نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
اعضای هیئت علمی گروه کتابداری واطلاعرسانی پزشکی دانشگاه علوم پزشکی زاهدان
چکیده
کلیدواژهها
اهمیت و ضرورت مسئله
گرایش به کتاب و مطالعه، از عوامل مهم رشد جوامع ومیزان دستیابی به اطلاعات، از مؤلفههای توسعة ملی قلمداد میشود (خسروی، 1381: ص31).
عادت به مطالعه و داشتن روحیة تحقیق و پژوهش، معمولاً اغلب در دوران مدرسه رقم میخورد. در مدارس است که زمینههای تفکر انتقادی و بسترهای مناسب تولید دانش فراهم می شود.
پرداختن به این مسئله اهمیت و ضرورت خاصی دارد، زیرا ارائه راهکارها عملی برای فعال نمودن کتابخانههای مدارس و توسعة کتابخوانی میتواند مفاهیم درسی را عمیق و وسیع کند. تعامل بین کتابدار مدرسه و معلم سبب تهیه منابع آموزشی مکمل مواد درسی شده و به دانش آموزان فرصت میدهد برای سؤالهای کتابهای درسی پاسخهایی متفاوت از کتابهای غیر درسی فراهم آورند. به عبارتی، زمینههای مشارکت فعال دانشآموزان را در کلاس درس فراهم میآورد. ایجاد تفکر انتقادی، گسترش فرهنگ مطالعه و در نهایت پویایی آموزش و پرورش، در گروِ فعال شدن کتابخانههای مدارس است. از این رو، راهکارهای عملی برای فعال نمودن کتابخانههای مدارس استان که هدف این پژوهش میباشد، اهمیت ویژهای دارد.
فرضیههای پژوهش
1. پاسخ به پرسشهای کتابهای درسی از زوایای گوناگون و منابع مختلف کتابخانهای، در فعال کردن کتابخانه مؤثر است.
2. ایجاد انگیزه و تبلیغ کافی کتابداران مدارس به منظور شناسایی کتابخانه و منابع مختلف آن به دانشآموزان، در پویایی کتابخانه مؤثر است.
3. تشکیل بعضی از کلاسهای درس در محیط کتابخانه، در پویایی کتابخانه های مدارس مؤثر است.
ادبیات تحقیق
مقدمه
نخست به جایگاه و رسالت کتابخانه های مدارس از دیدگاه ایفلا و یونسکو میپردازیم: کتابخانههای مدارس اطلاعات و اندیشه هایی را که برای کارکرد موفقیتآمیز جامعة اطلاعاتی و دانش محور امروز جنبة اساسی دارد، فراهم میسازند. کتابخانههای مدارس دانشآموزان را به مهارتهای یادگیری مادام العمر مجهز میکنند و تخیل خلّاق آنان را گسترش میدهند و بدین ترتیب آنان را برای زندگی به عنوان شهروندانی مسئول آماده میسازند. رسالت کتابخانههای مدارس، ارائه خدمات و عرضه کتابها و منابع آموزشی است. بدین ترتیب، شرایطی فراهم میآورد تا از اعضای اجتماع مدرسه، متفکرانی خلاق بپرورد و کاربرانی تربیت کند که از اطلاعات کتابها وسایر رسانهها به طور مؤثر بهره گیرند. کتابخانههای مدارس، باید با فراهم کردن منابع اطلاعاتیِ کمک آموزشی یا داستانی، تقویتکننده کتابهای درسی، مواد آموزشی و روشهای تدریس باشند (نشاط و حری،1383:ص.39)
شواهد نشان میدهد هرگاه کتابداران و معلمان با یکدیگر همکاری کنند، دانشآموزان به سطوح بالاتری از سواد، توانایی خواندن، قدرت فراگیری، مهارتهای حل مسئله و استفاده از فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی دست مییابند.
به نظر میرسد چنانچه شیوههای تدریس معلمان به گونهای باشد که دانشآموزان فرصت سؤال و جواب داشته باشند و پاسخهای آنها قالبی و تنها بر اساس متون درسی نباشد بلکه دانشآموزان بتوانند پاسخها را از منابع مختلف جستجو کنند، مطالعه برای آنها لذتبخش خواهد بود و در نتیجه نیاز به مطالعه در آنها افزایش پیدا خواهد کرد.
ادبیات تحقیق در داخل کشور
تحقیقات انجام شده در ایران، اغلب به بررسی وضعیت موجود کتابخانههای مدارس، نقصها، کاستیها و علتهای آن پرداختهاند، اما راههایی عملی برای پویایی کتابخانهها ارائه نکردهاند. «شعبانی» به نقل از «مفتخر» نوشته است: «پویا نبودن محتوای کتابها درسی، شیوه های تدریس سنتی و غیر فعال معلمان، مسئولیتهای حاصل از سنگینی درسها و محیط پرجمعیت خانواده، مانع کتاب خواندن دانشآموزان دبیرستانی شهر تهران شده و باعث گردیده بیش از 50% دانشآموزان به کتابخانه مراجعه نکنند» (شعبانی، 1381: ص 47-55).
«بیگدلی» (1381: 25) یکی از علل بیرغبتی دانشآموزان مدارس راهنمایی و دبیرستانهای شهر اهواز را نبود کتابداران متخصص در کتابخانههای مدارس میداند. او میافزاید، برای پویایی کتابخانه و توسعه فرهنگ مطالعه باید کتابخانه های مدارس جزء لاینفک آموزشگاه تلقی شوند و نقش و جایگاه آموزشی آنها برای مدیران و معلمان روشن شود.
