نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
کارشناس ارشد علوم کتابداری و اطلاعرسانی دانشگاه تهران
چکیده
کلیدواژهها
در عصر حاضر، عصر اینترنت و کتابهای الکترونیک، اِعمال اصول بازاریابی در کتابخانهها برای تداوم حیات آنها، به امری اجتناب ناپذیر تبدیل شده است. به منظور افزایش میزان در دیدرس بودن کتابخانهها و حصول اطمینان از این موضوع که کتابخانه همچنان به عنوان بخشی مهم و حیاتی از جامعه محسوب میگردد، اتخاذ اصول بازاریابی و همچنین ارتقای آگاهی عمومی از خدمات کتابخانه، ضروری به نظر میرسد. این نقل قول از ری بردبری[1] را همیشه به یاد داشته باشیم: «بدون کتابخانهها، ما نه گذشتهای داریم و نه آیندهای».
وندی زامان[2]
رئیس دفتر منابع اطلاعرسانی سفارت ایالات متحده، دهلینو
مقدمه
«کاناجیا»[3] (2004) معتقد است: «اگر چه کتابخانهها، به طور سنتی، به عنوان سازمانهایی غیرانتفاعی[4] محسوب میگردند اما میتوان گفت که این نهادها ـ یعنی کتابخانهها ـ نیز همچون دیگر سازمانهای غیرانتفاعی، به اهمیت بازاریابیِ محصولات و خدماتشان پی بردهاند. محصولات کتابخانهها، امروزه به عنوان کالاهایی قابل فروش شناخته میشوند و به همین دلیل است که یک بازار همیشگی[5] و دائمی برای آنها وجود دارد. منطقی که پشت این نگرش وجود دارد آن است که امروزه کتابداران نه تنها با چالشهای مربوط به انفجار اطلاعات مواجهند، بلکه با مسائلی چون هجوم نظامهای خودکار، افزایش بهای منابع و خدمات اینترنتی، تقاضا برای خدمات بهتر، کمبود نیروی انسانی و کاهش بودجه نیز روبهرو هستند».
«اسپالدینگ»[6] و «وانگ»[7] (2006) با برشمردن عواملی چون افزایش هزینهها و کاهش بودجه کتابخانهها یادآور میگردند: «کتابخانهها این موضوع را پذیرفتهاند که با بهرهگیری از اصول و فنون بازاریابی، میتوانند شناخت بهتری نسبت به نیازهای کاربرانشان پیدا کنند، بودجهبندی صحیحتری داشته باشند، رابطه مؤثرتری با مخاطبان مختلف خود برقرار نمایند و به بازدهیِ بیشتر و نتایج بهینهتری در زمینه ارائه محصولاتِ مورد انتظار کاربران نایل گردند».
«مارتی»[8] (2000) در بحث پیرامون بازاریابی در کتابخانهها و مراکز اطلاعرسانی یادآور میگردد: «بدیهی است که کتابخانهها و مراکز اطلاعرسانی، سازمانهایی سودآور[9] به شمار نمیروند و در نتیجه ارزش و ماندگاری آنها به واسطة سودآوریشان تعیین نمیشود. تداوم حمایتهای مالی برای تداوم فعالیتهای کتابخانه، به طور مستقیم به استفادة همه جانبة کاربران از خدمات آن بستگی دارد. خدمتی که ارائه شود اما مورد استفاده قرار نگیرد، نیازی هم به حمایت یا پشتیبانیِ مالی ندارد. بنابراین، کتابخانهها و مراکز اطلاعرسانی مسئولیت تشویق و ترغیب مراجعان و مشتریان برای استفاده و بهرهگیری از خدمات را بر عهده دارند. در حقیقت، بازاریابیِ مؤثر[10] و اصولی در کتابخانهها ابزار و امکاناتی را فراهم میآورد تا از طریق آن کاربران ـ یا مشتریان ـ نسبت به خدمات کتابخانه و ارزش این خدمات آگاهی یابند».
