نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
عضو هیئت علمی گروه کتابداری و اطلاع رسانی دانشگاه تبریز و دانشجوی دکتری دانشگاه تهران
چکیده
کلیدواژهها
مقدمه
اپکها یکی از ارکان اصلی کتابخانههای امروزی هستند که در وبسایتهای کتابخانهای امروزی نقش پررنگتری به عهده میگیرند، چنانکه حتی در ایران که در ارائه این نوع خدمات، کندتر عمل کرده، پیمایش «نعیمآبادی» (1381) نشان داد 83% مشارکتکنندگان در پژوهش، ضرورت پیوند وبسایت کتابدار به فهرستهای پیوستة کتابخانهها را خیلیزیاد و زیاد عنوان کردند. در اپکهای امروزی جستجو، مشاهدة منابع کتابخانه و استفاده از آنها به نحو قابل توجهی بهبود مییابد، چنانکه کاربران، علاوه بر شناسایی منبع و آگاهی از وضعیت امانت آن که از کارکردهای اولیه فهرست است، امکان دسترسی به خود منبع را نیز می یابند. به سبب اهمیت این موضوع، از دیرباز یعنی از دهه 1980 که اولین اپکها با امکانات ابتدایی قدم به عرصه نهادند، کارهای پژوهشی مختلفی در این حوزه صورت گرفته است تا از این طریق، کارکرد، عملکرد و خدمات آنها بهبود یابد و به قولی کاربرپسندتر شوند.
البته باید به این امر واقف بود که ـ چنانکه هیلدرث (2001) و بیتس (2003) معتقدند ـ کلاً در زمینة اپکها نسبت به سایر حوزه های پژوهشی کتابداری و اطلاعرسانی، کارهای خیلی کمی انجام شده و پژوهش در این زمینه در مراحل اولیه است.
در این مقاله، این نوع تحقیقات به سه بخش «بیان وضعیت، چالشها و ارائة راهحل و ارزیابی»، «رفتار استفادهکنندگان» و «نکات فنی مربوط به طراحی اپکها» تقسیم شده و سعی میکنیم به صورت اجمالی و جداگانه به این نوع پژوهشها بپردازیم.
تاریخچة اپکها
به طور کلی، تاریخ اپکها روندی را طی کرده که از سیستمهای متمرکز ـ که طراحان و برنامهنویسان سیستم، طراحی و کنترل میکردند ـ شروع و به سیستمهای توزیعشدهتر و متغیر و مطابق نیاز، ختم میشود (پیشنویس استانداردهای نمایشی اپکها[1]، 2003).
در زمینة تاریخچهی اپکها و پژوهشهای انجام شده در این حوزه، «لارج و بهشتی» (1997)، «سیمور»[2] (1991)، «لارسون»[3] (1991) «حسین و اُبریان»[4] (1992)، «اُبراین» (1994) و «فتاحی» (1374) مقالات ارزشمندی نوشتهاند. «سو»[5] (1994) مینویسد اگرچه فهرستهای دستیاب عمومی پیوسته (اپکها) در اواسط دهة 1970 خود را نشان دادند، در آغاز دهة بعد بود که کتابخانهها به طور قابل توجهی شروع به حرکت از فهرستهای کارتی(برگه دان) به فهرستهای خودکار کردند. «سووانسون» اولین مقالهای را که در زمینة امکان فهرستی خودکار بحث میکرد، در سال 1964 نوشت (سو، 1994). «فهرستهای دستیاب عمومی پیوسته»[6] (اپکها[7]) نیز در دهة 1980 در نتیجة گسترش سیستمهای امانت کتابخانه به وجود آمدند. ولی بعداً کارکردهای اپکها در سایر حوزه ها چون سازماندهی، اشاعه و جستجوی اطلاعات نیز افزایش یافت.
«با افزایش قابل ملاحظة فعالیتهای علمی و پژوهشی بعد از جنگ جهانی دوم و در نتیجة افزایش انتشارات و به تبع آن، افزایش منابع کتابخانهای، سیستمهای دستی قادر نبودند به سرعت و سهولت به بازیابی اطلاعات مورد نیاز مراجعان کتابخانهها کمک کنند. برگهدان کتابخانه مهمترین سیستم دستی بازیابی اطلاعات بود، نمیتوانست پاسخگوی کاربران در استفاده از شیوههای جدید جستجوی اطلاعات باشد. از سوی دیگر، تهیة برگههای چاپی و نظمبخشیدن به آنها در برگهدان و نیز کمبود فضا برای جای دادن برگهدانهای جدید در کتابخانه، موجب شد تا کتابداران به فکر چارهاندیشی و یافتن ابزارهای جدید به جای برگهدان باشند. با توسعة کاربرد رایانه در بخشهای مختلف اقتصادی و اداری جامعه، کتابخانهها نیز با توجه به قابلیتهای رایانه در ذخیره و بازیابی اطلاعات، استفاده از آن را راهحل معقولی برای غلبه بر مشکلات موجود یافتند» (فتاحی و رداد، 1382). با پیشرفت در حوزه رایانه و ارتقای امکانات آنها و افزایش انتظارهای جامعه از آنها قابلیتهای اپکها نیز افزایش یافت، چنانکه از یک فهرستبرگة الکترونیکی به آستانهای برای دسترسی به اطلاعات با کیفیت و مرتبط با نیاز کاربر تبدیل شده و در کشور ما نیز این فرایند درحال طی شدن است. نسلهای متفاوت اپکها از سه جنبة ابعاد جستجو ـ دسترسی، مدل های تعامل ـ محاوره، قالب نمایش ـ محتوا، و کمک عملی، با یکدیگر تفاوت دارند و اصلی ترین عاملی که باعث ارتقای قابل توجه اپکها با استفاده از وبجهانگستر شد و وب اپکها ـ که نوع آرمانی اپک بود و علاوه بر امکان شناسایی منبع، امکان دسترسی به آن را نیز میسر می ساخت ـ شکل داد، عامل پیوند و عمل پیونددهی در اپکها بود. در فهرستهای اولیة قرن نوزدهم، هیچ پیوندی به آسانی و ارزانی، قابل پیگیری نبود. خود کاربر باید ارجاعات فیزیکی را پیگیری میکرد (که بیتس (2003) این نوع طراحی فهرست را، «طراحیاتمی»[8] مینامد) و تأکید بیشتر بر پیشینهها به صورت انفرادی بود تا به صورت گروهی. ولی امروزه در قرن 21، امکان ایجاد پیوندها به آسانی وجود دارد و این پیوندها چنان در وبجهانگستر گسترش یافته اند که بیتس (2003) مرور پیوندها را نیز همانند سایر منابع در فهرستها و اپکها پیشنهاد میکند. این، خود یکی از تحولات مهمی است که موجد نسل جدیدی از اپکها تحت عنوان «وب اپکها» بوده است. بسیاری از صاحبنظران با تقسیمبندی تاریخچة اپکها به ادوار مختلف، درصدد بیان تاریخ آنها برآمدهاند، چنانکه «هیلدرث[9]» (1984،1989) فهرستهای رایانهای را بر اساس قابلیتهای گوناگون آنها به سه نسل دستهبندی میکند. «فتاحی» (1374، 1997) نیز فهرستهای نسل چهارم را به سه نسل قبل افزوده است.
با در نظر گرفتن دستهبندیهای فوق و امکانات رایانهای مورد استفاده در فهرستهای رایانهای و اپکها، میتوان آنها را به سه نسل تقسیم نمود: اولین نسل در دهة 1980 به وجود آمد و به رقابت با فهرستهای برگهای و نظامهای بازیابی اطلاعاتی چون دیالوگ و مدلاین که در آن هنگام ابتداییتر از امروز بودند، پرداخت (نسل رایانههای اولیة مبتنی بر فرمان). نسل دوم از سال 1992 تا 1996 گسترش یافت. این نسل الگوهای بازیابی اطلاعات و برگهها را با هم تلفیق کردند و نقاط بازیابی، تواناییهای جستجو و قابلیتهای نمایش را بهبود بخشیدند (نسل سیستم عامل ویندوز). نسل سوم که شروع آن از سال 1996 بود، با تعامل با وب، جستجوهای فرامتن، محیط گرافیکی و استفاده از استانداردهایی چون پروتکل Z 50/39 شناخته میشود (نسل وب جهان گستر) و این فهرستها همه روزه در حال تغییر و ترقی هستند.