«نشاط و حری» (1383: 74) برآنند که آموزش کیفی تنها از طریق دانش بستهبندی شده که برای دانشآموزان تجویز شده است، حاصل نمیشود. کتاب درسی، هر چند خوب تهیه شده باشد، برآیند نظرات تدوینکنندگان آنهاست، در حالی که دانش آموزان به عنوان عنصری اجتماعی، حق دارند با دیدگاههای دیگر و تعبیرات گوناگون از پدیدهها یا رویداد واحدی آشنا شوند. تنها راه ممکن، یاری گرفتن از مواد کتابخانهای است. در کتابخانه، دانشآموز خواهد توانست از کلیة جوانب و دیدگاههای مرتبط با مسائل آگاه شود. کتابخانه میتواند با مواد و اطلاعاتی که فراهم میکند، مطالب درسها را غنی و روزآمد کند. از طریق آموزش صحیح، میتوان به دانشآموزان آموخت که چگونه مطالب را شناسایی و ارزیابی کنند و یافتههای خود را به زبانی ساده و قابل درک ارائه دهند. این دو باور دارند که فراگیری نحوة یافتن پاسخ، بیش از خود پاسخها اهمیت دارد. در هر حال، کاوش و دانش عضو یک گروهند. آنها را به سادگی نمیتوان از هم جدا کرد، یا دست کم نمیتوان به طور کامل جدا کرد. از اینروست که بین کتابخانههای مدارس و برنامههای درسی آنها رابطهای مستقیم وجود دارد. (نشاط و حری، 1383: ص72).
مطالعة «شعبانی» (1381: 50) نشان میدهد یکی از راههای فعال شدن کتابخانه های مدارس و توسعه فرهنگ مطالعه در کشور، تغییر شیوه تدریس معلمان است. این مطالعه میافزاید، اگر شیوههای تدریس معلمان به گونهای باشد که به دانشآموزان فرصت سؤال و جواب بدهد، پاسخها قالبی و تنها براساس فنون درسی نباشد بلکه به دانشآموزان اجازه بدهد تا پاسخهای مختلفی از منابع متنوع آموزشی برای آنها داشته باشند؛ این امر سبب مشارکت فعال دانشآموزان در کلاس و افزایش انگیزة آنها به مطالعه خواهد شد.
«باب الحوائجی» (1366: 36) اظهار میدارد کشورهای پیشرفته جهان و کشورهای در حال رشد سالهاست در نظام آموزشی خود از روش تک کتابی استفاده نمی کنند و به منظور تکمیل برنامه های درسی، از مطالب خواندنی مکمل بهره میگیرند، زیرا کودک و نوجوان کنجکاو، سؤالهای بیشماری را دربارة خود و محیط پیرامونش دارد که هرگز کتابهای درسی معلمان نمی توانند به همة آنها پاسخ گویند.
در دنیای امروز، وظیفه آموزش و پرورش صرفاً به پایان رساندن برنامة درسی سالانه نیست و دیگر نمیتوان کودک و نوجوان را به چند کتاب درسی محدود کرد. ذهن جستجوگر دانشآموز، از معلم و مدرسه میخواهد برای پاسخ به پرسشهای بیشماری که حاصل پیشرفت حیرتانگیز دانش و اکتشافات و اختراعات امروز است، منابع پاسخگویی متنوعی را در کتابخانههای مدارس برای آنها فراهم آورند. تنها به کمک مدرسه میتوان محدودیتهای آموزشی را مرتفع ساخت. وابستگی شدید به کتابهای درسی و استفاده صرف از حافظه دانشآموزان، دلیلی بر کمدانشی و اعتماد نداشتن به نقش معلم است. معلمی که از منابع کتابخانهای بهره نمیگیرد، نگران است که مطالعة کتابهای غیر درسی، پرسشهایی را در ذهن دانشآموز ایجاد کند که از حیطه معلومات او خارج است.
روشهای مختلف تدریس، در واقع شیوهها و شگردهای گوناگونی هستند که معلم برای رساندن اطلاعات به دانشآموزان به کار میگیرد. در روشهای مختلف تدریس مانند پرسشی، مباحثه، علمی و تجربی، عملیات آزمایشگاهی و بازیابی فکری، عمل اطلاعرسانی انجام می شود. اگر معلم از منابع کتابخانهای به عنوان منابع اطلاعات استفاده و در رساندن اطلاعات به دانشآموزان نقش رهبری را ایفا کند، مجموعه اطلاعات گردآوری شده در ذهن دانشآموز، با یکدیگر مرتبط میشوند. در نتیجه، دانشآموز تحت تأثیر مجموعهای وسیع از اطلاعات قرار میگیرد. مطالعة مقایسهای کتابخانههای مدارس بریتانیا و تهران که توسط «آسایشی» در سال1386 انجام شد، نشان داد در بریتانیا کتابخانههای مدارس، در این حوزهها پیشرفته و تکامل یافته هستند.
«صدیق بهزادی» (1379: 184) مینویسد: «در بریتانیا، کتابخانهها به عنوان یک نیاز اصلی در آموزش مطرح هستند. مواد سمعی و بصری با توجه به آموزشگاههای جدید گسترش یافته و تعاملی بسیار خوب بین کتابداران مدارس و معلمان وجود دارد. به دلیل وجود روشهای تدریس فعال که در آن دانشآموزان مشارکت فعال در کلاس دارند، کتابخانههای مدارس فعال و پویا شدهاند؛ اما در دبیرستانهای تهران به دلیل روشهای تدریس معلم محور و آموزش یکسویه، عملاً ضرورت وجود کتابخانه در مدارس احساس نمیشود. دبیران متوسطه شیراز فقط به مطالب درسنامهها اکتفا میکنند و کمتر از20% آنها دانشآموزان را به کتابخانه ارجاع میدهند». او بیرغبتی به مطالعه و پویا نبودن کتابخانهها را ناشی از شیوههای تدریس متکی بر درسنامهها میداند (صدیق بهزادی، 1379: ص153).
