزه های شهر تهران* |
409 |
|
|
3. بررسی وضعیت کتابخانه های عمومی استان گیلان* |
367 |
|
3. بررسی کتابخانه های اختصاصی هنر در تهران |
152 |
|
|
4. بررسی وضعیت کتابخانه های عمومی شهر مشهد* |
336 |
|
زیرگروه د |
|
||
5. بررسی تاریخچه فعالیتهای کتابخانه های وقفی و مذهبی مشهد |
171 |
|
1. بررسی و ارزشیابی کتابخانه پزشکی بیمارستان توانبخشی شفا یحیائیان* |
203 |
|
|
6. بررسی کتابخانههای عمومی شهر قم* |
350 |
|
2. بررسی وضعیت کتابخانههای بیمارستانهای روانی در شهر تهران* |
395 |
|
|
زیر گروه ب |
|
3. بررسی کتابخانه های بیمارستانی و ایجاد طرح توسعه آن در ایران |
134 |
|
||
1. بررسی وضعیت کلی کتابخانههای خطی : مجلس، مرکزی دانشگاه تهران، ملی و ملک |
323 |
|
4. بررسی وضعیت کتابخانه ها و مراکز اطلاع رسانی نابینایان و نیمه بینایان مستقر درشهر تهران |
392 |
|
|
2. بررسی وضعیت کلی کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران و ارائه راه حل برای دستیابی به وضع مطلوب |
337 |
|
زیرگروه هـ |
|||
1. بررسی و ارزیابی سه کتابخانه تخصصی واقع در شهرستان کرج و ارتباط آنها با یکدیگر |
164 |
|||||
3. سیر تحول و بررسی کتابخانه و موزه ملی ملک |
394 |
|
2. تاریخچه تحول کتابخانه و مرکز اطلاعرسانی علمی مؤسسه تحقیقات وسرم سازی رازی کرج |
309 |
|
|
گروه 3. کتابخانههای دانشگاهی و دانشکدهای |
|
3. بررسی وضعیت کتابخانه های تخصصی فیزیک شهر تهران* |
306 |
|
||
زیرگروه الف |
|
4. بررسی نقش مرکز تحقیقات فیزیک نظری و ریاضیات به عنوان یک مرکزاطلاعرسانی* |
316 |
|
||
1. ارزیابی کیفی مجموعه کتابخانههای دانشگاهی شهر اصفهان** |
444 |
|
5. کتابخانههای مؤسسههای دامپزشکی در ایران |
118 |
|
|
2. بررسی و ارزیابی کتابخانههای دانشکدهای دانشگا مازندران * |
286 |
|
زیرگروه و |
|
||
3. بررسی سیر تحول و ارزیابی کتابخانههای دانشگاه تبریز ** |
390 |
|
1. بررسی وضعیت کتابخانه های صنعت نفت شهر تهران و ارائه راهکارهای عملی* |
415 |
|
|
4. بررسی وضعیت کتابخانههای دانشکدهای دانشگاه ارومیه* |
301 |
|
2. طرح ایجاد مراکز اطلاعات و مدارک شرکت ملی نفت ایران* |
153 |
|
|
5. سیستم آنالیز کتابخانه دانشکده علوم تربیتی دانشگاه تهران |
63 |
|
زیرگروه ز |
|
||
6. برنامه پنج ساله کتابخانه دانشکده کشاورزی دانشگاه تهران |
50 |
|
1. بررسی کتابخانه های مدیریت در ایران |
138 |
|
|
7. کتابخانه مرکزی دانشگاه تربیت معلم و کارایی آن در ارتباط با نیازهای آموزشی آن |
198 |
|
2. ایجاد و توسعه کتابخانه در کارخانه ها و مراکز صنعتی ایران |
129 |
|
|
8. بررسی و ارزشیابی کتابخانه مدرسه عالی مهمانداری و خدمات پروازی وابسته به هواپیمایی ایران- هما |
215 |
|
3. بررسی وضعیت و خدمات کتابخانه های بانکهای تخصصی شهر تهران |
391
|
||
4. بررسی و ارزیابی کتابخانه های وابسته به وزارت اقتصاد و طرح پیشنهادی برای کتابخانه مرکزی وزارت اقتصاد |
67 |
|||||
زیرگروه ب |
|
|
|
|
||
1. ارزیابی مجموعه و خدمات کتابخانه های مراکز تربیت معلم شهر تهران* |
311 |
|
|
|
|
|