در جدول 1، نسلهای مختلف اپکها به نقل از هیلدرث (1984) آمده است. این جدول با وجود قدمت آن، اطلاعات ارزندهای در زمینة تاریخچه اپکها دارد.
جدول1. پیشرفتهای نسلهای فهرستهای پیوسته (هیلدرث، 1984)
|
ویژگیهای اولین نسل |
پیشرفتهای نسل دوم |
پیشرفتهای نسل سوم |
ابعاد جستجو/دسترسی |
نقاط دسترسی: پدیدآور، عنوان، شمارههای کنترل، عبارتهای کامل یا جستجوهای کلیدی، مسیرهای جستجوی ساده، اجباری |
واژگان مهارشده: دسترسی موضوعی از طریق سرعنوانهای تخصیصیافته؛ دسترسی کلیدواژهای؛ پالایش تعاملی جستجو: بولی، محدودسازی و …؛ مرور نمایه/ سرعنوانها؛ روشهای جستجوی عبارتی
|
دسترسی هدایتشدة کاملاً مستند؛ جستجوی خودکار منطبق با نیاز جستجو برای راهنمایی فرمولبندی؛ کمکهای خودکار تبدیل/انطباق عبارت؛ یکپارچگی کلیدواژه، واژگان مهارشده و ردهبندی براساس روشهای جستجو؛ پوشش و دامنة گسترده مانند1-پیشینههای کتابشناختی تکمیلی و غنیشدة موضوعی و 2-پیوندها به چندین و/یا چندین نوع پایگاه داده
|
مدلهای تعامل/محاوره |
شیوهای واحد برای همة کاربران، زبان فرمانی یا انتخاب منو |
وجود دو یا چند شیوة محاورة قابل انتخاب (مبتدی، خبره و غیره) |
زبانطبیعی: بیانهای جستجو؛ محاورة مکالمهای، انطباقی؛ بازیابی بهترین و نزدیکترین انتخاب؛ برونداد بازیابی رتبهبندیشده؛ روشهای بازخورد ربط
|
قالب نمایش/محتوا |
قالب نمایش واحد برای پیشینههای کتابشناختی کوتاه، دادههای وضعیت امانت |
وجود چندین نوع قالب نمایش، پیشینههای کتابشناختی کامل، گزینههای ترتیببندی/ چاپ نتایج جستجو |
نمایشهای فردی و مناسب اطلاعات، چکیدهنویسی/ نمایهسازی |
کمک عملی |
پیغامهای خطای کدی، رمزی و غیرسودمند |
پیغامهای خطای سودمند تسهیلات کمکی مبتنی بر فهرست راهنما، گزینههای فوری (بلادرنگ) چگونگی جستجو/ نمایش |
پیغامهای اصلاح حساس به زمینه و خودکار یا نمایشهای کمکی |
پژوهشهای انجام شده در حوزة اپکها
همانطور که ذکر شد، سه گرایش موضوعی در تحقیقات انجام شده در زمینة اپکها میتوان یافت: پژوهشهای مربوط به «بیان وضعیت، چالشها و ارائة راهحل و ارزیابی» دربردارندة پژوهشهایی در زمینة نحوة طراحی و بررسی تطبیقی ویژگیهای نمایشی و رابط کاربری و امکانات اپکها و ... ؛ پژوهشهای مرتبط با «رفتار استفادهکنندگان از اپکها» دربردارندة پژوهشهایی در زمینة ویژگیهای استفادهکنندگان (کودک، دانشجو، سالخورده و کم سواد) و نحوة تعامل آنها با اپکها و پژوهشهای مربوط به «نکات فنی مربوط به طراحی اپکها» دربردارندة پژوهشهایی در زمینة نکات فنی مربوط به اپکها از جمله پروتکلهای ارتباطی، زبانهای برنامه نویسی و ... .
الف) کارهای انجام شده در زمینه «بیان وضعیت، چالشها و ارائة راهحل و ارزیابی»
بخش قابل توجهی از پژوهشهای انجام شدة اپکها به انتقاد از وضعیت موجود و بیان مشکلات فراروی اپکها و ارائة راهحلهایی برای رفع این مشکلات و ارزیابی مربوط است که در این بخش به آنها میپردازیم: «ماتیوز» (1997) معتقد است مشکلاتی که پیشتر در مطالعات تحت حمایت «شورای منابع کتابخانهای»[10] شناسایی شدهاند، در بیش از ده سال گذشته نیز عمومیت داشتهاند (بورگمن 1986؛ گزارش پیمایش کاربران فهرستهای دستیاب عمومی پیوسته[11]، 1982؛ ماتیوز، لارسن، و فرگوسن[12]، 1983؛ ماتیوز، 1986؛ فهرستهای دستیاب عمومی و کتابخانههای پژوهشی[13]، 1982؛ نگاه کاربران به فهرستهای پیوسته: نتایج پیمایشی ملی از کاربران و ناکاربران فهرستهای دستیاب عمومی پیوسته[14]، 1982). وی این مشکلات را چنین بیان میکند:
· سیطرة جستجوی موضوعی، با وجود مشکلات بسیار کاربران به هنگام استفاده از آنها.
· تعداد زیاد جستجوهای ناموفق، یعنی تقاضاهای جستجویی که هیچ پیشینهای را بازیابی نمیکنند، یا کاربر به سادگی از تلاش برای جستجو منصرف میشود.
· مقادیر زیاد پیشینههای بازیابی شده. «لارسن»[15] (1991) معتقد است که کاربر باید میان «اسکیلا»[16] و «چربدیس»[17] (یعنی نیافتن پیشینهها یا یافتن پیشینههای فراوان) انتخاب کند.
· محروم بودن کاربر از راهنمایی: از جایی که من هستم، چگونه میتوانم به فهرست پیشینهها برگردم؟ الان باید چه کاری انجام دهم؟
· عدم توفیق در انطباق درخواستهای جستجو با واژگان موضوعی سیستم (آلن[18]،1991؛ کارلایل[19]، 1989). حتی جستجوی کلیدواژهای سرعنوانهای موضوعی کتابخانة کنگره تنها حدود 50% پیشینهها را بازیابی خواهد کرد؛
· فرصتهای از دست رفته (یعنی جستجوهای کلیدواژهای که از جستجوهای شمارة بازیابی یا سرعنوانهای موضوعی استفاده نمی کنند (ویبرلی، داگرتی، و دانوسکی[20]، 1990).
· پشتکار کم کاربران (دربنستات و ولر[21]، 1996؛ ماتیوز، لارسن، و فرگوسن، 1983).
«بورگمن» (1986) نیز این سؤال را مطرح میسازد که چرا استفاده از فهرستهای پیوسته دشوار است و بعداً با گذشت ده سال (1996) مجدداً اذعان میکند که هنوز هم استفاده از اپکها برای کاربران دشوار است. او برای حل این مشکلات پیشنهاد می کند که از دانش عوامل انسانی در طراحی صفحة بازیابی اطلاعات به کار رفته و حوزههای پژوهشی متعددی چون استانداردسازی زبانهای فرمانی و نمایشهای صفحه، الگوریتمهای اصلاح خطا و توسعة سیستمهای «میانجی خودکار»، استفاده شود. «بیلز»[22] (2004) با اشاره به ضرورت استفاده از آزمونهای استفادهپذیری[23] در ارزیابی اپکها میگوید که با استفاده از این روشها میتوان اپک را ازحالت کارکردی[24] به استفادهپذیر[25] تبدیل کرد. و درنهایت بارث[26] (2000) محدودیت اصلی فهرستها را برای واردسازی منابع الکترونیکی و «یو.آر.ال.ها» طراحی سیستمهای محلی کتابخانه، مدیریت فراهمآوری، فهرستنویسی، کنترل نشریات، و کارکردهای امانت برای مواد سنتی کتابخانه میداند و معتقد است که سیستمهای مبتنی بر مواد فیزیکی، برای کنترل اطلاعات غیر فیزیکی که به قابلیتهای مدیریت مجموعة کمی نیاز دارند، کارآیی لازم را ندارند.