«مهدیفر» (1375) در یک مطالعة نیمه تجربی به این نتیجه رسید که آموزش استفاده از کتابخانه، بر میزان توانایی استفادهکنندگان مؤثر است. (صدیق بهزادی ،1379: ص303). خسروی در پژوهشی با عنوان «آسیبشناسی مطالعه در کشورهای جنوب» میگوید نظام آموزشی تک محور است و معمولاً بر اساس یک کتاب و یا یک جزوه درسی شکل می گیرد، و معلم و دانش آموز خود را از هر گونه مراجعه به دیگر منابع اطلاعاتی بینیاز میبینند. بویژه در مراحل آغازین تحصیل، هیچ ارجاعی به کتابهای درسی صورت نمیگیرد. در مراحل بعدی، حتی در سطوح عالی، مراجعه به کتابهای غیر درسی و منابع اطلاعاتی حالتی صوری دارد و بیشتر برای رفع تکلیف انجام میشود تا انجام وظیفه. پژوهشها نشان میدهند افرادی که در مراحل نخستین تحصیل به سوی کتاب هدایت شده و به مطالعه روی آوردهاند، در مراحل دیگر تحصیل نیز به کتاب و کتابخانه بیشتر مراجعه میکند. به نظر «خسروی» (1381: 26-21)، نظام آموزش و پرورش ایران به گونهای است که ساختار متون درسی آن درونزا نیست؛ به همین علت دانشآموزان از خواندن آن لذّت نمیبرند. در این نظام، دانشآموز بیشتر برای رفع تکلیف مطالعه میکند. به طور مثال، در درس ادبیات که حاوی ملموسترین و غنیترین مفاهیم حیاتی است، معلمان معمولاً به خود ادبیات نمیپردازند، بلکه چنان به تاریخ ادبیات و دستور زبان خشک و بدون استفاده پرداخته میشود که ذوق دانشآموز خشک میشود و عملاً هیچ انگیزهای برای ادامه راه باقی نمیماند.
ادبیات تحقیق در خارج
«کنوما» (1994) مینویسد: «در نظام آموزش و پرورش کوبا، کتابداران مدارس بخشی از کارکنان آموزشی محسوب میشوند؛ بدین معنا که کتابخانه ها نیز مثل مدارس در هدفهای آموزشی سهیمند و خود را با خصوصیات ویژه در هر مقطع تحصیلی سازگار کردهاند. به منظور ایجاد هماهنگی میان معلمان و کتابداران و برای دستیابی به هدفهای آموزش و پرورش از طریق انجام فعالیتهای ویژهای که طی آن دانشآموزان بتوانند به طور جمعی یا انفرادی با منابع کتابخانه کار کنند، برنامههایی در دست انجام است. دانشآموزان، با راهنمایی کتابدار آموزشگاهی برای کسب اطلاعات لازم جهت انجام تکالیفشان از مدارک موجود استفاده میکنند و هدف دیگر این استفاده، بسط و غنای دیدگاههای فرهنگی آنان است. یکی از هدفهای مهم کتابدار کتابخانههای آموزشگاهی، برانگیختن عادت مطالعه است. با بهرهگیری از فعالیتهای فرهنگی و تفننی و کمک آموزشی، کتابدار میتواند خدمات مشاورهای ارائه دهد و این خدمات نه تنها دانشآموزان را در گزینش موادی که پاسخگوی نیازهای اطلاعاتی و اوقات فراغت آنهاست یاری میکند، بلکه آنان را به مطالعة مطالبی که موجب استفادة مؤثر از ایام فراغت و لذت خواندن میشود نیز ترغیب میکند.
انعطاف مراکز آموزشی در زمینة تغییر نظام مدارس بر مبنای نیازها و ویژگیها، این امکان را فراهم میسازد که مراکز مذکور، برنامة دانشآموزان را به گونهای تنظیم کنند که ایشان بتوانند به کتابخانه مدارس مراجعه کنند.
در مدارس ابتدایی و مدارس کودکان استثنایی، استفادة مکرر کودکان از کتابخانه در برنامه مدرسه گنجانیده شده است و هر مدرسه میتواند در برنامهاش ساعات ثابتی را برای حضور دانشآموزان جهت استفاده از منابع کتابخانه، تدریس درسها با همکاری معلمان و کتابداران و انجام فعالیتهای عملی دیگر از کتابخانه، در برنامة مدرسه بگنجاند. همچنین، میتوان برنامههای انفرادی را به منظور تشویق استفادة هدایت شده از کتابخانه برنامهریزی کرد. دانشآموزان در همه واحدها میتوانند در اوقات آزادشان از کتابخانه استفاده کنند و در مدارس شبانهروزی این خدمات تا ساعاتی از شب ادامه مییابد. (کنوما،1994ص.134-135).
در دایرةالمعارف کتابداری و اطلاعرسانی در مقالهای با عنوان «مدلهای بینالمللی توسعه کتابخانههای مدارس» از سه مدل کتابخانه سخن میرود: مدل آمریکایی، مدل بریتانیایی و ترکیبی از این دو مدل. در ایالت متحده آمریکا، کانادا، استرالیا و دانمارک، کتابخانههای مدارس جزء جدایی ناپذیر آموزش هستند و به عنوان آزمایشگاه یادگیری معروفند. این کتابخانهها در مدارس بسیار پویا و فعّال هستند. کتابخانههای مدارس با مدل آمریکایی دارای خصوصیات زیر هستند:
- هر مدرسة تازه تأسیس، دارای یک کتابخانة مستقل همراه با منابع اطلاعاتی متنوع است. کتابخانهها از نظر منابع در جهت عمیق و غنی کردن برنامههای آموزشی مدرسه تجهیز شدهاند.