باور اصلی در بازاریابی بر این فرض نهفته است که استفادهکنندگان از خدماتی که ارائه میشود اطلاعی ندارند، مگر آنکه در جریان قرار گیرند. آگاهی از چنین امری نیز در بازاریابیِ صحیح نهفته است (نوروزی،1386).
سازمانی که مفهوم بازاریابی را به اجرا میگذارد، در حقیقت در تلاش است تا محصولات خود را به نحوی ارائه نماید که نیازهای مشتریان را به واسطة مجموعهای از فعالیتهای همسو با خواست آنها ـ و در راستای نیل به هدفهای خود ـ برآورده سازد. در واقع، برآوردهساختن نیازهای مشتری، هدف اصلی بازاریابی است (راولی[11]،1995).
به باور «کاولیا»[12] (2004)، بازاریابی در کتابخانهها چیزی فراتر از فعالیتهای تشویقی ـ ترغیبی[13] است، زیرا از دیدگاه وی بازاریابی در برگیرنده کلّ فرآیند مربوط به برآورده ساختن نیازهای کاربران از طریق فراهمآوری کالاها یا خدماتی است که مشتریان به دنبال آنند.
به هر روی، امروزه بازاریابی ـ چه در سازمانهای انتفاعی و چه در سازمانهای غیرانتفاعی ـ به اصلی اساسی و الزامآور برای موفقیت هر سازمان مبدّل گشته است. موفقیت یک سازمان به اثربخشی و توان آن در برآورده ساختن خواستها و نیازهای ضمنی[14] و تلویحی[15] مشتریان، بستگی دارد (گوپتا[16] و همکاران،2006).
«شاپوری» (1387) بر این باور است که بازاریابی برای هرگونه حرکت آگاهانه و هدفمند در بازار امروز، ضرورت دارد. وی ادامه میدهد: «کتابخانهها به شکل سنتی باور دارند که محصولات و خدمات آنها کافی و مطلوب است و مراجعان باید همواره به کتابخانههایشان علاقه نشان دهند. این شیوه تفکر، کمکی به آنها در زمینة برآوردن نیازهای امروزی نمیکند و با توجه به کافی نبودن بودجه و امکانات، که عامل کلیدی در فعالیت هر نهادی است، افزایش تعداد کاربران برای دریافت این امکانات ضروری به نظر میرسد. کتابخانهها نیازمند طراحی شیوه هایی برای تحویل محصولات و خدمات در راستای برآوردن نیازهای مشخص شدة جامعه مورد نظر هستند؛ ابزار مدیریتی که میتواند به برآوردهشدن این نیازها کمک نماید، بازاریابی است» (شاپوری، 1387: 160).
طرح بازاریابی[17]
برای تدوین یک طرح بازاریابیِ جامع- در کتابخانهها و مراکز اطلاعرسانی ـ توجه به نکات زیر اهمیت بسزایی دارد (کسل[18]، 1999؛ نقل در نوروزی، 1386):
1. تهیّه بیانیه مأموریت بازاریابی: این بیانبه بهروشنی ماهیت فعالیت، خدمات قابل ارائه، و بازارهای هدف را بیان میکند. در نتیجه، قبل از هر گونه اقدامی کتابخانهها و مراکز اطلاعرسانی باید برای حرکت صحیح و جلوگیری از انحرافهای احتمالی در روند کار و صرف هزینههای تحمیلیِ ناشی از نبود برنامهریزی صحیح، نسبت به تهیه چنین بیانیهای اقدام کنند.
2. تهیّه و توصیف فهرستی از بازارهای هدف: در این مرحله، فهرستی از گروههای استفادهکنندگان و کاربران بالقوه تهیه و هر یک از لحاظ نیازهای اطلاعاتیشان توصیف میشوند. پس از تهیّه فهرست، اجزا و عوامل مختلف اجرایی مشخص میگردد که این عوامل میتوانند شامل افراد و نقشهای آنها در کتابخانهها و مراکز اطلاعرسانی باشند.