در ایران نیز در این حوزة پژوهشی، مقالههای ارزندهای وجود دارد که در همایش «فهرستهای رایانهای: کاربرد و توسعه» (1378) ارائه شدهاند. به عنوان مثال، «فتاحی و پریرخ» (1379) معتقدند که نمایش اطلاعات در فهرستهای رایانهای، از کنترل استانداردهای کتابداری(بویژه قواعد فهرستنویسی) خارج شده و بیشتر با نظر طراحان نرمافزاری طراحی میشود که کتابداران بارها ازاین موضوع استفاده کردهاند. آنها علاوه بر انتقادهای کلی، از جنبههای خاص و جزئیات، از جمله مبهم بودن و کافی نبودن اطلاعات در سطوح سه گانة نمایش (کوتاه، متوسط و کامل)، نداشتن نظم و ترتیب در نمایش دادهها، استفاده نکردن از استاندارد بینالمللی توصیف کتابشناختی(ISBD) در نمایش اطلاعات، استفاده از برچسبهای مبهم، نارسا و گهگاه غلط نیز انتقاد دارند. «فرجپهلو و زرگر» (1379) نمایش اطلاعات را یکی از نشانههای تقابل فرهنگ فهرستنویسی سنتی با امکانات فهرستنویسی رایانهای در ایران دانستهاند؛ یعنی اینکه کاربر سیستمهای فهرستنویسی (چه مراجع و چه کتابدار) همان کارهای محیط سنتی و دستی را با این سیستمهای رایانهای انجام میدهد و همان خروجیهای خاص سنتی را نیز از آنها انتظار دارد و تحویل می گیرد. آنها در نهایت خاطرنشان می سازند که ابزار الکترونیک و قالبهای بالقوة آن، اصلاح نگرش و فرهنگ استفاده را میطلبد. «عصاره و فرزین» (1379) ضمن برشمردن مزایای فهرستهای پیوسته از جمله سرعت، جامع و دقیق بودن، گستردگی منابع، ترکیب جستجوها، بهرهوری و صرفهجویی در وقت، ارتباط مستقیم و متقابل کاربر، بر این امر تأکید دارند که از زمان پیدایش فهرستهای اولیه که بر اساس دستور و صورت برنامة سیستم بود، تا فهرستهای پیوستة جاری که بر روی صفحات وب طراحی شدهاند، همواره هدف اصلی، خدمت به کاربران کتابخانه بوده است، اما اطلاعاتی که در این فهرست مورد توجه قرار میگیرند، اغلب بر روی فرمت مارک ذخیره می شوند که کمتر بر جستجوی موضوعی تأکید دارد. «شجاعی و فتاحی» (1379) نیز به عدم کفایت نگرش قبلی به نقش کتابخانهها و فهرستهای کتابخانهای (نگاه به کتابخانهها به عنوان مکانهایی برای ذخیرة اطلاعات) اشاره نمودند و از اینکه استانداردهای حاکم بر کار کتابخانه و کتابداران هنوز معطوف به ذخیرة اطلاعات و تهیة فهرستهایی برای بیان موجودی یک کتابخانه است انتقاد کردند. به نظر آنها، فهرستهای رایانهای برای جبران مشکل کمبود نقاط دسترسی، جستجوهای کلیدواژهای یا بولی با دامنة وسیع و سرعت بالا ارائه دادهاند که این امر به بازیافت بسیار زیاد و در عین حال نامربوط منجر میشود.
همچنین، طراحی رابط کاربری فهرستهای پیوسته در طول سالیان اخیر، توجه خاصی را به خود جلب کرده است؛ چنانکه شاهد پیشرفتهای زیادی در این حوزه بودهایم و این مسأله موضوع بحث چندین کنفرانس، همچون «مسائل طراحی فهرست پیوسته»[27] (1983) به پشتیبانی شورای منابع کتابخانهای؛ و «نمایش صفحة پیوسته»[28] (1986) به پشتیبانی منابع کتابخانه در مرکز کنفرانس لیکوی، کنفرانس ملاحظات طراحی بهینه در رابطهای وباپک ( سپتامبر 2003) در نشست سالانة مشترک انجمنهای کتابداری آمریکا و کانادا و مجموعه مقالاتی (چون کراوفرد، 1987 ؛ دنینگ و اسمیت، 1994؛ شایر و الزاک، 1992؛ ثورن و ویتلچ، 1994) بوده است. به نظر هیلدرث (1997) امروزه با روی کار آمدن رابطهای کاربری گرافیکی، فروشندگان سیستمهای خودکار کتابخانهای، فرصت کاوش در روشهای جدید و ابتکاری نمایش اطلاعات را به دست آوردهاند. به نظر او، امروز باید دست از مدل فهرستی قدیمی کشیده، به شبهسیستمهایی که راهبری اپک را آموزشیتر میکنند، توجه نمود. او این نکته را یادآوری میکند که در طراحی سیستمهای آینده نباید از عامل انسانی غافل شد. این عامل انسانی را «زیف»[29] بر اساس اصل کمترین تلاش، چنین توصیف میکند: «هر فردی عملی را قبول میکند که کمترین هزینه (تلاش) را برای وی دربرداشته باشد.» (1949). این کمترین تلاش، در کتابداری و اطلاعرسانی توسط «موئرز»[30] (1990) مشخص میشود که «اگر داشتن اطلاعاتی برای مشتری، سختتر و مشکلآفرینتر از نداشتن آن باشد، موجب میشود که یک سیستم اطلاعاتی به کار نرود.» هیلدرث (1995) به رابطهای گرافیکی کاربری جدید اشاره میکند که در نسل دوم اپکها به کار رفتهاند. وی هشدار میدهد که کاربران ممکن است با این سیستمهایی که همان سطح ضعیف نتایج قدیمی را ارائه میدهند، راضی شوند. ارضای کاربر از نتایج سطحی و ضعیف، میتواند ناشی از نبود انتظارهای صحیح و کاهش توقع از امکانات اپک باشد. به این دلیل، محققان در مقالات مختلف اقدام به آگاهسازی جامعة کاربری و کتابداران از ویژگیهای اپک مطلوب نمودهاند. مثلاً، «هیلدرث» (1984) اپکی را که اطلاعاتی چون اطلاعات جامعه، پایگاههای دادة ارجاعی، پایگاههای دادة استنادی نشریات، پایگاههای دادة نشریات تماممتن، پایگاههای دادة مرجع که در «سیدیرام»ها هستند، دسترسی به فهرستهای سایر کتابخانهها، شاهراههایی به سایر منابع اطلاعاتی و دیگر موارد مربوط را به صورت یکپارچه و واحد ارائه بکند، «ای.3 اپک»[31] نامگذاری میکند؛ یعنی اپکی که ارتقا یافته،[32] از نظر کارکرد و استفادهپذیری؛ بسطیافته،[33] از نظر نمایهسازی، پیشینههای داده، پوشش مجموعه (یعنی ابزار دسترسی به«کل مجموعه»)؛ گسترشیافته،[34] از طریق پیوندها، شبکهها و شاهراههایی به سایر مجموعههای کتابخانهها، و منابع و سیستمهای اطلاعاتی متصل باشد. هیلدرث (1995)، استفاده از واژههای فنی را به عنوان برچسب رد و استفاده از حروف کوچک را برای اطلاعات کتابشناختی و استفاده از حروف بزرگ را برای برچسب فیلدها توصیه میکند. وی اولین عنصری را که باید در طراحی در نظر گرفته شود، جلوگیری از شکست کاربر در مرور پیشینهها و حرکت در راستای آن و دومین عنصر را قبول نکردن این نکته میداند که پیشینة کتابشناختی، هدف جستجوست. به نظر وی، پیشینههای کتابشناختی برای