- کتابخانههای مدارس با برنامههای آموزشی مدرسه گره خوردهاند، به طوریکه هرکدام بدون دیگری بیمعنا هستند.
- کتابخانههای مدارس به عنوان مرکز رسانهها عمل میکنند؛ بدین معنا که مواد آموزشی مختلف با فرمتهای مختلف از قبیل: کتاب، مجله، فیلم استریب، نوارهای ویدیویی، پوستر و منابع الکترونیکی به کمک مطالعات بیشتر را در دانشآموزان ایجاد میکند.
- کتابداران مدارس وظایف دوگانه دارند؛ یعنی علاوه بر وظایف اصلی خود، در امر آموزش دانشآموزان، با معلمان همکاری نزدیکی دارند.
- کتابداران مدارس از نظر تهیة منابع سازماندهی مواد و خدمات کتابخانهای، زیر نظر انجمن مرکزی کتابداران مدارس هدایت و رهبری میشوند.
- دولت مرکزی به کتابخانههای مدارس توجه ویژهای دارد و در تخصیص بودجه به منظور تجهیز منابع و امکانات، همیشه از کتابخانههای مدارس حمایت کرده است.
یکی دیگر از مدلهای بینالمللی برای توسعه کتابخانههای مدارس و فرهنگ مطالعه، مدل بریتانیایی توسعة کتابخانههای مدارس است. این مدل دارای ویژگیهای زیر است:
- کتابخانههای مدارس با ارتباط نزدیکی که با کتابخانههای عمومی دارند، نقصها و کاستیهای منابع اطلاعاتی خود را از طریق کتابخانه عمومی مجاور مدارس، با شیوة امانت بین کتابخانهای برطرف میکنند.
- در این مدل، وظایف کتابداران مدارس بسیار سنگین است. کتابداران باید منابع درخواستی دانش آموزان را از طریق امانت بین کتابخانهای، از کتابخانههای عمومی فراهم کنند.
- کتابداران کتابخانههای عمومی، آموزشهای لازم به معلمان و دانشآموزان را از منابع مختلف کتابخانهای، ارائه میکنند. در این مدل، دانشآموزان بیشتر به صورت سرگرمی مطالعه میکنند، زیرا معلمان کتاب محورند و آموزشهای لازم را جهت استفاده از منابع مختلف کسب نکردهاند.
مقاله مورد نظر، یک مدل ترکیبی از دو مدل آمریکایی و بریتانیایی برای فعال شدن کتابخانههای مدارس و توسعه فرهنگ مطالعه ارائه میدهد (knut,2002:pp.261-272).
در طرح ملی کشور نروژ با عنوان «فضاسازی برای خواندن» که برای توسعة مطالعه در کشور از سال 2004 آغاز شده است، بیشترین تأکید بر همکاری کتابداران مدارس شده است. کتابداران مدارس با تشویق دانشآموزان به مطالعه، غنی کردن منابع کتابخانهای و روزآمد کردن کتابها از طریق همکاری با کتابخانههای عمومی، نقش برجستهای را ایفا میکنند. کتابداران مدارس در همة سطوح با همکاری معلمان توانستهاند زمینههای توسعة فرهنگ مطالعه را فراهم آورند. آنها توانستهاند از طریق امانت بین کتابخانهای، از کتابخانههای عمومی همجوار خود مواد خواندنی مورد نیاز دانشآموزان و معلمان را فراهم آورند و بدین طریق در فعّال نمودن کتابخانههای مدارس خود و بالا بردن انگیزههای مطالعه دانشآموزان و معلمان موفق بودهاند Satre, 2005:pp.1-5) (Rufste and.
مواردی که در پیوند با کتابخانههای آموزشگاهی و نقش آنها در بالابردن اهمیت مطالعه عنوان شد، و یافتههای مطالعات انجام شده در ایران که نمایانگر نابسامانی بسیار در کتابخانه آموزشگاهی ایران است، جستجوی راههای مناسب برای تغییر وضعیت را توجیه میکند و این موردی است که این پژوهش به آن توجه دارد.
روشها
در پژوهش حاضر، برای آزمون فرضیهها از روش شبه تجربی استفاده شده است. بدین منظور، دو گروه تجربی و شاهد از هر مدرسه مورد مطالعه، به طور تصادفی انتخاب شدند؛ چهار کلاس به طور تصادفی به عنوان گروه شاهد و چهار کلاس به عنوان گروه تجربی از پایه های مختلف.
هفته اول مهر، با همکاری کتابداران برای ثبت تعداد مراجعات دانشآموزان اقدام شد. نخست از هر دو گروه (تجربی و شاهد) به مدت یک ماه پیش آزمون به عمل آمد. تعداد مراجعات افراد در هر دو گروه از روی دفاتر ثبت استخراج گردید. این ارقام به منزلة نمرات پیش آزمونها در نظر گرفته شد. پس از این مرحله، روی گروههای تجربی متغیرهای مستقل اعمال گردید و در این مدت که حدود 2 ماه طول کشید، تأثیرهای مداخله، یعنی تعداد مراجعات، از روی دفاتر ثبت کتابخانه شمارش شد. این موارد، به عنوان نمرههای پس آزمون در نظر گرفته شد. با استفاده از نرمافزار spss و آزمون کای دو، تست دقیق فیشر فرضیهها مورد آزمون قرار گرفت.