3. توصیف خدمات: توصیف خدمات در راستای جلب نظر استفادهکنندگان، اهمیّت فراوانی دارد. صِرف شناخت جامعه استفادهکننده بدون توسل به تبلیغات مفید برای شناساندن محصولات اطلاعاتی، ممکن است همة تلاشها را مختل نماید. بنابراین، همزمان باید فهرستی از خدمات جاری و خدمات جدیدی که مرکز اطلاعرسانی مایل به ارائه آنهاست تعیین و سپس به شرح ویژگیها و مزایای هر یک پرداخته شود.
4. تعیین راهبردهای بازاریابی:[19] راهبردهای متنوع برای بازارهای هدف مختلف نتیجه بهتری دارند؛ بنابراین وجود راهبردهای تدوینشده برای موفقیت هر بازار، هدفی ضروری است. «مارتی» (2000) اجزای راهبرد بازاریابی را چنین ذکر میکند: مطلّع ساختن سیاستگذاران، ایجاد و تقویت تصویری صحیح از کتابخانه، بالابردن میزان عرضه، روابط عمومی و تبلیغاتِ بجا.
5. شناخت رقبا: به عنوان بخشی از طرح بازاریابی شناخت رقبا و ارتباط با آنها، اولویت ویژهای دارد. در واقع، زمانی که رقبای مستقیم و غیرمستقیم شناسایی شوند، آنگاه میتوان مشخص کرد که چه خدماتی، چگونه، و با چه ویژگیهایی باید به استفادهکنندگان ارائه شود. به اعتقاد «اُجیامبو»[20](1994) مدیران کتابخانهها و مراکز اطلاعرسانی باید بهطور دقیق محصولاتی را که سایر مراکز به کاربرانشان عرضه مینمایند، مشخص و ویژگیهای خاصّ آنها را تبیین کنند و بر این اساس به ارائه خدمات جدیدی بپردازند که دیگر رقبا از ارائه آنها به کاربرانشان غفلت ورزیدهاند.
6. بررسی دقیق نتایج: از این طریق، یک کتابخانه و مرکز اطلاعرسانی قادر است مشخص نماید که کدامیک از راهبردهای بازاریابی کاملتر بوده و کدامیک به نتایج پیشبینی شده دست نیافته است. این امر نیازمند بررسیهای مربوط به بازخورد[21] کاربران به هر یک از راهبردهای بازاریابی است.
در حقیقت، طرح بازاریابی برای ادارة موفق یک سازمان و همچنین بازاریابیِ کارآمد و مؤثر محصولات، ضروری و اجتنابناپذیر است. جستجوی موفقیت در بازار رقابتی، بدون بهکارگیری طرح بازاریابی، همانند تلاش برای هدایت کشتی در یک دریای طوفانی بدون داشتن نقشه و قطبنماست (منتی و یاورگهر،1383).
به باور کارشناسان، نوشتن طرح بازاریابی مزایای زیر را در پی خواهد داشت (صنایعی، 1386، ص19):
ساختار طرح بازاریابی برای کتابخانهها
در این بخش برآنیم تا با الگو برداری از طرح بازاریابی برای سازمانهای غیر انتفاعی (منتی و یاورگهر،1383)، به پیادهسازی و انطباق آن با محیط کتابخانه بپردازیم.
گام نخست به منظور تدوین طرح بازاریابی برای کتابخانهها، آن است که مدیران و برنامهریزان کتابخانه به این نکته اهتمام ورزند که کتابخانه تحت نظارت آنان در حال حاضر در چه موقعیتی قرار دارد؟ (شکل1)
شکل1. گام نخست تدوین طرح بازاریابی
تجزیه و تحلیل موقعیت در یک کتابخانه، شامل گردآوری کلیّه اطلاعات در مورد موقعیتهایی است که یک کتابخانه هنگام ارائه محصولات خود با آنها مواجه میشود. به طور کلی، سه شیوه برای بررسی موقعیت کتابخانه وجود دارد:
1. بررسی موقت: شامل یک بررسی کلّی و کوتاه مدت است.