استفاده هستند و نباید تنها برای اطلاعات جایابی از آنها استفاده شود، بلکه باید از آنها به عنوان عناصر مملو از اطلاعات برای تداوم جستجو استفاده شود. «هارمسن»[35] (2000) در مقالهای تحت عنوان «ارزشافزایی به وب اپکها»، پیشنهادهایی برای ارتقای وب اپکها ارائه کرد. به نظر وی، ویژگی خاصی که اغلب به استانداردی برای نرمافزارهای کتابخانهای بدل شده است، پیوند به مدارک تمام متن یا چندرسانهای است که به یک استاندارد خاص مربوط است. او همچنین معتقد است بعضی ویژگیها نیز هنوز در وباپکها به طور کامل رایج نشدهاند که به زودی اعمال خواهند شد. این ویژگیها عبارتند از: پیوندهایی به ناشران، منابع، شرکتها و عناوین مجلات. وی سایر ویژگیهای وباپکها را ارائة فهرست مندرجات و ارائة دسترسی مستقیم به مدارک تماممتن برای مشترکان عنوان میکند. هارمسن موارد ذیل را نیز برای افزودن به اپکهای سابق برای غنیسازی وباپکها پیشنهاد می کند: استفاده از پیوندها، امکان داشتن شناسة کاربری و رمز عبور برای کاربران، امکان انتخاب فیلدهای خاص و نحوة ترتیببندی آنها توسط خود کاربر، امکان انتخاب عناوین منتخب بعد از انجام چند جستجو و نمایش آنها با همدیگر، وجود نوعی جستجوی خبره که کاربران را قادر به انجام جستجوی مرحلهبهمرحله نموده سپس آنها را ترکیب کند، امکان استفادة کاربران از فهرست از طریق وب در هر شرایطی، امکان اتمام وقت برای جلوگیری از ترافیک زیاد در شبکه، ذخیرة اطلاعات کاربران تا زمانی نسبتاً کوتاه ـ مثلاً 20 دقیقه ـ در خدمتگر و حذف آنها بعد از مدت مقرر، عدم ایستایی فراپیوندها یعنی امکان عبور از طریق پیوندهای فیلدهای مختلف در طول فهرست، یعنی مرور افقی[36] (به معنی «به من دربارة این بیشتر نشان بده»)، نمایش سلسله مراتبی اطلاعات کتابشناختی (مرورعمودی[37])، امکان ورود اطلاعات فهرستمندرجات نشریات ادواری در سه سطح عنوان نشریات، شمارههای نشریات، تکتک مقالات نشریات؛ وجود آیکونهای کوچک برای پیوند به مواد چندرسانهای موجود در کتابخانه، پیوند به تمام متن نشریات مشترک، ثبات پیوندهای موجود در فهرست، یکپارچگی اطلاعات مواد الکترونیکی و چاپی و پرتالی بودن آن، تمایز میان پیوندهای افقی و عمودی، امکان در دسترس نهادن اطلاعات چندین مجموعه از طریق استاندارد Z 0/39، شایان ذکر است، در ایران نیز «فتاحی» (1379) با استفاده از فرامتن، راهحل سلسله مراتبی برای پیشینه های کتابشناختی و فهرستهای گرافیکی پیشنهاد می کند. «بابو و ابراین»[38] (2000) بعضی طرحها و رابطهای کاربری فهرستهای وببنیاد را بررسی و چهار رابط کاربری شناختهشدة کتابخانههای دانشگاهی انگلستان را مطالعه کردند و در نهایت، الگویی برای رابطهای کاربری اپکهای وببنیاد، ارائه نمودند. این سیاهة وارسی، ویژگیهای اصلی وباپکها را بر اساس رابط و تواناییهای جستجو ارائه نمود. این ویژگیها در سه بخش کلی عمومی، انواع جستجو، و نقاط دسترسی آمدهاند، شامل محدودسازی و بهبود جستجو، و تاریخ جستجو، نمایش و برونداد و عبارتند از: امکان ورود و خروج از شبکه با گذرواژه، ویژگی اتمام وقت، امکان جستجوی کلیدواژهای، عنوانی و موضوعی؛ افزایش نقاط دسترسی در این گونه فهرستها و امکان جستجو در بخشهایی که در فهرستهای سنتی به کار نمیرود، مانند فروستها، ناشران، شابک و ... ؛ امکان قرار دادن واژهنامه، جستجوی کلیدواژهای، و غیره؛ امکان محدودسازی و بهبود جستجو و سورت کردن با متغیرهایی چون تاریخ، قالب، نمایش و برونداد؛ امکان تعیین تعداد پیشینههایی که کاربر خواهان دیدن آنها به ازای هر صفحه است؛ امکان نمایش خلاصه، مفصل و انواع مختلف نمایشها و امکان جستجوی مجدد در نتایج جستجو برای بهبود آن بدون نیاز به برگشت به صفحة جستجو. در ایران، «زرهساز» (1384) عناصر و ویژگیهای مطرح در رابط کاربری نرمافزار سیمرغ را تعیین کرد و میزان رضایت دانشجویان را از آن رابط سنجید. «باس»[39] (2002) نیز فهرست جامعی از ویژگیهای مطلوب رابطهای کاربری عمومی را ارائه نمود.
بعضی آثار نیز در حوزة طراحی رابط کاربری اپکها مربوط به دسترسپذیرسازی آنهاست. دسترسپذیری اپک برای نابینایان و معلولان از جمله نکات مهمی هستند که «بودنگراون» و «پولیت»[40](2003) به آن توجه نمودهاند و نکات و تاریخچة خوبی در زمینة کارهای انجام شده در این حوزه نوشتهاند. «شمتزکه»[41] (2002) نیز پژوهشهایی را معرفی میکند که در زمینة دسترسپذیری وب برای نابینایان انجام شده است؛ مثلاً وی در این زمینه به کار «اکستل، دیکسون و جانز»[42] در زمینة ارزیابی میزان دسترسپذیری فهرستهای پیوستة عمدهای چون «انداور وبوییجر»[43] و «آیپک اپیکستک»[44] اشاره میکند.
همچنین آثار متنوع و نظرات مختلف درباره وضعیت جستجو در اپکها وجود دارند: «کاناوی»[45] و دیگران (1995) گزارش دادند: «اکثریت عمدة جستجوهای ارائه شده در اپکها محافظهکار هستند، یعنی آنها استفاده از سادهترین و سرراستترین شیوه و فیلدهای قابل جستجوی موجود را تجویز میکنند؛ «هنکاک ـ بولیو»[46] (1990) ویژگیهای پیچیدهتری چون وزندهی، رتبهبندی فراوانی معکوس،[47] و ریشهگیری[48] خودکار را پیشنهاد میکند. البته وی میافزاید که باید این ویژگیها برای کاربر روشن باشند. علاوه بر موارد فوق، فقدان درک روشن از نمایهها، پروندهها و ساختار مقدماتی پایگاههای داده، منجر به استفاده از حروف تعریف[49]، واژگان توقف[50]، ورود اسم کوچک پدیدآور قبل از نام فامیل وی، و مسائل فاصلهگذاری[51] میشود. کاربران اعم از کودکان (هیرشوبورگمن[52]، 1995) کاربران کمسواد کتابخانههای عمومی (وایت، دین و لیوینگستون[53]، 1996) یا کارکنان و دانشجویان دانشگاهها (کاناوی و دیگران، 1995) بطور مرتب مرتکب غلطهای تایپی رایجی چون هجی غلط و اشتباهات املایی میشوند؛ پس همانطور که «دربنستات و ولر»[54] (1996ب) نیز معتقدند، باید اصلاح هجی کلمات، یکی از اصلیترین تحولات اپکها باشد.