جامعة آماری
جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی دانشآموزان دبیرستانهای دخترانه و پسرانة شهر زاهدان که دارای کتابخانه هستند، تشکیل میدهد. تعداد این دبیرستانها به 16مورد میرسد. از جامعة آماری فوق، 6 دبیرستان به صورت تصادفی خوشهای به عنوان حجم نمونه انتخاب گردید.
یافتههای تحقیق در ارتباط با فرضیة یک
از آنجا که در مدارس روشهای تدریس معلمان به گونهای است که نه به دانشآموزان فرصت سؤال و جواب داده میشود و نه به سؤالهای کتابهای درسی، از منابع مختلف غیردرسی و زوایای مختلف پاسخ داده میشود، دانشآموزان ضرورتی برای مشارکت فعال خود در کلاسنمیبینند، انگیزهای در خود احساس نمیکنند و از خواندن متون درسی که رفع تکلیف تلقی میکنند، لذت نمیبرند.
با توجه به این موارد، فرضیه شماره 1 این پژوهش مبنی بر تأثیر مشارکت فعال دانشآموزان در کلاس درس و رابطة آن با افزایش فرهنگ مطالعه، مورد آزمون قرار گرفت.
در یک دبیرستان دو نوبته که در هر یک از پایه های اول و دوم و سوم سه شعبه یا بیشتر داشتند، به طور تصادفی، چهارکلاس که مجموعا 128 نفر بودند، به عنوان گروه تجربی و چهار کلاس دیگر به عنوان گروه کنترل انتخاب گردید.
نخست به کمک مربی پرورشی مدرسه و دانشآموزانی که نقش کتابدار را هم تا حدودی ایفا میکردند، منابع مختلف کتابخانهای از نظر موضوعی سازماندهی شد.
برای هر کدام از گروههای مورد آزمون، بر حسب کلاس آنها فصلی در دفتر امانت کتابخانه باز شد. توسط پژوهشگر و همکار طرح که خود یکی از معلمان بود، آموزشهای لازم داده شد.
از دهم مهر تا 10 آبان 1384 تعداد دفعات مراجعه هر دو گروه مورد آزمون، به عنوان نمرات پیش آزمون از دفتر امانت کتابخانه استخراج گردید.
در این مدت، با نظارت همکار طرح و پژوهشگر دانشآموزان، وضعیت مراجعه هر دو گروه مورد آزمون، چه آنهایی که کتاب به امانت برده بودند و چه آنهایی که برای یافتن منبعی به کتابخانه مراجعه کرده بودند، به عنوان دفعات مراجعه ثبت می شد. نتایج مرحله پیش آزمون، در جدول شماره 1 مشاهده میشود.
جدول1. توزیع فراوانی مراجعه به کتابخانه در طی مدت یک ماه قبل از اجرای مداخله
تغییر روش تدریس معلمان در مدارس مورد مطالعه
مراجعه گروه فراوانی |
مراجعه |
عدم مراجعه |
جمع |
|||
تعداد |
درصد |
تعداد |
درصد |
تعداد |
درصد |
|
تجربی |
40 |
6/55 |
3800 |
9/49 |
3840 |
50 |
کنترل |
32 |
4/44 |
3808 |
1/50 |
3840 |
50 |
جمع |
72 |
100 |
7608 |
100 |
7680 |
100 |
P=0/34
در این مرحله، گروه تجربی فقط 40 دفعه به کتابخانه مراجعه کرده بودند. اگر فرض شود هر فرد روزی یک بار به کتابخانه مراجعه کند، در طول یک ماه باید 3840 بار مراجعه به کتابخانه داشته باشیم. با این فرض، 3800 نفر به کتابخانه مراجعه نکردهاند. در گروه کنترل، بر اساس روش فوق از 3840 بار مراجعه فقط 32 نفر مراجعه کردهاند و 3808 نفر مراجعه نکردهاند.
آزمون کای دو، تست دقیق فیشر نشان داد که هیچگونه تفاوت آماری معناداری قبل از شروع مداخلة متغیر مستقل بین دو گروه تجربی و کنترل وجود ندارد، زیرا مقدار p برابر 34/0 و بزرگتر از 05/0 است.
با توجه به اینکه 90% منابع کتابخانه مورد مطالعه در زمینههای دینی، اجتماعی، تاریخی و ادبی بود، سعی شد در گروه تجربی معلمان پرورشی، دینی و ادبیات در کلاسهای درس خود به دانشآموزان فرصت سؤال و جواب بدهند و مطالب کتابهای درسی را از زوایا و منابع مختلف بررسی کنند. این طرح از دهم آبان تا دهم دی به مدت دو ماه (تا اول امتحانات ترم) مورد آزمون قرار گرفت. نتایج تأثیر این متغیر در افزایش فرهنگ مطالعه را در جدول شماره 2 مشاهده میکنید.
جدول2. توزیع فراوانی مراجعه به کتابخانه در طی مدت دو ماه بعد از اجرای مداخله
تغییر روش تدریس معلمان در مدارس مورد مطالعه
مراجعه گروه فراوانی |
مراجعه |
عدم مراجعه |
جمع |
|||
تعداد |
درصد |
تعداد |
درصد |
تعداد |
درصد |
|
تجربی |
590 |
3/94 |
7090 |
1/48 |
7680 |
50 |
کنترل |
42 |
6/6 |
7638 |
9/51 |
7680 |
50 |
جمع |
632 |
100 |
100 |
100 |
15360 |
100 |
P=0/0001
چنانکه مشاهده میشود، در مدت دو ماه در گروه تجربی 590 بار به کتابخانه مراجعه کرده بودند، در حالی که گروه کنترل فقط 42 بار مراجعه داشتند.