2. بررسی منظم: براساس یک برنامه زمانبندی منظم (مثلاً سالی یک بار) صورت میگیرد.
3. بررسی پیوسته: در این شیوه دادهها به روشی ساختار یافته جمعآوری و به صورت گسترده تجزیه و تحلیل میشوند.
تجزیه و تحلیل موقعیت شامل بررسی محیط خارجی و محیط داخلی به ترتیب زیر است:
1. تجزیه و تحلیل محیط خارجی
1ـ1. تجزیه و تحلیل محیط کلان
1ـ1ـ1. محیط قانونی: به کلیّه ساز و کارهای قانونی و حقوقی اطلاق میگردد که یک کتابخانه در تعامل با سازمان مادر، ناشران، کارگزاران و ... ملزم به رعایت آنهاست.
1ـ1ـ2. محیط فرهنگی: بستر و محیطی که بر اساس آن، نوع نگرش و دیدگاه کاربران و مشتریان کتابخانه نسبت به فعالیتهای آن شکل میگیرد.
1ـ1ـ3. محیط اجتماعی: گسترهای که کتابخانه محصولات و خدمات خود را در آن ارائه میکند.
1ـ1ـ4. محیط تکنولوژیکی: مجموعه امکانات و توانمندیهای مبتنی بر فناوری که کتابخانه از آنها برای ارائه هر چه سریعتر و مناسبتر خدمات به مشتریان خود استفاده میکند.
1ـ2. تجزیه و تحلیل محیط خرد
1ـ2ـ1. تحلیل بازار: به باور «اُجیامبو» (1994) تحلیل بازار به فرایند تعیین و تبیین گروههای مختلف کاربران و منطبق ساختن خدمات و کالاهای اطلاعاتیِ کتابخانه با نیازهای آنان اطلاق میشود.
1ـ2ـ2. تحلیل مشتری: مجموعه فعالیتهایی است که به برآورده ساختن انتظارهای مشتریان نه تنها در کوتاه مدت بلکه در دراز مدت منجر میگردد (اُجیامبو، 1994).
1ـ2ـ3. تحلیل رقبا: «اُجیامبو» (1994) معتقد است مدیران کتابخانهها باید سازمانهای انتفاعی و غیرانتفاعیِ فعال در عرصه تأمین منابع اطلاعاتی محصولاتی را که دیگر سازمانها و کتابخانهها به مخاطبانشان ارائه مینمایند به طور دقیق شناسایی تا بر این اساس، خدمات جدیدی را ارائه کنند که سایر رقبا از تدارک آنها برای مشتریانشان غفلت ورزیدهاند.
2ـ تجزیه و تحلیل محیط داخلی
2ـ1. هدفهای کتابخانه: شامل چشم انداز و مأموریت کتابخانه، هدفهای بلند مدت، هدفهای کوتاه مدت، و هدفهای بازاریابی است.
2ـ2. منابع کتابخانه: شامل منابع مالی، منابع انسانی، مهارتها و زمان است.
2ـ3. فرهنگ کتابخانه: شامل مجموعهای از اصول حاکم بر روابط مدیران با کارکنان، کارکنان با کارکنان، و کارکنان با مشتریان کتابخانه میباشد.