2. بررسی وضعیت و کارایی کتابخانه های مراکز تربیت معلم استان فارس با توجه به هدفهای آموزشی و برنامههای تفصیلی* |
310 |
|
|
|
|
|
3. بررسی وضعیت کتابخانههای پژوهشگاههای آموزش ضمن خدمت مناطق 19گانه آموزش و پرورش تهران |
342 |
|
|
|
|
|
4. بررسی کتابخانههای دانشسراهای راهنمایی تحصیلی در ایران |
151 |
|
|
|
|
|
|
در ادامه، مآخذ مشترک پایاننامهها استخراج گردید و سپس پایاننامهها به ترتیب تعداد مآخذی که مشترک بودند، در شش گروه دستهبندی شد: گروه 1 شامل پایاننامههایی که در یک مأخذ مشترک بودند. گروه2 شامل پایان نامه هایی که در دو مأخذ مشترک بودند. گروه 3 شامل پایاننامههایی که در سه مأخذ مشترک بودند. گروه 4 شامل پایاننامههایی که در چهار ماخذ مشترک بودند. گروه5 شامل پایاننامههایی که در پنج مأخذ مشترک بودند. و گروه 6 پایاننامههایی که در شش مأخذ مشترک بودند. جدول حاصل به شرح زیر است:
جدول2. دستهبندی پایاننامهها بر اساس تعداد مآخذ مشترک آنها
دستۀ 1 |
||||||||
خوشهها |
کد پایاننامهها |
مآخذ مشترک |
خوشهها |
کد پایاننامهها |
مآخذ مشترک |
|||
1 |
310-342-67-50-306-203-164-198-151-301-215-444 |
* |
26 |
445-316-326 |
* |
|||
2 |
350-337-367-311-391-326-410-316 |
* |
27 |
409-268 |
* |
|||
3 |
164-151-215-310-286-134-129-391 |
* |
28 |
306-409 |
* |
|||
4 |
270-261-415-391-310-281-44 |
* |
29 |
444-390 |
* |
|||
5 |
203-138-164-67-50-151 |
* |
30 |
316-390
|
* |
|||
6 |
391-301-310-342-311-306-444 |
* |
31 |
203-134 |
* |
|||
7 |
268-253-270-243-336-409 |
* |
32 |
302-129 |
* |
|||
8 |
270-243-301-342-302-253 |
* |
33 |
410-134 |
* |
|||
9 |
444-445-253-129-391 |
* |
34 |
306-445 |
* |
|||
10 |
444-410-392-391 |
* |
35 |
306-129 |
* |
|||
11 |
306-326-164-118 |
* |
36 |
129-390 |
* |
|||
12 |
444-409-342-311 |
* |
37 |
415-194 |
* |
|||
13 |
444-306-342-311 |
* |
38 |
198-138 |
* |
|||
14 |
306-138-215-118 |
* |
39 |
270-134 |
* |
|||
15 |
306-194-117-118 |
* |
40 |
151-186 |
* |
|||
16 |
316-268-215-337 |
* |
41 |
198-286 |
* |
|||
17 |
203-215-281 |
* |
42 |
301-286 |
* |
|||
18 |
367-337-281 |
* |
43 |
390-311 |
* |
|||
19 |
281-323-337 |
* |
44 |
390-286 |
* |
|||
20 |
394-336-323 |
* |
45 |
281-367 |
* |
|||
21 |
301-342-286 |
* |
46 |
367-337 |
* |
|||
22 |
444-391-350 |
* |
47 |
310-337 |
* |
|||
23 |
306-186-281 |
* |
48 |
50-118 |
* |
|||
24 |
153-194-117 |
* |
49 |
49-53 |
* |
|||
25 |
203-134-118 |
* |
|
|
|
|||
دستۀ 2 |
||||||||
1 |
151-203-164-67-50 |
** |
13 |
410-391 |
** |
|||
2 |
310-301-306-444-342 |
** |
14 |
306-164 |
** |
|||
3 |
164-151-215-310 |
** |
15 |
306-342 |
** |
|||
4 |
134-129-286-151 |
** |
16 |
337-281 |
** |
|||
5 |
306-138-215 |
** |
17 |
337-316 |
** |
|||
6 |
164-198-151 |
** |
18 |
164-198 |
** |
|||
7 |
164-198-50 |
** |
19 |
306-151 |
** |
|||
8 |