در میان متون مربوط به جستجو در اپکها، نوعی تأکید بر تنوع روشهای ارائه شده برای جستجو وجود دارد؛ چنانکه در پیشنویس استانداردهای نمایشی اپکها (2003) بر این امر تأکید شده است که به دلیل وجود نیازهای اطلاعاتی متنوع، باید انواع مختلف نمایشها نیز موجود باشد و هیلدرث (1997) نیز معتقد است برای رسیدن به نتایج بازیافت بهینه، باید از بیش از یک روش استفاده شود.
در میان پژوهشهای مربوط به اپکها میتوان کارهای خاص یا ایده هایی نو در مورد اپکها یافت. «مارکی»[55] (1984) پیشنهاد کمک به کاربر را از طریق ارائة دسترسی او به اطلاعات ردهبندی، داده است. وی نشان داد که جستجویی در پایگاه دادة ردهبندی دهدهی «دیویی» همزمان با پیشینههای کتابشناختی، دو مجموعة متفاوت، اما مکمل از پیشینههای کتابشناختی ایجاد خواهد کرد که چنین امری را میتوان با استفاده از ردهبندی کنگره نیز انجام داد. به زعم وی، برای انجام چنین کاری باید پیوندی از شمارههای ردهبندی به پیشینههای کتابشناختی مرتبط ترتیب داد که این امر به مفهومسازی عبارتهای جستجو کمک و مرور بهتر را آسان میکند. «بهشتی» (1992) استفاده از اطلاعات پیشینة مارک را برای ایجاد نمایش مروری قفسه پیشنهاد نمود تا کتابها را در قفسه شبیهسازی کند. «بورگمن» و دیگران (1995) پژوهشهای مرتبط به پروژة فهرست کتابخانة علوم را معرفی مینمایند. سیستم فهرست کتابخانة علوم، امکان مرور سلسله مراتبی منابع را بدون استفاده از کلیدواژه، با استفاده از ردهبندی دهدهی دیویی مبتنی بر رابط کاربری گرافیکی، ممکن میساخت. بهشتی[56] و دیگران (1996)، «پیس»[57] فهرست دستیاب عمومی گسترش یافته را طراحی کردند. این سیستم، یک رابط مرورگر گرافیکی بود که تصاویر کتابها و قفسههای کتابخانهها را برای کمک به مرور کاربران از طریق فهرست، شبیهسازی میکرد. پروژة «بوکهاس»[58] (پجترسن[59]) تلاش دیگری برای طراحی یک رابط کاربری اپک میباشد. این سیستم مشابه یک رابط کتابخانة فیزیکی، رابطهای مفهومی جایگزینی برای کاربران و تکالیف آنها ارائه میکرد، مثلاً خدمات مجموعه و جستجوی کودکان از رابطهای داستانی، یا غیرداستانی بزرگسالان متمایز میشد.
بخش دیگری از پژوهشهای انجام شده در حوزة اپکها به ارزیابی آنها مربوط است. «چری» و «کاکس»[60] (1996) در پژوهش خود چهار نوع رابط برای سایتهای کانادایی ارائهدهندة فهرستهای کتابخانهای از طریق وب، شناسایی کردند: آنهایی که فروشندگان تجاری طراحی کرده بودند؛ آنهایی که از نرمافزار شاهراه مکاشفه و بازیابی اطلاعات شبکهای استفاده می کردند؛ نسخههای اصلاحشدة رابط وبی Z 50/39 دانشگاه استنفورد و رابطهای خودساختهای که توسط خود مؤسسات یا اشخاص طراحی شدهبودند. «چری» و «کاکس» بنا به ماهیت پژوهش با اعمال تغییراتی در سیاهة وارسی «چان» (1995) که افراد دیگری چون «موسکوسو»[61] (1998)، «اشتون»[62] (1998) از آن استفاده کرده بودند و در زمینة اپکهای متنی بود، از آن در ارزیابی اپکهای وببنیاد کانادا استفاده نمودند. از جمله نتایج این پژوهش، برتری نداشتن هیچ کدام از اپکهای وبی مورد بررسی در همة حوزههای مورد ارزیابی بود که این امر، نشاندهندة عدم توجه کامل به همة جنبههای نمایشی پیشینههای کتابشناختی در فهرستهای وببنیاد کانادا بود. «هرروسولانا» و «مویا آنگون»[63] (2001) نیز اپکهای آمریکای لاتین را که از طریق اینترنت و سه دایرکتوری «لایبوب»، «وبکتز»، و «آنلاین کتالوگز وید وبد اینترفیسز»[64] دسترسپذیر بودند بررسی کردند. آنها با استفاده از سیاهة وارسی چری و کاکس(1996) که برای ارزیابی اپکهای وببنیاد کانادا طراحی شده بود، این اپکها را ارزیابی کردند و در پایان نتیجهگرفتند که:
«بابو» و «تمیژچلوان»[68] (2003) طرحهای خاص اپکها را در ایالت «تامیل نادو»[69] (هند) بررسی کردند. آنها با استفاده از سیاهة وارسی بابو و اُبراین (2000)، اقدام به ارزیابی اپکهای موجود در این ایالت کردند و به این نتیجه رسیدند که اپکوببنیاد نرمافزار «دلنت اپک»[70] سریعتر از بقیه به مرحلة دوم توسعة اپکها وارد شده است و«مؤسسةفنآوریهند در مدرس»[71] در این جهت در حال حرکت است. «پنگ»، «رامایاه»، و «فو»[72] (2004) نیز پژوهشی در زمینة اپکها در «دانشگاه فناوری نانیانگ»[73] انجام دادند. در خاتمة پژوهش مشخص شد که نقاط قوّت «جی.ای.ام.اس.» رابط کاربری جذاب آن و قابلیت تعامل آن با زبان طبیعی بود. نقاط ضعف آن نیز در کارکرد آن بود که عبارت بودند از: سهولت استفاده، قابلیت یادگیری، و سهولت به یادسپاری. همچنین در حین انجام پژوهش مشخص شد کاربرانی که از جی.ای.ام.اس. استفاده میکردند، بیشترین خطاها را انجام میدادند. به نظر محققان، این واقعیت به منزله آن است که رابط کاربری گرافیکی و جذاب به معنای کارکرد ساده و سهولت استفاده نیست. عواملی که به پذیرش کلی کاربر کمک میکردند نیز به ترتیب ذیل شناخته شدند: ثبات در کنوانسیونهای به کار رفته، طرح صفحه، حداقل استفادة از رنگها، و استفاده از گرافیکها و آیکونها. پژوهشگران، درنهایت نکات ذیل را برای طراحی نسخة بعدی جی.ای.ام.اس. پیشنهاد کردند:
محققان برای ارتقای موتور جستجوی جی.ای.ام.اس. نیز نکات ذیل را پیشنهاد نمودند:
آخرین و جدیدترین سمینار شناخته شدهای که در زمینة طراحی رابطهای وباپکها برگزار شده است، سمیناری با عنوان «ملاحظات طراحی بهینه در رابطهای وباپک» است که در سپتامبر 2003 در نشست سالانة مشترک انجمنهای کتابداری آمریکا و کانادا برگزار شد. در این سمینار «تومز»[80] (2003) در زمینة یکپارچگی جستجوی اطلاعات در اپکها سخنرانی کرد. وی با مقایسة اپکها با موتورهای جستجو اذعان کرد که مکانیسمهای سنتی جستجو از دهة 1970 تقریباً بدون تغییر ماندهاند. «راگتلی»[81] نیز(2003) نتایج عملی طراحی یک رابط اپک را برای رفع نیازهای کاربران بیان نمود. وی در نهایت نتیجه گرفت که کتابخانهها باید به جای ادغام و یکپارچگی فهرست با وبسایتها و سایر ابزارها، به فهرست به عنوان یک پرتال نگاه کنند. «بریولد» و «ساتونگ»[82] (2003) نیز در سخنرانی خود به جنبههای طراحی اپک «سی.اس.یو.ال.ای.» پرداختند. و در نهایت، بهشتی (2003) رئیس دانشکدة مطالعات کتابداری و اطلاعرسانی دانشگاه «مکگیل» کانادا با اشاره به سیر تاریخ کلی اپکها و گرایشهای اخیر، با تأکید بر نظرات دکتر تومز، طراحان اپکها را به خلاقیت، انعطافپذیری در روش، یکپارچگی جستجو، اعمال چاپ و مشاهده[83] و دربرگیری عناصر سفارشیسازی و شخصیسازی برای سهولت استفادة کاربر سفارش کرد.