تجزیه و تحلیل SWOT
سازمان پس از تجزیه و تحلیل موقعیت، احتمالا با فرصتها و تهدیدهای محیطی و نقاط قوّت و ضعف داخلی سازمان، مواجه میشود (منتی و یاورگهر،1383). تجزیه و تحلیل SWOT بخش اصلی و یک گام اساسی از محتوای طرح بازاریابی را تشکیل میدهد. کتابخانه باید قادر باشد قوّتها و فرصتهای موجود را حفظ نموده، نقاط ضعف و تهدیدها را حذف و به نقاط قوّت و فرصت تبدیل کند. تجزیه و تحلیل SWOT برای طرح بازاریابی مشخص میکند که چه موضوعها و مسائلی برای آینده کتابخانه، اولویت و اهمیت بیشتری دارد تا بر آن اساس بتوان هدفها و راهبردهای بازاریابی را تدوین نمود. به طور خلاصه، تجزیه و تحلیلSWOT پاسخهایی برای پرسشهای زیر فراهم میکند:
گام دوم به منظور تدوین طرح بازاریابی برای کتابخانهها، تعیین بازار هدف[22] است (شکل2). در این بخش، مشخص میشود که مشتریان کتابخانه چه کسانی هستند و چگونه، چه زمانی و چه میزان اطلاعات را تقاضا میکنند. بازار هدف یک کتابخانه، مجموعه کاربران بالقوه و بالفعلی میباشند که کتابخانه برای برآورده ساختن نیازهای اطلاعاتی آنان به وجود آمده است (کن،2006).
شکل2. گام دوم تدوین طرح بازاریابی
برای تعیین بازار هدف باید سه مرحله زیر طی شود:
1. بخشبندی بازار[23]: به منظور پخش محصول بر پایه خصوصیات هر گروه از بخشهای مختلف بازار هدف صورت میگیرد (فرهنگ،1371)
2. انتخاب بازار هدف
3. موضع یابی محصول: به محلهای توزیع و ارائه بجایِ محصول با توجه به نیازهای بازار هدف اِطلاق میشود (واینگاند، 1999).
گام سوم به منظور تدوین طرح بازاریابی برای کتابخانهها آن است که مدیران کتابخانه با همفکری سایر برنامهریزان مشخص نمایند که بهترین مسیر برای رسیدن به هدف چیست؟ در این مرحله هدفها و راهبردهای مورد نظر تعیین میشود (شکل3).
شکل3. گام سوم تدوین طرح بازاریابی
1. هدفهای بازاریابی: مقاصدی هستند که کتابخانه به کمک دیگر اجزای طرح بازاریابی درصدد دستیابی به آنهاست. به طور کلی، هدف آن چیزی است که سازمان- در اینجا کتابخانه- تمایل به تحقق آن دارد. تعدادی از این هدفها عبارت است از: (منتی و یاورگهر،1383)
2. راهبردهای بازاریابی: راهبردهای بازاریابی در حقیقت برنامه و مسیر کلّی برای تحقق هدفهای خاصی است که باید ابزارهای نیل به هدف، چارچوب زمانی، و نحوة تخصیص منابع را به روشنی شرح دهد. «مارتی» (2000) این راهبردها را در کتابخانه شامل موارد زیر میداند:
گام چهارم و پایانی به منظور تدوین طرح بازاریابی برای کتابخانهها، آن است که مدیران و برنامهریزان کتابخانه مشخص نمایند چه کارهایی باید صورت پذیرد؟ در این گام، ابتدا آمیختههای بازاریابی مشخص میشود و سپس مرحله اجرا و کنترل مدّ نظر قرار میگیرد (شکل4).
شکل4. گام چهارم تدوین طرح بازاریابی
1. آمیختههای بازاریابی: فهرست فعالیتهایی که برای اجرای یک راهبرد بازاریابی باید انجام شود و همچنین زمانبندی اجرای آنها، در این مرحله مشخص میشود. رایجترین این آمیختهها در سطح کتابخانهها آمیخته p4 است که شامل محصول[24]، بها[25]، مکان[26]، و فعالیتهای ترویجی و ترغیبی[27] است.