316-391-350 |
** |
20 |
311-391 |
** |
|||
9 |
270-243-253 |
** |
21 |
444-310 |
** |
|||
10 |
310-391-444 |
** |
22 |
367-281 |
** |
|||
11 |
151-215-310 |
** |
23 |
337-323 |
** |
|||
12 |
129-391 |
** |
24 |
323-394 |
** |
|||
دستۀ 3 |
||||||||
1 |
311-342-444 |
*** |
10 |
316-326 |
*** |
|||
2 |
302-410-445 |
*** |
11 |
164-151 |
*** |
|||
3 |
342-306-301 |
*** |
12 |
310-391 |
*** |
|||
4 |
129-286-151 |
*** |
13 |
367-337 |
*** |
|||
5 |
342-306-444 |
*** |
14 |
198-151 |
*** |
|||
6 |
391-350 |
*** |
15 |
194-117 |
*** |
|||
7 |
164-50 |
*** |
16 |
129-134 |
*** |
|||
8 |
164-151 |
*** |
17 |
138-306 |
*** |
|||
9 |
118-306 |
*** |
|
|
|
|||
دستۀ 4 |
||||||||
1 |
444-391 |
**** |
5 |
253-270 |
**** |
|||
2 |
444-310 |
**** |
6 |
444-342 |
**** |
|||
3 |
445-410 |
**** |
7 |
134-203 |
**** |
|||
4 |
302-410 |
**** |
------------------------------- |
|||||
دستۀ 5 |
||||||||
1 |
391-444 |
***** |
------------------------------- |
|||||
دستۀ 6 |
||||||||
1 |
301-342 |
****** |
------------------------------- |
|||||
چنانکه در جدول 2 قابل مشاهده است، در دستۀ اول 49 خوشه، در دستۀ دوم 24 خوشه، در دستۀ سوم 17 خوشه، در دستۀ چهارم 7 خوشه، و در دسته پنجم و ششم هر کدام یک خوشه بر اساس تعداد مآخذ مشترک ایجاد گردید. در ادامه، خوشههای ایجاد شده در گروههای ششگانۀ جدول 2 به گروهها و زیرگروههای موضوعی جدول 1 پاشیده شد (با آنها مورد انطباق و مقایسه قرار گرفتند). بدین ترتیب، عنوانهای تکتک پایاننامههای مندرج در خوشههای موجود در گروههای ششگانه جدول 2 بر اساس گروهها و زیرگروههای جدول 1 با هم مقایسه و حاصل کار در سه مقولۀ بیشباهت، در یک گروه موضوعی کلی، در یک زیرگروه موضوعی، و در یک زیرگروه کلیدواژهای دستهبندی شد. سپس برای هر یک از گروههای جدول 2 بر اساس مقولههای یاد شده، درصدی محاسبه گردید. طی این محاسبه، تعداد خوشههایی از هر دستۀ جدول 2 که طی مقایسه با گروههای جدول 1، بیشباهت، در یک گروه موضوعی کلی، در یک زیر گروه موضوعی، و در یک زیرگروه کلیدواژهای تشخیص داده شدند، به تعداد کل خوشههای هر دسته موجود تقسیم و در 100 ضرب گردیدند و سپس درصدهای حاصل در جدول 3 وارد شد. برای مثال، در دستۀ اول 49 خوشه وجود دارد که در یک مأخذ مشترک هستند که طی مقایسۀ آنها با گروههای جدول 1، 26 گروه از آنها شباهتی موضوعی به هم نشان نمیدادند (حتی دریک گروه موضوعی کلی نیز نیستند)، 15 خوشه در یک گروه موضوعی کلی و 17 خوشه در یک زیر گروه موضوعی جای داشتند. اعداد به دست آمده به تعداد کل هر گروه تقسیم و در 100 ضرب گردید تا برای هریک درصدی حاصل گردد:
در برخی موارد، مجموع درصدها بیشتر یا کمتر از 100% میشود که علت آن، حضور برخی خوشهها در هر دو مقوله «در یک گروه موضوعی کلی، در یک زیرگروه، و در یک زیرگروه کلیدواژهای» است. همچنین، منظور از بیشباهت در این جدول، قرار نداشتن پایاننامههای آن دسته خاص در یک گروه موضوعی است. گفتنی است، رتبهها در ابتدا بر اساس درصدهای ستون «در یک زیرگروه» و سپس ستون «در یک گروه موضوعی» اختصاص یافته است. جدول زیر حاصل از انجام عملیات فوق است:
درجه شباهت دستهها |
بیشباهت |
در یک گروه موضوعی کلی |
در یک زیرگروه موضوعی |
در یک زیرگروه کلیدواژهای |
رتبه بر اساس میزان شباهت |
دستۀ 1 |
06/53 |
41/30 |
44/22 |
24/12 |
2 |
دستۀ 2 |
33/58 |
83/20 |
50/12 |
33/8 |
3 |
دستۀ 3 |
05/47 |
05/47 |
88/5 |
88/5 |
4 |
دستۀ 4 |
28/14 |
85/42 |
28/14 |
57/28 |
1 |
دستۀ 5 |
100% |
- |
- |
- |
6 |
دستۀ 6 |
- |
100% |
- |
- |
5 |
جدول 3. درصد شباهت دستههای حاصل از جدول 2 با مقولههای موضوعی حاصل از جدول 1
رتبهبندیهای انجام شده بر اساس مجموع درصدهای ستون مربوط به زیرگروه موضوعی و زیرگروه کلیدواژهای است. چنانکه دادههای جدول 3 نشان میدهد، 06/53% از پایاننامههای دستۀ 1 (پایاننامههایی که در یک مأخذ مشترک هستند) با یکدیگر شباهتی نداشتند؛ یعنی در یک گروه موضوعی واقع نبودند. 41/30% از پایاننامههای این دسته در یک گروه موضوعی بودند، 44/22% در یک زیرگروه موضوعی و 24/12% در یک زیرگروه کلیدواژهای قرار گرفتند. 33/58% از پایاننامههای دستۀ 2 بیشباهت، 83/20% آنها در یک گروه موضوعی، 50/12% در یک زیرگروه موضوعی، و 33/8% در زیرگروه کلیدواژهای قرار گرفتند. 05/47% از پایاننامههای دسته 3 بیشباهت، 05/47% در یک گروه موضوعی، 88/5% در یک زیرگروه موضوعی، و 88/5% در یک زیرگروه کلیدواژهای قرار داشتند. 28/14% از پایاننامههای دسته 4 بیشباهت، 85/42% در یک گروه موضوعی، 285/14% در یک زیرگروه موضوعی، و 57/28% در یک زیرگروه کلیدواژهای قرار داشتند. 100% پایاننامههای دستۀ 5 بیشباهت بودند و هیچ کدام از آنها در گروهها یا زیرگروههای موضوعی یکسان جای نداشت. همچنین، 100% پایاننامههای دستۀ 6 در یک گروه موضوعی قرار داشتند.
بحث و نتیجهگیری
یافته های جدول بالا( با توجه به رتبه بندی انجام شده در ستون آخر) نشان میدهد در کل، پایاننامه هایی که در تعداد بیشتری مأخذ با هم مشترکند، نسبت به پایاننامههایی که در تعداد کمتری مأخذ مشترک هستند، شباهتهای موضوعی کمتری نشان میدهند. پایاننامههایی که در یک مأخذ مشترکند (دستۀ 1) بالاترین شباهتها را بعد از دستۀ 4 (دستهای که در چهار مأخذ مشترکند) به گروهبندیهای موضوعی نشان میدهند. سپس دستههای 2، 3، 6، و 5 قرار میگیرند که در ستون مربوط به رتبهها قابل مشاهده است.
با توجه به یافتهها، فرضیۀ پژوهش حاضر دست کم در مجموعۀ موضوعی که بهعنوان جامعه انتخاب شده، پذیرفته نیست و رد میشود، زیرا چنانکه نتایج نشان داد، مدارکی که مآخذ مشترک بیشتری داشتند، شباهت موضوعی کمتری را نشان دادند. بنابراین، نمایهسازی استنادی پایاننامههای این حوزه به بازیابی جامع و مانع آنها منجر نمیشود، زیرا بر اساس یافتههای پژوهش، استنادها رفتار موضوعی مناسبی را در این حوزه از خود نشان ندادند و اثبات نکردند که میتوانند به عنوان نمادهای موضوعی مدارک به منظور بازیابی اطلاعات تلقی شوند. عوامل زیر میتوانند دلایلی برای این نتایج و اظهارات باشد.