در ایران پژوهشهای بسیار کمی در مورد اپکها صورت گرفته است. می توان پژوهشهای انجام شده در مورد سیستمهای جامع کتابخانهای را در ایران بسیار کلی و یا در مورد بخش فهرستنویسی آن توصیف نمود. از جمله پژوهشهای کلی می توان به سه مورد ذیل اشاره کرد: در پژوهشی که قاسمی انجام داد، نرمافزارهای «پارسآذرخش»، «نوسا» و «سی.دی.اس - آی.اس.آی.اس فارسی»، «گام انفورماتیک» و «یکان» در سه بخش فنی، شرکت و هزینه با هم مقایسه شدند. نرمافزارهای مورد بررسی به ترتیب امتیازهای زیر را به دست آوردند: پارسآذرخش 501 امتیاز؛ نوسا 386؛ سی.دی.اس- آی.اس.آی.اس 358؛ گامانفورماتیک 334؛ و یکان 261 امتیاز. در بررسی دیگری که «بهدادفر» انجام داد، دو سیستم پارسآذرخش و نوسا را بر اساس «دهفرمانسیستم رایانهایکتابخانه» با هم مقایسه نمود. در این بررسی نرمافزار پارسآذرخش 10 امتیاز و نوسا 6 امتیاز به دست آورد. «هوشیار یزدیان» (1376) در پایاننامة خود قابلیتهای «پارسآذرخش» و «نوسا» در حوزة فراهمآوری و سازماندهی مواد و اشاعة اطلاعات مقایسه کرده است. محقق به دلایلی پیشنهاد کرده که نرمافزار پارسآذرخش دارای قابلیتهای بیشتری است و باید جایگزین نرمافزار «آستان قدس» شود. از جمله پژوهشهای مربوط به فهرستنویسی میتوان به موارد ذیل اشاره کرد: «موسوی» (1379) سه نرمافزار «پارس آذرخش»، «نوسا» و «کاوش» را از دیدگاه فهرستنویسی و قابلیتهای آن در ورود اطلاعات، کامل بودن اطلاعات کتابشناختی، ویژگی و ساختار فیلدها، استفاده از پایگاههای اطلاعاتی کمکی(در هنگام ورود اطلاعات) و ویژگیهای صفحة ورود اطلاعات، مطالعه کرد. نتایج کلی این پژوهش نشان داد به ترتیب پارس آذرخش 586 امتیاز، نوسا 572 و کاوش 490 امتیاز کسب نمودند.
«یوسفی» و «داودزاده سالستانی» (1379) مشکلات نرم افزارهای کتابخانهای پارس آذرخش، کاوش و نوسا را از نظر قابلیت انتقال اطلاعات از «سی دی مارک» و اینترنت بررسی کردند. پژوهش حاضر نشان داد که این نرم افزارها به طور کلی در انتقال اطلاعات از پایگاه اطلاعاتی سی دی مارک و کتابخانه کنگره در اینترنت، کم و بیش دارای مشکلاتی هستند. با وجود این، پارس آذرخش با 159 امتیاز، رتبة اول، کاوش با 130 امتیاز، رتبة دوم و نوسا با 71 امتیاز رتبة سوم را کسب کردند که به ترتیب، رتبههای اول تا سوم دارای کمترین مشکل بودند. کوشا (1379) فهرست پیوستة 20 کتابخانة ملی را در شبکة جهانی وب، مطالعه کرد و قابلیتهای فرامتنی، گرافیکی، و چندرسانهای آنها را نمایان ساخت و در نهایت به فهرست پیوستة سه کتابخانة ایران در محیط وب اشاره و برخی از امکانات آنها را بررسی کرد. او در نهایت نتیجه گرفت که کتابخانههای ملی جهان نسبت به فهرستهای پیوستة سه کتابخانة ایران، از قابلیتهای فرامتنی و گرافیکی وب، خیلی بیشتر استفاده کرده اند.
از جمله کارهای خاصی که موضوع آنها، بخش اپک سیستم بوده است نیز میتوان به موارد ذیل اشاره کرد. «فتاحی و پریرخ» (1379) وضعیت کیفیت نمایش اطلاعات را در فهرستهای رایانهای ایران برای پی بردن به انواع عناصر موجود در نمایش اطلاعات بررسی کردند و به این نتیجه رسیدند که نرمافزار الف موجود در پژوهش از نظر کیفیت نمایش اطلاعات، فاصلة زیادی با دو نرمافزار دیگر دارد. «عصاره» (1380) در پژوهشی با عنوان طرحی برای دسترسی به فهرست پیوستة همگانی (OPAC) کتابخانههای دانشگاهی ایران، برای یکدست کردن ارائة اطلاعات فهرستهای پیوسته و برقراری امکان تبادل اطلاعات در میان کتابخانههای ایران، بهترین و مناسبترین نرمافزار جامع بین نرمافزارهای تهیه شده داخلی را شناسایی و آن را به عنوان نرمافزار پایه انتخاب نمود و به مطالعة بخش فهرست همگانی آن پرداخت و نقاط ضعف و قوت آن را شناسایی کرد. سپس با بررسی نمونههای خارجی و تأکید بر نیاز کاربران کتابخانههای ایرانی، راهحلهایی برای رفع این کاستیها پیشنهاد نمود.
فتاحی و «رداد» (1382) در فصل پنجم کتاب «سیستمهای رایانهای یکپارچة کتابخانه: قابلیتها، ویژگیها و معیارهای ارزیابی برای کتابداران و طراحان نرمافزارهای کتابخانهای» ویژگیهای بخش فهرست پیوستة عمومی یا اپک کتابخانه را شرح دادهاند. در این فصل، آنها ابتدا ملزومات اساسی نرمافزار پیوسته و معیارهای لازم را بهطور مفصل بیان کردهاند و سپس در بخشهای دیگر، معیارهای لازم برای تابلوی اعلانات/میز اطلاعات الکترونیکی، میز اطلاعات، فهرست ویژة کودکان و نوجوانان، خدمات ویژة کاربران و دروازههای اطلاعاتی را به طور تفصیلی و مبسوط توضیح دادهاند. و در نهایت، نگارنده (1384) نیز در پژوهشی تحت عنوان «ارائة الگویی برای ویژگیهای نمایشی و رابط کاربری در اپکهای وببنیاد کتابخانهای براساس ملاکهای موجود جهانی و نظرات صاحبنظران به منظور بررسی تطبیقی اپکهای وببنیاد موجود کتابخانهها و مراکز اطلاعرسانی ایران» از طریق بررسی استانداردها و رویه های موجود جهانی و نظرات صاحب نظران ایرانی، الگویی ارائه کرد که در دو بخش ویژگیهای نمایشی و رابط کاربری، به ترتیب شامل 5 و 9 معیار مختلف بود. پس از ارزیابی وباپکهای ایرانی با استفاده از ویژگیهای مندرج در این الگو، نتایج ذیل به دست آمد: میانگین نمرات همة اپکهای وببنیاد ایران نیز از نظر ویژگیهای نمایشی17/77، و از نظر رابط کاربری 63/51 شد. نمرات این اپک ها نیز با لحاظ کردن هر دو ویژگی نمایشی و رابط کاربری، عبارت بود از: پارسآذرخش 49/85، نوسا 24/79، «پیام» 92/74، «اراکل» 47/63، «ایرانداک» 04/56، و «گنجینه» 22/27. میانگین نمرات همة اپکها از دو جنبة نمایشی و رابط کاربری نیز 40/64 محاسبه شد. همچنین پس از انجام پژوهش مشخص شد که صاحبنظران ایرانی در حوزة اپکها، با وب اپک نوسا بیش از همه آشنا بودند و از آن استفاده میکردند؛ حال آنکه وباپک پارسآذرخش، بیشترین میزان نمرات را از سیاهة وارسی پژوهش به دست آورد.