در ادامه به اختصار به تشریح هر یک از اجزای آمیخته بازاریابی p4 میپردازیم:
محصول: محصول کتابخانهها و مراکز اطلاعرسانی، برنامهها و خدماتی است که بهترین پاسخگویی را به نیازهای بازار هدف میّسر میسازد (علیزاده،1385). «کاتلر» (1984) تعریف زیر را از محصول ارائه مینماید: «محصول به هر چیزی اطلاق میشود که میتواند به منظور جلب توجه، فراهمآوری، استفاده یا مصرف بازار و در راستای برآورده ساختن خواستهها یا نیازهای مشتریان ارائه شود. محصول شامل اجناس و کالاها، خدمات، اشخاص، اماکن، سازمانها و ایدههاست» (نقل در دیسائز[28]،2001). وی در سال 2000 این تعریف را کاملتر نمود: «محصول به هر چیزی اطلاق میشود که میتواند به منظور برآوردهساختن خواستهها یا نیازهای بازار ارائه شود. محصول شامل مواردی چون اجناس و کالاها، خدمات، تجارب، رویدادها، اشخاص، اماکن، مالکیتها، اطلاعات، و ایدههاست» (همان، ص31).
بها: «مارتی» (2000) بر این باور است که تمامیِ کتابخانهها در عصر حاضر با سناریویی مشترک مواجهند: «کار و فعالیت بیشتر همراه با پول و درآمد کمتر». «نوروزی» (1386) معتقد است بهتر است بهجای واژه بها ـ که مورد بیمهریِ کتابداران میباشد ـ اصطلاح هزینه ـ سودمندی[29] را بهکار برد. «دیسائز» (2001) خاطر نشان میسازد که بها لزوماً به معنای ارزش نقدی[30] نیست، بلکه بازاریابی فرایندی مبادلهای است که بهای پرداختشده میتواند در قبال زمان، انرژی یا سایر فرصتها و فعّالیتهای فراهمشده برای مشتری در نظر گرفته شود. از سویی دیگر، برخی معتقدند با توجه به اینکه کتابخانهها اصولاً سازمانهایی غیرانتفاعی محسوب میشوند، نباید خود را درگیر مسئله قیمتگذاریِ خدمات سازند، اما میتوان به شکلی مؤثر به مسئله هزینهها پرداخت و آن، مشارکت در نحوة هزینه کردن بودجه کتابخانه به منظور مجموعهسازی منابعی است که برای جامعه کاربران تهیه میشود (علیزاده،1385).
مکان: مکان، گستره توزیع مواد و خدمات کتابخانه است. در بسیاری از کتابخانهها، تعریف مکان صرفاً به ساختمان کتابخانه محدود میشود اما در عصر حاضر، مفهوم مکان به پایانههای رایانهای[31] یا ارتباطهای تلفنی اطلاق میشود که به عنوان محلی جهت انتقال اطلاعات به کاربران محسوب میشوند. این تعریف بسیاری از محدودیتهایی را که واژه ساختمان به مفهومِ «مکان» تحمیل مینماید، از بین میبرد (لیزنر، 1995). «لیزنر» تصریح میدارد که شاید تنها جنبه منفی این قضیه برای کتابداران آن باشد که میزان در دیدرس بودنشان[32] را به نحو چشمگیری کاهش میدهد.
فعّالیتهای ترویجی و ترغیبی: ترویج به این امر اشاره دارد که آیا اطلاعات کافی در اختیار استفادهکنندگان بالفعل و بالقوه از خدمات قرار داده شده است (نوروزی،1386). عدّهای به غلط، فعالیتهای ترویجی و ترغیبی را مترادف ارتباطات یا روابط عمومی گرفتهاند (علیزاده،1385) اما واقعیت آن است که براساس این مؤلفه، مشتریها از منافع محصولات آگاه شده و با کاربردهای آن آشنا میشوند. به باور «دیسائز» (2001) کتابداران و اطلاعرسانان در زمینة فعّالیتهای ترویجی و ترغیبی، نسبت به سایر حوزههای بازاریابی، احساس راحتی بیشتری دارند.