آزمون کای دو، تست دقیق فیشر نشان داد تفاوت معناداری بین دو گروه مورد آزمون وجود دارد و چون مقدار P=0/0001 و کمتر از 05/0 است، با 095/0 اطمینان میتوان گفت، روش تدریس فعّال معلمان در افزایش مراجعه به کتابخانه مؤثر بوده است.
برای اطمینان بیشتر و افزایش قدرت تعمیم بیشتر نتایج فرضیة 1، آن را در مدرسة دیگری، با همان روشها و خصوصیات مدرسه قبل، مورد آزمون قرار دادیم. تنها تفاوت در حجم نمونهها بود. در این مدرسه، گروههای مورد آزمون (تجربی و کنترل) هر کدام 120 نفر بودند. نتایج یافتهها در جدولهای 3 و 4 مشاهده میشود.
جدول3. توزیع فراوانی مراجعه به کتابخانه قبل از اجرای طرح مداخله تغییر روش تدریس
به مدت یک ماه در هر یک از گروههای مورد آزمون
مراجعه گروه فراوانی |
مراجعه |
عدم مراجعه |
جمع |
|||
تعداد |
درصد |
تعداد |
درصد |
تعداد |
درصد |
|
تجربی |
24 |
4/44 |
3576 |
50 |
3600 |
50 |
کنترل |
30 |
6/55 |
3570 |
50 |
3600 |
50 |
جمع |
5 |
100 |
7146 |
100 |
7200 |
100 |
P= 0/41
آزمون کای دو، تست دقیق فیشر هیچگونه تفاوت آماری معناداری را بین دو گروه قبل از مداخلة متغیر مستقل نشان نمیدهد، زیرا مقدار P= 0/41 بیشتر از 05/0 است.
جدول 4. توزیع فراوانی مراجعه به کتابخانه پس از اجرای طرح تغییر روش تدریس
در هریک از گروههای مورد آزمون
مراجعه گروه فراوانی |
مراجعه |
عدم مراجعه |
جمع |
|||
تعداد |
درصد |
تعداد |
درصد |
تعداد |
درصد |
|
تجربی |
278 |
3/85 |
6922 |
2/49 |
7200 |
50 |
کنترل |
48 |
7/14 |
7152 |
8/50 |
7200 |
50 |
جمع |
326 |
100 |
14074 |
100 |
14400 |
100 |
P=0/00001
با توجه به مقدارP که کوچکتر از 05/0 است، آزمون کای دو، تست دقیق فیشر نشان داد تفاوت آماری معناداری پس از اجرای طرح تغییر روش تدریس بین دو گروه وجود دارد.
پس فرضیه 1 مبنی بر شیوة تدریس معلمان به گونهای که مشارکت فعال دانش آموزان را فراهم آورد و در فعّال نمودن کتابخانههای مدارس و توسعة فرهنگ مطالعه مؤثر باشد، تأیید گردید.
یافتههای تحقیق در ارتباط با فرضیة 2
با توجه به نقش بالقوة کتابداران علاقهمند و متخصص در توسعة فرهنگ مطالعه در بین دانشآموزان، فرضیة 2 پژوهش حاضر مطرح شد. این فرضیه بیان میکرد که کتابداران متخصص درمدارس با معرفی منابع و آموزش استفاده از آن و تأمین منابع مورد نیاز معلمان و دانشآموزان از طریق امانت بین کتابخانهای، سبب فعال شدن کتابخانه و توسعة فرهنگ مطالعه می شوند.
لذا در جامعة مورد مطالعه، از کتابدار مدرسه مورد مطالعه خواسته شد به طور تصادفی در 4 کلاس از پایههای مختلف به تبلیغ و آموزش منابع کتابخانهای بپردازند. کتابهای کمک آموزشی، داستان، مجلههای علمی و ادبی که میتوانستند از کتابخانه عمومی همجوار امانت بگیرند، به این دانشآموزان معرفی شد. این آموزشها دو ماه، هفتهای یک تا دو جلسه در پایههای مختلف گروههای تجربی ادامه داشت.
تعداد هر کدام از گروههای مورد آزمون (تجربی و کنترل) در جامعه مورد مطالعه 120 نفر بود که به طور تصادفی از پایه های مختلف انتخاب شده بودند. نتایج حاصل از آزمون فرضیه در جدولهای شماره 5 و 6 مشاهده میشود.
جدول5. توزیع فراوانی مراجعه به کتابخانه قبل از اجرای طرح مداخلهای آموزش و خدمات کتابخانهای توسط کتابدار به دانشآموز در هر یک از گروهها به مدت یک ماه
مراجعه گروه فراوانی |
مراجعه |
عدم مراجعه |
جمع |
|||
تعداد |
درصد |
تعداد |
درصد |
تعداد |
درصد |
|
تجربی |
25 |
6/55 |
3575 |
50 |
3600 |
50 |
کنترل |
20 |
4/44 |
3580 |
50 |
3600 |
50 |
جمع |
45 |
100 |
7151 |
100 |
7200 |
100 |
P= 0/6
یافتههای جدول 5 نشان میدهد گروه تجربی در مرحلة پیش آزمون 25 بار و گروه کنترل 20 بار به کتابخانه در مدت یک ماه مراجعه کرده بودند.
