یکی از بحثهای رایج در میان کتابداران و دانشجویان و مدرسان کتابداری، موضوع علم یا فن بودن این رشته بوده است. این بحث با دغدغة ایشان در مورد جایگاه اجتماعی کتابداران و نارضایتی از «ناشناخته بودن رشته در سطح جامعه» آمیخته شده است. دانشجویان ما گاه و بیگاه لزوم تغییر نام رشته را مطرح میسازند و دانش آموختگان، بویژه اعضای هیئت علمی کتابداری که شأن دانشگاهی و اجتماعی شان را به این رشته وابسته میبینند، اصرار دارند حرفه خود را با عبارتی جز «علوم کتابداری و اطلاع رسانی» بنامند.
به گمان من، در بحث چیستی کتابداری جای دغدغة دیگری خالی است و آن کتابداری به مثابه خدمت است. مطرح نشدن این دغدغه را می توان نشانه یک اشکال در تفکر حاکم در این رشته در کشور ما دانست: سردمداران و رهبران فکری - دانشگاهیان و نویسندگان این رشته – ظاهراً فراموش کرده اند که این رشته در درجه نخست برای خدمتگزاری به جامعه شکل گرفته است. توسعه فن و علم نیز در آن هنگامی توجیه دارد که به تقویت و بهبود خدمت منجر شود.
غایب بودن محسوس مفهوم خدمت از گفتمان بحث در خصوص چیستی این رشته در کشور ما، در حالی که این مفهوم در گفتمان حرفهای در کشورهای توسعه یافته جای مهمی دارد، اگر تعجب نداشته باشد، جای تأسف دارد. در خصوص سببهای این غیبت بیتحقیق سخن میتوان گفت، اما به حدس و گمان. چیزی که مهم است، نفس این غیبت است. شاید تأمل بر ماهیت سه مفهوم علم و فن و خدمت، و سپس تأمل بر نسبت این سه در رابطه با حرفه ها و مهارتهای مختلف، ازجمله کتابداری، به پیشبرد بحث کمک کند.
اگر علم[1] را حاصل کوشش آگاهانه و منظم[2] برای شناخت پدیده ها بدانیم، و فناوری یا تکنولوژی[3] را دانش انجام کارها، و خدمت[4] را انجام کاری برای کسی به منظور رساندن خیری به او، آنگاه مراتب تقدم و تأخر این سه مفهوم بر ما آشکارتر می شود. در جهان اطراف ما انواع و اقسام خدمات و فنون تقریباً در تمام عرصه ها برای اشاره وجود دارند. از محیط خانواده ـ در مقام یکی از اولیه ترین نهاد های اجتماعی ـ گرفته تا گستردهترین سازمانهای امروزین با عملکردهای پیچیده، خدمت و فن دغدغه های اصلی انسانها هستند. خانواده مثال ابتدائی چنین نهادی است که در آن مادران در میان خدمات دیگر، خدمت تغذیه را در حق اهل خانه انجام می دهند. مادران به موازات انجام این خدمت و بر پایه تجربه، فنون مختلف آشپزی را ابداع کرده آنها را از یکدیگر میآموزند و به نسلهای بعد منتقل می کنند. این روند قرنها ادامه داشته است. تنها در دورانهای اخیر بوده، که علمی به نام «تغذیه» که به مطالعه منظم رابطه غذا و ارگانیسم موجود زنده میپردازد، پدید آمده است. همین داستان در مورد بسیاری از حرفهها نظیر پزشکی و مهندسی روی داده است. کتابداری نیز به عنوان فعالیت اجتماعی تا آنجا که مشهور است نخستین بار برای نگهداری اسناد یک امپراتوری آغاز شد (=خدمت)؛ کتابداران در طی قرون و اعصار برای انجام بهتر این خدمت به توسعه و تکامل روش انجام کار خود پرداختند (= فن)؛ و در عصر ما کسانی پیدا شده اند که به مطالعه منظم رابطه بین اطلاعات ـ که موضوع کار[5] کتابخانه ها و مراکز اطلاع رسانی است ـ و انسانها میپردازند (= علم).
اگر به صرف آنکه پژوهش علمی در کتابداری و اطلاع رسانی به کار گرفته میشود، در پاسخ به این سؤال که «کتابداری و اطلاع رسانی چیست؟» بگوئیم «کتابداری و اطلاع رسانی علم هستند»، این سخن درست مثل آن است که بگوییم تغذیه افراد خانواده توسط مادر نیز یک علم است.
ما به عنوان کتابداران تحصیلکرده باید بدانیم که «ملویل دیوئی» در نظام ردهبندی ابداعی خود چرا موضوعهایی نظیر پزشکی و مهندسی و کشاورزی و مدیریت را در رده علوم عملی/ کاربردی[6] همگروه آشپزی و خانهداری قرارداده و بر پایه چه مبانی هستی شناسانهای آنها را از علوم محض[7] جدا کرده است. کتابداری و اطلاع رسانی نیز مانند پزشکی و مهندسی و کشاورزی و مدیریت در درجه نخست برای آن به وجود نیامده است که روابط حاکم بر پدیده های در حیطه خود را مطالعه کنند، بلکه به وجود آمدند تا به ترتیب دانشها را به دست طالب آن برسانند، بیماریها را درمان کنند، بنا ها و ابزار ها را بسازند، محصول به دست آورند، و کارها را به دست مردمان انجام دهند (= مدیریت). یرای بهتر انجام دادن این خدمات، بتدریج فناوریهایی شکل گرفته و بسط یافتهاند که بسیاری از آنها با آزمون خطا و چه بسا به تصادف ابداع شده اند. سابقه فناوری گردآوری و ذخیره و بازیابی اطلاعات در کتابداری نیز از نخستین روشهای صورت برداری در کتابخانه آشور بانیپال و کتابخانه اسکندریه و سپس فهرستهای کتابی و برگهای تا رکوردهای کتابشناختی الکترونیک داستان مشابهی دارند و جز در سالهای اخیر به ندرت پیش آمده ـ اگر اصلاً پیش آمده باشد ـ که چیزی از آنها بر اساس پژوهش علمی ابداع شده و بسط یافته باشند[8]
بنابراین، منطقی تر به نظر می رسد کتابداری واطلاع رسانی را در درجه نخست خدماتی بدانیم که دارای فنون/تکنیکهایی است که با بهره گیری از آنها خدمت انجام میشود و با پژوهش علمی می توان این فنون را توسعه و بهبود داد.