2. اجرا و کنترل: صرف نظر از اینکه طرح بازاریابی یک سازمان چقدر جامع و کامل است، اگر سازمان بخواهد به سمت جلو حرکت کند، باید نحوة اجرای برنامه را تعیین کند (منتی و یاورگهر،1383). اجرا، آخرین مرحلة فرایند تدوین طرح بازاریابی است. باید توجه داشت، راهبردها، آمیختهها و وظایف به نحوی که در طرح ذکر شده، اجرا شوند. علاوه بر این، به منظور اجرای موفق یک طرح بازاریابی، باید با کنترل صحیح اطمینان حاصل کرد که آیا کتابخانه در چارچوب هدفهای تعیین شده در حال حرکت است یا خیر؟ در همین راستا و در این مرحله، موارد زیر مدّنظر قرار میگیرد:
نتیجهگیری
«سینگ»[33] (2006) بر این باور است که کتابخانه به عنوان یک نهاد غیرانتفاعی، میتواند و باید اصول بازاریابی را به مثابة یک فلسفه، و فنون و ابزارهای آن را به مثابة یک کارکرد- چه در رویکرد راهبردی و چه در فعالیتهای روزمرّه ـ بهکار بندد (نقل در گوپتا و دیگران،2006).
«لیزنر»[34] (1995) با اشاره به سی سال تجربه خویش در کتابخانهها و حرفه کتابداری یادآور میگردد که تنها تفاوت میان کتابخانههای موفق ـ یا سازمانهای معتبر ـ و کتابخانههای ناموفق ـ یا سازمانهای نامعتبر ـ در یک اصل اساسی خلاصه میشود: کیفیّت بازاریابی آنها.
«ساس»[35] (2002) و «شامل»[36] (2002) ده دلیل عمده برای انجام بازاریابی در کتابخانهها را چنین ذکر میکنند (نقل در شاپوری،1387):
1- رقابت برای به دست آوردن مراجعان
2- رقابت برای به دست آوردن منابع
3- حفظ ارتباط تأثیرگذار با مراجعان
4- نشان دادن نقش منحصر به فرد کتابخانهها در اشاعة اطلاعات و به وجود آوردن این اطمینان که ممکن است همواره این نهاد در دسترس نباشد.
5- ایجاد تصویری واقعی از سطح تخصص در کتابخانهها
6- آگاه شدن از منابع و خدمات کتابخانه و ارزشهای آن در مقایسه با سایر کانالهای اطلاعات
7- ایجاد نقش پویا برای همگام شدن با نیازهای در حال تغییر کاربران
8- ایجاد امکان ادامه حیات کتابخانهها
9- افزایش بودجه و افزایش استفاده از خدمات
10- تعامل با کاربران بالقوه و بالفعل به منظور درک نیازها و افزایش شهرت و اعتبار کتابخانه.
تدوین یک طرح بازاریابی اصولی و منسجم، به کتابخانهها این امکان را میدهد تا در دنیای به شدت رقابتیِ امروز، ضمن تعیین هدفها و تعریف فعالیتهای لازم برای رسیدن به آنها، مبنایی را برای مقایسه عملکرد واقعی با عملکرد مورد انتظار مراجعان/ مشتریان به دست آورند (کاولیا،2004).
به باور «منتی و یاورگهر» (1383) یک طرح بازاریابی موارد زیر را مورد توجه قرار میدهد:
طراحی و تدوین چنین طرحی در وهلة نخست مستلزم درک ضرورت و اهمیت این موضوع از سوی مدیران کتابخانهها، و در وهلة دوم بهرهمندی از نظرهای کارشناسان و متخصصان حوزه بازاریابیِ منابع اطلاعاتی است.