اگر فرض کنیم هر نفر از گروههای مورد آزمون احتمال یک بار در ماه رجوع به کتابخانه را پیدا کند، افرادی که از گروه تجربی به کتابخانه مراجعه نکردهاند، 3575 نفر و افرادی که از گروه کنترل مراجعه نکردهاند، 3580 نفر است. برای بررسی معنادار بودن تفاوت بین دو گروه آزمون کای 2 تست دقیق فیشر نشان داد این تفاوت معنادار نیست، زیرا مقدار p بزرگتر از 05/0 است.
جدول 6. توزیع فراوانی مراجعه به کتابخانه بعد از اجرای طرح مداخلة آموزش و خدمات کتابخانه ای به دانش آموزان در هر یک از گروهها در مدت 2ماه در جامعة مورد مطالعه
مراجعه گروه فراوانی |
مراجعه |
عدم مراجعه |
جمع |
|||
تعداد |
درصد |
تعداد |
درصد |
تعداد |
درصد |
|
تجربی |
292 |
5/88 |
6908 |
1/49 |
7200 |
50 |
کنترل |
38 |
5/11 |
7162 |
9/50 |
7200 |
50 |
جمع |
330 |
100 |
14070 |
100 |
14400 |
100 |
P= 0/0001
چنانکه در جدول شماره 6 مشاهده میشود، پس از دو ماه آموزش استفاده از منابع و تهیة مواد کتابخانهای از کتابخانة عمومی همجوار و تبلیغ در مورد کتاب و کتابخوانی توسط کتابدار متخصص جامعه مورد مطالعه، یافتههای جدول 6 از طریق دفتر امانت جمعآوری شد.
مشاهده میکنیم دانش آموزان 292 بار در گروه تجربی به کتابخانه مراجعه داشتهاند، درحالی که در گروه کنترل 38 دفعه به کتابخانه مراجعه کرده بودند.
آزمون کای 2، تست دقیق فیشر نشان داد بین دو گروه مورد آزمون تفاوت معناداری وجود دارد، زیرا مقدار p کوچکتر از 05/0 است. به عبارت دیگر، با اطمینان 95% میتوان ادعا کرد وجود کتابدار فعال و متخصص در افزایش فرهنگ مطالعه مؤثر است. پس فرضیه «2» تأیید میشود.
یافتههای تحقیق در ارتباط با فرضیة 3
در نظام آموزشی کشورهای پیشرفته، کتابخانههای مدارس نوعی آزمایشگاه تلقی میشوند که مواد آن را منابع اطلاعاتی تشکیل میدهند، ابزارها و وسایل آن مواد اطلاعاتی مکمل درسی، کتابشناسیها، منابع مرجع و منابع الکترونیکی هستند. هر کس به کتابخانه مراجعه میکند، مسئلهای دارد که مایل است آن را با استفاده از منابع موجود در کتابخانه حل کند.
معلم و کتابدار موقعیتی در کلاس پدید می آورند که دانش آموزان می توانند فعالانه در آن مشارکت جویند. به نظر میرسد در مدارسی که فضای کتابخانه مطلوب و منابع اطلاعاتی درسیِ مکمل به اندازة کافی موجود است، چنانچه ساعاتی از کلاسهای درسی را معلم در کتابخانه تشکیل دهد و با همکاری کتابدار متخصص در ضمن تدریس، مطالب درسی را از زوایا و دیدگاههای مختلف بررسی کند و یا شیوههای جستجوی مطالب مختلف را از منابع کتابخانهای آموزش دهد، انگیزههای مطالعه در چنین فضایی افزایش مییابد و شیوههای یادگیری ماندگاری را به وجود میآورد.
لذا، در پژوهش حاضر، تشکیل بعضی از کلاسهای درسی معلمان به مدت دو ماه در کتابخانة یکی از مدارس که برای این امر مناسب بود، مورد آزمون قرار گرفت.
معلمان و کتابداران ضمن دیدن یک دورة آموزش کوتاه مدت به طور تصادفی از هر پایه ای یک کلاس را به مدت دو ماه در کتابخانه تشکیل دادند. این کلاسها بیشتر درسهای دینی و قرآن، پرورشی، تاریخ و علوم اجتماعی و ادبیات بود. دلیل این انتخاب، وجود منابع مکمل آموزشی نسبتاً کافی در این زمینهها تشخیص داده شد.
هر کدام از گروههای مورد آزمون تجربی و کنترل، با حجم نمونة 100 نفری انتخاب شده بودند.
نتایج این یافتهها در جدولهای 7 و 8 مشاهده میشود.
جدول 7. توزیع فراوانی دفعات مراجعه قبل از اجرای طرح تشکیل بعضی از کلاسها
در کتابخانه در هریک از گروههای مورد آزمون در طول مدت یک ماه در جامعة مورد مطالعه
مراجعه گروه فراوانی |
مراجعه |
عدم مراجعه |
جمع |
|||
تعداد |
درصد |
تعداد |
درصد |
تعداد |
درصد |
|
تجربی |
23 |
5/57 |
2977 |
9/49 |
3000 |
50 |
کنترل |
17 |
5/42 |
2983 |
1/50 |
3000 |
50 |
جمع |
40 |
100 |
5960 |
100 |
6000 |
100 |
جدول شماره 7 نشان میدهد مراجعهکنندگان در دورة پیش آزمون در گروه تجربی 23 بار و در گروه کنترل 17 بار به کتابخانه مراجعه کردهاند.
با فرض بر اینکه هر فرد از اعضای گروههای مورد آزمون حداقل می توانستند یک بار در روز به کتابخانه مراجعه کنند، تعداد افرادی که در گروه تجربی به کتابخانه مراجعه نکردهاند 2977 نفر و در گروه کنترل 2983 نفر بودهاند.