ب) پژوهشهای انجام شده در حوزة «رفتار استفادهکنندگان از اپکها»
اولین کارهای پژوهشی انجام شده در مورد اپکها، به استفاده از آنها مربوط بود چنانکه اولین مطالعة جامع در زمینة فهرستهای پیوسته در اوایل دهة 1980 را، «شورای منابع کتابخانهای» با بررسی استفاده از اولین فهرستهای پیوسته انجام داد که کلاً 16 فهرست و 29 کتابخانه مطالعه شد. همچنین، در نتایج پژوهش مشخص شد آنهایی که از اپک استفاده نمیکردند، از کتابخانه و فهرستبرگه نیز کمتر استفاده میکردند و مسنتر از استفادهکنندگان بودند، تجربة رایانهای کمتری نیز داشتند، و نتایج جالبی کسب نمیکردند، ولی در عین حال، نگرش مثبتی به فهرست پیوسته داشتند و اغلب انتظار داشتند که یادگیری آن آسان باشد (ماتیوز و دیگران، 1983). با اینکه در سال 1995 «کاناوی»، «باد» و «کوچتانک»[84] بر این امر تأکید دارند که «چنین فرضیهای وجود دارد که با شناسایی نیازها و رفتارهای کاربران فهرست میتوان اقدام به طراحی فهرستهای کاربرمحور کرد»، «یی» (1999) اعتراف میکند که اپکها بیشتر مطابق دیدگاه طراحان سیستمها، کتابداران شبکههای کتابشناختی، کتابداران خدمات عمومی، و کتابداران خدمات فنی گسترش پیدا کردهاند، نه لزوماً بر مبنای نیازهای کاربران. مطالعات پیشین در زمینة استفاده از فهرستها نشان دادهاند که افراد، خواهان اطلاعات کوتاه دربارة محتوای فقره در پیشینة فهرست و سایر ابزارهای تعیین ربط برای یک فقره بودند و همچنین آنها در تلاش برای بازیابی یا فراهمآوری آن اقلام از اصل حداقل تلاش «زیف» استفاده میکردند. شایان ذکر است، انجام این پژوهشها به دهة 1960 برمیگردد؛ همان زمانی که مطالعات نشان داد پزشکان (در اطلاعیابی) بیشتر به داروفروشان متکی هستند تا استفاده از متون پژوهشی (کولمن، کتز و منزل[85]، 1967). «نوردن» و «لاورنس»[86] (1981) با تحلیل تراکنشهای 30 ماهة جستجوهای مشتریان در اپک دانشگاه ایالت «اهایو» به نتایج ذیل دست یافتند: افزایش سریع استفاده از فرامین جستجوی موضوعی ؛ تعدد جستجوهای عنوانی (حدود یک از سه)؛ کاهش جستجوی پدیدآور و بیشتر بودن نسبت جستجوی عنوان به پدیدآور. لاورنس و دیگران[87] (1983) با بررسی میزان جستجوی اپک کاربران دریافتند که حداکثر 59% کاربران از جستجوی موضوعی استفاده میکردند. «ویبرلی»، «دوکرتی» و «دانوسکی»[88] (1990) دو بررسی در زمینة مقاومت کاربر در برابر نمایش فهرستها انجام دادند که اولی در نسل اول فهرستهای پیوسته و دیگری در نسل دوم اپکها بود. آنها در نهایت، نتیجه گرفتند که طراحان هنوز بر نمایش 30 تا 35 پیشینه در نمایش تأکید داشتند، در صورتی که یافتهها نشان داد 100یا 200 نتیجه، آستانة سرریز محسوب میشد. محققانی چون «بالارد»[89] (1994) و «هانکاک ـ بیولیو» (1990) به این نتیجه رسیدند که ترتیب منوهای ارائه شده در گزینههای جستجو بر گزینش کاربران تأثیر میگذارد. «کیسترا» و دیگران[90] (1994) دریافتند که گزینههای بسیار زیاد، به سادگی به سردرگمی کاربران کمتجربه منجر میشود. ویبرلی[91] و دیگران (1990) نیز رابطهای میان ویژگیهایی چون ترتیب مناسب نتایج، سهولت حرکت در میان صفحات و سادگی دستورات، و ثبات کاربر در اپک یافتند. در سال 1991، «درابنستات»، یک بررسی کلی از دانش مربوط به استفاده از فهرستهای پیوسته انجام داد. بخشی از نتایج پژوهش وی عبارت بودند از:
«ویلدموث» و «اُنیل»[92] (1995) در پژوهش خود به این نتیجه رسیدند که70% کاربران کتابخانهای دانشگاهی، فقرههایی را که در جستجوی آنها بودند، یافته بودند و موفقیت در جستجوهای فقرههای شناختهشده، عمدتاً برحسب نوع، حدود، و صحت اطلاعات کتابشناختی ارائه شده به کاربر، تعیین میشد. آنها دریافتند که رایجترین عنصر جستجویی، «عنوان» (94%) بود که بعد از آن، عناصر «تاریخ انتشار» بخصوص برای مجلات (70%) و «پدیدآور» (50%) قرار داشتند و «جستجوی عنوانی» درصورت انطباق دقیق واژهها با شکست روبرو میشد. آنها در نهایت چنین نتیجه گرفتند که غلطهای تایپی و هجی کردن غلط، علت شکستِ تقریبی یک سوم کل جستجوها بود. «سریدهار» (2004) به این نتیجه رسید که 5/65% استفاده از اپکها برای جستجوی پایگاههای دادة مختلف و 9/32% از استفاده هم به خاطر اطلاعات میز امانت بود. با این میزان جستجوی پایگاههای دادة نشریات، مرور منابع جدید وارد شده به مخزن، در حدود 4/1% و 6/1% بود که نشان دهندة میزان کم استفاده از آنها در اپک است. در ایران نیز «شاپوری» (1379) مشکلات جستجوی موضوعی استفادهکنندگان در فهرستهای رایانهای را بررسی کرد. وی درنهایت به نتایج ذیل دست یافت: در حالی که اغلب کاربران، جستجوی موضوعی را از سایر شیوههای ارزیابی مطلوبتر کردند، سابقة جستجوها نشان داد که تعداد بازیابیهای نامطلوب در این نوع جستجو بیش از جستجوهای عنوان و پدیدآور است پاسخهای کاربران نشان داد که افزایش نتایج جستجو برای آنها دشوارتر از کاهش نتایج جستجوست و میزان بازیابیهای بدون نتیجه نیز گویای همین مطلب بود؛ همچنین مشاهده شد که خطاهای املایی تنها بخش کوچکی از اشتباه کاربران را تشکیل می دهد و اغلب بازیابی های بی نتیجه در سابقه جستجو ناشی از عواملی غیر از املای اشتباه واژههاست. اغلب کاربران برای آموزش چگونگی استفاده از فهرست تمایل نشان دادند. وی درنهایت پیشنهاد نمود که کاهش مشکلات جستجوی کاربران باید در سه مسیر موازی ارتقای توان کاربران فهرست، غنی سازی محتوای اطلاعاتی فهرست و افزایش توان نرم افزارهای کتابخانهای انجام شود.