بدین ترتیب، نسبت میان خدمت، فن، و علم در کتابداری نیز مانند بسیاری رشتههای دیگر قابل توضیح می شود و مدد آنها به خدمت کتابداری و اطلاعرسانی آشکار میگردد. با اصل قرار دادن خدمت و مددکار دانستن فناوری و علم، اهمیت این دو نیز برای پیشبرد رشته آشکار میگردد، بی آنکه آنچه اصل است در این میان به حاشیه رود و احیاناً حتی فراموش شود. خدمت کتابداری از توسعه فناوری و دانش علمی تغذیه میکند تا خود را بهبود بخشد. بدون تکامل تکنولوژیک و بدون پژوهش علمی، این خدمت در جهان پیچیده امروز ، به مانند هر خدمت دیگری، دچار نقصان می گردد. در تبیین نسبت خدمت کتابداری و اطلاع رسانی با دانش فنی و دانش علمی در این دو عرصه ار استعاره مأنوس پرنده (= خدمت) میتوان استفاده کرد که تنها با کمک دوبال (فن و علم) می تواند پرواز کند. و دست کم این سه را اضلاع یک مثلث باید دید که لازم است به نشانه توجه مساوی به هر سه، متساوی الاضلاع باشد.
متأسفانه پیامدهای غفلت از بُعد خدمت در کتابداری ایران در طی چهل سالی که از معرفی جّدی این رشته در کشور ما میگذرد، به چشم می خورد. در بیشتر این مدّت، تأکید عمده در آموزش کتابداری بر تکنولوژی سازماندهی، به طور خاص فهرستنویسی و ردهبندی کتاب بوده است، به گونهای که میتوان ادعا کرد با رهبری کتابخانه ملی ایران و سلف آن، یعنی مرکز خدمات کتابداری، فهرستنویسی و ردهبندی در کتابخانههای ایران با تفصیل بیشتری نسبت به کتابخانههای کشورهایی که ما این فنون را از آنها آموختهایم و گاه به صورت مفرط و حتی آمیخته به خطا انجام می شود. در برنامه آموزشی دانشکدههای کتابداری نیز بیشترین تعداد واحدها به «سازماندهی مواد» اختصاص دارد.
در یکی دو دهه اخیر نیز، به برکت افزایش شگفت آور مراکز آموزش کتابداری، بازار پژوهش علمی گرم تر شده است و گزارشهای آن در دوسه نشریة حرفهای موجود منعکس می شود. علاوه بر اینها، انتشار مقالات پژوهشگران ایرانی در مجلات پژوهشی وزین خارجی نیز که هر از چندگاه مسرت اهل حرفه را موجب می شود، در واقع خدماتشان به علم را نشان می دهد.
بدین ترتیب، در حالی که فهرستنویسی و رده بندی در کتابخانه های ما به کیفیتی همسان و چنانکه ادعا شد با تفصیلی بیشتر از کشورهای توسعه یافته صورت میگیرد، شمار بیشتری از دانش آموختگان این رشته به پژوهشهای علمی پیشرفته میپردازند، انبوه همین گزارشهای پژوهشی از بیکیفّیتی خدمات کتابخانهها و مراکز اطلاعرسانی و نارضایتی استفادهکنندگان حکایت دارند و سبب آن را ناتوانی نیروی انسانی در ارائه خدمت و ضعف مدیریت می دانند.
این در حالی است که برنامه ریزان آموزش کتابداری در کشور ما به همراه مدرسان آن در طی چهل سال گذشته حتی گذراندن یک درس دو واحدی به نام «خدمات عمومی» را برای دانشجویان این رشته ضروری ندانسته و آن را در ردیف درسهای «اختیاری» قرار داده اند. با این تفصیل، تصادفی نیست که بر اساس تجربه طولانی حرفه ای خود ادعا میکنم کتابداران ارشد کتابخانه ها در کشور ما به فهرستنویسی گرایش داشته و از کار کردن در بخشهای خدماتی و سر و کار با مراجعان اکراه دارند و آن را فقط شایسته کارمندان غیر ارشد با تحصیلات و تجربة کمتر می دانند. یک بررسی ساده از نحوه توزیع نیروی انسانی در کتابخانه های دانشگاهی می تواند روشن کنندة این موضوع باشد.
بدین ترتیب، بیراه نیست اگر ادعا کنیم کتابداری ما از لحاظ فناوری قرن بیستمی و از لحاظ علمی دعوی جاه طلبی قرن بیست یکمی دارد، اما به گواه قفسههای بسته کتابخانههای آن، ساعات کار محدود، محدودیت امانت، کارکنان فاقد مهارتهای ارتباطی، در قرون گذشته به سر می برد. این فاصله بویژه نزد کسانی که تجربه کار یا استفادة ممتد از خدمات کتابخانهای در کشورهای دیگر را دارند، بیشتر آشکار است. این نکته، خلائی است که غفلت از آن را نسلهای آینده بر ما نخواهند بخشید.