1- خاصیت میان رشتهای علوم کتابداری و اطلاعرسانی، به طوری که با وجود ثبات اصول و بنیانهای نظری این علم، از علوم دیگری مانند ارتباطات، علوم اجتماعی، رایانه، فناوری اطلاعات، فلسفه و ... وام گرفته و ادبیات آنها وارد این علم گردیده است. این امر به خودی خود طبقهبندیهای موضوعی و نیز مرزهای میان طبقات موضوعی درون این علم را از قطعیت و شفافیت کمتری برخوردار میسازد و به همین دلیل، امکان وقوع مدارک مشترک در مآخذ بسیار بالا در دستههای موضوعی مختلف را فراهم میآورد. از سوی دیگر، همین خاصیت این امکان را بهوجود میآورد که هر کدام از مدارک از منظری خاص (با توجه به خاصیت میانرشتهای آن) به مدرک نگریسته و به آن استناد کنند. لذا مشاهده میشود در حوزههای موضوعی که استحکام درونی آن بیشتر است (استحکام درونی این حوزهها از مفصل بودن روابط سلسلهمراتبی در اصطلاحنامههای این حوزهها به خوبی قابل استنباط است) و به تبع آن دستهبندیهای موضوعی قویتر و شفافتری دارد، شباهتهای موضوعی و شباهتهای استنادی بر هم صحّه میگذارند.
2- خاصیت نوع مدارک مورد بررسی که از نوع پایاننامه است. پایاننامهها اغلب به موضوعات بکر میپردازند و انتظار میرود دارای اطلاعات، یافتهها، و نتایجی باشند که در جای دیگر ثبت نشده و توسط افراد دیگر بهدست نیامده باشد. با توجه به این تفسیر، مطالبی که این نوع منابع پوشش میدهند، اغلب مطالب تازهای است که توسط خود مؤلف ارائه شده و اقتباس از شخص دیگری نیست. بنابراین، سطح مطالبی که مربوط و به استناد خود مؤلف است، در این نوع منابع زیاد میباشد. بنابراین (با توجه به نقدی که قبلاً مطرح شد) استنادها سطح بالایی از مطالب این نوع مدارک را پوشش نمیدهند و نمیتوانند نمادی موضوعی برای بسیاری از مطالب آنها باشند. به همین دلیل، شباهت موضوعی آنها شاید دلیل بر شباهت استنادیشان (از طریق اشتراک مآخذ آنها) نباشد.
3- کذب مفترع (حری، 1372) میتواند از دلایل دیگری باشد که مانع اثبات استنادها به عنوان نمادهای موضوعی گردد. با توجه به اینکه نویسندگان گاهی اوقات تمایل دارند به سبب ارزشمند ساختن اثر خود نویسندگان میانی را دور بزنند، این اتفاق بعید نیست که آثاری به لحاظ موضوعی شباهت بسیار بالایی نسبت به هم داشته باشند، اما به دلیل ابتلای برخی از آنها به کذب مفترع، سطح مآخذ مشترک آنها بشدت کاهش یابد. در این صورت نیز استفاده از استنادها به عنوان نمادهای موضوعی، یکدستی مانعیت بازیابی را کاهش خواهد داد. با توجه به اینکه منابع پایاننامهای، منابعی هستند که در آنها از بنیانهای نظری موضوع مورد پژوهش بحث میشود، بسیار احتمال دارد که در آن به منابع یکدیگر استناد کرده و در استنادها به جهت اجتناب از یکجور شدن آنها به کذب مفترع مبتلا گردند.
4- خود- استنادی یا استناد بی مورد به اشخاص ذینفوذ حوزه به منظور کسب وجهه و اعتبار برای اثر، میتواند یکی دیگر از دلایل از اعتبار افتادن نمایهسازی استنادی این نوع آثار در حوزۀ کتابداری و اطلاعرسانی باشد. ازدیاد این نوع استنادها در آثار علمی، میتواند انطباق استنادها با نمادهای موضوعی را دچار اشکال نماید.
[1]. Narin.
[2]. King.
[3]. Sandison.
[4]. Campanario.
[5]. Leydesdorff.
[6]. Dimitroff.
[7]. Latour.
[8]. Mills.
[9]. Egghe & Rousseau.
[10]. Lancaster.
[11]. Rubin.
[12]. ISI (Institute of Scientific Information).
[13]. Lawani & Bayer.
[15]. Margolis.
[16]. Donohue.
1. برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد منابعی که از دستهبندی موضوعی آنها برای انتخاب گروه پایاننامههای همموضوع استفاده شده، به چکیده پایاننامههای کتابداری و اطلاعرسانی تألیف «ماندانا صدیق بهزادی» مراجعه کنید.
[19]. Salton.
[20]. Small and Griffith.
[21]. co-citation.
[22]. Consensual knowledge.
[23]. Kessler.
[24]. Martyn.
[25]. Related Records.
[26]. Garfield.