آزمون کای 2 تست دقیق فیشر نشان داد بین دو گروه مورد آزمون پیش از مداخلة آزمایشی، تفاوت معناداری وجود ندارد، زیرا مقدار P= 0/34 و بیشتر از 05/0 است.
جدول 8. توزیع فراوانی دفعات مراجعه پس از اجرای طرح تشکیل بعضی از کلاسها
در کتابخانه در هر یک از گروههای مورد آزمون به مدت دو ماه
مراجعه گروه فراوانی |
مراجعه |
عدم مراجعه |
جمع |
|||
تعداد |
درصد |
تعداد |
درصد |
تعداد |
درصد |
|
تجربی |
285 |
2/87 |
5715 |
49 |
6000 |
50 |
کنترل |
42 |
8/12 |
5958 |
51 |
6000 |
50 |
جمع |
327 |
100 |
11673 |
100 |
12000 |
100 |
P= 0/0001
مشاهده میکنیم که بعد از مداخلة متغیر در گروه تجربی، تعداد مراجعهکنندگان در جامعه مورد مطالعه به 285 بار و در گروه کنترل به 42بار رسیده است. P= 0/0001
آزمون کای دو تست دقیق فیشر نشان داد تفاوت آماری معناداری بعد از اجرای طرح بین دو گروه وجود دارد. به عبارت دیگر، چون مقدارP کمتر از 05/0 است، با ضریب اطمینان 95/0 میتوان گفت تشکیل بعضی از کلاسهای درس در کتابخانة جامعه مورد مطالعه، در افزایش تعداد مراجعه کنندگان به کتابخانه مؤثر بوده است.
لذا، فرضیه 3 پژوهش تأیید میشود.
نتایج و بحث
پژوهش حاضر، یکی از راهکارهای عملی برای فعّال شدن کتابخانههای مدارس موجود را تغییر روشهای تدریس معلمان و مشارکت دادن فعال دانشآموزان در امر تدریس فرض کرده بود که مورد تأیید واقع شد. یعنی، اگر معلمان در درسهایی که منابع مکمل کافی در کتابخانههای مدارس موجود است، سؤالهای کتابهای درسی را بر مبنای محتوای کتابهای غیر درسی و از زوایای مختلف ارائه دهند، انگیزه برای بحث و مطالعة بادوام را فراهم میآورند. اگر چه تحقیقاتی عملی در این زمینه در ایران انجام نشده، اما نتایج فرضیة 1 پژوهش، بحثهای نظری متخصصان را در این باره تأیید میکند.
پژوهشهای «مفتخر» (1352)، «بیگدلی» (1360)، «شعبانی» (1381) و «بابالحوائجی» (1366) همگی به این نتیجه رسیدهاند که یکی از عوامل مؤثر در فعّال شدن کتابخانههای مدارس و توسعة فرهنگ و مطالعه، پاسخ به منابع درسی از طریق منابع غیر درسی مکمل و بررسی آن از زوایا و دیدگاههای مختلف است.
راهکار دومی که برای فعّال شدن کتابخانههای مدارس ارائه شد، آزمون فرضیهای بود که بیان میکرد اگر کتابداران متخصص و علاقهمند در کتابخانههای مدارس به کار گرفته شوند تا منابع کتابخانهها روزآمد شود، دانشآموزان آموزشهای لازم جهت استفاده از منابع را ببینند و از طریق امانت بین کتابخانهای منابع مورد نیاز دانشآموزان را از کتابخانههای عمومی مجاور فراهم کنند، انگیزة مطالعه در دانشآموزان افزایش پیدا خواهد کرد و کتابخانههای مدارس فعّال خواهد شد. آزمون این فرضیه مورد تأیید قرارگرفت.
پژوهشهای انجام شده در کوبا و نروژ که به منظور پویایی کتابخانههای مدارس انجام شد و در ادبیات تحقیق به آنها اشاره گردید، با نتایج یافتههای پژوهش حاضر همخوان هستند.
مدلهای ارائه شده به منظور فعال شدن کتابخانههای مدارس، مدل آمریکایی و انگلیسی که در ادبیات تحقیق به آن اشاره شد نیز بر آن است که بهکارگیری کتابدار متخصص و علاقهمند که بتواند در تعامل با دانشآموز و معلم نیازهای مطالعاتی آنها را شناسایی نماید و منابع اطلاعاتی مورد نیاز را از طریق امانت بین کتابخانهای و ... فراهم آورد، موجب توسعة فرهنگ مطالعه میشود.
تحقیقات انجام شده در ایران نشان میدهد در حد بسیار کمی از «کتابدار معلم» در مدارس استفاده میشود و این خود سبب هدایت نادرست مراجعان و به کار نگرفتن فنون لازم برای جذب و جلب خوانندگان بالقوة کتاب میگردد و یکی از عوامل بسیار مؤثر در عدم توسعه فرهنگ مطالعه در کشور به شمار میرود. (زرافشان،1372)
پیشنهادها
پیشنهادهای زیر برای فعّال شدن کتابخانه های مدارس ارائه می شود:
- به کار گیری کتابداران متخصص و آموزش دیده در کتابخانه های مدارس
- مشارکت دادن فعّال دانشآموزان در مباحث کلاس و بررسی مطالب درسی از زوایای مختلف به منظور یادگیری پایدار
- استفاده از منابع کتابخانههای عمومی همجوار از طریق امانت بین کتابخانهای توسط کتابداران مدارس
- تشکیل بعضی از کلاسهای درس در کتابخانههایی که فضای کافی و مناسب و منابع اطلاعاتی متنوع دارند.