بخشی از مطالعات انجام شده در مورد نحوة تعامل استفاده کنندگان با اپک، به کار کودکان و نوجوانان با اپکها مربوط است. «سولومون»[93] (1993) جستجوی اپک دانشآموزان مدارس ابتدایی را مورد مطالعه قرار داد. او در این زمینه نوشت « از دیدن اینکه چگونه حتی کوچکترین دانشآموزان پایة اول تا اندازهای موفق هستند، ]انسان[ یکّه میخورد.» با وجود این، وی توصیه نمود که به اپکها، ابزارهای ویژة کاربران افزوده شود تا به کودکان کمک بیشتری ارائه کند، از جمله نمایش روابط بین سرعنوانهای موضوعی و افزایش خودکار ارجاعات متقابل (لارج، تد و هارتلی، 1382). «بورگمن»، «هیرش»، «والتر»، و «گالاگر»[94] (1995) دریافتند دانشآموزان مدارس ابتدایی، اپکها را بر فهرستهای برگهای ترجیح می دادند، گرچه آنها در استفاده از اپکها با مشکلاتی از قبیل املای کلمات، تایپ کردن، الفبایی کردن، انتخاب واژگان و منطق بول مواجه میشدند. آنها همانند سولومون، ویژگیهای خاصی را برای افزودن به اپکهای ویژة کودکان پیشنهاد نمودند. «هیوز» (2001) نیز معتقد است که باید نظر کودکان و جوانان را نسبت به فهرست کتابخانه که به نظر آنها سیاههای از مواد تحت تملک است، عوض کرد. به نظر وی، کتابداران باید اقلام متنوع و فراوانی از اطلاعات و قالبهای موجود را قبل از مراجعة آنها به اینترنت، در فهرست کتابخانه ارائه کنند تا در بلندمدت، دید جوانان، کودکان، معلمان و دانشجویان نسبت به فهرست کتابخانه عوض شود.
ج) کارهای انجام شده در حوزة «نکات فنی مربوط به طراحی اپکها»
به دلیل ماهیت فنی پژوهشها و آثار مربوط به نکات فنی اپکها، کارهای کمی در این زمینه انجام شده است. از جملة این پژوهشها می توان به موارد ذیل اشاره کرد. «کندی» (2004) معتقد است که با استفاده از نرمافزار «منبع باز»[95] و «پی.هاش.پی.»[96] که در خدمتگر «یونیکس»[97] نصب و با «سانسولاریس»[98] اجرا میشود، میتوان بر مشکلات ناشی از پیونددهی، چون عدم ثبات پیوندها غلبه کرد و صفحاتی پویا برای فهرست پیوسته ترتیب داد. «دورنر» و «کورتیس»[99] (2003) ضرورت نوعی قابلیت جستجو به نام «پراکنشگسترده»[100] را عنوان میکنند که عبارت است از ارسال همزمان یک تقاضای جستجوی واحد به چند پایگاه دادة همگن. آنها همچنین بر قابلیت جلوگیریازتکرار[101] نتایج در رابط کاربری عمومی تأکید میکنند که عبارت است از فرایند ترکیب مجموعه نتایج جستجوی چندین پایگاه و رهاسازی نتایج تکراری. پژوهش «شافر»[102] (1996) نشان داد بسیاری از شرکتها استفاده از «پی.یو.ار.ال»[103]ها را شروع کردهاند (دنیس، کارتر، و بردیانا، 1997). «تایلر» (1999) از نرم افزارهایی چون «لینکبات، زنوز لینک اسلوث، اینکانتکستوبانلایزر، لینککوپ، لینکاسکن، نتمکانیک، سایبراسپایدر، و ماماسپایدر»[104] نام میبرد که میتوان از آنها برای بررسی و کنترل پیوندهای اپکوببنیاد کتابخانه استفاده کرد. «پولکوسکی»[105] (2000) در گزارش خود در زمینة توسعة سیستم یونیکتز، بر استفاده از فناوریهای مشابه برای کنترل بازنمون دادهها، اصالت مشتری، و کنترل هزینه تأکید ورزید و پیشبینی کرد که این فنآوری به طور فزایندهای در توسعة استفادة سفارشیشده[106] از پایگاههای داده بااهمیتتر خواهد شد. صاحبنظرانی چون «پیت» و «ریگر»[107] (1997)، «فریند»[108] (1994)، و «پوپ»[109] (1998) نیز استاندارد Z 50/39 را به عنوان چارچوب کلی ارتباط میان پایگاههای داده معرفی مینمایند و دورنر و کورتیس (2003) معتقدند اگرچه این پروتکل، ابزاری برای ارتباط میان سیستمهای پایگاه داده ارائه میکند، پایگاههای دادهای که مشترک این پروتکل میشوند با روشهای متنوعی از یک فیلد خاص استفاده میکنند یا ممکن است از چندین نوع واژگان کنترلشده در یک فیلد استفاده نمایند.
مسأله سرعت عملکرد پایگاهداده و سیستم نیز به لحاظ اهمیت، موضوع بحث «اشمیت» و «ابرلندر» (2002) بوده است. آنها معتقدند که در استفاده از اپکها یا هر نوع سیستم جستجو، سه محدودة زمانی قابلقبول، برای کاربران وجود دارد: 1 ثانیه محدودة زمانی تقریبی احساس کاربر نسبت به دسترسی به سیستم، یک ثانیه، محدودة زمانی تصمیم کاربر برای پیوسته ماندن و 10 ثانیه محدودة زمانی جلب و جذب کاربر برای تعامل با سیستم است. آنها معتقدند که هر سرویسی باید قابلیت پردازش بیش از 95% درخواستها را در عرض کمتر از ده ثانیه، داشته باشد.
حاصل سخن
چنانکه مشاهده شد، در بین متون، انتقادهایی بر اپکها مشاهده می شود؛ چون سازماندهی مواد فیزیکی، عدم انعطاف در برابر مواد الکترونیکی، استفادهناپذیری، دشواری استفاده و ضعف در جستجوی پیشینهها که برای رفع این مسائل پیشنهادهایی چون استفاده از آزمونهای استفادهپذیری، استفاده از دانش عوامل انسانی، و پژوهش در زمینة استانداردسازی و طراحی رابطهای خودکار ارائه شده است. همچنین، اکثر مقالاتی که در زمینة رابط کاربری اپکها تألیف شده اند به گسترش دامنه، تقویت عامل دسترسی، طراحی کاربرپسند، ارتقای وضعیت جستجو و گسترش انواع آن، اصلاح نگرش نسبت به فهرست و دید پرتالگونه نسبت به آن، یکپارچگی رابط، و ترتیببندی نتایج بر اساس عوامل مختلف در اپکها تأکید دارند.
بطورکلی میتوان گفت پژوهش در حوزة اپکها یکی از گسترده ترین حوزه ها در بازیابی اطلاعات است و از چگونگی طراحی تا تعامل کاربر و نکات فنی مربوط به آن را دربرمیگیرد. اینکه «ایفلا» دستورالعملی خاص را هر چندسال برای اعلام نظر جهانی در معرض دید صاحب نظران قرار میدهد و همه ساله چندین ویژگی را به آن میافزاید، نشانگر پویایی این مبحث است. مبحث اپک، عامل پیوند کتابداری سنتی با مدرن است و در کتابخانههای امروزی نیز که در حال گذار به رقومی شدن هستند و هر کدام حجم انبوهی از خدمات را از طریق وبسایت خود ارائه میکنند، جای خاص خود را دارد؛ چنانکه نقطة اتصال کاربر با کتابخانه و منابع آن است. در جهانی که دسترسی به منابع معتبر در عین کثرت آن، اهمیت بسیار دارد، اپک به عنوان فهرست، چنان کارکردی مییابد که به زعم «سارا توماس» (2000) از کاتالوگ به پرتالوگ تبدیل می شود.
چنانکه با مطالعة پیشینة پژوهشهای انجام شده در ایران مشخص شد، در زمینة طراحی و ارزیابی اپکها با سیاهه های وارسی، کارهای نسبتاً خوبی انجام شده است، ولی در زمینة ارزیابی رضایت کاربر از کار با اپک و نحوة تعامل با آن، به جز پژوهش شاپوری(1379) و «زره ساز» (1384) مورد دیگری مشاهده نشد و دربارة مسائلی چون استفادهپذیری فهرستهای رایانهای، پژوهشی انجام نشده است و جای خالی آن احساس میشود. باید در انتهای مقاله ادعای هیلدرث (2001) و بیتس (2003) را تصدیق کنیم که با وجود متون گسترده در زمینة اپکها، پژوهش در این حوزه در جهان و به خصوص در ایران در مراحل اولیه است.