سخن سردبیر
در بسیاری از نوشتهها، بحث حرفهبودن یا نبودن کتابداری، بویژه در مقایسه با حرفههایی مانند حقوق و پزشکی، مطرح میباشد.
مقایسة این سه حوزه، بویژه به لحاظ شاغلان در این رشتهها، بحث بیراهة زنانهبودن حرفة کتابداری و مردانهبودن حرفههای پزشکی و حقوق را پیش کشیده است. «ماری نیلزماک» در مقالهای که در شماره 38 مجله Journal of Education for Library and Information Science در سال 1977 منتشر کرد بر ضرورت بازمفهومسازی حرفهها برای رفع ابهامات موجود در این حوزه تأکید دارد.
در بازمفهومسازی که او بهعمل میآورد سه نوع حرفة مختلف شناخته میشوند:
1. حرفههایی که از اقتدار بالا برخوردارند، مانند حقوق و پزشکی. در این حرفهها متخصصان، دستورالعملها و تجویزها یا راهبردهایی را ارائه میکنند که مشتری باید آنها را دنبال کند؛
2. حرفههای غیرمستقیم یا تولیدگرا مانند مهندسی و معماری که بخشی از آن، دستوری و بخشی مشورتی است؛
3. حرفههای «بهبودبخش» مانند آموزش، مددکاری اجتماعی، و کتابداری و اطلاعرسانی؛ در این حرفهها متخصصان مهارتهایی مشابه مهارتهای خود در مشتریان بهوجود میآورند، با این هدف که آنها از دانش برای اعمال کنترل بر زندگی یا تعلیم خود بهره گیرند.
این حرفهها اساساً مشارکتی و مشتریمدارند و اصلیترین رسالت آنها تسهیم و تسهیل در دسترسی به دانشی است که مورد نیاز مشتری میباشد.
این حرفهها بویژه با حرفههای دارای اقتدار بالا، متفاوت هستند. در الگوی مشتریمدار این حرفهها، قدرت و اقتدار حاکم نیست، بلکه تمایل به توسعة قابلیتها و ارتقای اطمینان در مشتریان حاکم است؛ هدف آن است که مشتریان از توانایی پرداختن به مسائل و چالشهای خود برخوردار شوند.
با پذیرش مفهوم کتابداری به عنوان «حرفة بهبودبخش»، ضرورت تلاش برای مشابهسازی با حرفههای حقوق و پزشکی از بین میرود؛ در مقابل ضرورت تلاش برای افزایش استقلال و قابلیتهای دیگران، در حرفة کتابداری و اطلاعرسانی آشکار میشود.
در این چهارچوب نظری است که فعالیتهای گسترده برای افزایش سواد اطلاعاتی در افراد و جامعه، بویژه در این دوران که انسانهای مستقل با قابلیتهای فرامعمولی، سرمایههای اصلی هر کشور و جامعهای هستند، باارزش تلقی میشوند.